پاورپوینت کامل وضعیت مسلمانان در آلمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وضعیت مسلمانان در آلمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وضعیت مسلمانان در آلمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل وضعیت مسلمانان در آلمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

اسلام در آلمان

مسلمانان پس از پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها، سومین گروه مذهبی آلمان را تشکیل می‌دهند. بنابر آمار منتشر شده در بولتن دفتر اداره مطبوعات و اطلاعات دولت این کشور، بیش از ۹۵ درصد مسلمانان آلمان، خارجیان هستند که از این تعداد، ۷۶ درصد ترک بوده و ایرانیان در رده دوم و مسلمانان آلمانی با ۴ درصد کل مسلمانان آلمان، سومین گروه مسلمانان می‌باشند.

فهرست مندرجات

۱ – تاریخچه ورود اسلام
۲ – جمعیت مسلمانان در آلمان
۳ – وضعیت مساجد
۴ – حقوق مسلمانان
۵ – آموزش تعلیمات دینی اسلامی
۶ – دیدگاه آلمانی‌ها نسبت به اسلام
۷ – جمعیت‌های متشکل اسلامی
۷.۱ – تشکیلات جهان‌بینی نوین در اروپا
۷.۱.۱ – منطقه و تعداد اعضاء
۷.۱.۲ – هدف ملی گروش
۷.۱.۳ – رابطه با جماعت النور
۷.۱.۴ – فعالیت‌ها
۷.۲ – اتحادیه ترکی اسلامی اداره امور دینی
۷.۳ – اتحادیه مراکز فرهنگی اسلامی
۷.۴ – حرت نورچولوک یا جماعت النور
۷.۵ – اتحادیه جماعات و جمعیت‌های اسلامی اکثر
۷.۶ – فدراسیون ایده‌آل‌ اندیشان دموکراتیک ترک
۷.۷ – اتحادیه ترکی اسلامی اروپا
۷.۸ – جمعیت اسلامی بوسنیایی
۸ – پانویس
۹ – منبع

تاریخچه ورود اسلام

حضور اولیه مسلمانان در کشورهای آلمانی زبان در ارتباط با زندانیان جنگی عثمانی بعد از تصرف بالکان توسط امپراتوری متجلی شد. این جمعیت تا دهه ۶۰ قرن بیستم به عنوان عامل جمعیتی مهمی تلقی نمی‌شد. شهرهای بزرگی از قبیل برلین (که اولین مسجد این شهر در خانه آقای ویلمرس دورف در سال ۱۹۲۷ ساخته شد) مجموعه نامتجانسی از دیپلمات‌ها، دانشجویان و بازرگانان را شامل می‌شد. در ماه می‌۱۹۵۸، پناهندگانی از شوروی و یوگسلاوی دست به تشکیل اداره مذهبی آوارگان مسلمان در جمهوری فدرال آلمان و برلین زدند که این اداره به چاپ نشریه‌ای به نام «المها جرون» در این کشور پرداخت.
با شکوفایی اقتصاد آلمان و نیاز مبرم به استخدام نیروی کارگر خارجی، تعداد کارگران خارجی، به‌ویژه کارگران ترک، در بین سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۳ سه برابر شد. رسیدگی به امور رفاهی و اجتماعی کارگران ترک به‌عهده بخش اجتماعی و رفاهی حزب سوسیال دموکرات این کشور و جنبش کارگری گذاشته شده بود و به‌منظور جلوگیری از پیدایش بازار سیاه ارز، نرخ ثابت و معینی برای تبدیل پول آلمان به ترکیه در شهرهای صنعتی آلمان موافقت کرد و اولین شبکه در نظر گرفته شد و دولت آلمان رفته رفته با افتتاح کنسولگری‌های ترکیه در شهرهای صنعتی آلمان موافقت کرد و اولین شبکه رادیویی به زبان ترکی نیز برای این کارگران آغاز به کار کرد.
اولین بحران کارگری مربوط به سال ۶۷-۱۹۶۶ بود که دولت با بحران اقتصادی روبرو شد و در نیمه سال، بیش از ۷۰ هزار کارگر ترک بیکار شدند، اما برخلاف پیش بینی‌های انجام گرفته، اکثریت آنان حاضر به مراجعت به ترکیه نشدند و حتی تعداد زیادی از کارگران مذکور پس از گذشت بحران اقتصادی، شغل جدیدی پیدا کردند. بحران اقتصادی فوق و بیکاری کارگران خارجی در مجموع، سیاست استخدام کارگر خارجی آلمان را به زیر سؤال برد و دولت مجبور شد در سال ۱۹۷۳، قوانین جدیدی در خصوص مهاجرت وضع نماید. بر اساس قوانین جدید، کارفرمایان آلمانی می‌بایست برای کارگران و کارکنان مهاجر خود، امکانات اولیه رفاهی، از قبیل خانه و بهداشت و بیمه همگانی، فراهم آورند. آنها همچنین مجبور به پرداخت مالیات بیشتری برای جبران کمبودهای آموزشی کارگران و کارکنان مهاجر خود شدند.
از سال ۱۹۸۵ به بعد، تغییر عمده‌ای در بافت مهاجرت به آلمان به وجود آمد، گروه جدید مهاجران غالبا خواستار کار نبودند و بلکه از پناهندگان سیاسی کشورهایی چون ترکیه و برخی کشورهای عرب بودند. پناهندگان سیاسی جدید، ابتدا وارد برلن شرقی شده و سپس توسط مقامات آن کشور، تحویل مقامات برلن غربی می‌شدند، در سال ۱۹۸۶، به دلیل بالا رفتن میزان پناهندگی سیاسی، بین دو آلمان قراردادی منعقد شد و بدین وسیله، یکی از راه‌های ورود پناهندگان به این کشور مسدود گردید.

