پاورپوینت کامل احمد سامانی ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل احمد سامانی ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل احمد سامانی ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل احمد سامانی ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
ابونصر سامانی
ابونصر احمد بن اسماعیل سامانی، (۲۹۵ تا ۳۰۱ (قمری)) یکی از امیران سامانی قرن سوم قمری بود. وی برخلاف پدر ضعیفالنفس و بیبهره از کیاست بود، اما امیراسماعیل بهرغم این ناشایستگی او را به ولیعهدی برگزید. زمان خلافتش به قول مسعودی شش سال و شش ماه و شانزده روز و مدّت حیاتش سی و سه سال و هشت ماه بود.
فهرست مندرجات
۱ – معرفی اجمالی
۲ – درگیری با صفاریان
۳ – طغیان مولی صندلی
۴ – علویان طبرستان
۴.۱ – عزل فرماندار طبرستان
۵ – شورش علویان طبرستان
۶ – انگیزه قتل امیر احمد
۷ – پانویس
۸ – منبع
معرفی اجمالی
پس از درگذشت “امیراسماعیل” پسرش “ابونصراحمد” در زمان خلافت “خلیفه مستکفی” به جای او به فرمانروایی ماورالنهر و خراسان و بخشهایی از مرکز ایران رسید. احمد بر خلاف پدر ضعیفالنفس و بیبهره از کیاست بود. بیکفایتی او را ابوالعباس در جنگ با علویان طبرستان به پدرش گزارش داده بود و پدر او را از فرماندهی برداشته و به بخارا فراخوانده بود. اما امیراسماعیل به رغم این ناشایستگی او را به ولیعهدی برگزید.
[۱] گردیزی، عبدالحی بن ضحاک، زین الاخبار، ص۱۴۸، مصحح عبدالحی حبیبی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۳.
درگیری با صفاریان
ابونصر احمد بن اسماعیل که در سال ۲۹۵ (ه. ق) به جای پدر در بخارا به امارت نشست، ظاهرا هنگام مرگ پدرش حکومت خراسان را داشت. “خلیفه مکتفی” امارت ماورالنهر و خراسان را به نام او فرستاد. خلیفه که در برابر روند روبه رشد قدرت سامانیان چارهای جز تن دادن به فرستادن فرمان امارت نداشت، روز ۱۴ ربیع الاول سال ۲۹۵ به دست خود پرچمی بست و آن را همراه خلعت به “طاهر بن علی” سپرد تا برای امیر پاورپوینت کامل احمد سامانی ۵۳ اسلاید در PowerPoint ببرد. مکتفی عهد خراسان را به احمد فرستاد «و لوای به دست خویش بست و چون به بخارا رسید احمد بن اسماعیل او را نیکو فرود آورد و با او نیکویی کرد و مال بسیار بخشید او را.»
[۲] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱۵، ص۶۷-۷۲، مصحح ابولقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵.
[۳] مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، ج۵، ص۵۰، تهران، سروش، ط الثانیه.
بازماندگان صفاریان که هنوز در ایران قدرتی داشتند سیستان را تحت نفوذ خود قرار داده بودند. در زمان احمد یکی از اعقاب “یعقوب لیث” به نام “معدل بن لیث” برادرزاده یعقوب با تاکید خلیفه امارت سیستان را داشت، اما سرکشی را آغاز کرد. در آغاز سال ۲۹۸ (ه. ق) هنگامی که امیرپاورپوینت کامل احمد سامانی ۵۳ اسلاید در PowerPoint در هرات به سرمیبرد خلیفه منشور فرمانروایی سیستان را نیز برای او فرستاد و از او خواست تا عصیان امیرصفاری را بخواباند.
[۴] موالی، محمد، تاریخ سیستان، مصحح ملک الشعرا بهار، ص۲۹۰، تهران، پدیده خاور، ۱۳۶۶.
شاید هم خلیفه با آگاهی پیشدستی کرد و سیستان را به او داد. در واقع خلیفه در عوض سرکوب یک فرمانروای شورشی حکومت آن ولایت را به وی واگذار میکرد. سرکشی و نافرمانی هم؛ یعنی نپرداختن به موقع مالیات. امیراحمد در سال ۲۹۸ “حسین بن علی مرورودی” (صعلوک) را به همراه خواهرزادهاش برای به دست آوردن سیستان به آن سو فرستاد. امیرصفاری هم بیکار ننشست و برادر خود “ابوعلی محمد بن لیث” را برای گردآوری سپاه به “بست” و “رخج” فرستاد.
[۵] ابن خلدون، ابوزید عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۴۳۱، ترجمه عبدالحمید آیتی، موسسه مطالعات و تحقیقات اسلامی، چ اول، ۱۳۶۳.
ابوعلی از یک سو با دشمنان سامانی مثل “فتح بن مقبل” هم پیمان شد، اما از یک سو این تدبیر را با چپاول مردم “بست” برای تامین سپاه
[۶] گردیزی، عبدالحی بن ضحاک، زین الاخبار، ص۳۲۶، مصحح عبدالحی حبیبی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۳.
بیاثر کرد. مردم با ستمی که به آنها روا شده بود به سمت سامانیان گرویدند.
[۷] نرشخی، محمد بن جعفر، تاریخ بخارا، ص۱۳۰، مصحح مدرس رضوای، تهرات، توس، ۱۳۶۳.
