پاورپوینت کامل آیت‌الله سیدحسین طباطبایی قمی ۹۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیت‌الله سیدحسین طباطبایی قمی ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیت‌الله سیدحسین طباطبایی قمی ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آیت‌الله سیدحسین طباطبایی قمی ۹۸ اسلاید در PowerPoint :

سیدحسین طباطبایی قمی

شخصیت والامقام حضرت آیه الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی قمی قدس سره از مراجع وارسته‌ای است که در مقاطع مختلف بخصوص در دوران خفقان رضاخانی بپاخاست و شجاعانه به ستیز با دشمن پرداخت و دخالت عملی در سیاست را با حضور در صحنه‌های مختلف سیاسی بخوبی نشان داد.
بحق او را می‌توان «قامت قیام» نامید. این نوشتار به اختصار به بررسی دوره‌های مختلف زندگی و ابعاد اخلاقی، سیاسی، مبارزاتی و علمی آن مرجع و فقیه بزرگوار می‌پردازد.

فهرست مندرجات

۱ – ستاره‌ای از قم
۲ – تحصیل
۳ – مرجعیت
۳.۱ – زعامت حوزه علمیه خراسان
۳.۲ – احیای حوزه علمیه کربلا
۳.۳ – مرجعیت عامه
۴ – تألیفات
۵ – ریشه‌ها و زمینه‌های قیام
۶ – قیام گوهرشاد
۷ – مقابله با اشغالگران
۸ – تهدید به اعلان جنگ
۹ – سزای مرتد
۱۰ – در آیینه اخلاق
۱۰.۱ – پرهیز از خلف وعده
۱۰.۲ – برپایی درس و بحث در شبهای احیا
۱۰.۳ – شیوه انتخاب همسفر
۱۰.۴ – به خاطر رفاقت وارد جهنم نمی‌شوم
۱۰.۵ – وقف بالا سر حضرت علیه السلام
۱۰.۶ – فراسوی فروتنی
۱۱ – وفات
۱۲ – پانویس
۱۳ – منبع

ستاره‌ای از قم

او در ۲۸ رجب ۱۲۸۲هجری ق. دیده به جهان گشود و پدر او را «حسین» نامید. خاندان «سید حسین» از برزگان دین و از شخصیتهای برجسته ایمانی بودند که نسل پاک آنان با ۲۸ واسطه به امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ می‌رسد.

[۱] . عنصر فضیلت و تقوا، عباس حاجیانی، ص ۱۳؛ فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ص ۳.

تحصیل

آقا حسین تحصیلات ابتدایی خود را در یکی از مکتب خانه‌های قم شروع کرد و پس از آن درسهای مقدمات این رشته، از قبیل صرف و نحو و منطق را در محضر استادان این فن فرا گرفت و تا اوان بلوغ در قم به تحصیل مبادرت ورزید و سپس در پی تکمیل تحصیلات راهی تهران شد. درسهای دوره سطح را که در بردارنده کتابهایی چون معالم، قوانین، شرح لمعه، و رسائل و مکاسب است نزد اساتید آن حوزه خواند و سپس در ۲۲ سالگی عزم سفر کرده، به منظور انجام مراسم حج، راهی مکه و مدینه شد.
حاج آقا حسین در بازگشت از سرزمین وحی، وارد نجف اشرف گردید و پس از زیارت راهی سامرا شد و در جلسه درس آیه الله میرزا محمد حسن شیرازی شرکت کرد و پس از دو سال اقامت در سال ۱۳۰۶ ق. بار دیگر به تهران بازگشت.

[۲] . اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملی، ج ۶، ص ۱۶۹؛ نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج ۲، ص ۶۵۳.

او در حوزه علمیه تهران از محضر فرزانگانی چون:
آقا علی مدرس (متوفی ۱۳۱۰ ق.)
میرزا ابوالحسن جلوه (متوفی ۱۳۱۴ ق.)
میرزا علی اکبر حکمی یزدی (متوفی ۱۳۲۲ ق.)
میرزا هاشم رشتی (متوفی ۱۳۳۲ ق.)
شیخ علی نوری (متوفی ۱۳۳۵ ق.)
میرزا ابوالحسن کرمانشاهی (متوفی ۱۳۳۶ ق.)
میرزا محمود قمی
شیخ عبدالمحسن مدرس ریاضی
شیخ فضل الله نوری (متوفی ۱۳۲۷ ق.)
میرزا محمد حسن آشتیانی (متوفی ۱۳۱۹ ق.)
کسب فیض کرد

[۳] . نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج ۲، ص ۶۵۳.

