پاورپوینت کامل هندسه دانشهای روایی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هندسه دانشهای روایی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هندسه دانشهای روایی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هندسه دانشهای روایی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
هندسه علوم حدیثی
این مقاله، نوشتاری است درباه علوم حدیثی که در آن به اجمال دانشهای حدیثی (علم رجال، فقه الحدیث، مصطلحات الحدیث، تاریخ حدیث و منبعشناسی) معرفی میشود و پس از معرفی آنها و بیان زیر شاخههای این علوم، به بیان مهمترین مسایل مطرح شده در هر کدام یک از آنها پرداخته میشود.
فهرست مندرجات
۱ – مقدمه
۲ – تعریف حدیث
۲.۱ – حدیث در نزد اهل سنّت
۲.۲ – مفاهیم خبر، اثر و روایت
۳ – اهمیّت یادگیری حدیث
۴ – اجزای حدیث
۵ – هندسه علوم حدیثی
۵.۱ – دانشهای اخذ حدیث
۵.۲ – دانشهای فهم حدیث
۶ – علم رجال
۶.۱ – بخشهای این علم
۶.۲ – مهمترین کتابهای رجالی
۶.۲.۱ – منابع اوّلیه
۶.۲.۲ – منابع ثانویه
۶.۳ – جوامع رجالی
۶.۴ – اهمیّت علم رجال
۷ – فقه الحدیث
۷.۱ – چرایی فقه الحدیث
۷.۲ – زیر شاخههای این علم
۷.۲.۱ – غریب الحدیث
۷.۲.۲ – اسباب ورود حدیث
۷.۲.۳ – اختلاف الحدیث
۷.۲.۴ – علل الحدیث
۷.۲.۵ – نقد الحدیث
۷.۳ – سیر منطقی فهم حدیث
۷.۳.۱ – پیش نیازها
۷.۳.۲ – فهم متن
۷.۳.۳ – فهم مقصود معصوم
۷.۴ – موانع فهم حدیث
۸ – علم مصطلح الحدیث
۸.۱ – هدف از یادگیری
۸.۲ – اصطلاحات این علم
۹ – تاریخ حدیث
۹.۱ – اهمیّت این علم
۹.۲ – فواید تاریخ
۹.۳ – تاریخ حدیث شیعه
۹.۳.۱ – دورانها
۱۰ – منبعشناسی
۱۰.۱ – شاخههای این علم
۱۱ – جمعبندی
۱۲ – پانویس
۱۳ – منبع
مقدمه
احادیث از دیرباز بهعنوان یکی از منابع فهم دین، مورد توجّه مسلمانان قرار گرفته است و درباره آن، علومی قدم به میان گذاشتند تا بتوانند از این منابع، بهترین و کاملترین بهرهها را بهدست آورند.
این دسته از دانشها را از آن روی، علوم حدیثی نامیدهاند که عالم به این علم را در پذیرفتن سخنی بهعنوان حدیث در مرحله اوّل و در مرحله بعد، در فهم مقصود یاری میرساند و هدف از آموختن آن جز این نیست.
لازم است قبل از شروع بحث، درباره حدیث سخنی به میان آورده شود و به اختلافاتی که در این میان برای تعریف این واژه شده، اشاره کرده و در ادامه به شرح هندسه علوم حدیثی پرداخته شود.
تعریف حدیث
«حدیث» در لغت به چیزی گفته میشود که قبلاً ناپیدا بوده و سپس پیدا شدهاست.
[۱] ابن فارس، احمد بن فارس بن زکریّا، معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۳۶، قم، نشر اعلام اسلامی، ۱۳۶۲.
به همین دلیل کلام را حدیث گفتهاند کهاندکاندک اجزای آن پدید میآید؛
[۲] ابن فارس، احمد بن فارس بن زکریّا، معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۳۶، قم، نشر اعلام اسلامی، ۱۳۶۲.
[۳] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۴۶۸.
امّا حدیث در نزد دانشمندان شیعه، در چند معنا به کار برده شده است که بهترین و کاملترین آنها، معنایی است که شیخ بهایی آن را در کتاب الوجیزه خویش- کتابی که درباره برخی از علوم حدیثی است – بیان کرده است: «اَلْحَدیثُ قَوْلُ الْمَعْصوُمِ اَوْ ما یَحْکی قَوْلَهَ اَوْ فِعْلَهُ اَوْ تَقْریرَه.»
