پاورپوینت کامل همسر در منزل شوهر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل همسر در منزل شوهر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل همسر در منزل شوهر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل همسر در منزل شوهر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل همسر در منزل شوهر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
فهرست مندرجات
۱ – اهمیت بحث
۲ – توضیح موضوع بحث
۳ – نظر فقها
۴ – بررسی دلیلها
۴.۱ – دلیل نخست
۴.۱.۱ – روایت اول
۴.۱.۲ – روایت دوم
۴.۱.۳ – روایت سوم
۴.۱.۴ – روایت چهارم
۴.۱.۵ – روایت پنجم
۴.۱.۶ – بررسی روایات
۴.۱.۷ – روایتی دیگر
۴.۱.۸ – بررسی روایت
۴.۲ – دلیل دوم
۴.۲.۱ – بررسی
۴.۳ – دلیل سوم
۴.۳.۱ – بررسی
۵ – سخن پایانی
۶ – پانویس
۷ – منبع
اهمیت بحث
ازدواج و همسردارى همپاى پیدایش انسانها در زمین بوده است. هرگز نمىتوان برههاى از تاریخ زندگى بشر را یافت که ازدواج به گونههاى مختلف آن در میان انسانها نبوده باشد؛ چرا که برقرارى آرامش، داشتن زندگى بسامان و هماهنگ با نهاد بشرى و پایدار ماندن نسل، همگى در گرو این بنیاد پاک و ارزشمند است. در یک نگاه باید گفت همه انسانها با گوناگونى نژادها، باورها، فرهنگ ها و خواستهها، همواره ازدواج را بنیادى مقدس و ضرورى مىشمردهاند. این نهاد، از همه نهادهاى اجتماعى دیگر بشر، چون قبیله ، حکومت و… کهن تر است، گرچه در فرهنگها و سرزمینهاى گوناگون، ازدواج نیز شیوهها و آداب متفاوتى داشته است.
دین نیز، آن را بنیادى پاک و خدایى به شمار آورده و مهر همسران را از نشانههاى خداوند مهربان مىداندآیه ۲۱ از سوره روم،
[۱] روم/سوره۳۰، آیه۲۱.
به روشنى و رسایى این پیام را مىرساند، چنانکه آیات و روایات بسیار دیگرى نیز در این باره داریم.و ازدواج را سنت پیامبران، بویژه، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله و سلم) مىانگارد.
[۲] وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج۱۴، بابهای ۱، ۲، ۴۸ و ۴۹ از ابواب مقدمات و آداب نکاح، دار إحیاءالتراث العربی، بیروت.
شاید بتوان گفت، کم تر مسألهاى در قرآن به اندازه زناشویى و احکام آن، با گستردگى و پرداختن به ریزه کاریهاى گوناگونش، مطرح گردیده است؛ چرا که استوارى بنیاد خانواده و فراهم آمدن آرامش روانى همسران و فرزندان، سلامت و امنیت همگانى را در پى خواهد داشت و هرگز نمىتوان به جامعهاى سالم رسید، مگر آن که افراد آن جامعه در خانوادههایى سالم پرورش یابند.
ازدواج و زناشویى، همان گونه که از بهترین نمودهاى زیبایى آفرینش و دل انگیزترین جلوههاى هنرمندى دست تواناى آفریننده مهربان است، اگر به ناکامى و ناسازگارى انجامد، از تلخ ترین و جانفرساترین مشکلات انسانها خواهد بود، زناشویى، همراه با درگیرى و ناسازگارى، دوزخى است که بسیارى از همسران، کم وبیش با آن دست به گریبانند؛ از این روى، بررسى حقوق دو سویه زن و شوهر و احکام ازدواج از دیرباز، همواره، مهم بوده و در شرع نیز بدان بسیار توجه شده است.