و پس از پنج سال تحصیل جدی و حضور مستمر در جلسات اساتید فوق، تهران را به قصد آستان قدس امامان ـ علیهم السلام ـ (در عراق) ترک نمود.
او در شهر مقدس نجف اشرف در محفل درس اساتید ذیل حضور یافت:
حضرات آیات عظام
میرزا حبیب الله رشتی (متوفی ۱۳۱۲ ق.)
حاج آقا رضا همدانی (متوفی ۱۳۲۲ ق.)
آخوند ملا علی نهاوندی (متوفی ۱۳۲۲ ق.)
آخوند محمد کاظم خراسانی (متوفی ۱۳۲۹ ق.)
سید محمد کاظم یزدی (متوفی ۱۳۳۷ ق.)
سید احمد کربلایی.

[۴] . نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج ۲، ص ۶۵۳؛ مجله حوزه، ش ۳۰، ص ۳۳.

حاج آقا حسین در سال ۱۳۲۱ ق. وارد سامرا گردید و به طور جدی و مستمر در درسهای آیه الله میرزا محمد تقی شیرازی شرکت جست و مراتب عالی علمی را یکی پس از دیگری پشت سر نهاد. استاد بزرگوارش نیز عنایت خاصی به وی داشت و مقلدان خود را در مسائل احتیاطی به ایشان ارجاع می‌داد و این امر، آینده درخشانی را برای وی ترسیم می‌نمود. زیرا ارجاع مسائل احتیاطی در واقع به این معنی است که وی پس از میرزا، اعلم مجتهدان آن زمان می‌باشد.

[۵] . عنصر فضیلت و تقوا، ص ۳۰.

با توجه به درخواست اهالی مشهد از محضر آیه الله میرزا محمد تقی شیرازی، در فرستادن عالمی با تقوا و مجتهدی دانا و توانا به آن سامان، ایشان «حاج آقا حسین قمی» را در پذیرش این امر خطیر مناسب دانسته و سفر به مشهد واقامت در آنجا را به وی پیشنهاد کرد. او نیز این دعوت را پذیرفت و پس از ده سال سکونت در سامرا، به سوی آستان قدس امام هشتم ـ علیه السلام ـ عزم سفر کرد.

[۶] . تاریخ قم،‌ شیخ محمدحسین ناصرالشریعه، ص ۲۶۲.

وی با عزمت به مشهد مقدس، به دوران چهل ساله تحصیل خود خاتمه داد و با پشتوانه علمی گرانقدر برای رهبری و زعامت مردم، راهی آن دیار مقدس شد شایان ذکر است که حاج آقا حسین از تمام اساتید خود در نجف و سامرا اجازه اجتهاد داشت و از مرحوم سید مرتضی کشمیری نیز اجازه نقل روایت اخذ کرده بود.

[۷] . گنجینه دانشوران، احمد رحیمی، ص ۱۵۲؛ الغدیر، علامه عبدالحسین امینی، ج ۴، ص ۴۰۴.

مرجعیت

زعامت حوزه علمیه خراسان

آیه الله حاج آقا حسین قمی در نخستین روزهای ورود به مشهد، با برپایی نماز جماعت، ارتباط خود را با مردم برقرار کرد و به نشر احکام دین و پاسخگویی به سؤالات مردم و رسیدگی به وضعیت محرومان و مستضعفان پرداخت و زعامت و سرپرستی حوزه علمیه را به عهده گرفت و علاوه بر رسیدگی به امور محصلان علوم دینی، دانش فقه و [۱] را برای طالبان علم، در منزل خود تدریس می‌کرد.
برخی از شاگردان مکتب او در خراسان از این قرارند:
میرزا حسن بجنوردی
حاج آخوند ملا عباس تربتی
شیخ محمد علی کاظمی خراسانی
شیخ فاضل قفقازی
سید صدرالدین جزایری
حاج آقا بزرگ اشرفی شاهرودی
میرزا مهدی حکیم
سید محمد موسوی لنکرانی
سید حسین موسوی نسل
شیخ حسینعلی راشد تربتی
شیخ مجتبی قزوینی
شیخ هاشم قزوینی
میرزا احمد مدرس یزدی
سید حسن طباطبایی قمی
سید مهدی طباطبایی قمی
شیخ کاظم دامغانی
شیخ غلامحسن محامی بادکوبه‌ای
شیخ یوسف بیارجمندی شاهرودی
شیخ علی توحیدی بسطامی
شیخ عباسعلی اسلامی.

