پاورپوینت کامل واضع حدیث ۹۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل واضع حدیث ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل واضع حدیث ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل واضع حدیث ۹۷ اسلاید در PowerPoint :

جاعلان حدیث

در طول تاریخ معارف بشری و در بستر تاریخ ادیان الهی، همیشه مردمانی دروغ‌ساز و دجّال‌صفت بوده‌اند که حقایق الهی و علمی را به سخره می‌گرفتند و با اهداف گوناگون و در اثر عوامل مختلف مثل: تعصبات مذهبی، انحرافات عقیدتی، خدمت به حاکم ستمگر، کسب مال یا مقام، غلوّ در مذهب و عقاید، بزرگ کردن خود و یا تأثیر عناصر یهودی و مسیحی دست به تحریف حقایق، جعل احادیث و دروغ‌گویی می‌زدند. در این مبحث اسامی برخی از جاعلان حدیث ذکر شده است.

فهرست مندرجات

۱ – اقسام جاعلان حدیث
۱.۱ – گروه اول
۱.۲ – گروه دوم
۱.۳ – گروه سوم
۱.۴ – گروه چهارم
۱.۵ – گروه پنجم
۱.۵.۱ – دسته اول
۱.۵.۲ – دسته دوم
۱.۵.۳ – دسته سوم
۲ – چهره‌های بارز در جعل حدیث
۲.۱ – ابن ابی‌یحیی
۲.۲ – واقدی
۲.۳ – مقاتل بن سلیمان
۲.۴ – محمد بن سعید مصلوب
۳ – جاعلان حدیث در کتاب الغدیر
۳.۱ – ابراهیم بن فضل
۳.۲ – ابراهیم بن هدبه بصری
۳.۳ – حمد بن حسن
۳.۴ – احمد بن داوود
۳.۵ – احمد بن عبدالله شیبانی
۳.۶ – احمد بن عبدالله
۳.۷ – احمد بن عبدالله فاریاناتی
۳.۸ – ابوالفتوح غزالی طوسی
۳.۹ – برخی دیگر از جاعلان حدیث
۳.۱۰ – ابوعلی اهوازی
۳.۱۱ – ابوعلی نخعی
۳.۱۲ – ابوسعید عدوی بصری
۳.۱۳ – ابومحمد کوفی
۳.۱۴ – حسین بن حمید
۳.۱۵ – حسین بن محمد بزری
۳.۱۶ – حماد بن عمر نصیبی
۳.۱۷ – ابوسلیمان بصری
۳.۱۸ – ربیع بن محمود
۳.۱۹ – زکریا بن یحیی مصری
۳.۲۰ – سلیمان بن داوود بصری
۳.۲۱ – سلیمان بن عمرو
۳.۲۲ – صالح بن بشیر
۳.۲۳ – عامر بن صالح
۳.۲۴ – عبدالله بن حارث صنعانی
۳.۲۵ – عبدالله بن عبدالرحمان کلبی
۳.۲۶ – عبدالله بن علان
۳.۲۷ – عبدالمنعم بن ادریس
۳.۲۸ – کثیر بن عبدالله
۳.۲۹ – محمد بن شجاع
۳.۳۰ – ابوالفتح خشاب
۳.۳۱ – نوح بن مریم
۳.۳۲ – هناد بن ابراهیم نسفی
۳.۳۳ – وهب بن وهب قاضی
۳.۳۴ – یحیی بن‌ هاشم غسّای
۳.۳۵ – ابوالمغیره
۴ – حجم گسترده جاعلان حدیث
۵ – پانویس
۶ – منبع

اقسام جاعلان حدیث

ابن جوزی راویانی را که در احادیث آنان خلل راه یافته و روایات‌شان جعلی یا واژگون است به پنج گروه تقسیم می‌کند:

گروه اول

کسانی که در تنگنای زندگی زاهدگونه گرفتار شده بودند و در نتیجه از ضبط و تشخیص کامل روایات غافل بودند و برخی هم کتاب‌های‌شان از بین رفته یا گم شده یا سوخته بود و یا خود آن را زیر خاک پنهان کرده بودند و تنها از حفظ، نقل حدیث می‌کردند و بیشتر به اشتباه دچار می‌شدند. این گروه، گاه حدیث مسندی را مرسل و گاه حدیث مقطوع السندی را مسند نقل می‌کردند و گاه سندی را جابجا می‌کردند و گاهی هم دو حدیث را به هم می‌آمیختند.

