پاورپوینت کامل یکسان شدن مصاحف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل یکسان شدن مصاحف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یکسان شدن مصاحف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل یکسان شدن مصاحف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل یکسان شدن مصاحف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

پس از درگذشت پیامبر (‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)) بـزرگـان صحابه بر حسب دانش و شایستگی خود به جمع‌آوری آیات و مرتب کردن سـوره‌هـای قرآن دست زدند، و چون قرائت‌های مختلفی از قرآن به وجود آمد، در زمان عثمان (خلیفه سوم) در صدد پاورپوینت کامل یکسان شدن مصاحف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint بر آمدند.

فهرست مندرجات

۱ – پاورپوینت کامل یکسان شدن مصاحف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
۲ – اختلاف مصحف‌ها
۲.۱ – نمونه‌ای از اختلافات مردم
۳ – ورود حذیفه به مدینه
۴ – مشورت عثمان با صحابه
۵ – کمیته یکسان کردن مصاحف
۶ – موضع صحابه درباره مصحف‌ها
۷ – موضع امامان در حفظ مصحف مرسوم
۸ – سال آغاز یکسان شدن مصحف‌ها
۸.۱ – اشتباه ابن اثیر
۸.۱.۱ – دلیل اول
۸.۱.۲ – دلیل دوم
۸.۱.۳ – دلیل سوم
۸.۱.۴ – دلیل چهارم
۸.۱.۵ – دلیل پنجم
۸.۱.۶ – دلیل ششم
۹ – مراحل انجام برنامه
۹.۱ – تساهل کمیته
۹.۲ – سهل‌انگاری‌ در مقابله مصحف‌ها
۱۰ – تعداد مصحف‌های عثمانی
۱۰.۱ – اعزام قاری همراه مصحف
۱۰.۲ – حفاظت مصحف‌ها
۱۰.۳ – مصحف عثمان
۱۰.۴ – مصحف امیرمؤمنان
۱۰.۵ – مصحف‌های در صندوق
۱۱ – عناوین مرتبط
۱۲ – پانویس
۱۳ – منبع

پاورپوینت کامل یکسان شدن مصاحف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

هـمـان‌گـونـه کـه گفته شد دوره پس از درگذشت پیامبر (‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)) دوره جمع آوری قرآن به شمار آمـده اسـت بـزرگـان صحابه بر حسب دانش و شایستگی خود به جمع‌آوری آیات و مرتب کردن سـوره‌هـای قـرآن دست زدند و هر یک آن را در مصحف خاص خود گرد آوردند برخی که خود از عـهده این کار بر نمی‌آمدند، از دیگران می‌خواستند تا مصحفی برای آنان استنساخ کنند و یا آیات و سـوره‌هـای قرآن را در مصحفی برای آنان گرد آورند به این ترتیب و با گسترش قلمرو حکومت اسلامی، تـعداد مصحف‌ها رو به فزونی گذاشت با افزایش تعداد مسلمانان نیاز به نسخه‌هایی از قـرآن نـیـز بـیـش‌تـر مـی‌شـد چـه این کتاب تنها دستور آسمانی بود که مسلمانان، تمام جوانب زنـدگی خود را بر اساس آن تنظیم می‌کردند و برای آنان منبع احکام و قانون‌گذاری و تشکیلات نیز به شمار می‌آمد.
برخی از این مصحف‌ها به تبع موقع و پایگاه جمع کننده آن در جهان اسلام آن روز، مقام والایی را کسب کرد مثلا مصحف عبدالله بن مسعود، صحابی بزرگوار که مرجع اهل کوفه (کوفه در آن روز مرکز علم و درس و بحث معارف اسلامی در سطح جهانی بود.) به شمار مـی‌آمـد و مـصحف ابی بن کعب مورد توجه مردم مدینه بود و مصحف ابو موسی اشعری در بصره و مصحف مقداد بن اسود در دمشق مورد توجه مردم بود.

