پاورپوینت کامل نهضت ترجمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نهضت ترجمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نهضت ترجمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نهضت ترجمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل نهضت ترجمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

جنبش‌ اقتباس‌ و انتقال‌ آثار علمی‌ و فرهنگی‌ تمدنهای‌ غیرعربی‌ (علوم‌ اوایل‌) به‌ عالم‌ اسلام‌ از میانه سده دوم‌ تا اواخر سده چهارم‌. در طول‌ این‌ نهضت‌ شماری‌ از آثار اصلی تمدنهای‌ یونان‌ و ایران‌ و مصر و هند به‌ عربی‌ ترجمه‌ شد که‌ بیشتر در زمینه‌های‌ طب‌، ریاضیات‌، نجوم‌، فلسفه‌ و آیین‌ کشورداری‌ بود.

فهرست مندرجات

۱ – تاریخچه مطالعاتی‌ موضوع‌
۲ – زمینه‌ها و انگیزه‌های ترجمه
۳ – نخستین ترجمه ها به عربی
۴ – عوامل شکل گیری پاورپوینت کامل نهضت ترجمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
۴.۱ – فتوحات
۴.۲ – آشنایی با زبان های گوناگون
۴.۳ – انگیزه شعوبی‌ در ترجمه
۴.۴ – حمایت خلفای عباسی از پاورپوینت کامل نهضت ترجمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
۴.۵ – رواج‌ کاغذ
۴.۶ – دانشمندان‌
۵ – آخرین مرحله رشد پاورپوینت کامل نهضت ترجمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
۶ – مترجمان‌ و ترجمه‌ها
۶.۱ – ابن‌مقفع‌
۶.۲ – ابویحیی‌ بطریق‌
۶.۳ – مترجمان‌ سده سوم‌
۶.۳.۱ – حنین‌بن‌ اسحاق‌
۶.۳.۲ – کندی‌
۶.۳.۳ – ثابت‌بن‌ قرّه‌
۶.۴ – مترجمان‌ سده چهارم‌
۶.۴.۱ – یحیی‌بن‌ عدی‌
۶.۴.۲ – متی‌بن‌ یونس‌
۶.۴.۳ – شیوه های ترجمه سده چهارم
۶.۵ – توجه مترجمان به نسخه‌های‌ خطی‌
۶.۶ – دین مترجمان
۷ – ترجمه آثار نجومی‌
۸ – ترجمه آثار ریاضی‌
۹ – ترجمه آثار پزشکی‌
۹.۱ – اقسام آثار پزشکی‌ ترجمه‌ شده‌
۹.۱.۱ – ترجمه طب ایرانی
۹.۱.۲ – ترجمه طب هند
۹.۱.۳ – ترجمه طب یونان
۹.۲ – مهمترین ترجمه طب
۱۰ – ترجمه آثار گیاه شناسی
۱۱ – ترجمه آثار فلسفی‌
۱۱.۱ – توجه به آثار ارسطو
۱۲ – ترجمه‌های‌ آثار ادبی‌ و فرهنگی‌ ایران‌ و هند
۱۲.۱ – ترجمه اندرزنامه‌های‌ فارسی‌
۱۲.۲ – ترجمه خداینامه‌ها
۱۲.۳ – ترجمه‌ اسمار و خرافات‌
۱۳ – دگردیسیها و پیامدها پاورپوینت کامل نهضت ترجمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
۱۳.۱ – ورود عقل‌ و تجربه عرفانی‌ قلمرو علوم‌ دینی‌ و واکنشها
۱۳.۲ – تاثیر نهضت‌ ترجمه‌ در نوع نگرش
۱۳.۳ – تنازع اهل حدیث با پاورپوینت کامل نهضت ترجمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
۱۴ – منابع
۱۵ – پانویس
۱۶ – منبع

تاریخچه مطالعاتی‌ موضوع‌

نخستین‌ پژوهشها در باره نهضت‌ ترجمه‌ در پی‌ فراخوان‌ «انجمن‌ سلطنتی‌ علوم‌» در گوتینگن‌ آلمان‌ در ۱۲۴۶/۱۸۳۰ صورت‌ گرفت‌. این‌ انجمن‌ خواستار فهرست‌ جامعی‌ از ترجمه‌های‌ آثار یونانی‌ به‌ سریانی‌ و عربی‌ و آرامی‌ و فارسی‌ بود، به‌طوری‌ که‌ نام‌ آثار گمشده یونانی‌ را نیز در بر گیرد. گوستاو فلوگل‌ در ۱۲۵۷/۱۸۴۱ در رساله‌ای‌ لاتینی‌ ۹۱ شرح‌ و تفسیر عربی‌ آثار یونانی‌ را به‌اختصار بررسی‌ کرد. یک‌ سال‌ بعد، یوهان‌ ونریش‌ در رساله مبسوطتری‌ ابتدا به‌ زمینه‌ و چگونگی‌ ترجمه آثار غیردینی‌ یونانی‌ به‌ سریانی‌ و عربی‌ و آرامی‌ و فارسی‌ پرداخت‌ و سپس‌ فهرستی‌ از مؤلفان‌ یونانی‌ و آثار ترجمه‌ شده آنان‌ فراهم‌ آورد. نیم‌ قرن‌ بعد موریتس‌ اشتاین‌ شنایدر در مجموعه‌ مقالاتی‌ (از ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۳/ ۱۸۸۹ـ ۱۸۹۶) آثار ونریش‌ و فلوگل‌ را کاملتر کرد. پژوهش‌ کتاب‌شناختی‌ او در ۱۳۳۹ ش‌/۱۹۶۰ در مجموعه‌ای‌ مستقل‌ تجدید چاپ‌ شد. از آن‌ پس‌ نیز کوششهایی‌ شده‌ است‌ که‌ مهمتر از همه‌ تدوین‌ کتابنامه جامع‌ علوم‌ عربی‌ به‌ سرپرستی‌ مانفرد اولمان‌ و فؤاد سِزگین‌ است‌. ترجمه عربی‌ برخی‌ از مجلدات‌ این‌ مجموعه‌ (GAS) با نام‌ تاریخ‌ التراث‌ العربی‌ و ترجمه فارسی‌ آن‌ با نام‌ تاریخ‌ نگارشهای‌ عربی‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. گرهارد اندرس‌ نیز در رساله مفصّلی‌ کوشیده‌ است‌ تا پژوهشی‌ کتاب‌شناختی‌ در ترجمه‌ها و مترجمان‌ و بسط‌ و توسعه هر حوزه اختصاصی‌ در دنیای‌ عربی‌زبان‌ عرضه‌ کند. این‌ اثر در دو جلد جداگانه‌ از مجموعه (GAP) چاپ‌ شده‌ است‌ (گوتاس، ص‌ XIV-XIII؛ برای‌ فهرستی‌ تفصیلی‌ از پژوهشهای‌ خاورشناسان‌ در این‌ باره‌

[۱] د. اسلام‌، چاپ‌ دوم‌، ج۱۰، ص‌۲۲۹ـ۲۳۱

.

افزون‌ بر این‌ مطالعات‌ که‌ بیشتر در قلمرو تاریخ‌علم‌ می‌گنجد، پژوهشگران‌ تاریخ‌ ادبیات‌ عرب‌ نیز فصلی‌ از ادب‌ عصر عباسی‌ را به‌ بررسی‌ نهضت‌ ترجمه‌ و ویژگیهای‌ ادبی‌ آن‌ اختصاص‌ داده‌اند

[۲] کارل‌ بروکلمان‌، تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، ج‌ ۴، ص‌ ۸۹ ـ۱۲۳.

[۳] فاخوری‌، تاریخ‌ ادبیات‌ زبان‌ عربی‌،ص‌ ۵۵۲ ـ ۵۶۵ .

اما مهمترین‌ رهیافت‌ مطالعاتی‌ به‌ این‌ موضوع‌، بررسی‌ همه‌ جانبه اهمیت‌ و جایگاه‌ نهضت‌ ترجمه‌ در فرهنگ‌ و تمدن‌ اسلامی‌ است‌. از جمله‌ پژوهشهای‌ اصلی‌ در این‌ زمینه‌، اثر فرانتس‌ روزنتال‌ (۱۳۴۴ ش‌/ ۱۹۶۵ به‌ آلمانی‌ و ۱۳۵۴ ش‌/ ۱۹۷۵ به‌ انگلیسی‌)، احیای‌ فرهنگی‌ در عهد آل‌بویه‌: انسان‌گرایی‌ در عصر رنسانس‌ اسلامی‌ اثر جوئل‌ کرمر (۱۳۷۱ ش‌/۱۹۹۲) و نیز تفکر یونانی‌، فرهنگ‌ عربی‌ اثر دیمیتری‌ گوتاس‌ (۱۳۷۷ ش‌/ ۱۹۹۸) است‌.

زمینه‌ها و انگیزه‌های ترجمه

بر اساس‌ گزارشهای‌ برجا مانده‌ در منابع‌ تاریخی‌، شمار مؤلفان‌ جهان‌ اسلام‌ در سده نخست‌ هجری‌ اندک‌ بوده‌ است‌؛ بنا بر برآوردی‌ ۳۹ تن‌ در علوم‌ شرعی‌ و عربی‌ (از این‌ تعداد ۲۵ تن‌ در شعر و عروض‌) و چهار تن‌ در علوم‌ اوایل‌ به‌ تألیف‌ پرداختند که‌ در سده دوم‌ این‌ شمار بترتیب‌ ۳۸ر۷ و ۵ر۵ برابر شد

[۴] رجوع کنید به جدول‌ ۱ و ۲

با وجود توصیه‌های‌ مکرر قرآن‌ و پیامبر به‌ علم‌آموزی‌، چند عامل‌ در نخستین‌ دهه‌های‌ پس‌ از رحلت‌ پیامبر اکرم‌، گسترش‌ علوم‌ را دشوار می‌کرد. نخست‌ آنکه‌ نگارش‌ دانسته‌ها و باورها در فرهنگ‌ عربی‌ آن‌ روزگار چندان‌ معمول‌ نبود. عربها «سَماع‌» را موثقترین‌ طریق‌ در روایت‌ شعر، لغت‌ و خبر می‌دانستند و در وثاقت‌ نوشته‌ها تردید داشتند مگر آنکه‌ محتوای‌ آنها را از استادی‌ می‌شنیدند (سَماع‌) یا بر او می‌خواندند (قرائت‌؛ نیز تحمل‌ حدیث‌). اگرچه‌ پاره‌ای‌ ملاحظات‌ در حفظ‌ کلام‌ الاهی‌، مسلمانان‌ را به‌ مکتوب‌ ساختن‌ قرآن‌ واداشت‌، اما آنان‌ حتی‌ از تدوین‌ احادیث‌ نبوی‌ اجتناب‌ می‌کردند

[۵] احمدبن‌ علی‌ خطیب‌بغدادی‌، تقیید العلم‌، ج۱، ص‌ ۴۹ـ۶۳.

[۶] مقاله تدوین‌ حدیث‌

افزون‌ بر این‌، خط‌ عربی‌ نیز خطی‌ ابتدایی‌ و مشکل‌آفرین‌ بود.

[۷] جرجی‌ زیدان‌، تاریخ‌ التمدن‌ الاسلامی‌، ج‌ ۳، ص‌ ۵۸ ـ۶۲.

[۸] مارتین‌ لینگز، هنر خط‌ و تذهیب‌ قرآنی‌، ج۱، ص‌ ۱۲.

در علوم‌ اوایل‌ افزون‌ بر این‌ عوامل‌، ملاحظات‌ دیگری‌ نیز در کار بود، چنانکه‌ به‌ گفته سیوطی‌

[۹] سیوطی‌، صون‌ المنطق‌، ص‌ ۱۲

، علوم‌ اوایل‌ در سده نخست‌ به‌ هنگام‌ فتح‌ سرزمینهای‌ عجم‌ به‌ میان‌ مسلمانان‌ راه‌ یافت‌، اما رایج‌ نشد زیرا «سلف‌ صالح‌»، مانع‌ پرداختنِ به‌ آن‌ می‌شدند. همه معارفی‌ که‌ تا اواخر سده نخست‌ در جامعه اسلامی‌ شکل‌ گرفت‌ و شیوع‌ یافت‌، با فهم‌ مأثورات‌ دینی‌ و تحصیل‌ بینش‌ و معیشتی‌ اسلامی‌ بر پایه آن‌ در ارتباط‌ بود. برای‌ نمونه‌ صرف‌ و نحو و معانی‌ و بیان‌ در محضترین‌ صورتها، همچون‌ بررسی‌ ادب‌ جاهلی‌، به‌ انگیزه فهم‌ دلالتها و کاربردهای‌ لغوی‌ قرآن‌ به‌کار می‌رفت‌.

[۱۰] ابن‌خلدون‌، تاریخ، ج‌ ۱:مقدمه‌، ص‌ ۵۴۵ ۵۵۴.

حتی‌ طب‌ با همه ضرورتش‌ مجال‌ رایج‌ شدن‌ به‌ صورت‌ دانشی‌ انسجام‌یافته‌ و مکتوب‌ پیدا نمی‌کرد. چنانکه‌ عمربن‌ عبدالعزیز (حک: ۹۹ـ۱۰۱) در انتشار ترجمه‌ای‌ از کُنّاش‌ اَهْرُن‌ چندان‌ تردید داشت‌ که‌ چهل‌ روز آن‌ را بر سجاده خویش‌ نهاد و دعا و تأمل‌ کرد

[۱۱] ابن‌جلجل‌، طبقات‌ الاطبّاء و الحکماء، ج۱، ص‌ ۶۱.

[۱۲] علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، ترجمه فارسی‌ از قرن‌ یازدهم‌ هجری‌، ص‌ ۴۴۲

[۱۳] ابن‌ابی‌اصیبعه‌، کتاب‌ عیون‌ الانباء فی‌طبقات‌ الاطباء، ج‌ ۱، ص‌ ۲۳۲.

دیگر خلفای‌ اموی‌ اعتنای‌ چندانی‌ به‌ علوم‌ و معارف‌ سایر اقوام‌ نداشتند. اهتمام‌ به‌ این‌ امور در نظر ایشان‌ اشتغالی‌ پَست‌ و درخور موالی‌ بود

[۱۴] ادوارد براون‌، تاریخ‌ ادبی‌ ایران‌، ج‌ ۱، ص‌ ۳۷۷ـ ۳۷۸..

[۱۵] دائره المعارف‌ بزرگ‌ اسلامی‌، ذیل‌ «ابن‌مقفع‌.

[۱۶] گوتاس‌، ص‌۲۰

.

نخستین ترجمه ها به عربی

با اینهمه‌، بنا بر دست‌نویسی‌ که‌ استپلتن‌ به‌ سال‌ ۱۳۲۸/۱۹۱۰ در رامپور یافت‌، ظاهراً نخستین‌ اثر ترجمه‌ شده‌ به‌ عربی‌ کتابی‌ در باره کیمیا منسوب‌ به‌ زوسیموس‌ بوده‌ است‌. این‌ کتاب‌ در زمان‌ حکومت‌ معاویه‌ در دمشق‌ در ربیع‌الا´خر ۳۸ از یونانی‌ به‌ عربی‌ در آمد

[۱۷] سزگین‌، ج‌ ۴، ص‌ ۱۹ـ۲۰

، اما مشهورتر آن‌ است‌ که‌ خالدبن‌ یزیدبن‌ معاویه‌ (متوفی‌ ۸۵) ــ که‌ خلافت‌ در زمان‌ او از سفیانیان‌ به‌ مروانیان‌ رسید ــ به‌ منافع‌ و مواعید طب‌ و نجوم‌ و کیمیا دل‌ بسته‌ بود و گروهی‌ از فیلسوفان‌ عربیدان‌ مصری‌ را به‌ ترجمه کتابهایی‌ از یونانی‌ و قبطی‌ به‌ عربی‌ واداشت‌. به‌گزارش‌ ابن‌ندیم‌، نخستین‌ ترجمه‌ در عالم‌ اسلام‌ در پی‌ این‌ توصیه‌ انجام‌ گرفت‌

[۱۸] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۰۳، ۴۱۹

[۱۹] ابن‌خلّکان‌، وفیات الاعیان، ج‌ ۲، ص‌ ۲۲۴.

ابن‌ندیم‌ همچنین‌ از ترجمه چند کتاب‌ فارسی‌ از جمله‌ رستم‌ و اسفندیار و بهرام‌ شوس‌ (؟) در دوره اموی‌ خبر داده‌ است‌

[۲۰] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۶۴

[۲۱] سزگین‌، ج‌ ۴، ص‌ ۲۴ـ۲۵

[۲۲] فاضل‌ خلیل‌ ابراهیم‌، خالدبن‌ یزید: سیرته‌ و اهتماماته‌ العلمیه، ج۱، ص‌ ۴۴ـ۵۹.

گذشته‌ از این‌ ترجمه‌های‌ علمی‌ پراکنده‌، امویان‌ در عهد عبدالملک‌ (۶۵ـ۸۶) یا فرزندش‌ هشام‌ (۱۰۵ـ۱۲۵) به‌ انگیزه تحکیم‌ قدرت‌ و نظارت‌ خود به‌ ترجمه دیوان‌ شام‌ از رومی‌

[۲۳] بلاذری‌، فتوح البلدان، ج۱، ص‌ ۱۹۲۱۹۳.

[۲۴] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌ ۳۰۳.

و دیوان‌ عراق‌ از فارسی‌ به‌ عربی‌ پرداختند

[۲۵] بلاذری‌، ج۱، ص‌ ۲۹۴.