جمعیت مسلمانان در آلمان

مسلمانان پس از پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها، سومین گروه مذهبی آلمان را تشکیل می‌دهند. پس از مسلمانان، بودائیان و یهودیان، به ترتیب چهارمین و پنجمین گروه و جمعیت مذهبی این کشور را تشکیل می‌دهند.
جمعیت مسلمانان از بیشترین سرعت رشد بین این گروه‌ها برخوردار است، به‌گونه‌ای که در حال حاضر، حدود چهل درصد مسلمانان ساکن آلمان، زیر ۱۸ سال سن دارند. این رشد سریع، صرفا به معنای افزایش تعداد مسلمانان نیست، بلکه مبین افزایش آن بخش از جمعیت است که از فرهنگ اسلامی متاثر می‌باشند. تمام جوامع مسلمان در سراسر اروپا نیز از چنین رشدی برخوردار می‌باشند.
بنابر آمار منتشر شده در بولتن دفتر اداره مطبوعات و اطلاعات دولت این کشور، بیش از ۹۵ درصد مسلمانان آلمان، خارجیان هستند که از این تعداد، ۷۶ درصد ترک بوده و ایرانیان در رده دوم و مسلمانان آلمانی با ۴ درصد کل مسلمانان آلمان، سومین گروه مسلمانان می‌باشند. پس از ایرانیان، اتباع مراکش با سه درصد، لبنان با دو درصد، تونس و پاکستان هر یک با یک درصد از کل جمعیت، مسلمانان مقیم آلمان را تشکیل می‌دهند. مسلمانان از یوگسلاوی سابق، آلبانی، بلغارستان و مصر و دیگر کشورهای مسلمان، هر یک کمتر از یک درصد کل مسلمانان مقیم آلمان را تشکیل می‌دهند.
تعداد مهاجران ترک در آلمان را نباید با تعداد مسلمانان این کشور برابر دانست؛ چرا که از یک طرف، تعداد قابل ملاحظه‌ای از مسلمانان این کشور را مراکشی‌ها و تونسی‌ها تشکیل می‌دهند و از طرف دیگر، تعداد قابل توجهی از ترک‌های مهاجر، از مسیحیان ارتدوکس منطقه می‌باشند. سرشماری سال ۱۹۸۷ که در آن، سؤال در مورد مذهب هم گنجانده شده بود، ما را با حقایق بیشتری در این مورد آشنا می‌سازد، برای مثال، بیش از یکصد هزار ترک مقیم، حاضر نبودند خود را مسلمان بنامند. آمار جالب توجه دیگری نشانگر این واقعیت بود که بیش از ۴۸ هزار مسلمان آلمانی در این کشور زندگی می‌کنند که بیش از ۵ هزار نفر از آنها، از آلمانی‌های اصیلی هستند که دین اسلام را پذیرفته‌اند.
طبق آخرین برآورد در سال ۱۹۹۵، از میان حدودا ۰۰۰/۷۰۰/۲ مسلمان ساکن آلمان، ۰۰۰/۲۵۰/۲ سنی، ۰۰۰/۴۰۰ علوی، ۰۰۰/۴۰ شیعه، ۰۰۰/۱۰ احمدیه، ۳۰۰-۲۰۰ اسماعیلی و ۰۰۰/۶۰ مسلمان آلمانی از میان این عده، ۰۰۰/۲۷۰/۱ به طور فعال در مراسم مذهبی شرکت می‌کنند.
امروزه مسلمانان با داشتن چنین جمعیتی، نیروی مهمی را تشکیل می‌دهند که هیچ‌کس نمی‌تواند آنان را نادیده بگیرد. تنها در کلن – بیش از ۰۰۰/۷۰ نفر مسلمان زندگی می‌کنند. نمونه دیگر، وضعیت شهر «دورتموند» است. این شهر که یکی از شهرهای بزرگ منطقه صنعتی «رور» آلمان است، در بر گیرنده گروه کثیری از مسلمانان می‌باشد؛ به‌همین خاطر است که اکثر مقامات آلمان، توجه بیشتری به پیروان این مذهب کرده و در پی جذب آنان در جامعه آلمان بوده‌اند. دولت آلمان علاوه بر اقدامات داخلی، با پیگیری سیاست برقراری ارتباط بین مسلمانان و مسیحیان و در نتیجه ایجاد درک و تفاهم بهتر بین آنان، سعی دارد تصویر بسیار مثبتی از خود در اذهان مسلمانان ایجاد کند. به‌همین خاطر، مسلمانان در آلمان نسبت به سایر کشورهای اروپایی، از تسهیلات و امکانات بهتری برخوردارند. برای مثال، ساختن مساجد برخلاف فرانسه، مستلزم مذاکرات و اقدامات سیاسی و اداری طولانی نمی‌باشد و قریب ۲۰% دختران دانش آموز مسلمان در مدارس، به‌خصوص در سطوح ابتدایی، با روسری حاضر می‌شوند، بدون اینکه با مزاحمتی مواجه باشند.

