پاورپوینت کامل ویژگیهای سلیمان ۸۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ویژگیهای سلیمان ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ویژگیهای سلیمان ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ویژگیهای سلیمان ۸۲ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل ویژگیهای سلیمان ۸۲ اسلاید در PowerPoint
برای یک رهبر حق، مسئله عدالت و پارسایی از مهمترین ویژگیهایی است که موجب عدالتگستری و امنیت و سلامتی جامعه شده، و مردم را از دلبستگیهایی که موجب دوری از خداپرستی و خالص میگردد حفظ میکند. حضرت سلیمان (علیهالسلام) در عین آنکه دارای آن همه قدرت و مکنت بود، هرگز مغرور نشد و از حریم عدالت و پارسایی و سادهزیستی خارج نگردید و اگر دارای قصرهای عالی و بلورین بود، آن قصرها را برای زندگی مرفه خود نمیخواست؛ بلکه یک نوع اعجاز مقام پیامبری او در شرایط آن عصر بود، تا همه را به سوی خدای یکتا و بیهمتا جذب کند. شیوه زندگی او چنین بود که وقتی صبح میشد، از اشراف و ثروتمندان روی میگردانید و نزد مستمندان و فقیران میرفت و کنار آنها مینشست.
فهرست مندرجات
۱ – پاورپوینت کامل ویژگیهای سلیمان ۸۲ اسلاید در PowerPoint
۱.۱ – سخن خداوند متعال
۱.۲ – حدیثی از امام صادق
۱.۳ – عظمت سلیمان در قرآن
۲ – عظمت مقام حضرت سلیمان
۲.۱ – دعای مورچه
۲.۲ – گریز از مرگ
۳ – پاسخ جن بزرگ، به پرسشهای سلیمان
۳.۱ – پرسشهای سلیمان از جن
۳.۲ – پرسش اول
۳.۳ – پرسش دوم
۳.۴ – پرسش سوم
۳.۵ – پرسش چهارم
۴ – قضاوت سلیمان
۵ – عصای سلیمان نشانه برتری او
۶ – تواضع سلیمان در برابر خدا
۷ – رژه نیروهای رزمی از مقابل سلیمان
۸ – مکافات یک ترک اَوْلی
۹ – گفتوگوی سلیمان با مورچه
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
پاورپوینت کامل ویژگیهای سلیمان ۸۲ اسلاید در PowerPoint
مشخصات سلیمان (علیهالسلام) و نمونههایی از عظمت او:
یکی از پیامبران بزرگی که هم دارای مقام نبوت بود و هم دارای حکومت بینظیر و بسیار وسیع، حضرت سلیمان بن داوود (علیهالسلام) است که نام مبارکش هفده بار در قرآن آمده است. او با یازده واسطه به حضرت یعقوب (علیهالسلام) میرسد و از پیامبران بزرگ بنیاسرائیل میباشد.
سلیمان (علیهالسلام) حکومت وسیعی به دست آورد که در آن جن و انس و پرندگان و چرندگان و باد، همه تحت فرمان او بودند، و بر سراسر زمین فرمانروایی مینمود.
سخن خداوند متعال
خداوند در تمجید او میفرماید:
«وَ وَهَبْنا لِداوود سُلَیمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ؛ ما سلیمان را به داوود (علیهالسلام) بخشیدیم، چه بنده خوبی! زیرا همواره با خدا ارتباط داشت و به سوی خدا بازگشت میکرد و به یاد او بود».
[۱] ص/سوره۳۸، آیه۳۰.
حدیثی از امام صادق
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «چهار نفر بر سراسر زمین فرمانروایی کردند که دو نفر از مؤمنان بودند و دو نفر از کافران. مؤمنان عبارت بودند از: سلیمان و ذوالقرنین (علیهماالسلام) و کافران عبارت بودند از: بخت النصر و نمرود.
[۲] قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، ج۱، ص۶۰ (واژه بخت).