در این نوشته بر آنیم تا مسألهاى فقهى را در این باره بررسى کنیم. بسیارى از فقیهان متأخر و نیز صاحبان رسالههاى عملیه در روزگار ما چنین نگاشتهاند که : زن، اگر در عقد دائم کسى باشد، نمىتواند بى اجازه شوهرش از خانه بیرون رود. از نگاه اینان، شوهر حق دارد همسر دائم خویش را از بیرون رفتن باز دارد و زن نیز، باید فرمان او را در این باره گردن نهد.
توضیح موضوع بحث
براى بررسى این مسأله، نخست، باید مقصود این فقیهان را نیک دریابیم و سپس دلیلهاى آنان را بکاویم. آنچه در این مسأله مهم مىنماید این است که : آیا زن مىتواند بى اجازه شوهر دائم خویش، حتى در صورتى که با حق کامجویى شوهر برخوردى پیش نیاید، از خانه بیرون رود یا خیر؟ این که هم زن و هم شوهر حق بهره جویى زناشویى از یکدیگر دارند، امر پذیرفته شدهاى است و یکى از بنیادى ترین حقوق همسران پس از پیمان ازدواج به شمار مىآید. چه شوهر و چه زن، نمىتوانند از اداى این حق سرباز زنند. البته براى هر کدام از همسران مرزهایى در این حق وجود دارد که مىتوانند در چارچوب آن، خواستار حق خویش باشند. بدین سان، نه شوهر مىتواند مدتى همسر خویش را تنها رها کند که از حق کامجویى خود بازماند و نه زن مىتواند از پذیرش خواست شویش در چارچوب حق او، سرباز زند. بنابراین، هرگاه بیرون رفتن زن از خانه، شوهر را از حق زناشویى محروم سازد، بى تردید باید با اجازه شوهر باشد، چنانکه مسافرت یا بیرون رفتن شوهر نیز، اگر با حق کامجویى همسرش ناسازگار باشد، باید با اجازه زن باشد. پس حق به رهورى جنسى همسران، امرى است دو سویه و سرباز زدن از آن، از هیچ سوى روا نیست. آرى، معناى این سخن آن نیست که حق زن و شوهر در این باره، همانند یکدیگر است، بلکه با توجه به ساختار بدنى و روانى زن و مرد و نیازهاى این دو جنس، حق هر کدام متناسب با خودش مقرر گردیده است.
سخن در این مسأله آن است که آیا افزون بر حق کامجویى جنسى، مرد را حق دیگرى است و زن باید براى بیرون رفتن از خانه، جز در چیزهاى واجب، مانند سفر حج، از او اجازه بگیرد یا خیر؟ به بیان دیگر، این که زن باید براى بیرون رفتن از خانه، در جایى که با حق زناشویى همسرش برخورد دارد، از او اجازه بگیرد، امر پذیرفته شدهاى است و به زبان فقیهان، قدر متیقن در حق شوهر است. اما آیا در جایى که حق او، پایمال نمىشود، باز هم به همین گونه است؟ اگر شوهرى بخواهد به مسافرت برود و چند روز از شهر خود دور باشد، مىتواند به همسرش بگوید که نباید از خانه بیرون رود؟ یا هر روز که براى رفتن به سر کار خویش از خانه بیرون مىرود، مىتواند زن را از بیرون رفتن باز دارد؟ بسیارى از فقیهان چنین حقى را براى مرد پذیرفتهاند.
نظر فقها
مرحوم شهید ثانی در (مسالک) مىنویسد: (ومنه عدم الخروج من منزله بغیر إذنه ولو إلى بیت أهلها، حتى عیاده مرضاهم و حضور میّتهم و تعزیتهم.)
[۳] مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۸، ص۳۰۸، دارالهدی، قم.
یکى از حقوق مرد بر همسرش، این است که زن بى اجازه او از خانهاش بیرون نرود، هر چند نزد کسان خود باشد، حتى اگر بخواهد به عیادت بیماری از کسان خویش، یا در تشییع، یا سوگوارى مردهاى از آنان برود.
