پاورپوینت کامل هستی انسان در فلسفه هایدگر ۴۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هستی انسان در فلسفه هایدگر ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هستی انسان در فلسفه هایدگر ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هستی انسان در فلسفه هایدگر ۴۰ اسلاید در PowerPoint :
سرنوشت انسان در فلسفه هایدگر
«مارتین هایدگر»، فیلسوف معروف آلمانی است. مسئل اصلی هایدگر، مسئل وجود است. از نظر او تاریخ فلسف غرب، تاریخ غفلت از وجود و توجه به موجود است.
فهرست مندرجات
۱ – فضای فکری هایدگر
۲ – دیدگاههای انسان شناسی
۲.۱ – مفهوم زندگی
۲.۲ – اصالت
۲.۳ – هستی
۲.۴ – نیستی و متافزیک
۲.۵ – هستی در نگاه سایر فلاسفه یونان
۲.۶ – نگاه هایدگر به نیستی
۲.۷ – تشابه هستی به زندگی
۲.۸ – ضرورت بحث مرگ
۳ – منبع
فضای فکری هایدگر
مارتینهایدگر در معرفی خود چنین جلوه میدهد که گویا از همان آغاز پرداختن به فلسفه، درگیر پرسش هستی بوده است. میگوید که خواندن رساله دکترای فرانتس برنتانو با عنوان «درباره معنای جداگانه هستنده از نظر ارسطو (۱۸۶۲)» در سال ۱۹۰۷ او را با مسئله هستی رودررو کرده است. او چنین مینماید که گویا این پرسش همواره مسیر فکری او را از آغاز تا «هستی و زمان» و از «هستی و زمان» به بعد تعیین کرده است.
واقعیت این است که هایدگر در فضای فلسفیای آغاز بهاندیشه میکند که موضوع مرکزی آن بنیانگذاری علم است. فلسفه باید علمی شود و علم باید تفسیر فلسفی شود و همچون گذشته از فلسفه حرفشنوی داشته باشد.
دیدگاههای انسان شناسی
هایدگر نوپا تحت تاثیر فضای نوکانتی اطراف خود، نگران وضع و حال علوم است، نگران فلسفه است. او نیز همانند استاد خود، هوسرل میخواهد که علم و فلسفه از بحران درآیند و بر پایه مطمئنی استوار شوند. هوسرل هم چنان نگران علم است اما هایدگر نگران نگرانی است و همچون پدیدارشناسانی که حرکت بهسوی امر مشخص یا به تعبیر دیگر «خودِ امور» را سرلوحه کارشان قرار میدهند، هایدگر نگران نگرانی، امر مشخصی را که باید به آن رجوع کرد، خود زندگی در نظر میگیرد و میکوشد از پدیدارشناسی یک فلسفه زندگی بسازد. او به دنبال فهم مسئله زندگی است.
مفهوم زندگی
اما زندگی چیست؟ زندگی را باید از درون زندگی شناخت. زندگی تشخص است: ما در جهان زندگی میکنیم و همواره اسیر موقعیت هستیم، همواره اینجاییم، آنجاییم، در جایی هستیم. پس زندگی در درجه نخست در جایی بودن است. در اینجاست که مفهوم مشهور هایدگری «آنجابودگی» (Dasein) شکل میگیرد.
هایدگر در کتاب هستی و زمان تاکید میکند که وجه تفکیککننده وجود انسان یا آنچه او دازاین میخواند این است که وجود انسان، مسئلهای برای خود است. دازاین میتواند از خودش پرسش کند و خود را مورد انتقاد قرار دهد. دازاین نه «من میاندیشم» دکارتی است که درونش بر خود آشکار است و نه قهرمان تراژیک اگزیستانسیالیستی که بیتفاوت در مقابل سر خم کردن به فشار جامعه مقاومت میکند. دازاین باید از غوطهوریاش در فعالیتهای روزانه فهمیده شود.
پرسش از پی معنای زندگی، هایدگر را بهسوی پرسش از پی معنای هستی انسان میراند و پرسش از پی هستی اصیل انسانی را طرح میکند. او بر این باور است که پاسخ به این مسئله کلید حل مسئله هستی است.