[۲۶] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌ ۳۰۳.

ابن‌خلدون‌ این‌ واقعه‌ را حاصلِ بیرون‌ آمدن‌ قوم‌ عرب‌ از ناپختگی‌ بدویت‌ به‌ رونق‌ شهرنشینی‌ و تمدن‌ و از سادگی‌ اُمّیت‌ به‌ حاذقی‌ کتابت‌ می‌داند

[۲۷] ابن‌خلدون‌، مقدمه‌،ج‌ ۱، ص‌۲۴۴

برای‌ گفتاری‌ مبسوط‌ در باره تأثیر عمران‌ و حضارت‌ در تعلیم‌ دانش‌ و مقایسه وضع‌ علوم‌ در مغرب‌ و مشرق‌ عالم‌ اسلام‌ از این‌ حیث‌

[۲۸] ابن‌خلدون‌، مقدمه‌،ج‌ ۱، ص‌ ۴۳۰.

[۲۹] ابن‌خلدون‌، مقدمه‌،ج‌ ۱، ص‌ ۴۳۵.

عوامل شکل گیری پاورپوینت کامل نهضت ترجمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

فتوحات

آنچه‌ بیش‌ از این‌ کوششهای‌ نامنسجم‌، در فراهم‌ آوردن‌ شرایط‌ تحقق‌ نهضت‌ ترجمه‌ اهمیت‌ داشت‌، فتوح‌ مسلمانان‌ و بخصوص‌ استیلای‌ آنان‌ بر سراسر قلمرو ساسانیان‌ و بخشهایی‌ از امپراتوری‌ روم‌شرقی‌ بود. این‌ سرزمینهای‌ مفتوح‌ هر یک‌ فرهنگ‌ و تمدنی‌ دیرپا داشتند، افزون‌ بر آنکه‌ در هزاره‌ای‌ پیشتر با لشکرکشی‌ اسکندر مقدونی‌ کم‌وبیش‌ یونانی‌مآبی‌ نیز در میانشان‌ رخنه‌ کرده‌ بود. فاتحان‌ مسلمان‌ از سرزمینهای‌ مغلوب‌ قلمرو یکپارچه‌ای‌ ساختند و در کنار سایر فرهنگها، یونانی‌مآبان‌ دور و نزدیک‌ نیز مبادله‌ و مشارکت‌ فرهنگی‌ جدیدی‌ را تجربه‌ کردند. فرقه‌های‌ مسیحی‌ مخالف‌ روم‌شرقی‌ در سرزمینهای‌ اسلامی‌ جای‌ گرفتند و افزون‌ بر اختلاف‌ عقیده‌ با کلیسای‌ یونانی‌زبان‌ خالکدونیه‌، از لحاظ‌ سیاسی‌ هم‌ از آن‌ جدا افتادند. آموزشهای‌ غیردینی‌ مورد توجه‌ این‌ گروه‌ واقع‌ شد و بیش‌ از پیش‌ در مراکز اصلی‌ مسیحیت‌ شرقی‌ ریشه‌ دواند

[۳۰] گوتاس‌، ص‌ ۱۳ـ۱۴

. این‌ مدارس‌ در حقیقت‌ در امتداد مسیر مراکز علوم‌ یونانی‌ از اسکندریه قرن‌ چهارم‌ پیش‌ از میلاد تا بغدادِ قرن‌ هشتم‌ میلادی‌ قرارداشت‌ که‌ اصلیترین‌ آنها اسکندریه‌، انطاکیه‌، آمِد، نصیبَین‌، رُها، حرّان‌ و جندیشاپور بود.

[۳۱] ماکس‌ مایرهوف‌، من‌ الاسکندریه الی‌ بغداد، ج۱، ص‌ ۳۷ـ ۷۳.

[۳۲] دلیسی‌ اونز اولیری‌، انتقال‌ علوم‌ یونانی‌ بعالم‌ اسلامی‌، ج۱، ص‌ ۷۵ـ۸۳.

آشنایی با زبان های گوناگون

ارتباط‌ نزدیک‌ مدارس‌ و دانشجویان‌ علوم‌ یونانی‌ در مناطق‌ مختلف‌ و با زبانهای‌ گوناگون‌ ــ که‌ تنها به‌سبب‌ آنگونه‌ همبستگی‌ سیاسی‌ و جغرافیایی‌ ممکن‌ بود ــ طبقه‌ای‌ خاص‌ از دانشمندانی‌ که‌ چند زبان‌ می‌دانستند به‌وجود آورد. آنان‌ بخوبی‌ می‌توانستند از آثار علمی‌ غیریونانی‌ نیز بهره‌مند شوند و در سفرها و مکاتباتشان‌ با یکدیگر تبادل‌ معلومات‌ کنند و مهم‌تر اینکه‌ بدون‌ احتیاج‌ به‌ ترجمه‌، واسطه انتقال‌ علوم‌ از زبانی‌ به‌ زبان‌ دیگر باشند. این‌ نکته‌ گرد آمدن‌ ناگهانی‌ متخصصان‌ بسیار در دربار عباسی‌ و ایجاد عزم‌ سیاسی‌ در تمرکز کوششهای‌ این‌ عالمان‌ و حامیان‌ آنان‌ بر ترجمه آثار مکتوب‌ را تبیین‌ می‌کند

[۳۳] گوتاس‌، ص‌ ۱۶.

از سوی‌ دیگر دمشق‌ ، پایتخت‌ اموی‌، در همسایگی‌ مناطقی‌ قرار داشت‌ که‌ زبان‌ یونانی‌ در بخش‌ وسیعی‌ از آن‌ زبان‌ مادری‌ بود و آموزشهای‌ روحانیان‌ مسیحی‌ و برخی‌ دادوستدها، به‌ آن‌ زبان‌ صورت‌ می‌گرفت‌، هرچند که‌ فرهنگ‌ مسیحیان‌ آن‌ مناطق‌، تحت‌ تأثیر مسیحیان‌ ارتدوکس‌ روم‌شرقی‌، با یونانی‌مآبی‌ بشدت‌ مقابله‌ می‌کرد، اما دورتر از روم‌شرقی‌ ودر شرق‌ ممالک‌اسلامی‌ آموزه‌های‌ یونانی‌تبار در میان‌ جمعیتهای‌ محلی‌ رواج‌ داشت‌؛ ازینرو، انتقال‌ مرکز خلافت‌ از دمشق‌ به‌ عراق‌ و اتکای‌ عباسیان‌ به‌ ایرانیان‌ و مسیحیان‌ عرب‌ و آرامی‌ آن‌ دیار ــ که‌ محیطی‌ غیریونانی‌زبان‌ بود ــ نتیجه‌ای‌ متناقض‌نما درپی‌داشت‌: فراهم‌ آمدن‌ زمینه صیانت‌ از میراث‌ یونان‌ که‌ در روم‌شرقی‌ برافتاده‌ بود

[۳۴] گوتاس‌، ص‌۲۰

انگیزه شعوبی‌ در ترجمه

ظاهراً انگیزه اولیه‌ در ترجمه مواریث‌ فکری‌ و ادبی‌ تمدنهای‌ مغلوب‌ مسلمانان‌، داعیه‌های‌ شعوبی‌ بوده‌ است‌. دوره اول‌ عباسی‌ ــ از خلافت‌ عبداللّه‌ سفاح‌ (۱۳۲ـ۱۳۶) تا خلافت‌ متوکل‌ (۲۳۲ـ۲۴۷) ــ در حقیقت‌ دوره نفوذ و قدرت‌یابی‌ نخبگان‌ ایرانی‌ بود. منصور (حک: ۱۳۶ـ ۱۵۸) نخستین‌ خلیفه هَجین‌ (فرزند مادری‌ غیرعرب‌) و همچنین‌ نخستین‌ کسی‌ بود که‌ اغلب‌ مناصب‌ حکومتی‌ را به‌ موالی‌ سپرد تا آن‌جا که‌ رفته‌رفته‌ اختیار امور از دست‌ عربها خارج‌ شد.

[۳۵] سیوطی‌، تاریخ‌ الخلفاء، ج۱، ص‌ ۲۶۹ـ ۲۷۰، ۱۳۷۸/ ۱۹۵۹.

بخصوص‌ نهاد نوپدید وزارت‌ که‌ غالباً در دست‌ ایرانیان‌ بود، نفوذ پردامنه‌ و پنهان‌ آنان‌ را به‌ بهترین‌ وجه‌ تدارک‌ می‌دید. ابوسَلَمه‌ خَلاّ ل‌، وزیر سفاح‌ و از موالی‌ ایرانی‌، نخستین‌ کس‌ در عالم‌ اسلام‌ بود که‌ عنوان‌ وزیر گرفت‌.

[۳۶] ابن‌طقطقی‌، الفخری‌ فی‌ الا´داب‌ السلطانیه و الدول‌ الاسلامیه، ج۱، ص‌ ۱۱۱.

از دوره خلافت‌ منصور تا مأمون‌ (۱۹۸ـ ۲۱۸) علاوه‌ بر برمکیان‌ و پسران‌ سهل‌، نُه‌ وزیر دیگر از موالی‌ به‌کار گماشته‌ شدند.

[۳۷] ابراهیم‌ سلمان‌ کروی‌، نظام‌ الوزاره فی‌ العصر العباسی‌ الاول‌، ج۱، ص‌ ۵۳ ـ ۲۰۸.

آنان‌ آشکارا و پنهان‌ در برابر برتری‌جویی‌ اعراب‌ می‌ایستادند و بر نفوذ فرهنگ‌ ایرانی‌ و شعوبی‌ در خلافت‌ عباسی‌ می‌افزودند، چندانکه‌ گروهی‌ از شعوبیه‌ در برابر قائلان‌ به‌ برتری‌ عرب‌ بر عجم‌ افراط‌ کردند و اشعار و آثاری‌ در بیان‌ مثالب‌ عرب‌ و ادعای‌ تفضیل‌ عجم‌ بر عرب‌ نگاشتند

[۳۸] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ۱۴۲، ۱۵۲، ج۱، ص‌ ۱۳۷، ۱۶۶، .

و گروهی‌ دیگر با ترجمه مواریث‌ و عرضه افتخارات‌ پیشین‌ خود کوشیدند که‌ در تفاخر از اعراب‌ وا نمانند. این‌ انگیزه‌ بخوبی‌ فقدان‌ حضور حامیان‌ ترجمه‌ را در آغاز کار جبران‌ می‌کرد. برای‌ نمونه‌ در ترجمه کتابهایی‌ چون‌ خداینامه‌ ــ که‌ روایتی‌ ایرانی‌ از شکست‌ ایرانیان‌ از تازیان‌ است‌ ــ ظاهراً روح‌ شعوبی‌ بیش‌ از انگیزه معرفت‌جویی‌ تأثیر داشته‌ است‌.

[۳۹] عبدالحسین‌ زرین‌کوب‌، تاریخ‌ ایران‌ بعد از اسلام‌، ج۱، ص‌۴۵۳.

محمدعبدالرحمان‌ مرحبا نیز یکی‌ از مهمترین‌ سببهای‌ ترجمه کلیله‌ و دمنه‌ به‌عربی‌ را فخرفروختن‌ به‌اعراب‌ دانسته‌ است‌

[۴۰] محمد عبدالرحمان‌ مرحبا، الموجز فی‌ تاریخ‌ العلوم‌ عندالعرب‌، ص‌۷۱

. نبطیان‌ نیز که‌ با ترجیح‌ کشاورزی‌ بر بیابانگردی‌ در برابر اعراب‌ اظهار وجود نمودند، الفلاحه النبطیه را عرضه‌ کردند.

[۴۱] عبدالعزیز دوری‌، الجذور التاریخیه للشعوبیه، ج۱، ص‌ ۵۲.

[۴۲] الفلاحه النبطیه، الترجمه المنحوله الی‌ ابن‌وحشیه‌، ج‌ ۱، ص‌ ۵.

انتخاب‌ بغداد (نزدیک‌ تیسفون‌) به‌عنوان‌ مرکز خلافت‌ اسلامی‌ نیز بر این‌ شور شعوبی‌ افزود.

[۴۳] مصطفی‌ جواد و احمد سوسه‌، دلیل‌ خارطه بغداد المفصّل‌ فی‌ خطط‌ بغداد قدیماً و حدیثاً، ج۱، ص‌ ۴۳ـ۴۷.

نهضت‌ ترجمه‌ در این‌ شهر برپا شد و فارغ‌ از مرزبندیهای‌ دینی‌ و فرقه‌ای‌ و قومی‌ و زبانی‌، از آن‌ حمایت‌ و استقبال‌ بسیار شد.

عراق‌ در آثار نخستین‌ جغرافیانویسان‌ اسلامی‌، «سواد» و «دل‌ ایرانشهر» خوانده‌ شده‌ و گزیده‌ترین‌ اقلیم‌ زمین‌ و مرکز دولت‌ اسلام‌ به‌ تأسی‌ از ایرانیان‌ به‌شمار آمده‌ است‌

[۴۴] ، ابن‌خرداذبه‌ المسالک و الممالک، ج۱، ص‌، ۵.

[۴۵] ، ابن‌خرداذبه‌ المسالک و الممالک، ج۱، ص‌،۱۵.

[۴۶] ابن‌فقیه‌، اخبار البلدان، ج۱، ص‌ ۶.

[۴۷] مسعودی‌، التنبیه‌ و الاشراف، ص‌ ۳۵ ۳۸

. گوتاس‌ با تصریحی‌ بیش‌ از دلالت‌ مستندات‌ تاریخی‌ خود، مدعی‌ است‌ که‌ عباسیان‌ برای‌ کسب‌ مشروعیت‌ در بین‌ گروههای‌ تحت‌ حکومتشان‌ افزون‌ بر اینکه‌ بر نسبت‌ خود با پیامبر اسلام‌ تکیه‌ داشتند، خود را جانشین‌ بی‌واسطه سلسله باستانی‌ شاهان‌ عراق‌ و ایران‌، از بابلیان‌ تا ساسانیان‌ ، معرفی‌ می‌کردند

[۴۸] گوتاس‌، ص‌ ۲۹

اما پیوند تاریخی‌ ـ فرهنگی‌ عراقِ دوره عباسی‌ با سرزمین‌ بابل‌ و ایران‌ باستان‌، بیش‌ از این‌ تداوم‌ و پیوند سیاسی مورد ادعای‌ گوتاس‌، در پدید آوردن‌ زمینه شکل‌گیری‌ نهضت‌ ترجمه‌ مؤثر بوده‌ است‌.

در سده نخست‌ عباسی‌ ایرانیانی‌ چون‌ ابوسهل‌ فضل‌بن‌ نوبخت‌ مروّج‌ این‌ باور بودند که‌ بابل‌ مهد باستانی‌ علوم‌ بوده‌ است‌. ابوسهل‌ در کتاب‌ النَهمُطان‌ معارف‌ یونان‌ و مصر را ترجمه کتابهایی‌ دانسته‌ که‌ اسکندر از ایران‌ غنیمت‌ برد و کوشش‌ ساسانیان‌ را در فارسی‌ کردن‌ کتابهای‌ یونانی‌ و هندی‌ بازجستن‌ مواریث‌ ایرانی‌ معرفی‌ کرده‌ است‌. به‌ این‌ باور چنان‌ اعتنا شده‌ که‌ ابن‌ندیم‌ در ابتدای‌ مقاله هفتم‌ الفهرست‌ و پیش‌ از ذکر کتابهای‌ اوایل‌، آن‌ را نقل‌ کرده‌ است‌

[۴۹] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۰۰ـ۳۰۱

. از سوی‌ دیگر در کتاب‌ چهارم‌ دینکرد سرچشمه همه معارف‌، اوستا معرفی‌ شده‌ و به‌ داستان‌ انتقال‌ این‌ علوم‌ به‌ یونان‌ و اسکندریه‌ در پی‌ حمله اسکندر و ترجمه دوباره آن‌ها در دوره ساسانی‌ اشاره‌ شده‌ است‌

[۵۰] گوتاس‌، ص‌ ۴۱.

این‌ دو گزارش‌، گذشته‌ از تفاوت‌ تعبیرشان‌، هم‌مضمون‌اند و باور به‌ آنها ممکن‌ بوده‌ است‌ موجب‌ تکاپوی‌ علمی‌ گروههای‌ مختلف‌ گردد، از جمله‌: زردشتیان‌ ایرانی‌ که‌ در ذمه حکومت‌ عباسی‌ می‌زیستند و سرچشمه علوم‌ را اوستا می‌دانستند، ایرانیان‌ نومسلمانی‌ که‌ سنّت‌ مطالعه همه دانشها را میراث‌ خود می‌شمردند و گروه‌ زیادی‌ از غیرایرانیانِ ساکن‌ عراق‌ (اعم‌ از نومسلمان‌ و مسیحی‌ و یهودی‌) که‌ با وجود آرامی‌زبان‌ بودن‌ و علاقه‌ به‌ یونانی‌مآبی‌، خود را نوادگان‌ بابلیان‌ باستان‌ می‌خواندند

[۵۱] گوتاس‌، ص‌۴۰ـ۴۳

. این‌ باور ایرانی‌، چه‌ در تعبیر دینی‌ چه‌ در تعبیر جغرافی‌مَدارَش‌، به‌کار توصیه‌ و توجیه‌ سنّت‌ ترجمه‌ می‌آمد و با توجه‌ به‌ جایگاه‌ ابوسهل‌ در دربار خلفای‌ عباسی‌ بخوبی‌ می‌توانسته‌ مورد اقتباس‌ عباسیان‌ قرار گیرد.

