پاورپوینت کامل اوقات تنزیه خدا (قرآن) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اوقات تنزیه خدا (قرآن) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اوقات تنزیه خدا (قرآن) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اوقات تنزیه خدا (قرآن) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
اوقات تسبیح (قرآن)
تسبیح خدا به معناى تنزیه او از هر چیزى است که لایق ساحت قدس او نیست.
[۱] ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۵، ص۱۷۵.
و تأکید بیشتر در آیات بر تسبیح در هنگام طلوع و غروب است.
فهرست مندرجات
۱ – زمان تسبیح
۲ – تسبیح در زمانهای عام
۲.۱ – تسبیح دائمی و همیشگی
۲.۲ – تسبیح در هر لحظه شبانه روز
۲.۳ – تسبیح در صبحگاه و شبانگاه
۲.۴ – تسبیح در شبانگاه
۳ – تسبیح در زمانهای خاص
۳.۱ – هنگام دعوت مردم به توحید
۳.۲ – هنگام برخاستن از خواب
۳.۳ – هنگام شنیدن آیات قرآن
۳.۴ – هنگام سجده و بعد از آن
۳.۵ – هنگام اعتراف به اشتباه
۳.۶ – هنگام بیان و رد کلام مشرکان
۳.۷ – هنگام مشاهده عظمت خداوند
۳.۸ – هنگام اظهار عجز و ناتوانی
۳.۹ – هنگام برائت از گناه
۳.۱۰ – هنگام بشارت نعمت
۳.۱۰.۱ – نعمت فرزند
۳.۱۰.۲ – نعمت پیروزی
۳.۱۰.۳ – تذکر نعمت
۴ – پانویس
۵ – منبع
زمان تسبیح
برخی از آیات قرآن به تسبیح دائمی و همیشگی، توصیه می کند و این نشان میدهد در هر زمانی میتوان خداوند را تسبیح گفت. در برخی آیات هر صبحگاه و شامگاه امر به تسبیح میکند. اما در برخی دیگر، به تسبیح در زمانهای مخصوصی دستور داده شده است، مثلاً قبل از طلوع و غروب خورشید ، نیمهشب ، در طول شب و اطراف روز ، بعد از سجده و هنگام تلاوت آیات الهی و… . در این میان، تأکید بیشتر بر تسبیح در هنگام طلوع و غروب است، یعنی هنگام جابهجایی روز و شب که با مفهوم عبور و تنزیه همخوانی دارد؛ هرچند برخی آن را به معنای نماز که بهترین شکل تسبیح است، دانستهاند. بر این اساس می توان زمان هایی که در آیات برای تسبیح ذکر شده اند را به دو گروه زمانهای عام و زمانهای خاص تقسیم نمود..
تسبیح در زمانهای عام
تسبیح دائمی و همیشگی
برخی از آیات قرآن به تسبیح در هر صبحگاه و شامگاه امر میکنند که این نشان میدهد در هر زمانی میتوان خداوند را تسبیح گفت.
•«فَسُبْحانَ اللَّهِ حینَ تُمْسُونَ وَ حینَ تُصْبِحُون:منزّه است خداوند به هنگامى که شام مى کنید و صبح مى کنید؛» یعنی همیشه تسبیح کنید.
[۲] روم/سوره۳۰، آیه۱۷.
همه اوقات مخصوص تسبیح، و همه مکان ها مخصوص حمد است.
[۳] ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۶، ص۲۴۲.
•«یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لا یَفْتُرُون:(تمام) شب و روز را تسبیح مى گویند؛ و سست نمى گردند.»
[۴] انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۰.
فرشتگان مقرب بطور دائم و بدون اینکه لحظه اى فتور و سستى بر آنان رخ دهد ساحت کبریائى را از نقص تنزیه مى نماید،به نحوی که تسبیح آنها مثل تنفس طبیعى و آسان است.
[۵] تفسیر مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۷، ص۷۷.
•«فَإِنِ اسْتَکْبَرُوا فَالَّذینَ عِنْدَ رَبِّکَ یُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا یَسْأَمُونَ:و اگر (از عبادت پروردگار) تکبّر کنند، کسانى که نزد پروردگار تو هستند شب و روز براى او تسبیح مى گویند و خسته نمى شوند!»
