پاورپوینت کامل نواندیشی دینی شهید مطهری ۷۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نواندیشی دینی شهید مطهری ۷۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نواندیشی دینی شهید مطهری ۷۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نواندیشی دینی شهید مطهری ۷۷ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل نواندیشی دینی شهید مطهری ۷۷ اسلاید در PowerPoint

آنچه در این مقاله مدنظر است نحوه مواجهه فکری و استدلالی شهید مطهری با انحرافات عقیدتی مانند مفهوم خاتمیت، معجزه ختمیه، جهان‌بینی علمی و غیره بوده و تحت عنوان نواندیشی دینی در جامعه اسلامی ترویج می‌شده است.

فهرست مندرجات

۱ – اندیشه‌های مطهری
۲ – تفکرهای روشنفکری دینی
۲.۱ – در مفهوم خاتمیت
۲.۱.۱ – دیدگاه شریعتی
۲.۱.۲ – دیدگاه لاهوری و نقد آن
۲.۱.۲.۱ – عقل تجربی
۲.۱.۲.۲ – تجربه درونی
۲.۱.۲.۳ – نبودن وحی از نوع غریزه
۲.۱.۲.۴ – تمایز در نبوت تبلیغی و تشریعی
۲.۲ – در معجزه ختمیه
۲.۲.۱ – دیدگاه شریعتی و نقد آن
۲.۳ – در جهان‌بینی علمی
۲.۳.۱ – دیدگاه شریعتی و نقد آن
۳ – پانویس
۴ – منبع

اندیشه‌های مطهری

استاد شخصیتی بود که پاسخ‌گویی به شبهات زمانه و مقابله با انحرافات فکری و عقیدتی را وجهه همّت خویش ساخت تا بدانجا که در قبال این مجاهدت عظیم علمی جان خویش را فدای آرمان خود ساخت.
امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) در پیام تسلیت خویش به مناسبت شهادت استاد فرمودند: «مطهری شخصیتی بود که عمر شریف و ارزنده خود را درراه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجروی‌ها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد.»

[۱] امام خمینی، روح‌الله، صحیفه نور، (تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، چ اوّل، ۱۳۷۸)، ج۶، ص۱۰۹.

این سخن امام جهت‌گیری اساسی فعالیّت‌های شهید را نمایان می‌سازد. خود استاد نیز بر این مطلب در موارد متعدد صحّه گذارده و فرموده‌اند: «از حدود بیست سال پیش که قلم به دست گرفته، مقاله یا کتاب نوشته‌ام، تنها چیزی که در همه نوشته‌هایم آن را هدف قرار داده‌ام حل مشکلات و پاسخ‌گویی به سؤالاتی است که در زمینه مسائل اسلامی در عصر ما مطرح است.»

[۲] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (تهران، انتشارات صدرا، چ پنجم، ۱۳۷۳)، جلد۱، ص۳۹-۳۸.

استاد در یکی از جلسات درس‌های «شناخت» در «کانون توحید» اعلام می‌دارند: «بار دیگر به همه جوانان، دانشجویان، بخصوص دانشجویان مسلمان‌زاده اعم از آن‌که الان افکار اسلامی داشته باشند (که چه بهتر) و یا دچار یک نوع شک‌ها، شبهه‌ها و یا خدای ناخواسته انحراف‌ها در این مسائل هستند اعلام می‌کنم که با کمال صمیمیت از آن‌ها در این‌جا پذیرایی می‌کنم، یعنی آماده هستم سؤالات آن‌ها را در این‌جا گوش کنم.»

[۳] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (تهران، انتشارات صدرا، چ پنجم، ۱۳۷۳)، مسئله شناخت، جلد۱۳، ص۴۵۶.

آنچه نگارنده این سطور در این نوشتار دنبال می‌کند، نقش و تاثیر خود استاد در احیاء تفکّر اسلامی نمی‌باشد؛ البتّه بدون تردید متفکر نامدار ما، خود از شاخص‌ترین احیاگران‌ اندیشه دینی در عصر حاضر می‌باشند و در مقالات و نوشته‌های بسیار بدین موضوع پرداخته‌اند.