گزینش این عبارت از آن روست که در آن آمده است: زن، حتى پس براى دیدار پدرى بیمار، یا سوگوارى او نیز نباید بى اجازه شوهرش از خانه بیرون رود. این مطلب، برگرفته از روایتى است که در بخش بررسى روایات، از آن سخن خواهیم گفت.
اگر استناد به این روایت، درست باشد، حق شوهر در مورد بیرون نرفتن زن از خانه، جز با اجازه او، تنها در جایى نخواهد بود که با حق کامجویى او برخوردى داشته باشد؛ چرا که این شوهر در مسافرت است و بود و نبود زن در خانهاش از این جهت، یکسان است. بدین سان، فقیهانى که چنین عبارتى را در نوشتههاى خود آوردهاند، اجازه خواستن زن را در بیرون رفتن از خانه، تنها در جایى که با حق کامجویى شوهر ناسازگار باشد، نمىدانند. فقیهانى چون سبزوارى در (کفایه الأحکام)
[۴] کفایه الاحکام، محقق سبزوارى، ص۱۸۶، انتشارات مهدوى، اصفهان.
و صاحب جواهر
[۵] جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی، ج۳۱، ص ۱۴۷، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۹۸۱م.
[۶] جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی، ج۳۱، ص۱۸۴، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۹۸۱م.
نیز همین گونه نوشتهاند، بلکه مرحوم صاحب جواهر این نکته را آشکارا گوشزد مىکند. او، پس از آوردن روایت عبداللّه بن سنان، که از آن سخن خواهیم گفت، مىنویسد: (بل منه یستفاد أنّ له منعها عن الخروج لغیر الحق الواجب وإن لم یکن منافیاً لاستمتاعه المفروض امتناعه علیه بسفر أو غیره.)
بلکه از این روایت مىتوان دریافت که شوهر مىتواند همسرش را از بیرون رفتن، در جایى که حق واجبى بر عهده زن نباشد، باز دارد، هر چند با حق کامجویى شوهر هم ناسازگار نباشد، چرا که در فرض روایت، شوهر به خاطر مسافر بودن نمىتواند از این حق بهره جوید.
پیش از پرداختن به دلیلهاى فقیهانى که چنین حقى را براى شوهر پذیرفتهاند، خوب است بدانیم که این مسأله به گونهاى که گفتهایم و به این روشنى در نوشتههاى فقیهان پیشین نیامده است. تا آن جا که ما جست و جو کردهایم، فقیهان گذشته که نوشتههایشان نشانگر اجماعى بودن یا نبودن مسائل فقهى است، از این حق نامىنبردهاند. بدین سان، نمىتوان آن را اجماعى و پذیرفته شده و یا حتى مشهور درمیان فقیهان پیشین دانست، بلکه این گونه مسائل، فرعهایى است که در پى گسترش بررسیها و موشکافیهاى بیش تر در گذر تاریخ پر نشیب و فراز فقه، پدیدار گشته و برگزیدن دیدگاهى جز آنچه در نوشتههاى پسینیان آمده، با اجماع یا شهرتى ناسازگار نخواهد بود.
بررسى دلیلها
دلیل نخست
در این بخش به بررسى روایاتى مىپردازیم که براى اثبات حق شوهر در بازداشتن همسر از بیرون رفتن، بدانها استدلال کردهاند. این بخش مهم ترین دلیلى را که در نوشتههاى فقیهان آمده در بر مىگیرد؛ زیرا خواهیم دید که دو استدلال دیگر توان اثبات مطلب را ندارند و از سویى دیگر، تا آن جا که ما جست وجو کردهایم. بیش تر فقیهانى که چنین حقى را براى شوهر پذیرفتهاند، نگاهشان، به همین روایات بوده و در سخنان خویش بدانها استدلال کردهاند.
