پاورپوینت کامل هد هد ۴۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هد هد ۴۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هد هد ۴۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل هد هد ۴۳ اسلاید در PowerPoint :

هدهد

حضرت سلیمان (علیه‌السّلام) با تمام حشمت و شکوه و قدرت بی نظیر بر جهان حکومت می‌کرد. پایتخت او بیت المقدس در شام بود. خداوند نیروهای عظیم و امکانات بسیار در اختیار او قرار داده بود، تا آن جا که رعد و برق و جن و انس و همه پرندگان و چرندگان و حیوانات دیگر تحت فرمان او بودند. و او زبان همه آنها را می‌دانست.

فهرست مندرجات

۱ – هدف سلیمان
۲ – غیبت هدهد
۳ – ملکه سبا
۴ – رد هدیه
۵ – پیوستن به سلیمان
۶ – ایمان آوردن بلقیس
۷ – شکایت پشه
۸ – شکایت پیر زن از باد
۹ – عناوین مرتبط
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع

هدف سلیمان

هدف حضرت سلیمان (علیه‌السّلام) این بود که همه انسانها را به سوی خدا و توحید و اهداف الهی دعوت کند و از هرگونه انحراف و گناه باز دارد و همه امکانات را در خدمت جذب مردم به سوی خدا قرار دهد.

غیبت هدهد

در همین عصر در سرزمین یمن، بانویی به نام «بلقیس» بر ملت خود حکومت می‌کرد و دارای تشکیلات عظیم سلطنتی بود. ولی او و ملتش به جای خدا، خورشید پرست و بت پرست بودند و از برنامه‌های الهی به دور بوده و راه انحراف و فساد را می‌پیمودند. بنابراین لازم بود که حضرت سلیمان (علیه‌السّلام) با رهبریها و رهنمودهای خردمندانه خود آنها را از بیراهه و کجرویها به سوی توحید دعوت کند. و مالاریای بت پرستی را که واگیر نیز بود، ریشه کن نماید.
روزی حضرت سلیمان بر تخت حکومت نشسته بود. همه پرندگان که خداوند آنها را تحت تسخیر سلیمان قرار داده بود با نظمی مخصوص در بالای سر سلیمان کنار هم صف کشیده بودند و پر در میان پر نهاده و برای تخت سلیمان سایه‌ای تشکیل داده بودند تا تابش مستقیم خورشید، سلیمان را نیازارد. در میان پرندگان، هدهد (شانه به سر) غایب بود، و همین امر باعث شده بود به اندازه جای خالی او نور خورشید به نزدیک تخت سلیمان بتابد.
سلیمان دید روزنه‌ای از نور خورشید به کنار تخت تابیده، سرش را بلند کرد و به پرندگان نگریست دریافت هدهد غایب است. پرسید: «چرا هدهد را نمی‌بینم، او غایب است. به خاطر عدم حضورش او را تنبیهی شدید کرده یا ذبح می‌کنم مگر این که دلیل روشنی برای عدم حضورش بیاورد.»

ملکه سبا

چندان طول نکشید که هدهد به محضر سلیمان (علیه‌السّلام) آمد، و عذر عدم حضور خود را به حضرت سلیمان (علیه‌السّلام) چنین گزارش داد:
«من از سرزمین سبا، (واقع در یمن) یک خبر قطعی آورده‌ام. من زنی را دیدم که بر مردم (یمن) حکومت می‌کند و همه چیز مخصوصا تخت عظیمی را در اختیار دارد. من دیدم آن زن و ملتش خورشید را می‌پرستند و برای غیر خدا سجده می‌نمایند، و شیطان اعمال آنها را در نظرشان زینت داده و از راه راست باز داشته است و آنها هدایت نخواهند شد، چرا که آنها خدا را پرستش نمی‌کنند…! آن خداوندی که معبودی جز او نیست و پروردگار و صاحب عرش عظیم است.»

[۱] نمل/سوره۲۷، آیه۲۰ -۲۶.

(این مطلب حاکی است که پرندگان دارای هوش و دریافت هستند)
حضرت سلیمان (علیه‌السّلام) عذر غیبت هدهد را پذیرفت، و بی درنگ در مورد نجات ملکه سبا و ملتش احساس مسؤولیت نمود و نامه‌ای برای ملکه سبا (بلقیس) فرستاد و او را دعوت به توحید کرد. نامه کوتاه اما بسیار پر معنا بود و در آن چنین آمده بود: «به نام خداوند بخشنده مهربان ـ توصیه من این است که برتری جویی نسبت به من نکنید و به سوی من بیایید و تسلیم حق گردید.»