[۴] بهایی، محمّد بن حسین، الوجیزه فی علم الدرایه، ج۱، ص۴.
حدیث همان سخن معصوم (علیهالسلام) و هر آنچه حکایت از گفتار، اعمال و تقریر معصوم (علیهالسلام) باشد. در این میان، تعاریف دیگری نیز، برای حدیث بیان شده است؛ از جمله: حدیث، در اصطلاح عبارت است از گزارش قول، فعل و تقریر معصوم (علیهالسلام)؛
[۵] مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایه، ج۱، ص۵۷، بیروت، مؤسّسه آل البیت (علیهمالسلام)، ۱۴۱۱.
حکایت سخن، فعل و تقریر معصوم (علیهالسلام) را حدیث گویند؛ (این تعریفی است که میرزای قمی آن را در کتاب قوانین الاصول،
[۶] میرزای قمی، قوانین الاصول، ص۴۰۹.
خویش آوردهاند.) عبارت است از گفتار غیر قرآنی خداوند، معصومان، صحابه، تابعان و حکایت فعل و تقریر آنان.
[۷] نصیری، علی، آشنایی با علوم حدیث، ج۱، ص۲۴، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۲.
شاید لازم باشد، توضیح بیشتری دراینباره بیان شود، تا به گونهای دیگر معنای اصطلاحی حدیث، روشن گردد.
حدیث همانطور که بیان شد، سخن معصوم را گویند؛ امّا برای انسانهایی که در چند قرن بعد از معصومین (علیهمالسلام) حضور دارند، دیگر شنیدن از خود معصوم (علیهالسلام) امکانپذیر نبوده؛ چرا که معصومین (علیهمالسلام) (به جز مهدی موعود (عجّلاللهفرجهالشریف) امام دوازدهم شیعه که در پس پرده غیبت قرار دارند و شیعه معتقد به زنده بودند و ظهور ایشان میباشند) در چند قرن پیش حضور داشتهاند و بحث شنیدن از ایشان قابل تصوّر نیست.
پس آنچه در این میان مهم است، راههای رسیدن این سخنان، از طریق کسانی است که آن کلام را به نسلهای بعد انتقال میدهند یا برای ایشان حکایت میکنند.
این حکایت، گاه حکایت سخن ایشان میباشد، گاه حکایت یکی از اعمال و کارهایی است که معصومین (علیهمالسلام) انجام دادهاند و گاه حکایت تاییدی است که ایشان بر عمل یکی از مسلمانان دارند که در اصطلاح، آن را تقریر مینامند.
حدیث در نزد اهل سنّت
تعریف حدیث در نزد اهلسنّت، به دقّتی که علمای شیعه در تعریف حدیث دارند، نیست. «سیوطی» یکی از علمای عامه، حدیث را اینگونه تعریف میکند:
«حدیث یعنی فعل، قول و تقریر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) صحابه (صحابی در لغت بهمعنی همراه و همنشین بوده و در اصطلاح عبارتست از شخصی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را در حالتی که اسلام داشته، حتّی برای یک لحظه کوتاه ملاقات نموده و مسلمان هم از دنیا رفته است) و تابعین (تابعی در لغت به معنی پیرو و دنباله روست و در اصطلاح عبارتست از شخصی که صحابی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را ملاقات نموده و مسلمان هم از دنیا رفته است) از ایشان.»
[۸] سیوطی، جلال الدین، تدریب الراوی، ج۱، ص۲۳، بیروت، درالکتب العربی، ۱۴۱۴هـ ق.
تفاوت کلی این تعریف با تعریف شیعه آن است که گفتههای صحابه و تابعین را نیز حدیث نامیدهاند؛ امّا در نزد علمای شیعه، گفتار صحابی هنگامی قبول میشود که از گفتار، اعمال و یا تاییداتی که معصومین (علیهمالسلام) بر اعمال دیگران دارند، حکایت کند و الا صحابی یا تابعی که از خطا و گناه مصون نیستند، تنها به این دلیل که زمان یا خود پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و یا صحابه و تابعین را درک کردهاند، نمیتوان سخن ایشان را قابل اعتبار دانست و آن را حدیث نامید؛ امّا درباره اهلبیت (علیهمالسلام) اینگونه نیست؛ چرا که برای اثبات عصمت ایشان در کتابهای کلامی دلایل کافی و قانعکننده در اینباره بیان شده است که خواننده محترم میتواند جهت اثبات این مطالب به کتابهای مربوط مراجعه کند.