گروه دوم

کسانی که در نقل حدیث خود را به زحمت نمی‌انداختند و چندان دقتی در اخذ و تلقی حدیث بر خود روا نمی‌داشتند؛ از این رو در احادیث اینان نیز خلط و اشتباه فراوان دیده می‌شود.

گروه سوم

افراد ثقه و مورد اعتماد بودند ولی در پایان عمر دچار اختلال ذهنی گردیدند؛ از این رو احادیث صحیح و سقیم را به هم در آمیختند.

گروه چهارم

کسانی که از درک کاملی برخوردار نبودند و هر چه بر آنان تلقین می‌شد باور می‌کردند. برخی از اینان می‌پنداشتند که احادیث (مجعول) را خود بدون واسطه شنیده‌اند؛ در حالی که چنین نبود یا می‌پنداشتند نسبت دادن حدیثی به کسی که از وی نشنیده‌اند جایز است و بسا که به برخی از اینان گفته می‌شد: این مجموعه احادیث که مستقیما نقل می‌کنی، آیا خود شنیده‌ای؟ در پاسخ می‌گفت: نه؛ ولی کسی که به واسطه او نقل کرده‌ام مرده است؛ لذا خود به جای او روایت می‌کنم؟ حتی برخی از فرزندان اینان احادیثی جعل می‌نمودند و بر پدر عرضه می‌کردند و او ثبت می‌نمود؛ بدون آنکه بداند جعلی است.

گروه پنجم

کسانی که از روی عمد و قصد، جعل حدیث می‌کردند؛ اینان خود سه دسته‌اند:

دسته اول

آنان که حدیثی را به غلط یا اشتباه نقل کرده، سپس به اشتباه خود پی می‌بردند؛ ولی از تصحیح اشتباه خود سرباز می‌زدند و بر خطای خود پافشاری می‌نمودند؛ مبادا رسوا شوند و به آنان نسبت خطا و اشتباه داده شود.

دسته دوم

آنان که از راویان دروغ‌پرداز و ضعیف _با آنان را بر این صفت می‌شناخته‌اند_ روایت کرده‌اند ولی در نام‌های آنان تدلیس کرده‌اند که گناه، متوجه این جاعلان تدلیس‌گر است.