[۲] نمل/سوره۲۷، آیه۳۰ -۳۱.

سلیمان (علیه‌السّلام) نامه را به هدهد داد و فرمود: «ما تحقیق می‌کنیم تا ببینیم تو راست می‌گویی یا دروغ؟ این نامه را ببر و برکنار تخت ملکه سبا بیفکن، سپس برگرد تا ببینیم آنها در برابر دعوت ما چه می‌کنند؟! »
هدهد نامه را با خود برداشت و از شام به سوی یمن ره سپرد و از همان بالا نامه را کنار تخت بلقیس انداخت.

رد هدیه

بلقیس در کنار تخت خود نامه‌ای یافت که پس از خواندن آن دریافت که نامه از طرف شخص بزرگی برای او فرستاده شده است و مطالب پرارزشی دارد. بزرگان کشور خود را به گرد هم آورد و با آنها در این باره مشورت کرد. آنها گفتند: «ما نیروی کافی داریم و می‌توانیم بجنگیم و هرگز تسلیم نمی‌شویم.»
ولی بلقیس اتخاذ طریق مسالمت آمیز را بر جنگ ترجیح می‌داد و این را دریافته بود که جنگ موجب ویرانی می‌شود، و تا راه حلی وجود دارد نباید آتش جنگ را برافروخت. او پیشنهاد کرد که: هدیه‌ای گرانبها برای سلیمان می‌فرستم تا ببینم فرستادگان من چه خبر می‌آورند.

[۳] نمل/سوره۲۷، آیه۲۹ -۳۵.

بلقیس در جلسه مشورت گفت: من با فرستادگان هدیه برای سلیمان، او را امتحان می‌کنم. اگر او پیامبر باشد میل به دنیا ندارد و هدیه ما را نمی‌پذیرد، و اگر شاه باشد، می‌پذیرد. در نتیجه اگر دریافتیم او پیامبر است، قدرت مقاومت در مقابل او را نخواهیم داشت و باید تسلیم حق گردیم.
بلقیس گوهر بسیار گرانبهایی را در میان حقه (ظرف مخصوصی) نهاد و به فرستادگان گفت: «این گوهر را به سلیمان می‌رسانید و اهداء می‌کنید.»

[۴] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۴، ص۱۱۱.

فرستادگان ملکه سبا به بیت المقدس و به محضر حضرت سلیمان (علیه‌السّلام) آمدند و هدایای ملکه سبا را به حضرت سلیمان (علیه‌السّلام) تقدیم نمودند، به گمان این که سلیمان از مشاهده آن هدایا، خشنود می‌شود و به آنها شادباش می‌گوید.
اما همین که با سلیمان روبرو شدند، صحنه عجیبی در برابر آنان نمایان شد. سلیمان (علیه‌السّلام) نه تنها از آنها استقبال نکرد، بلکه به آنها گفت: «آیا شما می‌خواهید مرا با مال خود کمک کنید درحالی که این اموال در نظر من بی ارزش است، بلکه آن چه خداوند به من داده از آن چه به شما داده برتر است. مال چه ارزشی در برابر مقام نبوت و علم و هدایت دارد، این شما هستید که به هدایای خود شادمان می‌باشید. «فما آتانی الله خیر مما آتاکم بل انتم بهدیتکم تفرحون»
آری این شما هستید که مرعوب و شیفته هدایای پر زرق و برق می‌شوید، ولی اینها در نظر من کم ارزشند.
سپس سلیمان (علیه‌السّلام) با قاطعیت به فرستاده مخصوص ملکه سبا فرمود: «به سوی ملکه سبا و سران کشورت باز گرد و این هدایا را نیز با خود ببر، اما بدان ما به زودی با لشکرهایی به سراغ آنها خواهیم آمد که توانایی مقابله با آن را نداشته باشند، و ما آنها را از آن سرزمین آباد (یمن) خارج می‌کنیم در حالی که کوچک و حقیر خواهند بود.»

[۵] نمل/سوره۲۷، آیه۳۶ – ۳۷.

پیوستن به سلیمان

فرستاده مخصوص سلیمان با همراهان به یمن بازگشتند و عظمت مقام و توان و قدرت سپاه سلیمان و نپذیرفتن هدیه را به ملکه سبا گزارش دادند.
بلقیس دریافت که ناگزیر باید تسلیم فرمان سلیمان (که فرمان حق و توحید است) گردد و برای حفظ و سلامت خود و جامعه هیچ راهی جز پیوستن به امت سلیمان ندارد. به دنبال ای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.