پاورپوینت کامل آیتالله محمدابراهیم اعرافی ۸۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیتالله محمدابراهیم اعرافی ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیتالله محمدابراهیم اعرافی ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیتالله محمدابراهیم اعرافی ۸۱ اسلاید در PowerPoint :
محمدابراهیم اعرافی
آیتالله شیخ محمد ابراهیم اعرافی شورکی در سال ۱۲۸۸ ه. ش ( ربیع الاول ۱۳۲۸ ق ) در روستای شهیدیه (شورک) میبد در خانوادهای اصیل و مذهبی دیده به جهان گشود.
فهرست مندرجات
۱ – زندگینامه
۲ – تحصیلات
۳ – استادان وی
۴ – اجازه نامه علماء
۵ – چراغ علم
۶ – مراتب علمی
۷ – عشق به خاندان وحی
۸ – اعرافی در محراب عبادت
۹ – بر سفره سخاوت
۱۰ – برخورد با خرافات
۱۱ – در صحنه مبارزه
۱۲ – اعرافی در جنگ تحمیلی
۱۳ – خدماتی شایسته
۱۴ – فرزندان وی
۱۵ – وفات
۱۶ – پیام تسلیت رهبر
۱۷ – اعرافی از منظر بزرگان
۱۸ – با کاروان شعر و ادب
۱۸.۱ – پیر میبد
۱۹ – پانویس
۲۰ – منبع
زندگینامه
صدای اذان به گوش میرسید. آن هم در نیمههای شبی تاریک! پس از دقایقی اذان به پایان رسید، گریه نوزادی سکوت شبانه را شکست و سپس، بیدرنگ در اتاق باز شد و قابله از حاج ملاعباس مژدگانی خواست. هنگامی که قابله خبر مسرتبخش تولد پسری کاکل زری را به حاج ملا عباس داد، وی به ستارههای آسمان کویر نگریست و قدم نورسیده خود را به فال نیک گرفت سپس در همان حیاط سجده شکر به جای آورد و جویای حال همسرش شد… بدین ترتیب در سحرگاه یکی از روزهای سال ۱۲۸۸ش. (ربیع الاول ۱۳۲۸ق) حاج ملا عباس صاحب پسری شد و او را «محمدابراهیم» نام نهاد.
پدر محمدابراهیم، حاج ملا عباس و جد پدری او، حاج آقا محمد از افراد نیک روستای شهیدیه میبد بودند و در کارهای خیر ساعی و پیشقدم! مرحوم حاج آقا محمد، جد پدری پاورپوینت کامل آیتالله محمدابراهیم اعرافی ۸۱ اسلاید در PowerPoint زندگانی خود را در راه مبارزه به خوانین و رفع ظلم آنان سپری کرد و سرانجام به همین جرم با اشاره خوانین و به دست مزدوران کثیف آنان، به طرز فجیعی به شهادت رسید. بدین سان مستمندان و ستمدیدگان آن دیار، تنها ماندند..
[۱] پارسای کویر، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، ص۲۸، با دخل و تصرف.
جد مادری محمد ابراهیم نیز روحانی با صفا و پرهیزکاری به نام حاج شیخ علی، از فرزندان آیتالله ملا ابوطالب شورکی ـ از مجتهدان برجسته آن روزگار ـ بود.
تحصیلات
پدر محمد ابراهیم دریافت که کودک وی از ذوق و حافظه خوبی برخوردار است به همین دلیل او را نزد جد مادریاش، حاج شیخ علی فرستاد تا قرآن را فراگیرد. محمدابراهیم ۶ سال بیشتر نداشت. پس از فراگیری روخوانی قرآن در هفت سالگی وارد حوزه علمیه یزد شد و تا ۱۵ سالگی در مدرسه خان و مصلی مقدمات علوم حوزوی را فراگرفت.
از آنجا که همواره هجرت برای تکمیل تحصیلات، قرین دانشوران و بزرگان علم و ادب و هنر بوده است، شیخ محمد ابراهیم نیز دست به هجرتی سرنوشت ساز زد و برای تکمیل دروس خود به مشهد مقدس این بارگاه ملکوتی هشتمین امام همام کوچید و در مدرسه نواب مشهد به فراگیری علوم حوزوی و درس و بحث پرداخت.
