پاورپوینت کامل آیتالله محمّدجواد مغنیه ۶۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیتالله محمّدجواد مغنیه ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیتالله محمّدجواد مغنیه ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیتالله محمّدجواد مغنیه ۶۴ اسلاید در PowerPoint :
محمد جواد مغنیه
محمد جواد مغنیه، فرزند شیخ محمود در سال ۱۳۲۲ هـ . ق در روستای «طیردبا» لبنان به دنیا آمد. محمد جواد هنوز ۴ بهار را ندیده بود که مادرش را از دست داد. پدرش پس از مرگ همسرش که از سلاله پاک سادات بود، لبنان را به قصد عراق ترک کرد و محمد جواد در نجف، خط و حساب و زبان فارسی را آموخت.
شیخ محمود که از علمای معروف لبنان بود، بعد از ۴ سال اقامت در نجف، به دعوت مردم منطقه عباسیه، به جبل عامل بازگشت.
مردم عباسیه استقبال گرمی از وی نمودند و در ساختن خانه به او کمک کردند. پدر محمد جواد برای تکمیل سقف خانه از زرگری پول گرفت و خانه را گرو گذاشت، امّا اجل مهلت بازپرداخت وام را به آن بزرگوار نداد. او در سال ۱۳۳۴ هـ . ق به دیدار حق شتافت. چون زرگر خانه را تصرف کرده بود، محمد جواد همراه برادر کوچک خود به «طیردبا» بازگشت و برادر بزرگش، شیخ عبدالکریم سرپرستی آنان را برعهده گرفت. با کوچ شیخ عبدالکریم به نجف، روزهای سخت محمد جواد آغاز گردید؛ روزهایی که فقط نخود و فندق غذای او را تشکیل میداد. گاه ۳ روز میگذشت و چیزی برای خوردن پیدا نمیکرد.
[۱] تجارب محمد جواد مغنیه، ص ۲۵.
محمد جواد از همان کودکی تلاش کرد که روی پای خود بایستد، جوانان روستا برای کار به بیروت میرفتند و هر کس به فراخور خود حال خویش به کاری مشغول میشد. مغنیه نیز عازم بیروت شد، ولی چون جثهای کوچک داشت و از انجام کارهای سنگین عاجز بود، دوستانش به او پیشنهاد کردند تا به کارهای سبکی مثل کتاب فروشی بپردازد. او نیز مدتی به دستفروشی پرداخت.
فهرست مندرجات
۱ – سفر به نجف
۲ – تحصیل در نجف
۳ – اساتید
۴ – بازگشت به لبنان
۵ – منصب قضاوت در بیروت
۶ – شیخ مغنیه و شیخ شلتوت
۷ – هجرت به قم
۸ – فقیه مجدد
۹ – منادی وحدت
۱۰ – نویسنده مبارزه
۱۱ – شیخ مغنیه و انقلاب اسلامی ایران
۱۲ – آثار
۱۳ – وفات
۱۴ – پانویس
۱۵ – منبع
سفر به نجف
محمد جواد تشنه فراگیری دانش بود. او تصمیم گرفت برای تحصیل علم، به نجف برود. بدهی مالیاتی زمینهای پدرش، سبب شد تا به او جواز خروج از لبنان را ندهند. او بدون جواز به راه افتاد و به کمک راننده نیکوکاری(راننده از ارمنیهای اسکندریه بود که در لبنان اقامت داشت. مغنیه مینویسد: از آن زمان، حدود ۳۳ سال میگذرد و من هنوز هم سپاسگزار او هستم و هیچ گاه او را فراموش نخواهم کرد؛ چون احساس میکنم او اولین انسانی بود که برادر انسانی خود را دوست داشت.)وارد عراق شد و به خانه برادرش در نجف رفت.
تحصیل در نجف
محمد جواد پیش از رفتن به نجف، کتاب «اجرومیه» و مقداری از «قطر الندی» را خوانده بود. او «قطر الندی» را پیش
برادر خود تکمیل کرد ولی «اجرومیه» را نزد سید محمد سعید فضل الله دوباره خواند. وی هم چنین منطق، مطول و مقداری از اصول را نزد این عالم بزرگوار خواند. سید محمد سعید فضل الله او را دوست داشت و هنگامی که به او درس میداد هیچ نکتهای را فروگذار نمیکرد وتا زمانی که مطمئن نمیشد که محمد جواد درس را کامل فهمیده است؛ درس بعدی را شروع نمیکرد.