افزون‌ بر این‌، نخستین‌ ترجمه‌های‌ این‌ دوره‌ ــ که‌ جملگی‌ از فارسی‌ به‌ عربی‌ و بیش‌تر در حوزه سیاست‌ و کشورداری‌ بود ــ نشان‌ از کوششهایی‌ فراگیر در جذب‌ و ترویج‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ دارد. نخبگان‌ ایرانی‌ بدون‌ پنهان‌ داشتن‌ تمایلات‌ شعوبی‌ خود، در نهادهای‌ حکومتی‌ از جمله‌ در بیت‌الحکمه‌ فعالیت‌ می‌کردند. گزارشهای‌ تاریخی‌ حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ این‌ مرکز از دوره حکومت‌ هارون‌الرشید (۱۷۰ـ۱۹۳) فعال‌ بوده‌ است‌،

[۵۲] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌ ۱۱۸.

اما گوتاس‌ این‌ فرض‌ را موجه‌ دانسته‌ که‌ بیت‌الحکمه‌ فقط‌ کتابخانه‌ای‌ بوده‌ که‌ به‌ عنوان‌ جزئی‌ از شیوه‌های‌ حکومتی‌ و تشریفات‌ اداری‌ ساسانیان‌ اقتباس‌ شده‌ و احتمالاً در زمان‌ منصور هم‌ فعالیت‌ داشته‌ است‌. بعلاوه‌، این‌ مرکز می‌توانسته‌ است‌ همچنان‌ کارکرد ساسانی‌ خود (نگهداری‌ و تحریر کتابهای‌ تاریخ‌ ملی‌ و داستانهای‌ رزمی‌ و بزمی‌ ایران‌) را حفظ‌ کند و فرهنگ‌ ساسانی‌ را به‌ عالم‌ عربی‌ انتقال‌ دهد. این‌ بازیابی‌ متون‌ ایرانی‌ گاهی‌ با ترجمه آثار یونانی‌ ــ که‌ برای‌ آن‌ منشأ بابلی‌ و اوستایی‌ فرض‌ می‌شده‌ ــ صورت‌ می‌گرفته‌ است‌

[۵۳] گوتاس‌، ص‌ ۵۶ ـ ۶۰

. در تعدیل‌ نظر گوتاس‌ باید افزود که‌ بیت‌الحکمه‌ ظاهراً دو دوره‌ را پشت‌ سر نهاده‌ است‌. در دوره نخست‌ که‌ تا زمان‌ مأمون‌ به‌ طول‌ انجامیده‌، با حضور مؤثر شعوبیانی‌ چون‌ سهل‌بن‌ هارون‌ و سلم‌ (سَلْما) و عَلاّ ن‌ شعوبی‌،

[۵۴] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌،ج۱، ص‌ ۱۱۸، ۱۳۹، ۳۰۴، ۳۳۳،

اهتمام‌ این‌ مرکز به‌ انتقال‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ و ترجمه‌ از فارسی‌ به‌ عربی‌ بارز بوده‌ است‌، اما پس‌ از مأمون‌ و با کاهش‌ نفوذ ایرانیان‌ فرض‌ ادامه‌ یافتن‌ فعالیتهای‌ شعوبی‌ بیت‌الحکمه‌ توجیه‌ کمتری‌ می‌یابد، چنانکه‌ گماشتن‌ حنین‌بن‌ اسحاق‌ (متوفی‌ ۲۶۰)، طبیب‌ و مترجم‌ مشهور، به‌ مدیریت‌ این‌ مرکز در زمان‌ متوکل‌ نشان‌ از اهتمام‌ بیشتر به‌ تقویت‌ فعالیتهای‌ علمی‌ و ترجمانی‌ آنجا دارد.

حمایت خلفای عباسی از پاورپوینت کامل نهضت ترجمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

حمایت‌ مستقیم‌ خلفای‌ عباسی‌ نهضت‌ ترجمه‌ را در دوره هر خلیفه‌ شکل‌ و شیوعی‌ نو می‌بخشید. در این‌ میان‌ منصور و هارون‌ و مأمون‌ و به‌ نسبت‌ کمتری‌ متوکل‌ عباسی‌ ، بسیار مؤثر بودند. منصور که‌ خود در فقه‌ دستی‌ داشت‌ و به‌ علوم‌ فلسفی‌ و مخصوصاً نجوم‌ راغب‌ بود،

[۵۵] ابن‌صاعد اندلسی‌، التعریف‌ بطبقات‌ الامم‌، ج۱، ص‌ ۲۱۳.

نخستین‌ خلیفه‌ای‌ بود که‌ منجمان‌ رسمی‌ را به‌ دربار آورد

[۵۶] مسعودی‌، مروج‌ (بیروت‌)، ج‌ ۵، ص‌ ۲۱۱.

[۵۷] خواندمیر، ج‌ ۲، ص‌ ۲۰۸.

در باره نقش‌ تنجیم‌ در ایدئولوژی‌ سیاسی‌ منصور

[۵۸] گوتاس‌، ص‌ ۴۵ـ۵۲

. به‌نوشته ابن‌خلدون‌، منصور نخستین‌ خلیفه‌ای‌ بود که‌ کسانی‌ را برای‌ آوردن‌ کتب‌ اوایل‌ به‌ روم‌ گسیل‌ داشت‌

[۵۹] ابن‌خلدون‌ ج‌ ۱:مقدمه‌، ص‌۴۸۰

به‌نوشته مسعودی‌ نیز او نخستین‌ خلیفه‌ای‌ بود که‌ دستور به‌ ترجمه علوم‌ اوایل‌ داد

[۶۰] مسعودی‌، مروج‌ (بیروت‌)، ج‌ ۵، ص‌ ۲۱۱.

[۶۱] سیوطی‌، تاریخ‌ الخلفاء، ج۱، ص‌ ۲۶۹، ۱۳۷۸/ ۱۹۵۹.

در دوره او آثار بسیار مهمی‌ در نجوم‌ و طب‌ و ریاضیات‌ و حتی‌ منطق‌ ترجمه‌ شد

[۶۲] ادامه مقاله‌، بخش‌ مترجمان‌ و ترجمه‌ها

.

پس‌ از منصور و با رکود ترجمه‌ در دوره جانشینان‌ او، مهدی‌ (۱۵۸ـ۱۶۹) و هادی‌ (۱۶۹ـ۱۷۰)، نوبت‌ به‌ هارون‌الرشید دست‌پرورده یحیی‌بن‌ خالد برمکی‌ رسید که‌ با گشودن‌ دست‌ او و پسرانش‌ در امور خلافت‌، برای‌ هفده‌ سال‌ زمینه بسط‌ و نفوذ فرهنگ‌ ایرانی‌ را بیش‌ از پیش‌ فراهم‌ آورد. اهتمام‌ یحیی‌ و فرزندانش‌، جعفر و فضل‌، به‌ برپایی‌ مجالس‌ مناظره‌ میان‌ ارباب‌ ادیان‌ و عقاید و احیای‌ آداب‌ ایرانی‌ و جمع‌آوری‌ کتب‌ اوایل‌ و تشویق‌ به‌ ترجمه آن‌ها چندان‌ بود که‌ آنان‌ را در مظان‌ اتهام‌ زندقه‌ قرار داد

[۶۳] ابن‌قتیبه‌، المعارف‌، ج۱، ص‌ ۳۸۱.

[۶۴] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۴۰۱، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌.

[۶۵] رجوع کنید به مقاله برمکیان‌

. سیوطی‌ آشنایی‌ مسلمانان‌ را با علوم‌ اوایل‌ در زمان‌ فتح‌ سرزمینهای‌ عجم‌ دانسته‌ و کوششهای‌ یحیی‌بن‌ خالد را در آوردن‌ کتابهای‌ یونانی‌ از روم‌ به‌ عالم‌ اسلام‌ ذکر کرده‌ و گفته‌ است‌ که‌ عهد برمکیان‌ آغاز زمانی‌ است‌ که‌ مسلمانان‌ به‌رغم‌ توصیه سلف‌ صالح‌، آلوده این‌ دانشها گشتند

[۶۶] سیوطی‌، صون‌ المنطق‌، ص‌ ۶ـ۹ .

رواج‌ کاغذ

افزون‌ بر کوشش‌ در انتقال‌ نسخه‌های‌ خطی‌ از سرزمینهای‌ مختلف‌ به‌ بغداد، رواج‌ کاغذ نیز باعث‌ رونق‌ استنساخ‌ و افزایش‌ چشمگیر کتاب‌ شد. نکته شایان‌ توجه‌ اینکه‌ اسم‌ برخی‌ کاغذها برگرفته‌ از نام‌ حامیان‌ برجسته نهضت‌ ترجمه‌ در این‌ دوره‌ و دوره‌های‌ بعد است‌، برای‌ نمونه‌ کاغذ جعفری‌ به‌ نام‌ جعفر برمکی‌ و کاغذ طلحی‌ و طاهری‌ به‌ نام‌ دو تن‌ از بزرگان‌ خاندان‌ طاهریان‌ است‌.

[۶۷] د. اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ذیل‌ «کاغذ»

سالهای‌ کشمکش‌ و جنگ‌ میان‌ دو فرزند هارون‌، در نهضت‌ ترجمه‌ رکودی‌ دوباره‌ افکند اما حکومت‌ مأمون‌، به‌ تعبیر ابن‌صاعد

[۶۸] ابن‌صاعد اندلسی‌، التعریف‌ بطبقات‌ الامم‌،ص‌ ۲۱۴

، به‌ استقرار دولت‌ حکمت‌ انجامید. مأمون‌ که‌ قسمتی‌ از زندگی‌ خود را در خراسان‌ سپری‌ کرد، بیش‌ از همه خلفای‌ عباسی‌ به‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ گرایش‌ داشت‌. او بخصوص‌ در ابتدای‌ حکومت‌ به‌ سبب‌ نفوذ ایرانیانی‌ چون‌ فضل‌بن‌ سهل‌ اوقاتش‌ را به‌ مطالعه احکام‌ نجوم‌ می‌گذراند و شیوه شاهان‌ ساسانی‌، همچون‌ اردشیر بابکان‌، را بر گرفته‌ بود.

[۶۹] مسعودی‌، مروج‌ (بیروت‌)، ج‌ ۵، ص‌ ۲۱۴.

نهضت‌ ترجمه‌ در دوره مأمون‌ پررونقترین‌ مرحله خود را آغاز کرد. خلیفه عقلی‌مشرب‌، ترجمه آثار فلسفی‌ را پشتوانه مجادلات‌ کلامی‌ ساخت‌، اما برخی‌ از اهل‌سنّت‌ و جماعت‌ بر تقابل‌ این‌ علوم‌ با وحی‌ پای‌ فشردند

[۷۰] همین‌ مقاله‌، بخش‌ دگردیسیها و پیامدها

. مأمون‌ گویا ــ آنچنانکه‌ در خواب‌ خود از ارسطو شنیده‌ بود ــ باور داشت‌ که‌ در پاسخ‌ پرسش‌ «خیر چیست‌؟» می‌توان‌ گفت‌ آنچه‌ عقل‌ یا شرع‌ یا جمهور آن‌ را خیر شمرد.

[۷۱] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌ ۳۰۳ـ۳۰۴.

خواب‌ مأمون‌ حقیقت‌ باشد یا افسانه‌، حکایت‌ از آن‌ دارد که‌ او نگران‌ تعارض‌ «عقل‌» و «شرع‌» و «اجماع‌ جمهور» نبود، هرچند این‌ سازگاری‌ ممکن‌ است‌ به‌طرز طبیعی‌ به‌دست‌ نیاید، چنانکه‌ در مسئله خلق‌ قرآن‌ پیش‌ آمد

[۷۲] ادامه مقاله‌، بخش‌ دگردیسیها و پیامدها

مأمون‌ در جمع‌آوری‌ کتابهای‌ اوایل‌ نیز از هیچ‌ کوششی‌ فروگذار نکرد. او سلما (مدیر بیت‌الحکمه‌) و گروهی‌ از زبده‌ترین‌ مترجمان‌ را در پی‌ آثار یونانی‌ و اسکندرانی‌ روانه روم‌ ساخت‌

[۷۳] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌ ۳۰۴

[۷۴] ابن‌صاعد اندلسی‌، التعریف‌ بطبقات‌ الامم‌، ج۱، ص‌ ۲۱۳ـ ۲۱۴.

[۷۵] علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، ترجمه فارسی‌ از قرن‌ یازدهم‌ هجری‌،ص‌ ۵۱ ـ۵۲

. کتابخانه عظیم‌ ساسانی‌ نیز، که‌ یزدگردسوم‌ هنگام‌ هزیمت‌ از مداین‌ به‌ مرو انتقال‌ داده‌ بود،

[۷۶] ابن‌ابی‌طاهر، بغداد فی‌ تاریخ‌ الخلافه العباسیه، ج۱، ص‌ ۸۶.

از چشم‌ مأمون‌ دور نماند.

[۷۷] عبدالحسین‌ زرین‌کوب‌، تاریخ‌ ایران‌ بعد از اسلام‌، ج۱، ص‌ ۵۱۷.

در این‌ دوره‌ کاغذ بیش‌ از پیش‌ رواج‌ یافت‌ و نسخه‌نویسی‌ رونق‌ گرفت‌ تا جایی‌که‌ سوق‌الوراقین‌ بغداد در اوج‌ نهضت‌ ترجمه‌ بیش‌ از صد دکان‌ داشت‌.

[۷۸] مصطفی‌ جواد و احمد سوسه‌، دلیل‌ خارطه بغداد المفصّل‌ فی‌ خطط‌ بغداد قدیماً و حدیثاً، ج۱، ص‌ ۸۶.

سامان‌بخشیدن‌ به‌ وضع‌ شهر پرجمعیت‌ بغداد نیز یکی‌ از ضرورتهای‌ پیگیری‌ نهضت‌ ترجمه‌ و کسب‌ علوم‌ کاربردی‌ بود. پیش‌ از آن‌ نیز برخی‌ ضرورتهای‌ عملی‌ در ترجمه کتابهایی‌ در علوم‌ اوایل‌ مؤثر بود، مثلاً مسائل‌ تقسیم‌ ارث‌ و محاسبات‌ بیت‌المال‌ و قبله‌یابی‌ یکی‌ از علتهای‌ اقبال‌ مسلمانان‌ به‌ فراگیری‌ ریاضیات‌ شده‌ بود و چنانکه‌ ابن‌خلدون‌ نوشته‌ است‌ در کاربردهای‌ ریاضیات‌ در امور شرعی‌، مانند تقسیم‌ ارث‌، نیز مسائلی‌ ناظر بر نمونه‌های‌ غیرعادی‌ و نادر مطرح‌ می‌شد تا پای‌ شاخه‌های‌ مختلف‌ حساب‌ مثل‌ جبر و استفاده‌ از ریشه‌ها برای‌ حل‌ معادلات‌ به‌ میان‌ کشیده‌ شود

[۷۹] الفروض ابن خلدون، مقدمه‌، ص‌ ۴۵۱

ازینرو، این‌ علوم‌ رفته‌رفته‌ جایگاه‌ عرفی‌ خود را یافت‌ و در آموزشهای‌ خاص‌ طبقه کاتبان‌ گنجانده‌ شد. ابن‌قتیبه‌ در ادب‌ الکاتب‌

[۸۰] ابن‌قتیبه‌، ادب‌ الکاتب‌، ص‌ ۹ـ۱۰

هنگام‌ برشمردن‌ آنچه‌ کاتب‌ از دانستن‌ آن‌ ناگزیر است‌، به‌ این‌ سخن‌ ایرانیان‌ اشاره‌ کرده‌ است‌ که‌ «آنکه‌ آبرسانی‌ و ایجاد شبکه‌های‌ آبیاری‌ و پرکردن‌ گندابها را بلد نباشد و (محاسبه) طول‌ روزها و مسیر گردش‌ خورشید و دمیدنگاه‌ ستارگان‌ و بدر و هلال‌ ماه‌ را نداند و از میزان‌ سنگینی‌ اوزان‌ و اندازه‌گیریهای‌ مثلث‌ و مربع‌ و اَشکال‌ مختلف‌الزاویه‌ آگاه‌ نباشد و از عهده بستن‌ پل‌ و سد و چرخ‌ چاه‌ و چرخ‌ آسیاب‌ بر آبها برنیاید و ابزار صنعتگران‌ و دقایق‌ حساب‌ را نشناسد، در فن‌ کاتبی‌ کامل‌ نیست‌». به‌عقیده گوتاس‌، کاتبان‌ واسطه‌های‌ به‌ کاربستن‌ علوم‌ نظری‌ در حیطه عمل‌ بوده‌اند و همچون‌ سنّت‌ ساسانی‌ امور مهندسی‌ را برعهده‌ می‌گرفته‌اند. لفظ‌ مهندس‌ در عربی‌ (مأخوذ از واژه‌ای‌ فارسی‌) که‌ به‌معنای‌ «هندسه‌دان‌» و «فنّاور» است‌، نسبت‌ هندسه‌ را با علوم‌ عملی‌ بخوبی‌ آشکار می‌سازد. در پرتو این‌ نکته‌ می‌توان‌ دریافت‌ که‌ ترجمه بسیاری‌ از آثار ریاضی‌ از نتایج‌ مناسبات‌ اجتماعی‌ و ساماندهی‌ شهری‌ بوده‌ است‌

[۸۱] گوتاس‌، ص‌ ۱۱۱ـ۱۱۲

.

