پاورپوینت کامل نماز در قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نماز در قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نماز در قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نماز در قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل نماز در قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

در قرآن مجید آیات زیادی درباره‌ نماز بیان شده و هر کدام از آن‌ها بیانگر اهمیت و ارزش خاص و جایگاه رفیع این عبادت مهم در پیشگاه خداوند است و آیات مربوط به نماز هر کدام تفسیر و پیام خاصی دارد. بعضی از آن‌ها به اهمیت بعد معنوی و ملکوتی نماز پرداخته و برخی از آیات نماز را مایه‌ آرامش دل‌ها دانسته و تعدادی، نماز را عامل بازدارنده از زشتی و پلیدی معرفی نموده و بخشی دیگر نیز به بررسی نماز در ادیان گذشته و همراهی آن با عبادات دیگر از قبیل حج، جهاد، زکات و عدالت اجتماعی پرداخته است.

فهرست مندرجات

۱ – نکات قابل توجه
۲ – نماز و آباد‌ کردن مساجد
۲.۱ – شرایط آباد‌ کنندگان
۲.۱.۱ – ایمان به‌خدا و معاد
۲.۱.۲ – اقامه نماز و پرداخت زکات
۲.۱.۳ – ترس از خدا
۲.۲ – اهمیت بنای مسجد
۲.۳ – انحصار حق آباد‌ کردن به‌ مومنین
۳ – زینت نماز‌گزار
۳.۱ – عمومیت زینت
۳.۲ – مراد از زینت
۳.۳ – توصیه به زینت
۴ – ویژگی‌های پرهیزکاران
۴.۱ – شب زنده‌داری
۴.۲ – استغفار سحرگاهی
۴.۲.۱ – معنای استغفار سحرگاهی
۴.۲.۲ – دیدگاه علامه طباطبایی
۵ – تسبیح هنگام شب و صبح
۵.۱ – منظور از تسبیح در مواقع چهارگانه
۵.۲ – تسبیح خدا در شب
۵.۳ – نماز شب و تسبیح
۵.۴ – نماز شب و عبادالرحمن
۵.۵ – دستور نماز شب به پیامبر
۵.۶ – عبادت بزرگ روحانی
۶ – نماز شب نشانه بهشتیان
۶.۱ – فضیلت نماز شب
۶.۲ – فضیلت نماز شب در روایات
۶.۳ – اوقات نماز شب
۶.۴ – وجوب نماز شب
۶.۵ – ساده‌ترین روش نماز شب
۶.۶ – عبادت نیمه شب
۶.۷ – نماز شب و نافله‌ صبح
۶.۸ – تخفیف در عبادت شب
۶.۹ – احتمال تخفیف در مقدار تلاوت
۶.۱۰ – احتمال تخفیف در حکم و مقدار تلاوت
۶.۱۱ – توصیه به صبر و شکیبایی
۶.۱۲ – جمع بین دیدگاه‌های تفسیری
۷ – وصف شب‌زنده‌داران
۷.۱ – خوف و رجا
۷.۲ – مداومت توام با هوشیاری
۸ – لزوم اقامه نماز در جنگ
۸.۱ – کیفیت نماز در شرایط سخت
۸.۲ – سهولت و آسانی در اقامه نماز
۸.۳ – دیدگاه علامه طباطبایی
۹ – نماز خوف
۹.۱ – شان نزول
۹.۲ – کیفیت نماز خوف
۹.۳ – شرط حضور امام
۹.۴ – آرایش نظامی هنگام نماز
۹.۵ – لزوم مراقبت از وسایل
۹.۶ – اهمیت نماز جماعت
۱۰ – نماز مسافر
۱۰.۱ – شرائط نماز مسافر
۱۰.۱.۱ – مسافت
۱۰.۱.۲ – کثیرالسفر نبودن
۱۰.۱.۳ – سفر حرام نبودن
۱۰.۱.۴ – عبور از حد ترخص
۱۱ – خطبه نماز جمعه پیامبر
۱۱.۱ – شان نزول
۱۱.۲ – آسیب ذکر الهی
۱۱.۳ – خطبه ایستاده
۱۱.۴ – فلسفه نماز جمعه
۱۱.۵ – اجتماع عبادی سیاسی
۱۱.۶ – وجه تسمیه جمعه
۱۱.۷ – نخستین نماز جمعه
۱۱.۸ – اهمیت نماز جمعه
۱۱.۹ – آثار نماز جمعه
۱۱.۱۰ – آداب نماز جمعه و محتوای خطبه‌ها
۱۱.۱۱ – شرایط وجوب نماز جمعه
۱۲ – توصیه به نماز جماعت
۱۲.۱ – فلسفه نماز جماعت
۱۲.۲ – اسرار رکوع
۱۲.۳ – آثار و برکات نماز جماعت
۱۳ – مخالفت ابلیس از سجده بر آدم
۱۳.۱ – سجده برای آدم
۱۳.۲ – سرپیچی ابلیس
۱۳.۳ – سجده برای خدا یا برای آدم
۱۳.۴ – کفر ترک سجده
۱۳.۵ – بطلان جبر شیطان
۱۴ – نماز منافقان از روی کسالت
۱۴.۱ – پیام‌های آیه
۱۵ – لجاجت کافران در ترک نماز
۱۵.۱ – مراد از رکوع
۱۵.۲ – تاثیر رکوع بر شیطان
۱۶ – نهی نماز بر میّت منافق
۱۶.۱ – علت نهی
۱۶.۲ – شان نزول
۱۷ – مزاحمت برای نمازگزاران
۱۷.۱ – مزاحمت ابوجهل
۱۸ – ترک نماز
۱۹ – ضایع کنندگان نماز
۱۹.۱ – فرزندان ناشایسته
۱۹.۲ – مراد از تضییع نماز
۱۹.۳ – روایاتی در تضییع نماز
۲۰ – مجازات روگردانی از یاد خدا
۲۰.۱ – پی‌آمدهای غفلت
۲۰.۲ – دیدگاه علامه طباطبایی
۲۱ – اقامه نماز تا پایان عمر
۲۱.۱ – نقد دیدگاه صوفیه
۲۲ – آثار غفلت از ذکر خداوند
۲۲.۱ – هم‌نشینی شیاطین
۲۲.۲ – آلودگی به دنیا
۲۲.۳ – تفسیر واژگان
۲۳ – عذاب سخت تارکان نماز
۲۳.۱ – گفتگوی بهشتیان و دوزخیان
۲۴ – سهل‌انگاری در نماز
۲۴.۱ – معنی ساهون
۲۴.۲ – ویژگی‌های سهل‌انگاران
۲۴.۳ – دیدگاه علامه طباطبایی
۲۴.۴ – شان نزول
۲۴.۵ – بیان چند روایت
۲۵ – مراقبت از نماز
۲۶ – رفع ناراحتی‌ها با نماز
۲۷ – عبادت و تکامل
۲۷.۱ – دیدگاه علامه طباطبایی
۲۷.۲ – بیان روایت
۲۸ – نماز انبیاء
۲۹ – نماز و وقت‌شناسی
۲۹.۱ – اوقات پنج‌گانه
۲۹.۲ – پرسش و پاسخ
۲۹.۳ – دیدگاه علامه طباطبایی
۳۰ – محافظت بر نماز
۳۱ – اذان
۳۱.۱ – پیام‌ها و نکته‌ها
۳۱.۲ – صوت زیبا
۳۲ – جهت قبله
۳۲.۱ – پیام‌ها و نکته‌ها
۳۲.۲ – قبله مسلمانان
۳۳ – نماز از روی کسالت
۳۳.۱ – صفات منافقان
۳۴ – ثابت بودن وقت نماز
۳۴.۱ – فلسفه نماز اول وقت
۳۵ – تحریم نماز در حال مستی
۳۶ – اهمیت نماز ظهر و مراقبت بر نمازها
۳۶.۱ – شان نزول
۳۶.۲ – جایگاه قنوت
۳۷ – نمازهای پنج‌گانه
۳۸ – قبولی نمازهای گذشته
۳۸.۱ – مراد از ایمان در آیه
۳۹ – فلسفه طهارات ثلاث
۳۹.۱ – پاک‌سازی جسم و جان
۳۹.۲ – فلسفه وضو
۳۹.۳ – فلسفه غسل
۳۹.۴ – فلسفه تیمم
۳۹.۴.۱ – فایده اخلاقی
۳۹.۴.۲ – فایده بهداشتی
۴۰ – اوقات نمازهای واجب
۴۰.۱ – روایاتی در اوقات نمازها
۴۱ – تعقیب نماز
۴۱.۱ – اهمیّت فریضه نماز
۴۲ – اشاره به نماز عصر
۴۳ – یاد خدا در صبح و شام
۴۴ – آسان بودن نماز برای خاشعان
۴۴.۱ – استعانت از صبر و نماز
۴۴.۲ – دیدگاه مفسران درباره صبر
۴۴.۳ – معصومان و استعانت از نماز
۴۵ – نماز همراه با مردم‌داری
۴۵.۱ – نماز یکی از پیمان‌های الهی
۴۵.۲ – داستان آموزنده
۴۶ – نماز شرط برادری و اخوت اسلامی
۴۶.۱ – شرایط برادر ایمانی
۴۶.۲ – آثار اخوت اسلامی
۴۷ – یاری‌طلبی از نماز
۴۷.۱ – استواری با اقامه نماز
۴۷.۲ – صبر عالی‌ترین ملکات نفسانی
۴۸ – خشوع در نماز
۴۸.۱ – فلاح دنیوی و اخروی
۴۸.۲ – نشانه مؤمنان
۴۸.۳ – حالت خشوع
۴۸.۴ – روح نماز
۴۸.۵ – راه‌های تحصیل خشوع
۴۸.۶ – خشوع جوارح و قلب
۴۸.۷ – معانی خشوع
۴۸.۸ – خشوع نفاق
۴۹ – اوصاف برجسته نمازگزاران
۴۹.۱ – نه صفت نمازگزاران
۴۹.۱.۱ – مداومت بر نماز
۴۹.۱.۲ – انفاق به محروم
۴۹.۱.۳ – تصدیق روز جزا
۴۹.۱.۴ – ترس از عذاب قیامت
۴۹.۱.۵ – محافظت از محرمات
۴۹.۱.۶ – رعایت امانت
۴۹.۱.۷ – وفای به عهد
۴۹.۱.۸ – گواهی به حق
۴۹.۱.۹ – حفظ آداب نماز
۵۰ – نماز کارخانه انسان‌سازی
۵۰.۱ – حرص و کم‌طاقتی
۵۰.۲ – شکل ظاهری و باطنی انسان
۵۰.۳ – کیفیت آرامش
۵۰.۴ – رابطه ایمان با اطمینان قلب
۵۰.۵ – تاثیر یاد خدا
۵۰.۶ – مفهوم ذکر
۵۰.۷ – نماز مصداق ذکر
۵۱ – نماز و بازار
۵۱.۱ – اثر ذکر خدا در بازار
۵۲ – یاد خدا سبب رستگاری
۵۳ – رکوع و سجود یاران پیامبر
۵۳.۱ – ویژگی‌های یاران پیامبر
۵۳.۲ – مراد از راکع و ساجد
۵۴ – سجده بهترین حالت
۵۵ – اهداف شیطان از بازداشتن نماز
۵۵.۱ – رابطه شراب با دشمنی
۵۵.۲ – رابطه قمار با دشمنی
۵۵.۳ – رابطه نماز با شراب و قمار
۵۵.۴ – داستان آموزنده
۵۵.۵ – پیام آیه
۵۶ – نماز سبب رستگاری
۵۶.۱ – مراد از تزکیه
۵۷ – نماز وسیله محو گناهان
۵۸ – نماز و صبر
۵۸.۱ – اهمیت فوق‌العاده نماز
۵۹ – هدف از آفرینش
۵۹.۱ – هدف خلقت انسان
۵۹.۲ – واژه‌شناسی عبودبت
۶۰ – یاد خدا مایه آرامش دل‌ها
۶۱ – نماز بازدارنده از فحشا و منکرات
۶۱.۱ – مراتب بازدارندگی
۶۱.۲ – بازدارندگی مهم‌ترین فلسفه نماز
۶۱.۳ – چگونگی بازدارندگی
۶۱.۴ – اشکال و جواب
۶۱.۵ – بالاترین ذکر
۶۱.۶ – بازدارندگی در روایات
۶۱.۷ – ده تاثیر نماز
۶۱.۷.۱ – یاد خدا
۶۱.۷.۲ – آمرزش الهی
۶۱.۷.۳ – سدّ در برابر گناهان
۶۱.۷.۴ – غفلت‌زدایی
۶۱.۷.۵ – تقویت روحیه تواضع
۶۱.۷.۶ – پرورش فضائل اخلاقی
۶۱.۷.۷ – روح‌بخشی به سایر اعمال
۶۱.۷.۸ – پاک‌سازی زندگی
۶۱.۷.۹ – عامل ترک گناه
۶۱.۷.۱۰ – تقویت روح انضباط
۶۱.۸ – فلسفه نماز در کلام امام رضا
۶۲ – نماز صفت تواضع کنندگان
۶۳ – نماز صفت محسنان
۶۴ – نماز پیوند با خدا و پیوند با خلق
۶۵ – نماز و تقوا
۶۶ – نماز رحمت الهی
۶۷ – نماز و هجرت
۶۸ – جهاد و نماز
۶۸.۱ – نقش اقامه نماز در میدان جهاد
۶۹ – نماز و عمل صالح
۷۰ – مهندسی خانه و نماز
۷۱ – علم و نماز
۷۱.۱ – پیام‌های آیه
۷۲ – نماز و صفات مؤمنان و مجاهدان
۷۲.۱ – بیان صفات مؤمنان مجاهد
۷۳ – نماز نشانه‌ ایمان
۷۳.۱ – همراهی نماز با انفاق
۷۴ – نماز از برنامه‌های اولوالالباب
۷۵ – نماز و آیین مستقیم
۷۵.۱ – مراد از دین
۷۶ – مؤمنان و برپاداشتن نماز
۷۶.۱ – اهمیت نماز
۷۷ – پاداش نماز
۷۸ – نماز و عدالت اجتماعی
۷۹ – نماز یکی از علائم ایمان
۸۰ – تسبیح خدا
۸۱ – ذکر و دل‌ بستن به خدا
۸۱.۱ – مراحل ذکر
۸۱.۲ – نحوه ذکر گفتن
۸۱.۳ – معنای تضرع
۸۱.۴ – ذکر مطلوب
۸۱.۵ – ذکر مدام
۸۱.۶ – حکایتی زیبا
۸۱.۷ – ذکر و تسبیح
۸۱.۸ – آرامش‌بخشی ذکر الهی
۸۱.۹ – آثار یاد خدا
۸۱.۱۰ – مقدار یاد خدا
۸۱.۱۱ – یاد خدا هنگام غذا خوردن
۸۱.۱۲ – یاد خدا معادل تمام خیرات
۸۱.۱۳ – بهشت در گرو یاد خدا
۸۲ – نماز اصل نیکی
۸۳ – نماز خصلت مؤمنین
۸۳.۱ – نشانه‌های مؤمنان راستین
۸۳.۲ – مداومت بر نماز
۸۴ – اقامه نماز ویژگی متقین
۸۴.۱ – مراد از اقامه
۸۵ – اوج سعادت و نماز
۸۶ – نماز و مشورت
۸۷ – نماز و شکرگزاری
۸۸ – رکوع و سجود در نماز
۸۹ – نماز و زکات
۹۰ – نماز موهبتی الهی
۹۱ – نماز جزء برنامه‌های حکومت اسلامی
۹۲ – پانویس
۹۳ – منبع

نکات قابل توجه

۱ ـ این مجموعه برگرفته از کتاب ارزشمند) تفسیر و پیام آیات نماز (نوشته جناب حجت‌الاسلام و المسلمین عباس عزیزی است که با‌اندکی تلخیص مورد استفاده قرار گرفته است.
۲ ـ تفسیر آیات نماز اقتباس شده از تفاسیر مجمع‌البیان، المیزان و نمونه می‌باشد.
۳ ـ محور اصلی مباحث این مجموعه تفسیر نمونه است، چون این تفسیر از چهارده تفسیر دیگر استفاده کرده، و لذا اگر نکته‌ای در تفسیر نمونه بیان نشده بود از تفسیر المیزان و مجمع‌البیان استفاده کرده‌ایم تا از تکرار پرهیز شود.
امیدوارم بتوانیم از آیات نماز به خوبی استفاده کرده و باعث حرکت ما به سوی کمال نماز شود.

نماز و آباد‌ کردن مساجد

خداوند در قرآن کریم حق آباد کردن مساجد را تنها به‌مومنین عطا نموده است، آنجا که فرمود: «انّما یعمر مساجد الله من امن بالله و الیوم الاخر و اقام الصّلوه و آتی الزّکوه و لم یخش الاّ الله فعسی اولئک ان یکونوا من المهتدین؛

[۱] توبه/سوره ۹، آیه ۱۸

مساجد الهی را تنها کسی آباد می‌کند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و نماز را بر پا دارد و زکات را بپردازد و از چیزی جز خدا نترسد، امید است چنین گروهی هدایت یابند».

شرایط آباد‌ کنندگان

در آیه بعد برای تکمیل این سخن شرایط آباد کنندگان مساجد و کانون‌های پرستش و عبادت را ذکر می‌کند و برای آنها پنج شرط مهم بیان می‌دارد.

ایمان به‌خدا و معاد

می‌گوید: «انّما یعمر مساجد الله من امن بالله و الیوم الآخر؛ تنها کسانی مساجد خدا را آباد می‌سازند که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند.»
این اشاره به‌شرط اول و دوم است که جنبه اعتقادی و زیربنایی دارد و تا آن نباشد هیچ عمل پاک و شایسته و خالصی از انسان سر نمی‌زند بلکه اگر ظاهراً هم شایسته باشد در باطن آلوده به انواع غرض‌های ناپاک خواهد بود.

اقامه نماز و پرداخت زکات

بعد به‌شرط‌های سوم و چهارم اشاره کرده و می‌گوید: «و اقام الصّلوه و آتی الزّکوه؛ و نماز را برپا دارد و زکات را بدهد»
یعنی ایمانش به خدا و روز رستاخیز تنها در مرحله ادعا نباشد بلکه با اعمال پاکش آن را تأیید کند هم پیوندش با خدا محکم باشد و نماز را به‌درستی انجام دهد و هم پیوندش با خلق خدا، و زکات را بپردازد.

ترس از خدا

سرانجام به‌آخرین شرط اشاره کرده، و می‌گوید: و جز از خدا نترسد. «وَ لَمْ یَخْشَ اِلَّا اللَّهَ» قلبش مملو از عشق به خدا است و تنها احساس مسئولیت در برابر فرمان او می‌کند، بندگان ضعیف را کوچکتر از آن می‌شمرد که بتوانند در سرنوشت او و جامعه او و آینده او و پیروزی و پیشرفت او و بالاخره در آبادی کانون عبادت او، تاثیری داشته باشند.

اهمیت بنای مسجد

درباره اهمیت بنای مسجد احادیث فراوانی از طرق اهل‌بیت و اهل سنت رسیده است که اهمیت فوق‌العاده این کار را نشان می‌دهد.
از پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) چنین نقل شده که فرمود: من بنی مسجداً و لو کمفحص قطاهٍ بنی الله له بیتاً فی الجنّه؛ کسی که مسجد بنا کند هر چند به‌اندازه لانه مرغی بوده باشد خداوند خانه‌ای در بهشت برای او بنا خواهد ساخت.
ولی امروزه آنچه بیشتر اهمیّت دارد عمران و آبادی معنوی مساجد است و به تعبیر دیگر بیش از آنچه به ساختن مسجد اهمیّت می‌دهیم باید به ساختن افرادی که اهل مسجد و پاسداران مسجد و حافظان آنند اهمیت بدهیم. مسجد باید کانونی باشد برای هرگونه حرکت جنبش و سازنده اسلامی در زمینه آگاهی و بیداری مردم و پاک‌سازی محیط و آماده ساختن مسلمانان برای دفاع از میراث‌های اسلام.
مخصوصاً باید توجه داشت مسجد مرکزی برای جوانان با ایمان گردد نه اینکه تنها مرکز بازنشستگان و از کار افتادگان شود. مسجد باید کانونی برای فعال‌ترین قشرهای اجتماع باشد نه مرکز افراد بیکاره و بی‌حال و خواب آلوده.

[۲] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۱۸.

انحصار حق آباد‌ کردن به‌ مومنین

«انما یعمر مساجد الله من آمن بالله و الیوم الآخر» از سیاق کلام استفاده می‌شود این که انحصار مستفاد از کلمه: (انما) از قبیل قصر افراد (یعنی با حرف عطف (واو) آن را به ماقبل خود متصل نکرد.) است، تو گویی شخص توهم کرده که هم مؤمنین حقّ دارند مساجد خدا را تعمیر کنند و هم مشرکین، لذا در این آیه حق مزبور را منحصر در مؤمنین کرده است، و لازمه این حصر این است که مراد به جمله: (یعمر) انشاء حق و جواز باشد، که آن را به‌صورت خبر تعبیر کرده، نه این که خبر بوده باشد، و این معنا پرواضح است.
و اگر جواز تعمیر مساجد و داشتن حق آن را مشروط کرده به داشتن ایمان، هم به خدا و هم به روز جزا، و به همین جهت آن را از کفار که فاقد چنین ایمانی هستند نفی کرده، و خلاصه اگر در این شرط اکتفا به ایمان به خدا تنهایی نکرده و ایمان به روز جزا را هم علاوه کرده است برای این بوده که مشرکین خدا را قبول داشتند، و تفاوتشان با مؤمنین صرف نظر از شرک این بود که به روز جزاء ایمان نداشتند، لذا حق تعمیر مساجد و جواز آن را منحصر کرد به کسانی که دین آسمانی را پذیرفته باشند.
به این هم اکتفا نکرد، بلکه مساله نماز خواندن و زکات دادن و نترسیدن جز از خدا را هم علاوه کرد، و فرمود: «و اقام الصلوه و آتی الزکاه و لم یخش الا الله» برای این که مقام آیه مقام بیان و معرفی کسانی است که بر خلاف کفّار از عملشان منتفع می‌شوند، و معلوم است کسی که تارک فروع دین آن هم نماز و زکات که دو رکن از ارکان دینند بوده باشد او نیز به آیات خدا کافر است، و صرف ایمان به خدا و روز جزا فایده‌ای به حالش ندارد، هر چند در صورتی که به زبان منکر آنها نباشد در زمره مسلمان محسوب می‌شود، وقتی کافر است که به زبان انکار کند.
و اگر از میان فروع دین تنها نماز و زکات را اسم برد، برای این بود که نماز و زکات از آن ارکانی است که به هیچ وجه و در هیچ حالی از احوال ترکش جایز نیست.
و از این اقتضای مقامی که گفتیم برمی‌آید که مراد به جمله: «و لم یخش الا الله» خشیت دینی است که همان عبادت است، نه خشیّت و ترس طبیعی و غریزی، چه این رقم ترس را همه دارند، مگر اولیاء مقربین، مانند انبیاء که قرآن درباره‌شان فرموده: «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احداً الا الله؛

[۳] احزاب/سوره ۳۳، آیه ۳۹

کسانی که رسالت‌های خدا را ابلاغ نموده و از او می‌ترسند، و از احدی جز خداوند نمی‌هراسند».

زینت نماز‌گزار

زینت نمازگزار و آراستگی او از توصیه‌های خداوند متعال در قرآن کریم است که هنگام نماز آراسته باشند. «یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کلّ مسجدٍ؛

[۴] اعراف/سوره ۷، آیه ۳۱

ای فرزندان آدم هنگام رفتن به مسجد خود را با زینت آراسته سازید.» همچنین مورد توصیه معصومان می‌باشد.

عمومیت زینت

در آیه، نخست به همه فرزندان آدم به‌عنوان یک قانون همیشگی که شامل تمام اعصار و قرون می‌شود دستور می‌دهد که زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود داشته باشید.

مراد از زینت

این جمله می‌تواند هم اشاره به (زینت‌های جسمانی) باشد که شامل پوشیدن لباس‌های مرتب و پاک و تمیز، شانه زدن موها و به‌کار بردن عطر و مانند آن می‌شود، و هم شامل زینت‌های معنوی یعنی صفات انسانی و ملکات اخلاقی و پاکی نیت.
و اگر می‌بینیم در بعضی از روایات اسلامی تنها اشاره به لباس خوب یا شانه کردن موها شده و یا اگر می‌بینیم تنها سخن از مراسم نماز عید و نماز جمعه به میان آمده است دلیل بر انحصار نیست بلکه هدف بیان مصداق‌های روشن است.
و همچنین اگر می‌بینیم که در بعضی دیگر از روایات زینت به معنی رهبران و پیشوایان شایسته تفسیر شده دلیل بر وسعت مفهوم آیه است که همه زینت‌های ظاهری و باطنی را در برمی‌گیرد.

توصیه به زینت

لذا در اسلام استفاده کردن از زیبایی‌های طبیعت لباس‌های زیبا و متناسب به‌کار بردن انواع عطرها و امثال آن نه تنها مجاز شمرده شده بلکه به آن توصیه و سفارش نیز شده است و روایات زیادی در این زمینه از پیشوایان مذهبی در کتب معتبر نقل شده است.
در حدیث دیگری می‌خوانیم که یکی از زاهدان ریایی به نام عباد بن کثیر با امام صادق (علیه‌السّلام) روبرو شد (در حالی که امام (علیه‌السّلام) لباس بسیار ساده می‌پوشید) گفت: چرا چنین لباس جالبی بر تن تو است آیا بهتر نبود که لباسی کم اهمیت‌تر از این می‌پوشیدی امام فرمود: وای بر توای عباد! من حرم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق؛ چه کسی حرام کرده است زینت‌هایی را که خداوند برای بندگانش آفریده و روزی‌های پاکیزه را؟…و روایات متعدد دیگر.
این تعبیر که خداوند زیبایی را دوست دارد و یا تعبیر به این که خداوند زیبایی‌ها را آفریده همگی اشاره به این حقیقت است که اگر استفاده از هرگونه زیبایی ممنوع بود خداوند هرگز اینها را نمی‌آفرید آفرینش زیبایی‌ها در جهان هستی خود دلیل بر این است که خالق زیبایی‌ها آن را دوست دارد.

[۵] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۶، ص ۱۴۷ و ۱۴۸.

در مجمع البیان آمده: ای اولاد آدم لباس‌های نو و زیبای خود را در نماز جمعه و نماز عید بپوشید این معنی از امام باقر (علیه‌السّلام) است.
روایت شده که امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) هر وقت به نماز برمی‌خاست بهترین لباس‌های خود را می‌پوشید علت را جویا شدند فرمود: «انّ الله جمیلٌ و یحبُّ الجمال فاتجملّ لربّی و هو یقول خذوا زینتکم عند کلِّ مسجدٍ؛ خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد من برای خدایم خود را می‌آرایم او می‌گوید زینت خود را نزد هر نمازی به تن کنید دوست دارم که بهترین لباسم را بپوشم.»