[۴] مطهری، مرتضی، ده گفتار (تهران، صدرا، چششم، ۱۳۷۹)، ص۱۳۰-۱۵۱.

و طبعاً راهکار و نحوه بازسازی‌ اندیشه ناب دینی از منظر شهید، خود بحث مفصلی را می‌طلبد که باید در جای دیگری دنبال شود. آنچه در این مقال مدنظر است نحوه مواجهه فکری و استدلالی این فیلسوف اسلامی با انحرافات عقیدتی است که تحت عنوان نواندیشی دینی در جامعه اسلامی ترویج می‌شده است.

تفکرهای روشنفکری دینی

قبل از هر چیز شایسته است که دیدگاه کلّی استاد در مورد، روشنفکری دینی تبیین شود. شهید عزیز ما در نامه‌های مربوط به حسینیه ارشاد نقطه‌نظر خود را در مورد این قشر چنین مرقوم داشته‌اند: «در حال حاضر خوشبختانه طبقه‌ای نوجوانان به وجود آمده‌اند که از طرفی در فرهنگ جدید غربی پرورش یافته‌اند و از طرف دیگر مطالعات و علائق اسلامی دارند و اسلام را با معیارهای جدید عرضه می‌دارند، و طبعاً مورد استقبال نسل جوان که بالفطره مسلمانند و از طرف دیگر مجذوب معیارهای غربی می‌باشند قرار می‌گیرند. درباره این طبقه که در حال تکثیر و افزایش‌اند نیز نظریات افراطی و تفریطی ابراز می‌شود و مکرر نظر مرا در این موضوع خواسته‌اند. این بنده لازم می‌دانم نظر خود را درباره این موضوع از نظر روابط حسنه با این طبقه ابراز دارم.
زیرا این طبقه امروز به صورت یک مسئله اجتماعی درآمده‌اند. من با استفاده از این طبقه موافق مشروطم. در گذشته مؤسسه حسینه ارشاد با پیشنهاد و موافقت این جانب از وجود این طبقه استفاده کرده است. این طبقه می‌توانند حلقه ارتباط فرهنگ غربی و فرهنگ اسلامی واقع شوند ولی مشروط به این‌که برنامه‌هایی که به وسیله این طبقه اجرا می‌شود تحت نظارت و کنترل دقیق افرادی باشد که در فرهنگ اسلامی پرورش یافته‌اند و در علوم اسلامی اعم از تفسیر، فقه، اصول، کلام، فلسفه و ادبیات تخصص یافته‌اند و اگر این نظارت به طور دقیق و جدّی صورت نگیرد، زیان اینگونه افراد و برنامه‌هایی که اجرا می‌کنند از سودش بسی بیشتر است.»

[۵] نامه‌های استاد درباره مسائل حسینه ارشاد، (چاپ شده در کتاب سیری در زندگانی استاد مطهری)، ص۲۷۰-۲۷۱.

شهید مطهری به نیکی می‌داند که عدم اشراف روشنفکری‌ دینی بر متون دینی، زمینه‌ساز استنباط‌های انحرافی و التقاطی خواهد بود و از این رو تاکید می‌کند که باید این قشر تحت نظارت اسلام‌شناسان به بیان دیدگاه‌های خود بپردازند و در این صورت است که وجود آن‌ها برای ترویج دین بسیار پرمنفعت و مبارک خواهد بود.
امّا از آن‌جا که روشنفکران دینی معاصر ایشان در خود نیازی به این مهم احساس نمی‌کردند. در نامه تاریخی استاد به امام در سال ۵۶ آمده است: «کوچکترین بدعت این‌ها این است که به قول خودشان به خودکفایی رسیده‌اند و هر مقام روحانی و مرجع دینی را نفی می‌کنند.»

[۶] مطهری، مرتضی، سیری در زندگانی استاد مطهری، ص۲۲۰.

و بعضاً خود را اسلام‌شناس تلقی می‌کردند،

[۷] شریعتی، علی، اسلام‌شناسی (مجموعه آثار شریعتی، درس‌های حسینیه ارشاد)، ج۱۶، ص۴-۶.