عظمت سلیمان در قرآن
قرآن در آیه ۱۲ و ۱۳ سوره سبأ، گوشهای از عظمت و امکانات وسیع سلیمان را بازگو کرده و چنین میفرماید:
«و برای سلیمان (علیهالسلام) باد را مسخر کردیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را میپیمود، و عصرگاهان مسیر یک ماه را، و چشمه مس (مذاب) را برای او روان ساختیم، و گروهی از جن پیش روی او به اذن پروردگارش کار میکردند، و هر کدام از آنها که از فرمان ما سرپیچی میکرد، او را عذاب آتش سوزان میچشاندیم. آنها هر چه سلیمان (علیهالسلام) میخواست برایش درست میکردند، معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوضها، و دیگهای ثابت (که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود، و به آنان گفتیم:) ای آلداوود! شکر (این همه نعمت را) به جا آورید؛ ولی عده کمی از بندگان من شکرگزارند.
[۳] سبأ/سوره۳۴، آیه۱۳ ۱۲.
آری خداوند مواهب عظیمی به این پیامبر بزرگ داد، مرکبی بسیار سریع و تندرو که با آن میتوانست در مدتی کوتاه، سراسر کشور پهناورش را سیر کند، مواد معدنی فراوان برای انواع صنایع و نیروی فعال کافی برای شکل دادن به این مواد معدنی به او عطا کرد. او با بهرهگیری از این وسایل، معابد بزرگی ساخت، و مردم را به عبادت خدای یکتا ترغیب نمود، و برای پذیرایی از لشکریان و مستضعفان، امکانات وسیعی در اختیارش قرار گرفت و در برابر این همه مواهب، خداوند به او دستور شکرگزاری داد.
حضرت سلیمان (علیهالسلام) در سیزده سالگی حکومت را به دست گرفت و چهل سال حکومت کرد و در سن ۵۳ سالگی از دنیا رفت.
[۴] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۴، ص۷۳.
[۵] برقی، أحمد بن محمد بن خالد، محاسن، ص۱۹۳.
(مطابق بعضی از روایات، حضرت سلیمان ۷۱۲ سال عمر کرد).
[۶] شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۵۲۴.
[۷] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۴، ص۱۴۰.
عظمت مقام حضرت سلیمان
عظمت مقام ظاهری و باطنی حضرت سلیمان (علیهالسلام) بسیار وسیع و بینظیر بود. در اینجا در میان صدها نمونه، به سه نمونه زیر توجه کنید:
دعای مورچه
در زمان حضرت سلیمان، بر اثر نیامدن باران، قحطی شدید به وجود آمد. ناچار مردم به حضور حضرت سلیمان آمدند و از قحطی شکایت کردند و درخواست نمودند تا حضرت سلیمان (علیهالسلام) برای طلب باران، نماز «استسقاء» بخواند.
سلیمان (علیهالسلام) به آنها گفت: فردا پس از نماز صبح، با هم برای انجام نماز استسقاء به سوی بیابان حرکت میکنیم.
فردای آن روز مردم جمع شدند و پس از نماز صبح، به طرف بیابان حرکت کردند. ناگهان سلیمان (علیهالسلام) در مسیر راه مورچهای را دید که پاهایش را روی زمین نهاده و دستهایش را به سوی آسمان بلند نموده و میگوید: «خدایا ما نوعی از مخلوقات تو هستیم و از رزق تو، بینیاز نیستیم. ما را به خاطر گناهان انسانها به هلاکت نرسان».
سلیمان (علیهالسلام) رو به جمعیت کرد و فرمود: «به خانههایتان باز گردید، خداوند شما را به خاطر غیر شما (مورچگان) سیراب کرد!».
در آن سال آنقدر باران آمد که سابقه نداشت.
[۸] کلینی، محمد بن یعقوب، روضه الکافی، ص۲۴۶.
آری گناه موجب بلا از جمله قحطی خواهد شد.
گریز از مرگ
در زمان حکومت حضرت سلیمان (علیهالسلام)، مردی سادهاندیش، در حالی که سخت ترسیده و وحشت کرده بود و چهرهاش زرد و لبهایش کبود شده بود، به سرای سلیمان (علیهالسلام) پناهنده شد و با عجز و لابه گفت: «ای سلیمان به من پناه بده».
