پاورپوینت کامل یحیی بن خالد بن برمک ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یحیی بن خالد بن برمک ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یحیی بن خالد بن برمک ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یحیی بن خالد بن برمک ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل یحیی بن خالد بن برمک ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint
پاورپوینت کامل یحیی بن خالد بن برمک ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint از خاندان برمکیان که از دولتمرد و غالباً ادب پیشه در دوره اول عباسیان، بویژه در زمان هارون الرشید بود.
فهرست مندرجات
۱ – مشخصات
۲ – سیر تاریخی زندگی یحیی
۲.۱ – سال۱۴۹
۲.۲ – سال۱۶۱-۱۷۰
۲.۳ – سال۱۷۰-۱۷۸
۲.۴ – سال۱۷۸-۱۸۹
۲.۵ – سال۱۸۹
۳ – فرزندان یحیی
۴ – فعالیتهای فرهنگی و علمی
۵ – پرورش دولتمردان
۶ – آثار عمرانی
۷ – پانویس
۸ – منبع
مشخصات
ابوالفضل یحیی بن خالد وزیر هارون الرشید و باتدبیرترین برمکیان بود. در حدود ۱۲۰ متولد شد. در حکومت خالد بر فارس همراه پدر و در روزگار امارت خالد بر شمال ایران نایب وی در ری بود. با آنکه از ابتدا مناصب حکومتی داشت، در جوانی شاید به سبب مصادره های پیاپی که بر خالد تحمیل میشد، فقر را تجربه کرده بود
[۱] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۴۰، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
و به کمک ابوعبدالله اشعری که کاتبش، ابی خالد احول، از حال یحیی آگاهش گردانیده بود، توانست نیاز خود را برآورد.
[۲] احمد بن محمد غفاری قزوینی، تاریخ نگارستان، ج۱، ص۴۴، چاپ مدرس گیلانی، تهران ۱۴۰۴.
سیر تاریخی زندگی یحیی
سال۱۴۹
در ۱۴۹ که مهدی، ولیعهد منصور، از ری دیدار کرد، او را خشنود ساخت.
[۳] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۹۸، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
او تا پایان خلافت منصور عهده دار ولایت آذربایجان بود.
[۴] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۴۲، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
منصور درباره اش گفت : «همه پسری به دنیا میآورند و خالد پدری آورده است»..
[۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری :تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۵۶، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
سال۱۶۱-۱۷۰
مهدی در ۱۶۱، حضانت هارون را از ابان بن صدقه گرفت و به یحیی سپرد.
[۶] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۶۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
در ۱۶۳، در غزای روم، یحیی کاتب و مشاور هارون بود
[۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری :تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۱۴۶، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
و گماردن بعضی از افراد برمناصب دولتی به عهده او بود، از جمله کاتب خود، اسماعیل بن صبیح، را به دیوان مالی شام برگماشت.
[۸] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری :تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۱۲۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
در ۱۶۹، چون مهدی درگذشت، جانشین او، هادی، در گرگان میجنگید.
[۹] ابن عمرانی، الابناء فی تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۷۳، چاپ قاسم سامرایی، لیدن ۱۹۷۳.
به صلاحدید یحیی، هارون صاحب برید منطقه را، که نصیر نام داشت، به تعزیت و تهنیت حکومت نزد برادر فرستاد.
[۱۰] ابن عمرانی، الابناء فی تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۷۳، چاپ قاسم سامرایی، لیدن ۱۹۷۳.
[۱۱] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری :تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۱۸۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
اما لشکر در غیاب هادی شورید و خواهان «دِرَمْ بیعت» شد. در این هنگام نیز تدبیر یحیی به کار آمد و باکمک خیزران مقرری دوساله فراهم شد و شورش فرونشست.
[۱۲] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۱۵۶ـ۱۵۷، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۳] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری :تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۱۸۸، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
یحیی با دوراندیشی، دعوت خیزران، مادر هادی و هارون، را برای رفتن به حضور او نپذیرفت تا از همان ابتدا خشم هادی را بر نینگیزد،
[۱۴] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۷۴، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
اما برای گسترش نفوذ هارون تلاش کرد؛ چنانکه کوشید تا کاتب خود، اسماعیل بن صَبیح، را به دیوان زمام شام بگمارد و بدین ترتیب از اخبار بیشتر آگاه شود. اما هادی دریافت و یحیی ناگزیر اسماعیل را به حرّان فرستاد.
