پاورپوینت کامل وسوسه از منظر اسلام ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وسوسه از منظر اسلام ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وسوسه از منظر اسلام ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل وسوسه از منظر اسلام ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل وسوسه از منظر اسلام ۶۵ اسلاید در PowerPoint

پاورپوینت کامل وسوسه از منظر اسلام ۶۵ اسلاید در PowerPoint، به چیزهایی که به طور ناخودآگاه در ذهن و مغز و دل انسان می‌آید، اگر از پروردگار عالم و از طرف عالم ملکوت باشد می‌گوئیم الهام؛ و اگر از طرف شیطان باشد به آن می‌گوییم وسوسه می‌گویند.

فهرست مندرجات

۱ – توصیف اجمالی وسوسه
۲ – الهامات رحمانی
۳ – خطورات شیطانی
۴ – خطورات شیطان
۴.۱ – خنّاس
۵ – وسوسه‌ فکری
۶ – وسوسه‌ عملی
۷ – علاج وسوسه‌ فکری و عملی
۸ – پانویس
۹ – منبع

توصیف اجمالی وسوسه

بحث درباره‌ ضدّ یقین است و آن «وسوسه» است، که به صاحب آن وسواس می‌گویند. وسوسه ضدّ یقین است، و یک رذیله‌ بسیار بزرگی است. این رذیله از رذیله‌ جهل خیلی مهم‌تر است. دنیا و آخرت انسان را تباه می‌کند. انسان را به بدبختی‌ها می‌کشاند. چه بسیار از خانواده‌ها را که از هم پاشانده است، و منجر به طلاق، منجر به بدبختی‌ها و منجر به عقده‌ها برای بچه‌ها شده است. چه بسا که این رذیله، افراد را از جامعه مطرود کرده و یک حالت گوشه‌گیری به او داده است؛ و اگر اسم آن را به جای وسواسی، دیوانگی بگذاریم، اشتباه نکرده‌ایم. وسواس یعنی دیوانه.
مرحوم ثقه‌الاسلام کلینی (رحمه‌الله) در جلد اول اصول کافی، در باب عقل و جهل چنین نقل می‌کند: کسی آمد خدمت امام صادق (علیه‌السّلام) و از عقل کسی تعریف کرد؛ در ضمن تعریف گفت: یابن رسول الله! این فرد در وضو و نماز وسواس است. حضرت فرمودند: عجب عاقلی است که تابع شیطان است و به‌اندازه‌ای تبعیّت او از شیطان معلوم است که اگر از خودش بپرسند که کارهای تو کارهای عاقلانه است یا کارهای شیطانی، خودش هم می‌گوید کارهای شیطانی.

[۱] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۹.

به طور فشرده، درباره‌ وسواسی سه بحث باید بکنیم. یکی معنای وسوسه و اقسام آن. یکی هم اینکه وسوسه از کجا سرچشمه می‌گیرد؛ و یک بحث هم اینکه این صفت رذیله‌ خطرناک را چطور باید معالجه کرد.

الهامات رحمانی

انسان دو نحوه خطورات دارد. یک نحوه مربوط به خدا است و آن بُعد رحمانی انسان است؛ که به آن الهامات رحمانی و وحی می‌گویند. افرادی که رابطه با خدای‌شان محکم باشد، از این نحوه خطورات زیاد دارند. یعنی در حالی که ملائکه را نمی‌بیند اما ملائکه به طوری که این نفهمد، ‌به نحو خطور، حقیقت را در دل او می‌اندازد. از نظر قرآن و روایات به خوبی استفاده می‌کنیم که مؤمن الهام دارد. راه واقعی را ملائکه به مؤمن نشان می‌دهند. اگر رابطه با خدایش محکم باشد، می‌تواند به خودی خود راه را پیدا کند. و به این الهام در قرآن شریف هدایت گفته شده است. یعنی عنایت خاصّ خدا. در اول سوره بقره می‌فرماید: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الَمَ، ذلِکَ الْکِتابُ لارَیْبَ فیهِ هُدیً لِلْمُتَّقینَ؛این قرآن، که شکّ و شبهه‌ای در او نیست، افراد باتقوی را هدایت می‌کند.»
در همین سوره می‌فرماید: «هُدیً لِلنّاسِ؛

[۲] بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.

یعنی قرآن‌ هادی است برای همه.»؛ «اِنّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ اِمّا شاکِراً وَ اِمّا کَفُوراً؛

[۳] دهر/سوره۷۶، آیه۳.