[۶] فصلت/سوره۴۱، آیه۳۸.
فرشتگان که مأمور اجراى تدبیر و حوادث جهان هستند همچنانکه وجودات قدسیه آنان تسبیح است هم چنین پیوسته قیام به تسبیح و تنزیه ساحت کبریائى از نقص مى نمایند گرچه فرشتگان فوق زمان هستند ولى بلحاظ دوام تسبیح و تنزیه آنان نام شب و روز برده شده که منظور از” بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ” این است که دائما در حال تسبیح اویند. فرشتگان دائما و لا ینقطع و بدون خستگى و ملال او را تسبیح مى گویند.
[۷] ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۷، ص۵۹۷.
تسبیح در هر لحظه شبانه روز
خداوند در اینجا با تعبیرات بسیار دقیق به تمامی ساعات شبانه روز برای تسبیح خود امر فرموده است.
•«… وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّکَ تَرْضى:و پیش از طلوع آفتاب، و قبل از غروب آن؛ تسبیح و حمد پروردگارت را به جا آور؛ و همچنین (برخى) از ساعات شب و اطراف روز (پروردگارت را) تسبیح گوى؛ باشد که (از الطاف الهى) خشنود شوى»
[۸] طه/سوره۲۰، آیه۱۳۰.
دو کلمه” قبل” در قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها، دو ظرف اند براى تسبیح و حمد پروردگار؛کلمه” آناء” به معناى وقت است، و کلمه” من” براى تبعیض است و جار و مجرور متعلق به فعل” سبح” است و تقدیر آن” و بعض آناء اللیل سبح فیها- و در بعضى اوقات شب تسبیح بگوى” مى باشد، مراد از اطراف نهار ما قبل از طلوع آفتاب و ما قبل از غروب آن است. تسبیحى که در آیه ذکر شده مطلق است و از جهت لفظ دلالتى ندارد که مقصود از آن نمازهای واجب یومیه باشد؛ بنابراین در هر لحظه ای از شبانه روز می توان پروردگار را تسبیح گفت.
[۹] ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۴، ص۳۲۹.
تسبیح در صبحگاه و شبانگاه
بیشتر آیاتی که که در آنها امر به تسبیح شده یا اشاره ای به تسبیح دارند، اکثرا بر زمان های صبح؛ قبل از طلوع و شام تاکید ارند.
•«…ً وَ اذْکُرْ رَبَّکَ کَثیراً وَ سَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکار:پروردگار خود را (به شکرانه این نعمت بزرگ،) بسیار یاد کن! و به هنگام صبح و شام، او را تسبیح بگو!»
[۱۰] آل عمران/سوره۳، آیه۴۱.
[۱۱] غافر/سوره۴۰، آیه۵۵.
کلمه” عشى” به معناى طرف آخر روز است، و کلمه” ابکار” به معناى طرف ابتداى روز است،
[۱۲] ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۳، ص۲۸۰.
ولى راغب اصفهانی در کتاب مفردات مى گوید:” عشى” از هنگام ظهر است تا صبح فردا، و ابکار از طلوع صبح است تا ظهر بنا بر این عشى و ابکار، مجموع شبانه روز را شامل مى شود.
[۱۳] تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج۲، ص۵۴۰.
•«…یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِشْراقِ:هر شامگاه و صبحگاه با او تسبیح مى گفتند!»
[۱۴] ص/سوره۳۸، آیه۱۸.
اشراق یعنی روشن شدن کنایه از اول روز دمیدن خورشید از مشرق است.
[۱۵] المفردات فی غریب القرآن، الراغب الأصفهانی، ج۱، ص۲۵۹.
•«…فَأَوْحى إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَهً وَ عَشِیًّا:…و با اشاره به آنها گفت: « (به شکرانه این موهبت،) صبح و شام خدا را تسبیح گویید!»»
[۱۶] مریم/سوره۱۹، آیه۱۱.
تعبیر بکره و عشیا یعنی صبح و شام خدا را تسبیح گویید.
•«سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوب:و پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور،»
[۱۷] ق/سوره۵۰، آیه۳۹.