سلیمان به او گفت: «چه شده؟»
او عرض کرد: «عزرائیل با خشم به من نگاه کرد، وحشت کردم، از شما تقاضای عاجزانه دارم که به باد فرمان بدهی که مرا به هندوستان ببرد تا از بند عزرائیل رهایی یابم.
سلیمان به تقاضای او توجه کرد. (سلیمان در توجه به مستضعفان بهگونهای بود که وقتی صبح میشد، از اشراف و رجال ثروتمند روی برمیگرداند و نزد مستمندان و تهیدستان میآمد و با آنها مینشست و میفرمود: «مِسکینٌ مَعَ المَساکین؛ مستمندی همراه مستمندان است»).
[۹] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۴، ص۸۳.
باد را فرمود تا او را شتاب بُرد سوی خاک هندستان بر آب
روز بعد، سلیمان (علیهالسلام)، عزرائیل را دید و گفت: «چرا به این بینوا، با دیده خشمآلود، نگاه کردی که از وطن، آواره و بیخانمان شد».
عزرائیل گفت: «خداوند فرموده بود که من جان او را در هندوستان قبض کنم و چون او را در اینجا دیدم، ازاینرو در فکر فرو رفتم و حیران شدم؛ با تعجب گفتم اگر او دارای صد پر هم باشد و به طرف هندوستان پرواز کند، به آنجا نمیرسد:
چون به امر حق به هندستان شدم ••• دیدمش آنجا و جانش بِستُدم
[۱۰] دیوان مثنوی، دفتر ۱، ص۲۸ (به خط میرخانی).
به هندوستان رفتم و دیدم او آنجاست، و در نتیجه جانش را گرفتم».
پاسخ جن بزرگ، به پرسشهای سلیمان
حضرت سلیمان (علیهالسلام) از پیامبرانی بود که خداوند او را بر جن و انس و… مسلط نموده بود. روزی چند نفر از اصحاب خود را همراه یکی از جنهای بزرگ و گردنکش فرستاد، تا چند ساعتی به میان مردم بروند و گردش کنند و سپس باز گردند و به اصحاب فرمود: در این سیر و سیاحت هر چه را از آن جن شنیدید، به خاطر بسپارید و وقتی نزد من آمدید برای من بیان کنید.
آنها همراه آن جن سرکش حرکت کردند تا به بازار رسیدند و امور زیر را از آن جن دیدند:
۱. دیدند آن جن به آسمان نگاه کرد و سپس به مردم نگریست و سرش را تکان داد.
۲. از آنجا عبور نمودند تا به خانهای رسیدند، شخصی از دنیا رفته و بستگان او گریه میکنند. آن جن وقتی که آن منظره را دید، خندید.
۳. از آنجا عبور نمودند و افرادی را دیدند که سیر را با پیمانه میفروشند؛ ولی فلفل را با وزن (و سنجش دقیق ترازو) میفروشند. آن جن با دیدن آن منظره خندید.
۴. از آنجا عبور نمودند و به گروهی رسیدند. دیدند آنها ذکر خدا میگویند و به یاد خدا به سر میبرند؛ ولی گروه دیگری در کنار آنها هستند و به امور بیهوده و باطل سرگرم میباشند. آن جن سرش را تکان داد و لبخند زد.
یاران سلیمان (علیهالسلام)، از این سیر و عبور بازگشتند و جریان را (در چهار مورد فوق به سلیمان (علیهالسلام) گزارش دادند.
پرسشهای سلیمان از جن
سلیمان (علیهالسلام) آن جن را احضار کرد و از او از چهار موضوع مذکور پرسید:
پرسش اول
وقتی که به بازار رسیدی، چرا سرت را به آسمان بلند نمودی. و سپس به زمین و مردم نگاه کردی و سرت را تکان دادی؟
جن گفت: فرشتگان را بالای سر مردم دیدم که اعمال آنها را با شتاب مینوشتند. تعجب کردم که آنها اینگونه با شتاب مینویسند؛ ولی انسانها آنگونه با شتاب سرگرم (امور مادی خود) هستند.