پس از چند سال با راهنمایی آیتالله العظمی حائری به سوی قم روانه شد تا در حوزه جدیدالتاسیس قم اندوختههای علمی خویش را ارتقا بخشد و از محضر عالمان آن دیار نیز کسب فیض نماید.
[۲] پارسای کویر، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، ص۲۹.
استادان وی
آیت الله محمد ابراهیم اعرافی نزد بزرگان و دانشمندان گرانمایهای زانوی ادب و شاگردی بر زمین زد و از خرمن معرفت و کمال آنها خوشهها چید و بدین ترتیب روح تشنه خود را از سرچشمه زلال معارف الهی سیراب ساخت.
اگر بخواهیم استادان آن عالم ربانی را به ترتیب تاریخی برشماریم، میتوان افراد زیر را نام برد:
۱. حاج شیخ علی: فرزند آیتالله ملا ابوطالب شورکی بود. آیتالله اعرافی قرآن را نزد وی آموخت. از تاریخ دقیق ولادت و درگذشت حاج شیخ علی اطلاعی در دست نیست اما با توجه به اینکه شیخ محمد ابراهیم در ۶ سالگی در خدمت ایشان بود، میتوان حدس زد که وفات وی پس از سالهای ۱۲۹۵-۱۳۰۰ ش. (۱۳۴۴ق به بعد) بود.
۲. آیتالله سید میرزای جندقی (علم الهدی): در مشهد استاد ادبیات و سطح شیخ محمد ابراهیم بود.
۳. آیتالله میرزا حبیب الله گلپایگانی: در حوزه مشهد به تدریس علوم دینی اشتغال داشت و شیخ محمد ابراهیم از او بهرههای فراوانی برد.
۴. آیتالله سید شهاب الدین مرعشی نجفی
[۳] گلشن ابرار، ج۲، ص۹۳۸.
۵. سید محمدتقی خوانساری:
[۴] گلشن ابرار، ج۲، ص۶۱۷.
استاد درس خارج آیتالله اعرافی بود.
۶. شیخ محمدعلی قمی.
۷. فاضل قفقازی: پدر آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی.
[۵] گلشن ابرار، ج۶، ص۵۶۶.
۸. سید صدرالدین صدر:
[۶] ستارگان حرم، ج۳، ص۲۰۵.
آیتالله اعرافی در محضر وی دروس خارج را گذراند.
۹. حاج شیخ عباس علی شاهرودی.
[۷] ستارگان حرم، ج۱۳، ص۱۴۲.
۱۰. آیتالله حائری: استاد درس خارج آیتالله اعرافی بود.
شخصیت مورد بحث ما از آیات عظام یاد شده، فقه و کلام، تفسیر و علم حدیث آموخت و در این رشتهها به مراتب بلندی دست یافت و قلههای کمال را یکی پس از دیگری فتح کرد.
اجازه نامه علماء
اجازه نامههایی که آیات عظام حائری یزدی، بروجردی، امام خمینی، گلپایگانی، نجفی مرعشی، حکیم، سید ابوالحسن اصفهانی و… برای وی نگاشتهاند، این مطلب را تایید میکند که وی عالمی وارسته و سخت کوش بود.
اجازه نامه امام خمینی (قدس سره) به وی چنین است:
باسمه تعالی
«جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقه الاسلام آقای شیخ محمد ابراهیم شورکی، مجازند در تصدی امور حسبیه و شرعیه که منوط است به اذن فقیه جامع الشرایط فله التصدی لذلک بعد تشخیص الحکم و الموضوع مع مراعاه الاحتیاط. و نیز مجازند در اخذ سهم مبارک امام علیهالسّلام و صرف نصف آن در محل، به هر نحوی که صلاح بدانند…»
[۸] صحیفه امام، امام خمینی، ج۱، ص۴۹۷.