دسته سوم

گروهی که آگاهانه و از روی اراده، آشکار به جعل حدیث پرداخته‌اند.
در این دسته، بعضی چون زنادقه به منظور ایجاد فساد در شریعت و القای شبهه در قلوب مومنین و بازیچه قراردادن دین به این کار دست می‌زدند؛ امثال ابن ابی‌العوجاء، که به تنهایی چهار هزار حدیث جعل کرده و برخی افراد دیگر که تعداد زیادی حدیث ساختند و در آن حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام نمایاندند و برخی چون گروه‌های متعصب جاهلی که در راستای یاری مذهب و مرام خویش به جعل حدیث می‌پرداختند و چنان می‌پنداشتند که این کار رواست.
بعضی دیگر، صوفیان زاهدمآب بودند که احادیثی در نوید و بیم خلق ساختند تا به پندار خویش مردم را بر انجام نیکوکاری و وانهادن بدکاری برانگیزند. مفهوم این کار این بود که شریعت ناقص و نیازمند تکمیل است و اینان با این عمل به تکمیل شریعت همت گمارده‌اند.
گروه دیگر کسانی بودند که جعل سند برای هر کلام نیکو را جایز می‌شمردند. محمد بن خالد از پدرش روایت می‌کند که گفت: از محمد بن سعید شنیدم که می‌گفت: اگر کلامی که نقل می‌کنید سخنی نیکو باشد اشکالی ندارد برای آن سند جعل کنید.
عده‌ای دیگر جهت نزدیک شدن به دربار سلاطین یا به دست آوردن عطا و بخششی، به جعل حدیث اقدام می‌کردند. از قبیل غیاث بن ابراهیم که حدیث لا سبق الا فی… جناح (یعنی: شرط‌بندی نشاید جز در چند چیز، از جمله پرنده، که مقصود کبوتر است.) را برای نزدیک شدن به دستگاه مهدی عباسی جعل کرد؛ چون می‌دانست او کبوتربازی را دوست می‌دارد.
پاره‌ای، حدیث را در جواب پرسش کنندگان به گونه‌ای جعل می‌کردند که نزد آنان از جایگاه و منزلت والایی برخوردار گردند. برخی هم حدیث را در ستایش یا نکوهش بعضی از مردم در جهت نیل به اهداف مختلفی می‌ساختند؛ همچون احادیث جعل شده در ستایش یا نکوهش شافعی و ابوحنیفه.
عده‌ای هم احادیث عجیب و غریب جعل می‌کردند تا نظر مردم را به خود جلب کنند؛ همچون داستان‌سرایان (قصّاصون) که بیشترین سهم را در جعل حدیث داشتند. احادیثی با ظاهری آراسته و دلپسند جعل می‌کردند که در کتب صحاح، چنین احادیثی کمتر یافت می‌شود. بدون شک اینان انسان‌هایی فرومایه‌اند که از چشم خلق افتاده‌اند و نه دنیا دارند و نه آخرت. گروهی از این افسانه فرومایه‌اند که از چشم خلق افتاده‌اند و نه دنیا دارند و نه آخرت. گروهی از این افسانه‌سرایان به‌غایت نیرنگ‌باز بودند؛ چون حدیث را می‌پرداختند و به هر کس که می‌خواستند به‌ویژه شخصیت‌های جاافتاده و دارای منزلت اسناد می‌دادند.
جعفر بن محمد طیالسی می‌گوید: احمد بن حنبل و یحیی بن معین در مسجد الرصافه (در بغداد) نماز گزاردند. قصاصی (قصه‌پرداز) پیش روی آنان بپا خواست و گفت: احمد بن حنبل و یحیی بن معین از عبدالرزاق از معمر از قتاده از انس برایمان روایت کردند که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: هر کس بگوید لا اله الا الله خداوند برای هر کلمه آن پرنده‌ای می‌آفریند که منقارش از طلا و پرش از مرجان است… و داستان را تا حدود بیست ورق نقل کرد. احمد با تعجب به یحیی نگریست و یحیی به او. احمد به یحیی گفت: تو چنین حدیثی را برای او نقل کرده‌ای؟ یحیی گفت: به خدا سوگند این قصه را اکنون می‌شنوم. چون داستان سرایی‌اش پایان یافت و از بخشش مردم بهره‌مند شد به انتظار کمک دیگران، در گوشه‌ای نشست. یحیی به او اشاره کرد که جلو بیاید؛ او هم به گمان دریافت بخشش جلو آمد، یحیی به وی گفت: چه کسی برای تو چنین حدیثی نقل کرده است؟ گفت: احمد بن حنبل و یحیی بن معین. یحیی جواب داد: من یحیی هستم و این هم احمد؛ هرگز چنین حدیثی در احادیث رسول خدا نشنیده‌ام و تو اگر چاره‌ای جز دروغ گفتن نداری، از زبان دیگران دروغ جعل کن! گفت: تو یحیی بن معین هستی؟ گفت: آری، جواب داد: بسیار شنیده بودم یحیی بن معین مرد احمقی است ولی تا این ساعت یقین پیدا نکرده بودم. یحیی خطاب به وی گفت: چگونه دانستی من احمق هستم؟ گفت: از آنجا که تو گمان می‌کنی در جهان یحیی بن معین و احمد بن حنبل جز شما دو نفر نیست. من این حدیث را از ۱۷ نفر به نام احمد بن حنبل و یحیی بن معین نوشته‌ام. احمد آستین خود را بر چهره نهاد و گفت: ماجرا را رها کن تا برخیزد و به گونه‌ای که گویا آن دو را مسخره می‌کرد از جا برخاست.

[۱] ابن جوزی، عبدالرحمن، الموضوعات، ج۱، ص۴۶ – ۳۵.