پرسش دوم
وقتی که به خانهای وارد شدی، شخصی مرده بود و حاضران گریه میکردند، چرا خندیدی؟
جن گفت: خندهام ازاینرو بود که آن شخص مرده، به بهشت رفت؛ ولی حاضران (به جای خوشحالی) گریه میکردند.
پرسش سوم
چرا وقتی که دیدی سیر را با پیمانه، و فلفل را با وزن میفروشند، خندیدی؟
جن گفت: ازاینرو که دیدم سیر را با آن همه ارزش، که کیمیای درمان است با پیمانه میفروشند؛ ولی فلفل را که مایه بیماری است، با وزن دقیق به فروش میرسانند! ازاینرو از روی تعجب خندیدم.
پرسش چهارم
چرا در مورد آن دو گروه که یکی در یاد خدا و دیگری سرگرم لهو و امور بیهوده بودند، سر تکان دادی و خندیدی؟
جن گفت: زیرا تعجب کردم که دو گروه، هر دو انساناند؛ ولی گروه اول بیدار در یاد خدایند؛ اما گروه دوم غافل و سرگرم در بیهودگی هستند.
[۱۱] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۴، ص۷۹.
قضاوت سلیمان
قضاوت سلیمان، و جانشینی او از داوود (علیهالسلام):
حضرت داوود (علیهالسلام) (از پیامبران خدا بود و سالها در میان قوم خود، به هدایت مردم پرداخت. در اواخر عمر) از طرف خدا به او وحی شد: «از خاندان خود، وصی و جانشین برای خود تعیین کن».
حضرت داوود (علیهالسلام) چندین فرزند (از همسران مختلف) داشت. یکی از پسرانش نوجوانی بود که مادر او نزد حضرت داوود (علیهالسلام) به سر میبرد، و داوود (علیهالسلام) مادر او را (که یکی از همسرانش بود) دوست داشت.
حضرت داوود (علیهالسلام) پس از دریافت وحی مذکور، نزد آن همسرش آمد و به او گفت: «خداوند به من وحی کرده تا از خاندانم، یکی از آنها را برای خود وصی و جانشین قرار دهم».
همسر داوود: خوب است که آن وصی، پسر من باشد.
داوود: من نیز، قصدم همین بود؛ ولی در علم حتمی خدا گذشته که وصی من «سلیمان» (پسر دیگرم) است.
از سوی خدا وحی دیگری به داوود (علیهالسلام) شد که قبل از رسیدن فرمان من شتاب نکن.
از این وحی، چندان نگذشت که دو مرد که با هم مرافعه و نزاع داشتند به حضور حضرت داوود (علیهالسلام) برای قضاوت آمدند. آنها به داوود (علیهالسلام) گفتند: یکی از ما دامدار است، و دیگری باغدار میباشد.
خداوند به داوود (علیهالسلام) وحی کرد: پسران خود را نزد خود جمع کن و به آنها بگو هر کس در مورد نزاع این دو نفر باغدار و دامدار، قضاوت صحیح کند، او وصی تو بعد از تو است.
حضرت داوود (علیهالسلام) پسران خود را نزد خود جمع کرد و ماجرا را به آنها گفت، آنگاه باغدار و دامدار، جریان دعوای خود را چنین بیان کردند.
باغدار: گوسفندهای این مردِ دامدار به میان باغ من آمدهاند و به درختان من صدمه زدهاند.
دامدار: من اطلاع نداشتم، آنها حیواناند و خودشان به محل باغ او رفتهاند.
در میان پسران داوود (علیهالسلام) هیچکدام سخنی نگفت، جز سلیمان (علیهالسلام) که به باغدار (صاحب باغ درخت انگور) فرمود:
«ای باغدار! گوسفندان این مرد، چه وقت به باغ آمدهاند»؟
باغدار: شبانه آمدهاند.
سلیمان: (خطاب به دامدار) ای صاحب گوسفندان! من حکم میکنم که بچهها و پشم امسالِ گوسفندهای تو، به باغدار تعلق دارد. (زیرا دامدار در شب، لازم است که گوسفندان خود را حفظ و کنترل کند).
داوود (علیهالسلام) به سلیمان گفت: چرا حکم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 