پاورپوینت کامل واژه‌شناسی خراسان ۵۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل واژه‌شناسی خراسان ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل واژه‌شناسی خراسان ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل واژه‌شناسی خراسان ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل واژه‌شناسی خراسان ۵۸ اسلاید در PowerPoint

زبانها و گویشهای خراسان. خراسان قدیم به مراتب گسترده‌تر از خراسان کنونی، شامل سه استان خراسان جنوبی و رضوی و شمالی، بوده است

[۱] رجوع کنید به بخش اول مقاله

. اقوام متعددی از دیرباز در این سرزمین ساکن بوده و به زبانها و گویشهای گوناگونی سخن می‌گفته‌اند، مانند فارسها، عربها، ترکها، کردها، بلوچها، تاتها و حتی گروههای کوچک‌تری نظیر یهودیان ، کولیها و بربرها

[۲] د. اسلام، چاپ دوم، ذیل “Khurasan”؛ د. ایرانیکا، ذیل “Khorasan.I”.

.

فهرست مندرجات

۱ – پاورپوینت کامل واژه‌شناسی خراسان ۵۸ اسلاید در PowerPoint
۱.۱ – ساختارصرفی
۱.۲ – وجه تسمیه خراسان
۲ – سیر تاریخی و تحول زبانها و گویشهای خراسان
۳ – گونه های فارسی پهلوی
۴ – فارسی میانه
۵ – فارسی دری
۵.۱ – پیدایش زبان دری
۵.۲ – رسمیت یافتن زبان دری
۶ – عناوین مرتبط
۷ – منابع
۸ – پانویس
۹ – منبع

واژه‌شناسى خراسان

ساختارصرفی

خراسان به لحاظ ساختارصرفی، اسمی است مرکّب از دو جزء خُر (xor) و آسان (asan). جزء اسمی خُر صورت تحول یافته خور (xwar، به معنی خورشید) است. در برخی از متون کهن نیز خوربدون «واو» و به شکل خُر آمده است، مانند یکی از قدیم‌ترین قطعه‌های شعر هجایی فارسی که منسوب به باربد است و ابن‌خرداذبه (متوفی ۳۰۰)

[۳] ابن‌خرداذبه، مختار من کتاب‌اللهو و الملاهی، ج۱، ص۱۸.

آن را نقل کرده است

[۴] تفضلی، ص ۳۳۸

. جزء دوم واژه خراسان صفت فاعلی آسان است که از بن مضارع آس (as) از فعل آسیدن (به معنی آمدن) و پسوند صفت فاعلی ساز «- آن» (-an) ساخته شده است. خوراسان (xwarasan) در زبان پهلوی ساسانی به معنای مشرق است که معادل آن در پهلوی اشکانی هوراسان (hwarasan) است.

[۵] David Neil MacKenzie, A concise Pahlavi dictionary, London 1990، ذیل “xwarasan”.

[۶] ذیل “xvarasan”، بهرام فره‌وشی، فرهنگ پهلوی.

[۷] واژه‌نامه عسکر بهرامی، ص ۱۸۸، حسن رضائی باغ‌بیدی، راهنمای زبان پارتی (پهلوی اشکانی)، ۱۳۸۵ش.

وجه تسمیه خراسان

در وجه تسمیه خراسان اقوال مختلفی وجود دارد. حافظ ابرو در کتاب جغرافیای تاریخی خراسان،

[۸] عبداللّه‌بن لطف‌اللّه حافظ ‌ابرو، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۹ـ۱۰.

از قول ابن‌دغفل نسابّه نوشته است: «خراسان و هیطل فرزندان عالم‌بن سام‌بن نوح‌اند که از بابل بیرون آمدند و خراسان در سرزمینی که بعدها به نام او نام‌گذاری شد سکنا گزید». خاقانی نیز در قصیده‌ای که در وصف و ستایش خراسان سروده، به این مطلب اشاره کرده است.

[۹] بدیل‌بن علی خاقانی، دیوان، ج۱، ص۲۹۶.

ابوالفداء در تقویم‌البلدان

[۱۰] اسماعیل‌بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم‌البلدان، ج۱، ص۴۴۱.

آورده است که خور به معنی آفتاب و آسان به معنی موضع و مکان شیء است. به گفته وی

[۱۱] اسماعیل‌بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم‌البلدان، ج۱، ص۴۴۱.

