پاورپوینت کامل یوم احد ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یوم احد ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یوم احد ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یوم احد ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint :
غزوه احد
غزوه اُحُد، دهمین و به قولی، نهمین غزوه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بود که روز هفتم یا نیمه شوّال سال سوم هجرت ، به وقوع پیوست. این غزوه، از آن جهت به این نام معروف شد که در دامنه کوه اُحُد اتّفاق افتاد.
فهرست مندرجات
۱ – توصیف اجمالی
۲ – علّت وقوع جنگ
۳ – مشورت با پیامبر
۴ – فرود در شیخان
۵ – بازگشت عبداللّه بن اُبی
۶ – آرایش سپاه
۷ – حمله دشمن از کمینگاه
۸ – شایعه قتل پیامبر
۹ – فداکاری علی
۱۰ – حرکت بهسوی احد
۱۱ – مثله کردن شهیدان
۱۲ – زنان مسلمان در احد
۱۳ – لحظات پایانی جنگ
۱۴ – چهار عامل مهم شکست
۱۵ – پانویس
۱۶ – منبع
توصیف اجمالی
در وجه نامگذاری این کوه سرخرنگ که در شمال مدینه (۴ کیلومتری مدینه) قرار دارد،
[۱] حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۱، ص۱۰۹.
گفته شده: بر اثر جداییاش از دیگر کوههای منطقه، احد نامیده شدهاست.
[۲] سهیلی، عبدالرحمن، الروض الانف، ج۵، ص۴۴۸.
[۳] ابن کثیر، اسماعیل، البدایه و النهایه، ج۴، ص۹.
برحسب روایات، چون خداوند بر کوه طور سینا تجلّی کرد، چندقطعه از آن جدا شد و در جاهای گوناگون قرارگرفت که یک قطعه از آن، کوه اُحُد در مدینه است.
[۴] نمیری، ابن شبه، تاریخ المدینه، ج۱، ص۷۹.
در فضیلت آن نقل شده که اُحُد، یکی از کوههای بهشت است. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: اُحُد کوهیاست که ما را دوست دارد و ما او را دوست داریم.
[۵] بخارایی، محمد بن اسماعیل، صحیحالبخاری، ج۵، ص۴۷.
[۶] ابن کثیر، اسماعیل، السیرهالنبویه، ج۲، ص۳۲۵.
در قرآن، آیه ۱۲۱ سوره آل عمران تا تقریباً آخر این سوره در رابطه با جنگ احد است، اختصاص بالغ بر صد آیه به ماجرای اُحُد بیانگر آن است که ماجرای نبرد اُحُد دارای درسهای بسیار آموزنده برای مسلمانان هر عصر است که فرا گرفتن آن درسها موجب عزّت آنان خواهد بود.
[۷] آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۱.
علّت وقوع جنگ
علّت وقوع جنگ احد، جبران شکست و انتقام مشرکان از کشته شدگان خویش در غزوه بدر بود؛
[۸] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷.
بت پرستان در جنگ بدر، دستخوش ضربات شدید از جانب مسلمانان شده بودند، و بسیاری از سرانشان کشته شده بودند. آنها تصمیم گرفتند با نیروی مجهّزی برای انتقام و سرکوبی مسلمانان به سوی مدینه حرکت کنند، آنها با پنج هزار نفر به اضافه زنان و غلامان و ساز و برگ نظامی و استمداد از قبایل مختلف حرکت نمودند در حالی که شعار میدادند: انتقام! انتقام.
این لشکر مجهّز روز پنجشنبه ۵ شوّال سال سوم هجرت در دامنه کوه اُحُد (یک فرسخی مدینه) مستقر شد. بدین جهت، تعدادی از سران قریش با ابوسفیان به گفت وگو نشستند و پیشنهاد کردند مال التّجارهای که سبب بروز جنگ بدر شده بود و در دارالندوه نگهداری میشد، برای تجهیز سپاهی نیرومند و انتقامگیری بهکار گرفته شود.
