پاورپوینت کامل نورالدین جامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نورالدین جامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نورالدین جامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نورالدین جامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
عبدالرحمان بن احمد جامی
جامی، نورالدین عبدالرحمان بن احمد، شاعر ، ادیب و صوفی نامدار قرن نهم است.
فهرست مندرجات
۱ – تاریخ و محل تولد
۲ – نسب
۳ – القاب
۴ – دوران کودکی
۵ – تخلص شعری
۶ – تحصیلات
۷ – ازدواج
۸ – ویژگیها و صفات فردی
۸.۱ – خوش خطی
۸.۱.۱ – نسخههای خطی آثار جامی
۹ – فعالیتهای اجتماعی
۱۰ – وفات
۱۱ – مزار
۱۲ – جامی از دید مستشرقان
۱۳ – عوامل کاسته شدن شهرت جامی
۱۴ – زمینه و بستر تاریخی رشد جامی
۱۴.۱ – همراهی جامی با حکومتها
۱۵ – تصوف
۱۵.۱ – اساتید
۱۶ – خدمات جامی به صوفیه
۱۶.۱ – نقش جامی در شناساندن مشایخ تصوف
۱۶.۱.۱ – جامی و ابن عربی
۱۷ – عقاید
۱۸ – مذهب و اعتقادات
۱۸.۱ – ارادت جامی به اهل بیت
۱۹ – دیدگاه های خاص
۲۰ – اشعار و آثار
۲۱ – تقسیم بندی آثار
۲۱.۱ – آثار ادبی
۲۱.۲ – آثار عرفانی
۲۱.۳ – آثار کلامی و حدیثی
۲۲ – نامگذاری دیوانهای شعر
۲۳ – ویژگیهای شعر
۲۳.۱ – ویژگی قصیده ها
۲۳.۲ – ویژگی رباعیات
۲۴ – قالبهای شعری دیگر در آثار جامی
۲۵ – فهرست منابع
۲۶ – پانویس
۲۷ – منبع
تاریخ و محل تولد
وی در۲۳ شعبان ۸۱۷ در خرگِرد، واقع در منطقه جام، به دنیا آمد.
نسب
از طرف پدر نسبش به محمدبن حسن شیبانی، فقیه معروف حنفی قرن دوم، میرسد.
پدرش اهل دشت (شهری در نزدیکی اصفهان) بود که در قرن هشتم به خراسان کوچ کرد و در شهر جام با شهرت دشتی منصب قضا یافت و ماندگار شد.
[۱] رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، ج۱، ص۴۰، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
[۲] علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۳ـ۲۳۴، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
القاب
فخرالدین صفی
[۳] علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۳، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
و لاری
[۴] رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، ج۱، ص۳۹، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
لقب اصلی جامی را عمادالدین دانسته، هر چند لقب مشهور او را نورالدین ثبت کردهاند.
دوران کودکی
ایام کودکی و تحصیلات مقدماتی جامی در خرگرد جام، در کنار پدرش، سپری شد.
[۵] دولتشاه سمرقندی، تذکره الشعراء، ص ۴۸۳،چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۰.
[۶] علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۵، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
در حدود سیزده سالگی همراه پدرش به هرات رفت و در آنجا اقامت گزید و از آن زمان به جامی شهرت یافت.
[۷] علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۳، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۸] علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۵۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
تخلص شعری
وی در شعر ابتدا دشتی تخلص میکرد، سپس آن را به جامی تغییر داد که خود
[۹] عبدالرحمان بن احمد جامی، دیوان، ج۱، ص۵، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۸۰ ش.
علت آن را تولدش در شهر جام و ارادتش به شیخ الاسلام احمدِ جام ذکر کرده است.
[۱۰] علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۳، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
تحصیلات
جامی در آغاز ورود به هرات در مدرسه بازار خوش و سپس مدرسه نظامیه به آموختن علوم ادبی پرداخت.