وضعیت مساجد

قانون اساسی آلمان آزادی دین و سازمان‌های مذهبی و آموزش آن را ضمانت می‌نماید. روی هم رفته، قانون اساسی این کشور همانند فرانسه و هلند، بر اساس و پایه بی‌دینی بنا نشده است، بلکه تفاوت آشکار آن با دو کشور دیگر، در این است که قانون در مقابل ادیان و مذاهب، بی‌تفاوت نیست. سازمان‌های مذهبی که از نظر مقامات دولتی شناخته شده نیستند، می‌توانند به‌راحتی زیر پوشش قوانین مربوط به سازمان‌ها و تشکیلات، فعالیت آزادانه‌ای داشته باشند، هر سازمان موظف به ارائه اساس‌نامه‌ای دموکراتیک و لیست اسامی اعضا می‌باشد. سازمان‌های مذکور توسط هیات امناء که در مقابل تشکیلات مسؤولیت دارند، اداره می‌شوند. دو بخش عمده سازمان‌های موردنظر تحت نام‌های “Eingetrangener Rereine. v” و ” “Stiftung فعالیت می‌کنند.

[۱] نیلسن، جورجن، مسلمانان اروپای غربی، ترجمه سیدمحمد روئین تن، تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۲، ص۳۹-۳۸.