مفاهیم خبر، اثر و روایت
این سه اصطلاح از لحاظ معنای لغوی (خبر چیزی است که آن را گزارش میدهند، حال یا این خبر، خبر مهمی باشد و یا غیر مهم، اثر نیز به معنای بر جای مانده از چیزی است، روایت هم در لغت به معنای حمل و نقل میباشد) با هم تفاوت دارند ولیکن در معنای اصطلاحی در نزد محدثان به یک معنا بوده و مرادف با کلمه “حدیث” میباشد. (آنچه در این جا بیان شد، گفتاری است که مورد قبول بیشتر محدثین میباشد و گرنه در اینجا هم مختصر اختلافی وجود دارد. رجوع کنید به
[۹] نصیری، علی، آشنایی با علوم حدیث، ج۱، ص۲۵- ۲۸، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۲.
.)
اهلسنّت نیز این الفاظ را مترادف با حدیث میدانند؛ امّا معمول در بین ایشان اینگونه است که خبر در علم حدیث، شامل سخنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است و سخنان صحابی و تابعین را اثر میدانند.
اهمیّت یادگیری حدیث
احادیث اهلبیت (علیهمالسلام) یکی از مهمترین منابع فهم دین در کنار قرآن قرار گرفته است که بیشترین حجم گزارههای دین را به خود اختصاص داده است.
این منبع فهم دین، در صورت اطمینان به صادرشدن، از معصومین (علیهمالسلام) در کنار قرآن، فراهمکننده سعادت و رسیدن انسان به کمال است.
معارف اسلامی در سایهسار تعلیم قرآن و حدیث رشد کرده و بارور گردیده است؛ بنابراین، میتوان آموختن و یادگیری حدیث را از بدیهیات معرفتی دانست.
انسان برای رسیدن به سعادت و کسب علوم دیگر، نیاز به قرآن و احادیث اهلبیت (علیهمالسلام) دارد. امام صادق (علیهمالسلام) فرمود: «ما مِنْ شَیءٍ اِلّا وَ فیهِ کِتابٌ اَوْ سُنَّه؛
[۱۰] کلینی، محمّد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۵۹، ح۴، سیّد جواد مصطفوی، تهران، وفاء، ۱۳۸۲.
چیزی نیست، جز آنکه درباره آن آیه قرآن و یا حدیثی بیان شده است.»
و پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نیز فرمودند: «لَیْسَ شَیءٍ یُباعِدُکُمْ مِنَ النَّارِ وَ یُقَرِّبُکُمْ مِنَ الْجَنَّه اِلّا وَ قَدْ ذَکَرْتُهُ لَکُم؛
[۱۱] ورام، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر، ج۱، ص۳۲۹.
هیچ چیزی نیست که باعث دوری شما از آتش جهنم و نزدیکی شما به بهشت شود؛ مگر آنکه آن را برای شما بیان نمودهام.» (موارد دیگری را نیز میتوان برای اهمیّت آموختن احادیث بیان نمود: مفسّر قرآن به عنوان قرآن ناطق، منبعی برای رسیدن به سعادت، دفع شبهات)
اجزای حدیث
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ اَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَبِی عُمَیْرٍ عَنْ خَطَّابِ بْنِ مَسْلَمَهَ عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: قَالَ لِی اَبُو جَعْفَرٍ (علیهمالسلام) : یَا فُضَیْلُ اِنَّ حَدِیثَنَا یُحْیِی الْقُلُوب.»
[۱۲] صدوق، ابوجعفر محمدبن علیبن بابویه قمی، الخصال، ج۱، ص۲۲.
همانطور که در این حدیث، مشاهده میشود، هر حدیث دارای دو قسمت اصلی است:
۱. سند حدیث: که در آن، نام راویانی که متن حدیث را از معصوم (علیهالسلام) نقل کردهاند، آورده شده است.
۲. متن حدیث: در این قسمت گفتار معصوم (علیهالسلام) یا عمل و یا تاییدی که ایشان بر عمل دیگران داشتهاند، آورده میشود.