برخی معنی واژه خراسان را «به آسانی بخور» ذکر کرده‌اند، ولی خود او قول نخست را صحیح‌تر دانسته است. هرچند که هومباخ و داوری

[۱۲] هلموت هومباخ و غلام دداوری، «نام‌خراسان»، ج۱، ص۷۴، نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان، سال ۱۱، ش ۲ (اسفند :۱۳۵۱ یادنامه آنکتیل دوپرون).

هر دو معناهای موردنظر او را رد کرده‌اند. فخرالدین اسعد گرگانی در منظومه ویس و رامین

[۱۳] فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، ج ۱، ص ۱۷۱

آورده است که خراسان در زبان پهلوی به صورت خورآسان بوده و به معنی مکانی است که خورشید از آن برمی‌آید. به نظر می‌رسد منظور فخرالدین اسعد گرگانی از زبان پهلوی همان پهلوی اشکانی بوده است، زیرا در این زبان بن مضارع فعل آمدن آس است.

[۱۴] A Ghilain, Essai sur la langue Parthe: son systeme verbal d”apres les textes manicheens du Turkestan oriental, Louvain (1966)، ج۱، ص۴۹.

[۱۵] حسن رضائی باغ‌بیدی، دستور زبان پارتی (پهلوی اشکانی)، ج۱، ص۱۳۰، ۱۳۸۱ش.

[۱۶] حسن رضائی باغ‌بیدی، راهنمای زبان پارتی (پهلوی اشکانی)، ج۱، ص۱۲۰ـ ۱۲۱، ۱۳۸۵ش.

او همچنین در مصراع «خراسان آن بود کز وی خور آسد»، صورت سوم شخص فعل مضارع (آسد) را به کار برده است.

[۱۷] پانویس ۲ که در آنجا «آسد» سوم شخص مفرد فعل ماضی تلقی شده است، پاول هرن، ج۱، ص۲۸، اساس اشتقاق فارسی.

در این صورت خراسان مفهومی برابر خورآیان (به معنی خورشید در حال آمدن) می‌یابد.

[۱۸] هلموت هومباخ و غلام دداوری، «نام‌خراسان»، ج۱، ص۷۲، نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان، سال ۱۱، ش ۲ (اسفند :۱۳۵۱ یادنامه آنکتیل دوپرون).

[۱۹] A Ghilain, Essai sur la langue Parthe: son systeme verbal d”apres les textes manicheens du Turkestan oriental, Louvain (1966)، ج۱، ص۴۹.

هرن

[۲۰] پاول هرن، اساس اشتقاق فارسی، ج۱، ص۲۸.

معنای سرزنان و طلوع‌کنان را برای جزء آسان در خراسان قائل شده و شواهدی از زبان بلوچی ذکر کرده است: آسغ (asa) به معنی برآمدن، طلوع کردن ستارگان و روشاسان (ros-asan) به معنای طلوع خورشید است.

[۲۱] W B Henning, Selected papers, Acta Iranica, 14, Tehran and Liege 1977، ص ۱۲۰

مفهوم آمدن را برای ریشه آس صحیح دانسته و معنای طلوع کردن و برآمدن را رد کرده است.
در مجموع کلیه معانی به دست داده شده برای واژه خراسان آن قدر به هم نزدیک‌اند که می‌توان اختلاف میان آن‌ها رانادیده گرفت.

سیر تاریخی و تحول زبانها و گویشهای خراسان

سرزمین خراسان قدمتی بسیار دارد. در کتیبه باستانی بیستون ، نام قدیم آن پَرثَوه (parava) ذکر شده است. پرثوه مسکن قبیله‌ای از نژاد سکاها بود که سالها پس از مرگ اسکندر یونانیان را از ایران بیرون رانده و سلسله قدرتمند اشکانیان (حک: ح ۲۵۰ـ ح۲۸۰ق م) را تشکیل داده‌اند. زبان این قوم پهلوی نام داشت.

[۲۲] محمدتقی بهار، سبک‌شناسی، ج۱، ص۱۵.

واژه «پهلوی» در واقع همان صورت تحول‌یافته پرثوه است که طبق قوانین تحولات آوایی با تبدیل /r/ به /hl/ و حذف مصوت پایانی این واژه به صورت /pahlav/ درآمده و با افزودن پسوندِ نسبت به صورت /pahlavi/ به کار رفته است.