[۱۵] ابن عمرانی، الابناء فی تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۷۳، چاپ قاسم سامرایی، لیدن ۱۹۷۳.
[۱۶] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۲۷، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
هنگامی که هادی با تهدید و تطمیع هارون با وعده واگذاری حکومت توابع رقّه، هَنی ومَری به او و موافقت با ازدواج وی با زبیده، دختر منصور، می خواست هارون را وادارد تا از ولیعهدی کناره بگیرد، یحیی هارون را به استواری فراخواند. هادی با آگاهی از نقش یحیی، بر او خشم گرفت، اما یحیی کوشید تا با این استدلال که انتقال ولیعهدی به جعفر پسر خردسال هادی، سستی پایه های حکومت عباسیان را درپی دارد، هادی را بر سر لطف آورد.
[۱۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری :تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۲۱۰، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
[۱۸] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۲۸ـ۱۲۹، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
[۱۹] حاجی بن نظام عقیلی، آثار الوزراء، ج۱، ص۳۸، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۲۰] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۷۷۷۸، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
سرانجام، هادی پس از بازداشت یحیی در عیسی آباد مصمم به قتل او شد.
[۲۱] محمد بن محمد بلعمی، تاریخنامه طبری، ج۲، ص۱۱۸۳، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۶ ش.
و یقطین نامی را مأمور این کار کرد،
[۲۲] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری :تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۲۱۲، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
[۲۳] مجمل التواریخ و القصص، چاپ بهار، ج۱، ص۳۴۰، تهران ۱۳۱۸ ش.
اما پیش از آنکه پیک مرگ یحیی به او برسد، هادی در ۱۷۰ پس از مدت کوتاهی خلافت در گذشت و یحیی از مرگ نجات یافت
[۲۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری :تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۲۱۲، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
[۲۵] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۳۲، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
[۲۶] احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۰۹، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران ۱۳۵۶ ش.
سال۱۷۰-۱۷۸
هارون در ۱۴ ربیع الاول ۱۷۰، به خلافت رسید و یحیی را که پدر خطاب میکرد، با اختیارات تام به وزارت منصوب کرد.
[۲۷] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۴، ص۱۹۶، چاپ شارل پلا، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
[۲۸] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۳۴، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
[۲۹] مجمل التواریخ و القصص، چاپ بهار، ج۱، ص۳۳۶، تهران ۱۳۱۸ ش.
نفوذ خیزران در این میان بی تأثیر نبود.
[۳۰] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری :تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۲۳۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
[۳۱] محمد بن محمد بلعمی، تاریخنامه طبری، ج۲، ص۱۱۸۴ـ۱۱۸۵، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۳۲] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۳۴، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
سال بعد، با مرگ ابوالعباس فضل بن سلیمان طوسی، خاتم خلافت به یحیی منتقل شد و وزارت خاتم و خراج، توأماً در اختیار او قرار گرفت.
[۳۳] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری :تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۲۳۵، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
[۳۴] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۳۴، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
[۳۵] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۲۲۷، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
[۳۶] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۲۳۵، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
در ۱۷۳ خیزران، حامی قدرتمند برمکیان، درگذشت.
[۳۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری :تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۳۸، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
هارون دیوان نفقات را از یحیی گرفت و به فضل بن ربیع سپرد.
[۳۸] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۴۵، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
سال۱۷۸-۱۸۹
در ۱۷۸، یحیی با ارسال نامههایی که یقطین بن موسی و منصور بن زیّار حامل آن بودند، شورش عبدویه انباری را در افریقیه با مسالمت فرونشاند و برای او امان نامه گرفت.
[۳۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری :تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۲۵۶، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
در ۱۸۱، یحیی با هارون به حج رفت و در همان سفر با دادن مهر خلافت به هارون و شاید با احساس خطری که قدرت دیرپای او را تهدید میکرد، تقاضای کناره گیری کرد.
