پاورپوینت کامل یگانه پرستی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل یگانه پرستی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یگانه پرستی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل یگانه پرستی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

توحید (اسلام)

توحید، اعتقاد به یگانگی خداوند و نفی هرگونه شریک برای او را گویند. اصطلاحی مهم در فرهنگ و معارف اسلامی که از حیث عقیده، باور به یکتایی خداوند، و از حیث عمل، منحصر کردن عبادت به خدای یکتاست. از آن‌جا که توحید محوری‌ترین آموز اسلام و دیگر ادیان توحیدی است، این آموزه در ابعاد گوناگون فرهنگ اسلامی بازتاب داشته، و در علوم و معارف دینی نیز مباحث گسترده‌ای بدان اختصاص یافته است. ‌

فهرست مندرجات

۱ – مفهوم توحید
۲ – واژه شناسی توحید
۳ – رویکرد قرآنی و روائی
۳.۱ – پیشینه یکتاپرستی
۳.۲ – رابطه توحید با نبوت و معاد
۳.۳ – توحید اساس دین الهی
۳.۳.۱ – توحید بالاصاله
۳.۳.۲ – توحید بالعرض
۳.۴ – آموزش الهی
۳.۴.۱ – آموزش ارشادی کلی
۳.۴.۲ – آموزش به پیامبران
۳.۵ – فروع تحققی مبحث توحید
۳.۵.۱ – نمود خارجی دوری از توحید
۳.۵.۲ – الوهیت و ربوبیت
۳.۵.۳ – توحید عبادی
۳.۵.۴ – خلق و امر
۳.۶ – مصادیق گریز از توحید
۳.۶.۱ – انتساب فرزند به پروردگار
۳.۶.۲ – شریکی برای ذات حق
۳.۷ – رابط توحید و اخلاق
۳.۸ – روایات توحید و محدثان
۳.۸.۱ – حدیث سلسله الذهب
۳.۸.۲ – مفهوم و موضوع یکتاپرستی
۳.۸.۳ – توحید و عدل
۳.۸.۴ – جایگاه ولی
۳.۸.۵ – مفهوم شرک و بت‌پرستی
۳.۸.۵.۱ – شعائر اسلامی
۳.۹ – آثار روایی اندیشمندان
۴ – رویکرد فلسفی
۵ – رویکرد کلامی
۵.۱ – ایمان و عقاید پایه‌ی اسلام
۵.۲ – خداشناسی عقلانی
۵.۲.۱ – آثار و دیدگاه متکلمان
۵.۲.۱.۱ – ماتریدی
۵.۲.۱.۲ – قاضی عبدالجبار
۵.۲.۱.۳ – ابوالصلاح حلبی
۵.۲.۱.۴ – طوسی
۵.۲.۱.۵ – سیدمرتضی
۵.۲.۱.۶ – خوارزمی
۵.۳ – یکتایی و بی‌همتایی خداوند
۵.۳.۱ – دیدگاه متکلمان اسلامی
۵.۳.۲ – براهین وحدانیت خداوند
۵.۳.۲.۱ – برهان تمانع
۵.۳.۲.۲ – برهان امتناع دو قادر بالذات
۵.۳.۲.۳ – برهان مبتنی بر وجوب وجود
۵.۳.۲.۴ – برهان سمعی
۵.۴ – توحید در الوهیت و عبادت
۵.۵ – توحید به مثاب جهان‌بینی
۵.۶ – اقسام توحید
۵.۷ – اقسام شرک
۵.۷.۱ – شرک ذاتی
۵.۷.۲ – شرک صفاتی
۵.۷.۳ – شرک عبادی
۵.۷.۴ – شرک افعالی
۵.۸ – اهمیت اجتناب از شرک
۶ – رویکرد عرفان اسلامی
۶.۱ – سلوک عملی و معرفتی صوفیانه
۶.۱.۱ – دیدگاه متکلمان اسلامی
۶.۱.۱.۱ – صدرالدین قونوی
۶.۱.۱.۲ – حکیم ترمذی
۶.۱.۱.۳ – جنید
۶.۱.۱.۴ – سیدحیدر آملی
۶.۱.۱.۵ – روزبهان بقلی
۶.۱.۱.۶ – ابن عربی
۶.۱.۱.۷ – نتیجه‌گیری
۶.۲ – خداشناسی صوفیه
۶.۲.۱ – عرفان ابن عربی
۶.۳ – نظریه توحید در تعالیم ابن‌عربی
۷ – رویکرد احکامی
۷.۱ – میزان کفر و ایمان
۷.۲ – رکن تشهد
۷.۳ – در اذان و اقامه
۷.۴ – تلقین به محتضر و میت
۷.۵ – استحباب اقرار بیمار
۸ – فهرست منابع
۹ – پانویس
۱۰ – منبع

مفهوم توحید

توحید، بنیادی ‌ترین آموزه اعتقادی در اسلام می‌باشد که دارای جنبه های متعدد نظری و عملی است. مطابق مفهوم توحید، خداوند، یکتا، دارای همه صفات کمالی ، بی مانند، بری از تغییر و نیز خالق یگانه عالم و بی شریک است، اداره عالم به اراده او صورت می‌گیرد و دانش و توان فراگیرش بر همه عالم محیط است؛ همه آفریدگان باید او را پرستش کنند و این پرستش بی‌نیاز از پایمردی است.

واژه شناسی توحید

توحید، از ریشه «وحد»، به معنای «یکی گفتن» است.

[۱] احمدبن علی بیهقی، تاج المصادر، ج۲، ص۵۹۲، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ ۱۳۷۵ ش.

در دوره جدید به معنای «یکی کردن» نیز به کار می‌رود.

[۲] ادوارد ویلیام لین، واژگان عربی انگلیسی، ذیل «وحد»، کمبریج ۱۹۸۴.

[۳] المعجم الوسیط، تألیف ابراهیم انیس و دیگران، ذیل «وحد»، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۷ش.

کلمه وحد ــ که واژه‌های واحد، وحید، وَحْد (وَحدَهُ، وحدَک، وحدی)، وحدانیت، وحدانی و اَحد (همزه جانشین واو) از آن اشتقاق یافته ــ دلالت بر یکی بودن دارد و کاربرد این کلمات برای خدا نیز ناظر به همین معناست.

[۴] حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «احد» و «وحد»، چاپ محمد سید کیلانی، تهران ۱۳۳۲ ش.

[۵] ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ذیل «احد» و «وحد».

[۶] ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۴۵۰، ذیل «احد» و «وحد».

رویکرد قرآنی و روائی

یگانه‌پرستی به عنـوان مهم‌ترین اصول دین و مفاهیم اساسی در بنیان دین اسلام و دیگر ادیان توحیدی، امری است که بدون شک توجه فراوان بدان در قرآن کریم دور از انتظار نیست.
انبوهی از یادکردهای قرآنی که مستقیم یا غیرمستقیم به موضوع یگانگی پروردگار اشاره دارد، نشان‌دهند میزان ارزشمندی این مبحث در نگاه قرآنی است. در تبیین ابعاد مختلف اندیش توحید می‌توان به برخی از کلیدی‌ترین قالب‌های کاربرد آن توجه کرد. هر مسلمان روزانه بارها در اذان با جمل «اشهد ان لا اله الا اللّه» و «اللّه اکبر» به یگانگی و بزرگی پروردگار شهادت می‌دهد و در تشهد هر نماز با جمل «اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شریک له» به تکرار و یادآوری دوبار وحدانیت پروردگار مـی‌پردازد.
جمل «قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا» نیز که آموخته‌ای از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) بود و بعدها به عنوان شعارگـونه‌ای از سوی مسلمانان به کـار می‌رفت،

[۷] ابن خزیمه محمد، التوحید، ج۱، ص۸۲، به کوشش محمدخلیل هراس، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

[۸] دارقطنی، علی، سنن، ج۳، ص۴۴، به کوشش عبدالله هاشم یمانی، بیروت، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.

[۹] طوسی، محمد، التبیان، ج۲، ص۵۳، به کوشش احمد حبیب قصیرعاملی، نجف، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.

[۱۰] ابن کثیر، تفسیر، ج۸، ص۴۸۶، بیروت، ۱۴۰۱ق.

[۱۱] ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، ج۱۱، ص۵۰۱، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.

نمون مناسبی از همین دست کاربردها ست.
گستر پهناور پرداخت‌های قرآنی به موضوع یگانه‌پرستی، رابط میان مفهوم الوهیت با ربوبیت و خالقیت و نیز مبحث تقابل توحید با شرک، از مهم‌ترین شاخصه‌ای قابل بررسی در این باره هستند. از سوی دیگر بر پای آنچه در آیات آمده، برخی مفاهیم کلی دربردارند معنای یگانگی الهی است. در واقع زیرمجموع آنچه خدایی است و در شمار افعال و صفات ذات حق جای می‌گیرد، خودْ پایه‌ای برای درک مفهوم یکتایی است.
موضوعاتی کلی همچون خالقیت آفریدگار مطلق از آن رو که در امر خلق شریک ندارد، در شمار مصادیق توحید جای می‌گیرد. سروری پروردگار در ملک و مالکیت بر هر آنچه در جهان وجود دارد، تنها بخشی از ملک الهی است. هر آنچه در آسمان‌ها و زمین است، نفع و ضرر آدمی و حتی رزق خلایق، همه در اختیار پروردگار است و نمون آیات فراوانی در قرآن کریم از این امر نشان دارد.

[۱۲] اعراف/سوره۷، آیه۱۸۸.

[۱۳] یونس/سوره۱۰، آیه۳۱.

[۱۴] یونس/سوره۱۰، آیه۴۹.

[۱۵] اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۱.

[۱۶] فرقان/سوره۲۵، آیه۲.

[۱۷] عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۷.

[۱۸] فاطر/سوره۳۵، آیه۱۳.

«ولی» و «نصیر» در منظر قرآنی، مبحث دیگری است که از مصادیق شرک ناپذیری قلمداد می‌شود. انبوهی از آیات (۳۴ بار) که در آن‌ها دربار امتناعِ گرفتن ولی و نصیری جز خدای واحد سخن رفته، در همین شمار است.

[۱۹] انعام/سوره۶، آیه۱۴.

[۲۰] انعام/سوره۶، آیه۷۰.

[۲۱] توبه/سوره۹، آیه۱۱۶.

[۲۲] رعد/سوره۱۳، آیه۱۱.

[۲۳] سجده/سوره۳۲، آیه۴.

[۲۴] شوری/سوره۴۲، آیه۴۶.

[۲۵] فتح/سوره۴۸، آیه۲۲.

منحصر بودن عبادت به خداوند نیز از برجسته‌ترین نمودهای توحید در قرآن کریم است.

[۲۶] بقره/سوره۲، آیه۸۳.

[۲۷] آل‌عمران/سوره۳، آیه۸۳.

[۲۸] نحل/سوره۱۶، آیه۳۶.

[۲۹] طه/سوره۲۰، آیه۱۴.

[۳۰] غافر/سوره۴۰، آیه۶۶.

[۳۱] احقاف/سوره۴۶، آیه۲۱.

پیشینه یکتاپرستی

بررسی دربار پیشین یکتاپرستی از نگاه عام دین‌شناسی اگرچه پرستش خدای واحد را با برخی مقاطع زمانی پیوند زده است، و برای نمونه اخناتون را به عنوان نخستین یکتاپرست می‌شناسد، اما درمنظر قرآنی یکتاپرستی از آن‌جا که در فطرت انسانی جای دارد، دارای پیشینه‌ای دست‌کم به قدمت انسان است. در انبوهی از آیات تصریح شده است که انسان در هر حال در رجوع به درون و فطرت خویش، برای صانع این جهان، جز یکتایی را نمی‌پذیرد. انسان حتی اگر در ظاهر شرک بورزد، آنگاه که دربار خالق از او پرسش شود، جز به وحدانیت خدا رأی نخواهد داد.

[۳۲] عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۱.

[۳۳] لقمان/سوره۳۱، آیه۲۵.

[۳۴] زمر/سوره۳۹، آیه۳۸.

[۳۵] زخرف/سوره۴۳، آیه۹.

[۳۶] بغوی، حسین، معالم التنزیل، ج۳، ص۴۷۴، به کوشش خالد عک و مروان سوار، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.

در قرآن کریم دوره‌های مختلفی از رویارویی انبیای یکتاپرست و اقوام ایشان دیده می‌شود. در زنجیر قصص انبیا، سیری که قرآن پیش روی می‌نهد، قابل توجه است. یادکرد قرآنی از قوم نوح و پرستش بت‌های وَدّ، سُواع، یَغوث، یَعوق و نَسر توسط ایشان سخن از شرکی بسیار کهن است و دعوت نوحعلیه‌السلام) به یکتاپرستی، نخستین نمون بیان تقابل با بت‌پرستی و چندخدایی کهن است.

[۳۷] نوح/سوره۷۱، آیه۲۳.

اگرچه در قوم نوح شمار مؤمنان و یکتاپرستان بسیار نیست، اما در حد قلیل هم خود نشان از وجود دارد،

[۳۸] هود/سوره۱۱، آیه۳۶.

[۳۹] هود/سوره۱۱، آیه۴۰.

[۴۰] شعراء/سوره۲۶، آیه۱۲۱.

در ترتیب نَسَبی انبیا، پس از نوح،

[۴۱] محلی، عبدالرحمان، «تفسیر»، ج۱، ص۶۴۰، ضمن تفسیر جلالین، قاهره، دارالحدیث.

دعوت مستقیم به یکتاپرستی را در بیان هود (علیه‌السلام) می‌یابیم که بارها به دعوت او به پرستش خدای واحد اشاره شده است.

[۴۲] اعراف/سوره۷، آیه۶۵.

[۴۳] هود/سوره۱۱، آیه۵۰-۵۲.

[۴۴] فصلت/سوره۴۱، آیه۱۴.

وجود یارانی برای این نبی در زمان خویش و نجات و رهایی یکتاپرستان از عذاب الهی،

[۴۵] اعراف/سوره۷، آیه۷۲.

[۴۶] هود/سوره۱۱، آیه۵۸.

ادام تاریخ یکتاپرستی در زمان هود است. این دعوت با پرستش پروردگار یکتا در سخن صالح نبی

[۴۷] اعراف/سوره۷، آیه۷۳-۷۴.

[۴۸] هود/سوره۱۱، آیه۶۱.

[۴۹] مومنون/سوره۲۳، آیه۳۱.