اصالت
اما اصالت چیست و فرد اصیل کیست؟ فرد اصیل کسی است که میتواند بگوید: من خودم هستم. آدمها، آدمهای واقعی در زندگی واقعی معمولاً خودشان نیستند. دیگران برایشان تصمیم میگیرند که آنها چه باشند، چه رفتاری داشته باشند، چه بیندیشند، چه بگویند و… انسان گرفتار روزمرگی، اصالت ندارد. پس باید در جستوجوی موقعیتی بود که فرد بتواند در آن، خودش باشد. فرد اصیل و نااصیل هر دو هستند، هر دو میتوانند بگویند: من هستم. «هستم» در این دو حالت متفاوت بار معنایی مختلف دارد. هایدگر جوان در جستوجوی «هستم» اصیل است. کاوش این «هست» وظیفه هستیشناسی است. اما هستیشناسی نباید با «هست» چیزها آغاز کند بلکه، هستن «من هستم» و «تو هستی» باید آغازگر باشد.
هستی
هستیشناسی سنتی به هستنده (موجود) پرداخته، هستندهای به نام جوهر و چیزهایی که به نام عَرَض بر آن بار میشوند. هستیشناسی سنتی نگران هستی نیست، خیالش آسوده است که هستی هست، حضور پایدار دارد، در مقابل هستیشناسی هایدگری، نگران هستی است، زیرا نگران هستندهای است که در برابر هستی میایستد و میپرسد: این چیست، هستی چیست؟ برای همین است که هایدگر، یکی از بزرگترین منتقدان متافیزیک نام گرفته است. او معتقد است که متافیزیک، از زمان ارسطو زیر سلطه منطق بوده و فیلسوف باید برای فهم معنای هستی سلطه منطق را برافکند. در واقع مسئله اصلی متافیزیک، پرسش از چیستی هستنده بهعنوان هستنده است و چون به نظر متافیزیک، همه میدانند که هستی چیست، ازاینرو پرسش از هستی زائد است. هستیشناسی متافیزیک نه هستیشناسی، بلکه هستنده شناسی است. نکتهای که هایدگر تاریخ تفکر را متوجه آن کرد این بود که هستی، هستنده نیست. این آغاز هستیشناسی هایدگر است. او برخلاف متافیزیک که پرسش از هستنده را مطرح کرد، پرسش از هستی را سرلوحه فلسفهپردازی خود قرارداد. منظور از پرسش از هستی، پرسش از معنای هستی است. هایدگر در بحث خود درباره پرسش از هستی میخواهد در برابر متافیزیک نشان دهد که تا چه حد نادرست است که هستی را هستندهای (به هر نوع و با هر مشخصاتی) بدانیم. هستی آن است که هستندگان را «هست» میکند، بهجای اینکه «نیست باشند.» هایدگر «مسئله هستی» را موضوع بنیادین اندیشه و نکته اصلی در سخن فلسفی میدانست.
او در آغاز پیشگفتار هستی و زمان، مسئلهای بهظاهر ساده را بنیادین خواند: «معنای هستی چیست؟» یگانه هستندهای که میتواند چنین پرسشی را مطرح کند انسان است. به همین دلیل، هایدگر «هستی و زمان» را با تحلیل موقعیتهای هستی شناسانه انسان آغاز کرد.
چند سال پس از انتشار هستی و زمان (وقتی هایدگر میکوشید پرسشهای فلسفی خود را از راه تازهای بیان کند و آن ایام را «دوران دگرگونی» در کار فلسفیاش میخواند)، پرسش بنیادین را چنین مطرح کرد: «حقیقت هستی چیست؟»، اما بهسرعت آن را دقیقتر بیان کرد و پرسید «چرا هستندگان هستند بهجای اینکه نباشند؟». این همان پرسش بهظاهر سادهای است که در هستی و زمان به شکل معنای هستی مطرحشده بود و شاید دقیقترین شکل بیان مسئله هستی باشد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 