گونه های فارسی پهلوی

نام پهلوی بعدها برای دو زبان به کار گرفته شد: پهلوی شمالی و شمال شرقی که خاص مردم آذربایجان و خراسان کنونی بوده و آن را پهلوی اشکانی یا پارتی نامیده‌اند و پهلوی جنوبی و جنوب غربی که با پهلوی اشکانی به لحاظ گویش و خط تفاوت داشته است

[۲۳] محمدتقی بهار، سبک‌شناسی، ج۱، ص۷۴ـ۷۵.

و به پهلوی ساسانی شهرت دارد

[۲۴] رجوع کنید به پهلوی، زبان و ادبیات

.
به اعتقاد اورانسکی

[۲۵] یوسف میخائیلوویچ اورانسکی، مقدمه فقه‌اللغه ایرانی، ج۱، ص۲۱۶، ۱۳۵۸ش.

زبان پارتی شامل تعداد کثیری از لهجه‌های ایرانی میانه است که در سرزمین خراسان و بخش جنوب غربی آسیای مرکزی و شمال و شمال غربی ایران متداول بوده است. او

[۲۶] یوسف میخائیلوویچ اورانسکی، زبانهای ایرانی، ج۱، ص۸۲، ۱۳۷۸ش.

در خصوص اهمیت و نقش زبان پارتی در خراسان به این مطلب اشاره کرده است که مانی هنگام فرستادن مبلّغ خود به خراسان وی را اکیدآ به یادگیری زبان و خط پارتی سفارش کرده بود. پس از انقراض سلسله اشکانیان، ساسانیان (حک: ۲۲۶ـ۶۵۲میلادی) روی کار آمدند. در آغاز دوره ساسانیان هنوز زبان پارتی از رسمیت نیفتاده بود و کتیبه‌ها و فرمانهای شاهان نخستین ساسانی علاوه بر زبان فارسی میانه (پهلوی ساسانی) به این زبان نیز نوشته می‌شد. این دو زبان قرابت خاصی با هم داشتند.

[۲۷] مهری باقری، تاریخ زبان فارسی، ج۱، ص۷۵.

فارسی میانه

از آغاز سلطه سیاسی ساسانیان بر سراسر ایران و از جمله سرزمین خراسان، تأثیر متقابل این دو زبان به تدریج به سود فارسی میانه شد. مردم که پیش‌تر به زبان پارتی تکلم می‌کردند به تدریج سخن گفتن به فارسی میانه را آغاز کردند که این کار به دلیل شباهت زیاد ساختمان این دو زبان برای مردم دشوار نبود. البته زبان غالب، نخست در شهرها و مراکز بزرگ اقتصادی و اداری و فرهنگی و امتداد جاده‌های عمده رواج یافت و لهجه‌های پارتی در نقاط روستایی دوردست و نواحی کوهستانی شمال غربی مدت زمان بیشتری باقی ماندند. در هر حال به هنگام ورود اسلام به ایران، زبان فارسی میانه در سراسر خاک خراسان رایج گشته بود. مردم پارتی زبان شرق ایران نیزبخشی از واژه‌های قدیم و خصوصیات آوایی زبان پارتی راوارد زبان فارسی میانه کردند.

[۲۸] یوسف میخائیلوویچ اورانسکی، مقدمه فقه‌اللغه ایرانی، ج۱، ص۲۱۶ـ ۲۱۷، ۱۳۵۸ش.

برای مثال در پهلوی جنوبی واج، وجود نداشته است، اما در پهلوی متداول در خراسان، این واج در بعضی واژه‌هاوجود داشته و ظاهرآ فقط در واژه‌های مأخوذ از پارتی دیده شده است.

[۲۹] علی‌اشرف صادقی، تکوین زبان فارسی، ج۱، ص۱۲۲ـ ۱۲۴.

هیچ یک از گویش های موجود ایران دنباله مستقیم زبان پارتی نیست.

[۳۰] یوسف میخائیلوویچ اورانسکی، مقدمه فقه‌اللغه ایرانی، ج۱، ص۲۱۷، ۱۳۵۸ش.

فارسی دری

گویشهای امروزی خراسان عمومآ گونه‌هایی از زبان فارسی دری هستند.

[۳۱] احسان یارشاطر، «زبانها و لهجه‌های ایرانی»، ج۱، ص۲۶، مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال ۵، ش ۱ و ۲ (مهر و دی ۱۳۳۶).

در اواخر دوره استیلای ساسانی به غیر از فارسی میانه ــکه ساختار نسبتآ کهنش را حفظ کرده بودــ از

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.