دانشمندان‌

در دوره پس‌ از مأمون‌، دانشمندان‌، از جمله‌ بنوموسی‌ و خاندان‌ بختیشوع‌ و یوحنابن‌ ماسویه‌، عامل‌ اصلی‌ رونق‌ و پیشرفت‌ نهضت‌ ترجمه‌ بودند. این‌ گروه‌ مستقل‌ از حکومت‌، حامیان‌ جدّی‌ ترجمه‌ بودند، بخصوص‌ در فترتی‌ که‌ در حمایت‌ خلفای‌ میان‌ دوره مأمون‌ و متوکل‌ روی‌ داد. اهمیت‌ این‌ دانشمندان‌، افزون‌ بر تشویقها و حمایتهای‌ مالی‌ آنان‌، در آن‌ بود که‌ به‌طور تخصصی‌ و عالمانه‌ آثار ترجمه‌ شده‌ را مطالعه‌ می‌کردند و مترجمان‌ را وا می‌داشتند که‌ بر دقت‌نظر خود بیفزایند. بی‌دلیل‌ نیست‌ اگر ادعا کنیم‌ که‌ مترجمان‌ چیره‌دستی‌ چون‌ حنین‌بن‌ اسحاق‌ و شاگردانش‌ در پی‌ این‌ سفارش‌دهندگان‌ دانشمند بار آمدند

[۸۲] ادامه مقاله‌، بخش‌ مترجمان‌ و ترجمه‌ها

. محمد و احمد و حسن‌ ــ پسران‌ موسی‌بن‌ شاکر که‌ تربیت‌یافته بیت‌الحکمه مأمون‌، و در ریاضیات‌ و نجوم‌ و علم‌ الحیل‌ و طب‌ از سرآمدان‌ قرن‌ سوم‌ بودند ــ گروهی‌ از زبده‌ترین‌ مترجمان‌، از جمله‌ حنین‌ و حُبیش‌بن‌ حسن‌ (متوفی‌ ۳۰۰) و ثابت‌بن‌ قرّه‌ (متوفی‌ ۲۸۸)، را با دستمزد ماهانه‌ پانصد دینار (حدود ۱۲۵، ۲ گرم‌ طلای‌ تقریباً خالص‌) استخدام‌ کردند

[۸۳] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۰۴، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌.

[۸۴] علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، ترجمه فارسی‌ از قرن‌ یازدهم‌ هجری‌، ص‌ ۵۳

. حنین‌ و جمعی‌ دیگر به‌ دستور بنوموسی‌ به‌ روم‌ رفتند و آثاری‌ در فلسفه‌ و هندسه‌ و موسیقی‌ و حساب‌ و طب‌ به‌ بغداد آوردند.

[۸۵] کتاب‌ الفهرست‌، ابن‌ندیم‌، ج۱، ص‌ ۳۰۴،۳۳۱، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌.

در طول‌ سه‌ دهه‌ (ح ۲۱۰ـ۲۴۰) از ۱۰۲ ترجمه عربی‌ از ۹۳ کتاب‌ جالینوس‌، ۶۱ ترجمه عربی‌ به‌ سفارش‌ بنوموسی‌ بود و از ۸۸ ترجمه سریانی‌ آثار جالینوس‌ ، هجده‌ ترجمه‌ به‌ تشویق‌ خاندان‌ بختیشوع‌ و سیزده‌ ترجمه‌ به‌ سفارش‌ یوحنابن‌ ماسویه‌ انجام‌ گرفت‌.

[۸۶] حنین‌بن‌ اسحاق‌، رساله حنین‌بن‌ اسحاق‌ در باره جالینوس‌، ج۱، ص‌ ۳۶۷ـ۴۱۶.

آخرین مرحله رشد پاورپوینت کامل نهضت ترجمه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

پس‌ از سده نخست‌ عباسی‌ به‌رغم‌ کاهش‌ نفوذ ایرانیان‌ و غلبه ترکان‌ بر نهاد خلافت‌ و موضع‌گیری‌ گروههای‌ دینی‌ در قبال‌ آرایی‌ که‌ با ترجمه علوم‌ اوایل‌ شایع‌ شده‌ بود و به‌ باور برخی‌ از این‌ گروهها بدعت‌ به‌ حساب‌ می‌آمد، نهضت‌ ترجمه‌ همچنان‌ ادامه‌ یافت‌. با قدرت‌یابی‌ آل‌بویه‌ در ۳۳۳ بار دیگر فضای‌ تساهل‌ و تسامح‌ فرهنگی‌ فراهم‌ آمد و در مکتب‌ یحیی‌بن‌ عدی‌ (متوفی‌ ۳۶۳) دانشوران‌ و مترجمانی‌ برجسته‌ گرد آمدند

[۸۷] ادامه مقاله‌، بخش‌ دگردیسیها و پیامدها.

در میانه عهد آل‌بویه‌ بتدریج‌ از رونق‌ نهضت‌ ترجمه‌ کاسته‌ شد، درحالی‌ که‌ اشتیاق‌ و حمایت‌ فرهیختگان‌ از فعالیتهای‌ علمی‌ بیش‌ از گذشته‌ بود. نهضت‌ ترجمه‌ ضرورت‌ و مناسبت‌ علمی‌ و اجتماعی‌ خود را از دست‌ داده‌ بود و چیزی‌ درخور که‌ احتیاجات‌ حامیان‌ ترجمه‌ و دانشوران‌ جامعه‌ را رفع‌ کند، در میان‌ آثار یونانی‌ باقی‌ نمانده‌ بود. این‌ تحول‌، که‌ از قرن‌ دوم‌ عباسی‌ آغاز شده‌ بود، در دوره حکومت‌ آل‌بویه‌ به‌ مرحله‌ای‌ رسید که‌ دیگر تقاضایی‌ برای‌ ترجمه آثار یونانی‌ وجود نداشت‌ و حامیان‌ خواستار تتبعات‌ جدید و تألیفات‌ اصیل‌ بودند

[۸۸] گوتاس‌، ص‌ ۱۵۱ـ۱۵۲

بدین‌ترتیب‌، نهضت‌ ترجمه‌ به‌سبب‌ رکود علوم‌ یونانی‌ و بلوغ‌ و استقلال‌ علمی‌ و فلسفی‌ جهان‌ اسلامی‌ ادامه‌ نیافت‌.

مترجمان‌ و ترجمه‌ها

ابن‌ندیم‌ فهرست‌ نسبتاً جامعی‌ از مترجمان‌ نهضت‌ ترجمه‌ فراهم‌ آورده‌ است‌. از ۶۵ مترجمی‌ که‌ او نام‌ برده‌ است‌، پانزده‌ تن‌ فقط‌ از فارسی‌ به‌ عربی‌ و برعکس‌، پنج‌ تن‌ فقط‌ از هندی‌ یا نبطی‌ یا قبطی‌ به‌ عربی‌ و ۴۵ تن‌ از چند زبان‌ (فارسی‌، یونانی‌، سریانی‌ و قبطی‌) ترجمه‌ می‌کرده‌اند.

[۸۹] ابن‌ندیم‌، چاپ‌ شعبان‌ خلیفه‌ و ولید محمد عوزه‌، ج‌ ۱، مقدمه‌، ص‌ ۴۸، ج‌ ۱، قاهره‌ ۱۹۹۱.

ابن‌مقفع‌

همانطور که‌ ذکر شد، در دوره عباسی‌ نخستین‌ ترجمه‌ها از فارسی‌ به‌ عربی‌ صورت‌ گرفت‌. مترجمان‌ این‌ آثار معمولاً زردشتی‌ زادگانی‌ نومسلمان‌ بودند و فعالیتشان‌ صبغه شعوبی‌ داشت‌. در این‌ میان‌ ابن‌مقفع‌، مترجم‌ کلیله‌ و دمنه‌ ، اهمیتی‌ بی‌بدیل‌ دارد. آن‌ دگرگونی‌ فرهنگی‌ و ادبی‌ که‌ پیش‌شرط‌ وقوع‌ نهضت‌ ترجمه‌ بود، با ترجمه‌ها و اقتباسات‌ او از آثار غیرعربی‌ آغاز شد در باره دگرگونیهای‌ فرهنگی‌

[۹۰] ادامه مقاله‌، بخش‌ دگردیسیها و پیامدها

او در گسترش‌ امکانات‌ زبانی‌ نهضت‌ ترجمه‌ نیز اهمیتی‌ ویژه‌ دارد، چنانکه‌ نثر فنی‌ عربی‌ را ابداع‌ دو ایرانی‌، عبدالحمید کاتب‌ و ابن‌مقفع‌، دانسته‌اند. عبدالحمید این‌ طرز نو را آغاز کرد و در همان‌ ایام‌ ابن‌مقفع‌ آن‌ را چنان‌ کمالی‌ بخشید که‌ دیگر تقریباً هیچکس‌ بر آن‌ چیزی‌ نیفزود و محققان‌ ایرانی‌ و عرب‌ و خاورشناسان‌، نثر فنی‌ عربی‌ را نثری‌ با اسلوب‌ فارسی‌ می‌دانند.

[۹۱] محمد محمدی‌ ملایری‌، فرهنگ‌ ایرانی‌ پیش‌ از اسلام‌، ج۱، ص‌۴۲۰ـ۴۲۳، تهران‌ ۱۳۵۶ ش‌.

[۹۲] جرجی‌ زیدان‌، تاریخ‌ التمدن‌ الاسلامی‌، ج‌ ۳، ص‌ ۹۴ـ۹۵.

[۹۳] دائره المعارف‌ بزرگ‌ اسلامی‌، ذیل‌ ابن‌مقفع‌، ج‌ ۴، ص‌ ۶۶۸۶۷۰.

مواجهه‌ با معانی‌ فلسفی‌ ــ که‌ پیش‌ از ابن‌مقفع‌ برای‌ ترجمه آن‌ها ذوق‌آزمایی‌ نشده‌ بود ــ کار وی‌ را با کار عبدالحمید متفاوت‌ کرد. او در نثر خود ایجاز و بلاغت‌ خطابی‌ عرب‌ و تفصیل‌ و فصاحت‌ ایرانی‌ و منطق‌ یونانی‌ و حکمت‌ هندی‌ را جمع‌ آورد

[۹۴] فاخوری‌،تاریخ‌ ادبیات‌ زبان‌ عربی‌، ص‌ ۳۴۸ـ۳۵۰

ابویحیی‌ بطریق‌

از دیگر مترجمان‌ سده دوم‌، ابویحیی‌ بطریق‌ (متوفی‌ ۱۸۴) مترجم‌ کتاب‌ الاربعه بطلمیوس‌ و طیمائوس‌ افلاطون‌

[۹۵] ، ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست،‌ج۱، ص‌ ۳۰۶ـ۳۰۷، ۳۳۲، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌.

و محمدبن‌ ابراهیم‌ فزاری‌ مترجم‌ سندهند

[۹۶] ابن‌صاعد اندلسی‌، التعریف‌ بطبقات‌ الامم‌، ج۱، ص‌ ۲۱۶.

بودند.

مترجمان‌ سده سوم‌

مترجمان‌ سده سوم‌ در فنون‌ ترجمه‌ تبحر بیشتری‌ یافتند. ابن‌صاعد، به‌ نقل‌ از ابومعشر چهار مترجم‌ حاذقِ عالم‌ اسلام‌ را حنین‌بن‌اسحاق‌، کِندی‌، ثابت‌بن‌ قرّه‌ و عمربن‌ فَرُّخان‌ طبری‌ معرفی‌ کرده‌ است‌ (ص‌ ۱۹۲). آنان‌ در سده سوم‌ می‌زیستند.

حنین‌بن‌ اسحاق‌

«شیخ‌ المترجمین‌» حنین‌بن‌ اسحاق‌ ، پزشک‌ حاذق‌ نسطوری‌ ــ که‌ به‌ زبانهای‌ یونانی‌ و سریانی‌ و عربی‌

[۹۷] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۵۲، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌.

و پهلوی‌

[۹۸] ابن‌ابی‌اصیبعه‌، کتاب‌ عیون‌ الانباء فی‌طبقات‌ الاطباء، ج‌ ۱، ص‌ ۱۸۶.

تسلط‌ داشت‌ ــ نخستین‌ مترجمی‌ بود که‌ گروهی‌ را گرد آورد و به‌کار ترجمه‌ نظم‌ بخشید. از جمله‌ شاگردان‌ او در ترجمه‌، فرزندش‌ اسحاق‌، خواهرزاده‌اش‌ حُبَیش‌بن‌حسن‌ اعسم‌، و عیسی‌بن‌ یحیی‌ بودند

[۹۹] علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، ترجمه فارسی‌ از قرن‌ یازدهم‌ هجری‌، ص‌ ۳۴۱

. او همچنین‌ ترجمه‌های‌ بسیاری‌ از مترجمان‌ همچون‌ اِصطِفَن‌بن‌ بَسیل‌ و خالدِ ترجمان‌ را اصلاح‌ می‌کرد

[۱۰۰] علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، ترجمه فارسی‌ از قرن‌ یازدهم‌ هجری‌، ص‌۲۳۵

. حلقه حنین‌، مسیحیان‌ نسطوری‌ بودند و بیش‌تر در ترجمه آثار پزشکی‌ بقراط‌ و جالینوس‌ و منطق‌ ارسطو فعالیت‌ داشتند.

[۱۰۱] حنین‌بن‌ اسحاق‌، رساله حنین‌بن‌ اسحاق‌ در باره جالینوس‌، ج‌۴، ص‌۱۰۹ـ ۱۱۸.

کندی‌

در حلقه کندی‌ ، نخستین‌ فیلسوف‌ عرب‌، اولین‌ کوششها برای‌ ترجمه آثار فلسفی‌ صورت‌ گرفت‌. در باره اینکه‌ کندی‌ خود مترجم‌ اثری‌ بوده‌

[۱۰۲] ابن‌صاعد اندلسی‌، التعریف‌ بطبقات‌ الامم‌، ج۱، ص‌ ۱۹۲.

[۱۰۳] ابن‌جلجل‌، طبقات‌ الاطبّاء و الحکماء، ج۱، ص‌ ۷۳ـ۷۴.

یا کار او منحصر به‌ اصلاح‌ عبارات‌ عربی‌ ترجمه‌ها و وضع‌ کردن‌ معادلهای‌ عربی‌ برای‌ اصطلاحات‌ یونانی‌ با همفکری‌ مترجمان‌ می‌شده‌ است‌،

[۱۰۴] عبدالرحمان‌ بدوی‌، دور العرب‌ فی‌ تکوین‌ الفکر الاوروبی‌، ج۱، ص‌ ۱۷۴ـ ۱۸۸.

تردید وجود دارد.

[۱۰۵] رشید جمیلی‌، حرکه الترجمه فی‌المشرق‌ الاسلامی‌، ج۱، ص‌ ۲۷۲ـ ۲۷۸.

اُسطاث‌، عبدالمسیح‌بن‌ ناعمَه‌، یحیی‌ (یوحنا) بن‌ بطریق‌ و حبیب‌بن‌ بَهریز از مترجمان‌ حلقه کندی‌ بودند

[۱۰۶] اندرس‌، ص‌ ۵۲ ـ ۵۸

. به‌کوشش‌ افراد این‌ حلقه‌ برخی‌ محاورات‌ اصلی‌ افلاطونی‌ و آثاری‌ از ارسطو با گرایش‌ به‌ تفسیرهای‌ نوافلاطونی‌ ترجمه‌ شد

[۱۰۷] همین‌ مقاله‌، بخش‌ ترجمه‌های‌ فلسفی‌.

ثابت‌بن‌ قرّه‌

ثابت‌بن‌ قرّه‌ نیز سرآمد مترجمان‌ و دانشمندان‌ حرّانی‌ بود. او یونانی‌ و سریانی‌ و عربی‌ را بخوبی‌ می‌دانست‌

[۱۰۸] ابن‌ابی‌اصیبعه‌، کتاب‌ عیون‌ الانباء فی‌طبقات‌ الاطباء، ج‌ ۱، ص‌ ۲۱۸.

[۱۰۹] علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، ترجمه فارسی‌ از قرن‌ یازدهم‌ هجری‌، ص‌ ۱۶۱ـ۱۷۰

. حرّانیان‌ که‌ پیرو آیین‌ صابئی‌ بودند، به‌ ریاضیات‌ و نجوم‌ توجه‌ ویژه‌ای‌ داشتند

[۱۱۰] کارل‌ بروکلمان‌، تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، ج‌ ۴، ص‌۹۰.

و ثابت‌ بیش‌ از همگنان‌ خود بر ترجمه این‌ آثار احاطه‌ داشت‌؛ ازینرو، علاوه‌ بر ترجمه‌های‌ شاگردان‌ رسمی‌اش‌ همچون‌ عیسی‌بن‌ اُسید

[۱۱۱] علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، ترجمه فارسی‌ از قرن‌ یازدهم‌ هجری‌، ص۳۴۰.

(اصول‌ اقلیدس‌ ترجمه حنین‌

[۱۱۲] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌ ۳۲۵.

و ترجمه مجسطی‌ از حنین‌

[۱۱۳] علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، ترجمه فارسی‌ از قرن‌ یازدهم‌ هجری‌، ص‌ ۱۶۶

و نیریزی‌ و اسحاق‌بن‌ حنین‌

[۱۱۴] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌ ۳۲۷.