[۸] . حاج آقا حسین قمی (قامت قیام) محمد باقر پورامینی، ص ۴۴ ۵۲.

حاج آقا حسین قمی اگر چه در طول مدتی اقامت خود، به سؤالات شرعی و استفتائات رسیده پاسخ می‌داد لیکن از مطرح شدن نام خود و قبول مسئوولیت مرجعیت و انتشار رساله علمیه اجتناب می‌ورزید، تا آنکه با اصرار با مراجعه فراوان جمع زیادی از متدینین، رساله احکام فارسی ایشان در سال ۱۳۵۱ به نام «مجمع المسائل» به چاپ رسید و مرجعیت ایشان از آن تاریخ آغاز گردید.

[۹] . نقباء البشر، ج ۲، ص ۶۵۴.

واکنش شجاعانه « آیه الله قمی» نسبت به اقدامات ضد مذهبی رضاخان و حرکت اعتراض آمیز ایشان به تهران، و پس از آن قیام خونین مسجد گوهرشاد، باعث شد که رژیم ستم شاهی پهلوی، مدتی ایشان را در تهران توقیف و در نهایت، در سال ۱۳۵۴ ق. به عراق تبعید کند. از آن پس مرکز مرجعیت ایشان به کربلا منتقل گردید.

[۱۰] .نقباء البشر، ج ۲، ص ۶۵۴..

احیای حوزه علمیه کربلا

حوزه علمیه کربلا با رحلت مرحوم آیه الله میرزا محمد تقی شیرازی رو به ضعف نهاده بود و ایشان پس از استقرار در کربلا جمعی از فضلا و مدرسان خبره حوزه علمیه نجف چون حضرات آیات میلانی، خویی، سید علی بهبهانی، میرزا مهدی شیرازی و سید صدرالدین جزایری را برای تدریس و کمک به پیشرفت علمی حوزه علمیه کربلا دعوت به همکاری کرد و خون تلاش را در آن مرکز علمی جاری ساخت. با اقدامات و فعالیتهای آیه الله حاج آقا حسین قمی، وضع عمومی حوزه تغییر یافت و جلسات درس و بحث رونق دیگری گرفت. ایشان در کنار اداره حوزه و زعامت دینی مردم و انجام رسالت عظیت مرجعیّت،‌ از تدریس و تربیت شیفتگان علم دریغ ننمود و دروس خارج فقه و اصول را برای جویندگان آن بیان می‌کرد.

[۱۱] . عنصر فضیلت و تقوا، ص ۱۶.

برخی از شاگردان مکتب او در کربلا از این قرارند:
شیخ محمد علی سرابی
سید زین العابدین کاشانی حائری
شیخ هادی حائری شیرازی (پور امینی)
شیخ محمد حسین صدقی مازندرانی
شیخ محمدرضا جزقویه‌ای اصفهانی.

[۱۲] . حاج آقا حسین قمی (اقامت قیام)، ص ۵۷ ۵۹.

آیه الله قمی پس از درگذشت آیه الله سید ابوالحسن اصفهانی، به اقامت یازده ساله و سراسر برکت خود در کربلا خاتمه داد و راهی نجف اشرف شد.

مرجعیت عامه

علما و مجتهدان نجف اشرف با از دست دادن آیه الله اصفهانی در پی مرزبان دیگر، برای سپردن مرجعیت عامه و سرپرستی حزه کهن نجف اشرف به او بودند و تنها شخصیت ارزنده والامقام حضرت آیه الله قمی را لایق این مسؤولیت می‌دانستند. پس از اصرار فراوان و بیان اینکه قبول این مسؤولیت برایشان واجب است آن پیر وارسته را به پذیرفتن این امر وا می‌دارند و او نیز چاره‌ای جز قبول نمی‌بیند و راهی شهر مقدس نجف می‌شود.