[۹] السیر و واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ص۳۲۲.
[۱۰] سهیلی، عبدالرحمن، الروض الانف، ج۵، ص۴۱۹.
و آنان سخنورانی از قریش را جهت همکاری دیگر قبایل عرب اعزام کردند.
[۱۱] ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۳، ص۶۱.
[۱۲] ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ،، ج۲، ص۱۴۹.
برحسب برخی روایات، در نکوهش کسانیکه مال خویش را برای مبارزه با اسلام در غزوه اُحُد دادند، این آیه نازل شد.
[۱۳] حجتی، سید محمدباقر، اسبابالنزول، ص۱۹۶.
[۱۴] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ص۳۲۲.
:«اِنَّ الَّذینَ کَفَروا یُنفِقونَ اَمولَهُم لِیَصُدّوا عَن سَبِیلِ اللّهِ فَسَیُنفِقونَها ثُمَّ تَکونُ عَلَیهِم حَسرَهً ثُمَّ یُغلَبونَ.»
[۱۵] انفال/سوره۸، آیه۳۶.
ابوسفیان در جایگاه ثائر (انتقامگیرنده)، فرماندهی سپاه را برعهده گرفت.
[۱۶] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۰۰.
[۱۷] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷.
و گریه بر کشتگان بدر را ممنوع کرد.
[۱۸] طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج۲، ص۸۲۴.
صفوان بن امیّه پیشنهاد کرد زنان را برای یادآوری کشته شدگان بدر و تحریک به خونخواهی، همراه خویش سازند.
[۱۹] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۰۲.
[۲۰] ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۲، ص۲۶۳.
به نظر برخی، بزرگان قریش از آن جهت زنان را همراهخود بردند که از جنگ نگریزند؛ زیرا فرار با زنان دشوار و رها کردن آنان در میدان جنگ ننگ بود.
[۲۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹.
[۲۲] ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۳، ص۶۲.
سپاه قریش به همراه دیگر قبایل عرب (مانند بنیکنانه و ثقیف و اهل تهامه)
[۲۳] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۰۳.
[۲۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹.
مرکّب از ۳۰۰۰
[۲۵] ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۳، ص۶۶.
[۲۶] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۸.
یا ۵۰۰۰
[۲۷] طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج۲، ص۸۲۴.
نفر که ۷۰۰ تن از آنان زرهپوش بودند، همراه ۲۰۰ اسب و ۳۰۰۰ شتر ، آماده کارزار شد.
[۲۸] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۰۳.
[۲۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۸۳.
تعدادی از زنان قریش (ازجمله هند همسر ابوسفیان) این سپاه را همراهی میکردند.
[۳۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹.
[۳۱] ابنکثیر، اسماعیل، السیره النبویه، ج۲، ص۳۲۷
مسلمانان هنگامی از تصمیم مشرکان آگاه شدند که آنان آماده حرکت از مکّه بودند یا خارج شده بودند. عبّاس بن عبدالمطّلب عموی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) طیّ نامهای محرمانه بهوسیله مردی از بنیغفّار ، رسول خدا را از زمان حرکت و توان نظامی قریش آگاه کرد. چون ابیّ بن کعب، نامه را بر حضرت خواند، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از او خواست که مضمون نامه را فاش نکند. با این حال، چیزی نگذشت که خبر حرکت قریش در مدینه شایع شد. افزون بر پیک عبّاس، عمرو بن سالم خزاعی یا عدّهای از بنیخزاعه که همپیمان رسول خدا بودند، حضرت را از حرکت و توان نظامی قریش آگاه ساختند.
[۳۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۸۳.
[۳۳] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۰۴-۲۰۵.
سپاه قریش، پنجم
[۳۴] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۸.
[۳۵] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۰۸.
یا دوازدهم
[۳۶] ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ،، ج۲، ص۱۵۰.
[۳۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹.