پیش از آوردن روایات، یادآور مىشویم که شمار اینها تا آن اندازه نیست که نیازمند بررسى سندى نباشند. آنچه در کتابهاى روایت آمده، نه به اندازهاى است که متواتر باشد و نه حتى مستفیض. بنابراین، بررسى سندهاى آنها نیز باید انجام گیرد. گذشته از این، متواتر یا مستفیض بودن یک یا چند روایت، هرگز ما را از بررسى دلالت نیز بى نیاز نمىکند. بدین سان، حتى اگر بپذیریم که این روایات، بررسى سندى نمىخواهند، دلالت آنها را بررسى کرده مىبینیم که آیا چنین حقى را براى شوهر اثبات مىکنند یا خیر.
روایت اول
(عن أبی جعفر(علیه السلام) قال: جاءت امرأه إلى النبی(صلی الله علیه و اله و سلم) فقالت: یا رسول اللّه(صلی الله علیه و اله و سلم): ما حق الزوج على المرأه؟ فقال: … ولاتخرج من بیتها إلاّ بإذنه وإن خرجت بغیر إذنه لعنتها ملائکه السماء وملائکه الأرض و ملائکه الغضب و ملائکه الرحمه حتى ترجع إلى بیتها…)
[۷] وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۱۲، ح۱.
از امام باقر (علیه السلام) نقل کردهاند که فرمود: زنی نزد پیامبر آمد وگفت: اى فرستاده خداوند، حق شوهر بر زن چیست؟ فرمود: … و از خانهاش بیرون نرود، مگر با اجازه شوهرش و اگر بى اجازه او بیرون رود، فرشتگان آسمان، فرشتگان زمین، فرشتگان خشم و فرشتگان مهر و رحمت، او را نفرین کنند، تا به خانهاش بازگردد…
این روایت، هم به سند مرحوم کلینی و هم مرحوم صدوق داراى سند معتبرى است. البته درباره دلالت آن سخنى است که پس از آوردن چند روایت همانند، خواهیم گفت.
روایت دوم
(عن أبی عبداللّه (علیه السلام) قال: جاءت امرأه إلى رسول اللّه(صلی الله علیه و اله و سلم) فقالت: یا رسول اللّه ما حق الزوج على المرأه؟ فقال أکثر من ذلک. قالت: فخبّرنی عن شیءٍ منه. قال: … ولاتخرج من بیتها بغیر إذنه…)
[۸] وسائل الشیعه، ج۱۴، ص ۱۱۲، ح۲.
از امام صادق (علیه السلام) نقل کردهاند که فرمود: زنى نزد پیامبر آمد و گفت: اى فرستاده خداوند! حق شوهر بر زن چیست؟
فرمود: بیش از این اندازه است.
گفت: اندکى را برایم بازگوى.
فرمود: … از خانهاش بى اجازه شوهر بیرون نرود….
در سند این روایت، محمد بن احمد جامورانى آمده که اهل رجال او را ضعیف شمردهاند.
[۹] معجم رجال الحدیث، آیت اللّه خویى، ج۱۵، ص۵۱، مرکز نشر آثار شیعه، قم، ۱۳۶۹ش.
راوى دیگرى هم در این سند مىبینیم که عمرو بن جبیر العزرمى نام دارد و در رجال ناشناخته است.
[۱۰] معجم رجال الحدیث، آیت اللّه خویى، ج۱۳، ص۸۰، مرکز نشر آثار شیعه، قم، ۱۳۶۹ش
گذشته از این، ابن أبى حمزه نیز، در این سند هست که جاى سخن بسیار دارد.
روایت سوم
(علی بن جعفر فی کتابه عن أخیه قال: سألته عن المرأه ألها أن تخرج بغیر إذن زوجها؟ قال: لا.)
[۱۱] وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۱۳، ح۵.
على بن جعفر در کتاب خویش از برادرش (امام هفتم(علیه السلام)) آورده است که از آن حضرت پرسیدم آیا زن مىتواند بى اجازه شوهرش بیرون رود؟
فرمود: نه.