[۶] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۴، ص ۲۴۴.

ویژگی‌های پرهیزکاران

آیات بعد به توضیح چگونگی نیکوکار بودن آنها پرداخته، سه وصف را از میان اوصاف آنها بیان می‌کند.

شب زنده‌داری

نخست این که: آنها کمی از شب‌ها را می‌خوابیدند. «کانوا قلیلاً من اللیل ما یهجعون».
(یهجعون) از ماده (هجوع) به معنی خواب شبانه است.
بعضی گفته‌اند منظور این است که آنها اکثر شب را بیدار بودند و کمی از شب را می‌خوابیدند، و به‌اصطلاح همواره شب‌زنده‌دار بودند.
ولی از آنجا که این حکم به‌صورت یک دستور عمومی برای پرهیزکاران و محسنین بعید به نظر می‌رسد این تفسیر مناسب نیست، بلکه منظور این است که آنها کمتر اتّفاق می‌افتاد تمام شب را بخوابند، و به تعبیر دیگر (لیل) (شب) به‌صورت جنس و عموم در نظر گرفته شده.
بنابراین همه شب بخشی را بیدار بودند و به عبادت و نماز شب می‌پرداختند و شب‌هایی را که تماماً در خواب باشند و عبادت شبانه از آنها به کلّی فوت شود کم بوده است.
این تفسیر در حدیثی از امام صادق (علیه‌السّلام) نیز نقل شده است.

[۷] طبرسی، فضل بن لحسن، مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۲۳۴.

[۸] فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج۵، ص۶۹.

استغفار سحرگاهی

دومین وصف آنها را چنین بیان می‌کند: آنها پیوسته در سحرگاهان استغفار می‌کردند «و بالاسحار هم یستغفرون».
در آخر شب که چشم غافلان در خواب است، و محیط از هر نظر آرام، قال و غوغای زندگی مادّی فرونشسته، و عواملی که فکر انسان را به خود مشغول دارد خاموش است برمی‌خیزند، و به درگاه خدا می‌روند، در پیشگاه معبود به راز و نیاز می‌پردازند، نماز می‌خوانند، و مخصوصاً از گناهان خود استغفار می‌کنند.

معنای استغفار سحرگاهی

بسیاری معتقدند که منظور از استغفار در اینجا همان نماز شب است، از این جهت که قنوت نماز وتر مشتمل بر استغفار است.
(اسحار) جمع (سحر) (بر وزن بشر) در اصل به معنی پوشیده و پنهان بودن است، و چون در ساعات آخر شب پوشیدگی خاصّی بر همه چیز حاکم است (سحر) نامیده شده.
واژه (سحر) (بر وزن شعر) نیز به چیزی گفته می‌شود که چهره حقائق را می‌پوشاند و یا اسرار آن از دیگران پوشیده است.
در روایتی در تفسیر (درّ المنثور) آمده است که پیغمبر گرامی اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: ان آخر اللیل فی التهجد احب الی من اوله، لان الله یقول و بالاسحار هم یستغفرون؛ آخر شب برای تهجد (نماز شب) نزد من محبوب‌تر است از آغاز آن، زیرا خداوند می‌فرماید: پرهیزکاران در سحرگاهان استغفار می‌کنند.

[۹] سیوطی، جلال‌الدین عبدالرحمان بن ابی بکر، در المنثور، ج۷، ص۶۱۶.

و در حدیث دیگری از امام صادق (علیه‌السّلام) می‌خوانیم: کانوا یستغفرون الله فی الوتر سبعین مره فی السحر؛ نیکوکاران بهشتی در نماز وتر به هنگام سحر هفتاد مرتبه از خدا طلب آمرزش می‌کردند.

[۱۰] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه ج۲۲، ص۳۲۱-۳۲۲-۳۲۳.

و در درّ المنثور است که ابن مردویه از انس روایت کرده که گفت: رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: برای شب‌زنده‌داری و نماز شب آخر شب را بیشتر از اوّل شب دوست دارم چون خدای تعالی فرموده: «و بالاسحار هم یستغفرون».
و در همان کتاب است که ابن مردویه از ابن عمر از رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) روایت کرده که در پاسخ کسی که از معنای جمله «و بالاسحار هم یستغفرون» پرسید، فرمود: یعنی نماز می‌خوانند.

دیدگاه علامه طباطبایی

شاید تفسیر استغفار به نماز از این جهت است که استغفار جزئی از نماز شب یعنی نماز وتر است، همچنان که در آیه: «و قرآن الفجر ان قرآن الفجر کان مشهوداً»

[۱۱] اسرا/سوره۱۷، آیه۷۸.

منظور از قرآن فجر همان نماز است.

[۱۲] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان. ج۱۸ ص۳۷۱.

تسبیح هنگام شب و صبح

«فاصبر علی ما یقولون و سبّح بحمد ربک قبل طلوع الشمس و قبل الغروب، و من اللیل فسبحه و ادبار السجود؛

[۱۳] ق/سوره ۵۰، آیه ۳۹ و ۴۰»..

در برابر آنچه می‌گویند شکیبا باش، و تسبیح و حمد پروردگارت را قبل از طلوع آفتاب و پیش از غروب بجا آور و در بخشی از شب او را تسبیح کن و بعد از سجده‌ها.»
در این آیه خداوند پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) را مورد خطاب قرار داده می‌گوید در برابر آنچه آنها می‌گویند شکیبا باش. چرا که تنها با نیروی صبر و استقامت می‌توان بر این مشکلات پیروز شد و توطئه‌های دشمن را در هم شکست و نسبت‌های ناروای آنها را در مسیر حق تحمل کرد. و از آنجا که صبر و استقامت نیاز به پشتوانه‌ای دارد، و بهترین پشتوانه یاد خدا و ارتباط با مبدا علم و قدرت جهان آفرین است. در دنبال این دستور می‌افزاید: و تسبیح و حمد پروردگارت را قبل از طلوع آفتاب و پیش از غروب آن به‌جا آور. و همچنین در قسمتی از شب او را تسبیح کن و بعد از سجده‌ها. این یاد مداوم و تسبیح مستمر همچون قطره‌های حیات‌بخش باران بر سرزمین قلب و جان تو می‌ریزد و آن را سیراب می‌کند. دائماً به تو نشاط و حیات می‌بخشد و به استقامت در مقابل مخالفان لجوج دعوت می‌کند.

منظور از تسبیح در مواقع چهارگانه

(قبل طلوع الشمس) اشاره به نماز صبح است زیرا آخر وقت آن طلوع آفتاب می‌باشد.
(قبل غروب الشمس) اشاره به نماز ظهر و عصر است چرا که آخر وقت هر دو غروب آفتاب است.
(و من اللیل) نماز مغرب و عشاء را بیان می‌کند.
(ادبار السجود) نظر به نافله‌های مغرب دارد که بعد از مغرب بجا آورده می‌شود.
جمله (لعلک ترضی) نشان می‌دهد که این عبادات و تسبیحات نقش مهمی در آرامش فکر و رضایت خاطر آدمی دارد، و به او در برابر حوادث سخت نیرو و توان می‌بخشد.
این نکته نیز قابل توجه است که در آیه ۴۹ سوره طور چنین آمده است: «و من اللیل فسبحه و ادبار النجوم؛

[۱۴] طور/سوره ۵۲، آیه ۴۹.

برخی از شب را تسبیح خدا کن و به هنگام پشت کردن ستارگان.»
در حدیث آمده است که علی (علیه‌السّلام) فرمود: (ادبار السجود) دو رکعت نافله‌ای است که بعد از مغرب می‌خوانند (توجه داشته باشید نافله مغرب چهار رکعت است که در اینجا فقط به دو رکعت آن اشاره شده) و (ادبار النجوم) دو رکعت نافله صبح است که قبل از نماز صبح و به هنگام غروب ستارگان بجا می‌آورند.
در روایتی نیز آمده است که منظور از (ادبار السجود) همان نماز وتر است که در آخر شب انجام می‌شود.

[۱۵] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۹۰- ۲۹۲.

تسبیح خدا در شب

خداوند متعال در قرآن کریم دستور به تسبیح شبانه می‌دهد آنجا که می‌فرماید: «و من اللیل فاسجد له و سبّحه لیلاً طویلاً؛

[۱۶] انسان/سوره۷۶، آیه۲۶.

و در شبانگاه برای او سجده کن، و مقداری طولانی از شب، او را تسبیح گوی.»
تا در سایه آن (ذکر) و این (سجده) و (تسبیح) نیروی لازم و قدرت معنوی و پشتوانه کافی برای مبارزه با مشکلات این راه را فراهم سازی.

نماز شب و تسبیح

(لیلاً طویلاً) اشاره به این است که مقدار زیادی از شب را تسبیح خدا کن، در حدیثی از امام علی بن موسی‌الرضا (علیه‌السّلام) در تفسیر آن آمده که در پاسخ این سئوال که منظور از این تسبیح چیست؟ فرمود: منظور نماز شب است. ولی بعید نیست که این تفسیر نیز از قبیل بیان مصداق روشن باشد چرا که نماز شب در تقویت روح ایمان، و تهذیب نفوس، و زنده نگه‌داشتن اراده انسان در طریق اطاعت خدا، تاثیر فوق العاده‌ای دارد.

[۱۷] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۳۷۵-۳۸۰.

نماز شب و عبادالرحمن

همچنین خداوند نماز شب را از ویژگی‌هاب عباد الرحمان معرفی نموده است. «والذین یبیتون لربّهم سجّداً و قیاماً؛

[۱۸] فرقان/سوره۲۵، آیه۶۴.

کسانی که شب را برای پروردگارشان در حال سجده و قیام بیتوته می‌کنند.»
در آیه فوق به ویژگی آنها که عبادت خالصانه پروردگار می‌کنند پرداخته می‌گوید آنها کسانی هستند که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام می‌کنند.
در ظلمت شب که چشم غافلان در خواب است و جایی برای تظاهر و ریا وجود ندارد خواب خوش را بر خود حرام کرد و به ذکر خدا و قیام و سجود در پیشگاه با عظمت او می‌پردازند.
پاسی از شب را به مناجات با محبوب می‌گذرانند و قلب و جان خود را با یاد و نام او روشن می‌کنند.
گرچه جمله (یبیتون) دلیل بر این است که آنها شب را با سجود و قیام به صبح می‌آورند ولی معلوم است که منظور بخش قابل ملاحظه‌ای از شب است و یا اگر تمام شب باشد در بعضی از مواقع چنین است.
ضمناً تقدیم سجود بر قیام به خاطر اهمیت آن است هر چند در موقع نماز عملاً قیام مقدم بر سجود است.

[۱۹] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۱۵۰.

مراد به این بیتوته در شب در حال سجده و حال ایستاده این است که شب را به عبادت خدا به آخر می‌رسانند که یکی از مصادیق عبادتشان همان نماز است که هم افتادن به خاک جزء آن است و هم به پا ایستادن.

دستور نماز شب به پیامبر

خداوند پیامبر را به اقامه نماز شب دعوت می‌کند «و من اللیل فتهجّد به نافلهً لک عسی ان یبعثک ربّک مقاماً محموداً؛

[۲۰] اسراء/سوره۱۷، آیه۷۹.

پاسی از شب را از خواب برخیز و قرآن (و نماز) بخوان، این یک وظیفه اضافی برای توست تا پروردگارت تو را به مقامی درخور ستایش برانگیزد.»
بعد از ذکر نمازهای فریضه پنج‌گانه این چنین اضافه می‌کند پاسی از شب را از خواب برخیز و قرآن بخوان «و من اللیل فتهجد به». «تهجد» از ماده‌ی «هجود» در اصل چنانکه راغب در مفردات می‌گوید به معنی خواب است، ولی هنگامی که به باب تفعل می‌رود معنی از بین بردن خواب و انتقال به حالت بیداری آمده است، ضمیر در «تهجد به» به قرآن برمی‌گردد یعنی قسمتی از شب را بیدار باش و قرآن بخوان، ولی این کلمه بعداً در لسان اهل شرع به معنی نماز شب به کار رفته است و متهجد به کسی می‌گویند که نماز شب می‌خواند.)
مفسران معروف اسلامی این تعبیر را اشاره به نافله شب که در فضیلت آن روایات بی‌شماری وارد شده است دانسته‌اند، هر چند آیه صراحت در این مسئله ندارد ولی با قرائن مختلفی که در دست است این تفسیر روشن به نظر می‌رسد.
سپس می‌گوید: این یک برنامه اضافی است، علاوه بر نمازهای فریضه برای تو (نافله لک) بسیاری این جمله را دلیل بر آن دانسته‌اند که نماز شب بر پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) واجب بوده است، زیرا (نافله) به معنی (زیاده) است، اشاره به اینکه این فریضه اضافی مربوط به تو است.

عبادت بزرگ روحانی

نماز شب یک عبادت بزرگ روحانی است.
غوغای زندگی روزانه از جهات مختلف، توجه انسان را به خود جلب می‌کند و فکر آدمی را به وادی‌های گوناگون می‌کشاند، به‌طوری که جمعیت خاطر و حضور قلب کامل در آن بسیار مشکل است، اما در دل شب و به هنگام سحر و فرونشستن غوغای زندگی مادی و آرامش روح و جسم انسان در پرتو مقداری خواب، حالت توجه و نشاط خاصی به انسان دست می‌دهد که بی‌نظیر است.
آری در این محیط آرام و دور از هرگونه ریا و تظاهر و خودنمایی و توام با حضور قلب، توجهی به انسان دست می‌دهد که فوق العاده روح‌پرور و تکامل‌آفرین است.
به همین دلیل دوستان خدا همیشه از عبادت‌های آخر شب برای تصفیه روح و حیات قلب و تقویت اراده و تکمیل اخلاص نیرو می‌گرفته‌اند.
در آغاز اسلام نیز پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) با استفاده از همین برنامه روحانی مسلمانان را پرورش داد و شخصیت آنها را آن قدر بالا برد که گویی آن انسان سابق نیستند، یعنی از آنها انسان‌های تازه‌ای آفرید مصمم، شجاع، با ایمان، پاک و با اخلاص و شاید مقام محمود که در آیات فوق به‌عنوان نتیجه نافله شب آمده است اشاره به همین حقیقت نیز باشد.

نماز شب نشانه بهشتیان

خداوند در قرآن کریم نماز شب را از نشانه‌های بهشتیان معرفی نموده است. می‌فرماید: «کانوا قلیلاً من اللّیل ما یهجعون و بالاسحار هم یستغفرون؛

[۲۱] ذاریات/سوره ۵۱، آیه ۱۷ و ۱۸.

آنها (پرهیزکاران) کمی از شب‌ها را می‌خوابیدند و در سحرگاهان استغفار می‌کردند.»

فضیلت نماز شب

این آیات بار دیگر اهمیت شب‌زنده‌داری و نماز شب و تلاوت قرآن را در آن هنگامی که غافلان در خوابند گوشزد می‌کند و چنانکه قبلاً نیز اشاره کرده‌ایم عبادت در شب، مخصوصاً در سحرگاهان و نزدیک طلوع فجر، اثر فوق‌العاده‌ای در صفای روح و تهذیب نفوس و تربیت معنوی انسان و پاکی قلب و بیداری دل و تقویت ایمان و اراده و تحکیم پایه‌های تقوی در دل و جان انسان دارد که حتّی با یک مرتبه آزمایش انسان آثار آن را به‌روشنی در خود احساس می‌کند. و به همین دلیل علاوه بر آیات قرآن در روایات اسلامی نیز تاکید فراوان روی آن شده است.
از جمله در حدیثی از امام صادق (علیه‌السّلام) می‌خوانیم: انّ من روح الله تعالی ثلاثه: التّهجد باللّیل و افطار الصّائم و لقاء الاخوان؛ سه چیز از عنایات مخصوص الهی است: عبادت شبانه (نماز شب) و افطار دادن به روزه‌داران و ملاقات برادران مسلمان.
و در حدیث دیگری از همان حضرت می‌خوانیم که در تفسیر آیه: «ان الحسنات یذهبن السیئات؛ کارهای نیک اثر کارهای بد را از بین می‌برد.»
و فرمود: صلاه اللیل تذهب بذنوب النهار؛ نماز شب گناهان روز را از بین می‌برد.

فضیلت نماز شب در روایات

بررسی روایاتی که در منابع اسلام در فضیلت نماز شب وارد شده نیز روشنگر همین حقیقت است؛ به‌عنوان نمونه:
۱ ـ پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: خیرکم من اطاب الکلام و اطعم الّطعام و صلَّی باللیل و الناس نیام؛ بهترین شما کسانی هستند که در سخن گفتن مؤدبند گرسنگان را سیر می‌کنند و در شب در آن هنگام که مردم خوابند نماز می‌خوانند.

[۲۲] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸۷، ص۱۴۲.

۲ ـ امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: قیام اللیل مصحّحه للبدن و مرضاه للّرب عزّوجلّ و تعرّض للرّحمه و تمسک باخلاق النبیّین؛ قیام شب موجب صحت جسم و خشنودی پروردگار و در معرض رحمت او قرار گرفتن و تمسک به اخلاق پیامبران است.

[۲۳] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بحارالانوار، ج۱۰، ص۹۰.

۳ ـ امام صادق (علیه‌السّلام) به یکی از یارانش فرمود: لاتدع قیام اللّیل فانّ المغبون من حرم قیام اللّیل؛ دست از قیام شب برمدار، مغبون کسی است که از قیام و عبادت شب محروم گردد.

[۲۴] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بحارالانوار، ج۸۳، ص۱۲۷.

۴ ـ رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: من صلّی باللّیل حسن وجهه بالّنهار؛ کسی که نماز شب بخواند صورت (و سیرتش) در روز نیکو خواهد بود.

[۲۵] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بحارالانوار، ج۸۷، ص۱۴۸.

حتی در بعضی از روایات می‌خوانیم که این عبادت به‌قدری اهمیت دارد که جز پاکان و نیکان موفق به آن نمی‌شوند.

اوقات نماز شب

خداوند در قرآن کریم زمان اقامه نماز شب و شب‌زنده‌داری را بیان نموده است آنجا که می‌فرماید: «انّ ربّک یعلم انّک تقوم ادنی من ثلثی اللّیل و نصفه و ثلثه و طائفه من الّذین معک و الله یقدّر اللّیل و النّهار؛

[۲۶] مزمل/سوره ۷۳، آیه ۲۰.

پروردگارت می‌داند که تو و گروهی از کسانی که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آن را بپا می‌خیزید و خداوند شب و روز را‌اندازه‌گیری می‌کند.»

وجوب نماز شب

اشاره به همان دستوری است که در آغاز سوره به پیامبر داده شده تنها چیزی که در اینجا اضافه دارد این است که گروهی از مؤمنان نیز در این عبادت شبانه، پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) را همراهی می‌کردند.

ساده‌ترین روش نماز شب

البته نماز شب آداب فراوانی دارد ولی بد نیست ساده‌ترین صورت آن را در اینجا بیاوریم تا عاشقان این عمل روحانی بتوانند بهره بیشتر گیرند، نماز شب به‌طور کاملاً ساده یازده رکعت است که به ترتیب ذیل به سه بخش تقسیم می‌شود.
الف ـ چهار نماز دو رکعتی که مجموعاً هشت رکعت می‌شود و نامش نافله شب است.
ب ـ یک نماز دو رکعتی که نامش نافله (شفع) است.
ج ـ نماز یک رکعتی که نامش نافله (وتر) است و طرز انجام این نمازها درست همانند نماز صبح می‌باشد، ولی اذان و اقامه ندارند و قنوت وتر را هر چه طولانی‌تر کنند بهتر است. (جمعی از فقهاء احتیاط کرده‌اند که در نماز شفع قنوت نخوانند و یا به قصد رجاء بخوانند.)

عبادت نیمه شب

خداوند در قرآن کریم نیمه شب را بهترین زمان برای عبادت و راز و نیاز معرفی می‌کند آنجا که می‌فرماید: «تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربّهم خوفاً و طمعاً و ممّا رزقناهم ینفقون؛

[۲۷] سجده/سوره۳۲، آیه۱۶.

پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور می‌شود (به پا می‌خیزند و رو به درگاه خدا می‌آورند) پروردگار خود را با بیم و امید می‌خوانند، و از آنچه به آنها روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند.»
در این آیه به یکی از صفات مؤمنین اشاره کرده می‌گوید: پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور می‌شود به پا می‌خیزند و رو به درگاه خدا می‌آورند و به راز و نیاز با او می‌پردازند».
«تتجافی» از مادّه «جفا» در اصل به معنی برداشتن و دور ساختن است «جنوب» جمع «جنب» به معنی پهلو است و «مضاجع» جمع «مضجع» به معنی بستر است، و دور شدن پهلو از بستر کنایه از برخاستن از خواب و پرداختن به عبادت پروردگار در دل شب است.

نماز شب و نافله‌ صبح

خداوند در قرآن کریم، پیامبر را در برابر دشمنی‌ها و کار‌شکنی‌های مشرکان توصیه به صبر و شکیبایی، اقامه نماز شب و نماز نافله صبح نموده است آنجا که می‌فرماید: «و اصبر لحکم ربّک فانّک باعیننا و سبّح بحمد ربّک حین تقوم، و من اللّیل فَسَبِّحهُ و ادبار النّجوم؛

[۲۸] طور/سوره۵۲، آیه۴۸ – ۴۹.

در طریق ابلاغ حکم پروردگارت صبر و استقامت کن چرا که تو در حفاظت کامل ما قرار دادی و هنگامی که برمی‌خیزی پروردگارت را تسبیح و حمد گوی و (همچنین) به هنگام شب او را تسبیح کن و به هنگام پشت کردن ستارگان و طلوع صبح.»

تخفیف در عبادت شب

ولی به‌گونه‌ای که از بعضی روایات استفاده می‌شود جمعی از مسلمانان در نگه‌داشتن حساب (ثلث) و (نصف) و (دو ثلث) گرفتار اشکال و دردسر می‌شدند (چرا که وسیله سنجش زمان در آن عصر وجود نداشت) و به همین جهت ناچار احتیاط می‌کردند و این امر سبب می‌شد که گاه تمام شب را بیدار بمانند، و مشغول عبادت باشند تا آنجا که پاهای آنها به خاطر قیام شبانه ورم کرد. لذا خداوند این حکم را بر آنها تخفیف داد و فرمود: «علم ان لن تحصوه فتاب علیکم فاقرءوا ما تیسر من القرآن؛ او می‌داند که شما نمی‌توانید مقدار مزبور را دقیقاً‌اندازه‌گیری کنید به همین جهت شما را بخشید اکنون آن مقداری که از قرآن برای شما میسر است تلاوت کنید.»

احتمال تخفیف در مقدار تلاوت

این احتمال نیز وجود دارد که وقتی حکم وجوب برداشته شود گناهی صورت نمی‌پذیرد و در نتیجه همچون آمرزش الهی خواهد بود. در این که منظور از جمله «فاقرؤوا ما تیسر من القرآن؛ آن چه از قرآن برای شما میسر است بخوانید.» چیست؟ گفتگو بسیار است: جمعی آن را به نماز شب تفسیر کرده‌اند که در لابلای آن حتماً آیات قرآن خوانده می‌شود و بعضی گفته‌اند منظور همان تلاوت قرآن است هر چند در اثناء نماز نباشد سپس بعضی مقدار آن را به پنجاه آیه و بعضی به یکصد آیه و بعضی دویست آیه تفسیر کرده‌اند ولی هیچ یک از این اعداد دلیل خاصی ندارد، بلکه مفهوم آیه این است که هر مقداری که انسان به‌زحمت نمی‌افتد از قرآن بخواند.

احتمال تخفیف در حکم و مقدار تلاوت

ولی حق این است که ظاهراً امر در جمله (فاقرءوا…) وجوب است چنانکه در اصول فقه بیان شده مگر اینکه گفته شود این امر به قرینه (اجماع فقهاء بر عدم وجوب) یک امر استحبابی است و نتیجه این می‌شود که در آغاز اسلام به خاطر وجود شرایطی این تلاوت و عبادت شبانه واجب بوده و بعد هم از نظر مقدار و هم از نظر حکم تخفیف داده شده و به‌صورت یک حکم استحبابی آن هم به مقدار میسور در آمده است ولی به‌هرحال وجوب نماز شب بر پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) تا آخر عمر ثابت ماند (به قرینه سایر آیات قرآن و روایات).

[۲۹] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۱۹۶.

توصیه به صبر و شکیبایی

در این آیه پیامبر را در مقابل این همه کارشکنی‌ها و تهمت‌ها و ناسزاها دعوت به صبر و استقامت می‌کند، می‌فرماید: (در طریق ابلاغ حکم پروردگارت صبر و شکیبایی و استقامت کن.
اگر تو را کاهن و مجنون و شاعر می‌خوانند صبر کن و اگر آیات قرآن را افتراهایی می‌پندارند که به خدا بسته شده است شکیبایی نما و اگر در برابر این همه براهین منطقی باز به لجاج و عناد ادامه می‌دهند استقامت به خرج ده، مبادا دلسرد و یا ضعیف و ناتوان شوی.
و از آنجا که راز و نیاز با خدا و نیایش و عبادت او و تسبیح و تقدیس ذات پاک او، به انسان آرامش و نیرو می‌بخشد به دنبال دستور صبر می‌فرماید: «و سبح به حمد ربک حین تقوم؛ هنگامی که برمی‌خیزی تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور.»
هنگامی که در سحرگاه برای عبادت و نماز شب برمی‌خیزی و هنگامی که از خواب برای ادای نماز واجب برمی‌خیزی و هنگامی که از هر مجلس و محفلی برمی‌خیزی، حمد و تسبیح او کن.

جمع بین دیدگاه‌های تفسیری

مفسران در این آیه تفسیرهای گوناگونی دارند ولی جمع میان همه اینها نیز ممکن است، چه در سحرگاه برای نماز شب، و چه بعد از خواب برای ادای فریضه، و چه بعد از قیام از هر مجلس باشد. آری روح و جانت را به تسبیح و حمد خدا نور و صفا ببخش، زبانت را به ذکر او خشبو کن، از یاد او مدد بگیر و برای مبارزه با کار شکنی‌های دشمن آماده شو. انّه کفّاره المجلس. این تسبیح و حمد کفاره مجلس است!

[۳۰] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۴.

«و من اللّیل فسبّحه و ادبار النّجوم؛ همچنین در شب او را تسبیح کن و به هنگام پشت کردن ستارگان و طلوع صبح.»
بسیاری از مفسران جمله (و من اللّیل فسبحه) را به (نماز شب) تفسیر کرده‌اند، (و ادبار النجوم) را به دو رکعت نافله صبح که در آغاز طلوع فجر و به هنگام پنهان شدن ستارگان در نور صبح انجام می‌شود.
به‌هرحال عبادت و تسبیح و حمد خدا در دل شب و در آغاز طلوع فجر لطف و صفای دیگری دارد و از تظاهر و ریا دورتر است و آمادگی روحی برای آن بیشتر می‌باشد چرا که کارهای مشغول کننده زندگی روزانه تعطیل است استراحت شبانه به انسان آرامش بخشیده، قال و غوغا فرونشسته و در حقیقت همزمان با وقتی است که پیامبر به معراج رفت و در مقام (قاب قوسین) در آن خلوتگه راز قرار گرفت و با خدای خود به راز و نیاز پرداخت.
و به همین دلیل در آیات مورد بحث روی این دو وقت تکیه شده است.
و در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) می‌خوانیم: رکعتا الفجر خیر من الدّنیا و ما فیها؛ دو رکعت نافله صبح برای تو بهتر است از دنیا و آنچه در دنیاست.