و پذیرش یاران یکتاپرست او ادامه می‌یابد.

[۵۰] هود/سوره۱۱، آیه۶۲-۶۵.

[۵۱] نمل/سوره۲۷، آیه۴۵-۴۶.

جریان یکتاپرستی در قصص ابراهیم نبی (علیه‌السلام) به‌ویژه رنگی دیگر یافته، موضوع دعوت به اسلام و توحید و دین حنیف جلوه‌ای خاص پیدا می‌کند.

[۵۲] بقره/سوره۲، آیه۱۳۱.

[۵۳] بقره/سوره۲، آیه۱۳۵.

[۵۴] آل عمران/سوره۳، آیه۶۷.

در مضامین قرآنی مربوط به ابراهیم (علیه‌السلام) دعوت به توحید با برخی مفاهیم استدلالی و آزمون و خطا همراه می‌شود.

[۵۵] بقره/سوره۲، آیه۲۵۸.

[۵۶] انعام/سوره۶، آیه۷۶.

[۵۷] مریم/سوره۱۹، آیه۴۲.

[۵۸] انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۲-۵۶.

[۵۹] عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۶-۱۸.

برخورد ابراهیم (علیه‌السلام) با بتها و موضوع شکستن آن‌ها را باید نقط عطفی در تاریخ یکتاپرستی قرآنی به شمار آورد.
در نگاهی کلی بر قصص قرآنی انبیا، اگر پیش از ابراهیم (علیه‌السلام)، عذاب الهی در واقع اصلی‌ترین بازخورد تقابلی با شرک بود، آیات به زیبایی با گذر زمان، دور ابراهیم نبی (علیه‌السلام) را زمان رویاروییِ صریح انسانی و زمینی با شرک قلمداد کرده، ابراهیم را عامل و فاعل قرار می‌دهد.

[۶۰] انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۷.

[۶۱] صافات/سوره۳۷، آیه۸۸.

از مباحث مهم دیگر که در قصص ابراهیم (علیه‌السلام) آمده‌، این موضوع مهم است که در این زمان، یکتاپرستی به نوعی بر روی زمین مفهوم ملموس یافته، در اوامر الهی می‌یابیم که ابراهیم (علیه‌السلام) و فرزندش مأمور به ساخت خان کعبه می‌گردند. امری که به خواست خدا و با دستان ابراهیم (علیه‌السلام) و فرزندش صورت می‌گیرد.

[۶۲] بقره/سوره۲، آیه۱۲۸.

[۶۳] بقره/سوره۲، آیه۱۲۵.

[۶۴] آل عمران/سوره۳، آیه۹۶.

[۶۵] ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۵.

[۶۶] حج/سوره۲۲، آیه۲۶.

بدین‌ترتیب جلو زمینی یکتاپرستی مجال بروز می‌یابد. پس از ابراهیم (علیه‌السلام)، فرزندان و اخلافش راه او را در پیش گرفتند، اندیش یکتاپرستی که وی عرضه داشت، به مثاب شیوه‌ای در فکر و عمل باز تابید و اندیش «مله ابراهیم» به عنوان توحید ابراهیمی با پس‌زمینه‌ای از معنای صراط مستقیم، راه حق و دین خداپرستی پیروی گردید.

[۶۷] انعام/سوره۶، آیه۱۶۱.

[۶۸] یوسف/سوره۱۲، آیه۳۸.

این روند قرآنی تا دور رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) ادامه می‌یابد. در همین زمان است که آیات الهی در انبوهی از نمونه‌ها به یادکرد مشرکان عرب و قریش می‌پردازد و جای‌جای قرآن انباشته از گونه‌ای مبارزه با این شرک است.

رابطه توحید با نبوت و معاد

نبوت و معاد را به عنوان دو اصل مهم دین، بی‌شک نمی‌توان مجرد از توحید در نظر آورد و این اصول سه‌گانه هر کدام به نوعی در قرآن کریم مورد توجه جدی قرار گرفته‌اند و زنجیر یکتاپرستی با مفهوم دعوت انبیا و نتیج اخروی این یکتاپرستی در قرآن دیده می‌شود. اساس انگیختن پیامبران در بیش‌تر آیات الهی ایمان به الله یاد شده، و نبوت برای دعوت انسان به پرستش پروردگار یکتا و دوری از طاغوت دانسته شده است.

[۶۹] نحل/سوره۱۶، آیه۳۶.

[۷۰] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۳۲.

[۷۱] فتح/سوره۴۸، آیه۸-۹.

دور نیست در این میان، پذیرش نبوت از جایگاهی ارزشمند برخوردار است و پیروی از رسولان در اوامر باری تعالی نه تنها تأکید می‌گردد، بلکه الزامی دانسته می‌شود.

[۷۲] نساء/سوره۴، آیه۶۴.

[۷۳] التفسیر، منسوب به امام حسن عسکری، ج۱، ص۳۱۹، به کوشش محمدباقر ابطحی، قم، ۱۴۰۹ق.

بر همین اساس است که ایمان آوردن به خدا و رسولان در بسیاری از آیات دیده می‌شود،

[۷۴] آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۹.

[۷۵] ابن‌هشام، محمد، السیره النبویه، ج۳، ص۶۳۵، به کوشش طه عبدالرئوف سعد، بیروت، ۱۴۱۱ق.

ایمان‌آوری به رسول و به آنچه بر او نازل شده است، اطاعت از رسولان خدایی،

[۷۶] بقره/سوره۲، آیه۲۸۵.

در کنار ایمان به خداوند یکتا جای می‌گیرد و هر آن‌که در اندیش نبوت شک کرده، از رسولان دوری گزیند، در شمار کافران قرار می‌گیرد.

[۷۷] نساء/سوره۴، آیه۱۵۰.

آنچه را رسولان الهی مبنای دعوت خود قرار می‌دهند، در نهایت با انذار و تبشیر بازتابی نتیجه‌بخش می‌یابد و آنچه در اندیش معاد تبیین می‌شود و انبیا بدان توجه می‌دهند، غالباً در رابطه‌ای تنگاتنگ با دو مفهوم توحید و نبوت روی می‌نماید. در نخستین نگاه به آیات الهی چنین می‌یابیم که ایمان به یکتایی پروردگار، صدق رسولان و روز جزا به مثاب مفاهیمی مربوط به هم مورد توجه قرار گرفته‌اند.

[۷۸] بقره/سوره۲، آیه۸.

[۷۹] بقره/سوره۲، آیه۶۲.

[۸۰] بقره/سوره۲، آیه۱۷۷.

[۸۱] نساء/سوره۴، آیه۱۳۶.

ایمان به روز جزا آشکارا در ادام اندیش توحید دیده می‌شود.

[۸۲] نساء/سوره۴، آیه۸۷.

[۸۳] سبط طبرسی، علی، مشکاه الانوار، ج۱، ص۳۹، به کوشش مهدی هوشمند، قم، ۱۴۱۸ق.

[۸۴] ابن طاووس، علی، الطرائف، ج۱، ص۵۱۷، قم، ۱۳۷۱ق.

همان خدایی که آسمان‌ها و زمین را بیافرید و آن را تدبیر کرد، محققاً در روز جزا توان باز گردآوری همه چیز را خواهد داشت و این باور به روشنی در آیات الهی نمایان است.

[۸۵] رعد/سوره۱۳، آیه۲.

[۸۶] نمل/سوره۲۷، آیه۶۵.

انبوهی از موارد تبیین مبحث معاد در قرآن به‌ویژه در راستای اندیش توحید و نبوت قابل پی‌جویی است.

[۸۷] انعام/سوره۶، آیه۳۸.

[۸۸] فرقان/سوره۲۵، آیه۱۷.

[۸۹] قصص/سوره۲۸، آیه۶۲.

[۹۰] روم/سوره۳۰، آیه۱۲.

[۹۱] زمر/سوره۳۹، آیه۶۷.

[۹۲] قیامت/سوره۷۵، آیه۱.

[۹۳] ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، ج۶، ص۲۶۶، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.

در پی این اندیشه است که ایمان و اعتقاد به کتب رسولان موجب رهایی بندگان است و انکار آن جز عذاب در روز قیامت به همراه ندارد.

[۹۴] بقره/سوره۲، آیه۸۵.

[۹۵] بقره/سوره۲، آیه۱۷۴.

[۹۶] بقره/سوره۲، آیه۲۱۱.

[۹۷] آل عمران/سوره۳، آیه۱۸۴-۱۸۵.

قرارگرفتن در آتش جهنم نتیجه‌ای است که برای کافران و مشرکان حتمی است و در مقابل، بهشت از آنِ ایمان‌آوردگان به یکتاپرستی است.

[۹۸] آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۱.

[۹۹] مائده/سوره۵، آیه۷۲.

توحید اساس دین الهی

توحید اساس دین الهی است عبارتند از:

توحید بالاصاله

برخی از مواضع توحیدی قرآن کریم، اگرچه بدون شک ردی بر آراء و عقاید مشرکان و پیروان اندیش چندخدایی در سرزمین حجاز دارد، اما نگاه این کتاب الهی به توحید، دارای ابعادی گسترده‌تر بوده، و در فضایی وسیع‌تر بیان گشته است. بر همین اساس باید دانست که تقابل توحید و شرک تنها وجهی از وجوه مورد توجه قرآن کریم است و در نگاه قرآنی مبحث یگانه‌پرستی به خودی خود و مجرد از هر آنچه بیرونی است، نیازمند تبیین است.
در اوایل سور آل‌عمران

[۱۰۰] آل‌عمران/سوره۳، آیه۲.

تعبیر «اَللّهُ لا اِلهَ اِلّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیّوم» در کنار مجموع آیات پسین در سخن از جایگاه قرآن کریم، و تکرار آن به صورت «لا اِلهَ اِلّا هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ» (آیات ۶ و ۱۸)

[۱۰۱] آل عمران/سوره۳، آیه۶.

[۱۰۲] آل عمران/سوره۳، آیه۱۸.

به روشنی بیانگر آن است که در قرآن، توحید اصالتاً و بدون رویارویی با مفاهیم متقابل مورد توجه و دارای ارزشی بسیار است. در همین آی اخیر اشار دقیق به شهادت به یکتایی پروردگار و ارتباط دادن آن با موضوع عدل الهی، دیده می‌شود.

[۱۰۳] طوسی، محمد، التبیان، ج۲، ص۴۱۶، به کوشش احمد حبیب قصیرعاملی، نجف، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.

در برخی از آیات هنگام وصف پروردگار و در شرح مفاهیمی چون خلق یا حشر، به یگانگی باری تعالی تصریح شده است. وصف خدا در آیات ۴-۸ سور طه

[۱۰۴] طه/سوره۲۰، آیه۴-۸.

[۱۰۵] قصص/سوره۲۸، آیه۷۰.

[۱۰۶] غافر/سوره۴۰، آیه۳.

[۱۰۷] غافر/سوره۴۰، آیه۶۵.

و اوصافی از آخر‌الزمان، اشراط الساعه و روز حشر،

[۱۰۸] دخان/سوره۴۴، آیه۱-۸.

[۱۰۹] بقره/سوره۲، آیه۱۶۲-۱۶۳.

[۱۱۰] ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۸.

[۱۱۱] غافر/سوره۴۰، آیه۱۶.

[۱۱۲] محمد/سوره۴۷، آیه۱۹.

همه نمونه‌هایی قابل توجه‌اند که در آن‌ها با جملاتی همچون «(اَللّهُ) لا اِلهَ اِلّا (هوَ).» و «لِلّهِ الْواحِد.» به شیو ایجابی یا سلبی به وحدانیت پروردگار تصریح شده است. آنچه در این آیات توجه را به خود جلب می‌کند، آن است که این ترکیب‌های مکرر غالباً مقدمه‌ای هستند برای بیان یکی از صفات باری تعالی؛ حال آن‌که موضوع وحدانیت در این نمونه‌ها به گونه‌ای در چرخ جملات جای یافته که مشخصاً مبحثی از پیش تثبیت‌شده تلقی گشته است. در چنین حالتی، نه‌ توحید الهی، که آن صفت مبحثی برای بیان قرآنی بوده است. آنچه به‌ویژه در تفاسیر متقدم مورد توجه قرار داشته، وجهی از همین ارزش ذاتی است که در آن‌ها بازتاب یافته است.

توحید بالعرض

آنگاه که اندیشه و مفهوم یکتایی و یکتاپرستی با هم جوانب اعتقادی آن، صورت عینی یابد و در جهان نمودی واقعی پیدا کند، می‌توان انتظار داشت که از نخستین بازخوردهای آن بروز اندیش مقابل آن در قالب شرک و گریز از توحید باشد. شاید به همین دلیل است که در بررسی توحید، شناخت شرک نقشی اساسی ایفا می‌کند. این شرک در تبیین قرآنی در دو فضا مطرح شده است:
نخست قصص انبیا و امت‌های پیشین، و دیگر هر آنچه به دور پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) مربوط می‌شود؛ چه، دعوت به توحید، مقابله‌جویی از سوی مشرکان را به همراه دارد و آشکار است که قصص پیامبران بهترین نمونه‌ها به‌شمار می‌آیند.
پرداخت‌های قرآنی از قصص انبیا، اقوام و صاحبان ادیان پیشین در طیفی از مباحث گوناگون بیان شده که یکی از مهم‌ترین و پرتکرارترین این مباحث، پرداخت‌هایی اشاره‌ای یا کلی به جایگاه عقید توحیدی نزد این اقوام و ملل است. مجموعه‌ای از آیاتی که از زبان پیامبرانی الهی چون نوح، هود، صالح و شعیب (علیه‌السلام) به صورت «قالَ یا قَوْمِ اعْبُدوا اللّهَ ما لَکُمْ مِنْ اِلهٍ غَیْرُه.»

[۱۱۳] اعراف/سوره۷، آیه۵۹.

[۱۱۴] اعراف/سوره۷، آیه۶۵.

[۱۱۵] اعراف/سوره۷، آیه۷۳.

[۱۱۶] اعراف/سوره۷، آیه۸۵.

[۱۱۷] هود/سوره۱۱، آیه۵۰.

[۱۱۸] هود/سوره۱۱، آیه۶۱.

[۱۱۹] هود/سوره۱۱، آیه۸۴.

[۱۲۰] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۳.

[۱۲۱] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۳۲.