این روایت نیز، سند استوارى ندارد؛ چرا که روایات کتاب علی بن جعفر در (وسائل) گاهى با سند مشخصى از راه کتابهاى چهارگانه حدیثى و مانند آن نقل مىشود که سند متصل و معتبرى است و گاهى واسطههاى سند ناشناختهاند و در کتابهاى چهارگانه حدیثى، نیز نیامده است. این دسته را نمىتوان معتبر شمرد؛ چرا که سند معین و معتبرى ندارد و دست کم این که ناشناخته است. صاحب (وسائل) خود نیز، این مطلب را به گونهاى گوشزد مىکند.
این نکته را نیز باید یادآور شویم: روایت یاد شده از آن دسته روایاتى است که به نام (مسائل على بن جعفر) شناخته شده و در کتاب (بحار الانوار) آمده است و نه کتابهاى چهارگانه اصلى حدیثى و سند مرحوم مجلسی به این کتاب جاى سخن دارد و بررسى رجالى گستردهاى را مىطلبد.
براى بررسى این مطلب که در جاهاى گوناگونى در فقه سودمند خواهد بود، مىتوان به واپسین جلد (وسائل) و (بحار) مراجعه کرد.
[۱۲] وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۳۹.
[۱۳] وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۷.
[۱۴] وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۵۱، همراه با پاورقیهای، ص۳۹.
[۱۵] (بحار الانوار)، ج۱۰، ص۲۴۹.
روایت چهارم
(محمد بن علی بن الحسین بإسناده عن شعیب بن واقد عن الحسین بن زید عن الصادق(علیه السلام) عن ابائه(علیه السلام) عن النبی(صلی الله علیه و اله و سلم) فی حدیث المناهی، قال: ونهى أن تخرج المرأه من بیتها بغیر إذن زوجها؛ فإن خرجت لعنها کل ملک فی السماء وکل شیءٍ تمرّ علیه من الجنّ و الإنس حتى ترجع إلى بیتها…)
[۱۶] وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۱۴، ح۵.
مرحوم صدوق با سندش از شعیب بن واقد، از حسین بن زید از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است: آن حضرت از پدرانش(علیهم السلام) و در پایان از پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) در حدیثى که در بردارنده برخى کارهاى نارواست نقل کرده: پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) از این که زن، بى اجازه از خانهاش بیرون رود نهی فرموده است و اگر چنین کند، همه فرشتگان آسمان و هر چه که بر آن مىگذرد از جنیان و آدمیان، بر او نفرین کنند، تا به خانهاش باز گردد.
سند این حدیث نیز، از چند سوى داراى اشکال است؛ چرا که در سند شیخ صدوق به شعیب بن واقد، حمزه بن محمد علوی و عبدالعزیز بن محمد بن عیسی ابهری هستند که در رجال به عنوان ثقه شناخته نشدهاند و راوى دوم را تنها برخى از نویسندگان رجال نام بردهاند. حسین بن زید نیز، در نوشتههاى اهل رجال توثیق ندارد و تنها به آوردن نام و اندکى از زندگى او بسنده کردهاند.
[۱۷] جامع الرواه، محمد بن علی اردبیلی، ج۱، ص۴۹۸
[۱۸] جامع الرواه، محمد بن علی اردبیلی، ج۱، ص۲۴۰، مصطفوی، قم، ۱۳۳۱.
[۱۹] معجم رجال الحدیث، ج۶، ص۲۸۱.
[۲۰] معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۳۴.
[۲۱] معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۲۳۹.
روایت دیگرى نیز نزدیک به همین مضمون در همین باب از (وسائل) آمده که سندش ضعیف است.
روایت پنجم
(فی عیون الأخبار عن علی بن عبداللّه الورّاق عن محمّد بن أبی عبداللّه عن سهل بن زیاد عن عبدالعظیم بن عبداللّه الحسنی عن محمّد بن علی الرضا عن ابائه عن علی(علیه السلام) قال: دخلت أنا و فاطمه على رسول اللّه(صلی الله علیه و اله و سلم) فوجدته یبکی بکاءً شدیداً. فقلت له: فداک أبی و اُمّی یا رسول اللّه! ما الذی أبکاک؟ فقال: یا علی لیله اُسری بی إلى السماء رأیت نساءً من اُمتی فى عذاب شدید فأنکرت شأنهن فبکیت لمّا رأیت من شده عذابه نّ. ثم ذکر حالهنّ… فقالت فاطمه(علیه السلام): حبیبی وقرّه عینی! أخبرنی ما کان عملهنّ. فقال: … وأمّا المعلّقه برجلیها فإنّها کانت تخرج من بیتها بغیر إذن زوجها…)
[۲۲] وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۵۵، ح۷.