روح الله الموسوی الخمینی
چراغ علم
آیت الله محمد ابراهیم اعرافی معتقد بود که تحصیل علم باید به همراه اخلاق باشد و طلبه از روزی که پا به حوزه میگذارد، حتما برنامه اخلاقی داشته باشد. هنگامی که متخلق به اخلاق اسلامی و نیکو گردید، علم را نیز فرا میگیرد و چراغ علم را با زیور اخلاق میآراید، یکی از شاگردان وی میگوید:
«روز اولی که برای تحصیل به محضرشان شرفیاب شدم، پرسید: برای که درس میخوانی؟ گفتم: برای خدا. او از این پاسخ بسیار خرسند شد و تا آخر نسبت به من خوش بین بود. بعدها هم خیلی ما را نصیحت میکرد و میفرمود: معراج السعاده را مطالعه کنید.
حتی یک بار قبای مرا گرفت و فرمود: کسی که این لباس را به تن دارد، باید خیلی مواظب باشد..
[۹] پارسای کویر، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، ص۶۰.
مراتب علمی
حاج شیخ محمد ابراهیم اعرافی در ادبیات عرب تبحر عجیبی داشت و از هوش فوقالعادهای برخوردار بود. بر بسیاری از متون فقهی همچون جواهرالکلام مسلط بود و هرگاه مسئلهای فقهی به میان میآمد، با استناد به قرآن و حدیث و با تسلط کامل راه حل مناسبی ارائه میکرد.
با تفسیر نیز کاملا آشنا بود. گاهی در خطبهها و منبرهایش به تفسیر سوره یا آیهای میپرداخت و بسیار موشکافانه به شرح و بسط مطلب میپرداخت به گونهای که جای هیچ سئوالی باقی نمیماند. با طب قدیم نیز آشنایی داشت و اوایلی که به میبد آمده بود، از روی کتابهای طبی مثل تحفه حکیم، با تجویز گیاهان دارویی طبابت میکرد.
کتابهای حوزوی را به خوبی تدریس میکرد. برخی از شاگردان وی امروزه، از برجستگان حوزهاند. طلاب بسیاری نزد او جامع المقدمات ، سیوطی، معالم، شرح لمعه، شرایع، عروه الوثقی و تفسیر صافی را آموختند.
تقریبا در اکثر کتابهای ایشان حاشیههایی دیده میشود که به توضیح و تبیین موضوع پرداخته و این خود دلیل تسلط معظم له در مسائل گوناگون است. با همه اینها، ایشان چند اثر علمی ارزنده نیز تالیف کرد که چهل حدیث، یادداشتهای فقهی، تفسیری، تاریخی و اخلاقی و حواشی بسیار بر کتابهای درسی و غیر درسی از آن جملهاند.
[۱۰] پارسای کویر، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، ص۷۸-۸۴.
عشق به خاندان وحی
هر صبح و شام در مسجد جامع شیخ محمد ابراهیم ذکر مصیبت میشد و هرگاه نام اهل بیت برده میشد، به شدت متاثر میگردید و میگریست و چون خودش به ذکر مصیبت میپرداخت، بارها به شدت گریه میکرد و حاضران را تحت تاثیر قرار میداد. وی دردناکترین مصیبت را کشیدن چادر از سر خاندان امام حسین (علیهالسّلام) برمی شمرد و خودش معمولا در ذکر مصائب این مصیبت را میخواند و خطاب به یزید میگفت:
«یزید! تو زن و دختر خودت را پشت پرده نشاندی و زن و دختر امام حسین (علیهالسّلام) را به ملاء عام آوردی و در معرض دید همگان قرار دادی؟»
[۱۱] پارسای کویر، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، ص۷۲.
او عالمی روشنفکر بود. با همه علاقهای که به عزاداری و مرثیه سرایی داشت، از تحریف مسائل عاشورا و تاریخ ائمه (علیهمالسّلام) ناراحت میشد و با آن برخورد میکرد. با تعزیه خوانی و قمه زنی مخالف بود و هر چیزی را که وهن اسلام شمرده میشد، منع میکرد.
اعرافی در محراب عبادت
حاج شیخ محمد ابراهیم مردی عابد و زاهد بود و با تهجد و شب زندهداری انسی دیرینه داشت. علاوه بر اهتمام به واجبات، در انجام نوافل و مستحبات نیز بسیار مراقب بود.