شوّال در دامنه کوه اُحُد نزدیک کوه عینین فرود آمد.
[۳۸] ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۳، ص۶۲.
[۳۹] سهیلی، عبدالرحمن، الروض الانف، ج۵، ص۴۲۲.
درباره اینکه چرا مشرکان در جنوب مدینه که بر سر راهشان بود، فرود نیامدند و شهر را دور زده، در شمال آن فرود آمدند، علّت خاصّی در تاریخ ذکر نشدهاست؛ امّا برخی، مدخل شهر مدینه را در آن زمان فقط از طریق شمال و از کنار کوه اُحُد دانستهاند.
[۴۰] جعفریان، رسول، سیره رسول خدا، ص۴۵۸
و به نظر برخی دیگر، قریش برای چراندن مرکبهای خود در کشتزارهایی معروف به عِرْض که در شمال مدینه قرار دارد و صدمه زدن به مسلمانان، در شمال فرود آمدند.
[۴۱] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۰۷.
[۴۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۸۳.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) حباب بن منذر را محرمانه برای ارزیابی از وضعیت دشمن به ناحیه اُحُد اعزام کرد. گروهی از اصحاب برای جلوگیری از شبیخون دشمن، شب جمعه را به پاسداری از مدینه بهویژه مسجد و خانه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) پرداختند.
[۴۳] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۸-۲۹.
[۴۴] ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۲، ص۲۶۳.
مشورت با پیامبر
روز جمعه، رسول خدا با مسلمانان درباره شیوه مقابله با دشمن مشورت کرد. بزرگان مهاجر و انصار موافق ماندن در مدینه بودند. عبداللّه بن اُبی با این استدلال که در کوچههای کم عرض مدینه بهتر میتوان با دشمن مقابله کرد، زنان و افراد ناتوان هم از بالای بامها و برجها به ما کمک میکنند، بر این نظر اصرار داشت و تجربه جنگهای جاهلی را مؤیّد نظر خویش میدانست که هرگاه از شهر بیرون رفتهایم، شکست خوردهایم؛
[۴۵] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۰۸-۲۱۰.
[۴۶] سهیلی، عبدالرحمن، الروض الانف، ج۵، ص۴۲۳.
امّا گروهی دیگر، رویارویی با دشمن در بیرون مدینه را پیشنهاد میکردند. طرفداران این نظریّه، گروهی از جوانان و کسانیکه توفیق شرکت در غزوه بدر را نداشتند و گروهی از بزرگسالان چون حمزه (عموی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)) و سعد بن عباده و نعمان بن مالک بودند؛ با این استدلال که باقی ماندن در شهر، بر ضعف و ترس مسلمانان حمل و سبب گستاخی مشرکان میشود و در جاهلیّت هرگاه به ما حمله میکردند و ما در شهر میماندیم تا زمانی که بیرون از شهر با آنها نمیجنگیدیم، طمعشان از ما قطع نمیشد.
[۴۷] ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۳، ص۶۳.
[۴۸] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۹.
[۴۹] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۱۰.
سیرهنویسان اتّفاق نظر دارند که نظر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در ابتدا، ماندن در شهر بود.
[۵۰] عاملی، سیدجعفر، الصحیح من سیره، ج۶، ص۱۰۶.
و بر اساس خوابی که دیده بود، خروج از مدینه را نمیپسندید.
[۵۱] السیر و واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ص۳۲۴.
[۵۲] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۹.
در نقلهای تاریخی، در اینکه آیا ماندن در شهر، وحی الهی یا نظر شخصی رسول خدا بوده، اشارهای نشدهاست و خود حضرت هم بر عقیده خویش بهصورت دستور الهی و وحیانی بودن آن اصرار نکردهاست و بعید مینماید که اگر چنین بود، آن را ابراز نمیکرد.
[۵۳] جعفریان، رسول، سیره رسول خدا، ص۴۵۹-۴۶۰.