اختلاف مصحف‌ها

جـمـع‌کـنـنـدگان مصحف‌ها متعدد بودند و در این جهت با یکدیگر رابطه‌ای نداشتند و از نظر صـلاحـیـت و استعداد و توانایی انجام این کار یکسان نبودند بنابراین نسخه هرکدام از نظر روش، ترتیب، قرائت و با دیگری یکسان نبود.
اخـتـلاف در مـصحف‌ها و قرائت‌ها، اختلاف میان مردم را ایجاب می‌کرد چه بسا مسلمانان ساکن مـنـاطـق دور دست، که به مناسبت شرکت در جنگ و یا مناسبات دیگر گرد هم می‌آمدند، بر اثر تـعصبی که نسبت به مذهب، عقیده و رای خود داشتند، به محکوم کردن یکدیگر دست می‌زدند همین امر به نزاع و جدال میان آنان می‌کشید.

نـمـونـه‌ای از اختلافات مردم

نـمـونـه‌هـایی از اختلافات مردم درباره مصحف‌ها و تعصب آنان نسبت به قرائت‌های صاحبان این مصحف‌ها بدین شرح است :
۱. در بـازگـشـت از جـنـگ سرزمین ارمنستان، حذیفه به سعیدبن عاص گفت: ‌(دراین سفر به موضوعی برخورد کردم که اگر نادیده گرفته شود موجب اختلاف مردم در مورد قرآن خواهد شد و هـیـچ‌گـاه نمی‌توان آن را چاره کرد‌) سعید پرسید: ‌(موضوع چیست؟) گفت: ‌(مردمی را از حـمـص دیـدم کـه تصور می‌کردند قرائت آنان بهتر از قرائت دیگران است و آنان قرآن را از مقداد فـرا گرفته‌اند مردم دمشق را دیدم که می‌گفتند: قرائت آنان بهتر از دیگر قرائت‌هاست اهل کوفه را دیـدم کـه قـرائت ابـن مـسـعود را پذیرفته‌اند و همین عقیده را درباره قرائت او دارند هم چنین مـردم بـصـره که قرآن را طبق قرائت ابو موسی اشعری قرائت می‌کنند و مصحف او را لباب القلوب می‌نامند‌).
چـون حـذیفه و سعید به کوفه رسیدند، حذیفه این موضوع را با مردم در میان گذاشت و از آن چه بیم داشت به آنان هشدار داد صحابه پیامبر (‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)) و بسیاری از تابعین با وی موافقت کردند اصحاب ابـن مسعود به وی اعتراض کردند که چه ایرادی به ما داری، مگر جز این است که ما قرآن را مطابق قـرائت ابـن مسعود قرائت می‌کنیم؟
حذیفه و موافقان او به خشم آمدند و به آنان گفتند: ‌(ساکت بـاشـیـد کـه بـه خـطـا مـی رویـد‌) او گفت: ‌(به خدا سوگند اگر زنده باشم این موضوع را با خلیفه مسلمین (عثمان) در میان می‌گذارم تا چاره‌ای بیندیشد‌) حذیفه وقتی با ابن مسعود رو به رو شـد مـطـلب را با او در میان گذاشت، ولی ابن مسعود با حذیفه به درشتی سخن گفت سعید سـخـت عـصـبـانـی شد و مجلس را ترک کرد مردم نیز پراکنده شدند و حذیفه با عصبانیت برای ملاقات با عثمان حرکت کرد.

[۱] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۱۱.