چهره‌های بارز در جعل حدیث

ابوعبدالرحمان نسائی صاحب سنن می‌گوید: کسانی که به دورغ‌گویی و جعل حدیث و نسبت دادن آن به پیامبر شهره‌اند چهار نفرند: ابن ابی‌یحیی در مدینه، واقدی در بغداد، مقاتل بن سلیمان در خراسان و محمد بن سعید معروف به مصلوب در شام.

[۲] نسایی، عبدالرحمن، پیوست کتاب الضعفا و المتروکین، ص۱۲۳.

اکنون به شرح حال هر یک از این چهار نفر می‌پردازیم و روشن خواهیم ساخت که سه نفر نخست از این تهمت مبرا هستند:

ابن ابی‌یحیی

ابو اسحاق ابراهیم بن محمد بن ابی‌یحیی؛ نام او سمعان اسلمی مدنی است. از زهری و یحیی بن سعید انصاری حدیث نقل کرده و ثوری و امام شافعی راویان او هستند. وی متهم به قدری بودن، تشیع و دروغ‌گویی است. ابن عدی می‌گوید: من از ابراهیم حدیث منکری _جز از طریق مشایخی که مورد احتمال‌اند_ ندیده‌ام. ابن جریج و ثوری و دیگر بزرگان از وی نقل حدیث کرده‌اند. کتابی در روایات مسند فراهم کرده و آن را الموطا نام نهاده است که چندین برابر موطا مالک است. این کتاب را شافعی_در مصر_ از او نقل کرده ولی به طور صریح از او یاد نکرده است. در مسند شافعی هم از آن، احادیثی آمده است، شافعی درباره او گفته است: ابراهیم از بلندایی فرو افتد اولی‌تر است تا دروغ بگوید بدین طریق او را، ثقه شمرده است.
ابو احمد ابن عدی می‌گوید: از احمد بن محمد بن سعید یعنی ابن عقده پرسیدم: آیا _غیر از شافعی_ کسی را که به نیکی از ابراهیم یاد کرده باشد می‌شناسی؟ گفت: آری؛ این مطلب را احمد بن یحیی اودی از حمدان بن اصفهانی نقل کرده است. به وی گفتم: آیا به احادیث ابراهیم بن ابی‌یحیی اعتماد داری؟ گفت: آری. همچنین احمد بن محمد بن سعید گفت: در احادیث ابراهیم زیاد دقت کرده‌ام؛ حدیث نادرست در آن ندیده‌ام. _ابن عدی می‌گوید:_ این مطلب درست است. من نیز در احادیث او دقت فراوان کرده‌ام و در آن، حدیث نادرست _جز از طریق شیوخی که محتمل است کار آنان باشد_ ندیده‌ام. احادیث نادرست و منکر یا به دست راویان وی یا برخی شیوخ وی نقل شده است. ابراهیم هم از جمله کسانی بوده که حدیث او را می‌نگاشته است.
البته باید گفت این مرد احیانا به برخی از سلف توهین می‌کرده و از این رو گاهی به اعتزال متهم شده و گاه چوب رافضی‌گری و شیعه بودن را خورده است؛

[۳] ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۸، ص۴۵۰، شماره ۱۱۹.

[۴] ابن حجرعسقلانی، احمد، تهذیب التهذیب، ج۱، ص۱۵۸، شماره ۲۸۴.

در حالی که مردی درست کردار و دارای احادیث صحیح است و جای هیچ طعن و خرده‌ای بر او نیست؛ جرم او این است که مخلص اهل بیت و از یاران ایشان است. شیخ طوسی او را از راویان و اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهم‌السّلام) می‌شمارد و می‌گوید: ابراهیم بن محمد بن ابی‌یحیی هم پیوند اسلم و از مردم مدینه است. از امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) روایت کرده است و چون فقط از راویان احادیث شیعه است عامه او را ضعیف شمرده‌اند. یعقوب بن سفیان در تاریخ خود، از جمله اسباب تضعیف وی را بدگویی او نسبت به برخی سلف دانسته است. برخی از افراد ثقه _از میان عامه_ گفته‌اند: هر چه واقدی نوشته است، در واقع نوشته‌های ابراهیم بن محمد بن ابی‌یحیی است. واقدی آنها را نقل کرده و به خود نسبت داده است. ابراهیم کتابی منظم در زمینه حلال و حرام تالیف کرده که همه آن را از امام باقر (علیه‌السّلام) روایت کرده است. شیخ طوسی نیز به او سند روایتی دارد.