محمد جواد جلد دوم کفایه الاصول و قسمتی از مکاسب را نزد آیه الله العظمی خوئی خواند. او جلد دوم کفایه الاصول را دوباره نزد مرحوم شیخ محمد حسین کربلائی خواند. محمد جواد حدود ۶ سال شاگرد مرحوم سید حسین حمامی بود.
اساتید
۱. آیه الله العظمی خوئی.
۲. شیخ عبدالکریم مغنیه، برادر بزرگتر مغنیه (۱۳۱۱ ـ ۱۳۵۴ هـ . ق): وی مجتهد بود و کتاب القضا و کتاب الارث از آثار اوست … .
[۲] اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۳۹.
۳. محمد سعید فضل الله (۱۳۱۶ ـ ۱۳۷۳ هـ . ق)
۴. سید حسین حمامی (سید حسین بن علی بن هاشم حمّامی).
۵. شیخ حسین کربلایی: مغنیه جلد دوم کفایه الاصول را نزد این عالم بزرگوار خوانده است.
بازگشت به لبنان
محمد جواد پس از مرگ برادرش، نجف را به سوی «معرکه» (یکی از روستای جبل عامل) ترک گفت. مردم استقبال گرمی از او نمودند تقاضا کردند که به جای برادرش منصب امامت جماعت را به عهده بگیرد. مغنیه نیز قبول نمود و در کنار اقامه نماز جماعت، به تدریس قرآن و معارف پرداخت. متأسفانه درسهای مغنیه زود تعطیل شد؛ چون افرادی که پذیرفته بودند اجاره محل درس مغنیه را بپردازند از پرداخت بهای اجاره خودداری کردند. استاد در این منطقه از دو مسئله بسیار رنج میبرد:
۱. نبودن کتاب و مجله در روستای معرکه
۲. نادانی مردم.
مردم روستای معرکه وقتی فقر شیخ مغنیه را دیدند، دلشان به حال او سوخت و تصمیم گرفتند به او کمک کنند. شخصی کیسهای به دوش و توبرهای به دست راه افتاد و از ساکنین روستا، آرد، ذرت و … برای شیخ مغنیه جمع کرد. بعد از جمع شدن مقداری مواد خوراکی، آن را با خوشحالی به منزل شیخ مغنیه بردند، ولی وقتی ایشان جریان را فهمید، از آنها عذر خواست و هدیهشان را رد کرد.
مغنیه بعد از دو سال و نیم اقامت در معرکه، در سال ۱۳۵۸ هـ . ق آن جا را به قصد روستای «طیرحرفا» ترک گفت.
مغنیه در «طیر حرفا» به کشاورزی پرداخت و اندکی به وضعیت نابسامان اقتصادی خود، سامان بخشید. مغنیه برای این که بتواند از اوقات خود بهتر استفاده کند، به وادی السروه (محلی در جنوب طیر حرفا) میرفت. آن جا بیشهزاری بود که از راهی سنگلاخی میگذشت. تپهای به ارتفاع حدود ۱۰۰ متر را درختان احاطه کرده بودند. ساکت بود و جز نوای پرندگان چیزی به گوش نمیرسید. مغنیه آن جا را اتاق مطالعه نام نهاد. قلم، کاغذ، کتاب و قوری چای تنها همراهان او بودند. مغنیه در آن جا توانست کتابهای نیچه، شوپنهاور، ولز، تولستوی، عقاد، طه حسین و توفیق الحکیم را مطالعه کند. او علاوه بر مطالعه، به نوشتن کتاب نیز میپرداخت؛ از آثار او که در این محل به نگارش در آمده، میتوان به کمیت و دعبل، الوضع الحاضر فی جبل عامل و تضحیه، اشاره کرد.
او حدود ۱۰ سال در «طیر حرفا» به مطالعه و نوشتن کتاب پرداخت و در سال ۱۳۶۷ هـ . ق به بیروت رفت.
منصب قضاوت در بیروت
شیخ محمد جواد در سال ۱۳۶۷ هـ . ق قاضی شد و سال بعد، مشاور عالی و از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵ رئیس دادگستری شیعیان لبنان شد. بعد از این که از ریاست عزل شد، تا سال ۱۳۷۸ هـ . ق به عنوان مشاور باقی ماند. او در مدتی که در دادگستری بود، سعی کرد به عدالت رفتار کند. مثلاً در سال ۱۳۷۶ هـ . ق وزیر کشاورزی (کاظم الخلیل) به او گفت: خواسته مرا انجام بده تا در ریاست ابقا شوی. مغنیه جواب داد: ثابت ماندن دینم، مهم است؛ کرسیّ ریاست، سایهای رفتنی است.
