پاورپوینت کامل ویژگی های حضرت یحیی ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ویژگی های حضرت یحیی ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ویژگی های حضرت یحیی ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ویژگی های حضرت یحیی ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

ویژگی‌های یحیی

حضرت ‌یحیی (علیه‌السلام) از سلسله‌ انبیای ابراهیمی (علیهم‌السلام) به شمار می‌آ‌ید و گذشته از اتصاف به اوصاف نبوت عام، از و‌یژگی‌های نبوت خاص برخوردار بود، که قرآن کر‌یم به هر دو بخش آن اشاره می‌کند. حضرت ‌یحیی‌ (علیه‌السلام) جزو سالکان بوده است، به عنوان رسمی‌تر‌ین صراط معرفی شد و پیامبر گرامی اسلام‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مأمور‌یت ‌یافت که همان راه را ادامه دهد و به همان هدا‌یت پیشگامانِ رهبری اقتدا کند، نه به خود آنان.

فهرست مندرجات

۱ – ویژگی‌های حضرت یحیی
۱.۱ – قیام یحیی در خردسالی
۱.۲ – خوف و پارسایی یحیی در خردسالی
۱.۳ – خوف شدید یحیی از خدا
۱.۴ – وارستگی حضرت یحیی
۱.۵ – مقام والای یحیی
۲ – پانویس
۳ – منبع

ویژگی‌های حضرت یحیی

حضرت یحیی (علیه‌السلام) ویژگی‌های گوناگون دارد و زهد و پارسایی ایشان در سطح بسیار بالایی است و بر اثر پاک‌زیستی و رابطه تنگاتنگ با خدا، به مقامی والا رسیده است.

قیام یحیی در خردسالی

مدتی بود که بنی‌اسرائیل بدون پیامبر و رهبر مانده بودند و همین امر موجب آشوب و بروز بلاهای بسیاری در میانشان شده بود، تا آن هنگام که حضرت یحیی (علیه‌السلام) به هفت سالگی رسید. آن حضرت در این سن و سال برای هدایت مردم قیام کرد و در محل اجتماع مردم سخن‌رانی نمود. پس از حمد و ثنای الهی، ایام خدا را به یاد مردم آورد، و هشدار داد که گرفتاری‌ها و بلاها بر اثر گناهانی است که در میان بنی‌اسرائیل رایج شده است، و عاقبت نیک از آن پرهیزکاران است، و آنها را به آمدن حضرت مسیح (علیه‌السلام) بشارت داد.

[۱] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۴، ص۱۷۹ ۱۸۰.

[۲] قمی، أبی‌جعفر، محمد بن علی بن حسین بن بابویه (شیخ صدوق)، کمال الدین، ص۱۵۸.

روزی کودکان نزد یحیی (علیه‌السلام) آمدند و گفتند: «اِذهب بِنا نلعبْ؛ بیا برویم و با هم بازی کنیم».
یحیی (علیه‌السلام) در پاسخ فرمود: «ما لِلَعبٍ خُلِقنا؛ ما برای بازی کردن آفریده نشده‌ایم».

[۳] حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۳۲۵.

آری یحیی (علیه‌السلام) در همان خردسالی ره صد ساله می‌پیمود، هرگز به کارهای بیهوده دست نمی‌زد، و اهداف منطقی و سودمند را بر سرگرمی‌های بی‌حاصل، ترجیح می‌داد.