[۱۱] رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، ج۱، ص۱۱، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
[۱۲] علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۵، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
ابتدا در حلقه درس متکلم عصر، مولانا جنید اصولی ، حاضر شد و با وجود کمی سن، شرح مفتاح العلوم سکاکی و مطوّل تفتازانی را با حواشی آن نزد او خواند.
در مجلس درس جاجرمی و خواجه علی سمرقندی نیز دقایقی حاضر میشد و نقد و نظرهای ادبی و کلامی و شبهههای علمی را مطرح میساخت و سپس مجلس درس را ترک میکرد.
[۱۳] علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۷، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
جامی در باره این ایام گفته است که خواجه علی سمرقندی و دیگر همانندهای او در مطالعه و آگاهی بینظیر بودند اما من در چهل روز به درجه آنان رسیدم.
[۱۴] رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، ج۱، ص۱۱، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
[۱۵] علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۵ـ ۲۳۶، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
وی سپس، احتمالاً در بیست سالگی، برای فراگیری بیشتر به سمرقند رفت و در درس هیئت قاضیزاده رومی حاضر شد.
[۱۶] رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، ج۱، ص۱۱ـ۱۲، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
در سمرقند در رشتههای علوم اسلامی نظیر تفسیر و حدیث و سیره، و نیز در موسیقی و فن معما تبحر یافت.
[۱۷] علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۸، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۱۸] آرتورجان آربری، ادبیات کلاسیک فارسی، ج۱، ص۳۸۸، ترجمه اسداللّه آزاد، مشهد ۱۳۷۱ ش.
او چند سال در آنجا ماند و بعد از ۸۵۰ به هرات بازگشت.
[۱۹] علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۸ـ۲۳۹، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
ازدواج
جامی در میان سالی، شاید حدود پنجاه سالگی، با نوه مرادش، سعدالدین کاشغری، ازدواج کرد و صاحب چهار پسر شد.
[۲۰] علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۸۲ـ۲۸۳، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۲۱] نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۵۵، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
ویژگیها و صفات فردی
هوش سرشار، حافظه قوی، وارستگی، عزت نفس ، استغنا، ساده زیستی ، خیرخواهی، ظرافت طبع و بذله گویی از صفات برجسته جامی بود.
[۲۲] عبدالرحمان بن احمد جامی، بهارستان، ج۱، ص۹، چاپ اسماعیل حاکمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
وی، بر خلاف صوفیه دیگر، با طبقات گوناگون مردم نشست و برخاست میکرد، هرچند به تنهایی و تنهانشینی نیز بسیار خو کرده بود و حتی از هم نشینی با مشایخ خانقاهی اجتناب مینمود.
خود او بارها به نظم و نثر به این گرایش اشاره کرده است.
[۲۳] عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی هفت اورنگ،اورنگ ۱: سلسله الذهب، ص ۷۵ـ۷۶، چاپ مرتضی مدرس گیلانی، تهران: کتابفروشی سعدی.
گوشه نشینی جامی با کسب دانش همراه بود و پدید آوردن دهها اثر را در پی داشت.
تبحر جامی در علوم و فنون گوناگون، سبب کثرت و تنوع آثار منظوم و منثور او شد و باعث گردید که وی معروفترین شاعر قرن نهم و از جامعترین شخصیتهای حیطه ادب و علوم اسلامی این قرن به شمار آید.
[۲۴] بابر، امپراتور هند، بابرنامه، موسوم به توزک بابری، ترجمه عبدالرحیم خانخانان، ص ۱۱۲ـ۱۱۳، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۰۸.
خوش خطی
جامی خط زیبایی داشت و آثار خود، مانند شواهدالنبوه و سلسله الذهب و سبحه الابرار ، را استنساخ میکرد.
نسخههای خطی آثار جامی
نسخهای از سبحه الابرار به خط خود او در موزه کابل موجود است.
[۲۵] اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۳۳، تهران ۱۳۷۸ ش.
همچنین نسخهای کامل از کلیات جامی به خط خود او در مؤسسه زبانهای شرقی سن پترزبورگ (لنینگراد)، موجود است که در مجموعه انتخابی ویکتور روزن معرفی شده است.