۲. یزید نخعی می‌گوید: ‌(در زمان ولایت ولیدبن عقبه که از جانب عثمان والی کوفه بود به مسجد کوفه رفتم در آن‌جا گروهی جمع بودند و حذیفه بن یمان در میان آن جمع بود در آن وقت مسجد گـمـاشـتـه‌ای نداشت و کسی فریاد برآورد: آنان که پیرو قرائت ابوموسی اشعری هستند به زاویه نـزدیک باب کنده و آنان که پیرو قرائت ابن مسعودند به زاویه نزدیک خانه عبدالله بیایند دو گروه دربـاره آیـه‌ای از سوره بقره اختلاف داشتند یکی می‌گفت : ‌(واتموا الحج و العمره للبیت‌) و دیـگری می‌گفت: ‌(واتموا الحج والعمره لله‌)

[۲] بقره/سوره۲، آیه۱۹۶.

حذیفه سخت برآشفت و گفت: ‌(همین اختلافات پیش از شما نیز وجود داشت و موضوع مراجعه به عثمان را مطرح کرد‌).
در روایت ابن ابی الشعثا آمده است که حذیفه گفت: ‌(قرائت ابن‌ام عبد! وقرائت ابوموسی اشعری! قسم بـه خـدا! اگـر باقی بمانم تا خلیفه مسلمین (عثمان) را ببینم، او را بر آن خواهم داشت که قـرائت واحـدی تـرتیب دهد عبدالله به خشم آمد و گفت : این سخن سختی است و حذیفه سکوت کرد‌).
در روایـت دیـگـر آمده است که حذیفه گفت: ‌(مردم کوفه می‌گویند قرائت عبدالله و اهل بصره مـی گویند قرائت ابوموسی به خدا سوگند اگر نزد عثمان رفتم او را به غرق این مصحف‌ها وادار خـواهم کرد‌) عبدالله به او گفت: ‌(قسم به خدا که اگر چنین کنی خداوند تو را در جایی غیر از آب (جهنم) غرق خواهدکرد‌).

[۳] سجستانی، مصاحف، ص۱۴-۱۱.

ابن حجر گفته است: ‌(ابن مسعود، به حذیفه گفت: به من خبر داده‌اند که تو چنین گفته‌ای حذیفه گفت : آری، من دوست ندارم که بگویند قرائت فلان و قرائت فلان همانند اهل کتاب، دچار اختلاف شوند‌).

[۴] ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۹، ص۱۵.

۳. ابن‌اشته از انس بن مالک روایت کرده است که مردم در زمان عثمان در کوفه نسبت به قرآن اخـتـلاف داشـتـند معلمی قرآن را طبق قرائت یکی از صاحبان مصحف‌ها تعلیم می‌کرد و معلمی دیـگـر طـبـق قـرائت دیـگر و این به اختلاف بین جوانان کشیده می‌شد این اختلافات به معلمان می‌رسید و هر یک قرائت دیگری را غلط می‌شمرد این خبر به عثمان بن عفان رسید و گفت: ‌(در این جا (مدینه) قرآن رامورد اختلاف قرار می‌دهید و آن را به غلط می‌خوانید پس آن که دورتر است بیش‌تر به بیراهه می‌رود و قرآن را دست خوش اختلاف قرار می‌دهد!).

[۵] سیوطی، جلال‌الدین، الاتقان، ج۱، ص۵۹.

[۶] سجستانی، مصاحف، ص۲۱.

۴. از محمدبن سیرین نقل شده که گفته است: ‌(برخی قرآن را قرائت می‌کردند و برخی دیگر قرائت آنان را غلط می‌دانستند این خبر به عثمان رسید و آن را اهمیت داد و ۱۲ تن از قریش و انصار را جمع آورد‌).

[۷] ابن سعد، طبقات ابن سعد، ج۳، ص۶۲.

[۸] سجستانی، مصاحف، ص۲۵.

۵. از بکیر اشج روایت شده است که در عراق کسی از دیگری قرائت آیه‌ای را می‌پرسید و چون آیه را قـرائت می‌کرد می‌گفت: این قرائت را نمی‌پذیرم و مردود می‌شمارم این موضوع میان مردم شایع شد تا آن که در این‌باره با عثمان مذاکره کردند.