با وجود آزادی مذهبی ذکر شده، گاهی مسلمانان در عمل با مشکلاتی روبرو می‌شدند. اغلب مسلمانان باید عقاید و دستورات مذهب خود را مخفیانه برگزار می‌کردند تا مورد قبول اجتماع باشند. پس از ساختن مسجد «مانهایم» که با مناره‌های بلند به چشم می‌خورد، مسلمانان متوجه شدند که مساجد مخفی مورد سرشکستگی و کنار زدن آنها نیست و با توجه به آمار آنها در آلمان، باید از امکانات بیشتری برخوردار باشند.
البته در ساختن مسجد «مانهایم»، بلندی مناره‌ها با مشکلات زیادی مواجه شد. ترس از خالی شدن کلیساها و بی‌تفاوتی مردم نسبت به دین مسیح، شاید یکی از علل مهم این موضوع بود، زیرا کلیساها روز به روز خالی‌تر می‌شوند، ولی مساجد به عنوان خانه دیگر خدا، هر روز بیشتر معتقدین را به خود جذب می‌کنند.
در حال حاضر در آلمان ۱۸ مسجد رسمی وجود دارد که از ابتدا به عنوان مسجد ساخته شدند. اماکن مذهبی مسلمانان، نه الزاما به صورت مسجد، بین ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ باب برآورد شده است. اکثر این مساجد به صورت موقت احداث گردیده و بیشتر، در اماکن اجاره‌ای، کارخانجات و یا انبارها قرار گرفته‌اند. بر طبق آمار آرشیو انستیتو مرکزی اسلام شناسی، مساجد مهم آلمان در شهرهای مانهایم،‌ هامبورگ، برلین، مارل، دورتموند، کلن، وسلینگ، بن، فرانکفورت، زینگن، فورتسهایم قرار گرفته‌اند که البته مساجد شهرهای آخن و مونیخ نیز از مساجد مهم آلمان تلقی می‌گردند. اکثر این مساجد، در شرایط بد ساختمانی بوده، دور از مرکز شهر و اغلب در مناطق صنعتی قرار دارند.
در حال حاضر، پروژه ایجاد مساجد، از طرف شهرداری‌ها مورد تصویب قرار می‌گیرد. وضعیت مساجد آلمان به‌گونه‌ای است که روز‌به‌روز، تعداد کسانی که برای انجام اعمال مذهبی به آنجا روی می‌آورند، افزایش می‌یابد و این در حالی است که کلیسای سیحیت خالی بوده، مذهب در زندگی روزمره مسیحیان بی‌اهمیت تلقی می‌گردد. طی یک همه‌پرسی در سال ۱۹۹۵، ۸۴% از ترک‌های مسلمان، اعلام نمودند که به طور یکنواخت به مسجد می‌روند. طبق اظهار کلاوس لگه ویس، حقوقدان آلمانی، مسجد جایگاهی برای هم‌پیمان شدن گروه‌های مختلف بوده، همچنین به نحوی معرف سرزمین پدری ترک‌ها است و مرکزی است که مسلمانان در آن اعتماد به نفس می‌یابند. در چنین شرایطی، می‌بینیم که هیجده هزار ترک ساکن شهر مانهایم، با جمع آوری مبلغ ۱۰ میلیون مارک، اقدام به ساخت مسجدی به مساحت ۱۲۰۹ مترمربع و ۲۵۰۰ جایگاه نیایش می‌نمایند.
در آلمان، مسلمانانی وجود دارند که یا تکالیف مذهبی خود را عمل نمی‌کنند و یا فقط رسم‌های قدیمی دین اسلام را بکار می‌برند به عنوان مثال، خانواده‌هایی وجود دارند که نوشیدن مشروبات الکلی را حرام می‌دانند ولی افتخار می‌کنند که دخترشان در آلمان حجاب ندارد و یا اینکه فقط در ماه رمضان و عید قربان به مسجد می‌روند.
امروزه جوانان ترک نسل سوم، کسانی هستند که در آلمان متولد می‌شوند. آنان بیش از پیش رو به سوی قرآن آورده‌اند. بنابراین، در کشور آلمان هم مانند فرانسه، مشاهده می‌کنیم که جهت‌گیری عمومی به سوی «اسلام‌گرایی جوانان» است. تحقیقاتی که از طرف دانشگاه «بیله فیلد» انجام شده، تاییدکننده این موضوع است. آقای «ویلهلم‌هایت مایر»، استاد جامعه شناسی این دانشگاه، معتقد است: اکنون مرحله روی آوردن ترک‌های ساکن آلمان به سوی اسلام جریان دارد. این موضوع حتی در مورد ترک‌هایی که به زبان آلمانی، حتی بهتر از زبان مادری خود تکلم می‌کنند، ولی از نظر ملیت هنوز تابعیت آلمان را ندارند، به‌خصوص مشهود است.

[۲] نیلسن، جورجن، مسلمانان اروپای غربی، ترجمه سیدمحمد روئین تن، تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۲، ص۴۰.