[۳۱] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۶۷-۴۶۹.

وصف شب‌زنده‌داران

خداوند در قرآن کریم حالت خوف و رجا را از ویژگی‌های شب‌زنده‌داران بیان می‌کند آنجا که می‌فرماید: «امّن هو قانت انآء اللّیل ساجداً و قآئماً یحذر الاخره و یرجوا رحمه ربّه؛

[۳۲] زمر/سوره ۳۹، آیه ۹.

آیا چنین کسی با ارزش است یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت می‌ترسد، و به رحمت پروردگارش امیدوار است.»
این آیه از روش مقایسه که روش شناخته شده قرآن برای تفهیم مسائل مختلف است استفاده می‌کند.

خوف و رجا

آن انسان مشرک و فراموش کار و متلون و گمراه و گمراه کننده کجا و این انسان بیدار دل و نورانی و باصفا که در دل شب که چشم غافلان در خواب است پیشانی بر درگاه دوست گذارده و با خوف و رجاء او را می‌خواند کجا؟
آنها نه به هنگام نعمت از مجازات و کیفر او خود را در امان می‌دانند و نه به هنگام بلا از رحمتش قطع امید می‌کنند

مداومت توام با هوشیاری

این دو عامل همواره وجود آنان را در حرکتی مداوم توام با هوشیاری و احتیاط به‌سوی دوست می‌برد.
قانت از ماده (قنوت) به معنی ملازمت اطاعت توام با خضوع است.
آناء جمع (انا) (بر وزن صدا و فنا) به معنی ساعت و مقداری از وقت است.
تکیه روی ساعت شب به خاطر آن است که در آن ساعات حضور قلب بیشتر و آلودگی به ریا از هر زمان کمتر است.
مقدم داشتن (ساجداً) بر (قائما) به خاطر آن است که سجده مرحله بالاتری از عبادت است و مطلق بودن رحمت و مقید نشدن آن به آخرت دلیل بر وسعت رحمت الهی و شمول آن نسبت به دنیا و آخرت است.
در حدیثی که در علل الشرایع از امام باقر (علیه‌السّلام) و همچنین در کتاب کافی از آن حضرت نقل شده می‌خوانیم: که آیه فوق «امن هو قانت اناء اللیل» به نماز شب تفسیر شده است.
تعبیر به (قانت اناء اللیل) که به‌صورت اسم فاعل آمده با توجه به مطلق بودن کلمه (اللیل) دلیل بر تداوم و استمرار عبودیت و خضوع آنها در پیشگاه خدا است، چرا که اگر عمل مداوم نباشد تاثیر آن ناچیز است.

[۳۳] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه ج۱۹، ص۳۹۵-۳۸۹.

لزوم اقامه نماز در جنگ

خداوند متعال در باب اهمیت نماز می‌فرماید: «فان خفتم فرجالاً او رکباناً فاذا امنتم فاذکروا الله کما علّمکم مالم تکونوا تعلمون؛

[۳۴] بقره/سوره۲، آیه۲۳۹.

و اگر (به خاطر جنگ یا خطر دیگری) بترسید نماز را در حال سواره و یا پیاده انجام دهید، امّا به هنگامی که امنیت خود را باز یافتید خدا را یاد کنید نماز را به صورت معمولی بخوانید آنچنان که به شما تعلیم داد چیزهایی را که نمی‌دانستید.»
رجال در اینجا جمع (راجل) به معنی پیاده است و (رکبان) جمع (راکب) به معنی سواره است، یعنی شما به هنگام ترس از دشمن در میدان نبرد یا مانند آن می‌توانید نماز را در حالتی که پیاده یا سواره، در حال حرکت و فعالیّت هستید انجام دهید.

کیفیت نماز در شرایط سخت

در این آیه تاکید شده است که حتّی در سخت‌ترین شرائط همانند صحنه جنگ نباید نماز را ترک کنید با این تفاوت که اگر در معرض خطر قرار گرفته باشید، بسیاری از شرائط نماز همچون رو به قبله بودن، و انجام رکوع و سجود به طور متعارف، و امثال آن ساقط می‌گردد، و می‌توانید رکوع و سجود را با ایماء و اشاره بجا آورید.
چنانکه نقل شده است که امیرالمؤمنان (علیه‌السّلام) در بعضی از جنگ‌ها دستور می‌داد تا هنگام جنگ با ایماء و اشاره نماز بخوانند.

[۳۵] عروسی حویزی، علی بن جمعه، نور الثقلین، ج۱، ص۲۳۹.

و نیز در حدیث دیگری وارد شده است که: «ان النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صلّی یوم الاحزاب ایمائاً، پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در جنگ احزاب با اشاره نماز خواند.
و نیز امام کاظم (علیه‌السّلام) در پاسخ این سؤال که اگر شخصی گرفتار حیوان درنده‌ای شود و نتواند کوچکترین حرکتی به خود دهد، وقت نماز هم تنگ شده باشد چه وظیفه‌ای دارد؟ فرمود: با همان وضعی که دارد باید نماز بخواند گرچه پشت به قبله باشد.

[۳۶] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه ج۲، ص۲۰۸.

[۳۷] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۵، ابواب صلوه الخوف.

سهولت و آسانی در اقامه نماز

ممکن است کسانی تصور کنند که اصرار و تاکید درباره نماز، تا این حدّ یک نوع سخت‌گیری محسوب می‌شود و شاید انسان را از وظایف خطیری که برای دفاع از خود در چنین لحظات دارد غافل سازد.
در حالی که این یک اشتباه بزرگ است معمولاً انسان در این حالات بیش از هر چیز نیازمند به تقویت روحیه دارد، و اگر ترس و وحشت و ضعف روحیه بر او غلبه کند شکست او تقریباً قطعی خواهد بود، چه عملی بهتر از نماز و پیوند با خدایی که فرمانش در تمام جهان هستی نافذ است و همه چیز در برابر اراده او سهل و آسان است، می‌تواند روحیه سربازان مجاهد یا کسانی که مواجه با خطری شده‌اند، تقویت کند؟ گذشته از شواهد فراوانی که در مجاهدات مسلمین صدر اوّل دیده می‌شود، در اخبار مربوط به جنگ چهارم مسلمانان با صهیونیست‌ها که در رمضان امسال (۱۳۹۳ هجری قمری) روی داد می‌خوانیم که توجّه سربازان اسلام به نماز و مبانی اسلام، اثر فوق العاده‌ای در تقویت روحی آنها و پیروزی بر دشمن داشت.
«فاذا امنتم فاذکرو الله کما علمکم مالم تکونوا تعلمون.» این قسمت از آیه خاطر نشان می‌سازد، که خواندن نماز به‌صورت نماز خوف و در حال راه رفتن و سواره، مخصوص حالت ترس و خوف است، امّا هنگامی که امنیت باز گردد و آرامش حاصل شود باید نماز را به همان صورت عادی خواند، «فاذا امنتم فاذکرو الله».
سپس اضافه می‌کند که خداوند، بسیاری از چیزها که نمی‌دانستید به شما تعلیم کرد، و از جمله طرز نماز خواندن در حالت امن و خوف. روشن است که شکرانه این تعلیم همان است که بر طبق آن عمل شود، و هر دستوری در جای خود انجام گردد. «کما علمکم مالم تکونوا تعلمون».

[۳۸] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۰۸.

دیدگاه علامه طباطبایی

در تفسیر المیزان آمده: اگر ترس ندارید بر نمازها محافظت کنید و اگر ترس دارید به هر‌ اندازه‌ای می‌توانید پیاده یا سواره، ایستاده یا در حال حرکت و این همان نماز خوف است.
حرف فاء در جمله فاذا امنتم… برای تفریع است، یعنی محافظت بر نمازها به‌کلی ساقط نمی‌شود چنانچه ترسی ندارید و محافظت برایتان امکان دارد واجب است آن را رعایت کنید و چنانچه برایتان دشوار است به هر‌اندازه‌ای امکان دارد محافظت کنید و اگر ترستان مرتفع شد و مجدداً ایمن شدید وجوب برمی‌گردد و باید یاد خدا کنید.
خدا را یاد کنید یادی که همانند نمازی باشد که در حال امن بر شما واجب است و آن را در ضمن سایر دستورات دینی به شما تعلیم داده است.

[۳۹] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۴۶.

ـ در همین کتاب از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت کرده که فرمود: هرگاه در سرزمین خوفناکی بودی و بیم درنده یا راهزنی داشتی نماز را در همان حالی که بر مرکب سواری می‌گزاری.
از امام باقر (علیه‌السّلام) روایت کرده که فرمود: کسی که از راهزنانی می‌ترسد نماز را روی مرکب با اشاره بگذارد.

[۴۰] طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۹۲.

روایت شده که علی (علیه‌السّلام) در لیله الهریر (در جنگ صفین شبی که تا صبح نبرد ادامه داشت به نام (لیله الهریر) نامیده شده است) پنج نماز را با اشاره خواند و بعضی گفته‌اند که با تکبیر خواند.
و نیز نقل شده است که رسول اکرم در روز احزاب نماز را با اشاره به‌جا آورد.

[۴۱] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان. ج۳، ص۱۲۹.

نماز خوف

خداوند درباره‌ نماز خوف در قرآن می‌فرمابد: «و اذا کنت فیهم فاقمت لهم الصّلوه فلتقم طائفه منهم معک و لیاخذوا اسلحتهم فاذا سجدوا فلیکونوا من ورائکم و لتات طائفه اخری لم یصلّوا فلیصلّوا معک و لیاخذوا حذرهم و اسلحتهم ودّ الّذین کفروا لو تغفلون عن اسلحتکم و امتعتکم فیمیلون علیکم میلهً واحدهً و لا جناح علیکم ان کان بکم اذیً من مطر او کنتم مرضی ان تضعوا اسلحتکم و خذوا حذرکم انّ الله اعدّ للکافرین عذاباً مهیناً؛

[۴۲] نساء/سوره۴، آیه۱۰۲.

و هنگامی که در میان آنها باشی و در میدان جنگ برای آنها نماز برپا کنی باید دسته‌ای از آنها با تو (به نماز) برخیزند و باید سلاح‌های خود را با خود برگیرند و هنگامی که سجده کردند (و نماز را به پایان رسانیدند) باید به پشت سر شما (به میدان نبرد) بروند و آن دسته دیگر که نماز نخوانده‌اند و مشغول پیکار بوده‌اند بیایند و با تو نماز بخوانند و باید آنها وسایل دفاعی و سلاح‌های خود را با خود (در حال نماز) حمل کنند زیرا کافران دوست دارند که شما از سلاح‌ها و متاع‌های خود غافل شوید و یک مرتبه به شما هجوم کنند. و اگر از باران ناراحت هستید و یا بیمار (و مجروح) باشید مانعی ندارد که سلاح‌های خود را بر زمین بگذارید ولی وسایل دفاعی (مانند زره و خود) را با خود بردارید. خداوند برای کافران عذاب خوارکننده‌ای فراهم ساخته است»

شان نزول

هنگامی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) با عده‌ای از مسلمانان به عزم مکه وارد سرزمین (حدیبیه) شدند و جریان به گوش قریش رسید خالد بن ولید به سرپرستی یک گروه دویست نفری برای جلوگیری از پیروی مسلمانان به‌سوی مکه در کوه‌های نزدیک مکه مستقر شد هنگام ظهر بلال اذان گفت و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) با مسلمانان نماز ظهر را به جماعت ادا کردند خالد از مشاهده این صحنه در فکر فرورفت و به نفرات خود گفت در موقع نماز عصر که در نظر آنها بسیار پرارزش است و حتی از نور چشمان خود آن را گرامی‌تر می‌دارند باید از فرصت استفاده کرد و با یک حمله برق‌آسا و غافلگیرانه در حال نماز کار مسلمانان را یکسره ساخت در این هنگام آیه فوق نازل شد و دستور نماز خوف را که از هر حمله غافلگیرانه‌ای جلوگیری می‌کند به مسلمانان داد و این خود یکی از نکات اعجاز قرآن است که قبل از اقدام دشمن، نقشه‌های آنها را نقش بر آب کرد و لذا گفته می‌شود خالد بن ولید با مشاهده این صحنه ایمان آورد و مسلمان شد.

کیفیت نماز خوف

در آیه‌ فوق درباره‌ کیفیت نماز خوف توضیح زیادی به چشم نمی‌خورد و این روش قرآن است که کلیات را بیان کرده و شرح آن را به (سنت) واگذار می‌کند. طریقه‌ نماز خوف آنچنان که از سنت استفاده می‌شود این است که نمازهای چهار رکعتی تبدیل به دو رکعت می‌شود گروه اول یک رکعت را با امام می‌خوانند و امام پس از اتمام یک رکعت توقف می‌کند و آن گروه یک رکعت دیگر را به تنهایی انجام می‌دهند و به جبهه جنگ باز می‌گردند سپس گروه دوم جای آنها را می‌گیرند و یک رکعت نماز خود را با امام و رکعت دوم را به‌طور فرادی انجام می‌دهند.
در تعقیب آیات مربوط به جهاد این آیه کیفیت نماز خوف را که به هنگام جنگ باید خوانده شود به مسلمانان تعلیم می‌دهد، آیه خطاب به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) می‌فرماید: هنگامی که در میان آنها هستی و برای آنها نماز جماعت برپا می‌داری باید مسلمانان به دو گروه تقسیم شوند نخست عده‌ای با حمل اسلحه با تو به نماز بایستند. سپس هنگامی که این گروه سجده کردند (و رکعت اول نماز آنها تمام شد، تو در جای خود توقف می‌کنی) و آنها با سرعت رکعت دوم را تمام نموده و به میدان نبرد بازمی‌گردند و در برابر دشمن می‌ایستند) و گروه دوم که نماز نخوانده‌اند جای گروه اول را می‌گیرند و با تو نماز می‌گزارند. «فاذا سجدوا فلیکونوا من ورائکم و لتات طائفه اخری لم یصلوا فلیصلوا معک».
گروه دوم نیز باید وسائل دفاعی و اسلحه را با خود داشته باشند و بر زمین نگذارند. «و لیاخذوا حذرهم و اسلحتهم».
این طرز نماز گزاردن برای این است که دشمن شما را غافلگیر نکند زیرا دشمن همواره در کمین است که از فرصت استفاده کند و دوست می‌دارد که شما از سلاح و متاع خود غافل شوید و یک‌باره به شما حمله‌ور شود. «ود الذین کفروا لو تغفلون عن اسلحتکم و امتعتکم فیمیلون علیکم میله واحده.» ولی از آنجا که ممکن است ضرورت‌هایی پیش بیاید که حمل سلاح و وسائل دفاعی هر دو با هم به هنگام نماز مشکل باشد و یا به خاطر ضعف و بیماری و جراحاتی که در میدان جنگ بر افراد وارد می‌شود حمل سلاح و وسائل دفاعی تولید زحمت کند، در پایان آیه چنین دستور می‌دهد: «و لا جناح علیکم ان کان بکم اذی من مطر او کنتم مرضیان تضعوا اسلحتکم؛ و گناهی بر شما نیست اگر از باران ناراحت باشید و یا بیمار شوید که در این حال سلاح خود را بر زمین بگذارید.»
ولی در هر صورت از همراه داشتن وسائل محافظتی و ایمنی (مانند زره و خود و امثال آن) غفلت نکنید و حتی در حال عذر حتماً آنها را با خود داشته باشید که اگر احیاناً دشمن حمله کند بتوانید تا رسیدن کمک خود را حفظ کنید (و خذوا حذرکم). شما این دستورات را به‌کار ببندید و مطمئن باشید پیروزی با شما است زیرا خداوند برای کافران مجازات خوارکننده‌ای آماده کرده است. «ان الله اعد للکافرین عذاباً مهیناً»

شرط حضور امام

روشن است که منظور از بودن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در میان مسلمانان برای به پا داشتن این نماز خوف این نیست که انجام این نماز مشروط به شخص پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) است بلکه منظور وجود امام و پیشوائی برای انجام جماعت در میان سربازان و مجاهدان است و لذا علی (علیه‌السّلام) و امام حسین (علیه‌السّلام) نیز نماز خوف به‌جای آوردند و حتی جمعی از فرماندهان لشکرهای اسلامی همانند حذیفه این برنامه اسلامی را به هنگام لزوم انجام دادند.

آرایش نظامی هنگام نماز

در آیه به گروه اول دستور می‌دهد که اسلحه را به هنگام نماز خوف داشته باشند ولی به گروه دوم می‌گوید وسائل دفاعی (مانند زره) و اسلحه را هیچ کدام به زمین نگذارند. ممکن است تفاوت این دو گروه به خاطر آن باشد که به هنگام انجام نماز توسط دسته‌ اول دشمن هنوز کاملاً آگاه از برنامه نیست و لذا احتمال حمله ضعیف‌تر است ولی در مورد دسته دوم که دشمن متوجه انجام مراسم نماز می‌شود احتمال هجوم بیشتر است.

لزوم مراقبت از وسایل

منظور از حفظ امتعه این است که علاوه بر حفظ خویش باید مراقب وسایل دیگر جنگی و وسایل سفر و مواد غذائی و حیواناتی که برای تغذیه همراه دارید نیز باشید.

اهمیت نماز جماعت

می‌دانیم که نماز جماعت در اسلام واجب نیست ولی از مستحبات فوق العاده مؤکد است و آیه‌ فوق یکی از نشانه‌های زنده تاکید این برنامه‌ اسلامی است که حتی در میدان جنگ برای انجام آن از روش نماز خوف استفاده می‌شود این موضوع هم اهمیت (اصل نماز) و هم اهمیت جماعت را می‌رساند و مطمئناً تاثیر روانی خاصی هم در مجاهدان از نظر هماهنگی در هدف و هم در دشمنان از نظر مشاهده‌ اهتمام مسلمانان به وظائف خود حتی در میدان جنگ دارد.

نماز مسافر

خداوند در قرآن به حکم نماز مسافر اشاره کرده می‌فرماید: در مسافرت نماز را کوتاه کنید. «و اذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناحان تقصروا من الصّلوه ان خفتمان یفتنکم الّذین کفروا انّ الکافرین کانوا لکم عدوّاً مبیناً؛

[۴۳] نساء/سوره ۴، آیه ۱۰۱.

و هنگامی که سفر کنید گناهی بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید اگر از فتنه (و خطر) کافران بترسید، زیرا کافران برای شما دشمن آشکاری هستند.»
در این آیه به مساله نماز مسافر اشاره کرده می‌فرماید: در مسافرت نماز را کوتاه کنید. همچنین از سفر تعبیر به ضرب فی الارض شده است زیرا مسافر زمین را به هنگام سفر با پای خود می‌کوبد.
در این جا سؤالی پیش می‌آید و آن این که در آیه فوق مسافر نماز قصر مشروط به ترس از خطر دشمن شده است، در حالی که در مباحث فقهی می‌خوانیم نماز قصر یک حکم عمومی است و تفاوتی در آن میان سفرهای خوفناک یا امن و امان نمی‌باشد، روایات متعددی که از طرق شیعه و اهل تسنن در زمینه‌ی نماز قصر وارد شده است نیز این عمومیت را تأیید می‌کند.
با توجه به تفسیر آیه در روایات فراوان اسلامی نماز مسافر اختصاصی به حالت ترس ندارد و بر همین دلیل پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) نیز در مسافرت‌های خود و حتی در مراسم حج (در سرزمین منی) نماز شکسته می‌خواند.

شرائط نماز مسافر

ضمناً باید توجه داشت که شرایط نماز مسافر، مانند شرایط و خصوصیات سایر احکام اسلامی در قرآن نیامده است بلکه در سنت به آن اشاره شده است.

مسافت

از جمله این که نماز قصر در سفرهای کمتر از هشت فرسخ نیست زیرا در آن زمان مسافر در یک روز معمولاً هشت فرسخ راه را طی می‌کرد.

کثیرالسفر نبودن

و نیز افرادی که همیشه در سفرند و یا سفر جزء برنامه‌ی زندگانی آن‌ها شده است از این حکم مستثنا هستند زیرا مسافرت برای آن‌ها جنبه‌ی عادی دارد نه جنبه فوق العاده.

سفر حرام نبودن

و نیز کسانی که سفرشان سفر معصیت است مشمول این قانون نمی‌باشند زیرا این حکم یک نوع تخفیف الهی است و کسانی که در راه گناه سفر می‌کنند نمی‌توانند مشمول آن باشند.

عبور از حد ترخص

نیز مسافر تا به حد ترخص نرسد (نقطه‌ای که صدای اذان شهر را نشنود و یا دیوارهای شهر را نبیند) نباید نماز قصر بخواند زیرا هنوز از قلمرو شهر بیرون نرفته و عنوان مسافر به خود نگرفته است و همچنین احکام دیگری که در کتب فقهی مشروحاً آمده و احادیث مربوط به آن را محدثان در کتب حدیث ذکر کرده‌اند.

[۴۴] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۹۴-۹۸.

خطبه نماز جمعه پیامبر

«و اذا راوا تجارهً او لهوا انفضّوا الیها و ترکوک قائماًَ قل ما عند الله خیرٌ من اللّهو و من التّجاره و الله خیر الرّازقین؛

[۴۵] جمعه/سوره۶۲، آیه۱۱.

هنگامی که تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند پراکنده می‌شوند و به‌سوی آن می‌روند و تو را ایستاده به حال خود رها می‌کنند. بگو آنچه نزد خدا است از لهو و تجارت بهتر است و خداوند بهترین روزی دهندگان است. »

شان نزول

در شان نزول این آیات یا خصوص آیه «و اذا راوا تجاره» روایات مختلفی نقل شده که همه آنها از این معنی خبر می‌دهد که در یکی از سال‌ها که مردم مدینه گرفتار خشکسالی و گرسنگی و افزایش نرخ اجناس شده بودند (دحیه) با کاروانی از شام فرا رسید و با خود مواد غذایی آورده بود در حالی که روز جمعه بود و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) مشغول خطبه نماز جمعه بود، طبق معمول برای اعلام ورود کاروان طبل زدند و حتی بعضی دیگر آلات موسیقی را نواختند مردم با سرعت خود را به بازار رساندند در این هنگام مسلمانانی که در مسجد برای نماز اجتماع کرده بودند خطبه را رها کرده و برای تأمین نیازهای خود به‌سوی بازار شتافتند تنها دوازده مرد و یک زن در مسجد باقی ماندند (آیه نازل شد و آنها را سخت مذمّت کرد) پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) فرمود: اگر این گروه اندک هم می‌رفتند از آسمان سنگ بر آنها می‌بارید.

[۴۶] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۳۶ و غالب تفاسیر دیگر.

در این آیه بحث کسانی که پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) را به هنگام نماز جمعه رها کردند و برای خرید از قافله تازه وارد به بازار شتافتند شدیداً مورد ملامت قرار داده است.

آسیب ذکر الهی

تعبیر به لهو اشاره به طبل و سایر آلات لهوی است که به هنگام ورود قافله تازه‌ای به مدینه می‌زدند که هم نوعی اخبار و اعلام بود و هم وسیله‌ای برای سرگرمی و تبلیغ کالا، همان‌گونه که در دنیای امروز نیز در فروشگاه‌هایی که به سبک غرب است نیز نمونه آن دیده می‌شود.
تعبیر به (انفضوا) به معنی پراکنده شدن و انصراف از نماز جماعت و روی آوردن به کاروان است که درشان نزول گفته شد هنگامی که کاروان (دحیه) وارد مدینه شد (و او هنوز اسلام را اختیار نکرده بود) با صدای طبل و سایر آلات لهو مردم را به بازار فرا خواند مردم مدینه حتی مسلمانانی که در مسجد مشغول استماع خطبه نماز جمعه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) بودند به‌سوی او شتافتند و تنها سیزده نفر و به روایتی کمتر در مسجد باقی ماندند.
ضمیر در (الیها) به تجارت باز می‌گردد یعنی به‌سوی مال التجاره شتافتند، این به خاطر آن است که لهو هدف اصلی آنها نبود بلکه مقدمه‌ای بود برای اعلام ورود کاروان و یا سرگرمی و تبلیغ کالا در کنار آن.

خطبه ایستاده

تعبیر به (قائماً) نشان می‌دهد که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ایستاده خطبه نماز جمعه می‌خواند چنانکه در حدیثی از (جابر بن سمره) نقل شده که می‌گوید: (هرگز رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) را در حال خطبه نشسته ندیدم و هر کس بگوید نشسته خطبه می‌خواند تکذیبش کنید.
و نیز روایت شده که از (عبدالله بن مسعود) پرسیدند: آیا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ایستاده خطبه می‌خواند؟ گفت: مگر نشنیده‌ای که خداوند می‌گوید: «و ترکوک قائماً؛ تو را در حالی که ایستاده بودی رها کردند. »
در تفسیر (درالمنثور) آمده است که اولین کسی که نشسته خطبه نماز جمعه خواند معاویه بود!.

فلسفه نماز جمعه

«یآ ایّها الّذین آمنوآ اذا نودی للصّلوه من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله و ذروا البیع ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون؛

[۴۷] جمعه/سوره۶۲، آیه۹.

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که برای نماز روز جمعه اذان گفته می‌شود به‌سوی ذکر خدا بشتابید، و خرید و فروش را رها کنید که این برای شما بهتر است اگر می‌دانستید.»

اجتماع عبادی سیاسی

در آیات گذشته بحث‌های فشرده‌ای پیرامون توحید و نبوت و معاد و نیز مذهب یهود دنیاپرست آمده بود آیات مورد بحث به گفتگو پیرامون یکی از مهم‌ترین وظایف اسلامی که در تقویت پایه‌های ایمان تأثیر فوق العاده دارد و از یک نظر هدف اصلی سوره را تشکیل می‌دهد، یعنی نماز جمعه و بعضی از احکام آن می‌پردازد.
نخست همه مسلمانان را مخاطب قرار داده می‌فرماید: ‌(ای کسانی که ایمان آورده‌اید هنگامی که برای نماز روز جمعه اذان گفته می‌شود به‌سوی ذکر خدا (خطبه و نماز) بشتابید و خرید و فروش را رها کنید این برای شما بهتر است اگر می‌دانستید
(نودی) از ماده (نداء) به معنی بانگ برآوردن است و در اینجا به معنی اذان است زیرا در اسلام ندایی برای نماز جز اذان نداریم چنانکه در آیه ۵۸ سوره‌ی مائده نیز می‌خوانیم: «و اذ نادیتم الی الصلوه اتخذوها هزواً و لعباً ذلک بانهم قوم لا یعقلون؛ هنگامی که مردم را به‌سوی نماز می‌خوانید (و اذان می‌گویید) آن را به مسخره و بازی می‌گیرند این به خاطر آن است که آنها قومی هستند بی‌عقل.»
به این ترتیب هنگامی که صدای اذان نماز جمعه بلند می‌شود مردم موظفند کسب و کار را رها کرده به سوی نماز که مهمترین یاد خدا است بشتابند.
جمله (ذلکم خیر لکم …) اشاره به این است که اقامه نماز جمعه و ترک کسب و کار در این موقع منافع مهمی برای مسلمانان در بر دارد اگر درست پیرامون آن بیندیشند وگرنه خداوند از همگان بی‌نیاز و بر همه مشفق است.