فلذا گاه آموزه‌های دینی را آنچنان ارائه می‌کردند که از مفهوم اصیل خود کاملاً خالی گشته و با آن تباین اساسی پیدا می‌کرد و این‌جا بود که شهید مطهری، بر خود وظیفه می‌دانست که این آراء را به نقد بکشد و تبیینی واقعی و مبتنی بر درکی صحیح از این آموزه‌ها ارائه دهد. آنچه در پی می‌آید اشارتی است به برخی از این چالش‌ها و البتّه نه همه آن‌ها که از حوصله این نوشتار خارج است.

در مفهوم خاتمیت

روشن است که معنی ختم نبوت، کمال دین و جامعیت آن است و ختم نبوت ابداً به این معنا نیست که نیاز بشر به تعلیمات الهی و تبلیغاتی که از راه وحی رسیده رفع شده و چون بشر در اثر بلوغ و رشد فکری نیازی به این تعلیمات ندارد، نبوت پایان یافته است. آنچه رفع شده نیاز به وحی جدید و تجدید نبوت‌ها است نه نیاز به دین و تعلیمات الهی.
مع‌الاصف روشنفکری متاخر دینی در تفسیر و توجیه فلسفه ختم نبوت سخت دچار اشتباه شدند و خاتمیت را با بلوغ و آزادی عقل گره زدند. البتّه آبشخور و خاستگاه اصل این تفکّر در‌اندیشه‌های اقبال بوده است. وی برای بیان فلسفه ختم نبوت ابتدا تاریخ بشریت را به دو دوره قدیم و جدید یا کودکی و بلوغ تقسیم می‌کند.
دوره کودکی، دوره حکومت غرایز و هدایت‌های غریزی و وحیانی است. (وی وحی را هم از مقوله غریزه می‌داند) امّا دوره بلوغ یعنی دوره‌ای که «خرد استقرائی» پا به عرصه زندگی بشر می‌گذارد و با آمدن عقل جایی برای نیروی غریزه و هدایت‌های غریزی باقی نمی‌ماند و خاتمیت یعنی کوتاه شدن دست هدایت‌های آسمانی و چنگ زدن به دامن هدایت‌ها و راهنمایی‌های «خرد استقرایی» خاتمیت یعنی به پایان رسیدن حجیت و اعتبار سخن کسانی که مدّعی ارتباط با فوق طبیعت‌اند.

[۸] لاهوری، اقبال، احیای فکر دینی در اسلام، ترجمه احمد آرام (تهران، رسالت قلم، بی‌تا)، ص۱۴۴-۱۴۷.

وی می‌نویسد: «القای معنی و سلطنت میراثی در اسلام، توجّه دایمی به عقل و تجربه در قرآن و اهمیتی که این کتاب مبین به طبیعت و تاریخ به عنوان منابع معرفت بشری می‌دهد، همه سیماهای مختلف‌اندیشه واحد ختم دوره رسالت است.»

[۹] لاهوری، اقبال، احیای فکر دینی در اسلام، ترجمه احمد آرام (تهران، رسالت قلم، بی‌تا)، ص۱۴۶.

دیدگاه شریعتی

دکتر شریعتی تحت تاثیر اقبال لاهوری و در تعقیب و در تبیین همان ایده، تاریخ بشریت را به سه دوره تقسیم می‌کند: نخست: دوران وحی؛ دوّم: دوران امامت و وصایت و سوّم: دوران غیبت امام زمان که در این دوران رهبری هدایت خلق به عهده علم است.

[۱۰] شریعتی، علی، اسلام‌شناسی (مجموعه آثار شریعتی، درس‌های حسینیه ارشاد)، ج۷، ص۲۴۷-۲۴۹.

[۱۱] شریعتی، علی، اسلام‌شناسی (مجموعه آثار شریعتی، درس‌های حسینیه ارشاد)، ج۱۹، ص۲۹۶.

وی می‌نویسد: «وقتی پیامبر می‌گوید: خاتم انبیا من هستم، نمی‌خواهد بگوید آنچه گفتم انسان را الی‌الابد بس است بلکه خاتمیت می‌خواهد بگوید که از این پس انسان براساس این طرز تربیتش، قادر است بدون وحی و بدون نبوت جدیدی، خود روی پای خودش به زندگی ادامه دهد و آن را کامل کند. بنابراین دیگر ختم نبوت است خودتان راه بیفتید. از این پس عقل‌ جای وحی را می‌گیرد.»