پیامبر آمده برای هدایت همه.» اما این هدایتی که در اول سوره بقره گفته شده، یعنی الهام. یعنی عنایت خاص خدا. در جای دیگر می‌فرماید: «قَدْ جآءَکُمْ مِنَ اللهِ نُورٌ و کِتابٌ مُبینٌ یَهْدی بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ بِاِذْنِه وَ یَهْدیهِمْ اِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ؛

[۴] مائده/سوره۵، آیه۱۵-۱۶.

خدا به واسطه‌ی این قرآن، راه‌های سلامتی را به انسان نشان می‌دهد. اما نه به همه، بلکه به افرادی که خدا از آنها راضی باشد. به افرادی که دست عنایت خدا روی سرشان باشد. از ظلمت‌ها آنان را به نور می‌کشاند؛ و نور خدا در دل‌شان جلوه‌گر می‌شود.»؛ «وَ یَهْدیهِمْ اِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ؛

[۵] مائده/سوره۵، آیه۱۵-۱۶.

راه راست، آن راهی که منجر به بهشت می‌شود، راه خداوند به واسطه‌ی قرآن، به اینها نشان می‌دهد.» نظیر این دو آیه‌ای که خواندم در قرآن زیاد است که مؤمن الهام دارد. مؤمن یک خطوراتی دارد که به واسطه‌ی آن خطورات می‌تواند حقّ را از باطل و باطل را از حق تمیز بدهد. به قول قرآن می‌تواند راه‌های سلامتی را پیدا کند.
معمولاً این طور افراد در بن‌بست‌ها نمی‌مانند. هر چه رابطه‌ی با خدا بیشتر باشد، این الهامات بیشتر است. امام سجاد (علیه‌السّلام) به زینب مظلومه (علیها‌السّلام) فرمود: «اَنْتِ بِحَمْدِ اللهِ عالِمَهٌ غَیْرُ مُعَلَّمَهٍ وَ فَهِمَهٌ غَیْرُ مَفَهَّمَهٍ؛

[۶] طبرسی، فضل بن حسن، احتجاج طبرسی، ص۱۶۶.

زینب جان! تو یک عالِمی هستی که معلم ندیدی و یک فهمیده‌ای هستی که کس چیزی یاد تو نداده است.» یعنی اگر به مقام‌هایی رسیده‌ای، به واسطه‌ی تجلّی نور خداست؛ به واسطه‌ی خطورات از عالم غیب و از طرف رحمن بر تو است. این راجع به مؤمن.

خطورات شیطانی

اما اگر انسان رابطه‌اش با خدا محکم نباشد، یا العیاد بالله فاسق باشد، گناه‌کار باشد، یا العیاذ بالله کافر باشد، هر چه سقوطش بیشتر باشد خطوراتش از نفس امّاره و از شیطان بیشتر می‌شود و یک خطوراتی هم از رفیق بد به او می‌شود. مبتلا می‌شود به رفیق بد. «اِنَّ الشّیاطینَ لَیُوحُونَ اِلی اَوْلیآئِهِمْ لیُجادِلُوکُمْ؛

[۷] انعام/سوره۶، آیه۱۲۱.

افراد فاسق و افرادی که سقوط کردند، آنها از طرف شیطان الهام می‌شوند که بیایند با شما مجادله و مباحثه کنند.» در آخرین سوره قرآن می‌فرماید: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ، مَلِکِ النّاسِ، اِلهِ النّاسِ، مِنْ شَرِّ الوَسْواسِ الْخَنّاسِ، الَّذی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النّاسِ، مِنَ الْجَنَّهِ وَ النّاسِ؛

[۸] ناس/سوره۱۱۴، آیه۶.

خدایا پناه می‌برم به تو تا سه بار: از شرّ وسواس، از شرّ خنّاس، یعنی آن کسی که به نحو خطور با دل انسان بازی می‌کند، ‌و دل انسان را وارونه می‌کند. دل انسان را متمایل به گناه می‌کند و گاهی هم شیطان این کار را می‌کند، و کار شیطان همین است.» اینکه شما شنیده‌اید شیطان وسوسه می‌کند معنایش همین است.

خطورات شیطان

وسوسه از نظر لغت به معنای همهمه است. یعنی خطورات؛ و شیطان می‌آید راه ضلالت را نشان شما می‌دهد. شیطان شما را از راه سعادت غافل می‌کند. چنان‌چه رفیق بد هم شما را گمراه می‌کند و راه سعادت را می‌بندد و شما را می‌کشاند به راه ضلالت. به چیزهایی که به طور ناخودآگاه در ذهن و مغز و دل انسان می‌آید، اگر از پروردگار عالم و از طرف عالم ملکوت باشد می‌گوئیم الهام؛ و اگر از طرف شیطان باشد به آن می‌گوییم وسوسه. قرآن می‌فرماید: وسوسه برای آن افرادی است که رابطه با خدایشان کم است: «وَمَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ؛

[۹] زخرف/سوره۴۳، آیه۳۶.