از جمله مراکز مهم اسلامی که در آلمان وجود دارد، مرکز اسلامی‌ هامبورگ (مسجد امام علی (علیه‌السّلام)) می‌باشد. این شهر با بیش از ۸۰۰۰۰ نفر مسلمان، مرکز اسلامی‌ هامبورگ را به زیباترین و مهمترین مرکز اجتماع مسلمانان با نژادهای گوناگون تبدیل کرده است. این مرکز اسلامی یک مرکز بین المللی است که به‌خصوص ایرانی‌ها، افغانی‌ها، عرب‌ها، پاکستانی‌ها و آلمانی‌های مسلمان در آن برنامه دارند و دارای یک شبستان بزرگ جهت اقامه نماز، سالن سخنرانی و نمایش فیلم، کتابخانه و سالن پذیرایی می‌باشد. هزینه‌های این مرکز از امور خیریه تامین می‌شود.

حقوق مسلمانان

در دهه ۶۰ میلادی، با توجه به مشکلات فرهنگی، اجتماعی و زبانی، مذهب و سنت برای مهاجرین ترک، بسیار مهم بوده است، ولی با شروع نسل دوم و کودکانی که در آلمان متولد شدند، در رفتار و برخورد آنها با مسائل اسلامی فاصله به‌وجود آمد. از طرف دیگر، سازمان‌های ملی اسلامی و انجمن‌ها و مساجد در نزد نوجوانان و جوانان از جذابیت بیشتری برخوردار گردیده‌اند، ولی تا به حال، مسلمانان در آلمان با وجود فعالیت‌های سازماندهی شده در طول سال‌های متمادی، موفق نشده‌اند که به مانند کلیسای کاتولیک و پروتستان‌ها، مجوز تشکیلات حقوقی و عمومی را کسب نمایند. این نوع حقوق، مسلمانان را قادر خواهد ساخت نمایندگانی در شورای مطبوعات، رادیو و دیگر اتحادیه‌ها داشته باشند. علت عدم موفقیت مسلمانان در کسب امتیازات حقوقی، اختلاف‌نظر موجود میان گروه‌ها و سازمان‌های اسلامی بوده است.
اکثر مسلمانان در آلمان یا در این کشور متولد شده‌اند و یا سال‌های طولانی در اینجا ساکن هستند و مالیات و بازنشستگی می‌پردازند، اما همیشه به‌عنوان خارجی محسوب می‌شوند و از تصمیمات سیاسی بدورند. با وجود اینکه طبق قانون اساسی آلمان، این کشور به‌تعداد مهاجرین خود بالیده و لفظ کارگران میهمان در سطح کشور بسیار متداول گردیده است و گرچه قوانین مهاجرت و کار در آلمان از استاندارد خوبی برخوردار است، ولی آزادی‌های سیاسی و اجتماعی، خصوصا برای کارگران مهاجر ترک زبان با شهروندان آلمانی تفاوت‌های فاحش دارد. مسلمانان در این کشور هنوز حق رای ندارند. «دولتمردان آلمانی اگر در بسیاری از موارد اختلاف نظر داشته باشند، در یک مورد کاملا هم عقیده هستند و آن، به حساب نیاوردن مهاجران در جمع خود به عنوان یک شهروند آلمانی است. برای مثال، مهاجران، علی‌رغم اقامت طولانی در کشور، هنوز صاحب رای در انتخابات عمومی نبوده و به عنوان یک شهروند درجه ۲ محسوب می‌شوند».

[۳] نیلسن، جورجن، مسلمانان اروپای غربی، ترجمه سیدمحمد روئین تن، تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۲، ص۴۱-۴۰.

یک اسلام شناس خبرنگار در این مورد چنین می‌نویسد:
دوستانه و برابر زندگی کنند، باید هر دو طرف در این امر کوشش کنند و مجامع آلمانی باید برای سومین دین بزرگ دنیا درهایش را باز کند. باید فعالیت مساجد، تدریس فقه اسلامی، ایستگاه و برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی برای مسلمانان مانند مسیحی‌ها آسان و حتمی باشد.
بیش از همه، رسانه‌ها باید بیشتر در مورد این موضوع اخبار جامعی را منتشر و مردم را روشن کنند و به‌عنوان مثال، برای رعایت حجاب اسلامی توسط خانم‌ها، توضیحات بیشتری ارائه نمایند. استفاده از روسری به عنوان حجاب، گاهی اجباری است، گاهی سیاسی و حتی به‌عنوان تظاهر نیز می‌باشد. البته تعدادی نیز به خواسته خود به آن عمل می‌کنند. در این مورد و موارد دیگر، باید توضیحات کافی و روشن داده شود. غیرمسلمانان باید بیشتر به مسلمانان نزدیک شوند و به‌خصوص به آنها آزادی حقوق سیاسی بدهند. انستیتو تحقیقات، توسعه و پژوهش و برنامه‌ریزی اقتصادی و اجتماعی در گزارشی می‌نویسد: با وجود ۷/۲ میلیون مسلمان و ۱۰۰۰ مسجد و صدها انجمن مسلمانان آلمان، این دین برای اغلب آلمانی‌ها غریبه است.
از گروه‌هایی که در آلمان مسلمانان را مورد تهدید قرار می‌دهند، می‌توان از فاشیست‌ها نام برد. آنها مساجد را به آتش می‌کشند و کلمه «اسلام» را به عنوان یک دشمن قدیمی معرفی می‌کنند.
لازم به ذکر است که مساجد در آلمان به صورت انجمن ثبت می‌شوند و با وجود قدمت کار، در این کشور مانند کلیساهای کاتولیک و پروتستان، حقوق اجتماعی ندارند. البته یکی از علل مهم این موضوع، نقطه نظرات سیاسی و اهداف آنها است.