برای دعوت قوم خود به یکتاپرستی بیان شده، نشانگر پس‌زمینه‌ای از دعوت به یکتاپرستی از سوی این پیامبران است.
در این نمونه‌ها از آیات، تقابل دو اندیش یکتاپرستی و شرک و پیشین آن به روشنی دیده می‌شود و افزون بر آن‌که مبین اصالت ذاتی و جایگاه توحید در میان ادیان الهی سلف است، نشان از تقابل خارجی این دو فکر نیز هست. قصص شایان‌توجه ابراهیم نبی‌ (علیه‌السلام) که به گروش آن پیامبر خدا به یکتاپرستی پرداخته، با شیو بیان خارق‌العاد آن‌که بر مبنای آزمون و خطا پی ریخته شده، از مهم‌ترین و کاربردی‌ترین نمونه‌های آیات قرآنی در این زمینه است. در این آیات به زیباترین شیوه‌ها با طرد هرگونه جایگزین برای الله، به نشانه‌ها و صفات الهی پرداخته شده، و یکتاپرستی، به‌مثاب اصلی اصیل مورد توجه قرار گرفته است.

[۱۲۲] انعام/سوره۶، آیه۷۴.

در این آیات چنین می‌یابیم که ابراهیم نبی (علیه‌السلام) به عنوان زیست‌گری در میان مشرکان، جدا از تقابل اعتقادی در برابر قوم، خود فی‌نفسه در پی یافتن مفهوم دقیقی از وحدانیت الهی است. دست‌کم در دور آزمون و خطا، و پذیرش برخی نمودهای طبیعی به عنوان پروردگار، و سپس درک میرایی آن‌ها و ناتوانی در انجام دادن هر امری، این پیامبر در پی مقابله با قوم نبوده، بلکه مسیری خداجویانه را دنبال می‌کرده است.

[۱۲۳] طبری، تفسیر، ج۷، ص۲۴۲، بیروت، ۱۴۰۵ق.

[۱۲۴] بیضاوی، عبدالله، تفسیر، ج۲، ص۴۲۲، به کوشش عبدالقادر عرفات حسونه، بیروت، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۶م.

در همین راستا، در یک سخن کلی می‌توان گفت رسیدن انبیای قرآنی به درکی متقن از یگانگی پروردگار، خود، نخستین گام از گام‌های رسالت بوده است. آنچه دربار یوسف نبی (علیه‌السلام) در کلام الهی آمده نیز شایان توجه است. در این آیات چنین می‌یابیم که یوسف در زندان، با شناسایی خداوند «واحد قهار»، دیگر زندانیان را با پرسشی جدی به تقابل با اندیش چندخدایی می‌انگیزد.

[۱۲۵] یوسف/سوره۱۲، آیه۳۹.

[۱۲۶] قرطبی، محمد، تفسیر، ج۹، ص۱۹۱-۱۹۲، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، ۱۳۷۲ق.

تقابل توحید و شرک در دور پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم)، به‌ویژه با توجه به گرایش‌های چندخدایی در میان مشرکان قریش دارای شاخصه‌های مهم تاریخی نیز هست. بت‌پرستی و رونق آن در میان اعراب شبه‌جزیره امری است که با انبوهی نشانه‌های تاریخی، به‌ویژه با یادکرد نام کسانی همچون لُحَیّ بن حارثه و عمرو بن ربیعه از همان آغاز بسیار مورد توجه نویسندگان بوده است.

[۱۲۷] کلبی، هشام، الاصنام، ج۱، ص۸، به کوشش احمدزکی پاشا، قاهره، ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م.

انواع بت‌ها با وظایف گوناگون و انتساب آن‌ها به قبایل و تیره‌های مختلف و در سطحی گسترده‌تر، پیدایی مناصبی چون سدانت، همه نشان از جایگاه جدی بت‌پرستی نزد اعراب آن زمان داشته است.
طبیعی است که با ظهور اسلام تقابل توحید و شرک ظهوری روشن یافت. بازخورد این تقابل، در برخی آیات الهی قابل پیگیری است که نام بردن از ۳بت بزرگ لات، عُزّی و مَناه،

[۱۲۸] نجم/سوره۵۳، آیه۱۹-۲۰.

[۱۲۹] کلبی، هشام، الاصنام، ج۱، ص۲۷، به کوشش احمدزکی پاشا، قاهره، ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م.

[۱۳۰] ازرقی، محمد، اخبار مکه، ج۵، ص۱۹۴، به کوشش رشدی صالح ملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.

[۱۳۱] ابن قیم جوزیه، محمد، اغاثه اللهفان، ج۲، ص۲۱۸، به کوشش محمدحامد فقی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

[۱۳۲] ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، ج۷، ص۱۴۳، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.

[۱۳۳] سیوطی، الجامع الصغیر، الدر المنثور، ج۷، ص۶۵۲، بیروت، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م.

از مهم‌ترین نمونه‌های آن است.
یادکرد ناکارآمدی این بت‌ها از سوی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و سپس دعوت مشرکان به پرستش خداوند یکتا نمایی از تقابل توحید و شرک در قرآن است که به دور حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) مربوط می‌شود. افزون بر این یادکرد بت‌ها، در انبوهی از آیات، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) به عنوان مخاطب قرآن، به گونه‌های مختلفی از برخورد توحیدی با مشرکان، مأمور گشته است.

[۱۳۴] انعام/سوره۶، آیه۱۹.

[۱۳۵] رعد/سوره۱۳، آیه۱۶.

[۱۳۶] انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۸.

[۱۳۷] طبری، تفسیر، ج۳، ص۱۳۱، بیروت، ۱۴۰۵ق.

[۱۳۸] نسفی، عبدالله، تفسیر القرآن الجلیل، ج۱، ص۳۱۶، مطبعه معارف، ۱۳۳۳ق.

آموزش الهی

آموزش‌های الهی عبارتند از:

آموزش ارشادی کلی

نزول قرآن کریم برای ارشاد و هدایت انسان در انبوهی از اشارات الهی بیان شده که آیات نخستین سوره بقره، به‌ویژه آی «ذلِکَ الْکِتابُ لارَیْبَ فیهِ هُدَیً لِلْمُتَّـقین» نمون بارز این هدف است. این هدایت که در قرآن کریم همیشه با آموزش و ارشاد انسان همراه است، در مبحث توحید نیز بازتابی روشن دارد. تقریباً در هم آثار مفسران کهن توجه به محوری بودن سوره توحید دیده می‌شود و حتی برخی آن را بخش اصلی قرآن دانسته‌اند.
به عنوان یکی از اصلی‌ترین و کلیدی‌ترین سور قرآنی در تبیین مسئل توحید، این سوره دقیقاً دارای کارکرد آموزشی بوده، و با مخاطب قرار دادنی که با فعل امر «قل» همراه است، تلاش می‌کند تا توحید را آموزش دهد. این شیو آموزش که در جای جای قرآن کریم به وضوح دیده می‌شود، به‌ویژه دربار تحذیر و انذاری که پیامبران پیشین برای هدایت قوم خویش به کار می‌گرفتند، کاربرد فراوان دارد. تقریباً در هم مواردی که پیامبری قصد هدایت قوم خود را داشته، بیان الهی همچون شیوه‌ای کلی گوشزد کردن و آموزش را مبنای کار آن رسولان نهاده است.
واقعیت این است که این آموزش خود دارای جوانب متنوعی است که از اصلی‌ترین نمونه‌های آن، استفاده از جملات‌ استفهامی است. قرآن کریم در این موارد غالباً با بیان جمله‌ای پرسشی همچون «هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ لا اِلهَ اِلّا هُوَ فَاَنّی تُؤْفَکونَ»

[۱۳۹] فاطر/سوره۳۵، آیه۳.

در واقع به بیان موضع خویش پرداخته، رویکرد الهی در این زمینه را مطرح ساخته است. ادات پرسشی در این نمونه‌ها، نه نشانی از استفهام، که مبین آموزشی جدید است. «اَغَیْرَ اللّهِ اَبْغِی رَبّاً»،

[۱۴۰] انعام/سوره۶، آیه۱۶۴.

خود تبیین و آموزشی در یکتاپرستی برای انسان است. آیاتی که با ترکیب‌هایی همچون «اَفَلَا یَرَوْنَ» و «اَوَلَمْ یَرَوْا» آغاز می‌شود،

[۱۴۱] رعد/سوره۱۳، آیه۴۱.

[۱۴۲] اسراء/سوره۱۷، آیه۹۹.

[۱۴۳] طه/سوره۲۰، آیه۸۹.

[۱۴۴] انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۴.

[۱۴۵] فصلت/سوره۴۱، آیه۱۵.

نیز نمونه‌هایی هستند از کاربرد لحن استفهام، نه برای پرسش، که برای بزرگ‌نمایی و یادآوری.
دیگر آنچه در روش‌های قرآنی در زمین آموزش مفهوم توحید دیده می‌شود، روش استدلالی است.

[۱۴۶] طبرسی، فضل، مجمع البیان، ج۹، ص۹، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

[۱۴۷] سیوطی، الجامع الصغیر، الدر المنثور، ج۴، ص۶۶۵، بیروت، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م.

[۱۴۸] بیضاوی، عبدالله، تفسیر، ج۳، ص۴۶۸ بب‌، به کوشش عبدالقادر عرفات حسونه، بیروت، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۶م.

[۱۴۹] ابوالسعود، محمد، تفسیر، ج۵، ص۱۹۷، بیروت، داراحیاء التراث العربی.

این بدان معنا ست که در قرآن کریم شماری از آیات وجود دارد که با رویکردهایی متفاوت، تلاش می‌کند تا با استدلال به اثبات و تفهیم توحید پردازد.
آی ۲۲ سور انبیاء

[۱۵۰] انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۲.

با بیانی شیوا نتیج ناگزیر تعدد خدایان را تنها فساد و تباهی در امر آسمانها و زمین دانسته است. گاه یادکرد آفرینش جهان با نمودهای گوناگون آن همچون زمین و آسمانها، استدلالی قرآنی برای دعوت به توحید است.

[۱۵۱] بقره/سوره۲، آیه۲۲.

[۱۵۲] طبری، تفسیر، ج۴، ص۲۳۰، بیروت، ۱۴۰۵ق.

[۱۵۳] زرکشی، محمد، معنی لا اله الّا اللّه، ج۱، ص۷۶-۷۷، به کوشش علی محیی‌الدین علی قره‌داغی، قاهره، ۱۹۸۵م.

آیات ۱۴ به بعد در سور ملک

[۱۵۴] ملک/سوره۶۷، آیه۱۴.

نمونه‌ای کامل از این دست استدلالها ست. از پرکاربردترین قالب‌های قرآنی برخوردی ساختاری است با اصل موضوع شرک که برای ریشه‌کنی آن با بیان چرایی بطلان، سعی در از میان بردن آن دارد. انبوهی از نمونه‌ها چون «اَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لایَمْلِکُ لَکُمْ ضَرّاً وَ لا نَفْعاً»؛ «وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لا یَنْفَعُکَ وَ لایَضُرُّکَ.»،

[۱۵۵] مائده/سوره۵، آیه۷۶.

[۱۵۶] یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۶.

[۱۵۷] انعام/سوره۶، آیه۷۱.

[۱۵۸] رعد/سوره۱۳، آیه۱۶.

[۱۵۹] طه/سوره۲۰، آیه۸۹.

[۱۶۰] حج/سوره۲۲، آیه۱۲.

[۱۶۱] فرقان/سوره۲۵، آیه۵۵.

[۱۶۲] شعراء/سوره۲۶، آیه۷۳.

بیانی استدلالی برای مشرکان است که در آن‌ها نشانه‌هایی از قصد در برخورد با ساختار فکری مورد نظر بوده است.

آموزش به پیامبران

پیامبران، به عنوان ارشادگر، از اصلی‌ترین حلقه‌های ارتباطی میان پروردگار و مردم به شمار می‌روند؛باید به فرمان‌های الهی اشاره کرد که در آن‌ها به موسی (علیه‌السلام) آموخته می‌شود تا به همراه برادرش هارون به سراغ فرعون رفته، از وحدانیت پروردگار سخن گویند. در این آیات آشکارا با دو شیو امر و نهی و اثبات و سلب به موسی (علیه‌السلام) طریق مواجهه با فرعون و دعوت او به یکتاپرستی ارائه شده است.

[۱۶۳] قصص/سوره۲۸، آیه۳۴.

[۱۶۴] طوسی، محمد، التبیان، ج۸، ص۱۴۹-۱۵۰، به کوشش احمد حبیب قصیرعاملی، نجف، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.

در قصص یوسف (علیه‌السلام) آنگاه که این پیامبر در زندان برای لحظه‌ای الله را فراموش کرده، از خداوندِ زندان به جای خداوند متعال، برای رهایی، طلب یاری می‌کند، نتیج آن را در قالب دوام حبس می‌یابد.

[۱۶۵] ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، ج۱، ص۱۱۰، بیروت، المکتبه الثقافیه.

قابل توجه آن است که در رسالت انبیا، خود پیامبران نخستین کسانی هستند که نیازمند آموزش و فراگیری توحیدند و این امری است که باید در تمامی شئون زندگی ایشان، همچون هم انسان‌ها مورد توجه قرار گیرد. فراگیری این آموزش از سوی انبیا، آنها را برای آموختن توحید به قوم آماده می‌سازد. نمون آیاتی که دربار یونس نبی (علیه‌السلام) آمده، تبیینی از همین مفهوم است.

[۱۶۶] انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۷.

بدین‌ترتیب، چنین می‌یابیم که وجه اشتراک تمامی پیامبران، نخست آموختن یکتاپرستی بوده است و سپس تلاشی سخت و جانکاه برای آماده سازی قوم خویش در پذیرش وحدانیت و یگانه‌پرستی. در مسیر همین دعوت به یکتاپرستی است که انبیا یا از سوی اقوام، یا در رویارویی با آزمون‌های الهی بیشترین آزارها را دیده‌اند،

[۱۶۷] انبیاء /سوره۲۱، آیه۸۷-۸۸.

[۱۶۸] صافات/سوره۳۷، آیه۱۲۵-۱۲۷.

شیواترین بیان آیات در این باره را شاید بتوان در آموزش‌های الهی به پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) مشاهده نمود.