وجه تسمیه جمعه

اما این که چرا روز (جمعه) را به این نام نامیده‌اند؟ به خاطر اجتماع مردم در این روز برای نماز است و این مساله تاریخچه‌ای دارد که در بحث خواهد آمد.
قابل توجه این که در بعضی از روایات اسلامی در مورد نمازهای روزانه آمده است: اذا اقیمت الصلوه فلا تاتوها و انتم تسعون و اتوها و انتم تمشون و علیکم السکینه؛ هنگامی که نماز (نمازهای یومیه) برپا شود برای شرکت در نماز ندوید و با آرامش گام بردارید.
ولی در مورد نماز جمعه آیه فوق می‌گوید: فاسعوا (بشتابید) و این دلیل بر اهمیت فوق العاده نماز جمعه است.
نکته‌ها:

نخستین نماز جمعه

در بعضی از روایات اسلامی آمده است که مسلمانان مدینه پیش از آن که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) هجرت کند با یکدیگر صحبت کردند و گفتند: یهود در یک روز هفته اجتماع می‌کنند (روز شنبه) و نصاری نیز روزی برای اجتماع دارند (یکشنبه) خوب است ما هم روزی قرار دهیم و در آن روز جمع شویم و ذکر خدا گوئیم و شکر او را به‌جا آوریم، آنها روز قبل از شنبه را که در آن زمان (یوم العروبه) نامیده می‌شد، برای این هدف برگزیدند، و به سراغ (اسعد بن زراره) (یکی از بزرگان مدینه) رفتند، او نماز را به‌صورت جماعت با آنها به‌جا آورد و به آنها اندرز داد و آن روز، (روز جمعه) نامیده شد زیرا روز اجتماع مسلمین بود.
اسعد دستور داد گوسفندی را ذبح کردند و نهار و شام همگی از همان یک گوسفند بود چرا که تعداد مسلمانان در آن روز بسیار کم بود …
و این نخستین نماز جمعه‌ای بود که در اسلام تشکیل شد.
اما اولین جمعه‌ای که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) با اصحابش تشکیل دادند هنگامی بود که به مدینه هجرت کرد و وارد مدینه شد و آن روز، روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول هنگام ظهر بود حضرت چهار روز در (قبا) ماندند و مسجد قبا را بنیان نهادند سپس روز جمعه به‌سوی مدینه حرکت کردند (فاصله میان قبا و مدینه بسیار کم است و امروز قبا یکی از محله‌های داخل مدینه است) و به هنگام نماز جمعه به محله بنی سالم رسیدند و مراسم نماز جمعه را در آنجا برپا داشتند و این اولین جمعه‌ای بود که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در اسلام بجا آوردند. خطبه‌ای هم در این نماز جمعه خواندند که اولین خطبه حضرت در مدینه بود.

[۴۸] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۳۲.

اهمیت نماز جمعه

بهترین دلیل بر اهمیت این فریضه بزرگ اسلامی قبل از هر چیز آیات همین سوره است که به همه مسلمانان و اهل ایمان دستور می‌دهد به‌محض شنیدن اذان جمعه به سوی آن بشتابند و هرگونه کسب و کار و برنامه مزاحم را ترک گویند تا آنجا که اگر در سالی که مردم گرفتار کمبود مواد غذایی هستند کاروانی بیابد و نیازهای آنها را با خود داشته باشد به سراغ آن نروند و برنامه نماز جمعه را ادامه دهند.
در احادیث اسلامی نیز تاکیدهای فراوانی در این زمینه وارد شده است از جمله: در خطبه‌ای که موافق و مخالفان را از پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) نقل کرده‌اند آمده: انّ الله تعالی فرض علیکم الجمعه فمن ترکها فی حیاتی او بعد موتی استخفافاً بها او جحوداً لها فلا جمع الله شمله، و لا بارک له فی امره، الاّ و لا صلوه له، الا و لا زکوه له، الا و لا حجّ له، الا و لا صوم له، الا و لا برّله حتی یتوب؛ خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من از روی استخفاف یا انکار ترک کند خداوند او را پریشان می‌کند و به‌کار او برکت نمی‌دهد، بدانید نماز او قبول نمی‌شود، بدانید زکات او قبول نمی‌شود، بدانید حج او قبول نمی‌شود، بدانید اعمال نیک او قبول نخواهد شد تا از این کار توبه کند. !

[۴۹] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۷، باب وجوب صلوه الجمعه، ج ۲۸.

کسی خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) آمد، عرض کرد یا رسول الله! من بارها آماده حج شده‌ام اما توفیق نصیبم نشده فرمود: علیک بالجمعه فانّها حجّ المساکین؛ بر تو باد به نماز جمعه که حج مستمندان است. (اشاره به این که بسیاری از برکات کنگره عظیم اسلامی حج در اجتماع نماز جمعه وجود دارد).

[۵۰] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۵، حدیث ۱۷.

آثار نماز جمعه

نماز جمعه قبل از هر چیز یک عبادت بزرگ دست جمعی است و اثر عمومی عبادات را که تلطیف روح و جان و شستن دل از آلودگی‌های گناه و زدودن زنگار معصیت از قلب می‌باشد در بر دارد به خصوص این که مقدمتاً دو خطبه دارد که مشتمل بر انواع مواعظ و اندرزها و امر به تقوی و پرهیزگاری است.
و اما از نظر اجتماعی و سیاسی یک کنگره عظیم هفتگی است که بعد از کنگره سالانه حج، بزرگ‌ترین کنگره اسلامی می‌باشد و به همین دلیل در روایتی که قبلاً از پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) نقل کردیم آمده بود که جمعه حج کسانی است که قادر به شرکت در مراسم حج نیستند.
در حقیقت اسلام به سه اجتماع بزرگ اهمیت می‌دهد: اجتماعات روزانه که در نماز جماعت حاصل می‌شود؛ اجتماعی هفتگی که در مراسم نماز جمعه است؛ و اجتماع حج که در کنار خانه خدا هر سال یک بار انجام می‌گیرد، نقش نماز جمعه در این میان بسیار مهم است به‌خصوص این که یکی از برنامه‌های خطیب در خطبه نماز جمعه ذکر مسائل مهم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است و به این ترتیب این اجتماع عظیم و پرشکوه می‌تواند منشاء برکات زیر شود:
الف: آگاهی بخشیدن به مردم در زمینه معارف اسلام و رویدادهای مهم اجتماعی و سیاسی.
ب: ایجاد همبستگی و انسجام هر چه بیشتر در میان صفوف مسلمین به‌گونه‌ای که دشمنان را به وحشت افکند و پشت آنها را بلرزاند.
ج: تجدید روح دینی و نشاط معنوی برای توده مردم مسلمان.
د: جلب همکاری برای حل مشکلات عمومی.
به همین دلیل همیشه دشمنان اسلام از یک نماز جمعه جامع الشرایط که دستورهای اسلامی دقیقاً در آن رعایت شود بیم داشته‌اند.
و نیز به همین دلیل نماز جمعه همیشه به‌عنوان یک اهرم نیرومند سیاسی در دست حکومت‌ها بوده است منتها حکومت‌های عدل همچون حکومت پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) از آن بهترین بهره‌برداری‌ها را به نفع اسلام و حکومت‌های جور همانند بنی‌امیه از آن سوء استفاده برای تحکیم پایه‌های قدرت خود می‌کردند.
اما با نهایت تأسف این مراسم عبادی ـ سیاسی که می‌تواند مبداء حرکت عظیمی در جوامع اسلامی گردد به خاطر نفوذ حکومت‌های فاسد در آن در بعضی کشورهای اسلامی چنان بی‌روح و بی‌رمق شده است که عملاً هیچ اثر مثبتی از آن گرفته نمی‌شود و شکل یک برنامه تشریفاتی به خود گرفته و به‌راستی این از سرمایه‌های عظیمی است که برای از دست رفتن آن باید گریه کرد.
مهم‌ترین نماز جمعه سال نماز جمعه‌ای است که قبل از رفتن به عرفات در مکه انجام می‌گیرد که تمام حجاج خانه خدا از سراسر جهان در آن شرکت دارند که نماینده واقعی تمام قشرهای مسلمین در کره زمین هستند، سزاوار است که برای تهیه خطبه چنین نماز حساسی عده زیادی از دانشمندان هفته‌ها و ماه‌ها مطالعه کنند و محصول آن را در آن روز حساس و خطبه تاریخی بر مسلمانان عرضه نمایند و مسلماً می‌توانند به برکت آن آگاهی زیادی به جامعه‌ی اسلامی داده و مشکلات مهمی را حل کنند.

آداب نماز جمعه و محتوای خطبه‌ها

نماز جمعه (با وجود شرایط لازم) بر مردان بالغ و سالم که قدرت بر شرکت در نماز را دارند واجب است و بر مسافران و پیرمردان واجب نیست هر چند حضور در نماز جمعه برای مسافر جایز است، همچنین زن‌ها نیز می‌توانند در نماز جمعه شرکت کنند هر چند بر آنها واجب نیست
کمترین عددی که نماز جمعه با آن منعقد می‌شود پنج نفر از مردان است.
نماز جمعه دو رکعت است و جای نماز ظهر را می‌گیرد و دو خطبه‌ای که قبل از نماز جمعه خوانده می‌شود در حقیقت به‌جای دو رکعت دیگر محسوب می‌شود.
نماز جمعه همانند نماز صبح است و مستحب است حمد و سوره را در آن بلند بخوانند و نیز مستحب است سوره جمعه را در رکعت اول و سوره منافقین را در رکعت دوم قرائت کنند.
در نماز جمعه دو قنوت مستحب است یکی قبل از رکوع رکعت اول و دیگر بعد از رکوع رکعت دوم.
خواندن دو خطبه قبل از نماز جمعه واجب است همان گونه که ایستادن خطیب به هنگام ایراد خطبه نیز واجب می‌باشد، شخصی که خطبه می‌خواند حتماً باید همان امام جمعه باشد.
خطیب باید صدای خود را چنان بلند کند که مردم صدای او را بشنوند تا محتوای خطبه به گوش همگان برسد.
به هنگام ایراد خطبه باید خاموش بود و به سخنان خطیب گوش داد و رو به روی خطیب نشست.
شایسته است خطیب مردی فصیح و بلیغ و آگاه به اوضاع و احوال مسلمین و باخبر از مصالح جامعه اسلامی و شجاع و صریح اللهجه و قاطع در اظهار حق باشد. اعمال و رفتار او سبب تأثیر و نفوذ کلامش گردد و زندگی او مردم را به یاد خدا بیندازد.
شایسته است پاکیزه‌ترین لباس را بپوشد و خود را خوشبو کند و با وقار و سکینه گام بردارد و هنگامی که بر فراز منبر جای گرفت بر مردم سلام کند و رو به روی آنان بایستد و بر شمشیر یا کمان یا عصا تکیه کند، نخست بر منبر بنشیند تا اذان تمام شود و بعد از فراغت از اذان شروع به خطبه کند.
محتوای خطبه نخست حمد خدا و درود بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) است (احتیاط این است که این قسمت به زبان عربی باشد ولی بقیه به زبان مستمعین خوانده می‌شود) سپس مردم را به تقوای الهی توصیه کند و یکی از سوره کوتاه قرآن را بخواند و این امر را در هر دو خطبه رعایت کندو در خطبه دوم بعد از درود بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) دعا بر ائمه مسلمین کند و برای مؤمنین و مؤمنات استغفار نماید.
و شایسته است در ضمن خطبه مسائل مهمی که با دین و دنیای مسلمین ارتباط دارد مطرح کند و آنچه مورد نیاز مسلمین در داخل و خارج کشورهای اسلامی و در داخل و خارج آن منطقه می‌باشد مورد بحث قرار دهد و مسائل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و دینی را با در نظر گرفتن اولویت‌ها مطرح نماید، به مردم آگاهی بخشد و آنها را از توطئه‌های دشمنان باخبر بسازد، برنامه‌های کوتاه مدت و دراز مدت برای حفظ جامعه اسلامی و خنثی کردن نقشه‌های مخالفان به آنها گوشزد کند.
خلاصه، خطیب باید بسیار هوشیار و بیدار و اهل فکر و مطالعه در مسائل اسلامی باشد و از موقعیت این مراسم بزرگ حداکثر استفاده را برای پیشبرد اهداف اسلام و مسلمین بنماید. (البته در خصوصیات و جزئیات احکام نماز جمعه و خطبه‌ها اختلافات جزئی در فتاوای فقها می‌باشد و آنچه در بالا ذکر شد عصاره‌ای از فتاوای مختلف است.)
در حدیثی از امام علی بن موسی‌الرضا (علیه‌السّلام) می‌خوانیم: انّما جعلتِ الخطبه یوم الجمعه لانَّ الجمعه مشهدُ عامٍِ، فاراد ان یکون للامیر سببٌ الی موعظتهم، و ترغیبهم فی الطّاعه، و ترهیبهم من المعصیه و توقیفهم علی ما اراد من مصلحه دینهم و دنیاهم، و یخبرهم بما ورد علیهم من الافاق من الاهوال الّتی لهم فیها المضرّه و المنفعه … و انّما جعلت خطبتین لیکون واحدهٌ للثّناءِ علیَ الله و التّمجید و التّقدیس لله عزّوجلّ و الاخری للحوائج و الاعذار و الانذار و الدُّعاءِ و لما یرید ان یعلّمهم من امرهِ و نهیه ما فیه الصّلاح و الفساد؛ خطبه، برای این در روز جمعه تشریع شده است که نماز جمعه یک برنامه عمومی است، خداوند می‌خواهد به امیر مسلمین امکان دهد تا مردم را موعظه کند، به اطاعت ترغیب نماید و از معصیت الهی بترساند و از آنچه مصلحت دین و دنیایشان است آگاه سازد، و اخبار و حوادث مهمی که از نقاط مختلف به او می‌رسد و در سود و زیان و سرنوشت آنها مؤثر است به اطلاعشان برساند … و دو خطبه قرار داده شده تا در یکی حمد و ثنا و تمجید و تقدیس الهی کنند و در دیگری نیازها و هشدارها و دعاها را قرار دهند و اوامر و نواهی و دستوراتی که به اصلاح و فساد جامعه اسلامی مرتبط است به آنها اعلام دارند.

[۵۱] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۹.

شرایط وجوب نماز جمعه

در این که امام جمعه مانند هر امام جماعت دیگر باید عادل باشد تردیدی نیست ولی سخن در این است که شرایطی افزون بر این دارد یا نه؟
جمعی معتقدند این نماز از وظایف امام معصوم (علیه‌السّلام) یا نماینده خاص او است و به تعبیر دیگر مربوط به زمان حضور امام معصوم (علیه‌السّلام) است.
در حالی که بسیاری از محققین معتقدند که این شرط وجوب عینی نماز جمعه است، ولی برای وجوب تخییری این شرط لازم نیست و در زمان غیبت نیز می‌توان نماز جمعه را برپا داشت و جانشین نماز ظهر می‌شود و حق همین است، بلکه هرگاه حکومت اسلامی با شرایط آن از طرف نایب عام امام (علیه‌السّلام) تشکیل گردد احتیاط این است که امام جمعه منصوب از طرف او باشد و مسلمانان در نماز جمعه شرکت کنند.
در این زمینه و در مسائل دیگر مربوط به نماز جمعه سخن بسیار است که ذکر همه آنها از حوصله یک بحث تفسیری خارج و باید آنها را در کتب فقه و حدیث جستجو کرد.

[۵۲] مکارم شیرازری، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۱۲۴-۱۴۰.

توصیه به نماز جماعت

خداوند در قرآن توصیه به نماز جماعت می‌کند «و اقیموا الصّلوه و اتوا الزّکوه و ارکعوا مع الرّاکعین؛

[۵۳] بقره/سوره ۲، آیه ۴۲

نماز را برپا دارید و زکات بدهید و رکوع کنید با رکوع کنندگان.»

فلسفه نماز جماعت

قرآن دستور دیگری برای یهود صادر می‌کند که نماز را به پا دارند و زکات را بدهند، تا هماهنگی بین مسلمانان و آنها ایجاد گردد، همان طور که روش پیامبران می‌باشد که مردم را به دین واحد دعوت می‌کردند.
قرآن نیز می‌خواهد با این دستور تشتت و اختلاف را از میان آنان بردارد، و همه را به‌سوی وحدت دعوت کند.
این عبادت اشاره به نماز جماعت، که روح اجتماع نماز به عالی‌ترین صورت در آن جلوه‌گر است نیز می‌باشد.

[۵۴] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۲۰۹.

اسرار رکوع

نماز را با ارکان و حدود و شرایط آن که پیامبر اسلام بیان کرده انجام دهید.
و ارکعوا مع الراکعون در جواب این که چرا در میان همه افعال نماز فقط رکوع نام برده شده است سه وجه گفته‌اند:
۱ ـ چون خطاب متوجّه یهود است و آنان در نمازشان رکوع نداشتند لذا رکوع که مخصوص نماز مسلمین است ذکر شده تا معلوم گردد که امر، به اقامه نماز اسلامی است.
۲ ـ منظور از رکوع، همان نمازی است که برای تأکید با تعبیر لفظ، دوباره بیان شده است و چون رکوع، اوّلین جزئی است از نماز که دیده می‌شود و برای دیگران معلوم می‌گردد که شخص در حال نماز است، از این جهت در مقام تعبیر، به‌جای نماز گفته شده است. و ممکن است در همین وجه علاوه بر جنبه تاکید قرینه و بیانی باشد بر این که مقصود از نماز، همان نماز معلوم شرعی است که رکوع دارد نه آن نمازی که خود آنها داشتند.
۳ ـ ذکر رکوع با راکعان برای تشویق و وادار کردن مردم به نماز جماعت است.

[۵۵] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان. ج ۱، ص ۲۱۳.

رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: کسی که چهل روز نماز خود را با جماعت ـ با درک تکبیر اوّل نماز ـ انجام دهد خداوند دو برائت را برای او مقرّر می‌سازد: ۱ ـ برائت (و دوری) از آتش دوزخ، ۲ ـ برائت از نفاق

آثار و برکات نماز جماعت

۱ ـ نشر اسلام به‌سوی جامعه، ۲ ـ توفیق اجباری، ۳ ـ آشنایی مسلمین با هم دیگر، ۴ ـ ایجاد فضای مودت در جامعه (خانه، مسجد، مدرسه و اداره).

مخالفت ابلیس از سجده بر آدم

خداوند در قرآن کریم سخن از مخالفت ابلیس از سجده بر آدم می‌ گوید «و اذ قلنا للملئکه اسجدوا لادم فسجدوا الاّ ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین؛

[۵۶] بقره/سوره ۲، آیه ۳۴.

و هنگامی که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده و خضوع کنید، همگی سجده کردند جز شیطان که سرباز زده و تکبر ورزید (و به خاطر نافرمانی و تکبر) از کافران شد.»

سجده برای آدم

مساله سجده برای آدم در سوره‌های مختلف قرآن آمده است، مانند سوره اعراف، آیه ۱۱

[۵۷] اعراف/سوره۷، آیه۱۱.

و حجر: ۳۰

[۵۸] حجر/سوره ۱۵، آیه ۳۰.

و اسراء: ۶۱

[۵۹] اسراء/سوره ۱۷، آیه ۶۱.

و کهف: ۵۰

[۶۰] کهف/سوره ۱۸، آیه ۵۰.

و طه: ۱۱۶.

[۶۱] طه/سوره ۲۰، آیه ۱۱۶.

وضع آیات راجع به این موضوع نشان می‌دهد که این مرحله (سجده بر آدم) بر مرحله نخستین از آیات مورد بحث (مسئله اعلام خلافت زمین و گفتگوهای فرشتگان با خدا) مقدّم است، زیرا در سوره (حجر) می‌خوانیم: «فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین؛ هنگامی که آفرینش او را پایان دادم و جان در او دمیدم، به خاطر او سجده کنید.» اینجا است که روشن می‌شود، مسئله سجده بر او قبل از آزمایش ملائکه است. گواه دیگر بر این موضوع این است که اگر دستور سجده بعد از روشن شدن مقام آدم بود، افتخاری برای ملائکه محسوب نمی‌شد، زیرا در آن زمان مقام آدم بر همه آشکار شده بود. (مفسر معروف «آلوسی» نیز اشاره به این معنی کرده است.)
و از همین جا می‌توان به شرافت و بزرگی این انسان پی برد که درجه بزرگی او آن‌چنان است که پس از تکمیل خلقت وی تمام فرشتگان دستور می‌یابند در برابر او خضوع کنند.
راستی هم کسی که لیاقت سرپرستی زمین را داشته و از علوم و اسرار آفرینش مطلّع باشد شایسته هر نوع احترام است.
ما در برابر انسانی که چند فرمول بیشتر بلد نیست چه اندازه کرنش می‌کنیم چه رسد به اوّلین انسان آن هم با آن معلومات سرشار.

سرپیچی ابلیس

فرشتگان هنگام خلقت آدم، شاهد و ناظر بودند ابلیس یکی از افراد بنی‌الجان، (مخلوق قبل از آدم در این جهان) نیز جزو این گروه، آن منظره را مشاهده می‌کرد.
و شاهد بر این که او از طائفه فرشتگان نبود آیه ۵۰ سوره کهف است، آنجا که می‌فرماید: «فسجدوا الا ابلیس کان من الجن؛

[۶۲] کهف/سوره۱۸، آیه۵۰.

جز ابلیس (که از طایفه (جن) بود) همه سجده کردند.»
پس از تکمیل خلقت آدم و بخشیدن حیات به او تمام فرشتگان و حضّار آن صحنه مأمور سجده و خضوع در برابر این موجود، (و گل سرسبد موجودات)، گردیدند.
فرشتگان همه در برابر او به سجده افتادند، ولی در این میان ابلیس سر باز زد و از سجده کردن امتناع ورزید، خود را بالاتر از این موجود خاکی دانست، که بخواهد در برابر او سر تعظیم فرود آورد، قرآن در ذیل این آیه اشاره می‌کند ابلیس جزو کافران بود، زیرا او به دستورات حضرت حقّ گردن نمی‌نهاد، و برای آن ارزشی قائل نبود، در اینجا نیز زیر بار فرمان نرفت.

سجده برای خدا یا برای آدم

شکّی نیست که سجده به معنی پرستش مخصوص خدا است، و غیر از خدا هیچ معبودی در جهان نیست، و معنی توحید (الله) (توحید عبادت) همین است که غیر خدا را پرستش نکنیم.
بنابراین جای تردید باقی نمی‌ماند که فرشتگان برای آدم سجده پرستش نکردند بلکه سجده برای خدا به خاطر آفرینش چنین موجودی بود و یا این که، سجده برای آدم به معنی خضوع در مقابل آدم بوده است نه پرستش.
و نظیر این بحث در سجده پدر و مادر و برادران یوسف (علیه‌السّلام) در برابر او نیز خواهد آمد.

[۶۳] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۸۳.

در احتجاج از حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) از پدران گرامیش (علیهم‌السّلام) نقل شده که: یک مرد یهودی از امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) در معجزات پیغمبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در مقابل معجزات انبیاء (علیهم‌السّلام) سئوال کرد و گفت: خدا ملائکه را برای آدم به سجده کردن وادار نمود، آیا درباره (محمّد) چیزی از این قبیل انجام داد؟ علی (علیه‌السّلام) فرمود: صحیح است، امّا خداوند ملائکه را به سجده کردن آدم وادار کرد نه به‌عنوان عبادت تا غیر از خداوند عزّوجلّ یعنی آدم را عبادت کرده باشند، بلکه به‌عنوان اعتراف به برتری او و رحمتی از جانب خدا برای آدم بود، امّا خدا به محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) بالاتر از این داد، (چه این که) خداوند جل و علا در جبروتش بر او درود فرستاد و تمام ملائکه نیز درود فرستادند و عموم مؤمنان متعبدند که درود بر او بفرستند، پس ای یهودی این (کرامت از کرامت آدم) بیشتر است!
در تفسیر قمی نقل شده است که: خدا آدم را آفرید سپس چهل سال تصویر (مجسمه) آدم باقی ماند و شیطان از کنار آن عبور می‌کرد و می‌گفت برای مطلب مهمّی آفریده شده‌ای (یا برای چه مطلبی آفریده شده‌ای؟) سپس عالم مراد امام است فرمود: شیطان گفت: اگر خدا به من دستور دهد برای این سجده کنم سرپیچی خواهم کرد، تا آنجا که می‌فرماید: سپس خداوند متعال به ملائکه فرمود: برای آدم سجده کنید، همگی سجده کردند ولی ابلیس آن حسدی را که در دل داشت ظاهر ساخت و از سجده کردن امتناع ورزید.
در تفسیر این کلام خدا «فبدت لهما سوآتهما» فرمود: عورت آن دو (آدم و حواء) دیده نمی‌شد بعداً آشکار شد و فرمود: درختی که آدم از خوردن آن ممنوع گردید (سنبله) بود (ظاهراً اشاره به خوشه گندم است).

[۶۴] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۱۲۵.

این آیات، مقام و عظمت و جلالی را که خدا به آدم داده بیان می‌کند که به یاد بیاورای محمّد «اذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم؛ وقتی که ما به ملائکه گفتیم برای آدم سجده کنید،» ظاهر آیه نشان می‌دهد که امر خدا متوجّه همه ملائکه حتّی جبرئیل و میکائیل بوده است. آیات دیگر چون «فسجد الملائکه کلهم اجمعون الّا ابلیس»

[۶۵] حجر/سوره ۱۵، آیه ۳۰.

[۶۶] ص/سوره ۳۸، آیه ۷۳.

در همه ملائکه سجده کردند جز ابلیس همین مطلب را تأیید می‌کند که امر متوجّه همه بوده است. بعضی دیگر معتقدند: مخاطب این امر گروهی از ملائکه بودند که شیطان از آنها بود.

کفر ترک سجده

سؤالی در اینجا پیش می‌آید که آیا ترک سجده کفر است و چطور در قرآن کفر شمرده شده است؟ در پاسخ باید گفت: کفر ابلیس نه تنها به علت ترک سجده بود بلکه سجده نکردن چیزهای دیگری را نیز همراه داشت از این قرار:
۱ ـ او معتقد شد که خدا او را امر به‌کاری بیهوده کرده است و در این سجده هیچ فایده و مصلحتی نیست.
۲ ـ او از سجده خودداری کرد روی تکبّر و سرپیچی از فرمان و الآن نیز اگر کسی نماز نخواند و سجده نکند روی این تمرّد و سرپیچی مسلماً کافر شمرده می‌شود.
۳ ـ او سجده نکرد و پیامبر خدا را مسخره و استهزاء نمود که کاشف از کفر او بود.