[۹] ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۹، ص۱۶.

حوادثی از این قبیل در مورد قرائت قرآن و اختلاف درباره آن اگر به وسیله مردانی آگاه هم چون حـذیـفه بن یمان ـ که خدایش رحمت کند ـ پیش‌بینی نمی‌شد، به حوادثی ناخوشایند و فتنه‌هایی بدفرجام منتهی می‌گردید.

ورود حذیفه به مدینه

وقـتی حذیفه از جنگ ارمنستان بازگشت، و در حالی که از اختلاف مردم درباره قرآن ناخوشنود بـود، بـا آن عـده از اصحاب پیامبر (‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)) که در کوفه بودند، درباره حل این مشکل پیش از آن که جـاهـای دیـگر را فراگیرد، به مشورت پرداخت نظر حذیفه این بود که عثمان را برآن دارد که به یکسان نمودن مصاحف و الزام مردم به قرائت واحد اقدام کند که همه اصحاب به درستی این نظر‌ اتـفـاق کـردنـد جـز عـبـدالله بن مسعود

[۱۰] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۱۱.

لذا حذیفه با شتاب هرچه تمام‌تر، به سوی مدینه شـتـافـت تـا عثمان را برانگیزد که امت محمد (‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)) را پیش از پراکندگی دریابد. حذیفه به عثمان گـفـت : ‌(ای خـلـیفه مسلمین! من بدون پرده‌پوشی هشدار می‌دهم، این امت را دریاب پیش از آن کـه گـرفـتـار هـمـان اخـتلافی شوند که یهود و نصاری به آن گرفتارشدند‌) عثمان پرسید: ‌(مـوضوع چیست؟ ) حذیفه گفت: ‌(در جنگ ارمنستان شرکت داشتم در آن‌جا مردم شام، قرآن را به قرائت ابی بن کعب می‌خواندند که مواردی ازآن را مردم عراق نشنیده‌اند مردم عراق از قرائت ابـن مـسـعود تبعیت می‌کردند که درمواردی مردم شام از آن بی اطلاع بودند و هر گروه، گروه دیگر را تکفیر می کرد‌).

[۱۱] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۶، ص۲۲۵.

[۱۲] سجستانی، مصاحف، ص۲۰-۱۹.

[۱۳] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۱۱.

مشورت عثمان با صحابه

‌ایـن حـوادث و نـظایر آن سرانجام نامطلوبی داشت بدین لحاظ عثمان به طور جد در فکر یکسان کردن مصاحف برآمد در آن هنگام یکسان نمودن مصاحف کاری بس بزرگ و پدیده‌ای جدید بود و هـیچ یک از پیشینیان به چنین کاری دست نزده بود به علاوه مشکلات و موانعی در اجرای این کار دیـده مـی شد زیرا نسخه‌های متعددی از این مصحف‌ها در اطراف و اکناف منتشر شده و در ورای هـر یک، رجالی از بزرگان صحابه ایستاده بودند که نادیده گرفتن شئون آنان در جامعه اسلامی آن روز بسی دشوار بود چه بسا ممکن بود که اینان به حمایت و دفاع از مصحف خود قیام کرده و در این راه موانعی بزرگ به وجود آورند به همین دلیل عثمان آن عده ازاصحاب پیامبر (‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)) را که در مدینه بودند گرد آورد و در این کار با آنان مشورت نمود و همگی بر ضرورت قیام به این کار، به هر قـیـمتی که تمام شود، اتفاق نظر داشتند ابن اثیر می‌گوید: ‌(عثمان اصحاب پیامبر (‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)) را گرد آورد و موضوع را با آنان در میان گذاشت و همگی نظر حذیفه را تایید کردند‌).

[۱۴] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۱۱.

کمیته یکسان کردن مصاحف

عـثـمـان به سرعت به یکسان کردن مصاحف اقدام کرد نخست در پیامی عام، خطاب به اصحاب پـیـامبر ‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آنان را به مساعدت در انجام این عمل دعوت نمود

[۱۵] سیوطی، جلال‌الدین، الاتقان، ج۱، ص۵۹.