تسبیح قبل از طلوع آفتاب مى تواند با نماز صبح منطبق شود، یعنى مى شود گفت مراد از آن، نماز صبح، و مراد از تسبیح قبل از غروب، نماز عصر و یا ظهر و عصر باشد.
[۱۸] ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۸، ص۵۴۰.
در روایتى نیز از امام صادق ع مى خوانیم: هنگامى که از آیه” وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ” سؤال کردند فرمود: تقول حین تصبح و حین تمسی عشر مرات لا اله الا اللَّه وحده لا شریک له، له الملک، و له الحمد، یحیى و یمیت، و هو على کل شىء قدیر:” هنگام صبح و عصر ده بار این ذکر را مى گویى لا اله الا اللَّه …”.این تفسیر با تفسیر قبل منافاتى ندارد و ممکن است هر دو در معنى آیه جمع باشد.
[۱۹] تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج۲۲، ص۲۹۱.
•«…وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال:…خانه هایى که نام خدا در آنها برده مى شود، و صبح و شام در آنها تسبیح او مى گویند … »
[۲۰] نور/سوره۲۴، آیه۳۶.
کلمه” غدو” جمع غداه به معناى صبح است. و کلمه” آصال” جمع اصیل به معناى عصر است.
[۲۱] ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۵، ص۱۷۵.
•«…وَ تُسَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَ أَصیلاً:و خدا را صبح و شام تسبیح گویید.»
[۲۲] فتح/سوره۴۸، آیه۹.
بُکْرَه (بضمّ اوّل) است بمعنى اوّل روز و چون کسى اوّل روز خارج شود گویند:«بَکَرَ فُلَانٌ»
[۲۳] قاموس قرآن، علی اکبر قرشی بنایی، ج۱، ص۲۱۸.
أَصِیل وقت ما بعد عصر تا مغرب است.
[۲۴] قاموس قرآن، علی اکبر قرشی بنایی، ج۱، ص۸۸.
تسبیح در شبانگاه
از دیگر اوقاتی که خداوند در آن وقت امر به تسبیح می کند نیمه شب است.
•«وَ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیْلاً طَویلاً:و در شبانگاه براى او سجده کن، و مقدارى طولانى از شب، او را تسبیح گوى! »
[۲۵] انسان/سوره۷۶، آیه۲۶.
و پاسى از شب را قیام به نماز نافله بنما و به تسبیح طولانى در آخر شب نیز مداومت بنما. (وَ سَبِّحْهُ لَیْلًا طَوِیلًا)یعنى در شب دراز بعد از نماز واجب نوافل بخوان. روایت شده از حضرت رضا علیه السّلام که از او سؤال کرد احمد بن- محمّد بن ابی نصر بزنطی از این آیه که این تسبیح چیست فرموده نماز شب است.
[۲۶] تفسیر مجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج۱۰، ص۲۲۵.
•«وَ مِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ:و در بخشى از شب او را تسبیح کن، و بعد از سجده ها»
[۲۷] ق/سوره۵۰، آیه۴۰.
یعنى در پاره اى از شب، تسبیح گو، که این نیز مى تواند با نمازهاى مغرب و عشاء منطبق باشد.” وَ أَدْبارَ السُّجُودِ”- کلمه” ادبار” جمع” دبر” است، و در عبارت است از منتهى الیه هر چیز، البته منتهى الیه آن و ما بعدش. و گویا مراد از آن، تسبیح بعد از همه نمازها باشد، چون سجده، در آخر هر رکعت از نماز است، و قهرا با تعقیبات نمازهاى پنجگانه منطبق مى شود. بعضى گفته اند: مراد از آن نافله هایى است که هر نمازى دارد. و در کافی به سند خود از حریز از زراره از امام باقر (علیه السلام ) روایت کرده که گفت : به حضورش عرضه داشتم معناى جمله ادبار السجود چیست ؟ فرمود: چند رکعت بعد از مغرب است .
این روایت را قمى هم در تفسیر خود به سندى که به ابن ابى بصیر دارد از حضرت رضا (علیه السلام ) نقل کرده ، و عبارت آن چنین است : چهار رکعت بعد از مغرب است .و در الدر المنثور است که مسدد در مسند خود، و ابن منذر و ابن مردویه از علی بن ابی طالب (علیه السلام ) روایت کرده اند که فرمود: از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) معناى دبار السجود را پرسیدم ، فرمود: منظور دو رکعت بعد از مغرب است ، و منظور از ادبار النجوم دو رکعت قبل از نماز صبح است .