شیخ صدوق در (عیون الاخبار) از امام رضا(علیه السلام) از پدرانش از امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: من و فاطمه نزد پیامبر رفتیم. پیامبر را دیدم که سخت مىگریست. به او گفتم: پدر و مادرم فدایت اى پیامبر خدا! چرا چنین گریه مىکنید؟
فرمود: اى علی! شبى که مرا به آسمانها بالا بردند، زنانى رااز امت خویش دیدم که در عذابی سخت بودند که حالشان بر من گران آمد و از دیدن عذاب آنان گریستم. آن گاه حال ایشان را باز گفت:
فاطمه(علیه السلام) بدو گفت: اى عزیز و اى روشنایى دیدهام! کار آنان را برایم بازگوى.
فرمود: زنانى که ایشان را از پاها آویخته بودند، همان کسانى بودند که از خانه خویش بى اجازه شوهر بیرون مىرفتند.
سند این روایت هم جاى سخن بسیار دارد. راوى نخست، على بن عبداللّه در سخن هیچ یک از اهل رجال توثیق نشده و تنها شیخ صدوق از او روایات اندکى نقل کرده و در باب دهم از کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، گفته است: (رضى اللّه عنه) و همین جمله را دلیل بر نیکویى این راوى گرفتهاند.
محمد بن ابى عبداللّه هم، جاى سخن دارد و مشترک بین دو تن است که مرحوم مامقانى در رجال خویش از آن بحث کرده است.
بررسى روایات
درباره این روایات باید بگوییم که : جز یک روایت، همگى داراى سندى نامعتبرند. پیش تر گفتهایم که شمار این روایات به اندازهاى نیست که ما را از بررسى سندى بى نیاز کند؛ زیرا نه متواترند و نه حتى مستفیض. با این همه، در این جا به بررسى دلالت این روایات مىپردازیم و در این باره دو نکته را یادآور مىشویم:
ناهماهنگى میان کار ناپسند بیرون رفتن از خانه با کیفرى که در روایات آمده، مىرساند که یا باید ازاین روایات دست کشید و یا باید مقصود از بیرون رفتن را نیک دریافت. به راستى باید گفت: حتى اگر بپذیریم که بیرون رفتن زن از خانهاش بى اجازه شوهر، بى هیچ قید وشرطى نارواست، آیا مىتوان باور کرد که این کار کیفرى چون نفرین خداوند بزرگ و فرشتگان مهر و خشم را در پى دارد و آیا نفرین هر چه بر آن مىگذرد و آویخته شدن با پاها در روز رستاخیز و مانند آن با این کار تناسبى دارد؟ مردى که خود در خانه نیست و درخواست کامجویى زناشویى هم نکرده و زنش را از رفتن به دیدار پدر و مادرش باز داشته است، اگر زن به دیدار آنان برود، نفرین خداوند و فرشتگان و کیفر سخت دوزخ را خواهد چشید؟ چنین انگارهاى با انبوه آموزشهاى اخلاقى و حقوقى دین ناسازگار است و در اساس، همین روایات را مىتوان گواه آن گرفت که مقصود از بیرون رفتن، همان رها کردن تعهّد و التزام خانوادگى و تلاش در پاشیده شدن بنیاد پاک پیوند زناشویى و مانند آن است. آرى اگر زنى با کژرفتارى و بهانه جویى زندگى را تلخ و تباه کند و از پذیرش تعهدهاى این پیوند سرباز زند و راه را براى برهم خوردن این پیوند ارزشمند، هموار سازد، شایسته نفرین خداوند و کیفر سخت دوزخ خواهد بود، نه این که اگر به دیدار پدر و مادر بیمار خویش بشتابد و یا در سوگوارى آنان به خانه پدرش رود، شایسته آن کیفرهاست. بنابراین، خود این روایات، گذشته از نامعتبر بودن سند آن به خوبى مىرساند که مقصود، ناروا شمردن بى قید و شرط بیرون رفتن زن از خانه شوهر نیست.