فروع تحققی مبحث توحید

فروع تحققی مبحث توحید مباحثی مطرح شده است که:

نمود خارجی دوری از توحید

اندیش یکتایی و یکتاپرستی که در اسلام و دیگر ادیان الهی مطرح است، از آن‌جا که به عنوان یک واقعیت دارای مفهوم مخالف در جهان بیرون است، خود نیز در تحقق خارجی امری قابل پی‌جویی است. به تعبیر دیگر شرک و توحید در مقابل آن می‌توانند با رویکردی تاریخی ـ اجتماعی نیز نگریسته شوند. بدون قصدی برای بسط مباحث تاریخی در آستان ظهور اسلام، تنها باید به یاد آورد که اعراب شبه‌جزیره با توسل به بت‌های خویش، نیازهای درونی به وجود خدا را برآورده می‌کردند. در اینجا خدایی بتان در واقع بازتابی است از مفهوم خدایگان در قالب «رب» و کارکردهایی که مشرکان برای بتها در امور زندگی خود قائل بودند.

[۱۶۹] کلبی، هشام، الاصنام، ج۱، ص۹-۸، به کوشش احمدزکی پاشا، قاهره، ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م.

[۱۷۰] فاکهی، محمد، اخبار مکه، ج۵، ص۱۶۱، به کوشش عبدالملک عبدالله دهیش، بیروت، ۱۴۱۴ق.

[۱۷۱] ابن کثیر، البدایه، ج۲، ص۱۸۷.

در چنین فضایی است که قرآن با بیداری اندیش یکتاپرستی که به حاشیه رانده شده، نزول می‌کند و‌ به‌طور طبیعی در شمار نخستین مخاطبان این فضا همان مشرکان قریش و شبه جزیره قرار می‌گیرند.
پرستش خدایانی دیگر که از دیدگاه قرآنی قرار دادن شریکی برای پروردگار است، خود نیاز پرداختن به مفهوم شرک در قرآن را ناگزیر می‌دارد. از این‌رو، یکی از مهم‌ترین مفاهیمی که دقیقاً در برابر مبحث توحید قرار دارد و در بررسی توحید باید مورد توجه دقیق قرار گیرد، موضوع شرک است. در این میان برائت از شرک از چنان اهمیتی برخوردار است که برای نمونه هر مسلمان در شبانه روز بارها در نماز به عنوان شعاری قاطع، در هنگام تشهد تکرار می‌کند که «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ‌لَه».
واقعیت این است که انبوهی از کاربردهای مختلف واژگانی از ریش «ش ر ک» در قرآن کریم می‌تواند میزان اهمیت این مبحث در آیات الهی را نشان دهد. بسیاری از جملات تکرارشونده در قرآن کریم وجود دارد که با تخطئ شرک، به تثبیت توحید پرداخته است. جمل «ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکین» خاصه دربار ابراهیم خلیل (علیه‌السلام) که مفهوم مخالف آن جای داشتن در جرگ موحدان است، از همین نمونه‌ها ست.
از شاخص‌ترین یادکردهای شرک در قرآن آن‌هایی است که با عناوینی مانند اصنام، ارباب، انداد و جز آن به خدایان مورد پرستش مشرکان اشاره دارد. «فَلاتَجْعَلوا لِلّهِ اَنداداً وَ اَنْتُمْ تَعْلَمونَ»

[۱۷۲] بقره/سوره۲، آیه۲۲.

«وَ لایَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً اَرْباباً مِنْ دونِ‌اللّهِ»

[۱۷۳] آل عمران/سوره۳، آیه۶۴.

نمونه‌هایی از تبیین نمود خارجی دوری‌گزینی از توحید است.

[۱۷۴] طبری، تفسیر، ج۵، ص۴۷۸، بیروت، ۱۴۰۵ق.

[۱۷۵] طوسی، محمد، التبیان، ج۲، ص۴۸۹، به کوشش احمد حبیب قصیرعاملی، نجف، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.

[۱۷۶] ابن کثیر، تفسیر، ج۲، ص۴۸، بیروت، ۱۴۰۱ق.

الوهیت و ربوبیت

در قرآن کریم یاد الله بارها و بارها به صورت «رب» آمده است و برای نمونه‌ای آشنا «اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ‌ الْعالَمینَ» یکی از موارد نام‌بری آن است. در این میان در بسیـاری موارد، قرآن کـریم با یادکرد رب بـه عنوان خدای یگانه و مورد پرستش مؤمنان، به‌ویژه در ترکیب «رب العالمین» با بسامد ۳۹ بار،

[۱۷۷] فاتحه/سوره۱، آیه۲.

انسان را از برگزیدن ارباب انواع به جای ذات حق، برحذر داشته است. این جمل عمیق که «اَغَیْـرَ اللّهِ اَبْغی رَبّاً»

[۱۷۸] انعام/سوره۶، آیه۱۶۴.

نیز خود نکوهشی عظیم است.
در سخن از ربوبیت همچون دیگر موارد، دو نوع رویکرد ایجابی و سلبی دیده می‌شود؛ در گروهی از آیات با تثبیت‌الله به عنوان رب، به تبیین اهمیت این یگانه‌انگاری می‌پردازد. جمل «هُوَ اللّهُ رَبّی»، «هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ» و نمونه‌های مشابه،

[۱۷۹] انعام/سوره۶، آیه۱۶۴.

[۱۸۰] کهف/سوره۱۸، آیه۳۸.

در کنار رب آسمان‌ها و زمین؛ رب عرش عظیم؛ و رب مشرق و مغرب،

[۱۸۱] رعد/سوره۱۳، آیه۱۶.

[۱۸۲] انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۶.

[۱۸۳] شعراء/سوره۲۶، آیه۲۸.

[۱۸۴] نمل/سوره۲۷، آیه۲۶.

با رویکردی ایجابی، تبیین، تثبیت و تکرار همان موضع قرآنی است که مردم را به عبادت رب خـویش ــ یعنـی همو کـه آنهـا را بیافـریـد ــ دعوت می‌کند.

[۱۸۵] بقره/سوره۲، آیه۲۱.

[۱۸۶] نساء/سوره۴، آیه۱.

[۱۸۷] اعراف/سوره۷، آیه۵۴.

[۱۸۸] طبری، تفسیر، ج۱، ص۱۶۰، بیروت، ۱۴۰۵ق.

در مقابل، در دسته‌ای از آیات، با رویکردی سلبی و رد هرگونه شرک در ربوبیت، نه تنها دعوی ربوبیت خدایگان‌ها را مردود می‌شمارد،

[۱۸۹] نازعات/سوره۷۹، آیه۲۴.

[۱۹۰] فخرالدین، رازی، التفسیر، ج۳۱، ص۴۳-۴۴، بیروت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.

بلکه با آموزش دوری از شرک در ربوبیت،

[۱۹۱] آل‌عمران/سوره۳، آیه۶۴.

[۱۹۲] یوسف/سوره۱۲، آیه۳۹.

[۱۹۳] زمخشری، محمود، الکشاف، ج۲، ص۴۷۱، بیروت، دارالکتاب العربی.

گزینش خدایانی جز خدای واحد را ناصواب می‌شمارد.

[۱۹۴] آل عمران/سوره۳، آیه۸۰.

[۱۹۵] توبه/سوره۹، آیه۳۱.

[۱۹۶] واحدی، علی، الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۱، ص۹۵، به کوشش صفوان عدنان داوودی، دمشق/بیروت، ۱۴۱۵ق.

[۱۹۷] واحدی، علی، الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۱، ص۴۶۱، به کوشش صفوان عدنان داوودی، دمشق/بیروت، ۱۴۱۵ق.

[۱۹۸] ابن کثیر، تفسیر، ج۱، ص۳۷۲، بیروت، ۱۴۰۱ق.

[۱۹۹] ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، ج۵، ص۱۷۹، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.

توحید عبادی

از موضوعاتی که قرآن کریم بسیار بدان ‌توجه داشته، موضوع پرستش است. در تحلیل موضوع یکتاپرستی، مؤلف اصلی یکتایی خداوند، و فرع آن مفهوم پرستش است. به عنوان اصلی مهم در اسلام، یگانگی معبود، یا خدایی است که از او یاری طلبیده می‌شود و این یگانگی در آیه‌ای از سور فاتحه «اِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعین» به مثاب شعاری جدی بازتاب یافته است که روزانه بارها در نماز خوانده می‌شود. اینکه باید خدا را پرستید و برای او شریکی قرار نداد، در کنار هم، در آی ۳۶ سور نساء

[۲۰۰] نساء/سوره۴، آیه۳۶.

جلب‌نظر می‌کند. این امر چنان است که در میثاق الهی با بنی‌اسرائیل، در میان چند موردی که گوشزد شده، اینکه پرستش تنها از آن خداوند یکتاست، نخستین سخن است.

[۲۰۱] بقره/سوره۲، آیه۸۳.

تقریباً در بیش‌تر نصایح انبیا به اقوام پیشین، تأکیدی جدی بر پرستش خداوند یکتا شده، و جز خدا را نپرستیدن، تذکری همواره است. نمون تأکید نوح (علیه‌السلام) به قوم خویش

[۲۰۲] هود/سوره۱۱، آیه۲۶.

و نیز هود و صالح و شعیب (علیه‌السلام)

[۲۰۳] هود/سوره۱۱، آیه۵۰.

[۲۰۴] هود/سوره۱۱، آیه۶۱.

[۲۰۵] هود/سوره۱۱، آیه۸۴.

از همین دست است. افزون بر آن، در قرآن می‌خوانیم که آفریدگار متعال برای هر امت و قومی رسولی فرستاده است برای تذکر پرستش و عبادت خدا و دوری جستن از طاغوت.

[۲۰۶] نحل/سوره۱۶، آیه۳۶.

قرآن کریم در خطاب به رسول گرامی اسلام تصریح کرده که به رسولان پیش از وی نیز وحی شده است که جز پروردگار یکتا را نپرستند.

[۲۰۷] انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۵.

[۲۰۸] فصلت/سوره۴۱، آیه۱۴.

[۲۰۹] طوسی، محمد، التبیان، ج۷، ص۲۳۹-۲۴۰، به کوشش احمد حبیب قصیرعاملی، نجف، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.

این امر تا آن‌جا دارای ارزش بوده که در آیه‌ای پرستش خالق یکتا با موضوع به پاداری نماز برای یادکرد پروردگار پیوند خورده است،

[۲۱۰] طه/سوره۲۰، آیه۱۴.

[۲۱۱] بینه/سوره۹۸، آیه۵.

[۲۱۲] ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، ج۲، ص۷، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.

چه، پرستش خداوند یکتا تنها راه راست و صواب است و پرستش شیطان گام نهادن در مسیری خطا ست.

[۲۱۳] یس/سوره۳۶، آیه۶۰-۶۱.

هر آن‌که از پرستش طاغوت دوری گزید و پرستش خالق یکتا را پیش روی نهاد، مورد لطف الهی است و بر او بشارت بهترین‌هاست و جز این هر چه باشد، خسران به همراه دارد

[۲۱۴] زمر/سوره۳۹، آیه۱۲-۱۷.

به هر روی، در قرآن خروج از خیل عباد الهی، آغازی برای ورود به جهنم است.

[۲۱۵] غافر/سوره۴۰، آیه۶۰.

خلق و امر

یکی از نمودهای دوری از توحید به خصوص نزد مشرکان عرب جدا ساختن خلق و امر در عالم کون و نسبت دادن «امر» یا به تعبیر دیگر «اعمال ربوبی» به خدایگان‌هاست. قرآن کریم بارها تصریح کرده که اگر از مشرکان سؤال شود چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟، خواهند گفت: «الله»

[۲۱۶] عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۱.

[۲۱۷] لقمان/سوره۳۱، آیه۲۵.

[۲۱۸] زمر/سوره۳۹، آیه۳۸.

[۲۱۹] زخرف/سوره۴۳، آیه۸۷.

اما نمود شرک ایشان در آن‌جا ست که تنها خلق و حیطه‌هایی از امر را به الله منسوب می‌داشتند و بخشی از امر را به «انداد» و «ارباب» نسبت می‌دادند. گاه چنین می‌نماید که آنان کار الله را از «ارباب» بر مبنای آسمانی و زمینی بودن جدا می‌کردند و بر همین اساس اموری چون فرستادن باران را که امری آسمانی بود نیز به الله منسوب می‌کردند.

[۲۲۰] عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۱.

[۲۲۱] عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۳.

آی قرآنی که تصریح دارد الله، هم در آسمان و هم در زمینْ خدا ست،

[۲۲۲] زخرف/سوره۴۳، آیه۸۴.

اشاره به همین باور مشرکانه است. به هر روی، تا آن‌جا که به خلق مربوط می‌شود، در دسته ای از آیات چنین می‌یابیم که به اختصاص آفرینش تنها برای پروردگار یکتا تصریح شده است. این پرسش قرآنی که آیا جز خدای یکتا، آفریننده‌ای هست؟ و تأکید ادام آیه به این‌که تنها او ست که خالق مطلق است،

[۲۲۳] فاطر/سوره۳۵، آیه۳.

بیانگر نگاه قرآنی به این امر است.
این مبحث به‌ویژه در آیات مربوط به «خلق» دارای وجهی خاص است که بر اساس آن آفرینش آسمان‌ها و زمین و سپس تدبیر امور آن تنها از آن پروردگار یکتاست

[۲۲۴] اعراف/سوره۷، آیه۵۴.

و تنها او ست که تدبیر امور از آسمان تا زمین را در اختیار دارد.

[۲۲۵] سجده/سوره۳۲، آیه۴.

[۲۲۶] روم/سوره۳۰، آیه۲۵.

[۲۲۷] ابن‌منده، محمد، التوحید، ج۱، ص۱۱۳، به کوشش علی بن محمد فقیهی، مطابع الاسلامیه.

باور به هرگونه آفرینندگی، جز از سوی خدای واحد در برخی آیات به عنوان شرک یاد شده،

[۲۲۸] اعراف/سوره۷، آیه۱۹۱.

[۲۲۹] طبرسی، فضل، مجمع البیان، ج۴، ص۷۸۳-۷۸۴، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

حال آن‌که در دسته‌ای از آیات الهی موضوع خلق، به صورت دلیلی برای وحدانیت الهی مورد توجه قرآن قرار گرفته است.

[۲۳۰] رعد/سوره۱۳، آیه۱۶.

[۲۳۱] طور/سوره۵۲، آیه۳۵-۳۶.

[۲۳۲] طوسی، محمد، التبیان، ج۶، ص۲۳۵-۲۳۶، به کوشش احمد حبیب قصیرعاملی، نجف، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.