برای بررسی یک حدیث، باید هر دو قسمت را در نظر داشت و اگر حدیثی قسمت اوّل؛ یعنی، سند را نداشته باشد، آن حدیث از سوی علما پذیرفتی نیست؛ مگر اینکه حدیث دیگری مانند آن، در کتابهای حدیثی دیگر یافت شود که دارای سند معتبر و صحیح باشد.
هندسه علوم حدیثی
بررسی تاریخ علوم، نشان میدهد که دانشها به یکباره شکل نگرفتهاند؛ بلکه در گذر زمان و در پرتوی عوامل گوناگون به فرهنگ و معارف بشری پیوستهاند. در سایه پژوهش و تعلیم و تعلّم رشد کرده و پس از تناور شدن به علوم کوچکتری تقسیم گشتهاند.
علوم اسلامی و علم حدیث نیز، سیری اینچنین داشته است. حدیث در ابتدا فقط یادگیری متن بود، شنیدن کلمات معصوم (علیهالسلام) به حافظه یا دفتر سپردن آن گوهرها و سپس گزارش نمودن آن برای مشتاقانی که در پی آموختن آن بودند.
«علوم حدیثی» مجموعه دانشهایی است که به ما در پذیرفتن یک کلام به عنوان حدیث و فهم آن کمک میکند. این علوم را که به ۵ دسته تقسیم میشود، میتوان به دو دسته کلیتر تقسیم نمود که با این دستهبندی، غرض پدید آمدن هر یک از این دانشها مشخصتر میشود. این دو دسته عبارتند از:
دانشهای اخذ حدیث
دانشهای اخذ حدیث عبارتند از: رجال (بررسی سند حدیث)؛ مصطلحات الحدیث (درایه)؛ منبعشناسی و سبکشناسی
دانشهای فهم حدیث
فقه الحدیث (بررسی متن حدیث)؛ تاریخ حدیث (برخی بر این باورند که این علم در اخذ حدیث کارآیی دارد و باید آن را از این رشته دانست؛ امّا اینگونه به نظر میرسد که بیشترین کارآیی این علم در فهم حدیث با توجّه به بیان ویژگیهای زمان صدور است.)
هر یک از این علوم، زیر شاخههای متعددی دارند که در ادامه نوشتار، ضمن تعریف هر کدام یک از این علوم، به تبیین زیر شاخههای هریک پرداخته خواهد شد.
علم رجال
علمی که در بررسی سند یک حدیث؛ یعنی، تایید و یا ردّ راویان آن تاثیر مستقیم دارد، علم رجال است که در قدیم آن را به جرح و تعدیل یاد میکردند.
علم رجال را اینگونه تعریف کردهاند: «ما وضع لتشخیص رواه الحدیث، ذاتاً و وصفاً، مدحاً و قدحا.» علم رجال، علمی است که برای تشخیص راویان حدیث وضع شده است، چه آنان که بدون واسطه از امام (علیهالسلام) روایت میکنند و چه آنانکه به واسطه چند نفر از معصوم (علیهالسلام) روایت میکنند.
مراد از شناخت ذاتی، شناخت حقیقی راوی است؛ بهعنوان مثال، پسر کیست؟ پدرش کیست؟ و از کدام قبیله و منطقه هست؟ و مراد از شناخت وصفی، همان شناخت اوصاف اوست؛ مانند مدح و ذمّ، قدح و جَرح، وثاقت و عدالت و سایر جهاتی است که به راوی برمیگردد.
به نظر میرسد، این تعریف از تعاریف مهم در برگیرنده خصوصیات علم رجال است. تعریف فوق را علامه مامقانی در مقدمه تنقیح المقال به ملاعلی کنی، صاحب کتاب رجالی “تنقیح المقال” نسبت داده است.
[۱۳] ربّانی، محمّد حسن، سبکشناسی دانش رجال الحدیث، ج۱، ص۲۵، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار، ۱۳۸۵.
با بیان این تعریف، میتوان بیان کرد که موضوع این علم، راویان حدیث بوده و غایت آن مشخص نمودن راویان قابل اعتماد در حدیث از بین راویان در سندهای حدیث است.