شیخ مغنیه و شیخ شلتوت
سابقه آشنایی شیخ مغنیه با شیخ الازهر، شلتوت به سال ۱۳۶۸ هـ . ق بر میگردد. شیخ شلتوت از بانیان «دار التقریب بین المذاهب» و از منادیان وحدت اسلامی به شمار میرود. محبوبیت او در بین علمای شیعه به سبب صدور فتوای او بر «جواز عمل به فقه شیعه» است. نامههای زیادی بین آنان رد و بدل شد.
شیخ مغنیه در سال ۱۳۸۲ هـ . ق در مصر، با شیخ شلتوت ملاقات کرد. او در شرح دیدارش مینویسد:
[۳] اعیان الشیعه، ص ۳۰۱.
«به خانه شلتوت رفتم از من استقبال کرد و خوش آمد گفت.
وقتی سخن از شیعه به میان آمد، او گفت: شیعیان، الازهر را تأسیس کردند و مدت کوتاهی علوم و مذهب تشیع در الازهر تدریس میشد، تا این که به پادارندگان این مذهب از آن اعراض کردند و الازهرا را از نور خیره کننده و فوائد آن محروم کردند.
من به او گفتم: علمای شیعه شما را محترم میشمارند، چون ارزش خدمات شما را به دین میدانند و جرأت شما را در بیان حق و عدل که از ملامت هیچ کس نمیهراسید، میستایند و به او گفتم: شیعیان خلافت بعد از پیغمبر را حق امام علی میدانند، ولی عقیده دارند که نباید به اختلافی دامن زد که موجب تفرقه و به ضرر اسلام باشد؛ همان طورکه امام علی این کار را کرد.
او به حاضران در جلسه گفت: سنّیان این حقیقت را نمیدانند.»
هجرت به قم
مغنیه در طول عمر خود به کشورهای مختلف سفر کرد، که میتوان به سفر او به سوریه در سال ۱۳۷۹ هـ . ق و دیدار با شیخ ابوزهره، مسافرت به مصر و ایران در سال ۱۳۸۲ هـ . ق، سفر به بحرین در سال ۱۳۸۵ هـ . ق، و دیدار از عربستان در سال ۱۳۸۳ هـ . ق.
[۴] اعیان الشیعه، ص ۲۹۸.
برای ادای فریضه حج، اشاره کرد. همه این سفرها قبل از نگارش تفسیر الکاشف بود.
او مینویسد: بعد از این که تفسیر کاشف را نوشتم، با خود گفتم دیگر، دست به قلم نخواهم زد. از این به بعد، راحت زندگی میکنم و به سیاحت میپردازم. دوستی که احوال مرا میدانست، گفت: محال است قلم را بر زمین بگذاری،نوشتن از آنجایی که نمیدانی به سراغت خواهد آمد. به مصر رفتم و مدتی در شهر «اُسوان» گذراندم. چند روزی در حوالی شهر قاهره بودم. به این فکر بودم که تا آخر عمر در مصر بمانم. امّا اوضاع جنگی مصر و اسرائیل مرا بر آن داشت که به وطن
خود بازگردم.
نمیدانستم عمری که روز به روز کوتاهتر میشود، چگونه بگذرانم؛ تا این که از طرف آیه الله شریعتمداری برای تدریس در دار التبلیغ دعوت شدم. دودل بودم و نمیتوانستم دعوت را قبول یا رد کنم. بیش از یک ماه با خود کلنجار رفتم، بالاخره استخاره گرفتم، این آیه آمد: «و قال انّی ذاهبٌ الی ربّی سیهدین» تفسیر به رهایی از غم و اندوه کردم و دو شرط مطرح کردم:
۱. به حساب خود و به عنوان زائر به قم بروم.
۲. اوضاع آنجا را ببینم و بعد جواب مثبت یا منفی بدهم. وقتی شروطم را پذیرفتند، به قم رفتم و وقتی دارالتبلیغ را دیدم، آنچه که مرا محیر کرد حرکت علمی حوزه در زمینه دروس حوزوی سطح، خارج، تفسیر و نهج البلاغه و جلسات هفتگی بود که برای تعلیم و تربیت جوانان میکوشیدند.
[۵] فلسفه التوحید و الولایه، محمد جواد مغنیه، ص ۶ ـ ۹.
فقیه مجدد
« … به عقیده بعضی، مغنیه مجدد فقه است. به عبارت دیگر، او انسانی است که با زمان به جلو گام بر میداشت … او به این واقعیت رسیده بود که زندگی در حال دگرگونی و تغییراست و یکی از صفات حیات و زمان، تغییر است و اسلام
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 