فعالیتهای اجتماعی
جامی به جدّ حامی هنرمندان، به ویژه جوانان هنرمند، بود و همین امر، اعتبار بسیاری به او بخشید و هنرمندانی را در اطراف وی گرد آورد.
برخی از این هنرمندان فقط به سبب حمایت او امکان گذران زندگی یافته بودند.
[۲۶] اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۳۴ـ۱۳۵، تهران ۱۳۷۸ ش.
جامی برای رسیدن به ثروت کوشش نمیکرد و چون از معتقدان وفادار نقشبندیه بود، گرایشی به تجمل نداشت، لباسی به تن میکرد که آن را پلاس میخواند وگاه ناآشنایان او را از خادم خانه تشخیص نمیدادند.
اوسرمایه خود را صرف ساختن مسجد و مدرسه و خانقاه ، تأمین رفاه شاگردان، نشر فرهنگ ،
[۲۷] یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، ص۴۱۸، ترجمه عیسی شهابی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۲۸] نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۸۴، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
[۲۹] عبدالحسین زرین کوب، با کاروان حُلّه: مجموعه نقد ادبی، ج۱، ص۲۸۸، تهران ۱۳۷۰ ش.
کمک به نیازمندان و رفع نیازهای خانقاهها میکرد.
شواهد این امور را در نامههای او میتوان دید.
[۳۰] عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی سلامان و ابسال، ج۱، ص۱۴ـ ۱۵، چاپ زهرا مهاجری، تهران ۱۳۷۶ ش.
وفات
ظاهراً وضع سلامتی جامی بعد از شصت سالگی چندان خوب نبوده، چون در آثارش
[۳۱] عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی هفت اورنگ،اورنگ ۵: یوسف و زلیخا، ص ۷۳۹ـ۷۴۰، چاپ مرتضی مدرس گیلانی، تهران: کتابفروشی سعدی.
[۳۲] عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی هفت اورنگ،اورنگ ۵: یوسف و زلیخا، ص ۷۴۵ـ ۷۴۶، چاپ مرتضی مدرس گیلانی، تهران: کتابفروشی سعدی.
از ضعف و پیری و ناتوانی شکوه کرده است.
[۳۳] اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۳۶، تهران ۱۳۷۸ ش.
وی در پی یک بیماری چهار روزه، در ۱۷ یا ۱۸ محرّم ۸۹۸ درگذشت.
[۳۴] علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۸۲، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۳۵] اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۳۷ـ ۱۳۸، تهران ۱۳۷۸ ش.
مزار
سلطان حسین بایقرا ، امیرعلیشیرنوائی و امرا و دانشیان و عامه مردم هرات در تشییع جنازه و مجالس سوگ او شرکت کردند و وی را نزدیک مزار شیخ سعدالدین کاشغری به خاک سپردند.
[۳۶] رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، ج۱، ص۴۳، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
[۳۷] نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۶۱، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
امیر علیشیرنوائی بر تربت جامی عمارتی باشکوه بر پا کرد اما بعدها شاه اسماعیل اول صفوی (حک: ح ۹۰۶ـ۹۳۰) هنگام استیلا بر هرات، مقبره او را سوزاند.
البته فرزند جامی، ضیاءالدین یوسف، و گروهی از ارادتمندان جامی، با آگاهی از این سوءقصد، جسد او را به جای دیگری منتقل کردند و بعدها آن را به جای خود برگرداندند، از این رو، سنگ نبشته قبر او تازهتر از جای قبر است.
مقبره جامی به «تخت مزار» مشهور است.
[۳۸] اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۳۸ـ۱۳۹، تهران ۱۳۷۸ ش.
جامی از دید مستشرقان
بعضی مستشرقان، مرگ جامی را نقطه پایان عصر طلایی ادبیات کلاسیک فارسی دانستهاند،
[۳۹] آرتورجان آربری، ادبیات کلاسیک فارسی، ج۱، ص۴۰۶، ترجمه اسداللّه آزاد، مشهد ۱۳۷۱ ش.
لقب خاتم الشعراء برای جامی هم از همین دیدگاه حکایت میکند.