سرانجام پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به جهت اصرار مسلمانان
[۵۴] ابن کثیر، اسماعیل، السیرهالنبویه، ج۲، ص۳۲۹.
[۵۵] عاملی، سیدجعفر، الصحیح من سیره، ج۶، ص۱۰۶.
و احترام به نظر اکثریّت،
[۵۶] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۷۲.
نظریّه خروج از مدینه را پذیرفت و پس از اقامه نماز جمعه ، مسلمانان را موعظه و به جهاد امر کرد و پیروزی آنان را در گرو صبر دانست؛
[۵۷] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۱۳.
[۵۸] ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۲، ص۲۶۳
آنگاه لباس رزم پوشیده، آماده حرکت بهسوی اُحُد شد.
آنان که بر خروج از مدینه اصرار داشتند؛ گفتند شایسته نیست خلاف رأی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) عمل کنیم. حضرت فرمود: هنگامی که پیامبری لباس رزم بپوشد شایسته نیست آن را بیرون آورد، مگر آنکه با دشمنی بجنگد.
[۵۹] ابنهشام، عبدالملک، السیرهالنبویه، ج۳، ص۶۳.
[۶۰] دلائلالنبوه، ج۳، ص۲۰۷-۲۰۸.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) عبداللّه بن مکتوم را جانشین خود در مدینه قرار داد.
[۶۱] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۹.
[۶۲] ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ،، ج۲، ص۱۵۰.
و با ۱۰۰۰ نفر از مهاجر و انصار که ۱۰۰ تن از آنان زره پوشیده بودند،
[۶۳] ابنهشام، عبدالملک، السیرهالنبویه، ج۳، ص۶۳.
[۶۴] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۹.
رهسپار اردوگاه اُحُد شد.
مورّخان، زمان حرکت سپاه اسلام را پس از اقامه نماز جمعه و عصر دانستهاند؛
[۶۵] ابنهشام، عبدالملک، السیرهالنبویه، ج۳، ص۶۳.
[۶۶] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۴.
درحالیکه آیه «واِذ غَدَوتَ مِن اَهلِکَ تُبَوِّئُ المُؤمِنینَ مَقعِدَ لِلقِتالِ واللّهُ سَمیعٌ عَلیم.»
[۶۷] آلعمران/سوره۳، آیه۱۲۱.
با توجّه به کلمه «غَدَوتَ» دلالت دارد که حرکت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) صبحگاهان بودهاست. وجه جمع آیه با نظر مورّخان به این است که گفته شود: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) جهت مشورت با اصحاب و مشخّص کردن محلّ جنگ
[۶۸] طبری، محمد بن جریر، جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۹۴-۹۵.
یا انتخاب اردوگاه جنگی در دامنه کوه اُحُد، صبحگاهان از خانه بیرون رفت و خروج حضرت با سپاهیانش بهسوی اُحُد، پس از نماز جمعه بود یا اینکه گفته شود: کلمه (غداه) در اینجا بهمعنای مطلق خروج (در هر ساعتی از روز) است؛ چنانکه (رواح) مطلق بازگشت بهشمار میرود.
[۶۹] کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، ص۲۴۳ «راح» و ص۴۴۳ «غدا».
[۷۰] جعفریان، رسول، سیره رسول خدا، ص۴۷۷.
فرود در شیخان
سپاه اسلام در مسیر اُحُد به منطقه شیخان فرود آمد. رسول خدا از سپاهیانش بازدید کرد. و نوجوانانی را که در سپاه بودند، به جز رافع بن خدیج که تیراندازی ماهر و سمره بن جندب که نوجوانی چابک بودند، به مدینه بازگرداند.
[۷۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۶۱.
[۷۲] سهیلی، عبدالرحمن، الروض الانف، ج۵، ص۴۲۶.
و هنگامی که متوجّه حضور هم پیمانان یهودی عبداللّه بن اُبی شد، فرمود: برای جنگ با مشرکان نباید از مشرکان کمک گرفت.