در خصوص امر باید گفت تدبیر و خواست الهی در شمار شاخصه‌های خدایی است،

[۲۳۳] آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۸.

و تغییر و تحول در امور جهان که جز از او نیست، گاه در قالب شعار «اِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ» بارها تکرار شده است.

[۲۳۴] بقره/سوره۲، آیه۱۰۹.

[۲۳۵] مائده/سوره۵، آیه۱۷.

[۲۳۶] فاطر/سوره۳۵، آیه۱.

[۲۳۷] طلاق/سوره۶۵، آیه۱۲.

[۲۳۸] مفید، محمد، اوائل المقالات، ج۱، ص۲۲، به کوشش ابراهیم انصاری زنجانی، بیروت، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۳م.

[۲۳۹] ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، ج۲، ص۹۲، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.

مصـادیق گـریز از توحید

نفـی توحید و شـرک بر پروردگار، اگرچه مفهومی نکوهیده است، در آیات الهی افزون بر اساس این اندیشه، بروز خارجی آن در میان آدمیان نیز امری مذموم بوده، به کرات بدان اشاره شده است. قبح برگزیدن غیرخدا در قالب اصنام (بتان) و انداد (شریکان) بارها در این آیات گوشزد شده است.

[۲۴۰] بقره/سوره۲، آیه۲۲.

[۲۴۱] بقره/سوره۲، آیه۱۶۵.

واژ اصنام ۴ بار در قرآن کریم تکرار شده است که به جز یک‌بار در باقی موارد به قصص ابراهیم نبی (علیه‌السلام) مربوط می‌شود. به دور از این‌که یادکرد اصنام در قرآن در کدام قصص آمده، فضای حاکم بر آیات الهی مشحون از بیان طیف‌های متفاوت اصنام و انداد و مفهوم بت‌پرستی است.
باید گفت دوری‌گزینی از یکتاپرستی و گرایش به پذیرش شریکی برای خداوند، ابعاد گوناگونی را شامل می‌شود که در رده‌های مختلفی همچون فرشتگان، انبیا، احبار و رهبانان، اصنام، و جز آن‌ها بازتاب دارد. در یک تقسیم‌بندی کلی می‌توان این‌گونه از شرک را در دو طبق کلی در نظر آورد: انتساب فرزند به پروردگار و قرار دادن شریک برای ذات حق.

انتساب فرزند به پروردگار

انتساب فرزند به پروردگار در مبحث توحید دارای ارزشی فزاینده است و یادکرد «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ‌ یولَدْ» در سور توحید

[۲۴۲] اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۳.

دقیقاً به همین بعد از شرک نظر دارد. این نوع از شرک در قالبهای گوناگونی در قرآن کریم بازتابانده شده است. اشار کلی آی ۱۱۶ سور بقره به این اعتقاد، در آی ۱۰۰ سور انعام با بیان انتساب دختران و پسرانی به پروردگار صورت دقیق یافته، در عرض شرک در الوهیت جای یافته است.

[۲۴۳] بقره/سوره۲، آیه۱۱۶.

[۲۴۴] انعام/سوره۶، آیه۱۰۰.

اینکه مشرکان فرشتگان را دختران خدا می‌انگاشتند و بر این سخن پای می‌فشردند، در عمل دور شدن از توحید بود. بر همین اساس است که پاسخ قرآنی در انبوهی از آیات به صورت نقد و رد این سخن دیده می‌شود.

[۲۴۵] صافات/سوره۳۷، آیه۱۴۹.

[۲۴۶] نجم/سوره۵۳، آیه۲۷.

[۲۴۷] زخرف/سوره۴۳، آیه۱۶.

[۲۴۸] اسراء/سوره۱۷، آیه۴۰.

آنچه به صورت محاجّه در این آیات وجود دارد، ضمن بیان نشانه‌هایی در معارضه با این آراء ناصواب، بیانگر تبری جستن از انتساب هرگونه فرزندی به مقام الهی نیز هست. عبارت قرآنی «وَلَدَ اللّهُ وَ اِنَّهُمْ لَکاذِبونَ»

[۲۴۹] صافات/سوره۳۷، آیه۱۵۲.

ضمن برشماری صفت کذب به عنوان صفتی از صفات مشرکان، به رد هرگونه وابستگی پروردگار به فرزند پرداخته است. در نگاه قرآنی این‌گونه شرک بر خدا افترایی بزرگ است،

[۲۵۰] اسراء/سوره۱۷، آیه۴۰.

و آن‌ها که فرشتگان را دختران خدا می‌دانند، در شمار بی‌ایمانان قرار می‌گیرند.

[۲۵۱] نجم/سوره۵۳، آیه۲۷.

[۲۵۲] نحل/سوره۱۶، آیه۵۷.

[۲۵۳] نحل/سوره۱۶، آیه۶۲.

[۲۵۴] یونس/سوره۱۰، آیه۶۸.

[۲۵۵] انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۶.

[۲۵۶] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۹۱.

انتساب فرزند به باری تعالی در بسیاری از اندیشه‌ها از حد فرشتگان گذر کرده، در قالب شخصیت‌های انسانی نیز بروز یافته است. می‌توان اندیشید آن هنگام که فرزندی خدا به انسانی نسبت داده شود، به طور طبیعی این انسان برگزیده، برای قرارگیری در چنان موقعیت اعتقادی، باید در شمار بزرگانی همچون انبیا باشد. انتساب عزیر و مسیح (علیه‌السلام) به فرزندی خدا از سوی یهودیان و مسیحیان نیز که در قرآن کریم بدان اشاره شده، در همین راستاست.

[۲۵۷] توبه/سوره۹، آیه۳۰.

در این نقد قرآنی، این‌گونه اندیشه‌ها اسباب آن را فراهم می‌آورد که باور دارندگان به آن از اهل کتاب از توحید خالص دور شوند و اندیش آنان شرک‌آلود گردد، حال آن‌که خدا یکی است و او را شریکی نیست.

[۲۵۸] توبه/سوره۹، آیه۳۱.

[۲۵۹] بغوی، حسین، معالم التنزیل، ج۲، ص۲۸۴، به کوشش خالد عک و مروان سوار، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.

نمونه‌ای این چنین در اندیش مسیحیان در قالب باور به فرزندی حضرت مسیح (علیه‌السلام) برای پروردگار روی نموده است. این اندیشه که در قالب تثلیث مسیحی صورت‌بندی شده، با قرار دادن خدایانی در کنار خدای یکتا، مجموع سه‌گان «اب، ابن، روح القدس» را پی ریخته است. آیات الهی با بیان این اعتقاد به مردود دانستن آن پرداخته، ذات حق را از داشتن فرزند، به هر تعبیری، منزه دانسته است؛ چه، نتیج فرزند انگاری مسیح (علیه‌السلام) چیزی به جز انکار یگانگی الله نیست.

[۲۶۰] نساء/سوره۴، آیه۱۷۱.

[۲۶۱] مائده/سوره۵، آیه۷۳.

[۲۶۲] توبه/سوره۹، آیه۳۰.

شریکی برای ذات حق

تصور شریکی برای باری تعالی جلوه‌هایی متنوع دارد؛ اگرچه شرک در هم انواع خود، دارای مفهومی مشخص است. در سطحی از نگاه که بازتاب آن را می‌توان در برخی از آیات الهی مشاهده نمود، اندیش دوگانگی یا ثنویت در «خلق» یا «امر» نزد گروهی به چشم می‌خورد.
به کارگیری مفهوم همراهی با الله (أَ اِلهٌ مَعَ اللّهِ) که بارها در سور نمل تکرار شده است،

[۲۶۳] نمل/سوره۲۷، آیه۶۰-۶۵.

شایان توجه می‌نماید. در این آیات پس از تبیین چنین عقیده‌ای، ضمن برشماری قدرت پروردگار، به رد وجود هرگونه همراه در کار الهی پرداخته شده است.

[۲۶۴] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۹۱.

[۲۶۵] زمخشری، محمود، الکشاف، ج۳، ص۲۰۰، بیروت، دارالکتاب العربی.

[۲۶۶] طبرسی، فضل، مجمع البیان، ج۷، ص۱۸۵-۱۸۶، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

این نمونه از عقاید به‌ویژه در سطحی دیگر با مفهوم جایگزین برای ذات حق قابل پیگیری است.
در این سطح از برخورد آیات الهی مفهوم جایگزین و دوگانگی برای پروردگار مورد نقد قرار گرفته است. آنچه در ترکیب «مِنْ دونِ اللّهِ») بارها در قرآن تکرار شده،

[۲۶۷] بقره/سوره۲، آیه۲۳.

[۲۶۸] بقره/سوره۲، آیه۱۰۷.

بازتاب همین نگاه و ردّ قرآنی بر آن است. از سوی دیگر هرگونه جایگزین برای الله ناصواب دانسته شده است و با استدلالی شایان توجه چنین می‌یابیم که آفرینندگان متفاوت، آفریده‌های گوناگون را نیز در پی‌ خواهند داشت؛ پس به ناچار هر خالقی در پی تحقق امر خود خواهد بود.

[۲۶۹] انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۲.

[۲۷۰] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۹۱.

[۲۷۱] رعد/سوره۱۳، آیه۱۶.

آن دسته از آیاتی هم که با ادات استفهام خدایی غیر از خدای واحد را نفی می‌کنند، به نوعی در همین گروه جای می‌یابند.

[۲۷۲] انعام/سوره۶، آیه۱۴.

[۲۷۳] انعام/سوره۶، آیه۴۰.

[۲۷۴] انعام/سوره۶، آیه۱۶۴.

[۲۷۵] اعراف/سوره۷، آیه۱۴۰.

[۲۷۶] شعراء/سوره۲۶، آیه۲۹.

رابط توحید و اخلاق

در نگاهی کلی بر آیات الهی چنین می‌یابیم که در رویارویی توحید و شرک، عملاً به تمامی می‌توان تقابل خیر و شر را مشاهده نمود. آثار شرک که تباهی، خسران و جای یافتن در جهنم است، عملاً در برابر بهروزی، نیکی و یافتن مأوایی در جنت است. تمامی خوبی‌ها در ادام توحید و هم بدیها در ادام شرک جای دارد؛ بیان محکم قرآنی در این باره که حتی با مشرکان ازدواج نکنید، بسیار حائز اهمیت است، چه، در بیانی کلی مؤمنان و مشرکان با خیر و شر از یکدیگر تفکیک گشته‌اند.

[۲۷۷] بقره/سوره۲، آیه۲۲۱.

این خیر و شر به ویژه آنگاه که جلو بیرونی یافته، در زیست انسانی واقع می‌گردد، بازتابند آثاری قابل توجه است. آنچه در شمار امور اخلاق انسانی جای می‌یابد، در چارچوب توحیدی، جایگاه خود را پیدا می‌کند.
در نصایح لقمان به فرزندش چنین می‌یابیم که وی پس از برحذر داشتن فرزند از شرک، آن را ظلمی بزرگ یاد کرده است،

[۲۷۸] لقمان/سوره۳۱، آیه۱۳.

[۲۷۹] ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، ص۳۱۳-۳۱۴، بیروت، المکتبه الثقافیه.

[۲۸۰] طبرسی، فضل، مجمع البیان، ج۸، ص۴۹۴-۴۹۶، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

این معنا در بسیاری از دیگر آیات نیز به گونه‌هایی مورد توجه قرار داده شده است

[۲۸۱] یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۶.

و حتی چنان است که انبیا نیز در صورت فراموشی توحید، خود را در شمار ستمکاران آورند.

[۲۸۲] انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۷.

از موضوعات شایان توجه عطف برخی از موضوعات اخلاقی در کنار یکدیگر است. این بدان معنا ست که در قرآن چنین می‌یابیم که پس از بر حذر داشتن از پرستش غیرخدا به عنوان ظلمـی بر خـویشتـن، به موضـوعات اخلاقـی ـ اجتماعـی دیگـر می‌پردازد که از مهم‌ترین آن‌ها احسان به والدین است. در ادامه، برخی از مفاهیم اساسی در اندیش دینی همچون برپای داشتن نماز، دادن زکات و اعمالی چون نیکی به یتیمان و مساکین از دیگر مباحثـی است که به‌ عنوان موضوعات اجتماعی‌ ـ اخلاقی، در کنار تبیین مفهوم یکتاپرستی آمده است.

[۲۸۳] بقره/سوره۲، آیه۸۳.

[۲۸۴] نساء/سوره۴، آیه۳۶.

[۲۸۵] انعام/سوره۶، آیه۱۵۱-۱۵۲.

[۲۸۶] اسراء/سوره۱۷، آیه۲۳.

[۲۸۷] عنکبوت/سوره۲۹، آیه۸.

[۲۸۸] لقمان/سوره۳۱، آیه۱۳-۱۴.

[۲۸۹] قمی، علی، التفسیر، ج۲، ص۲۷۳، به کوشش طیب موسوی جزایری، نجف، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ق.

تصریح انبوهی از آیات الهی به جهل انسان در برابر علم الهی،

[۲۹۰] انعام/سوره۶، آیه۱۱۱.

[۲۹۱] اعراف/سوره۷، آیه۱۳۸.

[۲۹۲] احقاف/سوره۴۶، آیه۲۳.

مقدم بروز ظلمی یاد شده بر خویشتن است؛ زیرا شرک بر آنچه نفع و ضرری حتی برای خود ندارد،

[۲۹۳] انعام/سوره۶، آیه۷۱.

مفهومی جز جهل از آن متصور نیست. این جهل آشکار،

[۲۹۴] زمر/سوره۳۹، آیه۶۴.

به سبب غروری است که بر ایشان غلبه کرده، و موجب تیره‌بختی آن‌هاست،

[۲۹۵] طوسی، محمد، التبیان، ج۹، ص۴۳-۴۴، به کوشش احمد حبیب قصیرعاملی، نجف، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.

[۲۹۶] طبرسی، فضل، مجمع البیان، ج۸، ص۷۹۰، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

[۲۹۷] فخرالدین، رازی، التفسیر، ج۲۷، ص۱۳، بیروت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.

بی گمان پذیرش ولایت غیر خدا در هر گونه‌ای، جز از سر نادانی و فریفتگی نیست،

[۲۹۸] نساء/سوره۴، آیه۱۱۹-۱۲۰.

[۲۹۹] بغوی، حسین، معالم التنزیل، ج۱، ص۴۸۱، به کوشش خالد عک و مروان سوار، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.

فریفتگی‌ای که برای انسان خسران و تباهی به بار می‌آورد.