[۴۰] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری :تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۲۶۸، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
در ۱۸۶، باردیگر با هارون به سفر حج رفت ،در بازگشت واقعه مشهور به «اعطیات الثلاث یا ثلاثه اعطیه » رخ داد و در مدینه در سه مجلس با حضور هارون و یحیی ، محمدامین و فضل ، عبدالله مأمون و جعفر بخششهایی نثار مردم شد که نمونه ای برای فراوانی نعمت در تاریخ خلفا گردید
[۴۱] احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۲۲، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۴۲] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۷۵، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
[۴۳] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۲۲۴، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
ظاهراً در همین سفر یحیی از دیرالعُمر، کشتنگاه بعدی جعفر، دیدار کرد. آخرین ماجرایی که قبل از آغاز نکبت خانواده، یحیی در آن نقش داشت، مکاتبات و مناقشات میان هارون ونفقور (نیکفور) و گزارش عهدشکنی فرمانروایی روم شرقی به هارون
[۴۴] ابن فَرّاء، سفیران = رسل الملوک، ج۱، ص۶۰ـ۶۱، ترجمه پرویز اتابکی، چاپ صلاح الدین منجد، تهران ۱۳۶۳ ش.
وتشویق خلیفه به صلح با نفقور
[۴۵] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۶۱، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
بود. یحیی به هنگام بروز اختلاف میان حکومت روم شرقی و خلافت عباسیان، هارون را از حفر آبراهه ای میان دریای روم (مدیترانه) و قلزم (سرخ) منصرف کرد، زیرا بیم داشت که رومیان مسلمانانی را که از راه دریای سرخ قصد سفر حج داشتند، بربایند.
[۴۶] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۴۱۱، چاپ شارل پلا، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
با آغاز نکبت و سقوط برمکیان و پس از قتل فرزندش جعفر، یحیی روانه زندان رافقه در ساحل فرات شد.
[۴۷] یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲۰، ص۹، بیروت (بی تا).
[۴۸] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۲۲۷، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
گزارش متانت و بردباری یحیی در تحمل شداید این دوره در منابع تاریخی بارها آمده است.
[۴۹] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۸۷، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
[۵۰] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری :تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۳۰۰، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
او کوشید در مکاتبات خود با خلیفه ویادآوری حقوق تربیت بر او وحمایت از او، وی را بر سر مهر آورد، اما تلاش وی به جایی نرسید.
[۵۱] احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۳۲، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران ۱۳۵۶ ش.
سال۱۸۹
یحیی در محرم ۱۸۹
[۵۲] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۴، ص۲۰۳، چاپ شارل پلا، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
یا ۱۹۰ بهطور ناگهانی درگذشت.
[۵۳] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۲۱۰، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
[۵۴] احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۱۳۲، مدینه (بی تا).
[۵۵] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۲۲۸، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
پسرش فضل بر وی نماز خواند و او را برساحل فرات، در ربض هرثمه، به خاک سپرد
[۵۶] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۲۱۰، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
[۵۷] احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۱۳۲، مدینه (بی تا).
[۵۸] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۲۲۸، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
و برگور او بنای بلندی ساخت
[۵۹] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۲۱۰، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
فرزندان یحیی
از بازماندگان یحیی چهار پسر مشهورترند که آنان را «بیت الفضل والسیاسه» نامیده اند.
[۶۰] عبدالملک بن محمد ثعالبی، تحفه الوزراء، ج۱، ص۱۳۹، چاپ حبیب علی راوی و ابتسام مرهون صفار، بغداد۱۹۷۷.
ازمیان ایشان، ابراهیم، معروف به دینار آل برمک، در جوانی و در حیات یحیی درگذشت.
[۶۱] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۶، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
فعالیتهای فرهنگی و علمی
درکنار فعالیت سیاسی وحکومتی، یحیی حامی جدی علوم و فنون و ادبیات بود. فهرست نام سرشناسانی که با حمایت او به کار فرهنگی پرداختند، مفصل وتحسین برانگیز است. ترجمه و تفسیر مجسطی بطلمیوس را برخی به تشویق او دانستهاند که چون تفسیر نخست او را قانع نکرد، ابوحَسّان و سَلْم، صاحب بیت الحکمه، را بر این کار گمارد و آنان بخوبی از عهده بر آمدند.
[۶۲] ابن ندیم، کتاب الفهرست للندیم، ج۱، ص۳۲۷، چاپ رضا تجدد، تهران (۱۳۵۰ ش).