عوامل کاسته شدن شهرت جامی
جامی اگر چه در دوران حیات خویش نامی نیک داشت، پس از مرگش از شهرت وی تا اندازهای کاسته شد، شاید به علت تعصب او در عقاید مذهبیاش و نیز روی کار آمدن صفویه که پس از گذشت بیست سال از مرگ جامی، وی را بد اعتقاد دانستند و مورد طعن قرار دادند.
معروف است که صفویه هر جا نام «جامی» بوده آن را به «خامی» تبدیل کردهاند
[۴۰] یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، ص۴۲۰، ترجمه عیسی شهابی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۴۱] عروض سیفی و قافیه جامی، به تصحیح بلوخمان، ج۱، ص۸ ـ ۹، چاپ محمد فشارکی، تهران ۱۳۷۲ ش.
ازاین رو، در حدود سه ـ چهار قرن آثار جامی در ایران رواج چندانی نیافت و از میان همه آثار او تنها چند اثر از فراموشی در امان ماند.
[۴۲] یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، ص۴۲۰، ترجمه عیسی شهابی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۴۳] عروض سیفی و قافیه جامی، به تصحیح بلوخمان، ج۱، ص۹، چاپ محمد فشارکی، تهران ۱۳۷۲ ش.
زمینه و بستر تاریخی رشد جامی
هرات در دوران جامی از چنان آرامش و رفاهی برخوردار بود که مأوای شاعران و هنرمندان شده بود.
در این دوره بسیاری از شاهان و شاهزادگان تیموری و رجال درباری و عده کثیری از زنان شعر میسرودند، اگرچه شعر شکوه قرون گذشته را نداشت، شاعران نام آوری چون خود جامی، قاسم انوار و دیگران پدید آمدند که با وجود شهرت، غالباً مقلد هنر گذشتگان، به ویژه پیرو نظامی و امیرخسرو و متابعان آنها در قرن هفتم و هشتم، بودند.
[۴۴] ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۴، ص۱۷۸ـ۱۸۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۴۵] ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران، ج۳، ص۷۶۴، از سعدی تا جامی، ترجمه و حواشی علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۵۷ ش.
همراهی جامی با حکومتها
ورود جامی به دربار هرات مقارن حکومت ابوالقاسم بابر بود.
جامی او را مدح و کتاب حِلیه حُلَل را به نام او تألیف کرده است.
[۴۶] نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۱۸، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
[۴۷] نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۳۹، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
[۴۸] نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۸۶، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
نفوذ و قدرت جامی در دربار به تدریج بیشتر میشد تا اینکه در ۸۷۰ ـ۸۷۷ در مرکز قدرت رسمی و دیوانی عصر قرار گرفت و ضمن حفظ زندگی خانقاهی و ارشاد مریدان، دولتمردان را هم زیرنفوذ آورد و با توصیه به حاکمان و امیران، به حل و فصل مشکلات مردم کمک کرد.
نفوذ و تأثیر جامی در دربار تیموریان چنان بود که در هنگام سفر حج و زیارت عتبات، سلطان حسین بایقرا وی را از پرداخت هرگونه مالیات معاف کرد و نامههایی به مراکز قدرت در جهان اسلام فرستاد و تأکید کرد که در همه جا از جامی و همراهانش استقبال کنند و همیشه عدهای را برای بدرقه و محافظت از او همراهش نمایند.
[۴۹] سام میرزای صفوی، تحفه سامی، ج۱، ص۸۶، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۱۴ ش.
[۵۰] نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۴۳ـ۴۴، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
پیوستگی جامی به دربار آنگاه عمیقتر شد که امیر علیشیرنوائی دستِ ارادت به او داد و در زمره مریدان نقشبندیه در آمد.
از این پس مردم جامی را «مخدوم» میخواندند و وزیر هم از او به عنوان «مولانانورا» یاد میکرد.