[۱۲] مطهری، مرتضی، اسلام‌شناسی، (مجموعه آثار، درس‌های مشهد)، ج۳۰، ص۶۳-۶۴.

از دیدگاه شریعتی در دوران خاتمیت همه مسئولیت‌ها و کارکردهای پیامبران و امامان، بر عهده علم و عالمان و روشنفکران است.

[۱۳] شریعتی، علی، اسلام‌شناسی (مجموعه آثار شریعتی، درس‌های حسینیه ارشاد)، ج۴، ص۱۵۴-۱۵۵.

شریعتی بر این نکته اصرار می‌ورزید که اگر قرار است یک حرکت دینی جدّی آغاز شود، باید رهبری آن در دست روشنفکران مذهبی باشد نه روحانیت؛ که دکتر در داستان حسن و محبوبه، نقش معلم روشنفکر را در مقابل آخوند و ملای ده برجسته می‌سازد.

[۱۴] شریعتی، علی، اسلام‌شناسی (مجموعه آثار شریعتی، درس‌های حسینیه ارشاد)، ج۴، ص۲۱۴.

[۱۵] شریعتی، علی، اسلام‌شناسی (مجموعه آثار شریعتی، درس‌های حسینیه ارشاد)، ج۴، ص۲۲۱.

دیدگاه لاهوری و نقد آن

اندیشه اقبال در میان روشنفکران دینی حاضر هم طرفداران جدّی دارد که همان ایده را با تعابیری دیگر و رنگ و لعابی زیبا ترویج می‌کنند.

[۱۶] عبدالکریم سروش، فربه‌تر از ایدئولوژی (تهران، صراط، چ پنجم، ۱۳۷۶)، ص۷۸.

[۱۷] بسط تجربه دینی (تهران، صراط، چ دوّم، ۱۳۷۸)، ص۱۱۹-۱۳۸.

استاد مطهری در کتاب وحی و نبوت پس از آن‌که نظر اقبال را به خوبی توضیح داده و تقریر می‌کند، به نقد و بررسی آن پرداخته و آن را فلسفه‌ای مخدوش و دارای اصول نادرست معرفی می‌کند و چهار نقد اساسی به آن وارد می‌سازد:

عقل تجربی

اگر این فلسفه درست باشد، نه تنها به وحی جدید و پیامبر جدید نیازی نیست؛ به راهنمایی وحی مطلقاً نیازی نیست زیرا هدایت عقل تجربی جانشین هدایت وحی است. این فلسفه اگر درست باشد، فلسفه، ختم دیانت است نه ختم نبوت. این مطلب نه تنها خلاف ضرورت اسلام است که مخالف نظریّه خود اقبال است. تمام کوشش‌ها و مساعی اقبال در این است که علم و عقل برای جامعه بشر لازم است امّا کافی نیست.

تجربه درونی

اگر نظریّه اقبال درست باشد، باید با تولد عقل تجربی آن چیزی که اقبال آن را «تجربه درونی» می‌نامد (مکاشفات اولیاء الله) نیز پایان یابد، چون فرض بر این است که این امور از نوع غریزه‌اند و با ظهور عقل تجربی، غریزه که راهنمایی از بیرون است فروکش می‌کند و حال آن‌که خود اقبال تصریح می‌کند که تجربه باطنی برای همیشه باقی است و از نظر اسلام، تجربه درونی یکی از منابع سه گانه معرفت است.

نبودن وحی از نوع غریزه

این‌که اقبال وحی را از نوع غریزه دانسته است خطاست. غریزه یک خاصیت صددرصد طبیعی و ناآگاهانه و نازل‌تر از حس و عقل است که قانون خلقت در مراحل اولی حیات حیوان در حیوانات قرار داده است. امّا وحی برعکس هدایتی مافوق حس و عقل است و به علاوه تا حدود زیادی اکتسابی است. بالاتر این‌که در اعلا درجه «آگاهانه» است.

تمایز در نبوت تبلیغی و تشریعی

گویی علامه اقبال، دچار همان اشتباهی شده است که جهان غرب شده است یعنی جانش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.