نماز شبش ترک نمیشد. نیمههای شب برمیخاست و وضو میساخت، فانوسی روشن میکرد و تا پاسی از شب بر روی سجادهاش به نماز، دعا و تلاوت قرآن میگذراند. بدین شکل عبادت شبانگاهی را به فریضه نماز صبح پیوند میداد.
در نماز چهرهای نورانی و حالتی معنوی پیدا میکرد. در روزهای انقلاب، گاهی که تظاهرات به ظهر میکشید، در خیابان نماز جماعت بر پا میکرد. تاکید زیادی بر اقامه نماز جماعت در مدارس و نیز اول وقت شرعی داشت. آقای رحیمی یکی از همراهان معظم له میگوید:
«در مسافرتی با وی همراه بودم. به ساعتش نگاه کرد و دریافت که هنگام اذان است. از راننده اتوبوس خواست که توقف کند و نماز اول وقت بخوانند اما راننده اعتنایی نکرد و به راه خود ادامه داد. هنوز مدت زیادی نگذشته بود که اتوبوس خراب شد و همانجا پیاده شدیم و نماز را به امامت آقای اعرافی به جماعت خواندیم. بعد از نماز آیتالله اعرافی فرمودند که این خرابی برای آن بیاعتنایی بود.»
[۱۲] پارسای کویر، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، ص۳۶.
بر سفره سخاوت
از دیگر ویژگیهای کم نظیر آیتالله اعرافی، گشادهدستی و بذل و بخشش بود. او به سینه هیچ فقیر و مستمندی دست رد نمیزد. ممکن نبود نیازمندی به او مراجعه کند و با دست خالی بازگردد. در روزگار تحصیل در حوزه، پدر آیتالله اعرافی هر ماه مبلغی پول برای وی میفرستاد. او نیز مقداری از آن پولها را به طلاب نیازمند میبخشید و بقیه را به خرید آذوقه و میوه اختصاص میداد. به همین سبب معمولا حجره او شلوغ بود و همگان از دست گشاده وی استفاده میکردند.
حجه الاسلام حاج سید اسدالله امامی که از روحانیان میبد است و اوائل طلبگی خود را در خدمت حاج شیخ محمد ابراهیم اعرافی به فراگیری مقدمات پرداخته است، میگوید:
«… از وی اجازه گرفتم تا برای تکمیل درس به نجف بروم. در همان مجلس، آیتالله سید علیرضا مدرسی لب خندقی عبای گران قیمتی به آیتالله اعرافی بخشید. عبای مرغوب و گران قیمتی بود او نیز عبا را باز کرد و با نهایت احترام به من هدیه داد و گفت: او عازم نجف است. بیشتر بدان نیاز دارد. عبای پر برکتی بود. دوازده سال زمستانهای نجف را با این عبا به سر بردم. برایم هم عبا بود و هم لحاف! »
[۱۳] پارسای کویر، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، ص۴۱.
درب منزل آیتالله اعرافی، معمولا به روی میهمانها باز بود و او گاهی خود از میهمانان پذیرایی میکرد و سینیهای سنگین غذا را برمیداشت. در ماه رمضان سفرههای افطاری میگستراند و به روزهداران این ماه اطعام میکرد. ملا عباس حاتم ـ خدمتکار حاج شیخ ـ میگوید:
«خیلی وقتها برای حاج شیخ هدیه میآوردند با این که خودش به آن نیاز داشت، آن را به دیگران میبخشید. یک روز کسی کله قندی برای ایشان آورد و معظم له آن را برای کسی هدیه فرستاد. سپس به من گفت: ملا عباس! قند نداریم، برو بخر! »
[۱۴] پارسای کویر، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، ص۴۴.
برخورد با خرافات
با همه علاقهای که به مردم داشت و در مراسم خیر آنان شرکت میجست، اما در مورد کارهای خلاف شرع و دامن زدن به خرافات به مماشات نمیپرداخت. مردم را از بدعتهای ناروا و ناپسند برحذر میداشت و کارهایی همچون آتش کردن اسپند در نخستین روز ماه اسفند، چهارشنبه سوری، سیزده بدر و… را منع میکرد. در مورد سیزده بدر بالای منبر میفرمود:
«… به آنهایی که عقیده دارند حتم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 