[۱۶] سجستانی، مصاحف، ص۲۱.

سپس چهار تن از خواص خود را برای اجرای این کار برگزید که عبارت بودند از: زیدبن ثابت که از انصار بود و سعیدبن عاص و عبدالله بن زبیر و عبدالرحمان بن حارث بن هشام که از قریش بودند این چهار تن اعضای اولیه کمیته یکسان کردن مصحف‌ها به شمار می‌روند

[۱۷] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۶، ص۲۲۶.

که زید بر آنان ریاست داشت، چنان که از اعـتـراض و مـخـالـفت ابن مسعود نسبت به انتخاب زید بر می‌آید،او (ابن مسعود) گفت: ‌(مرا از این کار کنار می‌زنند و آن را به کسی (زید) می‌سپارند که قسم به خدا، آن‌گاه که او در صلب مردی کافر بـود، من اسلام را پذیرفته بودم‌)

[۱۸] ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۹، ص۱۷.

[۱۹] سجستانی، مصاحف، ص۱۵.

عثمان خود مسؤولیت سرپرستی این چهار تن را بـرعـهده گرفت

[۲۰] سجستانی، مصاحف، ص۲۵.

ولی آنان از عهده انجام این کار برنیامدند، و برای انجام کاری در این حد مـهم، به افرادی کاردان و با کفایت نیاز داشتند لذا از ابی بن کعب، مالک بن ابی عامر، کثیربن افلح، انـس بن مالک، عبدالله بن عباس، مصعب بن سعد،

[۲۱] قسطلانی، أحمد بن محمد، ارشاد الساری، ج۷، ص۴۴۹.

عبدالله بن فطیمه

[۲۲] سجستانی، مصاحف، ص۳۳.

و به روایت ابن سـیرین و ابن سعد و دیگران از پنج تن دیگر که جمعا ۱۲ نفر شدند کمک گرفتند

[۲۳] سجستانی، مصاحف، ص۳۳. .

[۲۴] ابن سعد، طبقات ابن سعد، ج۳، قسمت ۲، ص۶۲.

در این دوره ریـاسـت بـا ابـی بـن کـعـب بـود کـه او آیـات قـرآن را‌ امـلا می‌کرد و دیگران می‌نوشتند به نـقـل ابوالعالیه، اینان قرآن را از مصحف ابی بن کعب گرد آوردند، ابی بن کعب خود املا می‌کرد و دیگران می‌نوشتند.

[۲۵] سجستانی، مصاحف، ص۳۰.

ابـن حـجـر مـی گـویـد: ‌(گـویـا در ابـتدا، کار با زید و سعید بود، چه عثمان پرسید: کدام بهتر می‌نویسند؟ گفتند: زید سپس پرسید: کدام فصیح‌ترند؟
گفتند: سعید آن‌گاه گفت: سعید املا کند و زید بنویسد

[۲۶] ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۹، ص۱۶.

سپس اضافه می‌کند: به افرادی نیاز داشتند که مصحف‌ها را به تعدادی کـه بـایـد بـه مناطق مختلف فرستاده شود، بنویسند و افراد مذکور را اضافه کردند و برای املا از ابی بن کعب کمک گرفتند‌).

[۲۷] ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۹، ص۱۶.

[۲۸] ابن سعد، طبقات ابن سعد، ج۳، قسمت ۲، ص۶۲.

[۲۹] ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب فی اسما الرجال، ج۱، ص۱۸۷.

موضع صحابه درباره مصحف‌ها

هـمـان‌گونه که در گذشته گفته شد، حذیفه بن یمان اولین کسی بود که درباره یکسان شدن مـصـحف‌ها سخن گفت و سوگند یاد کرد که به نزد خلیفه خواهد رفت و از او خواهد خواست که فـقـط یـک قـرائت بـیـن مـسلمانان معمول باشد

[۳۰] ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۹، ص۱۵.