[۵۱] امیرعلیشیر نوائی، تذکره مجالس النفائس، ج۱، ص۲۳، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۵۲] امیرعلیشیر نوائی، تذکره مجالس النفائس، ج۱، ص۳۴، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۵۳] امیرعلیشیر نوائی، تذکره مجالس النفائس، ج۱، ص۴۱، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۵۴] لطفعلی بن آقاخان آذربیگدلی، آتشکده آذر، ج۱، ص۳۰۱ـ۳۰۲، چاپ حسن سادات ناصری، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۵۵] نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۵۴، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
تصوف
گرایش جامی به تصوف از سالهای تحصیلش در سمرقند آغاز شد.
در این دوره او با تعلیمات نقشبندیه آشنا گردید و پس از بازگشت به هرات، سعدالدین کاشغری را به عنوان مرشد خود برگزید.
زمانی که جامی به او دست ارادت داد، نه شهرت سیاسی و اجتماعی داشت نه در حوزه معارف صوفیه فردی توانمند و مسلط شمرده میشد.
[۵۶] نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۲۲۲، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
[۵۷] اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۳۰، تهران ۱۳۷۸ ش.
جامی خصوصاً در زمان ابوالقاسم بابر طریقه سلوک را در پیش گرفت.
[۵۸] اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۲۸ـ ۱۲۹، تهران ۱۳۷۸ ش.
اساتید
پس از مرگ کاشغری، در زمان ابوسعید بهادر، جامی با خواجه عبیداللّهِ احرار آشنایی و قرابت یافت.
[۵۹] نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۲۲۲، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
[۶۰] اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۳۰، تهران ۱۳۷۸ ش.
به نوشته شاگرد و مریدش، رضی الدین عبدالغفور لاری،
[۶۱] رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، ج۱، ص۲۳ـ۲۶، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
جامی در حدود ۶۸ سالگی (یعنی در ۸۸۵) به رأی شیخ قدرتمندش، خواجه عبیداللّه احرار، مطالعه و مباحثه را ترک گفت و به تصوف روی آورد. وی مدتی طولانی مرید خواجه احرار بود.
مباحثات جامی بیشتر در باره عقاید نقشبندیه ، طرز سیر و سلوک و نیز افکار محیی الدین ابن عربی بوده است و از نظر فکری، بیش از همه تحت تأثیر شخصیت و نگاه خواجه احرار بوده، به طوری که بیشتر آثار جامی حاکی از پیوند عمیق او با عبیداللّه احرار است.
[۶۲] عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۹ ـ ۱۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
خدمات جامی به صوفیه
مجموعه آثار جامی نشان میدهد که او روش سلوک در طریقت نقشبندیه را پیوسته تأیید و تبلیغ میکرده و رسالهای هم در باره سلسله انتساب نقشبندیه نوشته است.
[۶۳] نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۲۳۰ـ۲۳۱، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
جامی، به عنوان یکی از بزرگترین شارحان تصوف، آثار بسیاری در زمینه معرفی و شرح موضوعات تصوف از خود به جا گذاشته است.
ظاهراً او در ابتدای امر، سخنان صوفیان را درست درنمی یافت و به همین سبب نذر کرد که اگر اقوال و احوال آنان را درست در یابد و این باب بر او مفتوح گردد، به شرح و بیان مقاصد آنان بپردازد به طوری که مردم هم به سهولت آنها را بفهمند.
[۶۴] عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی سلامان و ابسال، ج۱، ص۱۸ـ۱۹، چاپ زهرا مهاجری، تهران ۱۳۷۶ ش.
شاید نگارش نفحات الانس و شرحهای متعددی که او بر آثار اهل تصوف نوشته است، برخاسته از همین دید باشد.
او از باب قدرتی که در شرح معضِلات تصوف و عرفان به نظم و نثر داشت، عرفان ایرانی را که در عهد وی رو به ابتذال میرفت، در پایه و اساسی عالمانه نگاه داشت و از این راه توانست در صف بزرگترین مؤلفان و شاعران صوفی مشرب پارسی گوی جای گیرد،
[۶۵] ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۴، ص۳۵۳، تهران ۱۳۶۳ ش.