آموزش تعلیمات دینی اسلامی

بحث تعلیمات دینی اسلامی در مدارس آلمان، در دهه ۱۹۷۰، هم‌زمان با مباحثاتی پیرامون کلاس‌های قرآن و تاثیرات بازدارنده آنها در ادغام دانش آموزان ترک در جامعه آلمان شروع شد. پیش از متهم کردن احزاب دست راستی که سعی در تبلیغ دیدگاه‌های سیاسی خود در کلاس‌های قرآن و آموزش کادر جدید سازمان‌هایشان، به‌ویژه معلمین دارند، باید به اثرات منفی این برنامه‌های آموزشی بر دانش آموزان، همچون زمان و انرژی، موانع آموزشی به‌علت روش‌های مختلف تدریس، انزوای اجتماعی، خصومت و اضطراب نسبت به محیط آلمانی، عدم قابلیت ادغام، عدم استقلال، یک سونگری، ایجاد مشکل در پرورش شخصیت و تبعیض علیه دختران اشاره کرد.
والدین مسلمان مایل به فرستادن کودکان خود به مدارس قرآنی می‌باشند؛ چرا که این کار با انگیزه‌های گوناگونی همراه می‌باشد. عدم وجود کلاس‌های مذهبی دیگر، آموزش هنجارهای سنتی همچون نظم، آموزش و اخلاقیات جنسی به کودکانشان و نیز مراقبت از آنها در طی کلاس‌های قرآن و قرار نگرفتن در معرض فشارهای محیط خارج. از انگیزه‌های دیگر والدین می‌توان از فشار گروهی و اینکه آموزش کودکان با روش سنتی منجر به ایجاد ثبات هویت ترک اسلامی در فرزندانشان و کاهش درگیری‌های نسلی و فامیلی (می‌شود)، نام برد.

[۴] John L. Esposito، The Oxford Encyclopedia ofthe Modern Islamic World، Vol. 2، NewYork: OxfordUniversity Press، ۱۹۹۵، p. 57.