آن‌کس که از یاد خدا رو برگرداند شیطانی را بر او می‌گماریم که (همیشه) با او باشد.»
می‌فرماید: آن کسانی که با خدا سر و کار ندارند، آن کسانی که نماز را در اول وقت نمی‌خوانند، آن کسانی که غافل از یاد خدا هستند، شیطانی می‌آید و همیشه همراه او خواهد بود. این شیطان همیشه قرین اوست. و کارش این است که او را به وسوسه وا می‌دارد. یعنی ضلالت‌ها را در دل او می‌اندازد.
بنابراین از نظر قرآن، برای آدم وسواسی یک شیطان است؛ ولو اینکه این شیطان را نمی‌بیند. در خانه باشد، خوابیده باشد، در موقع نماز و وضو و غسل، همه جا شیطان با اوست. دائماً هم با او حرف می‌زند. اما حرف زدنش این است که مثلاً در وقتی که وضو می‌گیرد و می‌گوید نشد؛ یکی دیگر؛ این وضو باطل شد؛ صورت خوب شسته نشد! یا در موقع غسل‌کردن، وقتی آب به سر و گردن می‌ریزد و آنها را می‌شوید، شیطان می‌گوید نشد! و این شیطان در موقع غسل‌کردن او را بسیار معطّل می‌کند. هر چه با آن شیطان رفیق‌تر و نزدیک‌تر باشد، ‌غسل را هم بیشتر طول می‌دهد.
این خطوراتی که در دل‌ انداخته می‌شود دو قسم است: گاهی مستقیم است، یعنی راستی گناه را شیرین جلوه می‌دهد و می‌گوید که چشم‌چرانی کن؛ غیبت کن؛ تهمت بزن. اما گاهی خنّاس است و معنای خنّاس این است که وسوسه می‌کند با توجیه‌گری. افرادی که وسواسی هستند این گونه‌اند، یعنی نمی‌گویند این کار ما حرام است یا غسل ما باطل است؛ بلکه می‌گویند غسل، همین است که می‌کنم. می‌گویند مردم نجس‌اند و من پاکم! در صورتی که خودش نجس‌ترین مردم است. همه‌ی مردم را نجس و خودش را پاک می‌داند. پس وسوسه دو قسم شد، یکی وسوسه یا خطوراتی که به طور مستقیم انسان را به گناه وا می‌دارد؛ و قسم دیگر، وسوسه خنّاس است. یعنی علاوه بر اینکه وسوسه می‌کند یک دلیل هم برایش می‌آورد؛ توجیه می‌کند؛ و به قول عوام زیر آبکی این را بیچاره می‌کند؛ از راه دین او را بیچاره می‌کند. این، ‌خطرش از خطر اول خیلی بالاتر است. یک آدم وسواسی خطرش از گناهکار خیلی بالاتر است. برای اینکه گناهکار ممکن است توبه کند. ولی وسواس اگر دست ازکارش برندارد، توبه نمی‌کند. زیرا توبه‌اش این است که دست از کارش بردارد. وقتی هم که دست ازکارش برندارد، گناه روی گناه می‌آید و دلش هم سیاه می‌شود، و به یک جاهای خطرناکی کشیده می‌شود.
امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید که: وسواس دیوانه است اما دیوانه‌ای که تابع شیطان است. یک دفعه دیوانه، زنجیری است که نماز نمی‌خواند و روزه هم نمی‌گیرد و طوری هم نیست و قضا هم ندارد. طلبه‌ای خیلی عالم دیوانه شده بود. نماز نمی‌خواند و روزه هم نمی‌گرفت ما به او می‌گفتیم چرا نماز نمی‌خوانی و روزه نمی‌گیری؟ یک جمله‌ی خیلی قشنگ می‌گفت. می‌گفت: «اَخَذَ ما وَهَبَ وَ سقَطَ ما وَجَبَ؛ یعنی خدا عقلم را از من گرفته دیگر تکلیف ندارم.»
اما وسواس این طور نیست، بلکه تکلیف دارد. دیوانه‌ی تکلیف‌دار است. و این دیوانه‌ی تکلیف‌دار، تمام کارهایی که می‌کند مربوط به شیطان است؛ مربوط به خنّاس است.

خنّاس

در روایات می‌خوانیم که خنّاس شیطان خیلی بزرگی است که خی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.