بخشهای این علم
برای آموختن این علم، لازم است به دو جنبه خاص نظر داشت:
نخست «جنبه نظری» این علم است که یاد گرفتن برخی از مسایل بین علمای این علم پذیرفته شده است. (همچون: الفاظ رجالیون برای تعدیل و یا جرح راویان، مبنای توثیق راویان، توثیقات خاص معصومین (علیهمالسلام) اجماع اصحاب بر وثاقت راویان، راههای حل تعارض بین جرح و تعدیل، مبنای رجالی علمای شیعه و سنّی در برخورد با راویان و…) در این بخش میتوان این مسایل و موضوعات را مشاهده نمود:
راههای شناخت راوی، صفات لازم برای وثاقت یک راوی، راههای شناخت علمی، انواع توثیقات، انواع توثیقات خاص، اصحاب اجماع، الفاظ توثیق و تضعیف، تعارض صفات راوی در نزد نگارندگان کتابهای رجالی و….
مرتبه دیگر در علم رجال، توجّه به جنبه عملی این علم است، که با مراجعه به کتابهای رجالی که به بررسی تکتک راویان پرداخته، این امر آموخته میشود. (علم رجال همانند کتاب فرهنگِ لغتی است که واژههایی را که معانی آن برای انسان دشوار است حل میکند. این دسته از کتابهای رجالی که بدین منظور تدوین شدهاند؛ نیز، اینگونه عمل مینمایند که در جای خود به معرفی برخی از این کتابها پرداخته خواهد شد.)
آنچه از بیان ذکر شده بهدست میآید، این است که بخشی از این علم، تنها، جنبه نظری دارد و بخشی دیگر از این علم فقط جنبه تحقیقِ میدانی و کاربردی داشته و نیاز است که آموزنده این علم، با مراجعه مستقیم به منابع رجالی، شخصیّت راوی را نقد و بررسی کند.
فعّالیّت عملی این علم، مانند رجوع کسی است که برای دانستن معنای لغتی به یک کتاب لغت رجوع میکند.
در این بخش لازم است که با کتابهایی که دراینباره، به همین هدف نوشته شده است، مراجعه کرد و با رجوع به ترجمه هر راوی، صفات ویژهای که در قبول سخن او دخیل است، پی برد.
بدین معنا که برای فهم “ثقه” و یا “غیرثقه بودن” یک راوی، باید به این دسته از کتابهای رجالی مراجعه کرده و با تکتک راویان احادیث آشنا شد.
مطالعه این دسته از کتابها اینگونه نیست که لازم باشد از اوّل تا آخر آن را مطالعه کرد و بر آن تسلّط پیدا کرد؛ بلکه همانگونه که با کتابهای فرهنگ لغت عمل میشود؛ باید عمل کرد؛ بدین معنا که برای دانستن معنای لغتی به همان قسمت مراجعه شود، دراینباره نیز، باید به همان قسمتی که درباره راوی، سخنانی گفته شده است، مراجعه کرد.
مهمترین کتابهای رجالی
مهمترین کتابهای رجالی را میتوان به دو بخش منابع اوّلیه و منابع ثانویه تقسیم کرد.
منابع اوّلیه
منابع اوّلیه رجالی (که از قرن سوم تا پنجم نوشته شده است)
[۱۴] نصیری، علی، آشنایی با علوم حدیث، ج۱، ص۲۲۷، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۲.
که از مهمترین این کتابها، عبارتند از:
۱. کتاب معرفه الناقلین عن الائمه الصادقین (معروف به رجال کشی)
۲. کتاب رجال شیخ طوسی
۳. کتاب الفهرست شیخ طوسی (تفاوت کتاب رجال و فهرست در این است که کتاب رجالی، نوشتهای است که شامل همه راویان حدیث میشود، خواه دارای کتاب حدیثی باشند خواه نباشند، مانند: رجال شیخ طوسی؛ امّا کتاب فهرست، کتابی است که تنها نام کسانی آورده میشود که صاحب اصل یا کتاب حدیثی هستند)
۴. کتاب الفهرست نجاشی (معروف به رجال نجّاشی)
منابع ثانویه
منابع ثانویه رجالی (که در قرن ششم تا هشتم نوشته شده است)
[۱۵] نصیری، علی، آشنایی با علوم حدیث، ج۱، ص۲۲۷، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۲.