و حجاج‌بن‌ مَطَر

[۱۱۵] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ص‌ ۳۲۵

را نیز تصحیح‌ و بازبینی‌ کرد، گرچه‌ اینان‌ خود مترجمانی‌ چیره‌دست‌ بودند. علی‌بن‌ زیاد تَمیمی‌ مترجم‌ زیج‌ شهریار

[۱۱۶] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ص‌ ۳۰۵

و سهل‌بن‌ رَبّن‌ طبری‌ مترجم‌ مجسطی‌

[۱۱۷] ابن‌ابی‌اصیبعه‌، کتاب‌ عیون‌ الانباء فی‌طبقات‌ الاطباء، ج‌ ۱، ص‌ ۳۸۰، ۳۰۹ .

نیز از مترجمان‌ نامدار این‌ دوره‌ بودند.

مترجمان‌ سده چهارم‌

در سده دوم‌ زردشتیان‌، در سده سوم‌ مسیحیان‌ نسطوری‌ و صابئیان‌ و در سده چهارم‌ مسیحیان‌ یعقوبی‌ سرآمد مترجمان‌ بودند.

یحیی‌بن‌ عدی‌

سرحلقه مترجمان‌ سده چهارم‌، یحیی‌بن‌ عدی‌ بود و در محضر درس‌ او یعقوبیان‌ و نسطوریان‌ و مسلمانان‌ گرد می‌آمدند. در این‌ میان‌ دانشورانی‌ چون‌ عیسی‌بن‌ اسحاق‌ زُرعَه‌، ابن‌خَمّار، ابوعلی‌ حسن‌بن‌ سمح‌ و نظیف‌ رومی‌ علاوه‌ بر تصحیح‌ ترجمه‌های‌ پیشینیان‌ به‌ ترجمه‌ و آموختن‌ آثار فلسفی‌ بخصوص‌ فلسفه نوافلاطونی‌ می‌پرداختند

[۱۱۸] در باره یحیی‌بن‌ عدی‌ و مکتب‌ او، کرمر، ص‌ ۱۵۷ـ۲۰۲

.

متی‌بن‌ یونس‌

متی‌بن‌ یونس‌ مترجم‌ آثار ارسطو و سنان‌بن‌ ثابت‌بن‌ قرّه‌ نیز از مترجمان‌ معروف‌ این‌ سده‌ بوده‌اند.
روش‌ کار مترجمان‌ این‌ سه‌ سده‌ و ارزش‌ ترجمه‌های‌ آنان‌ یکسان‌ نیست‌. به‌سبب‌ فقدان‌ لغتنامه‌های‌ دو زبانه‌ در دوره اول‌ عباسی‌، مترجمان‌ ناگزیر بودند حداقلی‌ از تسلط‌ بر زبان‌ مبدأ و مقصد داشته‌ باشند و همین‌ امر حداقلی‌ از اعتبار به‌ ترجمه‌های‌ آنان‌ می‌داد اما در ترجمه مطالب‌ تخصصی‌ مترجمان‌ ناآشنا خطاهایی‌ می‌کردند؛ چنانکه‌ جاحظ‌ در اوج‌ رونق‌ نهضت‌ ترجمه‌، در اعتبار ترجمه‌ها تردید کرده‌ است‌. به‌عقیده او مترجم‌ مادام‌ که‌ در فهم‌ معانی‌ متن‌ و کاربرد ساختها و ریشه‌شناسی‌ واژگانِ آن‌ هم‌پایه مؤلف‌ نباشد، نمی‌تواند حق‌ مطلب‌ را ادا کند و شرط‌ امانت‌ را به‌جا آورد. جاحظ‌ می‌پرسد که‌ «کجا { یوحنا ( بن‌ بطریق‌ و )عبدالمسیح‌ ( بن‌ ناعمه‌ و )ثابت‌( بن‌ قرّه‌ و )حبیب‌ ( بن‌ فهریز و ثیفیل‌ )رهاوی( و ابن‌وهیلی‌ و ) عبداللّه‌ ( بن‌ مقفع‌ مثل‌ ارسطویند و کجا خالدِ )ترجمان‌ } مثل‌ افلاطون‌ است‌»

[۱۱۹] جاحظ‌، کتاب‌ الحیوان‌.ج‌ ۱، ص‌ ۷۵۵۳-۵۴

.

شیوه های ترجمه سده چهارم

صلاح‌الدین‌ صَفَدی‌ دو شیوه ترجمه‌ را در این‌ دوره‌ شناسانده‌ است‌:
۱) ترجمه تحت‌اللفظی‌ که‌ روش‌ کسانی‌ چون‌ یوحنابن‌ بطریق‌ و ابن‌ناعمه حمصی‌ بود. آنان‌ در برابر هر کلمه یونانی‌، کلمه‌ای‌ عربی‌ می‌گذاشتند و جمله عربی‌ را از به‌هم‌پیوستن‌ این‌ الفاظ‌ می‌ساختند. این‌ روش‌ دو اشکال‌ داشت‌: نخست‌ آنکه‌ برخی‌ کلمات‌ یونانی‌، معادل‌ عربی‌ نداشتند و دوم‌ آنکه‌ نحو و ترکیب‌ و استعمال‌ و دلالت‌ مَجازات‌ یک‌ زبان‌ را نمی‌توان‌ همواره‌ با زبان‌ دیگر تطبیق‌ داد

[۱۲۰] خلیل‌بن‌ ایبک‌ صفدی‌، الغیث‌ المسجم‌ فی‌ شرح‌ لامیه العجم‌، ج‌ ۱، ص‌ ۷۹

. این‌ مشکل‌ بویژه‌ در باره یونانی‌ و عربی‌ که‌ اولی‌ از خانواده زبانهای‌ هندواروپایی‌ است‌ و دومی‌ از خانواده زبانهای‌ سامی‌، وجود دارد؛ این‌ دو زبان‌ در ساختارهای‌ دستوری‌ و واژگانی‌ تفاوتهای‌ اساسی‌ دارند

[۱۲۱] روزنتال‌، ص‌ ۷ـ ۸

۲ ) ترجمه معنایی‌ که‌ روش‌ حنین‌بن‌ اسحاق‌ (و مکتب‌ او) و جوهری‌ و برخی‌ دیگر بود. صفدی‌ این‌ روش‌ را درست‌تر دانسته‌ و بدین‌سبب‌ بر آن‌ است‌ که‌ ترجمه‌های‌ حنین‌ در زمینه‌های‌ پزشکی‌، منطق‌، علوم‌ طبیعی‌ و الاهیات‌ محتاج‌ تهذیب‌ و اصلاح‌ نبوده‌ و تنها در علوم‌ ریاضی‌ که‌ مترجم‌ بر آن‌ حوزه‌ تسلط‌ لازم‌ نداشته‌، اصلاح‌ لازم‌ بوده‌ است‌

[۱۲۲] خلیل‌بن‌ ایبک‌ صفدی‌، الغیث‌ المسجم‌ فی‌ شرح‌ لامیه العجم‌، ج‌ ۱، ص‌ ۷۹

. حنین‌ در رساله‌ای‌ که‌ به‌ منظور برشمردن‌ و معرفی‌ آثار جالینوس‌ و سنجش‌ ترجمه‌های‌ آن‌ نوشته‌، علاوه‌ بر داوری صریح‌ در باره ترجمه‌های‌ دیگران‌، اطلاعاتی‌ مستند از شیوه ترجمه خود برجا نهاده‌ است‌. این‌ رساله‌ نشان‌ می‌دهد که‌ همواره‌ میان‌ دقت‌ و صحت‌ هر ترجمه‌ و سفارش‌دهنده آن‌ نسبتی‌ وجود داشته‌ است‌

[۱۲۳] حنین‌بن‌ اسحاق‌، رساله حنین‌بن‌ اسحاق‌ در باره جالینوس‌، ص‌ ۳۶۹

چنانکه‌ وقتی‌ سفارش‌دهنده‌ کسی‌ همانند سلمویه‌ با فهم‌ طبیعی‌ و درایت‌ و توجه‌ خاص‌ بوده‌ است‌، حنین‌ نیز نهایت‌ سعی‌ خود را کرده‌ تا ترجمه‌ای‌ درست‌ و ویراسته‌ عرضه‌ کند

[۱۲۴] حنین‌بن‌ اسحاق‌، رساله حنین‌بن‌ اسحاق‌ در باره جالینوس‌، ص‌ ۳۷۲

، برای‌ سفارش‌دهنده‌ای‌ چون‌ یوحنابن‌ ماسویه‌ که‌ سخن‌ آشکار را دوست‌ داشته‌، در بیان‌ معانی‌ نهایت‌ شرح‌ و ایضاح‌ را به‌ جا آورده‌

[۱۲۵] حنین‌بن‌ اسحاق‌، رساله حنین‌بن‌ اسحاق‌ در باره جالینوس‌، ص‌ ۳۷۴، ۳۸۰، ۳۸۳ـ۳۸۴، ۳۸۶

و جایی‌که‌ مردی‌ با حُسن‌ فهم‌ همچون‌ محمدبن‌ عبدالملک‌ زَیاتِ وزیر، ترجمه‌ای‌ را سفارش‌ داده‌، در تلخیص‌ اثر مبالغه‌ کرده‌ است‌

[۱۲۶] حنین‌بن‌ اسحاق‌، رساله حنین‌بن‌ اسحاق‌ در باره جالینوس‌، ص‌ ۳۸۸

.

توجه مترجمان به نسخه‌های‌ خطی‌

در نهضت‌ ترجمه‌ از پی‌جویی‌ نسخه‌های‌ خطی‌ معتمد نیز غفلت‌ نشد، بویژه‌ حنین‌ و مکتب‌ او اهتمامی‌ جدّی‌ بر این‌ امر داشتند. او تصریح‌ کرده‌ است‌: «عادت‌ من‌ در هر ترجمه‌ (و اصلاح‌)، آن‌ است‌ که‌ نسخه‌های‌ معتمد گرد آورم‌ و با هم‌ مقابله‌ کنم‌ تا اینکه‌ نسخه‌ای‌( معتبر) فراهم‌ آید»

[۱۲۷] حنین‌بن‌ اسحاق‌، رساله حنین‌بن‌ اسحاق‌ در باره جالینوس‌، ص‌ ۳۷۱

. دستیابی‌ به‌ نسخه‌ای‌ جدید پس‌ از سالها، باعث‌ اِعمال‌ تغییراتی‌ در ترجمه‌های‌ گذشته‌ می‌شد

[۱۲۸] حنین‌بن‌ اسحاق‌، رساله حنین‌بن‌ اسحاق‌ در باره جالینوس‌، ص‌ ۳۷۶

. گاهی‌ نیز برای‌ یافتن‌ نسخه‌ای‌ کامل‌ از یک‌ اثر در جزیره‌ و شام‌ و فلسطین‌ و مصر جستجو می‌کردند

[۱۲۹] حنین‌بن‌ اسحاق‌، رساله حنین‌بن‌ اسحاق‌ در باره جالینوس‌، ص‌ ۴۱۱

. با این‌ ملاحظات‌ حنین‌ و مکتبش‌ به‌ پیشرفتهای‌ زبان‌شناختی‌ چشمگیری‌ دست‌ یافتند

[۱۳۰] کرمر، ص‌ ۱۲ـ۱۳

. آنان‌ اصطلاح‌شناسی‌ علمی‌ مناسبی‌ در زبان‌ عربی‌ به‌وجود آوردند، هرچند کار آنان‌ تنها کوششی‌ نبود که‌ در این‌ زمینه‌ صورت‌ گرفت‌

[۱۳۱] روزنتال‌، ص‌ ۸.

گذشته‌ از تقاضا برای‌ ترجمه‌های‌ سریانی‌

[۱۳۲] دلیسی‌ اونز اولیری‌، انتقال‌ علوم‌ یونانی‌ بعالم‌ اسلامی‌، ج۱، ص‌ ۲۴۹.

ــ که‌ گاهی‌ سبب‌ می‌شد اثری‌ که‌ از یونانی‌ به‌ عربی‌ ترجمه‌ شده‌ بود، از عربی‌ به‌ سریانی‌ برگردانده‌ شود، نظیر یک‌ دو کتاب‌ جالینوس‌ که‌ حُبیش‌ برای‌ یوحنابن‌ ماسویه‌ از عربی‌ به‌ سریانی‌ ترجمه‌ کرد

[۱۳۳] حنین‌بن‌ اسحاق‌، رساله حنین‌بن‌ اسحاق‌ در باره جالینوس‌، ج۱، ص‌ ۳۸۷ـ ۳۸۸.

ــ بنا بر دلایلی‌ زبان‌ سریانی‌ واسطه یونانی‌ و عربی‌ شده‌ بود، از جمله‌ آنکه‌ در زبان‌ سریانی‌ به‌نحوی‌ بی‌مبالات‌ برخی‌ واژه‌ها و ساختهای‌ دستوری‌ زبان‌ یونانی‌ راه‌ یافته‌ بود

[۱۳۴] روزنتال‌، ص۸

، سریانی‌ زبانِ علمی‌ بسیاری‌ از مترجمان‌ بخصوص‌ دانش‌آموختگان‌ جندیشاپور بود و شروح‌ و سوابق‌ علمی‌ بیشتری‌ در این‌ زبان‌ موجود بود که‌ به‌ فهم‌ مطلب‌ کمک‌ می‌کرد. در مقابل‌، صابئی‌ مذهبانِ اهل‌ حرّان‌ که‌ زبان‌ دینیشان‌ یونانی‌ بود و مسیحیان‌ ارتدوکس‌ یا ملکاییانی‌ همچون‌ بطریق‌ و فرزندش‌ یوحنا و قسطابن‌ لوقا که‌ زبان‌ مادریشان‌ یونانی‌ بود

[۱۳۵] گوتاس‌، ص‌ ۱۳۶

، از یونانی‌ به‌ عربی‌ ترجمه‌ می‌کردند.

دین مترجمان

درمجموع‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ مترجمان‌ نهضت‌ ترجمه‌ عمدتاً از سه‌ گروه‌ دینی‌ بودند: زردشتیان‌، مسیحیان‌ و صابئیان‌. زردشتیان‌ نخستین‌ گروه‌ از مترجمان‌ بودند که‌ معمولاً اسلام‌ می‌آوردند. آنان‌ غالباً آثار تاریخی‌ و فرهنگی‌ و نجومی‌ و تنجیمی‌ ایران‌ را انتقال‌ دادند. مسیحیان‌ چند دسته‌ بودند: نسطوریان‌ طب‌ و فقراتی‌ از منطق‌ را ترجمه‌ کردند و ملکاییان‌ و یعقوبیان‌ آثار و شروحی‌ از فلسفه افلاطون‌ و ارسطو را با گرایشی‌ خاص‌ برگزیدند و انتقال‌ دادند. صابئیان‌ نیز نجوم‌ و ریاضیات‌ و برخی‌ مواریث‌ هرمسی‌ را به‌ عربی‌ برگرداندند.

ترجمه آثار نجومی‌

پیشینه ترجمه کتابهای‌ نجومی‌ ــ جز آنچه‌ برای‌ خالدبن‌ یزید به‌عربی‌ در آمد و اطلاع‌ چندانی‌ از آن‌ در دست‌ نیست‌

[۱۳۶] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌ ۴۱۹.

ــ به‌ ترجمه عرض‌ مفتاح‌ النجوم‌ منسوب‌ به‌ هرمس‌ حکیم‌

[۱۳۷] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌ ۳۲۷.

در ۱۲۵ بازمی‌گردد

[۱۳۸] کارلو آلفونسو نالینو، علم‌ الفلک‌: تاریخه‌ عندالعرب‌ فی‌ القرون‌ الوسطی‌، ج۱، ص‌ ۱۴۲ـ۱۴۳.

در باره ترجمه دیگر آثار منسوب‌ به‌ هرمس‌

[۱۳۹] سزگین‌، ج‌ ۴، ص‌ ۳۱ـ ۳۸

.
از روزگار منصور ــ که‌ نه‌ تنها به‌ تنجیم‌ باور داشت‌ بلکه‌ به‌ ترویج‌ علم‌ هیئت‌ محض‌ نیز همت‌ گماشت‌ ــ تا پایان‌ سده دوم‌، پیش‌ از فلکیات‌ یونانی‌، برخی‌ کتابهای‌ فلکی‌ ایرانی‌ و هندی‌ به‌ عربی‌ در آمد. مهمترین‌ اثر ایرانی‌ ترجمه‌ یافته‌، زیج‌ شهریار برگردانِ ابوالحسن‌ علی‌بن‌ زیاد تمیمی‌ بود

[۱۴۰] ، ابن‌ندیم‌کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌ ۳۰۲،۳۰۵.

[۱۴۱] سزگین‌، ج‌ ۶، ص‌ ۱۱۵

[۱۴۲] احمد تفضلی‌، تاریخ‌ ادبیات‌ ایران‌ پیش‌ از اسلام‌، ج۱، ص‌ ۳۱۷ـ ۳۱۸.

[۱۴۳] کارلو آلفونسو نالینو، علم‌ الفلک‌: تاریخه‌ عندالعرب‌ فی‌ القرون‌ الوسطی‌، ج۱، ص‌ ۱۸۱ـ ۱۸۸.

نالینو با استناد به‌ شواهدی‌ در باب‌ استفاده ماشاءاللّه‌بن‌ سارویه‌ (منجم‌ دربار منصور تا مأمون‌) از زیج‌ شهریار، قاطعانه‌ تاریخ‌ ترجمه این‌ کتاب‌ را سده دوم‌ دانسته‌ است‌

[۱۴۴] کارلو آلفونسو نالینو، علم‌ الفلک‌: تاریخه‌ عندالعرب‌ فی‌ القرون‌ الوسطی‌، ص‌ ۱۸۵،

اما چون‌ ماشاءاللّه‌ منجمی‌ ایرانی‌ بوده‌ و می‌توانسته‌ است‌ از اصل‌ پهلوی این‌ کتاب‌، زیک‌ شَتُرایار، بهره‌ ببرد، قطعیت‌ سخن‌ نالینو محل‌ تأمل‌ است‌. کتاب‌ الزبرج‌ از والیس‌ (فالیس‌) رومی‌ به‌تفسیر بزرگمهر

[۱۴۵] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۲۸، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌.