اوضاع به نفع امیراحمد تمام شد، چرا که مردم با رسیدن به بست خشنود شده و با همکاری امیراحمد، محمد بن علی را دستگیر کردند. امیر احمد ابتدا او را به هرات برد سپس به همراه “سبکری” عامل خلیفه که مورد غضب وی واقع شده بود و به سامانیان پناه آورده بود به تقاضای خلیفه به بغداد روانه کرد.
[۸] گردیزی، عبدالحی بن ضحاک، زین الاخبار، ص۱۴۸، مصحح عبدالحی حبیبی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۳.
نیز در این سال (۲۸۹) نامه احمد بن اسماعیل «سامانی» فرمانروای خراسان رسید که “سگستان” را گشوده، “محمد بن علی بن لیث صفاری” را اسیر کرده است. سپس نامهاش که اسیر شدن سبکری را گزارش میداد رسید. پس به وی نوشته شد که سبکری و محمد بن علی بن لیث را به پایتخت فرستد. در شوال همین سال سبکری و محمد بن علی بن لیث را سوار بر دو فیل کرده و به صورت نمایشی به بغداد بردند. پس به وزیر “ابن فرات” و سپس به “مرزبانی” نماینده فرمانروای خراسان خلعت داده شد و همراه فرستادگان که سبکری و محمد بن علی بن لیث را آورده بودند پیشکشها و خلعت و عطر و جواهر برای فرمانروای خراسان فرستاده شد.
[۹] ابن مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۷۱، مصحح علینقی منزوی، تهران، توس، ۱۳۶۹.
به دستور امیراحمد داراییهای چپاول شده مردم را به آنها بازگرداندند و فرمانداری عادل و منصف به نام “حاتم بن عبدالله الشاشی” را بر حکومت بست گمارد و فرمان داد تا مقرری سپاهیان را بدهند تا بدین وسیله اوضاع مردم بست رونق بگیرد و این گونه پرونده فرمانروایی سیستان بدست صفاریان بسته شد.
[۱۰] فرای، ریچارد، بخارا در قرون وسطی، ص۷۸-۷۹، ترجمه محمود محمودی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۸.
البته بازماندگان آنها تا چندین سال برای به دست آوردن سرزمینهای موروثی تلاش کردند.
[۱۱] مهرآبادی، میترا، سرگذشت علویان طبرستان و آل زیار، ص۲۲۵، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۸۴.
امیراحمد، “ابوصالح منصور بن اسحاق” را به سیستان فرستاد «باز “احمد بن اسماعیل” عمل سیستان “بو صالح منصور بن اسحاق” را داد پسر عم خویش را، و اندر آمد بو صالح روز پنجشنبه دوازده روز گذشته از ربیعالاول ۲۷۷ق اما حدیث ابو صالح منصور بن اسحق، او چون به سیستان آمد مردمان را بسیار نیکوئی گفت.»
[۱۲] موالی، محمد، تاریخ سیستان، مصحح ملک الشعرا بهار، ص۲۹۵-۲۹۶، تهران، پدیده خاور، ۱۳۶۶.
این ابو اسحاق همانی است که “زکریای رازی” دانشمند بزرگ ری کتاب معروف و ارزشمند خود “طب منصوری” و یا “الکناشه” را با نام او تالیف کرد.
[۱۳] موالی، محمد، تاریخ سیستان، مصحح ملک الشعرا بهار، ص۲۹۵-۲۹۶، تهران، پدیده خاور، ۱۳۶۶.
طغیان مولی صندلی
“محمد بن هرمز” یکی از افراد سپاه امیراحمد معروف به “مولی صندلی” که خارجی مذهب هم بود با “ابوالحسن علیبن محمدالعارض” (متصدی امور مالی سپاه سامانی) برای دریافت حقوق خود مجادله کرد. ابوالحسن عارض به او گفت: «ترا آن صوابتر که به رباطی بنشینی که پیر شدهای و از تو کاری نیاید.» این گفته، مولی صندلی را بسیار خشمگین کرد و راهی سیستان شد و اندر ایستاد و همه مردم و شورشیان و ناراضیان سیستان را با خود همراه کرد و بعد از آن با “عمرو بن یعقوب” بیعت کرد و سپس بر منصور بن اسحاق والی سیستان خروج کرد. منصور بن اسحاق، مولی صندلی و یکی از همراهانش به نام “محمد بن عباس” دستگیر شد. آنها به نام عمرو بن یعقوب خطبه خواندند. امیر احمدسامانی پس از پی بردن از این رویداد “حسینبنعلی مرورودی” را برای مقابله شورشیان به سیستان فرستاد. نبرد دو طرف نه ماه طول کشید تا این که مولی صندلی تسلیم شد و امان خواست و گفت: «گویید ابوالحسن عارض را که فرمان تو کردم و رباطی گرفتن دیگر چه فرمایی.»
[۱۴] گردیزی، عبدالحی بن ضحاک، زین الاخبار، ص۳۲۷، مصحح عبدالحی حبیبی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۳.
علویان طبرستان
در این هنگام مالیات گرگان و طبرستان و ری از سوی “بارس” که با مغضوب شدن احمد از سوی امیراسماعیل به جای او به امارت گرگان رسیده بود و در طبرستان و ری نفوذ داشت. وی در راه تحویل به امیراسماعیل بود؛ اما به محض شنیدن خبر درگذشت امیراسماعیل چون رابطه خوبی با امیراحمد نداشت مالیات فرستاده شده را از میان راه بازگرداند و از بیم امی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 