[۲۸] ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۸، ص۵۴۳.
•«وَ مِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ:(همچنین) به هنگام شب او را تسبیح کن و به هنگام پشت کردن ستارگان (و طلوع صبح)!»
[۲۹] طور/سوره۵۲، آیه۴۹.
وَ مِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ”- یعنى در پاره اى از شب، پروردگار خود را تسبیح گوى. و مراد از این” تسبیح” نماز شب است. بسیارى از مفسران نیز جمله” وَ مِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ” را به” نماز شب” تفسیر کرده اند،
[۳۰] تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج۲۲، ص۴۶۸.
و بعضى هم گفته اند: مراد از آن نماز مغرب و عشاء است.” و ادبار النجوم”- بعضى گفته اند: مراد از این جمله، وقت إدبار نجوم است، و آن هنگامى است که ستارگان در اثر روشنى صبح از نظر ناپدید مى شوند، و مراد از تسبیح در این هنگام دو رکعت نماز مستحبى است که قبل از نماز صبح خوانده مى شود. بعضى گفته اند:مراد از آن، خود نماز صبح است. بعضى دیگر گفته اند: مراد این است که صبح و شام و بدون غفلت خداى تعالى را تسبیح گوید.
[۳۱] ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۹، ص۳۷.
تسبیح در زمانهای خاص
هنگام دعوت مردم به توحید
•«کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثیراً وَ نَذْکُرَکَ کَثیراً:تا تو را بسیار تسبیح گوییم؛و تو را بسیار یاد کنیم؛»
[۳۲] طه/سوره۲۰، آیه۳۳.
کثرت تسبیح و ذکر پروردگار بوسیله دعوت مردم است به توحید و یکتاپرستی و با کمک یکدیگر بتوانیم براى عموم مردم پروردگار را به یگانگى و بى همتائى معرفى نمائیم و آغاز از خدایان خیالى سمت الوهیت و تدبیر را سلب نمائیم و سپس به صفات کمال و علم و قدرت ازلى و ابدى پروردگار قلوب مردم را متوجه سازیم. و چنانچه هرون به کمک من(موسی) نباشد هرگز نمى توانم در مجامع عمومى به اداء این وظیفه دشوار قیام نمایم و مردم را با اینکه تحت تأثیر و فرمانروائى فرعون و درباریان او هستند آنان را به خداپرستی و یکتاپرستى دعوت نمائیم.ذکر و تسبیحى که با وزارت هارون ارتباط داشته باشد ذکر و تسبیح علنى و در بین مردم است نه در خلوت و نه در دل، زیرا ذکر و تسبیح در خلوت و در قلب، هیچ ارتباطى با وزارت هارون ندارد، پس مراد این است که آن دو در بین مردم و مجامع عمومى و مجالس آنان، هر وقت که شرکت کنند، ذکر خداى را بگویند، یعنى مردم را به سوى ایمان به وى دعوت نموده، و نیز او را تسبیح گویند، یعنى خداى را از شرکاء منزه بدارند.
[۳۳] ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۴، ص۲۰۴.
•«قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصیرَهٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ:بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مى کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»»
[۳۴] یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۸.
جمله” أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِیرَهٍ”بیان راه اوست ونشان مى دهد که هر مسلمانى که پیرو پیامبر ص است به نوبه خود دعوت کننده به سوى حق است و باید با سخن و عملش دیگران را به راه اللَّه دعوت کند.
[۳۵] تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج۱۰، ص۹۵.
و جمله” سُبْحانَ اللَّهِ”جمله معترضه است که در آن خدا را تقدیس مى کند.
[۳۶] ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۱، ص۳۷۸.
هنگام برخاستن از خواب
•«…وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ حینَ تَقُوم:…! و هنگامى که برمى خیزى پروردگارت را تسبیح و حمد گوى»
[۳۷] طور/سوره۵۲، آیه۴۸.