نیز در قرن‌ دوم‌ از پهلوی‌ به‌ عربی‌ در آمد. نالینو

[۱۴۶] کارلو آلفونسو نالینو، علم‌ الفلک‌: تاریخه‌ عندالعرب‌ فی‌ القرون‌ الوسطی‌، ص‌ ۱۹۳ـ ۱۹۵

این‌ کتاب‌ را همان‌ البِزِیذج‌ (معرّب‌ «وِزیدگ‌» به‌ معنای‌ گزیده‌) در سایر منابع‌ و در اصل‌ آنتولوگیا (گزیده‌ها) تألیف‌ والیس‌ رومی‌ دانسته‌ است‌

[۱۴۷] سزگین‌، ج‌ ۷، ص‌ ۳۸ـ۴۰

[۱۴۸] احمد تفضلی‌، تاریخ‌ ادبیات‌ ایران‌ پیش‌ از اسلام‌، ج۱، ص‌ ۳۱۸.

اَندَرزْغَر نیز کتابی‌ منسوب‌ به‌ اندرزگر پسر زادان‌ فرخ‌ در باب‌ احکام‌ نجوم‌ و موالید بود که‌ در سده دوم‌ ترجمه‌ شد

[۱۴۹] کارلو آلفونسو نالینو، علم‌ الفلک‌: تاریخه‌ عندالعرب‌ فی‌ القرون‌ الوسطی‌، ج۱، ص‌ ۲۱۲ـ۲۱۳.

[۱۵۰] سزگین‌، ج‌ ۷، ص‌۸۰ ـ۸۱.

نخستین‌ و مهمترین‌ کتاب‌ نجومی‌ که‌ از هندی‌ به‌ عربی‌ در آمد، زِیج‌ سِدّهانت‌ نگاشته برهمگپت‌ بود. این‌ کتاب‌ را منجمی‌ هندی‌ از سفیران‌ سند در ۱۵۴ به‌ دربار منصور برد. ابن‌صاعد

[۱۵۱] ابن‌صاعد اندلسی‌، التعریف‌ بطبقات‌ الامم‌، ص‌ ۲۱۶ـ۲۱۷

این‌ زیج‌ را که‌ به‌ سِندِهند معروف‌ شد، نخستین‌ کتاب‌ نجومی‌ ترجمه‌ شده‌ در دوره عباسی‌ دانسته‌ و مترجم‌ آن‌ را محمدبن‌ ابراهیم‌ فزاری‌ معرفی‌ کرده‌ است‌ نالینو نام‌ فزاری‌ را ابراهیم‌بن‌ حبیب‌ ضبط‌ کرده‌ است‌

[۱۵۲] کارلو آلفونسو نالینو، علم‌ الفلک‌: تاریخه‌ عندالعرب‌ فی‌ القرون‌ الوسطی‌، ج۱، ص‌ ۱۵۶ـ ۱۵۹ .

در باره سندهند و سایر آثار برهمگپت‌

[۱۵۳] سزگین‌، ج‌ ۶، ص‌ ۱۱۸ـ ۱۲۰

. ابوریحان‌ بیرونی‌

[۱۵۴] ابوریحان‌ بیرونی‌، کتاب‌ البیرونی‌ فی‌ تحقیق‌ ماللهند، ۱۹۷۸، ص‌ ۳۸۳

[۱۵۵] ابوریحان‌ بیرونی‌، فهرست‌ کتابهای‌ رازی‌ و نامهای‌ کتابهای‌ بیرونی‌، ۱۳۷۱ ش‌، ص‌ ۲۷.

از ترجمه‌ای‌ پرخطا از زیج‌ هندی‌ دیگری‌ به‌ نام‌ الارکند خبر داده‌ است‌. اَرْجَبْهَر نیز کتاب‌ دیگری‌ در نجوم‌ هندی‌ بود که‌ ابوالحسن‌ اهوازی‌ آن‌ را ترجمه‌ کرد. دو کتاب‌ اخیر در میان‌ مسلمانان‌ شهرتی‌ پیدا نکرد، اما سندهند به‌رغم‌ دشواری‌ قواعدش‌ رواج‌ یافت‌ و در تکمیل‌ و تنقیح‌ آن‌ کوششهایی‌ صورت‌ گرفت‌.

[۱۵۶] کارلو آلفونسو نالینو، علم‌ الفلک‌: تاریخه‌ عندالعرب‌ فی‌ القرون‌ الوسطی‌، ج۱، ص‌ ۱۷۳ـ۱۷۶.

مسلمانان‌ مهمترین‌ کتابهای‌ نجومی‌ یونان‌ را نیز برگرفتند. در سده دوم‌ که‌ علاقه‌ به‌ دانستن‌ «احکام‌ نجوم‌» مجال‌ پرداختن‌ به‌ هیئت‌ محض‌ را نمی‌داد، ابویحیی‌ به‌فرمان‌ منصور المقالات‌ الاربع‌ یا کتاب‌ الاربعه بطلمیوس‌ را که‌ در احکام‌ نجوم‌ و گویا ذیلی‌ بر مجسطی‌ بود، از یونانی‌ به‌ عربی‌ درآورد

[۱۵۷] کارلو آلفونسو نالینو، علم‌ الفلک‌: تاریخه‌ عندالعرب‌ فی‌ القرون‌ الوسطی‌، ج۱، ص‌ ۲۱۶ـ ۲۱۸.

[۱۵۸] سزگین‌، ج‌ ۷، ص‌ ۴۲ـ۴۳

ابن‌ندیم‌

[۱۵۹] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۲۷

ترجمه کتاب‌ الاربعه‌ را به‌ ابراهیم‌بن‌ صلت‌ و تصحیح‌ آن‌ را به‌ حنین‌بن‌ اسحاق‌ نسبت‌ داده‌ است‌، اما حاجی‌خلیفه‌

[۱۶۰] حاجی‌خلیفه‌، جهان نما،ج‌ ۲، س‌ ۱۷۸۱

این‌ کتاب‌ را با نام‌ المقالات‌ الاربع‌ فی‌القضایا بالنجوم‌ علی‌الحوادث‌ و ترجمه حنین‌بن‌ اسحاق‌ معرفی‌ کرده‌ است‌. کتاب‌ الثمره‌ منحول‌ بطلمیوس‌ و کتاب‌ الاسرار از مؤلفی‌ ناشناخته‌، آثار تنجیمی‌ دیگری‌ بود که‌ به‌ عربی‌ ترجمه‌ شد.

[۱۶۱] کارلو آلفونسو نالینو، علم‌ الفلک‌: تاریخه‌ عندالعرب‌ فی‌ القرون‌ الوسطی‌، ج۱، ص‌ ۲۱۸ـ۲۱۹.

ابوریحان‌ بیرونی‌ از سه‌ ترجمه کتاب‌ الثمره‌ (ترجمه‌ای‌ برای‌ خالدبن‌ یزید، ترجمه‌ای‌ از آنِ عمربن‌ فرّخان‌ از فارسی‌ و ترجمه‌ای‌ از آنِ اسحاق‌بن‌ حنین‌ از یونانی‌) خبر داده‌ است‌

[۱۶۲] سزگین‌، ج‌ ۷، ص‌ ۴۲

مهمترین‌ کتاب‌ نجومی‌ که‌ توجه‌ مسلمانان‌ را از حوزه احکام‌ نجوم‌ به‌ حیطه نظری‌ و برهانی‌ هیئت‌ معطوف‌ داشت‌، المجسطی‌ بطلمیوس‌ بود. به‌گزارش‌ ابن‌ندیم‌، مجسطی‌ نخستین‌بار به‌عنایت‌ یحیی‌بن‌ خالد برمکی‌ و به‌قلم‌ گروهی‌ از مترجمان‌ به‌ عربی‌ در آمد و چون‌ یحیی‌ ترجمه آنان‌ را نپسندید، ابوحسان‌ و سلما (مدیر بیت‌الحکمه‌) را عهده‌دار ترجمه‌ای‌ دیگر کرد و آنان‌ مترجمانی‌ را بدین‌کار گماشتند و از میان‌ ترجمه‌های‌ ایشان‌ صحیحترین‌ و رساترین‌ ترجمه‌ را برگزیدند.

[۱۶۳] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌ ۳۲۷.

قفطی‌ نیز همین‌ گزارش‌ را عیناً نقل‌ کرده‌، اما در برخی‌ نسخه‌ها الفِ تثنیه‌ از فعل‌ «اجتهدا فی‌ تصحیحه‌» افتاده‌

[۱۶۴] علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، تاریخ‌ الحکماء، ص‌ ۹۸

و ازاین‌رو کار تصحیح‌ نهایی‌ به‌ یحیی‌بن‌ خالد نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌. نالینو

[۱۶۵] کارلو آلفونسو نالینو، علم‌ الفلک‌: تاریخه‌ عندالعرب‌ فی‌ القرون‌ الوسطی‌،ص‌ ۲۲۴ـ ۲۲۵

به‌ ریشه اختلاف‌ این‌ گزارش‌ توجه‌ نکرده‌، حال‌ آنکه‌ به‌ قراین‌ نحوی‌ ضبط‌ درست‌ همان‌ صیغه تثنیه‌ است‌.
نخستین‌ ترجمه مجسطی‌ که‌ به‌همت‌ و هدایت‌ یحیی‌بن‌ خالد انجام‌ یافت‌، به‌ ترجمه قدیم‌ مشهور شد و نالینو

[۱۶۶] کارلو آلفونسو نالینو، علم‌ الفلک‌: تاریخه‌ عندالعرب‌ فی‌ القرون‌ الوسطی‌،ص‌ ۲۲۵ـ۲۲۶

با استدلالی‌ مبتنی‌ بر تفاوت‌ طرز عربی‌کردن‌ و سریانی‌ کردن‌ نام‌ یونانی‌ بادها احتمال‌ داده‌ که‌ این‌ ترجمه‌ از روی‌ ترجمه‌ای‌ سریانی‌ صورت‌ گرفته‌ است‌ نه‌ از اصل‌ یونانی‌. اسحاق‌بن‌ حنین‌ نیز این‌ کتاب‌ را ترجمه‌ کرد و ثابت‌بن‌ قرّه‌ کار او را اصلاح‌ نمود

[۱۶۷] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌۳۲۷.

[۱۶۸] علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، ترجمه فارسی‌ از قرن‌ یازدهم‌ هجری‌، ص‌۱۳۷

[۱۶۹] رجوع شود به مقاله تحریرمجسطی‌.

زیج‌ بطلمیوس‌ به‌نقل‌ و تفسیر ایوب‌ و سمعان‌ برای‌ محمدبن‌ خالد برمکی‌

[۱۷۰] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۰۵، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌.

[۱۷۱] کارلو آلفونسو نالینو، علم‌ الفلک‌: تاریخه‌ عندالعرب‌ فی‌ القرون‌ الوسطی‌، ج۱، ص‌ ۲۷۷.

و جغرافیا فی‌ المعمور و صفه الارض‌ ابتدا به‌ ترجمه نامطلوبی‌ برای‌ کندی‌ و سپس‌ به‌ ترجمه منقح‌ ثابت‌بن‌ قرّه‌ از دیگر کتابهای‌ بطلمیوس‌ بود که‌ در طول‌ نهضت‌ ترجمه‌ به‌ عربی‌ در آمد.

[۱۷۲] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌ ۳۲۸.

شماری‌ از آثار برخی‌ دیگر از اخترشناسان‌ یونانی‌ از جمله‌ آمونیوس‌، ثاون‌، منلائوس‌، ارسطرخس‌، ابسقلاوس‌، ثاوذوسیوس‌، اطولوقس‌ و اراطس‌ نیز به‌ عربی‌ ترجمه‌ شد.

[۱۷۳] ذبیح‌اللّه‌ صفا، تاریخ‌ علوم‌ عقلی‌ در تمدن‌ اسلامی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۰۵ـ۱۱۱.

[۱۷۴] کارلو آلفونسو نالینو، علم‌ الفلک‌: تاریخه‌ عندالعرب‌ فی‌ القرون‌ الوسطی‌، ج۱، ص‌ ۲۲۸ـ۲۲۹.

ترجمه آثار ریاضی‌

نخستین‌ تحول‌ دانش‌ ریاضی‌ مسلمانان‌ در علم‌ عدد و در ابتدای‌ نهضت‌ ترجمه‌ رخ‌ داد. اعراب‌ با دستگاه‌ شصتگانی‌ (سِتّینی‌) که‌ از بابلیان‌ آموخته‌ بودند، محاسبه‌ می‌کردند.

[۱۷۵] برگرن‌، گوشه‌هایی‌ از ریاضیات‌ دوره اسلامی‌، ج۱، ص‌ ۵۲ـ۶۱.

با ترجمه سندهند و برخی‌ دیگر از منابع‌ سنسکریت‌ در دوره منصور، مسلمانان‌ با دستگاه‌ عددی‌ رمزی‌ ـ دهگانی‌ آشنا شدند.

[۱۷۶] حسین‌ نصر، علم‌ در اسلام‌، به‌ اهتمام‌ احمد آرام‌، تهران‌ ۱۳۶۶ ش‌، ج۱، ص‌ ۸۹ ـ۹۰.

از سوی‌ دیگر دستگاه‌ محاسبات‌ عددی‌ یونانی‌ با ترجمه آثاری‌ همچون‌ مجسطی‌ به‌ عالم‌ اسلامی‌ راه‌ یافت‌. منجمان‌ مسلمان‌ به‌ تناظر روش‌ یونانیان‌ در نمایش‌ اعداد با حروف‌ الفبا، شمارهای‌ ابجدی‌ را معرفی‌ کردند. آنان‌، به‌ اقتفای‌ بطلمیوس‌ ، محاسبات‌ نجومی‌ را در دستگاه‌ شصتگانی‌ و البته‌ با نظام‌ ابجدی‌ (اصطلاحاً حساب‌ منجمان‌) و حسابهای‌ معمول‌ را در دستگاه‌ عددی‌ هندی‌ انجام‌ می‌دادند.

[۱۷۷] برگرن‌، گوشه‌هایی‌ از ریاضیات‌ دوره اسلامی‌، ج۱، ص‌ ۵۳ ـ۵۴.

مسلمانان‌ از رهگذر ترجمه آثار یونانی‌ و اسکندرانی‌، با تلقی‌ هرمسی‌ ـ فیثاغوری‌ از مفهوم‌ اعداد و اشکال‌ هندسی‌ نیز آشنا شدند و این‌ تلقی‌ را با بعضی‌ دریافتهای‌ عقلی‌ و باطنی‌ خود همخوان‌ یافتند. صابئیان‌ حرّان‌ حلقه اتصال‌ سنّت‌ هرمسی‌ ـ فیثاغوری‌ و این‌ معتقدات‌ باطنی‌ اسلامی‌ را فراهم‌ آوردند.

[۱۷۸] حسین‌ نصر، علم‌ و تمدن‌ در اسلام‌، ترجمه احمد آرام‌، تهران‌ ۱۳۵۹ ش‌، ج۱، ص‌ ۲۸.

اصول‌ هندسه‌ اقلیدس‌ نخستین‌ اثر منسجم‌ ریاضی‌ بود که‌ به‌عربی‌ در آمد. حجاج‌بن‌ یوسف‌بن‌ مطر دو بار، یک‌ بار در عهد هارون‌ و بار دیگر در عهد مأمون‌، به‌ ترجمه این‌ مجموعه سیزده‌ مقاله‌ای‌ پرداخت‌. این‌ ترجمه‌ها به‌ هارونی‌ و مأمونی‌ مشهورند. ابن‌ندیم‌ از ترجمه اسحاق‌بن‌ حنین‌ به‌ تصحیح‌ ثابت‌بن‌ قرّه‌ و ترجمه ابوعثمان‌ دمشقی‌ از ده‌ مقاله این‌ اثر یاد کرده‌ است‌.

[۱۷۹] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌ ۳۲۵.

سزگین‌

[۱۸۰] سزگین‌، ج‌ ۵، ص‌ ۸۶ـ۹۰، ۱۰۳ـ۱۰۴

به‌رغم‌ نظر سریانی‌پژوهان‌ و بنا بر برخی‌ قراین‌، مدعی‌ است‌ که‌ ترجمه حجاج‌ از روی‌ ترجمه‌ای‌ سریانی‌ صورت‌ گرفته‌ است‌.

پس‌ از فراگیری‌ اصول‌ هندسه‌ اقلیدس‌ نوبت‌ به‌ آموختن‌ متوسطات‌ می‌رسید. مسلمانان‌ با پذیرش‌ تقسیم‌بندی‌ ارسطویی‌ ــ که‌ علم‌ هندسه‌ و نجوم‌ را از فروعات‌ ریاضیات‌ به‌حساب‌ می‌آورد ــ آنچه‌ را که‌ از لحاظ‌ زمانی‌ بین‌ اصول‌ هندسه‌ اقلیدس‌ و مجسطی‌ بطلمیوس‌ آموخته‌ می‌شد، متوسطات‌ نامیدند و آموزشهای‌ ریاضی‌ را در این‌ مراتب‌ سه‌گانه‌ قرار دادند. از جمله متوسطات‌، هندسه کروی‌ و نورشناسی‌ بود. در میان‌ مجموعه متوسطات‌ آثار دیگری‌ از اقلیدس‌ قرار داشت‌، از جمله‌ معطیات‌ (در نورشناسی‌) ترجمه اسحاق‌بن‌ حنین‌ و تصحیح‌ ثابت‌بن‌ قرّه‌

[۱۸۱] حاجی‌خلیفه‌، جهان نما،ج‌ ۲، س‌ ۱۴۶۰، .