[۵] شیخ طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۳۴.

واقدی

ابوعبدالله محمد بن عمر بن واقد اسلمی از مردم مدینه، قاضی و علامه زمان خود و صاحب تالیفات زیاد در زمینه حدیث و مغازی (جنگ‌ها)؛ به رغم ضعیف شمرده شدن وی، یکی از منابع درست روایت است. وی از دیگر تابعان و طبقه پس از ایشان در حجاز و شام و جز آن، حدیث روایت کرده است. بیشتر بر تضعیف وی نظر داده‌اند، جز گروهی که او را توثیق کرده‌اند. از جمله توثیق‌کنندگان وی ابراهیم حربی است که می‌گوید: واقدی امین مردم در میان همه مسلمانان است. وی داناترین مردم نسبت به اسلام است. ابراهیم بن جابر فقیه می‌گوید: از ابوبکر صاغانی _هنگامی که از واقدی نامی به میان آورد_ شنیدم که گفت: به خدا سوگند اگر وی را ثقه نمی‌دانستم از او روایت نمی‌کردم؛ ابوبکر بن ابی‌شیبه، ابوعبید و دیگران هم از او روایت کرده‌اند. از ابراهیم حربی گواهی دیگری هم درباره واقدی رسیده است. او می‌گوید: از مصعب بن عبدالله شنیدم که گفت: واقدی ثقه و مورد اطمینان است. از معن بن عیسی درباره واقدی سوال شد. گفت: از همچو منی درباره شخصیت واقدی می‌پرسید؟! از او باید درباره من سوال شود! ذهبی گوید: از ابن نمیر درباره وی سوال کردم. گفت: احادیث او در اینجا (شام) کاملا درست است. اما درباره روایاتی که در مدینه روایت کرده است، باید از اهل مدینه پرسید؛ آنان بهتر می‌دانند. از یزید بن‌ هارون درباره او روایت شده که واقدی ثقه است. _حربی می‌گوید:_ از ابوعبدالله شنیدم که گفت: واقدی ثقه است.
در مقابل این توثیق‌ها کسانی هم او را تضعیف کرده‌اند. یحیی بن معین می‌گوید: واقدی بیست هزار حدیث غریب و باور نکردنی از زبان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جعل کرده است. یونس بن عبدالاعلی نیز می‌گوید: شافعی به من گفت: کتاب‌های واقدی یکسره دروغ است. از ابن معین نقل شده است: واقدی انسان قابل اعتنایی نیست. مره نیز می‌گوید: حدیثش ارزش نوشتن ندارد؛ و از احمد بن حنبل رسیده است که: واقدی کذاب است. ذهبی می‌گوید: مسلم است که واقدی ضعیف است؛ از این رو نوشته‌های او درباره جنگ‌های پیامبر و تاریخ قابل استناد است اما احادیث او درباره احکام، شایسته توجه نیست، چه اینکه در کتب صحاح ششگانه و مسند احمد که نقل احادیث از افراد ضعیف بلکه متروک را روا داشته‌اند؛ با این وصف حتی یک حدیث از واقدی نیاورده‌اند. _وی اضافه می‌کند:_ البته به نظر می‌رسد به رغم ضعیف شمردن وی، احادیثش هم قابل کتابت است و هم قابل روایت؛ زیرا نمی‌توان او را به جعل حدیث متهم کرد و کسانی که درباره او چیزی گفته‌اند، از جهات مختلفی می‌توان گفت سخنی گزاف و بیهوده گفته‌اند.

[۶] ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۹، ص۴۶۹ – ۴۵۴، شماره ۱۷۲.

[۷] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۲۱ -۲۳.

گفتار ذهبی به نظر می‌رسد درست است؛ چون واقدی از رجال تاریخ و سیره‌نگار و سرگذشت جنگ‌های اولیه اسلامی است نه از رجال فقه و حدیث و تفسیر. مهم آن است که وی جعل حدیث نکرده است؛ اگر چه در مواردی سره را با ناسره درآمیخته است و ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.