بطلان جبر شیطان

از سه قسمت این آیه ضمناً می‌توان استفاده کرد که جبر باطل است. اوّلاً فرمود (ابی) یعنی سرپیچی کرد که معنایش این است می‌توانست ولی ثانیاً می‌فرماید: (فسجدوا الا) که از آن فهمیده می‌شود سجده کار ملائکه بود، ثالثاً ملائکه را به امتثال فرمان خدا و سجده به آدم مدح و ستایش و ابلیس را به ترک آن سرزنش می‌نماید و مدح و ذم همیشه درباره افعال اختیاری است امّا معتقدین به جبر می‌گویند او سجده نکرد زیرا برای این کار خلق نشده بود و توانایی بر آن را نداشت.

[۶۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۸۷.

نماز منافقان از روی کسالت

خداوند در قرآن کریم نماز منافقان این گونه معرفی می‌کند که از روی کسالت است. «و لا یاتون الصّلوه الاّ و هم کسالی؛

[۶۸] توبه/سوره ۹، آیه ۵۴.

و منافقان نماز نمی‌خوانند مگر با کسالت و بی‌حالی.»
پس از ذکر عدم قبول انفاق‌های مالی آنها به وضع عبادات آنان اشاره کرده می‌گوید: آنها نماز را بجا نمی‌آورند مگر از روی کسالت و با ناراحتی و سنگینی «و لا یاتون الصلوه الا و هم کسالی.»

[۶۹] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۴۴۸.

این آیه همان نپذیرفتن انفاق منافقین را به بیانی مفصل‌تر تعلیل می‌کند و به عبارت دیگر به‌منزله شرح و توضیح فسق ایشان است و در آن کفر به خدا و رسول او، و کسالت و بی‌میلی به نماز خواندن، و کراهت در انفاق از ارکان نفاق آنان شمرده شده.

[۷۰] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج ۹، ص ۴۸۰.

پیام‌های آیه

۱ ـ منافقین هرگاه به نماز می‌ایستند بی‌حالند.
۲ ـ سستی و نشاط نداشتن در نماز و مقدّمات آن از صفات منافقان است.
۳ ـ ضرورت برپایی نماز با میل و نشاط و پرهیز از کسالت و خمودی در انجام آن.
۴ ـ ریاکاری در نماز و عبادت، از صفات منافقان و نشانه نفاق است.

لجاجت کافران در ترک نماز

خداوند در قرآن درباره سرسختی کفار درباره اقامه نماز می‌فرماید: «و اذ قیل لهم ارکعوا لا یرکعون؛

[۷۱] مرسلات/سوره ۷۷، آیه ۴۸.

و هنگامی که به آنها گفته شود رکوع کنید رکوع نمی‌کنند.»
یکی از صفات نکوهیده منکرین این است که به آنان گفته می‌شود رکوع کنید نمی‌پذیرند.
کفّار همان طوری که مکلّف به اصول دیانت می‌باشند مکلّف به فروع نیز می‌باشند زیرا که ظاهراً این آیه درباره کفّار و منکرین پیمبران و آیات الهی فرود آمده.

[۷۲] امین، نصرت، مخزن العرفان، ج ۱۴، ص ۲۷۸.

یکی از عوامل و بدبختی و آلودگی آنان غرور و تکبر است که به آنها گفته می‌شود در برابر پروردگار رکوع کنید رکوع نمی‌کنند.
بسیاری از مفسران گفته‌اند که این آیه درباره قبیله ثقیف نازل شد که پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) به آنها فرمود: نماز بخوانید. آنها گفتند: ما هرگز در برابر کسی خم نمی‌شویم، این برای ما عیب است. رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «لا خیر فی دین لیس فیه رکوع و لا سجود؛ دینی که در آن رکوع و سجود نباشد ارزشی ندارد.»
آنها نه فقط از رکوع و سجود ابا داشتند بلکه این روح غرور و نخوت در تمامی افکار و زندگیشان منعکس بود، نه در برابر خدا تسلیم بودند، و نه در برابر دستورات پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) نه حقوق مردم را به رسمیّت می‌شناختند و نه تواضعی در برابر خالق و فروتنی در برابر خلق داشتند. در حقیقت این دو عامل (غرور و شهوت پرستی) از مهمترین عوامل جرم و گناه و کفر و ظلم و طغیان است.

[۷۳] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۴۲۹.

مراد از رکوع

مراد از رکوع، نماز خواندن است و شاید به اعتبار آن باشد که نماز مشتمل بر رکوع است.

[۷۴] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج ۲۰، ص ۱۵۶.

امّا این که وجه اتصال این به ماقبلش چیست؟ به نظر ما وجهش این است که زمینه گفتار در سابق زمینه تهدید تکذیب‌گران روز فصل بود، و در این مقام بود که آثار سوء این تکذیبشان را بیان کند، در آیه مورد بحث هم همین مطلب را تمام نموده می‌فرماید: اینان خدا را وقتی که ایشان را به عبادت خود می‌خواند عبادت نمی‌کنند، چون منکر روز جزایند و با انکار روز جزاء عبادت معنا ندارد.

[۷۵] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج ۲۰، ص ۱۵۶.

تاثیر رکوع بر شیطان

هر چه در برابر خداوند بیشتر خم شوید قدرت برخورد با شیطان و شیطان صفتان را بیشتر خواهیم داشت، امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: رکوع و سجود طولانی ابلیس را عصبانی می‌کند.
خداوند به فرشتگان می‌گوید ببینید بندگان من چگونه مرا تعظیم می‌کنند و در مقابل من رکوع می‌کنند من نیز او را بزرگ خواهم کرد و به او عزّت و عظمت می‌بخشم.
امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: رکوع و سجود طولانی در طولانی شدن عمر مؤثر است.

[۷۶] قرائتی، محسن، تفسیر نماز، ص ۱۳۶.

نهی نماز بر میّت منافق

خداوند در قران کریم پیامبر را از اقامه نماز میت بر منافقان نهی نموده است. «و لا تصلّ علی احد منهم مات ابداً و لا تقم علی قبره انّهم کفروا بالله و رسوله و ماتوا و هم فاسقون؛

[۷۷] توبه/سوره۹، آیه۸۴.

ای محمّد بر هیچ یک از آنها که بمیرد نماز نخوان و بر کنار قبرش (برای دعا و طلب آمرزش) نایست، چرا که آنها به خدا و رسولش کافر شدند و در حالی که فاسق بودند از دنیا رفتند.»
این آیه نهی می‌کند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را از این که نماز میّت بخواند برای کسی که منافق بوده باشد و از این که کنار قبر منافقی بایستد.
کسی که به خاطر احاطه و استیلای کفر در دلش فاقد ایمان به خدا گشته دیگر راهی به‌سوی نجات ندارد، و نیز برمی‌آید استغفار جهت منافقین و هم چنین نماز خواندن بر جنازه‌های ایشان و ایستادن کنار قبور ایشان و طلب مغفرت کردن لغو و بی‌نتیجه است.
در این آیه اشاره است به این که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر جنازه مؤمنین نماز می‌خوانده و در کنار قبور ایشان می‌ایستاده و طلب مغفرت و دعا می‌کرده است.

علت نهی

پس از آن که منافقان با تخلّف صریح از شرکت در میدان جهاد پرده‌ها را دریدند و کارشان بر ملا شد، خداوند به پیامبرش دستور می‌دهد روش صریح‌تر و محکمتری در برابر آنها اتّخاذ کند تا برای همیشه فکر نفاق و منافق‌گری از مغزهای دیگران برچیده شود و منافقان نیز بدانند در جامعه اسلامی محلّی برای آنها وجود نخواهد داشت، لذا می‌فرماید: بر هیچ یک از آنها (منافقان) که از دنیا می‌روند نماز نگزار و هیچگاه در کنار قبر او برای طلب آمرزش و استغفار نایست.
در حقیقت این یک نوع مبارزه منفی و در عین حال مؤثر در برابر گروه منافقان است، زیرا به جهاتی، پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نمی‌توانست رسماً دستور قتل آنها و پاکسازی محیط جامعه اسلامی را از این طریق صادر کند ولی مبارزات منفی به حدّ کافی در بی‌اعتبار ساختن آنان و انزوا و طردشان از جامعه اسلامی، اثر گذارد.
زیرا می‌دانیم که یک فرد مؤمن راستین، هم در حال حیات و هم پس از مرگ محترم است، به همین دلیل، در برنامه‌های اسلامی دستور غسل و کفن و نماز و دفن او داده شده است که با احترام هر چه بیشتر با تشریفات خاصی، او را به خاک بسپارند و حتّی پس از دفن در کنار قبر او بیایند و برای گناهان و لغزش‌های احتمالی او از خداوند طلب بخشش کنند.
عدم انجام این مراسم درباره یک فرد به معنی طرد او از جامعه اسلامی است و اگر این طرد کننده شخص پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده باشد، ضربه‌ای سخت و سنگین به حیثیت چنین فرد مطرودی وارد خواهد آمد، در حقیقت این یک برنامه مبارزه حساب شده در برابر گروه منافقان در آن زمان بود که امروز هم مسلمانان باید از روشهای مشابه آن استفاده کنند.

[۷۸] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۶۸.

شان نزول

صاحب المیزان می‌فرماید: نقل می‌کنند بعد از آنکه عبدالله ابن ابی از دنیا رفت پسرش عبدالله نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد در خواست نمود تا پیراهنش را بدهد و او پدرش را در آن کفن کند، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم پیراهن خود را داد، بار دیگر آمد در خواست کرد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر جنازه پدرش نماز بگذارد، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برخاست تا برود عمر بن خطاب برخاست و لباس رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را گرفت و گفت یا رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌خواهی بر عبدالله بن ابی نماز بگذاری با این که خداوند تو را از نماز گزاردن بر منافقین نهی کرده؟ حضرت فرمود: پروردگار من اختیار این امر را به خود من واگذار نمود و فرمود استغفار بکنی یا استغفار نکنی اگر هفتاد بار هم استغفار کنی خداوند ایشان را نخواهد آمرزید و من از هفتاد بار هم بیشتر استغفار می‌کنم، و هر چه گفت آخر او منافق است، حضرت توجّه نفرمود و بر جنازه او نماز گزارد و خداوند این آیه را نازل فرمود (و لا تصل…) و از آن به بعد دیگر بر منافقین نماز نگذارد.

[۷۹] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۵۳۷.

از بعضی دیگر از روایات بر می‌آید که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تصمیم داشت نماز بر او بگذارد جبرئیل نازل شد و این آیه را بر او خواند و او را از این کار بازداشت.
ولی آنچه جای انکار نیست این است که از لحن آیه چنین برمی‌آید که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قبل از نزول این آیه بر منافقان نماز می‌گزارد، و برکنار قبر آنها توقف می‌کرد، چرا که آنها ظاهراً مسلمان بودند ولی پس از نزول این آیه به‌طور قطع این برنامه برای همیشه تعطیل شد.

[۸۰] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۷۱.

[۸۱] رازی، ابوالفتوح حسین بن علی، تفسیر ابو الفتوح رازی، ج۹، ص۳۱۵.

در ایام جهاد مقدّس، جوانی وصیّت کرد که اگر من شهید شدم مرا دفن نکنید مگر آن دو دسته‌ای که با هم قهرند آشتی کنند و این جوان از خون مقدّس خودش به نفع اصلاح ذات البین استفاده کرد، در حالی که می‌توانست بگوید اگر شهید شدم راضی نیستم فلان شخص یا گروه به تشییع جنازه من بیاید و بدین وسیله آتش فتنه را بیشتر و کینه‌ها را عمیق‌تر نماید.

[۸۲] قرائتی، محسن، یکصد و چهارده نکته، ص۶۲.

مزاحمت برای نمازگزاران

«ارایت الّذی ینهی، عبداً اذا صلّی؛

[۸۳] علق/سوره۹۶، آیه۹ و ۱۰.

به من خبر دهید آیا کسی که نهی می‌کند بنده‌ای را که مشغول نماز است آیا مستحق عذاب نیست.»
قسمتی از کارهای طغیانگران مغرور، ممانعت آنها از سلوک راه حق و پیمودن طریق هدایت و تقوی، پرداخته می‌افزاید به من خبر ده آیا کسی که نهی می‌کند بنده‌ای را به هنگامی که نماز می‌خواند، آیا چنین کسی مستحق عذاب و کیفر الهی نیست.

مزاحمت ابوجهل

در احادیث آمده است ابوجهل، از اطرافیان خود سؤال کرد آیا محمّد در میان شما نیز (برای سجده) صورت به خاک می‌گذارد؟ گفتند: آری. گفت: سوگند به آنچه ما به آن سوگند یاد می‌کنیم، اگر او را در چنین حالی ببینم با پای خود گردن او را له می‌کنم. به او گفتند: ببین او در آنجا مشغول نماز خواندن است.
ابوجهل حرکت کرد تا گردن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را زیر پای خود بفشارد ولی هنگامی که نزدیک آمد عقب نشینی کرده و با دستش گویی چیزی را از خود دور کرد. به او گفتند: این چه وضعی است در تو می‌بینیم؟ گفت: ناگهان میان خودم و او خندقی از آتش دیدم و منظره وحشتناک و همچنین بال و پرهایی مشاهده کردم.
در اینجا پیغمبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: قسم به کسی که جانم در دست او است اگر به من نزدیک شده بود فرشتگان خدا بدن او را قطعه قطعه می‌کردند و عضو عضو او را می‌ربودند. اینجا بود که آیه فوق نازل شد.
در آیه آمده اگر این شخص طغیانگر که رهروان راه حق را از نماز و هدایت و تقوی باز می‌دارد اگر تکذیب حق کند و از آن روی گرداند چه سرنوشت دردناکی خواهد داشت.

[۸۴] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۱۶۶.

در تفسیر المیزان آمده: مرا خبر ده از کسی که نهی می‌کرد بنده‌ای را که نماز می‌خواند و خدا را عبادت می‌کرد، و با این حال شخص نمازگزار را از نماز نهی می‌کند و یا این که می‌داند خدا می‌بیند آیا جز عذاب استحقاقی جز این دارد.

[۸۵] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۲۶.

از سیاق برمی‌آید نمازگزار رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده نه مردم.

[۸۶] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، تفسیر المیزان. ج۲۰، ص۲۳۹.

[۸۷] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۸۲.

ترک نماز

خداوند در باره انسانی که منکر معاد است می‌فرماید: «فلا صدّق و لا صلّی؛ او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند.»
این انسان منکر به معاد هرگز ایمان نیاورد و آیات خدا را تصدیق نکرد و برای او نماز نگزارد «فلا صدّق و لا صلّی».
منظور از جمله فلا صدّق عدم تصدیق قیامت و حساب و جزا و آیات الهی و توحید و نبوّت پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) است، ولی بعضی آن را اشاره به ترک انفاق و (صدقه) از ناحیه کافران دانسته‌اند به قرینه ذکر آن در کنار نماز.

[۸۸] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۳۱۵.

صاحب المیزان می‌فرماید: مراد به این که فرمود: نه تصدیق کرد و نه نماز خواند، تصدیق دعوت حقّه‌ای است که قرآن کریم متضمن است و مراد به نماز نخواندن این است که توجّه بندگی و عبادت که همان نماز و عمود دین است به خدای تعالی نکرد.
در آیه بعد در همین سوره می‌افزاید: سپس او به سوی خانواده خود بازگشت، در حالی که متکبرانه راه می‌رفت «ثم ذهب الی اهله یتمطی».

ضایع کنندگان نماز

«فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلوه و اتّبعوا الشّهوات فسوف یلقون غیّاً؛

[۸۹] مریم/سوره۱۹، آیه۵۹.

امّا بعد از آنها فرزندان ناشایسته‌ای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند و پیروی از شهوات نمودند و به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید.»

فرزندان ناشایسته

سپس از گروهی که از مکتب انسان‌ساز انبیاء جدا شدند و پیروانی ناخلف از آب درآمدند سخن می‌گوید و قسمتی از اعمال زشت آنها را برمی‌شمرد و می‌گوید: بعد از آنها فرزندان ناشایسته‌ای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند، و از شهوات پیروی نمودند که به زودی مجازات گمراهی خود را خواهند دید «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلوه و اتّبعوا الشّهوات فسوف یلقون غیّاً».
(خلف) بر وزن برف به معنی فرزندان ناصالح و به اصطلاح (ناخلف) است در حالی که (خلف) (بر وزن صرف) به معنی فرزند صالح است.
این جمله ممکن است اشاره به گروهی از بنی‌اسرائیل باشد که در طریق گمراهی گام نهاده، خدا را فراموش کردند، پیروی از شهوات را بر ذکر خدا ترجیح دادند جهان را پر از فساد نمودند و سرانجام به نتیجه‌ی اعمال سوء خود در دنیا رسیدند و در آخرت نیز خواهند رسید.

مراد از تضییع نماز

در این که منظور از (اضاعه صلاْه) در اینجا ترک نماز است و یا تاخیر از وقت آن، و یا انجام دادن اعمالی که نماز را در جامعه ضایع کند؟ مفسران احتمال‌های مختلفی داده‌اند، ولی معنی اخیر، صحیح‌تر به نظر می‌رسد. چرا از میان تمام عبادات روی نماز در اینجا انگشت گذارده شده؟ شاید دلیل آن باشد که، نماز چنان که می‌دانیم سدّی است در میان انسان و گناهان، هنگامی که این سدّ شکسته شد غوطه‌ور شدن در شهوات، نتیجه قطعی آن است.
و به تعبیر دیگر همان گونه که پیامبران، ارتقاء مقام خود را از یاد خدا شروع کردند و به هنگامی که آیات خدا بر آنها خوانده می‌شد به خاک می‌افتادند و گریه می‌کردند این پیروان ناخلف سقوط و انحرافشان از فراموش کردن یاد خدا شروع شد.
از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده: و تعطیهم طرف الهدایا من الله لمواقیت الصلوه الّتی کانوا یصلون فیها فی الدّنیا؛ در ایامی جالب و نخبه از سوی خداوند بزرگ در اوقاتی که در این دنیا نماز می‌خواندند به آنها در بهشت می‌رسد.

[۹۰] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۱۰۷.

صاحب المیزان می‌فرماید: معنای جمله (فخلف من بعدهم خلف)، این است که به جای آنان که خدا انعامشان کرده بود، و طریقه‌شان خضوع و خشوع برای خدای تعالی بوده همواره با عبادت متوجّه او می‌شدند، قومی آمدند و قائم مقام ایشان شدند، که آنچه را از آنان گرفتند یعنی نماز و توجه عبادی به سوی خدای سبحان را ضایع کردند و در آن سهل انگاری نموده، بلکه به کلی از آن اعراض نمودند و در عوض شهوات را پیروی کردند، و در نتیجه همان شهوات انسان را از مجاهده در راه خدا و توجه به او مانع گردید.

[۹۱] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۷۸.

از همین جا روشن می‌شود که مراد به ضایع کردن نماز فاسد کردن آن است، به این که در آن سهل‌انگاری و بی‌اعتنایی کنند، و در نتیجه کار به جایی برسد که آن را بازیچه قرار دهند، و در آن دخل و تصرّف نمایند و سرانجام بعد از قبولش به کلّی ترکش کنند، و ضایعش گذارند.
پس این که بعضی‌ها گفته‌اند: مراد به ضایع کردن نماز ترک آن است خیلی حرف صحیحی نیست، چون ترک به کلّی را ضایع کردن نمی‌گویند. و عنایت در آیه شریفه متعلّق به این نکته است که دین الهی از آن طبقه صالح منتقل به این طبقه که خلف و ناخلف آنها بودند گردید، و حق جانشینی آنان را درباره این اداء نکردند، و آن چه را ارث برده بودند ضایع گذاردند در حالی که تنها رکن عبودیّت بود، و در عوض شهوات را که سدّ راه حقّ است پیروی نمودند.

[۹۲] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۷۸.

روایاتی در تضییع نماز

از ابی سعید خدری روایت کرده‌اند که گفت: از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم که می‌خواند (فخلف من بعدهم خلف) و می‌فرمود بعد از شصت سال این خلف خواهد آمد (اضاعوا الصّلوه…) آنگاه خلفی پدید می‌آید که قرآن می‌خوانند امّا این قرآن از گلویشان تجاوز نمی‌کند، سه طائفه قرآن می‌خوانند هم مؤمن و هم منافق و هم فاجر.

[۹۳] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۸۰.

مرحوم طبرسی می‌فرماید: پس از آنها یهودیان به وجود آمدند که مردمی نابخرد و زشت رفتار هستند. مجاهد و قتاده گویند: مقصود دسته‌ای از همین امّت است.
اضاعوا الصّلوه. محمّد بن کعب گوید: یعنی نماز را ترک کردند. ابن مسعود و ابراهیم و عمر بن عبدالعزیز و ضحاک گویند: یعنی نماز را به تاخیر‌ انداختند. از امام صادق (علیه‌السّلام) نیز همین طور روایت شده است.
«و اتّبعوا الشّهوات؛ و در راه حرام، شهوات خود دنبال کردند.» وهب گوید: یعنی، پس از آنها مردمی آمدند که قهوه می‌نوشیدند و قمار بازی می‌کردند و دنبال شهوت و لذّت بودند و وظایف خود را ترک و نمازها را تضییع کردند.

[۹۴] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۸۰۲.

مجازات روگردانی از یاد خدا

خداوند در قرآن به بیان مجازات کسانی که روی گرداندن از یاد خدا باشند پرداخته است. «و من اعرض عن ذکری فانّ له معیشهً ضنکاً و نحشره یوم القیامه اعمی؛

[۹۵] طه/سوره۲۰، آیه۱۲۴.

هر کسی از یاد من روی گردان شود زندگی تنگ و سختی خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا محشور می‌کنیم.»
کسانی که از یاد خدا روی می‌گردانند دو مجازات در آیه فوق تعیین شده:۱ ـ یکی تنگی معیشت در این جهان، ۲ ـ دیگری نابینایی در جهان دیگر.

پی‌آمدهای غفلت

گاه می‌شود درهای زندگی به روی انسان به کلّی بسته می‌شود، و دست به هر کاری می‌زند با درهای بسته روبه‌رو می‌گردد، و گاهی به عکس به هر جا روی می‌آورد خود را در برابر درهای گشوده می‌بیند، مقدّمات هر کار فراهم است و بن‌بست و گرهی در برابر او نیست، از این حال تعبیر به وسعت زندگی و از اولی به ضیق یا تنگی معیشت تعبیر می‌شود، منظور از (معیشت ضنک) که در آیات بالا آمده نیز همین است. («ضنک» به معنی سختی و تنگی است، این کلمه همیشه به‌صورت مفرد به کار می‌رود و تثنیه و جمع و مؤنت ندارد.)
گاهی تنگی معیشت به خاطر این نیست که درآمد کمی دارد، ‌ای بسا پول و درآمدش هنگفت است، ولی بخل و حرص و آز زندگی را بر او تنگ می‌کند نه تنها میل ندارد در خانه‌اش باز باشد و دیگران از زندگی او استفاده کنند، بلکه گویی نمی‌خواهد آن را به روی خویش بگشاید، به فرموده علی (علیه‌السّلام) همچون فقیران زندگی می‌کند و همانند اغنیاء و ثروتمندان حساب پس می‌دهد.
راستی چرا انسان گرفتار این تنگناها می‌شود، قرآن می‌گوید: عامل اصلیش اعراض از یاد حقّ است.
یاد خدا مایه آرامش جان، و تقوا و شهامت است و فراموش کردن او مایه اضطراب و ترس و نگرانی است.
هنگامی که انسان مسؤولیت‌هایش را به دنبال فراموش کردن یاد خدا به فراموشی بسپارد، غرق در شهوات و حرص و طمع می‌گردد، پیداست، که نصیب او معیشت ضنک خواهد بود، نه قناعتی که جان او را پر کند، نه توجّه به معنویت که به او غنای روحی دهد، و نه اخلاقی که او را در برابر طغیان شهوات باز دارد.
اصولاً تنگی زندگی بیشتر به خاطر کمبودهای معنوی و نبودن غنای روحی است، به خاطر عدم اطمینان به آینده و ترس از نابودن شدن امکانات موجود، و وابستگی بیش از حدّ به جهان مادّه است، و آن کس که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانی‌ها در امان است.
البتّه تا اینجا سخن از فرد بود، هنگامی که به جامعه‌هایی که از یاد خدا روی گردانده‌اند وارد شویم، مسئله از این وحشتناکتر خواهد بود، جوامعی که علی‌رغم پیشرفت شگفت‌انگیز صنعت و علی‌رغم فراهم بودن همه وسایل زندگی در اضطراب و نگرانی شدید به سر می‌برند، در تنگنای عجیبی گرفتارند و خود را محبوس و زندانی می‌بینند.
جالب این که در روایات اسلامی می‌خوانیم که از امام صادق (علیه‌السّلام) پرسیدند: منظور از آیه (من اعرض ذکری فان له معیشه ضنکا) چیست؟ فرمود: (اعراض از ولایت امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) است).

[۹۶] عروسی حویزی، علی بن جمعه، نور الثقلین، ج۳، ص۴۰۵.

آری آن کس که الگوی خود را از زندگی علی (علیه‌السّلام) بگیرد همان ابر مردی که تمام دنیا در نظرش از یک برگ درخت کم‌ارزش‌تر بود آن چنان به خدا دل ببندد که جهان در نظرش کوچک گردد، او هر کس باشد، زندگی گشاده و وسیعی خواهد داشت، امّا آنها که این الگوها را فراموش کنند در هر شرایط گرفتار معیشت ضنک هستند.

[۹۷] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۲۹.

دیدگاه علامه طباطبایی

صاحب المیزان می‌فرماید: کسی که از ذکر من اعراض کند معیشتی ضنک یعنی تنگ دارد، برای این است که کسی که خدا را فراموش کند، و با او قطع رابطه نماید دیگر چیزی غیر دنیا نمی‌ماند که وی به آن دل ببندد، و آن را مطلوب یگانه خود قرار دهد، در نتیجه همه کوشش‌های خود را منحصر در آن کند، و فقط به اصلاح زندگی دنیایش بپردازد، و روز به روز آن را توسعه بیشتری داده به تمتع از آن سرگرم شود و این معیشت او را آرام نمی‌کند، چه کم باشد و چه زیاد، برای این که هر چه از آن به دست آورد به آن حدّ قانع نگشته، و به آن راضی نمی‌شود، و دائماً چشم به زیادتر از آن می‌دوزد، بدون این که این حرص و تشنگیش به جایی منتهی شود، پس چنین کسی دائماً در فقر و تنگی بسر می‌برد، و همیشه دلش علاقه‌مند به چیزیست که ندارد، صرف نظر از غم و‌ اندوه و قلق و اضطراب و ترسی که از نزول آفات، و روی آوردن ناملایمات، و فرا رسیدن مرگ، و بیماری دارد، صرف نظر از اضطرابی که از شرّ حسودان و کید دشمنان دارد، پس او علی الدوام در میان آرزوهای برآورده نشده، و ترس از فراق آنچه برآورده شده بسر می‌برد.