در باره دیگر آثار ترجمه‌ شده او

[۱۸۲] سزگین‌، ج‌ ۵، ص‌ ۱۱۶ـ۱۲۰

[۱۸۳] ذبیح‌اللّه‌ صفا، تاریخ‌ علوم‌ عقلی‌ در تمدن‌ اسلامی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۰۵.

از ارشمیدس‌ (۲۸۷ـ۲۱۲ ق‌ م‌)، شاگرد برجسته بطلمیوس‌، نیز آثار مهمی‌ ترجمه‌ شد. الکره و الاسطوانه او در قرن‌ دوم‌ ترجمه ضعیفی‌ شده‌ بود که‌ اسحاق‌بن‌ حنین‌ و ثابت‌بن‌ قرّه‌ در آن‌ تجدیدنظر کردند.

[۱۸۴] حاجی‌خلیفه‌، جهان نما،ج‌ ۲، س‌ ۱۴۵۲، .

[۱۸۵] برگرن‌، گوشه‌هایی‌ از ریاضیات‌ دوره اسلامی‌، ج۱، ص‌ ۱۶.

ثابت‌بن‌ قرّه‌ ترجمه همه آثار عربی‌ شده ارشمیدس‌، از جمله‌ مأخوذات‌ (لِم‌ها؛

[۱۸۶] حاجی‌خلیفه‌، جهان نما، ج‌ ۲، س‌ ۱۵۷۴ .

و تسبیع‌الدایره (گنجاندن‌ هفت‌ ضلعی‌ در دایره‌)، یا تجدیدنظر در آن‌ها را بر عهده‌ داشته‌ است‌. کثرت‌ مطالبی‌ که‌ در باره ارشمیدس‌ نوشته‌ شده‌ است‌، نشان‌ می‌دهد که‌ او رکن‌ دوم‌ هندسه اسلامی‌ است‌.

[۱۸۷] برگرن‌، گوشه‌هایی‌ از ریاضیات‌ دوره اسلامی‌، ج۱، ص‌ ۸۸.

مسلمانان‌ هفت‌ مقاله‌ از مخروطات‌ آپولونیوس‌ (بَلینوس‌) پرگایی‌، از مهمترین‌ کتابهای‌ مجموعه متوسطات‌ (تألیف‌ ح ۲۰۰ ق‌ م‌)، را ترجمه‌ کردند. برگرن‌ با ستایش‌ فهم‌ ریاضی‌ آنان‌، از تحقیقات‌ پیشرفته‌ و گسترده اسلامی‌ در هندسه‌ و نورشناسی‌ بر پایه این‌ کتاب‌ خبر داده‌ است‌

[۱۸۸] برگرن‌، گوشه‌هایی‌ از ریاضیات‌ دوره اسلامی‌، ج۱، ص‌ ۸۸.

.

هلال‌بن‌ ابی‌هلال‌ حمصی‌ چهار مقاله اول‌ این‌ کتاب‌ را به‌ راهنمایی‌ احمدبن‌ موسی‌ ترجمه‌ کرد و سه‌ مقاله آخر را نیز ثابت‌بن‌ قرّه‌ به‌ عربی‌ درآورد

[۱۸۹] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۲۶، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌.

برای‌ دیگر آثار ترجمه‌یافته آپولونیوس‌

[۱۹۰] علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، ترجمه فارسی‌ از قرن‌ یازدهم‌ هجری‌، ص‌ ۸۴ ـ ۸۵

.

شماری‌ از آثار ریاضی‌ آوتولوکوس‌ (اطولوقس‌)، نیکوماخوس‌ (نیقوماخوس‌)، آریستارخوس‌ (ارسطرخس‌)، هوپسیکلس‌ (ابسقلاوس‌)، هیپارخُس‌ (اِبَرخُس‌)، اَهرُن‌ اسکندرانی‌، منلائوس‌، تئودوسیوس‌ (ثاوذوسیوس‌)، دیوفانتوس‌ (ذیوفنطس‌)، پاپوس‌ (بِبِس‌الرومی‌)، تئون‌ (ثاون‌) اسکندرانی‌ و ائوتوکیوس‌ (اوطوقیوس‌) عسقلانی‌ نیز به‌عربی‌ ترجمه‌ شد. معروفترین‌ مترجمان‌ این‌ آثار ثابت‌بن‌ قرّه‌ و قسطابن‌ لوقا بودند.

[۱۹۱] ذبیح‌اللّه‌ صفا، تاریخ‌ علوم‌ عقلی‌ در تمدن‌ اسلامی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۰۴ـ۱۱۱.

ترجمه آثار پزشکی‌

در طول‌ دوره اموی‌ تنها یک‌ دو اثر پزشکی‌ همچون‌ کُنّاش‌ اَهرُن‌

[۱۹۲] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۵۵، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌.

[۱۹۳] ابن‌جلجل‌، طبقات‌ الاطبّاء و الحکماء، ج۱، ص‌ ۶۱.

به‌عربی‌ در آمد، اما در همان‌ ابتدای‌ نهضت‌ ترجمه‌، پس‌ از ماجرای‌ بیماری سختِ منصور در ۱۴۸ و فراخواندن‌ جرجیس‌بن‌ بختیشوع‌ ، طبیب‌ و رئیس‌ بیمارستان‌ جندیشاپور،

[۱۹۴] ابن‌ابی‌اصیبعه‌، کتاب‌ عیون‌ الانباء فی‌طبقات‌ الاطباء، ج‌ ۱، ص‌ ۱۲۳ـ ۱۲۵.

ترجمه آثار پزشکی‌ نیز به‌شکلی‌ منسجم‌ آغاز شد. این‌ دانشمند ایرانی‌ که‌ بر یونانی‌ و سریانی‌ و پهلوی‌ و عربی‌ مسلط‌ بود، پس‌ از مداوای‌ خلیفه‌ عزت‌ یافت‌ و چندی‌ در بغداد ماند و مأمور ترجمه چند اثرِ پزشکی‌ شد.

[۱۹۵] جرجی‌ زیدان‌، تاریخ‌ التمدن‌ الاسلامی‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۵۶ـ۱۵۷.

همت‌ و هدایت‌ سایر پزشکان‌ جندیشاپور نیز سهمی‌ اساسی‌ در انتقال‌ دانش‌ پزشکی‌ به‌ عالم‌ اسلام‌ داشت‌.

اقسام آثار پزشکی‌ ترجمه‌ شده‌

آثار پزشکی‌ ترجمه‌ شده‌ سه‌ دسته‌ بودند: آثار طب‌ ایرانی‌ که‌ از پهلوی‌ به‌ عربی‌ در آمد، آثار طب‌ هندی‌ که‌ از سنسکریت‌ و پهلوی‌ ترجمه‌ شد، آثار طب‌ یونانی‌ و اسکندرانی‌ که‌ از یونانی‌ و سریانی‌ و پهلوی‌ برگردانده‌ شد.

ترجمه طب ایرانی

در طب‌ ایرانی‌ محض‌ از ترجمه هیچ‌ کتاب‌ مستقلی‌ خبر نداده‌اند

[۱۹۶] سزگین‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۷۲ـ ۱۷۶

. اذکائی‌

[۱۹۷] پرویز اذکائی‌، فهرست‌ ماقبل‌ الفهرست‌،بخش‌ ۲، ص‌ ۳۹۵ـ۴۳۱

در فهرست‌ خود کوشیده‌ است‌ تا همه کتابهای‌ پزشکی‌ ایران‌ باستان‌ را نام‌ ببرد. او به‌ هفتاد کتاب‌ اشاره‌ کرده‌ که‌ غالباً کتابهایی‌ در طب‌ یونانی‌ (بقراطی‌ و جالینوسی‌) و طب‌ هندی‌ است‌ و فقط‌ از پنج‌ دفتر از نسکهای‌ اوستا، مشتمل‌ بر نوعی‌ طب‌ روحانی‌ مزدیسنایی‌، نام‌ برده‌ است‌ که‌ از ترجمه آن‌ها به‌ عربی‌ اطلاعی‌ نیست‌. شماری‌ از آثار پزشکی‌ یونانی‌ و هندی‌ از پهلوی‌ به‌ عربی‌ ترجمه‌ شده‌ است‌؛ برای‌ نمونه‌ سیرک‌، ترجمه‌ و تفسیر عبداللّه‌بن‌ علی‌ که‌ مبتنی‌ بر طب‌ هندی‌ بوده‌ و در اصل‌ (در عهد انوشیروان‌) از سنسکریت‌ به‌ پهلوی‌ در آمده‌ بوده‌ است‌.

[۱۹۸] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌۳۶۰.

اورانیوس‌ سریانی‌، پزشک‌ شاپور دوم‌، نیز کتابی‌ به‌ پهلوی‌ نگاشته‌ بود که‌ ابن‌مقفع‌ آن‌ را ترجمه‌ کرد. این‌ کتاب‌ مبتنی‌ بر طب‌ یونانی‌ است‌، اگرچه‌ برخی‌ تأثیرات‌ جندیشاپور و طب‌ ایرانی‌ در آن‌ وجود دارد. اگر قلمرو آثار پزشکی‌ را قدری‌ گسترده‌تر بگیریم‌، می‌توانیم‌ از البیطره‌ و کتاب‌ دیگری‌ که‌ ابن‌ندیم‌ از آن‌ نام‌ نبرده‌ است‌ یاد کنیم‌ که‌ موضوع‌ هر دو دامپزشکی‌ و ستور درمانی‌ است‌. این‌ کتابها را اسحاق‌بن‌ علی‌بن‌ سلیمان‌ از پهلوی‌ به‌ عربی‌ ترجمه‌ کرد.

[۱۹۹] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۷۷، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌.

سه‌ کتاب‌ ایرانی‌ به‌ نام‌ بنیان‌دخت‌، بنیان‌نفس‌ و بهرام‌دخت‌ ــ که‌ بنا بر گزارش‌ ابن‌ندیم‌

[۲۰۰] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱،ص‌ ۳۷۶

(قصه‌هایی‌ برای‌ تقویت‌ باه‌ و درمان‌ ناتوانیهای‌ جنسی‌ بوده‌ است‌ ــ نیز به‌ عربی‌ ترجمه‌ شد.

ترجمه طب هند

ابن‌ندیم‌ در الفهرست‌ در شمار مترجمان‌ هندی‌ از منکه‌ نام‌ برده‌ است‌

[۲۰۱] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ص‌ ۳۰۵

و در جای‌ دیگر

[۲۰۲] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌،ص‌۳۳۰

در شمار منجمان‌ به‌نام‌ کنکه‌ هندی‌ اشاره‌ کرده‌ است‌ بی‌آنکه‌ تصریح‌ کند که‌ این‌ دو نام‌ از آن‌ یک‌ تن‌ است‌

[۲۰۳] ذبیح‌اللّه‌ صفا، تاریخ‌ علوم‌ عقلی‌ در تمدن‌ اسلامی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۸۷.

یا دو تن‌.

[۲۰۴] ابن‌ابی‌اصیبعه‌، کتاب‌ عیون‌ الانباء فی‌طبقات‌ الاطباء، ج‌ ۲، ص‌ ۳۲.

[۲۰۵] پرویز اذکائی‌، فهرست‌ ماقبل‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۴۱۶ـ ۴۱۸، بخش‌ ۲.

منکه‌ نیز کتاب‌ السموم‌ منسوب‌ به‌ شاناق‌ هندی‌ را برای‌ یحیی‌بن‌ خالد برمکی‌ به‌ پهلوی‌ ترجمه‌ کرد، اما چون‌ خط‌ پهلوی‌ نمی‌دانست‌ ابوحاتم‌ بلخی‌ آن‌ را نگاشت‌. عباس‌بن‌ سعید جوهری‌ در روزگار مأمون‌ این‌ کتاب‌ را به‌عربی‌ درآورد

[۲۰۶] ابن‌ابی‌اصیبعه‌، کتاب‌ عیون‌ الانباء فی‌طبقات‌ الاطباء، ج‌ ۲، ص‌ ۳۳.

و از مآخذ یونانی‌ نیز فصلی‌ در باب‌ سموم‌ و تریاقات‌ بدان‌ افزود.

[۲۰۷] ذبیح‌اللّه‌ صفا، تاریخ‌ علوم‌ عقلی‌ در تمدن‌ اسلامی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۸۸.

کناش‌ سُسْرُد که‌ آن‌ را مهمترین‌ کتاب‌ هندی‌ خوانده‌اند نیز از ترجمه‌های‌ منکه‌ است‌. یحیی‌بن‌ خالد سفارش‌ ترجمه این‌ کتاب‌ را به‌ منکه‌ داد تا از آن‌ در بیمارستان‌ بغداد استفاده‌ کنند.

[۲۰۸] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌۳۶۰.

ابن‌دهن‌، معاصر منکه‌ و پزشک‌ و مدیر بیمارستان‌ برامکه‌، نیز کتاب‌ اَستانکَرالجامع‌ (جامع‌ هشت‌ بخش‌) و سندستاق‌

[۲۰۹] پرویز اذکائی‌، فهرست‌ ماقبل‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۴۲۳ـ ۴۲۵، بخش‌ ۲.

را ترجمه‌ کرد

[۲۱۰] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌۳۶۰.

در باره ترجمه آثار پزشکی‌ هند

[۲۱۱] سزگین‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۸۷ـ۲۰۲

.

ترجمه طب یونان

گسترده‌ترین‌ و مهمترین‌ کوششها در ترجمه آثار پزشکی‌، صرف‌ نقل‌ و شرح‌ طب‌ یونانی‌ و اسکندرانی‌ بخصوص‌ آثار بقراط‌ و پیرو نامدار او جالینوس‌ شد. حنین‌بن‌ اسحاق‌ ، اصلیترین‌ مترجم‌ این‌ آثار، در رساله‌ای‌ مختصر محتوای‌ ۱۲۹ اثر جالینوس‌ و وضع‌ ترجمه آن‌ها را گزارش‌ کرده‌ است‌. از این‌ میان‌ ۵۷ ترجمه سریانی‌ از پنجاه‌ اثر، پیش‌ از کوشش‌ حنین‌ به‌ انجام‌ رسیده‌ بوده‌ است‌ اما وی‌ تقریباً تمامی‌ آنها را از نو ترجمه‌ یا تصحیح‌ کلی‌ کرد. وی‌ در مجموع‌ از ۸۸ ترجمه سریانی‌ این‌ مجموعه‌ نام‌ برده‌ که‌ فقط‌ پنج‌ ترجمه‌ از دیگران‌ است‌. در ترجمه‌های‌ عربی‌ این‌ آثار نیز بیشترین‌ سهم‌ از آنِ حنین‌ و شاگردان‌ او بود. در طول‌ کمتر از سه‌ دهه‌، از ۹۳ کتاب‌ جالینوس‌ ۱۰۲ ترجمه عربی‌ فراهم‌ آمد که‌ ۳۵ ترجمه‌ از حنین‌، ۳۳ ترجمه‌ از شاگرد و خواهرزاده‌اش‌ حبیش‌ اعسم‌ و چهارده‌ ترجمه‌ از شاگرد دیگرش‌ عیسی‌بن‌ یحیی‌ بود. برخی‌ دیگر از مترجمان‌ عربی‌ این‌ آثار اصطفن‌بن‌ بسیل‌، اسحاق‌بن‌ حنین‌ و ثابت‌بن‌ قرّه‌ بودند.

[۲۱۲] حنین‌بن‌ اسحاق‌، رساله حنین‌بن‌ اسحاق‌ در باره جالینوس‌، ج۱، ص‌ ۳۶۸ـ۴۱۶.

نکته اختلاف‌انگیزی‌ که‌ از بررسی‌ رساله حنین‌ آشکار می‌گردد، انتساب‌ ترجمه‌های‌ حبیش‌ به‌ حنین‌ است‌. ظاهراً منشأ این‌ داوری نادرست‌، اظهار ابن‌ندیم‌ است‌. به‌نوشته وی‌، از سعادتهای‌ حنین‌ این‌ است‌ که‌ ترجمه‌های‌ حبیش‌ به‌ نام‌ او شهرت‌ یافته‌، حال‌ آنکه‌ از دقت‌ در رساله حنین‌ در باره جالینوس‌ معلوم‌ می‌شود که‌ حنین‌ بیشتر اصلاح‌ و تهذیب‌ ترجمه‌های‌ عربی‌ را برعهده‌ داشته‌ است‌.

[۲۱۳] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌ ۳۴۸.

دیگران‌ نیز به‌ اقتفای‌ ابن‌ندیم‌ شباهت‌ نوشتاری‌ نام‌ حنین‌ و حبیش‌ و فضل‌ شهرت‌ استاد را باعث‌ اشتباه‌ کاتبان‌ و ضبط‌ نام‌ حبیش‌ به‌ صورت‌ حنین‌ دانسته‌اند

[۲۱۴] علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، ترجمه فارسی‌ از قرن‌ یازدهم‌ هجری‌، ص‌ ۲۴۴

[۲۱۵] گوتاس‌، ص‌ ۱۴۴

[۲۱۶] ماجد فخری‌، سیر فلسفه‌ در جهان‌ اسلام‌، ج۱، ص‌۳۰ـ۳۱.