او بود که در کوفه در این‌باره با صحابه پـیـامبر ‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مشورت کرد و همه آنان، به جز ابن مسعود، با پیشنهاد او موافقت کردند با طرح این پـیـش‌نـهـاد عـثـمان با آن موافقت نمود سپس آن گروه از اصحاب پیامبر را که در مدینه بودند فراخواند و در این‌باره با آنان مشورت کرد، همه با پیشنهاد یکسان کردن مصاحف موافقت کردند.
هم چنین امام امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) رای موافق خود را با این برنامه به گونه اصولی اظهار نمود ابن ابی داود از سویدبن غفله روایت کرده است که علی (علیه‌السّلام) فرمود: ‌(سوگند به خدا که عثمان درباره مـصـاحـف (قـرآن) هـیـچ عملی را انجام نداد مگر این که با مشورت ما بود او درباره قرائت‌ها با ما مـشورت کرد و گفت: به من گفته اندکه برخی می‌گویند قرائت من بهتر از قرائت توست و این چیزی نزدیک به کفراست به او (عثمان) گفتم نظرت چیست؟
گفت: نظرم این است که فقط یک مـصـحـف در اخـتـیـار مـردم بـاشـد و در‌ ایـن زمینه تفرقه و اختلاف نداشته باشند گفتم نظر خـوبی است‌)

[۳۱] سیوطی، جلال‌الدین، الاتقان، ج۱، ص۵۹.

در روایت دیگری آمده است که علی (علیه‌السّلام) فرمود: ‌(اگر امر مصحف‌ها به من نیز واگذار می‌شد، من همان می‌کردم که عثمان کرد‌).

[۳۲] ابن الجزری، النشر فی القراات العشر، ج۱، ص۸.

پس از آن که علی (علیه‌السّلام) به خلافت رسید، مردم را بر آن داشت تا به همان مصحف عثمان ملتزم باشند و تغییری در آن ندهند، گرچه در آن غلط‌های املایی وجود داشته باشد این از آن نظر بود که از آن پس هیچ کس، به عنوان اصلاح قرآن، تغییر و تحریفی در آن به وجود نیاورد ازاین رو حضرتش تاکید فرمود که از امروز هیچ کس نباید به قرآن دست بزند و دستور ‌(ان القرآن لا یهاج الیوم و لا یحول‌) را قاطعانه صادر نمود.

[۳۳] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۲۷ ص۱۰۴.

[۳۴] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۲۱۸.

موضع امامان در حفظ مصحف مرسوم

کـسـی در حضور امام صادق (علیه‌السّلام) عبارتی از قرآن را برخلاف آن چه دیگران قرائت می‌کردند، قرائت کـرد‌ امـام (علیه‌السّلام) بـه او فرمود: ‌(دیگر این‌گونه قرائت مکن و همان‌گونه که همگان قرائت می‌کنند قـرائت نـمـا‌) و نـیـز در پاسخ کسی که از نحوه تلاوت قرآن سؤال کرده بود، فرمود: ‌(قرآن را به همان گونه که آموخته‌اید تلاوت کنید‌).

[۳۵] شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۴، ابواب قراه القرآن.

از این‌رو اجماع علمای شیعه بر این می‌باشد آن چه امروزه در دست است، همان قرآن کامل و جامع اسـت

[۳۶] علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۲، ص۴۲-۴۱.