آنچه گفتهایم، با در نظر گرفتن جایگاه اجتماعى زن در گذشته و سطح فرهنگ و خلق و خوى حاکم بر بخش گستردهاى از زنان در سرزمینهاى گوناگون و حتى سرزمنیهاى اسلامى، پذیرفتنى تر مىنماید. هر چند با پیدایش اسلام، دگرگونى ژرفى در جایگاه فرهنگى و اجتماعى و… زنان پدیدار شد، ولى روحیات و شیوههاى برخوردى این جنس در نتیجه ستمها و شرایط ناشایست گذشته، زمینه را براى واکنش هاى نابجاتر آنان دربرابر دشواریهاى زندگى فراهم مىساخت و چه بسا با شتابزدگى، شیرازه زندگى کهن و پایدارى را بر هم مىزدند و نگاه این روایات به چنین مسائلى است، نه بیرون رفتن معمولى و بخردانه همسر از خانه شوهر.
در این جا نیز باز هم بر همان نکته پیشین پاى مىفشاریم که سخن روایات درباره زنانى است که خانه و زندگى زناشویى را رها مىکنند و راه را براى پاشیده شدن این بنیاد ارزشمند هموار مىسازند و نه هرگونه بیرون رفتن. این بار روایتى را دلیل سخن خویش گرفتهایم که شایسته درنگ بسیار است.
(محمد بن یعقوب، عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن النوفلی، عن السکونی، عن أبى عبداللّه(علیه السلام) قال: قال رسول اللّه(صلی الله علیه و اله و سلم): أیّما امرأه خرجت من بیتها بغیر إذن زوجها فلانفقه لهاحتى ترجع.)
[۲۳] وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۲۹، ح۱.
از امام صادق(علیه السلام) که فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و اله و سلم) فرمود:هر زنى که از خانه شوهرش بى اجازه او بیرون رود، نفقهای براى آن زن نیست تا هنگامى که باز گردد.
سند این روایت از سندهاى شناخته شدهاى است که بویژه در کتاب ارزشمند (کافى) بارها آمده و فقیهان ما نیز از گذشته تاکنون، در بابهاى گوناگون فقهى و غیر آن، این سند را پذیرفته و به روایاتى این گونه عمل کردهاند،گرچه نوفلى و سکونى را از امامیه به شمار نیاوردهاند. مرحوم شیخ صدوق نیز در (فقیه)
[۲۴] من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۴، ص۶، دارالکتب الاسلامیه، تهران.
این روایت را آورده است.
دلالت حدیث نیز بسیار روشن است و از رهگذر همین روشنى مىتوان آن را گواهى بر مطلب ما گرفت. مىدانیم که پس از پیمان زناشویى همیشگى، هزینههاى زندگى زن بر عهده شوهر است و این هزینهها، حتى پس از طلاق رجعی نیز، تا هنگامىکه زن در عدّه باشد، بر مرد واجب است. فقیهان ما در جاى خودش بحث گستردهاى را درباره نفقه و شرایط آن دارند که جاى آن همه در این نوشته نیست. نکته مهم این است که اگر زن از انجام تکلیف خویش در امور زناشویى سرباز زند، حق دریافت نفقه را هم ندارد. چنین زنى را در زبان فقه ( ناشزه) مىنامند. بنابراین، روایت یاد شده از امام صادق(علیه السلام)، درباره زنى سخن مىگوید که از انجام وظیفه خود سرباز زده و خانه و زندگى خویش را رها کرده است. به دیگر سخن، زنى که با قهر و رها کرد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 