[۱۳] . حاج آقا حسین قمی (اقامت قیام)، ص ۶۱.

توجه عمومی علما و مردم نه تنها ایشان را خرسند نساخت بلکه به ناراحتیهای وی افزود،‌ تا آن حد که احساس می‌کرد این مسؤولیت ممکن است برای دین و تقوای ایشان خطر ایجاد کند. از این رو از خداوند متعال درخواست می‌کند که اگر مردن برای دین و آخرتش بهتر باشد، او را پیش خود بخواند و مرگ وی را برساند.

[۱۴] . حاج آقا حسین قمی (اقامت قیام)، ص ۶۲.

روزی جمعی از مؤمنین به ایشان عرض می‌کنند که بعضی از اهل علم نجف اشرف بنا دارند از حضرت آیه الله بروجردی دعوت کنند تا به نجف بیاید و زعامت را عهده‌دار شود. ایشان با خوشحالی فرمودند: «ای کاش می‌آمد و این مسؤولیت را به عهده می‌گرفت، تا من راحت شده، به کربلا بر می‌گشتم و به کارهای خود مشغول می‌شدم».

[۱۵] . عنصر فضیلت و تقوی، ص ۳۶.

تألیفات

آیه الله حاج آقا حسین قمی آثار ارزنده‌ای در ابواب مختلف فقه از خود به یادگار گذاشته است که به اسامی آنها اشاره می‌کنیم:
حاشیه بر عروه الوثقی (از اول مسائل تقلید تا بخشی از احکام نماز)
حاشیه بر رساله ارث و نفقات
حاشیه بر رساله ربائیه رضاعیه
حاشیه بر صحه‌المعاملات
حاشیه بر مجمع المسائل
الذخیره الباقیه فی العبادات و المعاملات
مختصر الاحکام
طریق النجاه
منتخب الاحکام
مناسک حج
ذخیره العباد
هدایه الانام فی المسائل الحلال و الحرام «رساله الحکام».

[۱۶] . نقباء البشر، ج ۲، مجله نور علم، شماره اول، دوره دوم، ص ۹۵؛ معجم المؤلفین، عمر رضا کحاله، ج ۴، ص ۶۱.

ریشه‌ها و زمینه‌های قیام

دوران دیکتاتوری رضاخان و عملکرد ضد مذهبی او، مقاطع حساسی است که آیه الله قمی در آن مقطع به مبارزه برخاست و توده‌های دین باور را بر ضد نظام ستم شاهی شوراند. به منظور روشن شدن عظمت این خیزش دینی‌ (قیام گوهر شاد) ذکر بخشهای مهم تاریخی و رویدادهای تلخ و ناگوار آن دوران، لازم و مناسب است؟!
در آن ایام اسلام زدایی و محو تدریجی مذهب و منزوی کردن علما از مهمترین و اساسی‌ترین استراتژی سیاستمداران وقت انگلستان در برخورد با کشور ایران قرار گرفت و آنان در این زمینه از دو عنصر اساسی و نظامی چون سید ضیاء‌الدین و رضاخان استفاده نموده، در سال ۱۲۹۹ ش. کودتای سیاه را برپا کردند. رضاخان در سوم آبان ۱۳۰۲ ش. به نخست وزیری منصوب شد و احمد شاه نیز با سفر به اروپا،‌ در عمل کشور را به رئیس الوزرا سپرد. پس از تشکیل مجلس پنجم که عمده نمایندگانش طرفداران دیکتاتور بودند رضاخان در روز نهم آبان ۱۳۰۴ ش. به پادشاهی منصوب گردید. او در تمام دوران تصدی وزارت جنگ، نخست وزیری و پادشاهی، سیاست واحدی را نسبت به مذهب دنبال نکرد. هنگامی که پله‌های ترقی (؟) را می‌پیمود خود را مسلمان متعصب معرفی می‌کرد. چون می‌دانست که در ایران ریشه عمیق مذهبی وجود دارد و پیمودن مسیر خلاف آن، موفقیت ندارد. او با اتخاذ این شیوه منافقانه و فریبکارانه، حمایت بسیاری از اقشار اجتماع را جلب کرد اما به هنگام دستیابی به قدرت رسیدن به سلطنت، بتدریج سیاست مذهبی گذشته خود را کنار گذاشت و به منظور ریشه کن کردن آیین مقدس اسلام از جامعه ایران، به سرکوبی و تضعیف علما و روحانیت پرداخت و به صراحت مذهب را منافی تمدن و تجدد معرفی کرد.