حرف” باء” در جمله” بحمد ربک” باء مصاحبت است، و آیه را چنین معنا مى دهد: و پروردگارت را تسبیح گوى، و او را منزه بدار، اما در حالى که تسبیحت مقارن با حمد خدا باشد.و مراد از جمله” حین تقوم”- به قول بعضى- هنگام برخاستن از خوابست. و بعضى دیگر گفته اند: منظور برخاستن از خواب قیلوله، یعنى خواب قبل از ظهر است، و در نتیجه منظور از تسبیح در هنگامى که از خواب برمى خیزى، نماز ظهر خواهد بود. بعضى دیگر گفته اند: مراد از قیام در آیه، برخاستن از مجلس است، بعضى گفته اند: مراد مطلق برخاستن است. و بعضى دیگر گفته اند: مراد برخاستن براى نماز واجب است. بعضى هم گفته اند:مراد از آن برخاستن براى هر نماز است. بعضى دیگر گفته اند: مراد از آن، دو رکعت نافله نماز صبح است که قبل از نماز آن را مى خوانند. و این هفت قول است که مرحوم طبرسی آن را نقل کرده.
[۳۸] ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۹، ص۳۷.
هنگام شنیدن آیات قرآن
•«إِذا یُتْلى عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً وَ یَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولا:، هنگامى که (این آیات) بر آنان خوانده مى شود، سجده کنان به خاک مى افتند …و مى گویند: «منزّه است پروردگار ما، که وعده هایش به یقین انجام شدنى است!»»
[۳۹] اسرا/سوره۱۷، آیه۱۰۷.
[۴۰] اسرا/سوره۱۷، آیه۱۰۸.
” یخرون” یعنى بى اختیار به زمین مى افتند، بکار بردن این تعبیر بجاى” یسجدون” (سجده میکنند) اشاره به نکته لطیفى دارد، و آن اینکه آگاهان بیداردل به هنگام شنیدن آیات قرآن آن چنان مجذوب و شیفته سخنان الهى مى شوند که بى اختیار به سجده مى افتند و دل و جان را در راه آن از دست مى دهند.” اذقان” جمع” ذقن” به معنى چانه است، و مى دانیم به هنگام سجده کردن کسى چانه بر زمین نمی گذارد، اما تعبیر آیه اشاره به این است که آنها با تمام صورت در پیشگاه خدا بر زمین مى افتند، حتى چانه آنها که آخرین عضوى است که به هنگام سجده ممکن است به زمین برسد در پیشگاه با عظمتش بر زمین قرار مى گیرد.بعضى از مفسران این احتمال را نیز داده اند که در سجده معمولى انسان نخست پیشانى بر خاک مى نهد ولى کسى که همچون مدهوشان بر خاک مى افتد اول چانه او بر زمین قرار مى گیرد، بکار بردن این تعبیر در آیه تاکیدى است بر معنى” یخرون”. آیه بعد گفتارشان را به هنگامى که به سجده مى افتند بازگو مى کند:” آنها مى گویند پاک و منزه است پروردگار ما، مسلما وعده هاى پروردگارمان انجام شدنى است” (وَ یَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا).آنها با این سخن نهایت ایمان و اعتماد خود را به ربوبیت پروردگار و صفات پاک او و هم به وعده هایى که داده است، اظهار مى دارند، سخنى که در آن هم ایمان به توحید و صفات حق و عدالت او درج است و هم نبوت پیامبر ص و معاد، و به این ترتیب اصول دین را در یک جمله جمع مى کنند.
[۴۱] تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج۱۲، ص۳۲۰.
هنگام سجده و بعد از آن
•«وَ مِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ:و در بخشى از شب او را تسبیح کن، و بعد از سجده ها!»
[۴۲] ق/سوره۵۰، آیه۴۰.
کلمه” ادبار” جمع” دبر” است، و در عبارت است از منتهى الیه هر چیز، البته منتهى الیه آن و ما بعدش. و گویا مراد از آن، تسبیح بعد از همه نمازها باشد، چون سجده، در آخر هر رکعت از نماز است، و قهرا با تعقیبات نمازهای پنجگانه منطبق مى شود. بعضى گفته اند: مراد از آن نافله هایى است که هر نمازى دارد. و بعضى گفته اند:مراد دو رکعت و یا چند رکعت نماز بعد از نماز مغرب است. و بعضى گفته اند: مراد از آن نماز وتر است که در آخر نافله هاى شب قرار دارد.