[۲۱۷] ذبیح‌اللّه‌ صفا، تاریخ‌ علوم‌ عقلی‌ در تمدن‌ اسلامی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۷۳.

اما چنانکه‌ گذشت‌، در رساله حنین‌ شمار ترجمه‌های‌ استاد به‌ ۳۵ و شاگرد به‌ ۳۳ می‌رسد و افزون‌ بر این‌ استاد در ترجمه‌های‌ شاگردانش‌ هم‌ اصلاحاتی‌ کرده‌ است‌. از سوی‌ دیگر، این‌ رساله‌ شرحی‌ است‌ که‌ حنین‌ از کوششهای‌ خود در ترجمه‌ نوشته‌ و در آن‌ با فعل‌ و ضمیر اول‌ شخص‌ از خود یاد کرده‌ است‌ و بدین‌سبب‌ جایی‌ برای‌ شباهت‌ نوشتاری‌ نام‌ او و حبیش‌ و اشتباه‌ نسخه‌برداران‌ باقی‌ نمی‌ماند.

مهمترین ترجمه طب

مجموعه شانزده‌ ‌گانه جوامع‌ اسکندرانیین‌ مهمترین‌ و مشهورترین‌ آثار ترجمه‌یافته پزشکی‌ است‌. این‌ مجموعه‌ شانزده‌ کتاب‌ پیاپی‌ جالینوس‌ است‌ که‌ به‌ انتخاب‌ و تحریر چند تن‌ از پزشکان‌ اسکندرانی‌ برای‌ تدریس‌ در مدارس‌ اسکندریه‌ تدوین‌ یافته‌ بود و همه آن‌ها به‌ منظور آموزش‌ ترجمه‌ شد

[۲۱۸] سزگین‌، ج‌ ۳، ص‌۱۴۰ـ۱۵۰

از این‌ تعداد، نُه‌ ترجمه‌ از آنِ حنین‌، پنج‌ ترجمه‌ از آنِ حبیش‌ و یک‌ ترجمه‌ نیز کارِ مشترک‌ استاد و شاگرد است‌.

[۲۱۹] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌ ج۱، ص‌ ۳۴۸.

ترجمه آثار گیاه شناسی

در گیاه‌شناسی‌ و داروسازی‌ نیز آثار مهمی‌ به‌ عربی‌ ترجمه‌ شد، از جمله‌ کتاب‌ دیوسکوریدس‌ (دیسقوریدس‌) که‌ در عهد متوکل‌، اصطفن‌ شاگرد حنین‌ آن‌ را از یونانی‌ به‌ سریانی‌ ترجمه‌ کرد و سپس‌ با ترجمه حنین‌ یا حبیش‌ برای‌ محمدبن‌ موسی‌شاکر به‌ عربی‌ در آمد.

[۲۲۰] دلیسی‌ اونز اولیری‌، انتقال‌ علوم‌ یونانی‌ بعالم‌ اسلامی‌، ج۱، ص‌ ۲۶۳.

[۲۲۱] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌ ۳۵۱.

به‌عقیده اولیری‌، بیشتر نامهای‌ گیاهان‌ در عربی‌ نشان‌ می‌دهد که‌ این‌ کتاب‌ هنگام‌ ترجمه‌ از فضای‌ زبانی سریانی‌ گذشته‌ است‌. او همچنین‌ این‌ کتاب‌ را پایه داروسازی‌ اعراب‌ و مسلمانان‌ دانسته‌ است‌

[۲۲۲] لیسی‌ اونز اولیری‌، انتقال‌ علوم‌ یونانی‌ بعالم‌ اسلامی‌، ج۱، ص‌ ۲۶۳

. الفلاحه النبطیه برگردان‌ ابن‌وحشیه‌ از نبطی‌ به‌ عربی‌ در ۲۹۱

[۲۲۳] دلیسی‌ اونز اولیری‌، انتقال‌ علوم‌ یونانی‌ بعالم‌ اسلامی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۳

نیز کتاب‌ مهمی‌ است‌ که‌ بنا بر گزارش‌ ابن‌خلدون‌

[۲۲۴] ابن‌خلدون‌، ج‌ ۱:مقدمه‌، ص‌ ۴۹۴

در اصل‌ در باره سحر و طلسمات‌ هم‌ مطالبی‌ داشته‌ است‌، اما مسلمانان‌ به‌ مباحث‌ گیاه‌شناسی‌ آن‌ اکتفا کرده‌اند.

[۲۲۵] کارلو آلفونسو نالینو، علم‌ الفلک‌: تاریخه‌ عندالعرب‌ فی‌ القرون‌ الوسطی‌، ج۱، ص‌ ۲۰۶ـ۲۰۹.

ترجمه آثار فلسفی‌

مسلمانان‌ با منطق‌ ارسطو پیش‌ از سایر مباحث‌ فلسفه یونانی‌ آشنا شدند. نخستین‌ آثار منطقی‌ ترجمه‌ شده‌ در عالم‌ اسلام‌، رساله‌های‌ قاطیغوریاس‌ و باری‌ارمیناس‌ و آنالوطیقا از ارغنون‌ ارسطو و ایساغوجی‌ فرفوریوس‌ برگردان‌ عبداللّه‌بن‌ مقفع‌ بود

[۲۲۶] ابن‌صاعد اندلسی‌، التعریف‌ بطبقات‌ الامم‌، ج۱، ص‌ ۲۱۵.

[۲۲۷] علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، ترجمه فارسی‌ از قرن‌ یازدهم‌ هجری‌، ص‌ ۳۰۷

. کراوس‌

[۲۲۸] پل‌ کراوس‌، التراجم‌ الارسطاطالیه المنسوبه الی‌ ابن‌المقفع‌ص‌ ۱۰۱ـ۱۰۲

به‌ استناد نسخه ۳۳۸ کتابخانه سن‌ژوزف‌ بیروت‌ این‌ ترجمه‌ را از آنِ محمدبن‌ عبداللّه‌بن‌ مقفع‌ دانسته‌ است‌ (برای‌ داوری‌ محققانه‌ در باره این‌ اختلاف‌نظر ابن‌ مقفع‌، مقدمه دانش‌پژوه‌، ص‌ شصت‌ودو ـ شصت‌ونه‌). به‌ عقیده نشار

[۲۲۹] علی‌ سامی‌ نشار، مناهج‌ البحث‌ عند مفکری‌ الاسلام‌،ص‌ ۲۲

مجموعه‌ای‌ از کتب‌ منطقی‌ ارسطو نخستین‌ بار به‌ سفارش‌ خالدبن‌ یزید از یونانی‌ به‌ عربی‌ ترجمه‌ شد. گذشته‌ از این‌ ترجمه‌ها نخستین‌ ترجمه‌های‌ فلسفی‌ ظاهراً از آنِ یحیی‌بن‌ بطریق‌ بود. او که‌ در روزگار هارون‌ و مأمون‌ می‌زیست‌، طیمائوس‌ افلاطون‌ را به‌عربی‌ درآورد.

[۲۳۰] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۰۶ـ۳۰۷، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌.

فخری احتمال‌ داده‌ است‌ که‌ منظور ابن‌ندیم‌ خلاصه جالینوس‌ از رساله طیمائوس‌ باشد.

[۲۳۱] ماجد فخری‌، سیر فلسفه‌ در جهان‌ اسلام‌، ج۱، ص‌ ۲۵

ابن‌بطریق‌ السماء و العالم‌ و الحیوان‌ ارسطو را نیز ترجمه‌ کرد.

[۲۳۲] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۱۱ـ۳۱۲، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌.

این‌ ترجمه‌ها احتمالاً در دوره مأمون‌ انجام‌ گرفته‌ است‌، زیرا تا پایان‌ خلافت‌ هارون‌، فقط‌ منطق‌ ارسطو شناخته‌ شده‌ بود.

[۲۳۳] دلیسی‌ اونز اولیری‌، انتقال‌ علوم‌ یونانی‌ بعالم‌ اسلامی‌، ج۱، ص‌۲۵۰.

مأمون‌ در میان‌ فیلسوفان‌ به‌ ارسطو توجهی‌ ویژه‌ داشت‌. پس‌ از خواب‌ خلیفه‌ ــ که‌ ذکر شد ــ ابن‌بطریق‌ به‌ فرمان‌ خلیفه‌، در پی‌ کتاب‌ سیاست‌ ارسطو رفت‌ و در یکی‌ از پرستشگاههای‌ یونان‌ رساله‌ای‌ مشتمل‌ بر هشت‌ مقاله‌ در قوانین‌ سیاست‌ یافت‌ و این‌ کتاب‌ منحول‌ را به‌ عنوان‌ توصیه‌های‌ ارسطو به‌ اسکندر و با نام‌ سرّالاسرار ترجمه‌ کرد.

[۲۳۴] ۶۷، ابن‌جلجل‌، ج۱، ص‌ ۲۶، طبقات‌ الاطبّاء و الحکماء.

ترجمه‌های‌ فلسفی‌ ابن‌بطریق‌ راهگشای‌ ترجمه‌هایی‌ دقیقتر و منقحتر شد.

[۲۳۵] ماجد فخری‌، سیر فلسفه‌ در جهان‌ اسلام‌، ج۱، ص‌ ۲۶.

در همان‌ سده سوم‌، حنین‌بن‌ اسحاق‌ و شاگردانش‌ بسیاری‌ از آثار ارسطو و نیز پاره‌ای‌ از آثار افلاطونی‌ و مشائی‌ را ترجمه‌ کردند

[۲۳۶] ماجد فخری‌، سیر فلسفه‌ در جهان‌ اسلام‌، ص‌ ۳۰

. حنین‌ افزون‌ بر ترجمه رساله‌های‌ فلسفی‌ جالینوس‌ از جمله‌ کتاب‌ فی‌ البرهان‌ و فی‌ القیاسات‌ الوضعیه

[۲۳۷] حنین‌بن‌ اسحاق‌، رساله حنین‌بن‌ اسحاق‌ در باره جالینوس‌، ج۱، ص‌۴۱۱ـ ۴۱۲.

و فی‌ انّ المحرک‌ الاول‌ لایتحرک‌، تلخیصهای‌ جالینوس‌ را از رساله‌های‌ افلاطون‌ ، با نام‌ جوامع‌ کتب‌ افلاطون‌، به‌ عربی‌ درآورد

[۲۳۸] حنین‌بن‌ اسحاق‌، رساله حنین‌بن‌ اسحاق‌ در باره جالینوس‌، ص‌ ۴۱۴

. او همچنین‌ السیاسه و النوامیس‌ افلاطون‌

[۲۳۹] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ج۱، ص‌ ۳۰۶.

و بخشهای‌ عمده‌ای‌ از ارغنون‌ ارسطو را ترجمه‌، و گاهی‌ نقل‌ و تفسیر، کرد

[۲۴۰] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌، ص‌ ۳۰۹ـ۳۱۰

؛

[۲۴۱] علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، ترجمه فارسی‌ از قرن‌ یازدهم‌ هجری‌، ص‌ ۵۹ ـ۶۲

. ترجمه‌های‌ سریانی‌ حنین‌ نیز واسطه ترجمه‌ عربی‌ برخی‌ آثار فلسفی‌ یونانی‌ ــ از جمله‌ السماع‌الطبیعی‌ ارسطو برگردان‌ یحیی‌بن‌ عدی‌ و الکون‌ والفساد و النفس‌ ارسطو برگردان‌ اسحاق‌بن‌ حنین‌ ــ شد.

[۲۴۲] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌۳۱۰ـ۳۱۱، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌.

پس‌ از حنین‌ و هم‌مکتبان‌ او، کندی‌ و اطرافیانش‌ سهم‌ عمده‌ای‌ در انتقال‌ فلسفه یونانی‌ به‌ عالم‌ اسلام‌ داشتند. کندی‌، ارسطو را نه‌ معلم‌ منطق‌ بلکه‌ فیلسوف‌ معرفی‌ کرد و مکتب‌ ارسطویی‌ را در عالم‌ اسلامی‌ بنا نهاد. فارابی‌، سرسلسله مشائیان‌ اسلامی‌، نیز پایه کار خود را بر فهم‌ متن‌ مابعدالطبیعه‌ ای‌ قرار داد که‌ کندی‌ فراهم‌ آورده‌ بود.

[۲۴۳] دلیسی‌ اونز اولیری‌، انتقال‌ علوم‌ یونانی‌ بعالم‌ اسلامی‌، ج۱، ص‌ ۲۷۵ـ۲۷۶.

اندرس‌ محصول‌ کوشش‌ حلقه کندی‌ را ترجمه این‌ آثار دانسته‌ است‌: مابعدالطبیعه ارسطو ترجمه اسطاث‌؛

[۲۴۴] رسائل‌ الکندی‌ الفلسفیه.

گزیده‌ای‌ از آرا و مطالب‌ برقلس‌؛

[۲۴۵] رسائل‌ الکندی‌ الفلسفیه.

[۲۴۶] رسائل‌ الکندی‌ الفلسفیه.

نقل‌ مضمون‌ محاورات‌ اصلی‌ افلاطونی‌ از جمله‌ طیمائوس‌ ترجمه یحیی‌بن‌ بطریق‌ و ضیافت‌ ظاهراً ترجمه دانشمندی‌ صابئی‌؛ کتاب‌ السماء، جوّشناسی‌ و آثار جانورشناختی‌ ارسطو ترجمه یحیی‌بن‌ بطریق‌؛ خلاصه‌ای‌ از کتاب‌ الحیوان‌ ارسطو

[۲۴۷] گوتاس‌، ص‌ ۱۴۵.

توجه به آثار ارسطو

در طول‌ نهضت‌ ترجمه‌، برخی‌ آثار ارسطو بیش‌ از چهار بار ترجمه‌ شد. مورخان‌، از ۸۸ ترجمه مختلف‌ از بیست‌ کتاب‌ ارسطو، کار ۲۳ مترجم‌، نام‌ برده‌اند.

[۲۴۸] حنا فاخوری‌ و خلیل‌ جر، تاریخ‌ فلسفه‌ در جهان‌ اسلامی‌، ج۱، ص‌ ۳۴۲، ۱۳۷۷ ش‌.

[۲۴۹] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۰۹ـ۳۱۲، ، تهران‌ ۱۳۵۰ ش‌.

در مجموع‌ سه‌ اثر مابعدالطبیعه‌ و اثولوجیا و خیرمحض‌، ارسطوی‌ عالم‌ اسلامی‌ را شکل‌ بخشید و اگرچه‌ دو کتاب‌ اخیر منحول‌ و از تعالیم‌ اصیل‌ ارسطو بکلی‌ دور است‌، اما بیش‌ از مابعدالطبیعه‌ یا کتاب‌ الحروف‌ ــ که‌ بنا بر گزارش‌ ابن‌ندیم‌

[۲۵۰] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۱۲

دوازده‌ کتاب‌ از چهارده‌ کتاب‌ آن‌ در نیمه اول‌ قرن‌ سوم‌ در اختیار مسلمانان‌ بوده‌ است‌ ــ بر اندیشه فلسفی‌ اسلامی‌ اثر نهاد. ابن‌ناعمه‌، مترجم‌ اثولوجیا، این‌ اثر را تفسیری‌ از فرفوریوس‌ بر متنی‌ منسوب‌ به‌ ارسطو دانسته‌ است‌، اما منابع‌ موجود چنین‌ تفسیری‌ را به‌ این‌ نوافلاطونی‌ صوری‌ نسبت‌ نمی‌دهند، بلکه‌ این‌ کتاب‌ گزیده‌ای‌ از کتابهای‌ چهارم‌ تا ششم‌ از نه‌گانه‌ های‌ افلوطین‌ است‌ که‌ در روایت‌ عربی‌ تا اندازه‌ای‌ از شرکت‌ فرفوریوس‌ در تألیف‌ آن‌ حکایت‌ دارد. خیرمحض‌ نیز کتاب‌ نوافلاطونی‌ دیگری‌ است‌ که‌ به‌ همراه‌ اثولوجیا نظریه فیض‌ یا صدور را تقریباً در همه‌ جای‌ اندیشه فلسفی‌ عالم‌ اسلامی‌ راه‌ داد. این‌ دو کتاب‌ حاوی‌ همه عناصر اصلی‌ اقتباس‌ شده‌ در مکتب‌ نوافلاطونی‌ اسلامی‌ است‌.

[۲۵۱] ماجد فخری‌، سیر فلسفه‌ در جهان‌ اسلام‌، ج۱، ص‌ ۳۶ـ ۴۸.

در سده چهارم‌ مترجمان‌ بزرگی‌ چون‌ ابوبِشْر مَتی‌” و شاگردش‌ یحیی‌بن‌ عدی‌ و ابوعلی‌ عیسی‌بن‌ زرعه‌ و ابن‌خمّار با تکیه‌ بر آثار مترجمان‌ سده پیشین‌ همچون‌ یحیی‌بن‌ بطریق‌، ابن‌ناعمه‌ حمصی‌، حنین‌بن‌ اسحاق‌، اسحاق‌بن‌ حنین‌، حبیش‌بن‌ اعسم‌، ثابت‌بن‌ قرّه‌، قسطابن‌ لوقا و ابوعثمان‌ دمشقی‌، ترجمه‌های‌ فلسفی‌ دقیقتری‌ فراهم‌ آوردند.

[۲۵۲] ابن‌ندیم‌، کتاب‌ الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۱۳، ، تهران‌ ۱۳

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.