[۹۸] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۲۵.

اقامه نماز تا پایان عمر

«و اعبد ربّک حتّی یاتیک الیقین؛

[۹۹] حجر/سوره۱۵، آیه۹۹.

و پروردگارت را عبادت کن تا یقین (مرگ) فرا رسد.»
دستور به پیامبر می‌دهد که دست از عبادت پروردگارت در تمام عمر برمدار و همواره او را بندگی کن تا یقین فرا رسد «اعبد ربک حتی یاتیک الیقین.» معروف و مشهور در میان مفسران این است که منظور از (یقین) در اینجا مرگ است و به این جهت مرگ، یقین نامیده شده که یک امر مسلم است، در هر چیز شک کند در مرگ نمی‌تواند تردید به خود راه دهد. و یا اینکه به هنگام مرگ پرده‌ها کنار می‌رود و حقایق در برابر چشم آشکار می‌شود و حالت یقین برای او پیدا می‌گردد. در سوره مدثر از قول دوزخیان می‌خوانیم: «و کنا نکذب بیوم الدین حتی اتانا الیقین؛

[۱۰۰] مدثر/سوره۷۴، آیه۴۶-۴۷.

ما همواره روز رستاخیز را تکذیب می‌کردیم تا اینکه یقین (مرگ ما) فرا رسید.»

نقد دیدگاه صوفیه

از اینجا روشن می‌شود که آن چه از بعضی از صوفیه نقل شده که آیه فوق را دستاویزی برای ترک عبادت قرار داده‌اند و گفته‌اند آیه می‌گوید: عبادت کن تا زمانی که یقین فرا رسد، بنابراین بعد از حصول یقین نیازی به عبادت نیست! گفتار بی‌اساس و بی‌پایه‌ای است، چرا که اوّلاً: به شهادت بعضی از آیات قرآن که در بالا اشاره کردیم یقین به معنی مرگ است، که هم برای مؤمنان و هم برای دوزخیان، برای همه خواهد بود.
ثانیاً: مخاطب به این سخن، پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) است، و مقام یقین پیامبر و همه محرز است آیا کسی می‌تواند ادعا کند که دارای مقام یقین از نظر ایمان نبوده است و ثالثاً: تواریخ متواتر نشان می‌دهد که پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) تا آخر ساعات عمرش عبادت را ترک نگفت و علی (علیه‌السّلام) در محراب عبادت کشته شد، و همچنین سایر امامان.

[۱۰۱] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۱۴۳.

آثار غفلت از ذکر خداوند

«و من یعش عن ذکر الرّحمن نقیّض له شیطاناً فهو له قرین؛

[۱۰۲] زخرف/سوره۴۳، آیه۳۶.

هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطان را به سراغ او می‌فرستیم و همواره قرین او باشد.»

هم‌نشینی شیاطین

از آنجا که در آیات پیشین سخن از دنیاپرستانی بود که همه چیز را بر معیارهای مادی ارزیابی می‌کنند، در آیات مورد بحث یکی از آثار مرگبار دلبستگی به دنیا که بیگانگی از خدا است سخن می‌گوید.
می‌فرماید: هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطانی را به‌ سراغ او می‌فرستیم، و همواره با او قرین خواهد بود! «و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطاناً فهو له قرین»
آری غفلت از ذکر خدا و غرق شدن در لذات دنیا، و دلباختگی به زرق و برق آن، موجب می‌شود که شیطانی بر انسان مسلط گردد و همواره قرین او باشد، و رشته‌ای در گردنش افکنده، (می‌برد هر جا که خاطر خواه او است).

آلودگی به دنیا

بدیهی است جای این ندارد که کسی تصور جبر از این آیه کند، چرا که این نتیجه‌ اعمالی است که خود آنها انجام داده‌اند بارها گفته‌ایم اعمال انسان مخصوصاً غرق شدن در لذات دنیا و آلوده شدن به انواع گناهان، نخستین تاثیرش این است که پرده بر قلب و چشم و گوش انسان می‌افتد او را از خدا بیگانه می‌کند و شیاطین را بر او مسلط می‌سازد و تا آنجا ادامه می‌یابد که گاهی راه بازگشت به روی او بسته می‌شود چرا که شیاطین و افکار شیطانی از هر سو او را احاطه می‌کنند و این نتیجه‌ عمل خود انسان است هر چند نسبت آن به خداوند نیز به عنوان (سبب الاسباب) بودن صحیح می‌باشد این همان چیزی است که در‌ آیات دیگر قرآن به‌عنوان (تزیین شیطان) «فزین لهم الشیطان اعمالهم»

[۱۰۳] نحل/سوره۱۶، آیه۶۳.

یا ولایت شیطان «فهو ولیهم الیوم»

[۱۰۴] نحل/سوره۱۶، آیه۶۳.

تعبیر شده است.

تفسیر واژگان

قابل توجه این که کلمه‌ (نقیض) با توجه به مفهوم لغوی آن هم دلالت بر استیلاء شیاطین دارد و هم قرین بودن آنها، در عین حال جمله‌ «هو له قرین» بعد از آن آمده تا این معنی را تاکید کند که شیاطین از این گونه افراد هرگز جدا نمی‌شوند.
تعبیر به (رحمان) اشاره‌ لطیفی است به این که آنها چگونه از خدایی که رحمت عامش همگان را فرا گرفته روی گردان می‌شوند، و از یاد او غافل می‌گردند؟
آیا چنین کسانی جز این سرنوشتی می‌توانند داشته باشند که هم‌نشین شیاطین، و محکوم فرمان آنها گردند.
بعضی از مفسران احتمال داده‌اند که (شیاطین) در اینجا معنی وسیعی دارد که حتی شیاطین انس را شامل می‌شود و آن را اشاره به (رؤسا و سردمداران ضلالت) دانسته‌اند که مستولی و مسلط بر غافلان از یاد خدا می‌شوند و با آنها قرین هستند و این توسعه بعید نیست.

[۱۰۵] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۶۴-۶۵.

عذاب سخت تارکان نماز

«فی جنّات یتسآءلون عن المجرمین ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین؛

[۱۰۶] مدثر/سوره۷۴، آیه۴۰ – ۴۳.

آنها در باغ‌های بهشتند و سؤال می‌کنند از مجرمان، چه چیز شما را به دوزخ فرستاد؟ می‌گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.»
سپس به گوشه‌ای از شرح حال (اصحاب الیمین) و گروه مقابل آنها پرداخته می‌افزاید: آنها در باغ‌های پر نعمت و با عظمت بهشتند در حالی که سؤال می‌کنند… «فی جنات یتسائلون». می‌گویند: چه چیز شما را به دوزخ فرستاده؟ «ما سلککم فی سقر».

گفتگوی بهشتیان و دوزخیان

از این آیات به خوبی استفاده می‌شود که رابطه میان بهشتیان و دوزخیان به کلی قطع نمی‌گردد بهشتیان می‌توانند از عالم خود وضع دوزخیان را مشاهده کنند و با آنها به گفتگو پردازند. اکنون ببینیم مجرمان در پاسخ این سؤال (اصحاب الیمین) چه می‌گویند؟ آنها به چهار گناه بزرگ خویش در این رابطه اعتراف می‌کنند:
نخست این که می‌گویند: ما از نمازگزاران نبودیم «قالوا لم نک من المصلّین.»
اگر نماز می‌خواندیم نماز ما را به یاد خدا می‌انداخت و نهی از فحشاء و منکر می‌کرد و ما را به صراط مستقیم الهی دعوت می‌نمود.
به هر حال از این آیات به خوبی استفاده می‌شود که اولاً کفار همان گونه که مکلف به اصول دین هستند به فروع دین نیز مکلفند و نیز نشان می‌دهد این امور چهارگانه یعنی نماز و زکات و (ترک مجالس اهل باطل و (ایمان به قیامت) اهمیت و نقش فوق‌العاده‌ای در هدایت و تربیت انسان دارد و به این ترتیب جهنم جای نمازگزاران واقعی و زکات دهندگان و تارکان باطل و مؤمنان به قیامت نیست.
البته نماز از آنجا که عبادت خدا است بدون ایمان به او میسر نیست بنابراین ذکر آن رمزی است برای ایمان و اعتقاد به خداوند و تسلیم در برابر فرمان او و می‌توان گفت این امور چهارگانه از توحید شروع می‌شود و به معاد پایان می‌پذیرد و ارتباط انسان را با (خالق) و (خلق) و (خویشتن) در بر می‌گیرد.

[۱۰۷] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۵۳.

سهل‌انگاری در نماز

«فویل للمصلین الّذین هم عن صلاتهم ساهون؛

[۱۰۸] ماعون/سوره۱۰۷، آیه۴ و ۵.

پس وای بر نمازگزاران آنهایی که در نمازشان سهل‌انگارند.»
در این سوره نخست پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را مخاطب قرار داده و اثرات شوم انکار روز جزا را در اعمال منکران بازگو می‌کند.
در سومین وصف این گروه، می‌فرماید: (وای بر نمازگزاران) «فویل للمصلین» همان نمازگزارانی که نماز خود را به‌دست فراموشی می‌سپرند. «الذین هم عن صلاتهم ساهون.»
۱ ـ نه ارزشی برای آن قائلند ۲ ـ و نه به اوقاتش اهمیتی می‌دهند ۳ ـ و نه ارکان و شرایط و آدابش را رعایت می‌کنند.

معنی ساهون

ساهون از ماده (سهو) در اصل به معنی خطائی که از روی غفلت سرزند، خواه در فراهم کردن مقدماتش مقصر باشد یا نه، البته در صورت اوّل معذور نیست، و در صورت دوّم معذور است، ولی در اینجا منظور سهو توام با تقصیر است.
باید توجه داشت که نمی‌فرماید در نمازشان سهو می‌کنند چون سهو در نماز به هر حال برای هر کس واقع می‌شود، بلکه می‌فرماید: از اصل نماز سهو می‌کنند و کل آن را به‌دست فراموشی می‌سپرند.
روشن است این مطلب اگر یک یا چند بار اتفاق بیفتد ممکن است از قصور باشد، اما کسی که پیوسته نماز را فراموش می‌کند و آن را به‌دست فراموشی می‌سپارد، پیدا است که برای آن اهمیتی قائل نیست و یا اصلاً به آن ایمان ندارد و اگر گه‌گاه نماز می‌خواند از ترس زبان مردم و مانند آن است.
در این که منظور از (ساهون) در اینجا چیست؟ علاوه بر آنچه در بالا گفتیم تفسیرهای دیگری نیز کرده‌اند، از جمله این که منظور تاخیر‌ انداختن نماز از وقت فضیلت است.
و یا این که منظور اشاره به منافقانی است که نه برای نماز ثوابی معتقد بودند و نه برای ترک آن عقاب.
البته جمع میان این معانی ممکن است هر چند تفسیر اول مناسب‌تر به نظر می‌رسد.

ویژگی‌های سهل‌انگاران

به هر حال وقتی فراموش کنندگان نماز شایسته ویل هستند آنها که به کلی ترک نماز گفته و تارک الصلوه هستند چه حالی خواهند داشت؟!
مجموعه‌ای از صفات رذیله که در هر کس باشد نشانه بی‌ایمانی و پستی و حقارت او است آمده، و قابل توجه این که همه آنها را فرع بر تکذیب دین، یعنی جزا یا روز جزا قرار داده است.
تحقیر یتیمان، ترک اطعام گرسنگان، غفلت از نماز، ریاکاری، و عدم همکاری با مردم حتی در دادن وسائل کوچک زندگی این مجموعه را تشکیل می‌دهد.
و به این ترتیب افراد بخیل و خودخواه و متظاهری را منعکس می‌کند که نه پیوندی با (خلق) دارند و نه رابطه‌ای با (خالق) افرادی که نور ایمان و احساس مسؤولیت در وجودشان نیست نه به پاداش الهی می‌اندیشند و نه از عذاب او بیمناک‌اند.

[۱۰۹] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۳۸۵-۳۶۳.

دیدگاه علامه طباطبایی

صاحب المیزان می‌فرماید: آنهایی که از نمازشان غافل‌اند اهتمامی به امر نماز ندارند و از فوت شدنش نگران نیستند چه این که به کلّی فوت شود و چه این که بعضی از اوقات فوت گردد و چه این که وقت فضیلتش از دست برود و چه این که ارکان و شرایطش و احکام و مسائلش را ندانسته نمازی باطل بخواند. نماز و سهل‌انگاری
در آیه شریفه تکذیب‌گر روز جزا به چنین نمازگزارانی تطبیق شده چون حرف (فاء) که بر سر جمله آمده می‌فهماند جمله مزبور نتیجه تکذیب روز جزاء است و می‌رساند چنین نمازگزارانی خالی از نفاق نیستند چون تکذیب روز جزاء تنها به این نیست که به کلّی آن را منکر شود، کسی هم که تظاهر به ایمان می‌کند و نماز مسلمانان را می‌خواند امّا طوری می‌خواند که عملاً نشان می‌دهد باکی از روز جزاء ندارد او نیز روز جزاء را تکذیب کرده.

شان نزول

در تفسیر قمی در ذیل آیه شریفه‌ «ارایت الذی یکذّب بالدّین» آمده، که این آیه درباره‌ ابی‌ جهل و کفّار قریش نازل شده و در ذیل آیه شریفه‌: «الذین عن صلاتهم ساهون» آمده که منظور از این جمله کسانی است که به کلّی نماز را ترک کنند، زیرا اگر صرف سهو آدمی را مستوجب ویل سازد، باید همه مستوجب باشند، چون هر انسانی و مسلمانی در نمازش سهو می‌کند، امام صادق (علیه‌السّلام) در ذیل این آیه فرموده: منظور تاخیر نماز از اوّل وقت و بدون عذر است.
و در کتاب خصال از علی (علیه‌السّلام) آمده که در ضمن حدیث چهارصد فرمود: هیچ عملی نزد خدا محبوبتر از نماز نیست، پس زنهار هیچ کاری از کارهای دنیا شما را از نماز در اوّل وقتش باز ندارد، برای این که خدای عزّوجلّ اقوامی را به همین جرم مذّمت نموده فرمود: «الذین هم عن صلاتهم ساهون» یعنی کسانی که از در غفلت نسبت به امر نماز و اوقات آن سهل‌انگاری می‌کنند.
در کافی به سند خود از محمّد بن فضیل روایت کرده که گفت: از سخن خداوند عزّوجلّ پرسیدم، که می‌فرماید «الذین هم عن صلاتهم ساهون» فرمود: کسی است که حقّ نماز را ضایع کند. و این مضامین در روایاتی دیگر نیز آمده.
و در درّ منثور است که ابن جریر، و ابن ابی حاتم، و بیهقی در کتاب سنن خود، از علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) روایت کرده‌اند که در تفسیر «الّذین هم یراؤون» فرمود: یعنی با نماز خود ریاء می‌کنند.

[۱۱۰] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۶۹.

بیان چند روایت

علی (علیه‌السّلام) و ابن عباس می‌گویند: مراد از این آیه منافقین هستند، آنهایی که امید ثواب ندارند اگر نماز خواندند و اگر هم نخواندند ترس عقاب ندارند، پس ایشانند که از نماز غافل‌اند تا وقت آن بگذرد، آنها هرگاه با مؤمنین باشند از روی ریا و تظاهر می‌خوانند و اگر تنها و با غیر مؤمنین باشند نمی‌خوانند و این قول خدا است «الذین هم یراؤن».
عیاشی به استادش از یونس به عمّار از حضرت ابی عبدالله (علیه‌السّلام) روایت نموده، گوید: از آن حضرت پرسیدم از قول خدا «الذین هم عن صلوتهم ساهون» آیا آن وسوسه شیطان است؟ فرمود: نه هر کس این حالت را پیدا می‌کند و لیکن ساهون افرادی هستند که غفلت از آن می‌کنند و آن را در اوّل وقت انجام نمی‌دهند.
و از ابن اسامه، زید شحام روایت کرده که گفت از حضرت ابی عبدالله (علیه‌السّلام) از قول خدا «الذین هم عن صلوتهم ساهون» پرسیدم؟ فرمود: آن شرک نماز و سستی و تکاهل در نماز است.

[۱۱۱] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۳۳ و ۸۳۴.

علاّمه مجلسی در بحار از جامع الاخبار از حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چنین روایت می‌کند که فرمود: نماز عمود دین است کسی که عمداً نماز را ترک کند دینش را خراب نموده و کسی که نماز را در وقت خود بجا نیاورد داخل می‌گردد در ویل و ویل یک وادی است در جهنّم چنانچه فرمود «ویل للمصلین الذینهم عن صلوتهم ساهون» و روز قیامت اوّل چیزی که از بنده سؤال می‌شود نماز است اگر نماز تمام آورده باشد که هیچ و گرنه می‌اندازند وی را در جهنّم.

[۱۱۲] امین، نصرت، مخزن العرفان، ج۱۵، ص۳۰۳.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: آن کس که نماز را سبک شمارد در کنار حوض کوثر، روز قیامت (به خدا قسم) با من ملاقات نخواهد کرد.

مراقبت از نماز

«و الّذین یؤمنون بالآخره یؤمنون به وهم علی صلاتهم یحافظون؛

[۱۱۳] انعام/سوره۶، آیه۹۲.

آنها که به آخرت ایمان دارند به آن ایمان می‌آورند و مراقب نمازهای خویش می‌باشند.»
در این آیه می‌گوید کسانی که به روز رستاخیز و حساب و پاداش اعمال ایمان دارند به این کتاب ایمان خواهند آورد و مراقب نمازهای خود خواهند بود.
خصوصی‌ترین اوصاف این مؤمنین را بیان نموده و آن این است که در امر نماز و عباداتی که در آن خدا را ذکر می‌کنند محافظت و مراقبت دارند، و این صفت همان است که در سوره مؤمنون در خاتمه صفات مؤمنین ذکر کرده.
«و الّذین هم علی صلواتهم یحافظون.»

[۱۱۴] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۹.

و از این که در همان سوره اوّلین صفت مؤمنین را خشوع است فرمود: «و الّذین هم فی صلوتهم خاشعون.»

[۱۱۵] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲.

استفاده می‌شود که مراد از محافظت هم در آن سوره و هم این آیه همان خشوع در نماز و تذلل و تاثر باطنی از عظمت پروردگار در موقع ایستادن در مقام عبودیّت او است گو این که دیگران محافظت را به مراقبت در اوقات نماز تفسیر کرده‌اند.

[۱۱۶] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۳۱.

رفع ناراحتی‌ها با نماز

«فسبّح بحمد ربّک و کن من السّاجدین؛

[۱۱۷] حجر/سوره۱۵، آیه۹۸.

برای دفع ناراحتی آنان پروردگارت را تسبیح و حمد گو و از سجده کنندگان باش.»
به عنوان دلداری و تقویت هر چه بیشتر روحیه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اضافه می‌کند ما می‌دانیم که سخنان آنها سینه تو را تنگ و ناراحت می‌سازد. «لقد نعلم انّک یضیق صدرک بما یقولون.»

[۱۱۸] حجر/سوره۱۵، آیه۹۷.

روح لطیف تو و قلب حساست، نمی‌تواند این همه بدگویی و سخنان کفر آمیز را تحمل کند و به همین دلیل ناراحت می‌شوی.
ولی ناراحت مباش برای زدودن آثار سخنان زشت و ناهنجارشان به تسبیح پروردگارت بپرداز و در برابر ذات پاکش سجده کن «فسبح بحمد ربک و کن من الساجدین»
چرا که این تسبیح خداوند اولاً اثرات بد گفتار آنها را از دل‌های مشتاقان می‌زداید و از آن گذشته به تو نیرو و توان می‌بخشد نور و صفا می‌دهد روشنایی و جلا می‌آفریند پیوندت را با خدا محکم می‌کند اراده‌ات را نیرومند می‌سازد و به تو قدرت تحمل بیشتر و جهاد پی‌گیرتر و قدم راسختر می‌کند.
لذا در روایات از ابن عباس می‌خوانیم: هنگامی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) غمگین به نماز برمی‌خاست (آثار این حزن و‌اندوه را در نماز از دل می‌شست.)
تاثیر توجه به خدا در قدرت روح در زندگی انسان همیشه مشکلاتی بوده و هست و این طبیعت زندگی دنیا است و هر قدر انسان بزرگ‌تر باشد این مشکلات بزرگ‌تر است و از این رو می‌توان به عظمت مشکلاتی که پیامبر در آن دعوت بزرگش با آن روبرو بود پی برد.
ولی می‌بینیم خداوند به پیامبرش دستور می‌دهد که برای کسب نیرو و سعه صدر بیشتر در برابر انبوه این مشکلات به تسبیح پروردگار و نیایش و سجده بر آستانش روی آورد این نشان می‌دهد که عبادت اثر عمیقی در تقویت روح و ایمان و اراده آدمی دارد.
از روایات مختلف نیز استفاده می‌شود که پیشوایان بزرگ هنگامی که با بحران‌ها و مشکلات عظیم روبرو می‌شدند به در خانه خدا می‌رفتند و در پرتو عبادتش آرامش و نیرو می‌یافتند.

عبادت و تکامل

می‌دانیم انسان موجودی است که بالاترین استعداد تکامل را دارد از نقطه عدم آغاز به حرکت کرده و به‌سوی بی‌نهایت همچنان پیش می‌رود و هرگز چرخ تکامل او (هرگاه در مسیر باشد) متوقف نخواهد شد.
از طرفی می‌دانیم عبادت مکتب عالی تربیت است‌اندیشه انسان را بیدار و فکر او را متوجه بی‌نهایت می‌سازد گرد و غبار گناه و غفلت را از دل و جان می‌شوید صفات عالی انسانی را در وجود او پرورش می‌دهد، روح ایمان را تقویت و آگاهی و مسؤولیت به انسان می‌بخشد.
و به همین دلیل ممکن نیست انسان لحظه‌ای در زندگی از این مکتب بزرگ تربیتی بی‌نیاز گردد و آنها که فکر می‌کنند انسان ممکن است به‌جایی برسد که نیازی به عبادت نداشته باشد یا تکامل انسان را محدود پنداشته‌اند و یا مفهوم عبادت را درک نکرده‌اند.

دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در این زمینه بیانی دارد که فشرده و خلاصه آن را ذیلاً می‌آوریم: همه موجودات این جهان به‌سوی تکامل می‌روند، و نوع انسان تکاملش در دل اجتماع صورت می‌گیرد، به همین دلیل ذاتاً اجتماعی آفریده شده است.
مراد از ساجدین چیست؟ خدای سبحان به پیامبر گرامی خود سفارش می‌فرماید که او را تسبیح و حمد گوید و سجده و عبادت کند و یا این مراسم را ادامه دهد و این سفارش را متفرع بر تنگی حوصله از زخم زبان‌های کفّار نمود معلوم می‌شود که تسبیح و حمد خدا و سجده و عبادات در ازاله‌اندوه و سبک کردن مصیبت اثر دارد.
مراد به ساجدین در آیه نمازگزاران است. و دستور به نماز خواندن است نه تنها سجده و اگر نماز را سجده نامید به خاطر این است که سجده افضل اجزاء نماز است و مقصود از تسبیح و تحمید، زبانی گفتن سبحان‌الله و الحمدالله و امثال آن است.

بیان روایت

در دُر المنثور است که ابن مردویه و دیلمی از ابی الدرداء روایت کرده که گفت، از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم که می‌فرمود به من دستور نرسیده که تاجر باشم و مال جمع کنم و یا به بسیاری مال افتخار نمایم بلکه به من وحی شده که پروردگارت را به حمد تسبیح کن و از ساجدان باش و پروردگارت را عبادت کن تا تو را یقین آید.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم بر طبق دستور پروردگارش صبر کرد تا آن جا که شکنجه‌های سختی از دشمن بدید و نسبت‌های ناروایی از ایشان شنیده و در آخر دیگر کاسه صبرش لبریز شد خدای‌ تعالی فرمود: «و لقد نعلم آنک یضیق صدرک بما یقولون فسبح بحمد ربک و کن من الساجدین».

[۱۱۹] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان. ج۱۲ ص۲۸۶.

نماز انبیاء

خداوند در قرآن کریم عبادت را عامل نجات یونس می‌داند.
«فلو لا انّه کان من المسبّحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون؛

[۱۲۰] صافات/سوره۳۷، آیه۱۴۳-۱۴۴.

و اگر او از تسبیح کنندگان نبود تا روز قیامت در شکم ماهی می‌ماند.»
او در سایهِ تسبیح پروردگار مشغول عفو خاصش شد. در این جا راه نجات مؤمنان را از غم و‌اندوه و گرفتاری و مشکلات همان راهی معرفی می‌کند که یونس (علیه‌السّلام) پیموده و آن اعتراف به خطا در پیشگاه حق، و تسبیح و تنزیه و توبه و بازگشت به سوی او است.

[۱۲۱] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ص۱۵۷-۱۶۶.

تسبیح یونس این بود که می‌گفت «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»
آیه دلالت دارد بر این که صرفاً تسبیح او باعث نجاتش شده و لازمه این گفتار آن است که یونس گرفتار شکم ماهی نشده باشد مگر به خاطر همین که خدا را منزه بدارد از آن معنائی که عملش حکایت از آن می‌کرد و در نتیجه از آن گرفتاری که عملش آن شده بود نجات یافته به ساحت عافیت و نجات قدم بگذارد.
از این بیان روشن می‌شود که عنایت کلام همه در این است که بفهماند تسبیح او در شکم ماهی مایه نجاتش شد.

نماز و وقت‌شناسی

«فسبحان الله حین تمسون و حین تصبحون و له الحمد فی السّموات و الارض و عشیّاً و حین تظهرون؛

[۱۲۲] روم/سوره۳۰، آیه۱۷.

منزه است خداوند به هنگامی که شام می‌کنید و صبح می‌کنید. و حمد و ستایش مخصوص اوست در آسمان و زمین، و تسبیح و تنزیه برای اوست به هنگام عصر و هنگامی که ظهر می‌کنید.»
از این که خداوند برای تسبیح اوقات مذکور را مخصوصاً یاد نموده برای آن است که اوقات تجدید نعمت پروردگار بوده و نعمتی چون روز تمام گشته و با غروب آفتاب شب که زمان آسایش است سر رسیده و بر اساس وقتی که مؤمنین از دنیا فارق شده و در آخرت وارد بهشت پروردگار می‌شوند به هنگام این انتقال حمد پروردگار و تسبیح او می‌نمایند «و آخر دعواهم ان الحمد لله ربّ العالمین.»