هرچند جامی در این شرحها کمتر خلاقیت و نکتههای نویافته از خود دارد و بیشتر شارح و مفسر آرای دیگران است.
[۶۶] محمدرضا شفیعی کدکنی، «ادبیات ایران از روزگار جامی تا به امروز»، ج۱، ص۴۰۸ـ۴۰۹، در ادبیات ایران از آغاز تا امروز، نویسندگان: جرج موریسن و دیگران، ترجمه یعقوب آژند، تهران: نشر گستره، ۱۳۸۰ ش.
مثلاً نقدالنصوص جامی در شناخت آرای ابن عربی به عنوان یک اثر درسی بسیار مفید و غنی است و جامی بهترین و برگزیدهترین شرحها را در آن آورده است اما در سراسر آن کتاب کمتر نقد و نظری از خود او دیده میشود.
[۶۷] عبدالرحمان بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۴ ـ ۶، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ش.
نقش جامی در شناساندن مشایخ تصوف
جامی همچنین نقش عمدهای در شناساندن مشایخ تصوف به جامعه فارسی زبان داشت، چنان که مأخذ اصلی کتاب نفحات الانس را که به زبان عربی بود و با نامی دیگر به همت سُلَمی نیشابوری تدوین شده بود، به فارسی ترجمه کرد و سرگذشت بسیاری از مشایخ و عرفا را بدان افزود.
در سراسر این کتاب خواننده با راویای مواجه است که هیچ گونه نظر انتقادی در باب عرفان ندارد .
[۶۸] م.ا.بخیرنیا، سیری در شعر جامی، ص ۲۵ـ۲۶، تهران ۱۳۵۲ ش.
جامی و ابن عربی
جامی به چند شیخ صوفی علاقه وافر داشت که یکی از آنها ابن عربی بود.
جامی وی را عزیز میشمرد و او را «قُدوه عرفان، قطب حق، پیر توحید و آفتاب سپهر کشف و یقین» میخواند و فصوص الحکم و فتوحات مکیه او را همیشه پیش چشم داشت
[۶۹] عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی سلامان و ابسال، ج۱، ص۲۴، چاپ زهرا مهاجری، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۷۰] عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۰ ـ ۱۱، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۷۱] محمداسماعیل مبلّغ، ج۱، ص ب- ج، جامی و ابن عربی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
و دوبار فصوص الحکم را شرح کرد، یک بار خود فصوص الحکم را و دیگر بار خلاصه آن را با نام نقش الفصوص.
[۷۲] عبدالرحمان بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۵، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ش.
عقاید
جامی در باب تصوف ، بیشتر به مسائل تاریخی و توضیح مبانی نظری تصوف پرداخته و در عین حال در توضیح و تفسیر اصول و ارکان تصوف نیز کوتاهی نکرده و تقریباً همه مباحث اصلی تصوف را شرح داده است.
رساله نقدالنصوص گواه آن است که جامی عمیقاً مباحث عرفان را میشناخته است.
میتوان گفت زیربنای عقاید صوفیانه جامی، عقیده وحدت وجود ابن عربی است، با این تفاوت که جامی وحدت وجود را با شریعت منطبق مینماید و اصولاً میان این دو منافاتی نمیبیند و شرط لازم برای درک سخنان پیامبر را در این دو قاعده دنبال میکند: طهارت ظاهر یعنی رعایت صور شرعی و اعراض از خلاف آن، طهارت باطن که عبارت است از قطع توجه از ماسوی اللّه و خالص کردن دل از غیرحق تعالی.
[۷۳] عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی سلامان و ابسال، ج۱، ص۲۲، چاپ زهرا مهاجری، تهران ۱۳۷۶ ش.
جامی به کرامات شیوخ و کارهای خارق عادت صوفیه چندان اعتقادی نداشته و «هیچ کرامت را به از آن نمیدانسته که فقیری را در صحبت دولتمندی تأثر و جذبهای دست دهد و از خود زمانی وارهد».
[۷۴] عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی سلامان و ابسال، ج۱، ص۲۲، چاپ زهرا مهاجری، تهران ۱۳۷۶ ش.