[۳۰۰] نساء/سوره۴، آیه۱۱۹.

[۳۰۱] انعام/سوره۶، آیه۱۹-۲۰.

جالب آن‌که در آموزه‌های قرآنی، نه تنها شرک آشکار، که وانهادن در خالق یکتا و پناه بردن به مخلوق او موجب تباهی و افزونی گمراهی دانسته شده است.

[۳۰۲] جن/سوره۷۲، آیه۶.

در نهایت باید دانست که خسران منتج از شرک و دوری از توحید، در مفهوم آن جهانی خود، آتش جهنم را در پی دارد؛ چنان‌که این نتیج ناگزیر در سور اعراف

[۳۰۳] اعراف/سوره۷، آیه۱۵۲.

به روشنی تبیین شده است. در این آیه که به قصص موسی (علیه‌السلام) مربوط می‌شود، چنین می‌یابیم که قرار دادن شریک برای پروردگار و دوری از یکتاپرستی، نتیجه‌ای جز ذلت دنیا و آخرت به همراه ندارد. در مقابل نتیج قرآنی ناگزیر از اقرار به توحید، جای یافتن در شمار بهشتیان است. بدین‌ترتیب، توحید و یا نفی شرک و پیوستن به موحدان بهترین اسبابی است که در دو جنب دنیوی و اخروی آثاری مثبت را برای موحد به همراه دارد.

روایات توحید و محدثان

تمامی آنچه در طیف وسیعی از آموزه‌های قرآنی در زمین یکتاپرستی آمده، در سطح وسیعی در روایات و احادیث اسلامی نیز بسط یافته است. انبوهی تفریعات نیز از درون این هست قرآنی رخ نمود و بدین‌ترتیب هسته‌های نخستین مجموعه‌هایی از اندیشه و اعتقادات اسلامی که به یگانگی آفریدگار می‌پرداخت، شکل گرفت. مثل این تفکر اسلامی که آتش جهنم بر فرد آگاه به یگانگی پروردگار سرد می‌شود و بهشت جایگاه کسانی است که به توحید الهی معتقدند و انبوهی از این دست روایات، همه به نوعی بازتابند همین شکل‌گیری‌ها ست.

حدیث سلسله الذهب

در همین راستاست که در حدیث معروف به «سلسله الذهب» کلم‌ «لااِلهَ اِلّااللّه» قلع خداوند دانسته شده، و هر آن کس که به این قلعه وارد شده، از عذاب الهی در امان دانسته شده است. باید گفت که این حدیث قدسی به روایت امام رضا (علیه‌السلام) از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده است.

[۳۰۴] ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، ج۵، ص۴۶۲، به کوشش علی شیری، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.

[۳۰۵] ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، ج۷، ص۱۱۵، به کوشش علی شیری، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.

[۳۰۶] ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۸، ص۳۶۷، به کوشش علی شیری، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.

مفهوم و موضوع یکتاپرستی

همچنین می‌توان به ایجاد ارتباطی دقیق میان علم و آگاهی انسانی و درک مفهوم یکتایی که در روایات وارد شده است، توجه کرد.

[۳۰۷] بخاری، محمد، الصحیح، ج۳، ص۸۷، استانبول، ۱۴۰۱ق.

بازخورد اجتماعی و اخلاقی این اعتقاد نیز از مباحث قابل توجه در روایات اسلامی است.

[۳۰۸] ماتریدی، محمد، التوحید، ج۲، ص۴۱۳، به کوشش فتح‌الله خلیف، اسکندریه، دار الجامعات المصریه.

بسیاری از نشانه‌های این دست روایات توحید را در برخی از آثار سده‌های نخست می‌توان بازیافت.

[۳۰۹] ابن مبارک، عبدالله، الزهد، ج۱، ص۳۱، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، دارالکتب العلمیه.

[۳۱۰] ابن ابی عاصم، احمد، الزهد، ج۱، ص۳۴، به کوشش عبدالعلی عبدالحمید حامد، قاهره، ۱۴۰۸ق.

واقعیت این است که در مجموع عظیمی از احادیث و روایات، مفهوم و موضوع یکتاپرستی در جوانب گوناگون بیان شده، و حتی در بسیاری از مجامیع حدیثی بخشی به احکام مربوط به موحدان اختصاص داده شده است.

توحید و عدل

در سخن از روایات توحید، به‌ویژه در میان آثار شیعی، کنار‌هم‌آیی و عطف دو موضوع توحید و عدل به یکدیگر، همپا با آنچه در کتب کلامی دیده می‌شود، از اهمیت بسزایی برخوردار است. این بدان معناست که در بیش‌تر مواضع از جمله احتجاجات، نامبری‌ها، تأویلات قرآنی و امثال آن، ترکیب «التوحید و العدل»، دارای نمونه‌هایی تکرار شونده است،

[۳۱۱] طبرسی، احمد، الاحتجاج، ج۲، ص۱۷۰، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.

[۳۱۲] ابن شهر آشوب، محمد، مناقب، ج۳، ص۱۴۲، قم، المطبعه العلمیه.

[۳۱۳] مطهری، مرتضی، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی توحیدی، تهران، ۱۳۵۷ش.

و بر همین منوال است که در این اندیشه، اساس دین، مجموع توحید و عدل دانسته می‌شود.

[۳۱۴] سبط طبرسی، علی، مشکاه الانوار، ج۱، ص۳۹، به کوشش مهدی هوشمند، قم، ۱۴۱۸ق.

جایگاه ولی

در ادام آنچه در فرهنگ قرآنی به عنوان با هم‌آیی توحید و نبوت بررسی شد و با توجه به جایگاه ویژ «ولی» در تفکر شیعی، در روایات شیعه، ولایت نیز در کنار نبوت و توحید جای گرفته است. نمونه‌های متعددی وجود دارد که در آن‌ها توحید الهی و ایمان به نبوت رسول گرامی در کنار اعتقاد به ولایت امام علی (علیه‌السلام) جای گرفته است.

[۳۱۵] التفسیر، منسوب به امام حسن عسکری، ج۱، ص۳۱۹، به کوشش محمدباقر ابطحی، قم، ۱۴۰۹ق.

[۳۱۶] التفسیر، منسوب به امام حسن عسکری، ج۱، ص۴۶۵، به کوشش محمدباقر ابطحی، قم، ۱۴۰۹ق.

[۳۱۷] قمی، علی، التفسیر، ج۱، ص۱۰۷، به کوشش طیب موسوی جزایری، نجف، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ق.

[۳۱۸] طبرسی، احمد، الاحتجاج، ج۲، ص۵۱، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.

[۳۱۹] ابن طاووس، علی، جمال الاسبوع، ج۱، ص۲۶۵، به کوشش جواد قیومی جزه‌ای اصفهانی، تهران، ۱۳۷۱ش.

این باهم‌آیی در اذکار اذان نزد شیعه نیز دیده می‌شود.

مفهوم شرک و بت‌پرستی

بروز اصطلاح «اهل توحید» یا «موحدان» به‌عنوان تعبیری اخص که ناظر به گروهی معلوم از مسلمانان باشد که دفاع از توحید را وجه همت خاص خود قرار داده‌اند، از تحولات معنایی در تاریخ مبحث توحید است.

[۳۲۰] ابن ابی عاصم، احمد، السنه، ج۱، ص۲۸۰، به کوشش محمد ناصرالدین البانی، بیروت، ۱۴۰۰ق.

این عنوان ناظر به تفاخر پیروان فرق گوناگون در انتساب و نامبری خویش به این نام است که بازتاب آن در آثار قدما آشکار است.
در این میان، به همان میزان که به سبب اوضاع اجتماعی دور ظهور اسلام، شرک به مفهوم بت‌پرستی آن روی می‌نمود، با بروز اندیشه‌های کلامی، و رشد اندیشه‌وری در میان مسلمانان، دیگر نه بت‌پرستی، که مفاهیمی دیگر در تقابل با توحید قرار می‌گرفت. در واقع برخی تأویل‌ها و برداشت‌ها از آیات الهی که مناقشاتی کلامی در زمین تشبیه را برمی‌انگیخت، اسباب آن را فراهم آورده بود تا در تقابل مفهوم اهل توحید، اهل تشبیه جای یابند.

[۳۲۱] زرکشی، محمد، معنی لا اله الّا اللّه، ج۱، ص۱۱۴، به کوشش علی محیی‌الدین علی قره‌داغی، قاهره، ۱۹۸۵م.

[۳۲۲] اسماعیلی، احمد، اعتقاد ائمه الحدیث، ج۱، ص۵۱، به کوشش محمد بن عبدالرحمان خمیس، ریاض، ۱۴۱۲ق.

بر همین اساس و با در نظر داشتن مبحث مهم ایجاد تفاوتی تاریخی در معنای توحید، باید گفت که در انبوهی از روایات، این دو نام را در مقابل یکدیگر، و تشبیه را دارای مفهوم شرک می‌یابیم.

[۳۲۳] مفید، محمد، الاعتقادات فی دین الامامیه، ج۱، ص۲۱، به کوشش عصام عبدالسید، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.

همان‌گونه که آشکار است، این تقسیمات گاه دربردارند شناسه‌هایی کلامی است و عملاً پایه‌ریز برخی آراء در این زمینه بوده است.

[۳۲۴] ابن قتیبه، عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۲۰، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.

[۳۲۵] ابن‌عساکر، علی، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۳۰۵، بیروت، ۱۴۰۴ق.

اما باید به یاد آورد که کلام اسلامی تنها بستر مناسب برای این دست از روایات نبود. در واقع از همان دور پیامبرگرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) افزون بر مفاهیم دربردارند تقابل اندیش یکتاپرستی با شرک اعراب پیش از اسلام، انبوهی از احادیث و روایات در زمین یکتایی در مباحث گوناگون مجال بروز یافت.

شعائر اسلامی

در این میان، برخی از مجموعه شعائر اسلامی همچون «لا اِلهَ اِلّا اللّه» با تأکید بر مفهوم یگانگی پروردگار از مباحثی است که بسیار مورد توجه قرار گرفته، مجموعه روایات فراوانی را با مضامین و رویکردهای مختلف دربر می‌گیرد،

[۳۲۶] مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح، ج۱، ص۵۵، بیروت، دارالفکر.

[۳۲۷] ماتریدی، محمد، التوحید، ج۴، ص۷۱۱، به کوشش فتح‌الله خلیف، اسکندریه، دار الجامعات المصریه.

[۳۲۸] هیثمی، علی، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۸۷، قاهره، ۱۴۰۷ق.

بر این منوال در برخی آثار حدیثی به تناسب موضوع، ابوابی با مضامین و تحت عنوانی چون «باب ما جاء فیمن یموت وهو یشهد اَن لا اِلهَ اِلّا اللّه» قرار داده شده است.

[۳۲۹] ماتریدی، محمد، التوحید، ج۵، ص۲۳، به کوشش فتح‌الله خلیف، اسکندریه، دار الجامعات المصریه.

در بررسی مجامیع حدیثی این ابواب گوناگون، طیف گسترده‌ای از موضوعات مربوط به توحید را شامل می‌شود.

[۳۳۰] مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح، ج۱، ص۵۵، بیروت، دارالفکر.

[۳۳۱] ابن جارود، عبدالله، المنتقی من السنن المسنده، ج۱، ص۲۵۸، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، دار الجنان.

[۳۳۲] هیثمی، علی، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۱۹۳، قاهره، ۱۴۰۷ق.

[۳۳۳] ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، ج۲، ص۷، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.

علت وجودی این ابواب آن است که در واقع در دور تدوین احادیث و روایات و تبویب و ترتیب آثار و مجامیع حدیثی، بخشی تحت عنوان «کتاب التوحید» در مجموعه کتابهای این جوامع جای یافت که در بر دارند روایات مربوط به مبحث توحید در تمامی شئون بود که برای نمونه بخش «کتاب التوحید» در صحیح بخاری از همین دست است.

[۳۳۴] بخاری، محمد، الصحیح، ج۶، ص۲۶۸۵، استانبول، ۱۴۰۱ق.

این روایات مجموعه‌هایی را تشکیل می‌دادند که در دور تفکیک علوم و دانش‌های اسلامی، هر کدام جایگاه خود را یافتند و در موضوعات و مباحث مختلف همچون موضوعات سیره، تاریخ، کلام، تصوف و مباحثی چون جهاد جای گرفتند.

[۳۳۵] ربیع بن حبیب، مسند، ج۱، ص۳۲، به کوشش محمد ادریس و عاشور بن یوسف، بیروت، ۱۴۱۵ق.

[۳۳۶] احمد بن حنبل، الورع، ج۱، ص۱۹۸، به کوشش زینب ابراهیم قاروط، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.

[۳۳۷] حکیم ترمذی، محمد، نوادر الاصول، ج۳، ص۵۱، به کوشش عبدالرحمان عمیره، بیروت، ۱۹۹۲م.

[۳۳۸] بیهقی، احمد، شعب الایمان، ج۱، ص۶۳، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.

[۳۳۹] ابن‌منده، محمد، الایمان، ج۱، ص۲۶۱، به‌کوشش علی بن محمد فقیهی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۵م.

[۳۴۰] سیوطی، الجامع الصغیر، ج۱، ص۸۴، جده، دار طائر العلم.

[۳۴۱] ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، ج۱، ص۷۷، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.

آثار روایی اندیشمندان

در همین زمان طیف دیگری از آثار اسلامی روی نمود که‌ به‌طور خاص موضوع توحید را منظور نظر داشته، اسباب گردآوری عناوینی کلی تحت همین نام «التوحید» را به وجود آورد. به عنوان یکی از کهن‌ترین آثار حدیثی در این زمینه که به نیم سد ۲ق مربوط می‌شود، باید از التوحید بخاری یاد کرد. بخاری افزون بر «کتاب التوحید» در صحیح خود

[۳۴۲] بخاری، محمد، الصحیح، ج۶، ص۲۶۸۵، استانبول، ۱۴۰۱ق.

این اثر مجزا را البته بدون محدودیت‌های موجود در روایات صحیح، گرد آورد.

[۳۴۳] GAS، ص۳۵۵.

از این زمان به بعد آثاری با رویکرد حدیث‌گرا تألیف شد که در قالب مجموعه‌ای موضوع محور از احادیث یا در قالب عقیده‌نامه‌ای مبتنی بر روایات دارای نمونه‌های متعدد است.

[۳۴۴] GAL، S, , ج۱، ص۳۱۵.