و هـرگـز دچـار تحریف و تغییر نشده است و قرائت معروف میان مسلمانان همان قـرائت صـحـیح و درستی است که خواندن آن در نماز صحیح است استناد به نص موجود در تمام موارد، درست است و همان است که بر پیامبر ‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وحی شده و چیزی جز این نیست.
تصور نمی‌رود که مخالفت عبدالله بن مسعود نیز مخالفتی اصولی بوده است او از این جهت ناراضی و نـاراحـت بـوده که افرادی را برای انجام این امر مهم انتخاب کرده بودند که صلاحیت این کار را نـداشـتـه‌انـد کـاری کـه خود ابن مسعود برای انجام آن شایستگی کامل داشته است او می‌گفت: ‌(ایـنان کسانی هستند که حق نداشتند خود در قرآن دخالتی کنند‌)

[۳۷] ابن سعد، طبقات ابن سعد، ج۳، ص۲۷۰.

و از این رو از تسلیم نمودن مصحف خود به فرستاده خلیفه به شدت امتناع ورزید.

سال آغاز یکسان شدن مصحف‌ها

ابـن حـجـر گـفـته است: ‌(آغاز این امر، در سال بیست و پنجم هجری، سال دوم یاسوم (این که می‌گویند این واقعه در سال دوم یا سوم خلافت عثمان اتفاق افتاده از این نظر است که در تاریخ آغاز خلافت عثمان اختلاف هست برخی گفته‌اند که در دهه آخر ذی الحجه سال ۲۳ مـردم بـا عـثـمان بیعت کردند که در این صورت تشکیل کمیته در آغاز سال سوم خلافت عثمان خـواهـد بود قولی دیگر حاکی است که در دهه اول محرم سال ۲۴ با عثمان بیعت شده است که در‌ایـن صـورت تشکیل کمیته در اواخر سال دوم خلافت عثمان خواهد بود.)

[۳۸] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۰۴.

[۳۹] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۲۴۲).

خـلافت عثمان بود‌) او اضافه کرده است که برخی گمان کرده‌اند که آغاز این کار در حوالی سال سی‌ام هجری اتفاق افتاده و هیچ سندی بر این ادعای خود ذکر نکرده‌اند.

[۴۰] ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۹، ص۱۵.

اشتباه ابـن اثـیر

ابـن اثـیر و برخی دیگر نیز بدون ذکر سند، این حادثه را از حوادث سال سی‌ام برشمرده‌اند ابن اثیر مـی‌گـوید: ‌(در این سال، حذیفه به کمک عبدالرحمان بن ربیعه به جنگ رفت و در آن‌جا متوجه اخـتـلافات فراوان مردم درباره قرآن شد و در بازگشت از عثمان خواست که در این‌باره چاره‌ای بـیـنـدیـشد و عثمان نیز چنین کرد‌)

[۴۱] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۱۱.

[۴۲] الفتوحات الاسلامیه، ج۱، ص۱۷۵.

تصور می‌رود که ابن اثیر در تعیین این سال اشتباه کرده است، زیرا:

دلیل اول

اولا، بـه روایـت ابومخنف جنگ در سرزمین ارمنستان سال ۲۴ اتفاق افتاده که طبری آن را نقل کـرده اسـت

[۴۳] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۲۴۷-۲۴۶.

ابـن حجر نیز گفته: ‌(ارمنستان در خلافت عثمان فتح شد و فرمانده لشکر سلمان بن ربیعه باهلی از مردم عراق بود و عثمان فرمان داد که مردم شام و عراق در این جنگ شرکت کنند فرمانده لشکر شام، حبیب بن سلمه فهری بود و حذیفه از جمله کسانی بود که در این جنگ شرکت داشت‌) ابن حجر اضافه می‌کند: ‌(به گونه‌ای که مؤرخان نقل کرده‌اند ارمنستان به سـال بـیـسـت و پنجم، در اوایل ولایت ولیدبن عقبه بن ابی معیط بر کوفه، فتح شد و ولید از جانب عثمان به ولایت کوفه نصب شده بود‌).

[۴۴] ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۹، ص۱۴-۱۳.

دلیل دوم

ثـانـیـا، جـنـگ عـبـدالـرحـمـان بـن ربـیعه در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.