در سال ۱۹۹۱ در ایالت نورد راین و ستفالن، به طور آزمایشی درس تعلیمات دینی به‌عنوان یک رشته درسی در مدارس تدریس گردید که به دنبال این ابتکار، دیگر ایالت‌های آلمان از آن پیروی نمودند. هدف اصلی از این عمل، خنثی نمودن هزاران کلاس درس قرآنی بود که در مساجد و هیات‌ها ارائه می‌گردید و در اغلب آنها، تعلیمات ضد آلمانی و رفتار غیردموکراتیک، در نظر آلمانی‌ها، آموزش داده می‌شد و شناسایی و کنترل آنها از طرف ادارات آلمانی نیز مشکل می‌نمود. البته تاکنون کاملا مشخص نیست که محتوای فقه اسلامی در مدارس را چه کسی تعیین کند؛ زیرا هیچ‌گونه کلیسای کاتولیک و یا پروتستانی وجود ندارد که فهرست و مطالب دروس را شرح دهد و فقط اولیا باید توجه کنند فرزندان‌شان چه می‌آموزند. در آغاز سال ۱۹۹۵، مجددا مذاکرات در مورد تدریس فقه اسلام در مدارس آلمانی زیر نظر دولت و ایالت اوج گرفته و سیاست‌مداران و طرفداران کلیسا روز به روز از این موضوع پشتیبانی کرده‌اند، ولی پذیرفته نشد و علت رد این مورد از طرف بعضی ایالت‌ها، این است که آنها انتظار دارند فهرست مطالب درسی با یک ارگان اسلامی مشخص مذاکره و تعیین شود و هنوز با سؤالاتی که بدان‌ها پاسخی گفته نشده، مواجه می‌باشد؛ سؤالاتی از قبیل اینکه چه کسی باید فهرست درس اسلام را تعیین کند؟ چه مذهبی در اسلام باید تدریس شود؟ چه کسی آموزگار متخصص را تعیین نماید که درس را به زبان خوب آلمانی تدریس کند؟
با توجه به اینکه «در آلمان تعلیم و تربیت شامل سه مرحله می‌باشد، آموزش کلاسیک، آموزش زبان مادری و در آخر آموزش مذهبی، لازم به یادآوری است که مسؤولیت تعلیم و تربیت در این کشور، به‌عهده ایالت‌های مختلف است و به دولت فدرال مربوط نمی‌شود و وزرای آموزش و پرورش هر ایالت بر اساس استانداردها و قوانین مربوطه اقدام می‌نمایند و به همین دلیل، در مورد آموزش، بین ایالت‌ها اختلاف مشاهده می‌شود؛ خصوصا در مورد آموزش دینی و مذهبی».

[۵] نیلسن، جورجن، مسلمانان اروپای غربی، ترجمه سیدمحمد روئین تن، تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۲، ص۴۲-۴۱.

بنابراین می‌توان وضعیت آموزش تعالیم اسلامی را در ایالت‌های مختلف آلمان بدین صورت ترسیم کرد:
– در‌ هامبورگ، از سال ۱۹۸۳، تعلیمات اسلامی برای محصلین دبستانی ترک سنی مذهب شاخه حنفی تدریس می‌شود.
– در نیدرزاکسن – برنس، درس اسلام در دروس زبان مادری تدریس می‌شود.
– در شلسویک هولشستین، دروس مذهبی همراه زبان مادری تدریس می‌شود.
– در برلین، دروس دینی بخشی از دروس دولتی نیست و فقط با هزینه دولت آلمان در زبان مادری تدریس می‌شود.
– در هسن، رین لند پلاتس، زارلند، بادن وتنبرگ، دروس تعلیمات دینی اسلام تدریس نمی‌شود.
– در بایرن، از ۱۹۸۶، درس اسلام در کلاس‌های اول تا پنجم و برای محصلین ترک از کلاس ششم تا نهم به زبان ترکی توسط معلم‌های ترک تدریس می‌شود.
در هر سه ایالت‌ هامبورگ، بایرن و نرودوست فالن، حقوق آموزگاران توسط آموزش و پرورش آلمان پرداخت می‌شود.
در ایالات شرقی آلمان (آلمان شرقی سابق)، به علت عدم درخواست، کلاس تعلیمات دینی اسلامی وجود ندارد و در برنامه هم نیست.

دیدگاه آلمانی‌ها نسبت به اسلام

قسمت اعظم مسلمانان آلمان، در عمل به مسائل مذهبی آزاد هستند و تقریبا نیمی از آنها، پایبندی شدید خود را به تکالیف و وظایف مذهبی اعلام می‌دارند و گفته‌اند که در روزهای جمعه و سایر مراسم مذهبی به مسجد می‌روند. بخشی از مسلمانان از گروه‌هایی به نام AMGT یا «اتحادیه جهان‌بینی جدید» در اروپا که شاخه‌ای از حزب ملی – مذهبی ترکیه (حزب رفاه) می‌باشند، حمایت می‌کنند.
بر اساس برآوردی که نماینده شوک‌ها در مجلس فدرال، آقای کیم اوزدمیر، ارائه داده است، ۲۰ درصد مسلمانان مقیم آلمان مشمول اطلاق کلمه بنیادگرا می‌شوند. بنابر گزارش هفته‌نامه اشپیگل، پیروان افراطی مذاهب، شبکه‌ای از اتحادیه‌ها و شرکت‌های تجاری را بنا کرده‌اند. تندروها و متعصبین اسلامی، به طور آشکار، در صدد جذب مردم مسلمان و بیشتر از همه به جذب جوانانی هستند که به دنبال خط مشی و ارشادند و هنوز قالب فکری خود را نیافته‌اند. برای ایجاد ارتباط با این جوانان، آنها در اکثر شهرهای بزرگ، برای آموزش قرآن، مدارس خصوصی تاسیس کرده‌اند. طبق نظر سیاستمدار ترکی الاصل از حزب SPD‌ هامبورگ و نیز مدرس مدارس عالی، آقای‌هاکی کزکین، برای مسلمانان در مدارس رسمی، ارائه یک درس مذهبی با روش درست و عاقلانه می‌تواند ریشه افراط‌گرایی را بخشکاند.