[۳۴۵] GAL، S, , ج۱، ص۹۱۸.

به نظر می‌رسد با برخی تفکیک‌های به وجود آمده در علوم به‌ویژه در سده‌های ۳ و ۴ق و تدوین و تألیف آثار در زمینه‌های موضوعی مختلف اسلامی، مباحث‌ حدیث‌گرایانه در باب توحید نیز در همین مسیر شکل مدونی یافت. به عنوان نمونه باید به کتاب التوحید ابوجعفر طبری (د ۳۱۰ق) در همین دوره اشاره کرد.
تألیف در موضوعات دربار توحید و مباحث و فروع آن نزد محدثان شیعی نیز از همان دوره آغاز شده، و نمونه‌های آن آثاری از محمد بن ابی عمیر با عنوان التوحید،

[۳۴۶] نجاشی، احمد، الرجال، ج۱، ص۳۲۶-۳۲۷، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق.

عبدالله بن جعفر حمیری تحت عنوان التوحید و الاستطاعه

[۳۴۷] طوسی، محمد، الفهرست، ج۱، ص۱۸۹، به کوشش محمود رامیار، مشهد، ۱۳۵۱ش.

و علی بن ابراهیم قمی تحت عنوان ‌التوحید و الشرک

[۳۴۸] آقابزرگ، الذریعه، ج۴، ص۴۸۶.

است.
در نسل پسین مؤلفان شیعی نیز می‌توان کسانی چون اسماعیل بن محمد مخزومی، علی بن حاتم قزوینی، حسین بن قاسم ابوعبدالله کاتب، ابویعلی حمزه بن قاسم علوی و ابوالقاسم علی بن احمد علوی را نام برد.

[۳۴۹] طوسی، محمد، الفهرست، ج۱، ص۵۸، به کوشش محمود رامیار، مشهد، ۱۳۵۱ش.

[۳۵۰] طوسی، محمد، الفهرست، ج۱، ص۶۰، به کوشش محمود رامیار، مشهد، ۱۳۵۱ش.

[۳۵۱] طوسی، محمد، الفهرست، ج۱، ص۲۱۳، به کوشش محمود رامیار، مشهد، ۱۳۵۱ش.

[۳۵۲] آقابزرگ، الذریعه، ج۴، ص۴۷۸.

[۳۵۳] آقابزرگ، الذریعه، ج۴، ص۴۸۰.

در این سده و در میان نویسندگان شیعی در مبحث توحید، گونه‌ای از تخصیص موضوعی دیده می‌شود. آثاری با عناوینی چون التوحید و الایمان از ابوالفضل محمد بن احمد صابونی،

[۳۵۴] آقابزرگ، الذریعه، ج۴، ص۴۸۵.

التوحید و العدل و الامامه از ابوطالب انباری و التوحید و المعرفه از ابوالحسن قزوینی

[۳۵۵] آقابزرگ، الذریعه، ج۴، ص۴۸۶-۴۸۷.

نمونه‌هایی از همین گرایش به تفکیک موضوع و البته نشان‌دهند اهمیت مبحث تخصیص داده شده است.
در بازگشت به اهل سنت و توحید‌نویسی محدثان در سد ۴ق، کتاب التوحید و اثبات صفات الرب ابن خزیم نیشابوری (د ‌۳۱۱ق) دارای ارزش فراوان است. او در این اثر با تبیین آیات الهی و پرداختن به ظواهر قرآن کریم و با دوری جستن از تشبیه به تأویل و بررسی موضوع توحید با منظر صفات الهی پرداخته است.

[۳۵۶] ابن خزیمه محمد، التوحید، ج۱، ص۴-۵، به کوشش محمدخلیل هراس، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

تأویل‌های او در زمینه‌های مختلفی همچون روایاتی که در ابواب مربوط به «اثبات العین» و «اثبات الید» آورده، بیانگر آن است که او تلاش کرده تا با رویکردی متفاوت و به دور از تشبیه به بیان صفات الهی بپردازد.

[۳۵۷] ابن خزیمه محمد، التوحید، ج۱، ص۴۲، به کوشش محمدخلیل هراس، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

[۳۵۸] ابن خزیمه محمد، التوحید، ج۱، ص۵۳، به کوشش محمدخلیل هراس، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

[۳۵۹] ابن خزیمه محمد، التوحید، ج۱، ص۹۰.، به کوشش محمدخلیل هراس، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

به طورطبیعی مفاهیم یادشده در قرآن کریم و بازتاب آن در روایات و احادیث همچون مفاهیمی مانند عبادت هم در این اثر مورد توجه قرار گرفته است.

[۳۶۰] ابن خزیمه محمد، التوحید، ج۱، ص۲۲۹، به کوشش محمدخلیل هراس، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

[۳۶۱] ابن خزیمه محمد، التوحید، ج۱، ص۳۲۵، به کوشش محمدخلیل هراس، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

در همین زمان تألیف اثری با نام کلی التوحید از ابن بابویه (د ۳۸۱ق)، از عالمان شیعی در قالب روایی ـ درایی از جایگاه ارزشمندی برخوردار است. مؤلف در این اثر با بهره‌گیری از احادیث معصومین (علیه‌السلام)، ابوابی چون ثواب موحدان و بیان روایاتی در مبحث نفی تشبیه، رویکرد تفسیری و اعتقادی شیعه را مورد بررسی قرار داده است. مؤلف در بخشی با تفسیر روایی سور توحید، و یادکرد آراء امامان شیعی دربار این سوره، ذات حق را از انتساب به خاندان مبرا دانسته است.

[۳۶۲] ابن بابویه، محمد، التوحید، ج۱، ص۸۸، به کوشش هاشم حسینی، تهران، ۱۳۸۷ق.

مبحث تجسیم و تشبیه نیز که از کلیدی‌ترین مباحث در روایات توحید به‌ویژه در زمان ابن بابویه، و مورد توجه فراوان محافل علمی بوده است، در بخشی از این اثر آورده شده،

[۳۶۳] ابن بابویه، محمد، التوحید، ج۱، ص۹۷، به کوشش هاشم حسینی، تهران، ۱۳۸۷ق.

و به موضوعی چون نفی صفات باری تعالی و مبحث تعطیل پرداخته است.

[۳۶۴] ابن بابویه، محمد، التوحید، ج۱، ص۳۵-۳۴، به کوشش هاشم حسینی، تهران، ۱۳۸۷ق.

[۳۶۵] کلینی، محمد، الکافی، ج۱، ص۱۴۰، به کوشش علی اکبر غفاری، بیروت، ۱۳۸۸ق.

[۳۶۶] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴، ص۶۲، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.

در این کتاب موضوعاتی همچون مفهوم قدرت الهی و توحید ربوبی با براهین آن‌ها آمده است. این اثر طی تاریخ مورد توجه فراوان امامیان پسین واقع گشت و شروحی بر آن نوشته شد که از آن میان می‌توان به شرح قاضی سعید قمی (چ تهران، ۱۴۱۶، ۱۴۱۹ق) اشاره کرد.
در ادام یادکرد از سد ۴ق به عنوان زمانی برای تألیف انبوهی از آثار ماندنـی در زمین مبحث توحید، بررسی کتاب ‌التوحید و معرفه اسماء الّله عز و جل و صفاته اثر ابن منده (د ۳۹۵ق) نمون شایان توجه است. مؤلف با عقید سلفی خویش و با استفاده از سنت نبوی و اقوال سلف به بیان تفسیر این نصوص پرداخته است. ابن منده کتاب را با مبحث ربوبیت و با توجه به مفهوم عبادت آغاز کرده است. بهره‌گیری از جایگاه مفهوم فطرت بشری در این بخش، نگرشی بر یکتاپرستی فطری انسان است. الوهیت، اسماء‌اللّه الحسنی و صفات باری از دیگر بخش‌های کتاب است. مصحح کتاب وصف موجزی از بخش‌های مختلف این اثر را در مقدم خود گنجانده است.

[۳۶۷] فقیهی، علی، مقدمه بر التوحید ابن منده، ص۳۳-۴۲.

از میان آثار محدثان در سده‌های پسین می‌توان به نمونه‌هایی چون الحجه فی بیان المحجه از ابوالقاسم اسماعیل بن محمد‌ اصفهانی (د ۵۳۵ ق) و منهج المرید فی التوحید از ابن خمیس شافعی‌ (د ۵۵۲ ق) اشاره کرد.

[۳۶۸] حاجی‌خلیفه، کشف، ج۱، ص۶۳۱.

[۳۶۹] حاجی‌خلیفه، کشف، ج۲، ص۱۸۸۱.

رویکرد فلسفی

نظام های فلسفی و کلامی در جهان اسلام نیز با وجود پاره ای اختلافات، بر پایه توحید شکل گرفته اند. مذاهب و مکاتب و فِرق درون عالم اسلام نیز پیش از هر چیز با این آموزه آزموده شده اند.
در مطالعات کنونی ادیان، مراد از توحید همان است که در یهودیت و مسیحیت و اسلام و در نظام های فلسفی مبتنی بر این ادیان وجود دارد، در برابر سایر تصورات از الوهیت در سنن دیگر دینی (مثلاً سرشت غیرشخصی خدا، حلول خدا در عالم، وجود نیروهای شر در کنار خدا)، مثل برخی صورت های آیین هندو و بودایی.

[۳۷۰] دایره المعارف دین، ویرایش میرچا الیاده، ج۱۰، ص۶۸ـ۶۹، نیویورک ۱۹۸۷.

رویکرد کلامی

در تاریخ علم کلام اصطلاح «توحید» در ۴ معنای متفاوت به کار رفته است. این تصور که منظور از توحید در علم کلام تنها موضوع «یکتایی و بی‌همانندی» خداوند (توحید به معنای اخص) است، درست نیست. در مؤلفات بسیاری از متکلمان، توحید عنوان هم مباحث مربوط به ضرورت خداشناسی و راه‌های عقلانی و غیرعقلانی آن قرار داده شده که «توحید به معنای اخص» تنها یکی از آن‌ها ست.
در مؤلفات پاره‌ای از آنها، حتی مباحث نبوت و معاد هم تحت عنوان توحید آمده است. هرکدام از متکلمان و یا فرقه‌های کلامی، موضوع توحید را مانند هم مسائل کلامیِ دیگر، از خاستگاه آن اوضاع و احوال اعتقادی، اجتماعی و سیاسی مطرح کرده‌اند که در عصر آن‌ها و در محیط زندگی آن‌ها وجود داشته است. آنان اهداف متفاوتی را از بحث و تألیف دربار توحید تعقیب می‌کردند و به همین سبب، آنچه در عصرهای مختلف توحید نامیده می‌شد، معناهای متفاوت داشت.
در این مقاله نخست به ریشه‌های اصطلاح توحید در میان مسلمانان می‌پردازیم؛ سپس معانی متفاوت توحید در مؤلفات متکلمان را دسته‌بندی می‌کنیم و آن معناها را توضیح می‌دهیم.
پیش از آن‌که مسلمانان دربار توحید نظریه‌پردازی کنند، این عقیده در میان آنان دیده می‌شود که تمام انسانها گونه‌ای شناخت فطری از خداوند دارند. شاید هم این تعبیرات بیش از هر منبع دیگر به آیه‌ای در قرآن کریم مستند بوده که در آن گفته شده، خداوند مردم را بر فطرت دینی سرشته است: «فَاَقِمْ وَجْهَکَ لِلدّینِ حَنیفاً فِطْرَهَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها…»

[۳۷۱] روم/سوره۳۰، آیه۳۰.

راویان شیعه از امام باقر (علیه‌السلام) (د ۱۱۴ق) و امام صادق (علیه‌السلام) (د ۱۴۸ق) نقل کرده‌اند که خدا هر انسانی را بر فطرت توحید (خداشناسی) می‌آفریند.

[۳۷۲] برقی، احمد، «کتاب مصابیح الظلم»، ج۱، ص۲۴۱، المحاسن، به کوشش جلال‌الدین حسینی، تهران، ۱۳۳۰ش/ ۱۳۷۰ق.

[۳۷۳] کلینی، محمد، الکافی، ج۲، ص۱۲، به کوشش علی اکبر غفاری، بیروت، ۱۳۸۸ق.

علاوه بر این، در قرآن کریم «تفقه در دین» فریضه شمرده شده بود.

[۳۷۴] توبه/سوره۹، آیه۱۲۲.

و بر مبنای آن فریضه، مؤمنان موظف بودند در عقاید دینی و به خصوص خداشناسی فطری خود، آگاهانه توجه و تعمق نمایند، نکات مبهم آن را روشن سازند و موانع حفظ و رشد آن را بشناسند و شبهات بر آن را دفع کنند.
در میان فرقه‌های اعتقادی، ظاهراً پیش از همه «مرجئه» بودند که متوجه شدند شناخت فطری برای معرفت خدا کافی نیست و لازم است با استناد به وحی (قرآن کریم) این معرفت را کمال بخشید.
مباحث توحید نخست از بحث دربار اسماء خدا شروع شد و سپس به بحث دربار صفات خدا انجامید. تفسیر سور اخلاص از قرآن به‌ویژه تفسیر واژ «احد» و «صمد» که در این سوره به کار رفته، منشأ اختلاف فراوان در معنای توحید شده بود.

[۳۷۵] Van Ess, J, Theologie und Gesellschaft im 2 und 3 Jahrhundert Hidschra, Berlin/New York, 1991.ج۵، ص۳۶۵-۳۷۲.

ظاهراً واژ توحید اولین‌بار به وسیل هشام بن حکم برای عنوان یکی از آثار او، به کار رفت.

[۳۷۶] نجاشی، احمد، الرجال، ج۱، ص۴۳۳، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق.

جهم بن صفوان (د ۱۲۸ق)، مقاتل بن سلیمان (د ۱۵۰ق)، هشام جوالیقی (د پس از ۱۸۳ق)، هشام بن حکم (د ۱۹۹ق)، ابوالهذیل علّاف (ح ۲۳۰ق)، نظّام و ناشئ اکبر از نخستین کسانی بودند که در ارتباط با معنای «احد» به شرح توحید پرداختند.

[۳۷۷] Van Ess, J, Theologie und Gesellschaft im 2 und 3 Jahrhundert Hidschra, Berlin/New York, 1991.ج۵، ص۳۶۵-۳۷۲.