[۴۳] ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۸، ص۵۴۰.
•«فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُنْ مِنَ السَّاجِدینَ:(براى دفع ناراحتى آنان) پروردگارت را تسبیح و حمد گو! و از سجده کنندگان باش»
[۴۴] حجر/سوره۱۵، آیه۹۸.
خداى سبحان به پیامبر گرامى خود سفارش مى فرماید که او را تسبیح و حمد گوید و سجده و عبادت کند و این مراسم را ادامه دهد، و از اینکه این سفارش را متفرع بر تنگ حوصلگى از زخم زبان هاى کفار نموده، معلوم مى شود که تسبیح و حمد خدا و سجده و عبادت، در زایل کردن اندوه و سبک کردن مصیبت، اثر دارد.
[۴۵] ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۲، ص۲۸۶.
هنگام اعتراف به اشتباه
•«فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمین:(امّا موقعى که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها (ى متراکم) صدا زد: « (خداوندا!) جز تو معبودى نیست! منزّهى تو! من از ستمکاران بودم!»»
[۴۶] انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۷.
حضرت یونس ع در این جمله به ظلم خود اعتراف کرد، چون عملى آورده که ظلم را ممثل مى کرد، هر چند که فى نفسه ظلم نبود، و خود او هم قصد ظلم و معصیت نداشت، چیزى که هست خداى تعالى در این پیش آمد پیغمبرش را تادیب و تربیت کرد تا با گامى پاک و مبراى از تمثیل ظلم، (تا چه رسد به خود ظلم) شایسته قدم نهادن به بساط قرب گردد.
[۴۷] ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۴، ص۴۴۵.
•«قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا کُنَّا ظالِمینَ:یکى از آنها که از همه عاقل تر بود گفت: «آیا به شما نگفتم چرا تسبیح خدا نمى گویید؟! گفتند: «منزّه است پروردگار ما، مسلّماً ما ظالم بودیم!»»
[۴۸] قلم/سوره۶۸، آیه۲۸.
[۴۹] قلم/سوره۶۸، آیه۲۹.
این جمله حکایت تسبیح صاحبان باغ مذکور است که بعد از ملامت آن شخص میانه رو متوجه خطاى خود شده، خدا را تسبیح کردند، و گفتند: خدا را از شرکایى که در سوگند خود برایش اثبات کردیم منزه مى داریم، تنزیهى نگفتنى، و اعتراف داریم که یگانه رب ما اوست و او است که با مشیت خود امور ما را تدبیر مى کند، آرى ما در اثبات شریک ها براى او ستمکار بودیم. بنا بر این، جمله مورد بحث ما هم تسبیح خدا است، و هم اعتراف شان است به اینکه در اثبات شرکا بر نفس خود ستم کرده اند.
[۵۰] ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۹، ص۶۲۸.
هنگام بیان و رد کلام مشرکان
•«سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُون:منزّه است خداوند از آنچه توصیف مى کنند،»
[۵۱] صافات/سوره۳۷، آیه۱۵۹.
منزه است خداوند از توصیفى که این گروه (جاهل گمراه) مى کنند” جز توصیفى که بندگان مخلص خدا (از روى آگاهى و معرفت در مورد او دارند) هیچ توصیفى شایسته ذات مقدس اش نیست” (إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ).
[۵۲] صافات/سوره۳۷، آیه۱۶۰.
[۵۳] تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۱۷۶.
•«سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یشْرِکُونَ:خداوند منزه است از آنچه که برایش شریک قرار دهند».
[۵۴] طور/سوره۵۲، آیه۴۳.
[۵۵] حشر/سوره۵۹، آیه۲۳.
جمله” سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ”، تنزیه خداى تعالى است از این که شریکى برایش باشد، آن چنان که مشرکین ادعا مى کنند، و کلمه” ما” در جمله” ما یشرکون”، مصدریه است، و به جمله چنین معنا مى دهد: خداى تعالى منزه از شرک ایشان است. نه، بلکه مى گوییم: نکند معبودى به غیر از خدا سراغ دارند- سبحان اللَّه- خدا منزه است از آنچه مشرکین برایش درست مى کنند، چون اگر غیر از خدا معبود
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 