در باب اجرای مراسم و آداب تصوف، جامی گاه سماع میکرده (مثلاً هنگام به نظم کشیدن یوسف و زلیخا) اما اهل آداب دیگر، مثل چله نشینی ، نبوده است.
[۷۵] رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، ج۱، ص۷، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
[۷۶] اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۳۰، تهران ۱۳۷۸ ش.
جامی هیچگاه به منزله پیر طریقت و شیخ شناخته نشد.
از خلال آثار نقشبندیه در سده نهم و دهم برمی آید که اشخاص بسیاری به نیت سلوک خانقاهی نزد جامی میآمدند اما او آنان را نمیپذیرفت و پیوسته میگفت: «تحمل بار شیخی ندارم».
[۷۷] علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۵۲، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
شخصیت جامی از لحاظ نقش وی در بسط عرفان نظری در مشرق جهان اسلام شایان تأمل است.
تصوف در خراسان بزرگ با مشایخی مثل بایزید و ابوسعید ابوالخیر و بعدها عطار و مولانا ، بیشتر مبتنی بر وجد و ذوق بود، حال آنکه با ظهور جامی تصوف مکتبی مبتنی بر بحثهای دقیق نظری و تأملات عالمانه شد، هر چند جامی خود مبدع این بحثها نبود و صرفاً ناقل و شارح افکار مشایخ غرب جهان اسلام، به ویژه محیی الدین ابن عربی و صدرالدین قونیوی ، بود.
در واقع، جامی به عرفان و تصوف ایرانی صبغهای کاملاً نظری بخشید و آن را با مباحث پیچیده درآمیخت.
[۷۸] نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۲۵۲ـ۲۵۳، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
[۷۹] محمدرضا شفیعی کدکنی، «ادبیات ایران از روزگار جامی تا به امروز»، ج۱، ص۴۰۷ـ۴۰۹، در ادبیات ایران از آغاز تا امروز، نویسندگان: جرج موریسن و دیگران، ترجمه یعقوب آژند، تهران: نشر گستره، ۱۳۸۰ ش.
از خدمات مهم جامی به تصوف، طبقه بندی نسبتاً جامع و دقیق او از بزرگان تصوف است که از سُلَمی شروع میشود و به او ختم میگردد.
وی در نفحات الانس نمونهای ممتاز از این طبقه بندی مشایخ را نشان داده است .
مذهب و اعتقادات
جامی پیرو مذهب اهل سنّت و در فروع فقهی حنفی مذهب بود.
تمایل او به سلسله نقشبندیه هم از خلال همین نگرش توجیه شدنی است
[۸۰] ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۴، ص۳۵۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
هر چند تمایلات وگاه تندرویهای مجعول یا منتسب به او، برخی اعتراضات را بر وی بر انگیخته بود، چنان که در بغداد و حلّه و هرات از او انتقادهایی شد.
[۸۱] یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، ص۴۱۸، ترجمه عیسی شهابی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۸۲] ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران، ج۳، ص۷۵۵ـ۷۵۶، از سعدی تا جامی، ترجمه و حواشی علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۵۷ ش.
ارادت جامی به اهل بیت
برخی محققان امروزی بر آناند که او در طرفداری از اهل سنّت متعصب بوده و با دیگر مذاهب اسلامی، به ویژه تشیع، چندان مدارا نکرده است.
[۸۳] ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران، ج۳، ص۷۵۶ـ۷۵۷، از سعدی تا جامی، ترجمه و حواشی علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۵۷ ش.
این عقیده درست نیست چون جامی در آثار خود نه تنها با خاندان پیامبر اکرم و شیعیان علی علیهالسلام خصومتی نشان نداده بلکه راه و روش خاندان رسول را تأیید کرده است.
یکی دو نمونه درخشان آنها در شعر عربیِ «سلامٌ علی آل طه و یس» در منقبت امام هشتم و ترجمه منظوم فارسی قصیده معروف فرزدق در معرفی امام چهارم در برابر هشام بن عبدالملک، دیده میشود.
نهایتاً می
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 