جوامع رجالی
جوامع رجالی (از قرن دهم تا کنون)
[۱۶] نصیری، علی، آشنایی با علوم حدیث، ج۱، ص۲۳۳، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۲.
اهمیّت علم رجال
علمای رجال برای اثبات نیاز به این علم، دلایلی را در کتابهای خویش ذکر کردهاند که میتوان از جمله دلایل ایشان مطالب زیر را بیان نمود:
۱) دستور از سوی ائمه (علیهمالسلام)؛
۲) وجود جعلکنندگان حدیث؛
۳) اجماع دانشمندان؛
۴) حجیّت خبر ثقه.
۵) وجود اشخاص اهل عامه در راویان (برای مطالعه بیشتر میتوانید به این کتابها
[۱۷] سبحانی، جعفر، کلیات فی علم الرجال، ترجمه علی اکبر روحی، قم، امام صادق (علیهالسلام)، ۱۴۲۷ه ق.
[۱۸] غروی، نهله، فقه الحدیث و روشهای نقد آن.
[۱۹] ربّانی، محمّد حسن، سبکشناسی دانش رجال الحدیث، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار، ۱۳۸۵.
[۲۰] جدیدی نژاد، محمّدرضا، دانش رجال از دیدگاه اهل سنّت.
[۲۱] مجموعه مقالات حدیث پژوهی (۶)، سال۱۳۸۰.
[۲۲] مجموعه مقالات حدیث پژوهی (۷)، سال۱۳۸۰.
[۲۳] رحمان ستایش، محمّد کاظم، بازشناسی منبع رجالی شیعه، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۴.
[۲۴] نکونام، محمّدرضا، درآمدی بر علم اصول رجال و درایه.
[۲۵] نصیری، علی، آشنایی با علوم حدیث، ج۱، ص۳۶-۳۷، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۲.
مراجعه فرمائید.)
فقه الحدیث
علم فقه الحدیث، علمی است که با بررسی متن حدیث و بهوسیله آموزش سیر منطقی فهم حدیث، دانشپژوهان این علم را در فهم مقصود معصوم (علیهالسلام) یاری میرساند.
این علم، با ارائه مبانی و آموزش سیر منطقی فهم حدیث که از قواعد ادبی، اصولی، کلامی و دیگر قوانین عقلی و عُقلایی استخراج شده است، دانشپژوه را برای رسیدن به آن معنایی که معصوم (علیهالسلام) در نظر داشته است، یاری میرساند.
برای این علم نامهای دیگری نیز، گفته شده است، همچون: علم اعلی، منطق فهم حدیث و…
چرایی فقه الحدیث
امام صادق (علیهالسلام) در سخنی، فهم حدیث را مهمتر از نقل کردن روایت میدانند:
«حَدِیثٌ تَدْرِیهِ خَیْرٌ مِنْ اَلْفٍ تَرْوِیهِ وَ لَا یَکُونُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ فَقِیهاً حَتَّی یَعْرِفَ مَعَارِیضَ کَلَامِنَا وَ اِنَّ الْکَلِمَهَ مِنْ کَلَامِنَا لَتَنْصَرِفُ عَلَی سَبْعِینَ وَجْهاً لَنَا مِنْ جَمِیعِهَا الْمَخْرَجُ؛
[۲۶] مجلسی، محدباقر، بحارالانوار، ج۲، ص۱۸۴.
اگر حدیثی را خوب بفهمی، بهتر از آن است که هزار حدیث را روایت کنی و هیچکدام یک از شما فقیه و دانشمند نمیشود تا اینکه سخنان کنایهای و سربسته ما را بفهمد؛ چرا که گاه سخنان ما هفتاد تفسیر دارد که برای توجیه هر یک از آنان پاسخی در نزد ما است.»
با خواندن این روایت، دانسته میشود که امامان معصوم (علیهمالسلام) خود اوّلین کسانی بودند که سفارش به آموختن این نوع از مسایل میکردند.
فایده دیگری که از این علم به دست میآید، این است که میتوان نزدیکترین معنایی که مقصود معصوم (علیهالسلام) بوده است، کسب کرد و نتیجه نهایی این است که هر شخص، بیشتر احادیث را میداند و تسلّط بهتری در درک معنای ایشان دارد، آگاهتر به معارف اهلبیت (علیهمالسلام) میباشد.
زیر شاخههای ا
راهنمای خرید:
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 