ایمان و عقاید پایه‌ی اسلام

از جمله نخستین عقاید مکتوب در باب توحید که هم‌اکنون در دست ماست، آراء ابوحنیفه (د ۱۵۰ق) است. توحید در نظر ابوحنیفه شامل هم عقاید صحیح اسلامی است که یک مسلمان باید به آن‌ها ایمان داشته باشد. «آنچه اساس توحید است و اعتقاد به آن صواب است، این است که «مؤمن» بگوید: به خدا، فرشتگان، کتاب‌ها و رسولان خدا و برانگیخته شدن پس از مرگ، ایمان آوردم و هر خیر و شر که پیش می‌آید، کار خداست و حساب و میزان و بهشت و دوزخ حق است و خداوند تعالی یکتاست، ولی نه یکتایی عددی، بلکه به این معنا که شریک ندارد و فرزند نیاورده، و خود زاییده نشده است و اَحدی همتای وی نیست.
او به هیچ شیئی از اشیاء مخلوق شباهت ندارد و هیچ شیئی از مخلوقات هم شبیه او نیست. با اسماء و صفات «ذاتی» و «فعلی» اش جاودانه است». سپس ابوحنیفه به شرح یک یک صفات ذاتی خدا چون حیات، قدرت و علم، و صفات فعل او چون آفریدن، روزی رساندن و انشاء و ابداع می‌پردازد.

[۳۷۸] سراسر رساله، الفقه الاکبر، منسوب به ابوحنیفه، ضمن «شرح الفقه الاکبر» ابوالمنتهی مغنیساوی، الرسائل السبعه فی العقائد، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.

چنان‌که ملاحظه شد، ابوحنیفه ایمان به هم عقاید پایه‌ای اسلام را توحید می‌نامد، اما نه دلیل عقلی برای آن‌ها اقامه می‌کند و نه دلیل نقلی. ظاهراً او می‌خواهد فقط یک صورت‌بندی درون‌دینی از توحید بدهد و در عصری که کم‌کم اختلافات اعتقادی در میان مسلمانان شکل می‌گرفت (از نیم دوم سد ۲ق بب‌)، به مسلمانان به صورت واضح بگوید که اعتقاد صحیح در باب توحید کدام است و آن‌ها چه عقایدی باید داشته باشند. درواقع کار وی تقریر و تثبیت صحیح عقاید اسلامی (تحت عنوان توحید) نزد مسلمانان بوده است. ابوحنیفه اعتبار مرجعیت خود در امور دینی را پشتوان اعتبار این تقریر قرار می‌دهد و از استدلال عقلی و یا نقلی خودداری می‌کند و توسل به استدلال را شرط ایمان به عقاید اسلامی نمی‌شمارد.
نمونه‌ای دیگر از متکلمان که صرفاً از موضع تقریر و تثبیت معنای درست توحید به این موضوع پرداخته‌اند، ابن بابویه (د ۳۸۱ق) است. این متکلم محدّث امامی در سد ۴ق و در عصری زندگی می‌کرد که اختلافات اعتقادی فرقه‌های گوناگون مسلمانان شکل گرفته، و به اوج خود رسیده بود و ضرورت ایجاب می‌کرد هر فرقه‌ای عقاید خود را در باب معتقدات بنیادین اسلام به صورت واضح و آشکار بیان کند تا از فرقه‌های دیگر متمایز شود و مرزبندی درون فرقه‌ای و برون‌فرقه‌ای آن کاملاً مشخص گردد و تکلیف اعتقادی پیروان هر فرقه مدوّن شود.
ابن‌بابویه در مقام بیان عقاید اصلی امامیه در باب خداشناسی بر می‌آید. او توحید را در معنایی که شامل هم معارف خداشناسی است، به کار می‌برد: «بدان اعتقاد ما (امامیه) در توحید این است که خدا واحد و احد است، مانند او چیزی نیست. قدیم است، جاودانه است. خداوند شنوا، بینا، حکیم، قَیّوم، عزیز، قدّوس، عالم، قادر و غنی است. او را نه می‌توان جوهر وصف کرد و نه جسم و نه صورت و نه خط و نه سطح و نه سنگینی و نه سبکی و نه سکون و نه حرکت و نه مکان و نه زمان. او از جمیع صفات آفریده‌هایش فراتر و بالاتر است. از دو حد ابطال و تشبیه بیرون است… نِدّ، ضدّ، شبیه و همسر ندارد. آفرینند تمامی چیزها ست. جز او هیچ معبودی نیست. هم خلق و امر از آن او ست.»

[۳۷۹] ابن بابویه، محمد، التوحید، ج۱، ص۸۱، به کوشش هاشم حسینی، تهران، ۱۳۸۷ق.

ابن بابویه نیز در تقریر عقاید امامیه در باب توحید، اعتبار مرجعیت دینی خود در میان امامیه را پشتوان تقریر خود از توحید قرار می‌دهد و از استدلال عقلی یا نقلی خودداری می‌کند و از مؤمنان نیز تمسک به استدلال نمی‌طلبد.
نمون دیگر از متکلمان که در باب توحید به استدلال‌های عقلی نمی‌پردازد و مباحث اسماء و صفات خداوند و غیره همه را توحید می‌نامد و با استناد به آیات و احادیث آن‌ها را معنا می‌کند، ابن‌ منده است.

[۳۸۰] سراسر کتاب، ابن بابویه، محمد، التوحید، به کوشش هاشم حسینی، تهران، ۱۳۸۷ق.

تکیه بر واژ وحدانیت از اختصاصات ابن منده در این کتاب است.
چنان‌که از ۳ متن یاد شده به دست می‌آید، این قبیل بحث‌ها در باب توحید ۳ مشخص اصلی دارد. نخست این‌که برای تعیین مرزهای درونی و بیرونی اسلام یا یک فرق معین مانند امامیه صورت می‌گیرد. دوم این‌که در آن‌ها هیچ‌گونه استدلال به کار برده نمی‌شود. سوم این‌که برای خدا هم صفات ثبوتی قائل می‌شود و هم صفات سلبی، هم از تعطیل دوری می‌جوید و هم از تشبیه. تفاوت تقریر ابوحنیفه و ابن بابویه و ابن منده در این است که اولی هم عقاید اسلامی را تحت توحید قرار می‌دهد، اما دو نفر دیگر اصطلاح توحید را تنها در عقاید مربوط به خداشناسی به کار می‌برند.
این‌گونه مؤلفات نشان می‌دهد که مسلمانان در عصر تألیف این آثار، برای توحید معنایی وسیع‌تر از یکتایی خدا قائل بودند. ظاهراً این بدان سبب بود که در قرآن کریم اگرچه واژ «توحید» به کار نرفته، ولی هم معارف مربوط به خداشناسی در قرآن در زیر یک بینش فراگیر توحیدی به جهان مطرح شده است. این بینش تمامی آنچه را بعدها تحت عنوانهای توحید ذات، توحید صفات و توحید افعال نامیده شد و همچنین توحید در عبادات را شامل می‌گردد. در حدیث نیز مطلب از همین قرار است.
در عصر تألیفات مورد اشار ما این بینش فراگیر هنوز در میان مسلمانان شیوع داشت و وقتی می‌خواستند توحید را تقریر کنند، تقریباً هم عقاید مربوط به ذات و صفات و افعال خدا و گاهی دیگر اعتقادات ناشی از آن را در تقریر خود می‌گنجاندند. در دوره‌های بعد که این بینش فراگیر دینی به ضعف گرایید و تخصص‌های علمی پیدا شد، از توحید غالباً معنای محدودتری فهمیدند. در این دوره‌های متأخر اصطلاحات دیگری چون «وحدت خالق» و یا «صانع»، «نفی الثانی»، «نفی کثرت و تعدد» و «نفی شریک» از سوی متکلمان پدید آمد که بیش‌تر محتوای سلبی داشتند و آن بینش فراگیر را نمی‌رساندند و تنها به موضوع یکتایی خدا مربوط می‌شدند، چنان‌که در بخش بعدی مقاله خواهد آمد.

خداشناسی عقلانی

معنای دوم توحید که در کلام اسلامی دیده می‌شود، عبارت است از نوعی خداشناسی که با استدلال عقلانی به دست می‌آید و تحصیل آن بر مکلفان واجب است. این خداشناسی عقلانی ناظر به هم معارف ایمانی در باب خدای مسلمانان و حتی گاهی نبوت و معاد است. جهت‌گیری و هدف آن دسته از متکلمان که تحصیل عقلانی معارف ایمانی اسلامی را توحید می‌نامند، تصحیح خطاهای اعتقادی کم‌کم ظهور یافته در میان مسلمانان در باب تشبیه و تجسیم از طرفی، و نفی عقاید شرک‌آمیز مانویان، مجوس، نصاری و مانند آن‌ها از طرف دیگر است.
این متکلمان معتقدند آنچه بر یک مسلمان واجب است، شناختن خدا و پیامبران خدا و مسئل معاد و جز اینها، با استدلال‌های عقلانی است و تنها این شیوه است که مانع بروز تشبیه، تجسیم و یا تعطیل و مانند اینها می‌شود. این متکلمان، حتی مسائل و موضوعات مربوط به «نظر» و «معرفت» و «عقل و توانایی عقل در فهم حقایق و درک وجود خداوند» و مانند اینها را چنان‌که شرح آن می‌آید، جزو مباحث توحید نامیده‌اند. این متکلمان «اهل التوحید» نامیده شدند.

[۳۸۱] بخاری، محمد، خلق افعال العباد، ج۱، ص۱۱۸، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.

که معنای تلویحی آن این بود که عقاید مشبّهه و یا مجسّمه، توحید نیست، اگرچه صاحبان آن عقاید نیز خود را موحد می‌دانسته‌اند.

آثار و دیدگاه متکلمان

برخلاف آثار پیشینیان، آثار این متکلمان مشحون از استدلال‌های عقلی یا نقلی در باب توحید است. در عین حال، این متکلمان هنوز از بینش توحیدی فراگیر قرآن متأثر هستند و در مباحث آن‌ها هم موضوعات و مسائل ذات و صفات و افعال خداوند و گاهی سایر اعتقادات مبتنی بر آنها، همه تحت عنوان توحید قرار گرفته است.

ماتریدی

ماتریدی در کتاب التوحید به بررسی استدلالی تقریباً هم عقاید اسلامی در عصر خود پرداخته، و هم آن مباحث را توحید نامیده است. وی در این کتاب موضوعاتی چون ابطال تقلید و وجوب معرفت دین با دلیل، و راه‌های استدلال، و دلیل حدوث عالم و اسماء و صفات خدای تعالی، راههای اثبات یکتایی و بی‌مانندی خدا، رد اقوال ثنویه چون مجوس و رد آراء نصاری دربار عیسی مسیح، ضرورت بعثت انبیا، و معنای اسلام و ایمان و قضا و قدر، همه را مسائل توحید شمرده است.

قاضی عبدالجبار

تقریباً یک سده پس از ماتریدی، قاضی عبدالجبار که کلام معتزلی را به اوج تکامل استدلالی خود رساند، توحید را شامل ۵ باب می‌شمارد، به این ترتیب:
۱. اثبات راه خداشناسی؛
۲. پدیده‌ها باید پدیدآورنده‌ای داشته باشند؛
۳. صفاتی که این پدیدآورنده ذاتاً و بر سبیل وجوب شایست آن است؛
۴. صفاتی که در هر حال و یا پاره‌ای از حالات باید از او نفی شود؛
۵. اینکه او در این صفات بی‌همتا ست و شریک ندارد.

[۳۸۲] قاضی، عبدالجبار، المجموع فی المحیط بالتکلیف، ج۱، ص۲۶، به کوشش دانیل ژیماره، بیروت، ۱۹۸۶م.

او در شرح الاصول نیز هم مباحث مربوط به صفات ثبوتیه و سلبی خدا را تحت عنوان اصل توحید (اولین اصل از اصول پنج‌گان معتزله) می‌آورد و تنها بخشی از آن را با تعبیر «فی نفی الثانی» به توحید به معنای اخص اختصاص می‌دهد.

[۳۸۳] مانکدیم، احمد، تعلیق شرح الاصول الخمسه، ج۱، ص۱۵۱، به کوشش عبدالکریم عثمان، قاهره، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

[۳۸۴] مانکدیم، احمد، تعلیق شرح الاصول الخمسه، ج۱، ص۲۷۷، به کوشش عبدالکریم عثمان، قاهره، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

جالب‌تر این است که وی در مجلداتی از کتاب المغنی که تا کنون منتشر شده، تمامی مباحث مربوط به خداشناسی، مباحث فلسفی شناخت (النظر و المعارف)، و موضوعاتی چون دعا، مسئلت، طلب و اعجاز قرآن را از مسائل توحید دانسته است.
از دو اثر یادشد قاضی عبدالجبار که وی در آن‌ها مرتباً به آراء دو متکلم معتزلی برجست پیش از خود، یعنی ابوعلی جبایی (د ۳۰۳ق) و ابوهاشم جبایی (د ۳۲۱ق) استناد، و آن‌ها را ابرام یا نقد می‌کند، به دست می‌آید که در تفکر کلامی آنان نیز «توحید» معنای وسیع و اعم داشته، و تقریباً هم مباحث خداشناسی و حتی مقدمات معرفت‌شناختی آن مباحث را شامل می‌شده است.
اشعری نیز در مقالات الاسلامیین تحت عنوان «و هذا شرح قول المعتزله فی التوحید و غیره» پس از آن‌که عقاید اثباتی و تنزیهی معتزله را در باب خداشناسی بر می‌شمرد، می‌نویسد: این مجمل گفتار معتزله در (باب) توحید است که خوارج و گروه‌هایی از مرجئه و شیعه در این عقاید با معتزله شریک هستند.

[۳۸۵] اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۵۶، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.

ابوالصلاح حلبی

شیخ تقی‌الدین ابوالصلاح حلبی (د ۴۴۷ق)، متکلم امامی در کتاب تقریب المعارف، توحید را شامل هم مباحث خداشناسی دانسته است.

[۳۸۶] ابوالصلاح حلبی، تقی، تقریب المعارف، ج۱، ص۳۳، به کوشش رضا استادی، قم، ۱۳۶۳ش/۱۴۰۴ق.

طوسی

محمد بن حسن طوسی (د ۴۶۰ق)، متکلم و فقیه شیعی سد ۵ ق در کتاب الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد هم مباحث خداشناسی و نه تنها یکتایی و بی‌همتایی خدا را توحید می‌نامد.

[۳۸۷] طوسی، محمد، الاقتصاد، ج۱، ص۴۲، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.

س

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.