یحیی همچنین مشوق دانشمندان هندی بود. ابن ندیم
[۶۳] ابن ندیم ، کتاب الفهرست للندیم ،ص ۴۰۹، چاپ رضا تجدد، تهران ( ۱۳۵۰ ش )
اشاره صریح دارد به اینکه برمکیان در روزگار فرمانروایی عرب تنها کسانی بودند که در شناخت هند و آوردن حکمای هندی اهتمام جدی داشتند که شاید به سبب خاستگاهشان، شرق ایران، باشد. یحیی مُنَکه یا کُنکه هندی را برانگیخت تا کتاب سُسْرَد را حاوی ده مقاله در پزشکی، به عربی ترجمه کند که تا مدتها و تا زمان رازی «کُنّاش» (=مرجع مختصر و مفید) معتبری در پزشکی بود.
[۶۴] ابن ندیم، کتاب الفهرست للندیم، ج۱، ص۳۶۰، چاپ رضا تجدد، تهران (۱۳۵۰ ش).
این دو، منکه و یحیی، ساعات بسیاری در مصاحبت یکدیگر میگذراندند.
[۶۵] ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار، ج۱، ص۲۴ـ ۲۵، بیروت (بی تا).
ابن دُهْن، رئیس بیمارستان برامکه، از دیگر مترجمان متون طبی از هندی به عربی، نیز پرورده یحیی بود.
[۶۶] ابن ندیم، کتاب الفهرست للندیم، ج۱، ص۳۲۷، چاپ رضا تجدد، تهران (۱۳۵۰ ش).
[۶۷] جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ج۱، ص۶۰۸، ترجمه و نگارش علی جواهر کلام، تهران ۱۳۶۹ ش.
علاقه یحیی به هندشناسی موجب شد تا کسانی را به هند فرستد و اطلاعات گرد آمده در اثری با عنوان کتابٌ فیه ملل الهند و ادیانها جمع شود.
[۶۸] ابن ندیم، کتاب الفهرست للندیم، ج۱، ص۴۰۹، چاپ رضا تجدد، تهران (۱۳۵۰ ش).
یحیی همچنین از مشوقان انتقال تجارب پزشکی ایرانیان به جهان اسلام بود. خانواده بختیشوع از جمله پروردگان او و فرزندان وی اند. از ثابت بن سنان حرّانی نقل است که رقم بخششهای برمکیان به جبریل بن بختیشوع (متوفی ۲۱۳) به هفتاد هزار درهم بالغ میشده است.
[۶۹] محسن بن علی تنوخی، نشوار المحاضره و اخبار المذاکره، ج۸، ص۲۴۵، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۳۹۱ـ۱۳۹۳/۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
در زمان وزارت یحیی، بیت الحکمه بنیان گذاشته شد که اصحاب آن از نامیترین متفکران این دوره، چون علی بن هیثم، علی بن منصور، سکاک و هشام بن حکم بودند که شخص اخیر از مصاحبین ویژه یحیی بود و مجالس بحث او را در کلام اداره میکرد.
[۷۰] ابن ندیم، کتاب الفهرست للندیم، ج۱، ص۲۲۳، چاپ رضا تجدد، تهران (۱۳۵۰ ش).
(نجوم نیز از دانشهایی بود که یحیی هم به تشویق صاحبانِ آن و هم به تبحر در آن شهرت داشت.
[۷۱] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۲۰۰، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
او حامی ابو حفص عمربن فرخان طبری و ابوبکر محمد بن عمر، پسر او، بود.
[۷۲] ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۱، ص۱۰۹ـ۱۱۰، ج ۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۷۳] علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، ج۱، ص۲۴۲، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
ابن ندیم
[۷۴] ابن ندیم، کتاب الفهرست للندیم، ج۱، ص۴۱۹، چاپ رضا تجدد، تهران (۱۳۵۰ ش).
همچنین نام یحیی را در زمره فیلسوفانی آورده که در کیمیا سخن گفته اند.
یحیی در ادبیات نویسنده ای بلیغ و درست رای و از پیشروان انشا و کتابت در عصر خود بود.
[۷۵] یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۹، ص۵ـ۹، بیروت (بی تا).
[۷۶] عبدالملک بن محمد ثعالبی، تحفه الوزراء، ج۱، ص۱۴۷، چاپ حبیب علی راوی و ابتسام مرهون صفار، بغداد۱۹۷۷.
[۷۷] ابن طقطقی، الفخری فی الا´داب السلطانیه و الدول اسلامیه، ج۱، ص۲۳۵، گریفزولد۱۸۵۸.
ابن ندیم او را، به استناد سخن ابن حاجب نعمان و محمد بن داود، در زمره شاعران «مُقِلّ» (کم گوی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 