اوقات پنج‌گانه

و بعضی گویند آیه مذکور دلالت بر اوقات نمازهای پنج‌گانه دارد زیرا «حین تمسون» بر نماز مغرب و عشاء «حین تصبحون» بر نماز صبح و عشاء بر نماز عصر و «حین تظهرون» بر نماز ظهر دلالت می‌نماید.
و البتّه این تفسیر بهتر و با اوقات نماز که وقت ذکر است مناسب‌تر به نظر می‌رسد.

[۱۲۳] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۴۶۸.

و حمد و ستایش مخصوص ذات پاک او است در آسمان و زمین، و منزّه است به هنگام عصر، و هنگامی که وارد ظهر می‌شوید «و له الحمد فی السموات و الارض و عشیاًَ و حین تظهرون.»
به این ترتیب در این دو آیه چهار وقت برای تسبیح پروردگار بیان شده: آغاز شب «حین تمسون»؛ طلوع صبح «و حین تصبحون»؛ عصرگاهان «و عشیا.» و به‌هنگام زوال و ظهر «و حین تظهرون.» (توجّه داشته باشید که «عشیاً» و «حین تظهرون» عطف بر «حین تمسون» است و به موضوع تسبیح باز می‌گردد.)
امّا حمد از نظر مکان تعمیم یافته و پهنه آسمان و زمین را شامل شده است.
ذکر این چهار وقت در آیات فوق ممکن است کنایه از دوام و همیشگی تسبیح باشد، چنان که در فارسی می‌گوییم هر صبح و شام از فلان کس مراقبت کن (یعنی همیشه و در هر زمان).

پرسش و پاسخ

این احتمال نیز از ناحیه بعضی از مفسران اظهار شده است که اوقات چهارگانه فوق اشاره به وقتهای نماز است، ولی این سؤال را پاسخ نگفته‌اند که چرا به‌جای پنج وقت تنها از چهار وقت سخن گفته است (و از وقت عشا سخنی به میان نیامده).
ولی ممکن است پاسخ داده شود که چون وقت نماز مغرب و عشاء نسبتاً به هم نزدیک است، و فاصله میان آن دو در حدود یک الی یک ساعت و نیم می‌باشد هر دو یکجا آمده است، در حالی که فاصله وقت فضیلت ظهر و عصر نسبتاً زیاد و چند ساعت است.
امّا اگر تسبیح و حمد را به معنی وسیع کلمه در آیات فوق بگیریم محدود به نمازهای پنج‌گانه نخواهد شد، هر چند این نمازها از مصداق‌های روشن آن است.

[۱۲۴] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۳۸۳.

دیدگاه علامه طباطبایی

در تفسیر المیزان آمده: از این حمد و تسبیح چند نکته به‌دست می‌آید: اوّل این که تسبیح و تحمید در آیه شریفه انشائی، و از ناحیه خود خدای تعالی است، نه این که بخواهد خبر دهد از تسبیح تحمید دیگران، و یا برای دیگران انشاء کرده باشد، تا معنا «قولوا سبحان‌الله، و قولوا الحمدلله؛ خدا را تسبیح و تحمید کنید» باشد.
و این اوّلین بار نیست که خدا خود را تسبیح و تحمید گفته، بلکه در کلام مجیدش مکرر آمده.
نکته دوم این که مراد به تسبیح و تحمید معنای مطلق آن است، نه نمازهای واجب روزانه، که بیشتر مفسرین که کلمه (بگوییم) را در تقدیر گرفته‌اند پنداشته‌اند و گفته‌اند معنای آیه این است که بگویید «سبحان‌الله و الحمدالله».
صبح و عصر مخصوص تسبیح و سماوات و ارض و ظهر و شب مخصوص حمد شود. بلکه همه این اوقات مخصوص تسبیح، و همه مکان‌های مخصوص حمد است.

[۱۲۵] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۶۰.

محافظت بر نماز

«و الّذین هم علی صلواتهم، یحافظون، اولئک هم الوارثون؛

[۱۲۶] مومنون/سوره۲۳، آیه۹ و ۱۰.

و آنها که از نمازها مواظبت می‌نمایند، آنها وارثانند.»
در این آیه یکی از ویژگی مؤمنان را که محافظت بر نمازها است بیان کرده می‌گوید: آنها کسانی هستند که در حفظ نمازهای خویش می‌کوشند «و الذین هم علی صلواتهم یحافظون».
جالب این که: نخستین ویژگی مؤمنان را خشوع در نماز و آخرین صفت آنها را محافظت بر نماز شمرده است، از نماز شروع می‌شود و به نماز ختم می‌گردد چرا که نماز مهم‌ترین رابطه خلق و خالق است.
نماز برترین مکتب عالی تربیت است.
نماز وسیله بیداری روح و جان و بیمه کننده انسان در برابر گناهان است.
خلاصه نماز هرگاه با آدابش انجام گیرد زمینه مطمئن برای همه خوبی‌ها و نیکی‌ها خواهد بود.
«و الذین هم علی صلواتهم یحافظون» صلوات جمع صلاه (نماز) است و اگر فرموده: نماز را محافظت می‌کنند، خود قرینه این است که مراد محافظت بر عدد آن است، پس مؤمنین محافظت دارند که یکی از نمازهایشان فوت نشود و دائماً مراقب آنند، حقّ ایمان هم همین است که مؤمنین را به چنین مراقبتی بخواند.
و به همین جهت کلمه صلوه را در اینجا جمع آورد و در جمله: «فی صلوتهم خاشعون» مفرد برای این که خشوع در جنس نماز، و به طور مساوی شامل همه است دیگر لازم نیست که آن را جمع بیاورند.

[۱۲۷] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۶.

اذان

«و اذا نادیتم الی الصّلوه اتّخذوها هزواً و لعباً ذلک بانّهم قوم لا یعقلون؛

[۱۲۸] مائده/سوره۵، آیه۵۸.

اینان وقتی شما اذان نماز می‌گویید آن را وسیله تفریح خود گرفته بازیچه‌اش می‌پندارند، و این برای این است که مردمی بی‌خردند.»
صاحب المیزان می‌فرماید: مراد به «نادیتم» اذانی است که در اسلام قبل از هر نماز واجب یومیه تشریع شده است.
نقل شده که جمعی از یهود و بعضی از نصاری صدای مؤذن را که می‌شنیدند و یا قیام مسلمانان را به نماز می‌دیدند شروع به مسخره و استهزاء می‌کردند. قرآن مسلمانان را از طرح دوستی با این گونه افراد بر حذر داشت.

[۱۲۹] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۳۵.

پیام‌ها و نکته‌ها

۱ ـ هر گاه صدای مؤذن برای نماز بلند می‌شد خنده می‌کردند.
۲ ـ منظور از مسخره کردن متنفر ساختن مردم از نماز.
۳ ـ نمازگزاران را مورد استهزاء قرار می‌دادند.
۴ ـ نمازگزاران را جاهل و سبک عقل می‌خواندند.
۵ ـ اذان شعار بزرگ اسلام است.
۶ ـ هر ملتی در هر عصر و زمانی برای برانگیختن عواطف و احساسات افراد خود و دعوت آنها به وظایف فردی و اجتماعی شعاری داشته است و این موضوع در دنیای امروز به صورت گسترده‌تری دیده می‌شود.
۷ ـ در ادیان الهی نیز برای اعلان وقت عبادت یا تجمّع پیروان خود به علایم و نشانه‌های خاصی برمی‌خوریم یهود آواز کرنا و زرتشتیان روشن کردن آتش در بلندی‌ها و مسیحیان نوای ناقوس را برگزیده بودند.
۸ ـ اذان وسیله دعوت عمومی در مجامع اسلامی مترقّی شد. چون تمسخر کنندگان نماز و اذان و یا دیگر شعایر دینی باید طرد شوند و نباید با آنان روابط دوستی برقرار کرد معلوم می‌شود تمسخر نماز و اذان و دیگر شعایر، از گناهان بزرگ است.
۹ ـ اذان در صدر اسلام، اذان اعلامی بود یعنی با آن نه تنها وقت نماز اعلام می‌شد بلکه برای تجمّع مسلمانان در کارهای بزرگ و عمومی اسلامی مثل جنگ و جهاد و… هم استفاده می‌شد.
۱۰ ـ اذان مقدمه‌ای برای معراج مؤمن به سوی خدا می‌شود.
۱۱ ـ مؤذن با اذانش، خود و دیگران را در دنیا و آخرت مشمول رحمت الهی می‌کند.
۱۲ ـ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: همانا مؤذن مادامی که اذان می‌گوید همانند شهیدی است که در خون خود غوطه‌ور است، اذان آوای بلند توحید است.
۱۳ ـ اذان شعاری است که با نام الله، شروع می‌شود و با نام الله پایان می‌پذیرد.
۱۴ ـ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: اذان‌گویان در روز رستاخیز از دیگران به‌اندازه یک سر و گردن بلندترند.
۱۵ ـ صدای اذان که به هنگام نماز در مواقع مختلف از ماذنه شهرهای اسلامی طنین‌افکن می‌شود مانند ندای آزادی و نسیم حیات بخش استقلال و عظمت، گوش‌های مسلمانان راستین را نوازش می‌دهد و صدای اذان بر جان بدخواهان رعشه و اضطراب می‌افکند.
۱۶ ـ اذان یکی از رموز بقای اسلام است.

[۱۳۰] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۳۸.

۱۷ ـ اذان از طریق وحی به پیامبر تعلیم داده شد.
۱۸ ـ امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید هنگامی که جبرئیل اذان را آورد سر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر دامان علی (علیه‌السّلام) بود جبرئیل اذان و اقامه را به پیامبر تعلیم داد هنگامی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سر خود را برداشت از علی سؤال کرد آیا صدای اذان جبرئیل را شنیدی؟ عرض کرد: آری، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بار دیگر پرسید آیا آن را به خاطر سپردی؟ گفت: آری، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: بلال را که صدای رسایی داشت حاضر کن و اذان و اقامه را به او تعلیم بده. علی (علیه‌السّلام) بلال را حاضر کرد و اذان و اقامه را به او تعلیم داد.

[۱۳۱] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۳۹.

۱۹ ـ تمسخر اذان، نماز و دیگر شعایر دینی از گناهان بزرگ. چون تمسخر کنندگان نماز و اذان و یا دیگر شعایر دینی باید طرد شوند و نباید با آنان روابط دوستی برقرار کرد معلوم می‌شود تمسخر نماز و اذان و دیگر شعایر، از گناهان بزرگ است
۲۰ـ نماز و اذان از ارکان اساسی دین و شعایر مقدس آن است.

[۱۳۲] قرائتی، محسن، تفسیر راهنما، ج۴، ص۴۶۰.

۲۱ ـ اعتراف صریح یکی از رجال معروف انگلستان است که در برابر جمعی از مسیحیان چنین اظهار می‌داشت تا هنگامی که نام محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در ماذنه‌ها بلند و کعبه پابرجاست و قرآن رهنما و پیشوای مسلمانان است امکان ندارد پایه‌های سیاست ما در سرزمین‌های اسلامی استوار و برقرار گردد.

صوت زیبا

بدیهی است همان طور که باطن اذان و محتویات آن زیبا است باید کاری کرد که به صورت زیبا و صدای خوب ادا شود نه اینکه حسن باطن به خاطر نامطلوبی ظاهر آن پایمال گردد.

[۱۳۳] شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۳۸.

جهت قبله

«و من حیث خرجت فولّ وجهک شطر المسجد الحرام و انّه للحقّ من ربّک و ما الله به غافل عمّا تعملون؛

[۱۳۴] بقره/سوره۲، آیه۱۴۶.

از هر کجا (و از هر شهر و نقطه‌ای) خارج شدی (به هنگام نماز) روی خود را به‌جانب مسجدالحرام کن. این فرمان دستور حقی است از طرف پروردگار تو، و خداوند از کردار شما غافل نیست.»
در آیه فوق تغییر قبله و لزوم و توجه به کعبه تکرار شده و به‌عنوان یک فرمان مذکور و یک امر حق از طرف پروردگار معرفی گردیده است و در آیه بعدش برای سومین بار روی این مسئله تکیه شده است.
این تاکیدات پی در پی همگی حاکی از این حقیقت است که مسئله تغییر قبله و نسخ این حکم در میان مسلمانان گران و سنگین و در میان دشمنان لجوج دستاویزی برای سمپاشی بود.

پیام‌ها و نکته‌ها

۱ ـ تغییر قبله موجب کوتاه شدن زبان مخالفان
۲ ـ تغییر قبله یک نوع تربیت و تکامل نعمت پروردگار بود.
۳ ـ تغییر قبله سبب شد که مسلمانان با انضباط اسلامی آشنا شوند و از تقلید و تعصب دور گردند و هدایت یابند.
۴ ـ تغییر قبله همزمان با تشکیل حکومت اسلامی بعد از هجرت پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) بود.
۵ ـ تغییر قبله و نماز خواندن به سوی مسجدالحرام، زمینه اتمام نعمت خدا بر مؤمنان.
۶ ـ تغییر قبله باعث شد که مسلمانان متوجه قدیمی‌ترین خانه توحید شدند و به این ترتیب یک مرحله تکامل و تربیت تحقق یافت.

قبله مسلمانان

قبله بودن مسجدالحرام و یا کعبه جلوه‌ای از ربوبیت الهی.
کفایت جهت قبله به هنگام نماز.
نظارت دقیق و همه جانبه خداوند نسبت به اعمال انسان.
تهدید خداوند نسبت به متخلّفین از پیروی پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در مورد قبله.
تعیین مسجدالحرام و یا کعبه به‌عنوان قبله، حق و از جانب پروردگار است.

[۱۳۵] قرائتی، محسن، تفسیر راهنما، ج۱، ص۳۸۵.

مسلمانان هر جا که باشند هنگام اقامه نماز باید مسجدالحرام و یا کعبه را قبله قرار دهند.
تغییر قبله از مسجد الاقصی به مسجدالحرام از نقاط عطف تاریخ صدر اسلام است.
تغییر قبله و نماز خواندن به سوی مسجدالحرام زمینه هدایت مؤمنان.
خانه کعبه که در مکه معظمه می‌باشد قبله است و باید روبروی آن نماز خواند ولی کسی که دور است اگر طوری بایستد که بگویند رو به قبله نماز می‌خواند کافی است.
کارهای دیگری مانند سر بریدن حیوانات باید رو به قبله انجام گیرد.
مسلمانان باید در عبادت رو به کعبه کنند حتی در کارهایی همچون خواب، خوراک، هنگام وضو گرفتن و…

نماز از روی کسالت

«انّ المنافقین یخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الی الصّلاه قاموا کسالی یراؤون النّاس و لا یذکرون الله الاّ قلیلاً؛

[۱۳۶] نساء/سوره۴، آیه۱۴۲.

منافقان می‌خواهند خدا را فریب دهند، در حالی که او آنها را فریب می‌دهد و هنگامی که به نماز برمی‌خیزند با کسالت برمی‌خیزند و در برابر مردم ریا می‌کنند و خدا را جز‌ اندکی یاد نمی‌نمایند.»

صفات منافقان

۱ ـ آنها برای رسیدن به اهداف شوم خود از راه خدعه و نیرنگ وارد می‌شوند و حتی می‌خواهند: به خدا خدعه و نیرنگ زنند در حالی که در همان لحظات که در صدد چنین کاری هستند در یک نوع خدعه واقع شده‌اند زیرا برای به‌دست آوردن سرمایه‌های ناچیزی سرمایه‌های بزرگ وجود خود را از دست می‌دهند.
۲ ـ آنها از خدا دورند و از راز و نیاز با او لذت نمی‌برند و به همین دلیل: «و اذ اقاموا الی الصلوه قاموا کسالی؛ هنگامی که به نماز برخیزند سر تا پای آنها غرق کسالت و بی‌حالی است.»
۳ ـ آنها چون به خدا و وعده‌های بزرگ او ایمان ندارند اگر عبادت یا عمل نیکی انجام دهند آن نیز از روی ریا است نه به خاطر خدا. «یراؤون الناس»
۴ ـ آنها اگر ذکری هم بگویند و یادی از خدا کنند از صمیم دل و از روی آگاهی و بیداری نیست و اگر هم باشد بسیار کم است.
«و لا یذکرون الله الا قلیلا»
۵ ـ آنها افراد سرگردان و بی‌هدف و فاقد برنامه و مسیر مشخص‌اند نه جزو مؤمنانند و نه در صف کافران.!

[۱۳۷] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۳۲.

ثابت بودن وقت نماز

«فاقیموا الصّلوه انّ الصّلوه کانت علی المؤمنین کتاباً موقوتاً؛

[۱۳۸] نساء/سوره۴، آیه۱۰۳.

نماز ا برپا دارید که راستی نماز وظیفه ثابت و معینی است برای مؤمنان.» سرّ این همه سفارش و دقت را درباره نماز چنین بیان می‌دارد. زیرا نماز وظیفه ثابت و لایتغیری برای مؤمنان است.
کلمه (موقوت) از ماده وقت است بنابراین معنی آیه چنین است که اگر ملاحظه می‌کنید حتی در میدان جنگ مسلمانان باید این وظیفه اسلامی را انجام دهند به خاطر آن است که نماز اوقات معینی دارد که نمی‌توان از آن تخلف کرد.
ولی در روایات متعددی که در ذیل آیه وارد شده است موقوتاً به معنی ثابتاً و واجباً تفسیر شده است که البته آن هم با مفهوم آیه سازگار است و نتیجه آن با معنی اول تقریباً یکی است.

فلسفه نماز اول وقت

سؤال: بعضی می‌گویند ما منکر فلسفه و اهمیت نماز و اثرات تربیتی آن نیستیم اما چه لزومی دارد که در اوقات معینی انجام شود آیا بهتر نیست که مردم آزاد گذارده شوند و هر کس به هنگام فرصت و آمادگی روحی این وظیفه را انجام دهد؟
پاسخ: تجربه نشان داده که اگر مسائل تربیتی تحت انضباط و شرایط معین قرار نگیرد عده‌ای آن را به‌دست فراموشی می‌سپارند و اساس آن به کلّی متزلزل می‌گردد این گونه مسائل حتماً باید در اوقات معین و تحت انضباط دقیق قرار گیرد تا هیچ کس عذر و بهانه‌ای برای ترک کردن آن نداشته باشد به‌خصوص این که انجام این عبادات در وقت معین مخصوصاً به‌صورت دسته جمعی دارای شکوه و تاثیر و عظمت خاصی است که قابل انکار نمی‌باشد و در حقیقت یک کلاس بزرگ انسان‌سازی تشکیل می‌دهد.

[۱۳۹] مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج۴، ص۱۰۵-۱۰۶.

تحریم نماز در حال مستی

«یا ایّها الّذین آمنوا لا تقربوا الصّلوه و انتم سکاری حتّی تعلموا ما تقولون؛

[۱۴۰] نساء/سوره۴، آیه۴۳.

ای کسانی که ایمان آورده‌اید در حالی که مست هستید به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه می‌گوئید.»
تحریم نماز در حال مستی، یعنی افراد مست نمی‌توانند مشغول اداء فریضه نماز شوند و نماز آنها در این حال باطل است فلسفه آن هم روشن است زیرا نماز گفتگوی بنده و راز و نیاز او با خدا است و باید در نهایت هوشیاری انجام گردد و افراد مست از این مرحله دور و بیگانه‌اند.
اصولاً برای ریشه‌کن ساختن یک مفسده اجتماعی و اخلاقی که محیط به‌طور عمیق به آن آلوده شده است راهی بهتر از این روش نیست که افراد را تدریجاً آماده کنند و سپس حکم نهایی اعلام گردد، ضمناً باید توجه داشت آیه فوق به هیچ وجه دلالت بر اجازه نوشیدن خمر ندارد بلکه تنها درباره مستی در حال نماز سخن گفته، و در مورد غیر نماز سکوت اختیار کرده تا مرحله نهایی حکم فرا رسد.
البته با توجه به این که اوقات پنج‌گانه نماز مخصوصاً در آن زمان که معمولاً در پنج وقت انجام می‌شد فاصله چندانی با هم ندارند، خواندن نماز در حال هوشیاری، لازمه‌اش این است که در فاصله این اوقات از نوشیدن مایعات مست‌ کننده به‌کلی صرف نظر شود زیرا غالباً مستی آن تا موقع نماز ادامه می‌یابد و حالت هوشیاری پیدا نمی‌شود بنابراین حکم آیه فوق شبیه یک تحریم همیشگی و مستمر است.
این موضوع نیز لازم به یادآوری است که در روایات متعددی که در کتب شیعه و اهل تسنن وارد شده آیه فوق به (مستی خواب) تفسیر شده یعنی در حالی که هنوز کاملاً بیدار نشده‌اید شروع به نماز نکنید تا بدانید چه می‌گویید.
ولی چنین به نظر می‌رسد که این تفسیر از مفهوم (حتی تعلموا ما تقولون) استفاده شده است اگر چه در معنی سکاری داخل نباشد.
به عبارت دیگر از جمله (تا بدانید چه می‌گویید) استفاده می‌شود نماز خواندن در هر حالی که انسان از هوشیاری کامل برخوردار نباشد ممنوع است، خواه حالت مستی باشد یا باقیمانده حالت خواب.
ضمناً از این جمله نیز می‌توان استفاده کرد که بهتر است در حال کسالت و کمی توجه نیز انسان نماز نخواند زیرا حالت فوق به‌صورت ضعیف در او وجود دارد و شاید به همین جهت است که در روایتی از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل شده که فرمود: در حالتی که کسل هستید یا چرت‌آلود یا سنگین، مشغول نماز نشوید زیرا خداوند مؤمنان را از نماز خواندن در حال مستی نهی کرده است.

[۱۴۱] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۵۰۳.

اهمیت نماز ظهر و مراقبت بر نمازها

«حافظوا علی الصّلوات و الصّلوه الوسطی و قوموا لله قانتین؛

[۱۴۲] بقره/سوره۲، آیه۲۳۸.

در انجام همه نمازها و نماز میانی (ظهر) کوشش و مواظبت کنید، در حال عبادت و خضوع‌کنان برای خدا به پا خیزید.»

شان نزول

جمعی از منافقان گرمی هوا را بهانه برای ایجاد تفرقه در صفوف مسلمین قرار داده بودند و در نماز جماعت شرکت نمی‌کردند و به دنبال آنها نیز بعضی دیگر از شرکت در جماعت خودداری کرده بودند و جماعت مسلمین تقلیل یافته بود پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از این امر بسیار ناراحت شد و آنها را تهدید به مجازات شدید کرد زید بن ثابت نیز نقل می‌کند که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در گرمای فوق‌العاده نیمروز نماز ظهر را با جماعت می‌گذارد و این کار برای یاران او بسیار سنگین بود که آیه فوق نازل شد و اهمیت نماز ظهر را به‌خصوص بیان کرد.
بر نمازهای واجب در اوقات و ارکان آنها مداومت کنید.
نماز وسیله‌ای است که انسان را با آفریدگار جهان مربوط می‌سازد و در صورتی که با شرایط صحیح انجام گیرد دل را لبریز از عشق و محبت خدا می‌کند.
در پرتو نماز انسان بهتر می‌تواند خود را از گناهان و آلودگی‌ها و نافرمانی پروردگار حفظ کند، لذا این آیه تاکید می‌کند که مسلمانان در به پا داشتن این فریضه بزرگ کوشا باشند و آن را با خشوع و خضوع و توجه کامل را بجا آورند مخصوصاً روی نماز وسطی تکیه کرده به محافظت آن دستور خاص می‌دهد.
تاکید این آیه بر نماز شاید سرش این باشد که مبادا امور دنیوی و طبیعی که مهم آنها همان امر ازدواج است شما را از یاد خدا غافل گرداند این است که می‌فرماید: بر حفظ تمامی نمازهای پنج‌گانه و بالخصوص نمازی که در وسط نمازهای پنج‌گانه واقع است بکوشید.

جایگاه قنوت

امام باقر (علیه‌السّلام) می‌فرماید: و القنوت، هو الدعاء فی الصّلوه فی حال قیام. قنوت، دعا در نماز، در حال قیام است.
نمازگزار را امر به مداومت و استقامت و ایستادگی و پایداری بر تمام نمازها می‌کند که جداً بایستی مراعات نمازها را بنماید.

نمازهای پنج‌گانه

«فاصبر علی ما یقولون و سبّح بحمد ربّک قبل طلوع الشّمس و قبل غروبها و من انآیء اللّیل فسّبح و اطراف النّهار لعلّک ترضی؛

[۱۴۳] طه/سوره۲۰، آیه۱۳۰.

بنابراین در برابر آن‌چه آنها گویند صبر کن و قبل از طلوع آفتاب و پیش از غروب آن و همچنین در اثناء شب و اطراف روز تسبیح حمد پروردگارت را بجا آور تا خشنود شوی.»
روی سخن را به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کرده می‌گوید: اکنون که بنا نیست این بدکاران فوراً مجازات شوند و تو در برابر آن‌ چه آنها می‌گویند صابر و شکیبا باشد.

[۱۴۴] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۶۸.

برای تقویت روحیه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و تسلی خاطر او دستور راز و نیاز با خدا و نماز و تسبیح را می‌دهد و می‌گوید قبل از طلوع آفتاب و پیش از غروب آن همچنین در اثناء شب و اطراف روز تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور تا راضی و خشنود شوی و قلب تو در برابر سخنان دردآور آنها ناراحت نشود.
در واقع نتیجه حمد و تسبیح پروردگار شکیبایی در مقابل گفته آنهاست چرا که این حمد و تسبیح و نمازهای شب و روز پیوند انسان را با خدا آن چنان محکم می‌کند که به هیچ چیزی جز او نمی‌اندیشد، از حوادث سخت نمی‌هراسد و با داشتن چنین تکیه‌گاه محکمی از دشمنان واهمه نمی‌کند و به این ترتیب آرامش و اطمینان روح و جان او را فرا می‌گیرد.

[۱۴۵] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۷۰.

نماز و ذکر خدا به‌شرطی مایه آرامش است که با حضور قلب و آداب کامل انجام گیرد.

[۱۴۶] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۷۰.

قبولی نمازهای گذشته

«و ما کان الله لیضیع ایمانکم؛

[۱۴۷] بقره/سوره۲، آیه۱۴۳.

خدا ایمان شما را ضایع نمی‌کند.»
از این جمله استفاده می‌شود که محال است خداوند دستوری دهد و عملی بر طبق آن انجام یابد و سپس آن را ضایع گرداند چه این که انجام عمل مزبور در آن زمان فایده و فلسفه و مصلحتی داشت و چنین عملی هرگز ضایع شدنی نخواهد بود اگر چه در زمان بعد مصلحت ایجاب نمود که حکم تازه‌ای صادر نماید.

[۱۴۸] مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج۱، ص۳۵۸.

مراد از ایمان در آیه

نمازهای خوانده شده به‌سوی بیت المقدس (قبل از تغییر قبله) مورد پذیرش خداوند بوده است.
مراد از ایمان به مناسبت قبله و تغییر آن نماز می‌باشد که از باب اطلاق سبب به‌جای مسبّب است چون اقامه نماز مؤمنان به سوی بیت المقدس مسبّب از ایمان آنان بوده است.
امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «ما کان الله لیضیع ایمانکم.»