[۷۳] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۱۵.
[۷۴] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۰.
عبداللّه ابن اُبی با گروهی از پیروانش در گوشهای جدا از مسلمانان منزل گزیدند.
[۷۵] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۸۵.
[۷۶] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۱۶.
سپاه اسلام، نیمههای شب،
[۷۷] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۰.
[۷۸] ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۲، ص۲۶۴.
از مسیری بهسوی اُحد حرکت کرد که به مشرکان برنخورد.
[۷۹] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۶۱.
[۸۰] بکری، عبدالله بن عبدالعزیز، معجم مَااستعجم، ج۱، ص۱۰۹.
درحالیکه مشرکان در دامنه کوه اُحد مستقر بودند، مسلمانان از نزدیک آنان (سمت چپ) عبور کردند و بهسوی کوه اُحُد بالا رفتند و در شعبی از آن در لبه وادی فرود آمدند.
[۸۱] ابن اسحاق، محمد بن اسحاق، السیره النبویه، ص۳۲۵.
[۸۲] ابن کثیر، اسماعیل، البدایه والنهایه، ج۴، ص۱۲.
رسول خدا درحالیکه مشرکان را مشاهده میکرد، دستور داد بلال ، اذان بگوید تا مسلمانان نماز صبح را اقامه کنند.
بازگشت عبداللّه بن اُبی
عبداللّه بن اُبی به این بهانه که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با پیشنهاد او مخالفت و از رأی جوانان پیروی کرده،
[۸۳] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۱۹.
[۸۴] ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۲، ص۲۶۴.
یا به جهت پذیرفته نشدن همپیمانان یهودی او در جنگ،
[۸۵] حلبی، علی بن ابراهیم، السیره الحلبیه، ج۲، ص۴۲.
[۸۶] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۱۶.
به همراه طرفدارانش (حدود ۳۰۰ نفر) از بین راه
[۸۷] ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۳، ص۶۴.
[۸۸] ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ،، ج۲، ص۱۵۰.
یا از اُحد
[۸۹] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۱۹ .
[۹۰] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۰.
به مدینه بازگشت و بدین ترتیب، سپاه اسلام به ۷۰۰ نفر کاهش یافت.
[۹۱] ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۳، ص۶۵.
[۹۲] سهیلی، عبدالرحمن، الروضالانف، ج۵، ص۴۲۶.
عبداللّه بن اُبی در توجیه بازگشت خود چنین میگوید:
[۹۳] طبری، محمد بن جریر، جامعالبیان، ج۳، ج۴، ص۲۲۳.
[۹۴] ابن کثیر، اسماعیل، السیرهالنبویه، ج۲، ص۳۳۱.
جنگی در کار نیست. اگر جنگی بود، ما همراه شما میماندیم: «وقِیلَ لَهُم تَعالَوا قتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ اَوِ ادفَعوا قالوا لَونَعلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعنکُم.»
[۹۵] آلعمران/سوره۳، آیه۱۶۷.
آرایش سپاه
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) سپاه خود را بهگونهای استقرار داد که کوه اُحد پشت سر و مدینه در مقابل و کوه عینین (جبلالرماه) در سمت چپ مسلمانان قرار داشت. این درحالی بود که مشرکان در برابر مسلمانان و مدینه پشت سر آنها قرار گرفته بود.
[۹۶] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۲۰.
[۹۷] ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۲، ص۲۶۴.
حضرت، سربازانش را به تقوا سفارش کرد و از اختلاف با یکدیگر برحذر داشت و آن روز را برای کسانیکه یقین و صبر را پیشه سازند، روز پاداش دانست،
[۹۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۸۷.
[۹۹] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۲۱-۲۲۲.
آنگاه پرچم سپاه اسلام را به مصعب بن عمیر
[۱۰۰] ابن اسحاق، محمد بن اسحاق، السیره النبویه، ص۳۲۹.
[۱۰۱] سهیلی، عبدالرحمن، الروض
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 