خوف و پارسایی یحیی در خردسالی

یحیی (علیه‌السلام) در همان خردسالی از پارسایان برجسته بود. هرگز دل‌بستگی به دنیا نداشت و همواره به خدا و آخرت می‌اندیشید. او در عصر پدرش زکریا (علیه‌السلام) به مسجد بیت المقدس وارد شد، راهبان و دانشمندان عابد را دید که پیراهن موئین و کلاه پشمینه و زبر پوشیده‌اند و با وضع دلخراشی خود را به دیوار مسجد بسته‌اند و مشغول عبادت هستند، یحیی (علیه‌السلام) با دیدن آن منظره نزد مادرش آمد و گفت: «برای من پیراهن موئین و کلاه پشمینه بباف تا بپوشم و به مسجد بیت المقدس بروم و با راهبان و علمای عابد بنی‌اسرائیل به عبادت خدا اشتغال ورزم».
مادرش گفت: «صبر کن تا پیامبر خدا پدرت بیاید و با او در این مورد مشورت کنیم». صبر کردند تا حضرت زکریا (علیه‌السلام) آمد، مادر یحیی (علیه‌السلام) جریان را به حضرت زکریا (علیه‌السلام) خبر داد، زکریا (علیه‌السلام) به یحیی گفت: «چه موجب شده که به این فکرها افتاده‌ای، با این‌که هنوز کودک هستی»؟
یحیی (علیه‌السلام) گفت: «پدر جان! آیا ندیده‌ای افرادی را که کوچک‌تر از من بودند، حادثه مرگ را چشیدند»؟
زکریا گفت: آری چنین افرادی را دیده‌ام. آن‌گاه به مادر یحیی (علیه‌السلام) دستور داد تا چنان لباس و کلاه را برای یحیی آماده سازد. مادر به این دستور عمل کرد، یحیی (علیه‌السلام) لباس و کلاه زبر و موئین پوشید به مسجد بیت المقدس رفت و در کنار عابدان و راهبان، مشغول عبادت شد و آن قدر در عبادت ریاضت کشید که پیراهن موئین گوشت بدنش را آب کرد. روزی به بدن لاغر و نحیف خود نگاه کرد و گریست.
خداوند به یحیی (علیه‌السلام) وحی کرد: «آیا به خاطر آن که اندامت را نحیف و لاغر می‌بینی گریه می‌کنی، به عزت و جلالم اگر یک بار بر آتش دوزخ نگاهی افکنده بودی، بجای پیراهن بافته شده سفت و زبر، پیراهن آهنین می‌پوشیدی».
یحیی (علیه‌السلام) بسیار گریه کرد، به گونه‌ای که آثار سخت گریه در چهره‌اش آشکار شد، این خبر به مادرش رسید، او نزد پسرش یحیی (علیه‌السلام) آمد، از سوی دیگر زکریا نیز آمد و علما و راهبان اجتماع کردند، زکریا (علیه‌السلام) وقتی که آن وضع دل‌خراش را از یحیی (علیه‌السلام) دید فرمود: «پسر جان! این چه حالی است که در تو می‌نگرم، من از درگاه خدا خواستم تا تو را به من ببخشد، و به وسیله تو چشمم را روشن سازد».
یحیی (علیه‌السلام) گفت: پدر جان تو مرا به این کار و حال امر نمودی.
زکریا (علیه‌السلام) فرمود: کی تو را چنین دستور دادم؟
یحیی (علیه‌السلام) عرض کرد: «آیا نگفتی که بین بهشت و دوزخ عقَبه (گردنه)ای است که جز گریه‌کنندگان از خوف خدا، کسی از آن عبور نمی‌کند»؟
زکریا (علیه‌السلام) فرمود: «حال که چنین است به کوشش خود ادامه بده، و حال و شأن تو غیر از حال و شأن من است».
یحیی (علیه‌السلام) برخاست و پیراهن موئین خود را از تن بیرون آورد، و به جای آن دو قطعه نمد (لباس سفت) به او داد، و او را به حال خودش رها ساخت.
یحیی (علیه‌السلام) آن قدر از خوف خدا گریه کرد که اشک‌هایش جاری شد، و آن دو قطعه نمد از اشک‌های او خیس شدند، و قطره‌های اشکش از سر انگشتانش فرو می‌چکید. زکریا (علیه‌السلام) وقتی که حال و وضع پسرش یحیی (علیه‌السلام) را مشاهده کرد، سرش را به جانب آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! این پسر من است، و این اشک‌های چشمانش می‌باشد، ای خدایی که مهربان‌ترین مهربانان هستی».

[۴] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۴، ص۱۶۵ ۱۶۶.

خوف شدید یحیی از خدا

هرگاه حضرت زکریا (علیه‌السلام) می‌خواست بنی‌اسرائیل را موعظه کند، به طرف راست و چپ نگاه می‌کرد، اگر یحیی (علیه‌السلام) را در میان جمعیت می‌دید، از بهشت و دوزخ سخنی نمی‌گفت.
روزی بر مسند نشست تا بنی‌اسرائیل را موعظه کند، یحیی (علیه‌السلام) که عبایش را بر سر نهاده بود، وارد مجلس شد و در گوشه‌ای در میان جمعیت نشست. زکریا (علیه‌السلام) به جمعیت نگریست، و یحیی (علیه‌السلام) را ندید، آن گاه در ضمن موعظه فرمود:
«ای بنی‌اسرائیل! دوستم جبرئیل از جانب خداوند به من خبر داد که در جهنم کوهی به نام «سُکران» وجود دارد،‌ در پایین این کوه دره‌ای هست که نامش «غَضبان» است، زیرا غضب خدا در آن وجود دارد، و در میان آن دره چاهی هست که طول آن به اندازه مسیر صد سال راه است، در میان آن چاه چند تابوت از آتش وجود دارد، و در میان هر یک از آن تابوت‌ها چند صندوق آتشین و لباس آتشین و زنجیرهای آتشین هست».
یحیی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.