[۱۷] . تاریخ معاصر ایران، ص ۱۴۴؛ قیام گوهرشاد، سینا واحد، ص ۲۰؛ تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکی، ج ۱، ص ۱۱۵.

این در حالی رخ می‌داد که کوشش مرموزانه و مستمر فراماسونری و ماسونها در ایران برای ناتوان ساختن روحانیان نیز به یاری‌اش شتافت.

[۱۸] . نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج ۳، ص ۷۷.

رضاخان در مدت دوران سلطنت خود اقدامات به اصطلاح تجدد طلبانه‌ای را در جهت حذف تدریجی مذهب اسلام و روحانیان انجام داد که در ذیل به گوشه‌ای از آن عملکردها اشاره می‌کنیم:
۱. نظام وظیفه اجباری برای روحانیون.

[۱۹] . تاریخ سیاسی معاصر ایران، سید جلال الدین مدنی، ج ۱، ص ۱۱۸.

۲. حذف تاریخ قمری و جایگزینی تاریخ شمسی که نشانه تهاجم وسیع و همه جانبه بر فرهنگ اسلامی بود به بهانه «عربی زدایی» در ایران.

[۲۰] . قیام گوهرشاد، ص ۳۱.

۳. اختلاط دختر و پسر در مدارس.

[۲۱] . قیام گوهرشاد، ص ۳۳.

۴. جایگزینی محضرهای رسمی به جای محضرهای شرعی برای منزوی ساختن و طرد روحانیون.

[۲۲] . تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج ۱، ص ۱۱۹.

۵. بستن مساجد و جلوگیری از برپایی مراسم عزاداری.
رضاخان با عملی ساختن این توطئه

[۲۳] . نهضت امام خمینی، ج ۳، ص ۴۰ ۴۶.

تا آن حد پیش رفت که در ایران عاشورایی گذشت لیکن یک مجلس عزاداری برپا نشد تنها افراد اندکی، نیمه‌های شب در زیرزمینهای خانه خود به صورت مخفی مجلس سوگواری و عزاداری بپا می‌کردند یا به بیابان و باغی رفته، به روضه خوانی می‌پرداختند. در این میان بسیاری از مجالس مخفی نیز کشف می‌شد و با بانیان و شرکت کنندگان از محفل با خشونت برخورد می‌شد. یکی از مورخان تاریخ معاصر ایران چنین می‌نویسد:
«به جای عزاداری، کاروان شادی (کارناوال) در ایام عاشورا به راه انداختند و صنوف را مجبور کردند که در برپایی کارناوال پیشقدم شده، هر صنفی رسته خود را شرکت دهد. خوب به خاطر دارم در اواخر سلطنت پهلوی حرکت کارناوال (کاروان شادی) مصادف بود با شب عاشورا، و در کامیونها دسته‌جات رقاصه با ساز و آواز و پایکوبی و رقص، در شهر به گردش درآمده بودند. در عوض اگر احیاناً افرادی از ذاکری با عبا و عمامه دیده شوند، تحت تعقیب قرار می‌گرفتند.»

[۲۴] . تاریخ بیست ساله ایران، ج ۴، ص ۱۹.

۶. لباس متحد الشکل

[۲۵] . واقعه کشف حجاب، ص ۵۰.

یکی از اهداف رضا خان برای مبارزه با روحانیت اصیل از طریق محو تدریجی لبسا خاص اهل علم بود. با اجرای این طرح، نسبت به کسانی که عمّامه داشتند سختگیریهای بسیار می‌شد. روحانیان نمی‌توانستند در معابر عمومی ظاهر شوند و ناچار بودند در خانه یا در مدرسه علمیه باقی بمانند، در غیر این صورت گرفتار پلیس می‌شدند.
۷. از کلاه پهلوی تا کلاه لگنی
از تاریخ ۱۳۰۷ ش کلاه یک لبه (پهلوی) با اعمال فشار دولت متداول گردید، اما در خرداد ۱۳۱۴ ش کلاه یک لبه ناگهان به کلاه تمام لبه (شاپو) تبدیل گردید!

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.