[۶] سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (مرکز اطلاع رسانی و خدمات رایانه‌ای)، اسلام در جهان، شماره ۱۵، ۲۸/۱۰/۱۳۷۶.

اغلب مردم آلمان اسلام را نمی‌شناسند و فقط به دلیل اخباری که از رسانه‌ها در مورد مسلمانان تندروی کشورهای خاور نزدیک، الجزایر و سودان و غیره می‌شنوند، از آن واهمه داشته، کلمه بنیادگرا را در مورد آنها بکار می‌برند. در نظر آنها، روسری و مانتوهای بلند خانم‌های مسلمان، نشانگر نابرابری مرد و زن است. این دیدگاه‌ها، با عدم اجازه خانواده‌ها به دخترها برای شرکت در ورزش‌ها، بخصوص شنا و همچنین نخوردن غذاها بخصوص گوشت خوک که برای آلمانی‌ها غیرقابل فهم است، بیشتر متجلی می‌شود.
آقای پیتر فریش، رئیس دستگاه اطلاعات و امنیت داخلی آلمان که به نام حافظ قانون اساسی خوانده می‌شود، در مصاحبه‌ای پیرامون خطر گروه‌هایی که به نام «اسلامگرا» خوانده می‌شوند، چنین می‌گوید: «آنان (مسلمانان) سعی می‌کنند نفوذ سیاسی بدست آورند. آنان اکنون دستور دارند وارد احزاب شوند تا هرچه ممکن است، به پیش بروند. قریب ده‌ها هزار مسلمان هم هستند که از مسیحیت به اسلام گرویده‌اند. در آلمان چند صد هزار مسلمان دارای تابعیت آلمان هستند. در یکی از مرکز اسلامی به‌طور مشخص دستور داده شده است با زنان آلمانی ازدواج کنند تا زنان هم مسلمان شده، فرزندان خود را به این صورت تربیت کنند … به‌طور مشخص، طرفداران اسلام وارد احزاب آلمان شده‌اند، ولی نمی‌توانیم بگوییم تا چه‌اندازه اهداف خود را تعقیب می‌کنند. ما به زحمت، از طرف احزاب اطلاعات دریافت می‌کنیم.»

[۷] نیلسن، جورجن، مسلمانان اروپای غربی، ترجمه سیدمحمد روئین تن، تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۲، ص۳۹.

وی در ادامه مصاحبه در مورد تشکیلات «ملی گروش»، چنین می‌گوید: «تشکیلات ملی گروش وضع مالی خوبی دارد و آنان در آلمان، تقریبا ۵۰۰ مسجد را اداره می‌کنند. آنها اخیرا در صدد خرید ساختمانی به بهای ۳۰ میلیون مارک برآمدند که انسان درمی‌یابد، آنان پول فراوانی در اختیار دارند. (این پولها) در آلمان جمع آوری می‌شود. از اعضاء می‌خواهند کمک کنند. اگرچه خشونت فیزیکی در کار نیست، ولی فشارهای روانی زیادی اعمال می‌شود …. ملی گروش برای پر کردن اوقات فراغت افراد، فعالیت‌های بسیاری انجام می‌دهد که شامل برگزاری دوره‌های آموزش کامپیوتر تا مسابقات ورزشی است؛ اما هدف اصلی آن است که از ارتباط افراد با آلمانی‌ها جلوگیری شود تا به اصطلاح، مانع از نفوذ فساد و ابتذال بر روی کودکان شوند …. طبق تحقیقات اخیر، ۱۵ درصد از جوانان ترک ساکن کشورها، آماده‌اند علیه هرکس که ضد اسلام اقدام کند، اقدامات قهرآمیز انجام دهند.»

[۸] Hanns Thoma – Venske، “The Religion Life ofMuslims in Berlin”، The New Islamic Presence inWestern Eruope، edited by Tomas Gerhoim.

<

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.