[۱۴۹] قرائتی، محسن، تفسیر راهنما، ج۱، ص۳۷۳.

منظور نماز است.
موضوع بحث اهتمام کتاب و سنت است به نماز و محتوا و مطالب نماز اگر به‌واژه دیگری غیر از (صلوه) که بیانگر معنای نماز است توجه کنیم معلوم خواهد شد که نماز چقدر بار معنوی دارد.
در آیه فوق آمده است: «ما کان الله لیضیع ایمانکم» اگر قبله شما از بیت المقدس به‌جانب کعبه تغییر یافت گمان نکنید نمازهای قبلی شما از اعتبار افتاده است.
می‌بینیم که در این آیه از نماز به ایمان تعبیر کرده است.

فلسفه طهارات ثلاث

«یا ایّها الّذین آمنوا اذا قمتم الی الصّلوه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق و امسحوا برؤوسکم و ارجلکم الی الکعبین و ان کنتم جنباً فاطّهّروا و ان کنتم مرضی او علی سفر او جاء احد منکم من الغائط او لمستم النّساء فلم تجدوا مآءً فتیمّموا صعیداً طیّباً فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم منه ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج و لکن یرید لیطهّرکم و لیتمّ نعمته علیکم لعلّکم تشکرون؛

[۱۵۰] مائده/سوره۵، آیه۶.

‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید هنگامی که برای نماز بپا خاستید صورت و دست‌ها را تا آرنج بشویید و سر و پاها را تا مفصل (یا برآمدگی پشت پا) مسح کنید و اگر جنب باشید خود را بشویید (غسل کنید) و اگر بیمار یا مسافر باشید یا یکی از شما از محل پستی آمده (قضای حاجت کرده) یا با زنان تماس گرفته باشید (آمیزش جنسی کرده‌اید) و آب (برای غسل یا وضو) نیابید با خاک پاکی تیمم کنید و از آن بر صورت (پیشانی) و دست‌ها بکشید، خداوند نمی‌خواهد مشکلی برای شما ایجاد کند بلکه می‌خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید شاید شکر او را بجا آورید.»

پاک‌سازی جسم و جان

در این آیه به (طیبات روح) و آنچه باعث پاکیزگی جان انسان می‌گردد اشاره شده است و قسمت قابل ملاحظه‌ای از احکام وضو و غسل و تیمّم که موجب صفای روح است تشریح گردیده، نخست خطاب به افراد باایمان کرده، احکام وضو را به این ترتیب بیان می‌کند:
‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید هنگامی که برای نماز به پا خاستید صورت و دست‌های خود را تا آرنج بشوئید و قسمتی از سر و همچنین پا را تا مفصل (یا برآمدگی روی پا) مسح کنید.

فلسفه وضو

شک نیست که وضو دارای دو فایده روشن است: فایده بهداشتی و فایده اخلاقی و معنوی، از نظر بهداشتی شستن صورت و دست‌ها آن هم پنج بار و یا لااقل سه بار در شبانه‌روز اثر قابل ملاحظه‌ای در نظافت بدن دارد مسح کردن بر سر و روی پاها که شرط آن رسیدن آب به موها یا پوست تن است سبب می‌شود که این اعضا را نیز پاکیزه بداریم و همان طور که در فلسفه غسل اشاره خواهیم کرد تماس آب با پوست بدن اثر خاصی در تعادل اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک دارد.
و از نظر اخلاقی و معنوی چون با قصد قربت و برای خدا انجام می‌شود اثر تربیتی دارد مخصوصاً چون مفهوم کنایی آن این است که از فرق تا قدم در راه اطاعت تو گام برمی‌دارم مؤید این فلسفه اخلاقی و معنوی است.
در روایتی از امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السّلام) می‌خوانیم: «انما امر بالوضوء و بدء به لان یکون العبد طاهراً اذا قام بین یدی الجبار، عند مناجاته ایاه، مطیعاً له فیما امره، نقیاً من الادناس و النجاسه، مع ما فیه من ذهاب الکسل، و طرد النعاس و تزکیه الفؤاد للقیام بین یدی الجبار؛ برای این دستور وضو داده شده و آغاز عبادت با آن است که بندگان هنگامی که در پیشگاه خدا می‌ایستند و با او مناجات می‌کنند پاک باشند و دستورات او را بکار بندند از آلودگی‌ها و نجاست‌ها برکنار شوند علاوه بر این وضو سبب می‌شود که آثار خواب و کسالت از انسان برچیده شود و قلب برای قیام در پیشگاه خدا نور و صفا یابد.»

[۱۵۱] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۲۵۷.

از توضیحاتی که درباره فلسفه غسل خواهیم گفت نیز فلسفه وضو روشن‌تر می‌شود.

فلسفه غسل

بعضی می‌پرسند: چرا اسلام دستور می‌دهد که به هنگام جنب شدن تمام بدن را بشویند در حالی که فقط عضو معینی آلوده می‌شود و آیا میان بول کردن و خارج شدن منی تفاوتی هست که در یکی فقط محل را باید شست و در دیگری تمام بدن را؟
این سؤال یک پاسخ اجمالی دارد و یک پاسخ مشروح:
پاسخ اجمالی آن این است که خارج شدن منی از انسان یک عمل موضعی نیست (مانند بول و سایر زوائد) به دلیل اینکه اثر آن در تمام بدن آشکار می‌گردد و تمام سلول‌های بدن به دنبال خروج آن در یک حالت سستی مخصوص فرو می‌روند و این خود نشانه تاثیر آن روی تمام اجزاء بدن است.
توضیح این که: طبق تحقیقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتی وجود دارد که تمام فعالیت‌های بدن را کنترل می‌کندکند (اعصاب سمپاتیک) و (اعصاب پاراسمپاتیک) این دو رشته اعصاب در سراسر بدن انسان و در اطراف تمام دستگاه‌ها و جهازات داخلی و خارجی گسترده‌اند وظیفه اعصاب سمپاتیک (تند کردن) و به فعالیت واداشتن دستگاه‌های مختلف بدن است و وظیفه اعصاب (پاراسمپاتیک) (کند کردن) فعالیت آنهاست در واقع یکی نقش (گاز) اتومبیل و دیگری نقش (ترمز) را دارد و از تعادل فعالیت این دو دسته اعصاب نباتی دستگاه‌های بدن به‌طور متعادل کار می‌کند.
گاهی جریان‌هایی در بدن رخ می‌دهد که این تعادل را به هم می‌زند، از جمله این جریان‌ها مسئله (ارگاسم) (اوج لذّت جنسی) است که معمولاً مقارن خروج منی صورت می‌گیرد.
در این موقع سلسله اعصاب پاراسمپاتیک (اعصاب ترمز کننده) بر اعصاب سمپاتیک (اعصاب محرک) پیشی می‌گیرد و تعادل به شکل منفی به هم می‌خورد.
این موضوع نیز ثابت شده است که از جمله اموری که می‌تواند اعصاب سمپاتیک را بکار وادارد و تعادل از دست رفته را تامین کند تماس آب با بدن است و از آن جا که تاثیر (ارگاسم) روی تمام اعضای بدن به‌طور محسوس دیده می‌شود و تعادل این دو دسته اعصاب در سراسر بدن به هم می‌خورد دستور داده شده است که پس از آمیزش جنسی یا خروج منی تمام بدن با آب شسته شود و در پرتو اثر حیات بخش آن تعادل کامل در میان آن دو دسته اعصاب در سراسر بدن برقرار گردد. و اینکه می‌بینیم در خبری از امام علی بن موسی‌الرضا (علیه‌السّلام) نقل شده که فرمود: ان الجنابه خارجه من کل جسده فلذلک وجب علیه تطهیر جسده کله؛

[۱۵۲] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۶۶.

جنابت از تمام بدن بیرون می‌آید و لذا باید تمام بدن را شست» گویا اشاره به همین موضوع است.
البته فایده غسل منحصر به این نیست بلکه غسل کردن علاوه بر این یک نوع عبادت و پرستش نیز می‌باشد که اثرات اخلاقی آن قابل انکار نیست و به همین دلیل اگر بدن را بدون نیّت و قصد قربت و اطاعت فرمان خدا بشویند غسل صحیح نیست در حقیقت به هنگام خروج منی یا آمیزش جنسی هم روح متاثر می‌شود و هم جسم. روح به سوی شهوات مادی کشیده می‌شود و جسم به سوی سستی و رکود غسل جنابت که هم شستشوی جسم است و هم به علت اینکه به‌قصد قربت انجام می‌یابد شستشوی جان است، اثر دوگانه‌ای در آن واحد روی جسم و روح می‌گذارد تا روح را به سوی خدا و معنویت سوق می‌دهد و جسم را به‌سوی پاکی و نشاط و فعالیت.
از همه اینها گذشته وجوب غسل جنابت یک الزام اسلامی برای پاک نگه‌داشتن بدن و رعایت بهداشت در طول زندگی است زیرا بسیارند کسانی که از نظافت خود غافل می‌شوند ولی این حکم اسلامی آنها را وادار می‌کند که در فواصل مختلفی خود را شستشو دهند و بدن را پاک نگاه‌ دارند این موضوع اختصاصی به مردم اعصار گذشته ندارد در عصر و زمان ما نیز بسیارند کسانی که به علل مختلفی از نظافت و بهداشت بدن غافل‌اند. (البته این حکم به‌صورت یک قانون کلی و عمومی است حتی کسی را که تازه بدن خود را شسته، شامل می‌شود). .. مجموعه جهات سه گانه فوق روشن می‌سازد که چرا باید به هنگام خروج منی (در خواب یا بیداری) و همچنین آمیزش جنسی (اگر چه منی خارج نشود) غسل کرد و تمام بدن را شست.
در پایان آیه برای اینکه روشن شود هیچ گونه سخت‌گیری در دستورات گذشته در کار نبوده بلکه همه آنها به خاطر مصالح قابل توجهی تشریع شده است، می‌فرماید:
«ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج و لکن یرید لیطهرکم و لیتم نعمته علیکم لعلکم تشکرون.» خداوند نمی‌خواهد شما را به زحمت بیفکند، بلکه می‌خواهد شما را پاکیزه سازد و نعمت خود را بر شما تمام کند تا سپاس نعمت‌های او را بگویید.
در حقیقت جمله‌های فوق بار دیگر این واقعیت را تاکید می‌کند که تمام دستورهای الهی و برنامه‌های اسلامی به خاطر مردم و برای حفظ منافع آنها قرار داده شده و به هیچ وجه هدف دیگری در کار نبوده است خداوند می‌خواهد با این دستورها هم طهارت معنوی و هم جسمانی برای مردم فراهم شود.
ضمناً باید توجه داشت که جمله «ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج؛ خداوند نمی‌خواهد تکلیف طاقت‌فرسایی بر دوش شما بگذارد» گرچه در ذیل احکام مربوط به غسل و وضو و تیمم ذکر شد اما یک قانون کلی را بیان می‌کند، که احکام الهی در هیچ مورد به‌صورت تکلیف شاق و طاقت‌فرسا نیست بنابراین اگر مشاهده کنیم که پاره‌ای از تکالیف در مورد بعضی از اشخاص صورت مشقت‌باری به خود بگیرد و غیر قابل تحمل می‌شود آن حکم در مورد آنها (به دلیل همین آیه) استثناء می‌خورد و ساقط می‌شود مثلاً اگر روزه برای افرادی همچون پیر مردان و پیر زنان ناتوان و امثال آنها مشقت‌بار گردد به دلیل همین آیه روزه بر آنها واجب نیست.
البته نباید فراموش کرد که پاره‌ای از دستورات ذاتاً مشکل است و باید به خاطر مصالح مهمی که در آن است مشکلات را تحمل کرد همانند حکم جهاد با دشمنان حق.

فلسفه تیمم

بسیاری می‌پرسند دست زدن به روی خاک و به پیشانی و پشت دست‌ها کشیدن چه فایده‌ای می‌تواند داشته باشد؟ به خصوص اینکه می‌دانیم بسیاری از خاک‌ها آلوده‌اند و ناقل میکروب‌ها.
در پاسخ این گونه ایرادها باید به دو نکته توجه داشت:

فایده اخلاقی

تیمّم یکی از عبادات است، و روح عبادت به معنی واقعی کلمه در آن منعکس می‌باشد زیرا انسان پیشانی خود را که شریفترین عضو بدن است با دستی که بر خاک زده لمس می‌کند تا فروتنی و تواضع خود را در پیشگاه او آشکار سازد یعنی پیشانی من و همچنین دست‌های من در برابر تو تا آخرین حد خاضع و متواضعند، و به دنبال این کار متوجه نماز و یا سایر عباداتی که مشروط به وضو و غسل است می‌شود و به این ترتیب «در پرورش روح تواضع و عبودیت و شکرگزاری بندگان اثر می‌گذارد.

فایده بهداشتی

امروز ثابت شده که خاک به خاطر داشتن باکتری‌های فراوان می‌تواند آلودگی‌ها را از بین ببرد این باکتری‌ها که کار آنها تجزیه کردن مواد آلی و از بین بردن انواع عفونت‌ها است معمولاً در سطح زمین و اعماق کم که از هوا و نور آفتاب بهتر می‌توانند استفاده کنند فراوانند به همین دلیل هنگامی که لاشه‌های حیوانات و یا بدن انسان پس از مردن زیر خاک دفن می‌شود و همچنین مواد آلوده گوناگونی که روی زمین‌ها می‌باشد در مدت نسبتاً کوتاهی تجزیه شده و بر اثر حمله باکتری‌ها کانون عفونت از هم متلاشی می‌گردد مسلم است اگر این خاصیت در خاک نبود کره زمین در مدت کوتاهی مبدل به یک کانون عفونت می‌شد اصولاً خاک خاصیتی شبیه مواد «آنتی بیوتیک» دارد و تاثیر آن در کشتن میکروب‌ها فوق العاده زیاد است.
بنابراین خاک پاک نه تنها آلوده نیست بلکه از بین برنده آلودگی‌ها است و می‌تواند از این نظر تا حدودی جانشین آب شود، با این تفاوت که آب حلاّل است، یعنی میکروب‌ها را حل کرده و با خود می‌برد ولی خاک میکرب‌کش است. اما باید توجه داشت که خاک تیمم کاملاّ پاک باشد همان طور که قرآن در تعبیر جالب خود می‌گوید: (طیباً).
قابل توجه این که تعبیر به (صعید) که از ماده (صعود) گرفته شده اشاره به این است که بهتر است خاک‌های سطح زمین برای این کار انتخاب شود همان خاک‌هایی که در معرض تابش آفتاب و مملوّ از هوا و باکتری‌های میکروب‌کش است اگر چنین خاکی طیب و پاکیزه نیز بود تیمم با آن اثرات فوق را دارد بدون اینکه کمترین زیانی داشته باشد.

اوقات نمازهای واجب

«اقم الصّلوه لدلوک الشّمس الی غسق اللّیل و قران الفجر انّ قران الفجر کان مشهوداً؛

[۱۵۳] اسراء/سوره۱۷، آیه۷۸.

نماز را از زوال خورشید تا نهایت تاریکی شب (نیمه شب) برپادار، و همچنین قرآن فجر (نماز صبح) را، چرا که قرآن فجر مورد مشاهده (فرشتگان شب و روز) است.»
در آیات مورد بحث به مسئله نماز و توجه به خدا و نیایش می‌پردازد که عامل مؤثری برای مبارزه با شرک است و وسیله‌ای برای طرد هر گونه وسوسه شیطانی از دل و جان آدمی.
آری نماز است که انسان را به یاد خدا می‌اندازد گرد و غبار گناه را از دل و جانش می‌شوید و وسوسه‌های شیطانی را طرد می‌کند.
نخست می‌گوید: نماز را برپادار به هنگام زوال آفتاب تا نیمه شب و همچنین قرآن فجر (نماز صبح) را، چرا که این نماز مورد توجه فرشتگان شب و روز است. اقم الصلوه لدلوک الشمس الی غسق اللیل و قرآن الفجر ان قرآن الفجر کان مشهوداً (دلوک شمس) به معنی زوال آفتاب از دائره نصف النهار است که وقت ظهر می‌باشد، و در اصل از ماده (دلک) به معنی مالیدن گرفته شده چرا که انسان در آن موقع بر اثر شدت تابش آفتاب چشم خود را می‌مالد و یا از دلک به معنی متمایل شدن است چرا که خورشید در این موقع از دائره نصف النهار به سمت مغرب متمایل می‌شود و یا اینکه انسان دست خود را در مقابل آفتاب حایل می‌کند، گوئی نور آن را از چشم خود کنار می‌زند و متمایل می‌سازد.

روایاتی در اوقات نمازها

به هر حال در روایتی که از منابع اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) به ما رسیده (دلوک) به همین معنی زوال خورشید تفسیر شده است در روایتی از امام صادق (علیه‌السّلام) می‌خوانیم که (عبید بن زراره) از تفسیر همین آیه از امام (علیه‌السّلام) سؤال کرد امام فرمود: (خداوند) چهار نماز بر مسلمانان واجب کرده است که آغاز آن وقت زوال شمس (ظهر) و پایان آن نیمه شب است.

[۱۵۴] حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ج۳، ص۱۱۵.

و امّا (غسق اللیل) با توجه به اینکه غسق شدن ظلمت است، و تاریکی شب در نیمه شب از هر وقت متراکم‌تر می‌باشد این کلمه روی هم رفته (نیمه شب) را می‌رساند.
(قرآن) به معنی چیزی است که قرائت می‌شود و (قرآن فجر) روی هم رفته اشاره به نماز فجر است.
به همین دلیل آیه فوق از آیاتی است که اشاره اجمالی به وقت نمازهای پنج‌گانه می‌کند و با انضمام به سایر آیات قرآن در زمینه وقت نماز و روایات فراوانی که در این رابطه وارد شده، وقت نمازهای پنج‌گانه دقیقاً مشخص می‌شود.
البتّه توجه به این نکته لازم است که بعضی از آیات قرآن تنها اشاره به یک نماز کرده، مانند «حافظوا علی الصلوات و الصلوه الوسطی».

[۱۵۵] بقره/سوره۲، آیه۲۳۸.

که نماز وسطی طبق تفسیر صحیح همان نماز ظهر است.
و گاهی اشاره به وقت سه نماز از نمازهای پنج‌گانه کرده، مانند «و اقم الصلوه طرفی النهار و زلفاً من اللیل»

[۱۵۶] هود/سوره۱۱، آیه۱۱۴.

که (طرف النهار) اشاره به نماز صبح و مغرب و (زلفاً من اللیل) اشاره به نماز عشا است.
به هر حال جای تردید نیست که جزئیات اوقات نمازهای پنج‌گانه در این آیات بیان نشده، بلکه مانند بسیاری دیگر از احکام اسلامی تنها به کلیات قناعت شده و شرح آن در سنت پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و امامان راستین آمده است.
نکته دیگری که در اینجا باقی می‌ماند این است که آیه فوق می‌گوید: «ان قرآن الفجر کان مشهوداً، نماز صبح مورد مشاهده است». اکنون این سؤال پیش می‌آید که مشاهده چه کسانی؟
روایاتی که در تفسیر این آیه به ما رسیده می‌گوید: مشهود ملائکه شب و روز است، زیرا در آغاز صبح فرشتگان شب که مراقب بندگان خدایند جای خود را به فرشتگان روز می‌دهند، و چون نماز صبح در همان آغاز طلوع انجام می‌گیرد هر دو گروه آن را مشاهده کرده و بر آن گواهی می‌دهند.
این روایات را دانشمندان شیعه و اهل تسنن هر دو نقل کرده‌اند.

تعقیب نماز

«فاذا قضیتم الصّلوه فاذکروا الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبکم فاذا اطماننتم فاقیموا الصّلوه انّ الصّلوه کانت علی المؤمنین کتاباً موقوتاً؛

[۱۵۷] نساء/سوره۴، آیه۱۰۳.

و هنگامی که نماز را به پایان رسانیدید خدا را یاد کنید در حال ایستادن و نشستن و به هنگامی که به پهلو خوابیده‌اید، و هر گاه آرامش یافتید (و حالت خواب زایل گشت، نماز را به‌صورت معمول، انجام دهید، زیرا نماز وظیفه ثابت و معینی برای مؤمنان است.»

اهمیّت فریضه نماز

به دنبال دستور نماز خوف در آیه گذشته و لزوم بپا داشتن نماز حتی در حال جنگ در این آیه می‌فرماید: «فاذا قضیتم الصلوه فاذکروا الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبکم» پس از اتمام نماز یاد خدا را فراموش نکنید و در حال ایستادن و نشستن و زمانی که بر پهلو خوابیده‌اید به یاد خدا باشید و از او کمک بجوئید. منظور از یاد خدا در حال قیام و قعود و بر پهلو خوابیدن ممکن است همان حالات استراحت در فاصله‌هایی که در میدان جنگ واقع می‌شود باشد و نیز ممکن است به معنی حالات مختلف جنگی که سربازان گاهی در حال ایستادن و زمانی نشستن و زمانی به پهلو خوابیدن سلاح‌های مختلف جنگی از جمله وسیله تیراندازی را به کار می‌برند، بوده باشد. آیه فوق در حقیقت اشاره به یک دستور مهم اسلامی است که معنی نماز خواندن در اوقات معین این نیست که در سایر حالات انسان از خدا غافل بماند بلکه نماز یک دستور انضباطی است که روح توجه به پروردگار را در انسان زنده می‌کند و می‌تواند در فواصل نمازها خدا را به خاطر داشته باشد خواه در میدان جنگ باشد و خواه در غیر میدان جنگ.
آیه فوق در روایات متعددی به کیفیت نماز گزاردن بیماران تفسیر شده که اگر بتوانند ایستاده و اگر نتوانستند نشسته و اگر باز نتوانند به پهلو بخوابند و نماز را به‌جا آورند این تفسیر در حقیقت یک نوع تعمیم و توسعه در معنی آیه است اگر چه آیه مخصوص به این مورد نیست.
سپس قرآن می‌گوید: دستور نماز خوف یک دستور استثنایی است و به‌مجرد این که حالت خوف زایل گشت، باید نماز را به همان طرز عادی انجام دهید.
«فاذا اطماننتم فاقیموا الصلوه» و در پایان سرّ این همه سفارش و دقت را درباره نماز چنین بیان می‌دارد: زیرا نماز وظیفه ثابت و لا یتغیری برای مؤمنان است.
«ان الصلوه کانت علی المؤمنین کتاباً موقوتاً.» کلمه (موقوت) از ماده (وقت) است بنابراین معنی آیه چنین است که اگر ملاحظه می‌کنید در میدان جنگ مسلمانان باید این وظیفه اسلامی را انجام دهند به خاطر آن است که نماز اوقات معینی دارد که نمی‌توان از آنها تخلف کرد ولی در روایات متعددی که در ذیل آیه وارد شده است (موقوتاً) به معنی ثابت و واجب تفسیر شده است که البته آن هم با مفهوم آیه سازگار است و نتیجه آن با معنی اول تقریباً یکی است.

[۱۵۸] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۳۹.

اشاره به نماز عصر

«والعصر»

[۱۵۹] عصر/سوره۱۰۳، آیه۱.

به عصر سوگند.»
در ابتدای این سوره با قسم تازه‌ای روبرو می‌شویم، می‌فرماید: (به عصر سوگند)، (و العصر).
واژه (عصر) در اصل به معنی (فشردن) است و سپس به وقت عصر اطلاق شده، به خاطر اینکه برنامه‌ها و کارهای روزانه در آن پیچیده و فشرده می‌شود.
سپس این واژه به معنی مطلق (زمان) و دوران تاریخ بشر یا بخشی از زمان مانند عصر ظهور اسلام و قیام پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) و امثال آن استعمال شده است، لذا در تفسیر این سوگند مفسران احتمالات زیادی داده‌اند: بعضی آن را ناظر به (نماز عصر) شمرده‌اند به خاطر اهمیت ویژه‌ای که در میان نمازها دارد زیرا آنها (صلاه وسطی) را که در قرآن روی آن تاکید خاصی به عمل آورده نماز عصر می‌دانند.

[۱۶۰] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۳۱۷.

[۱۶۱] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۸۱۸.

یاد خدا در صبح و شام

«و اذکر ربّک فی نفسک تضرّعاً و خیفهً و دون الجهر من القول بالغدوّ و الآصال و لا تکن من الغافلین؛

[۱۶۲] اعراف/سوره۷، آیه۲۰۵.

پروردگارت را در دل خود از روی تضرع و خوف و آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان یاد کن و از غافلان مباش.»
در این آیه به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور می‌دهد (و البته یک حکم عمومی است اگر چه روی سخن در آن به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شده همانند بسیاری دیگر از تعبیرات قرآن).
«و اذکر ربک فی نفسک تضرعاً و خیفه؛ پروردگارت را در دل خود از روی تضرع و خوف یاد کن.» سپس اضافه می‌کند: «و دون الجهر من القول. و آهسته و آرام نام او را بر زبان بیاور و این کار را همواره صبحگاهان و شامگاهان تکرار کن، «بالغدو و الاصال.» (آصال) جمع (اصیل) به معنی نزدیک غروب و شامگاه است. و هرگز از غافلان و بیخبران از یاد خدا مباش. «و لا تکن من الغافلین»
یاد خدا در همه حال و در هر روز و در صبحگاهان و شامگاهان مایه بیداری دل‌ها و کنار رفتن ابرهای تاریک غفلت از دل آدمی است، یاد خدا همچون باران بهاری است که چون بر دل ببارد گل‌های بیداری، توجه، احساس مسؤولیت، روشن بینی و هر گونه عمل مثبت و سازنده‌ای را می‌رویاند.

[۱۶۳] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۶۹-۷۳.

آسان بودن نماز برای خاشعان

«و استعینوا بالصّبر و الصّلوه و انّها لکبیره الاّ علی الخاشعین؛

[۱۶۴] بقره/سوره۲، آیه۴۵.

در زندگی از صبر و نماز کمک گیرید هر چند نماز کار مشکلی است مگر برای فروتن‌ها.»

استعانت از صبر و نماز

برای پیشرفت و پیروزی بر مشکلات دو پایه اساسی لازم است، که یکی در درون وجود می‌بایست باشد و آن ورزیدگی خاصّ انسان است، و دیگری تکیه‌گاه نیرومندی که هر آن از آن مدد گرفته شود و خیلی روشن است که هنگام بروز سختی‌ها انسان احتیاج به نیروی بیشتری دارد و باید با اتکاء به نیروی بزرگ‌تر و مبدء لایزالی خود را تقویت کند تا به کمک او قادر به حل مشکلات باشد.
در این آیه همان طور که مشاهده می‌شود به این دو اصل اساسی اشاره شده که می‌بایست از این دو نیرو استعانت جست.
یکی (صبر) که در روایات فراوانی از آن تعبیر به (روزه) شده که در پرتو آن ورزیدگی مخصوص و چیرگی بر خواسته‌های درون به وجود می‌آید و دیگری نماز که وسیله ارتباط انسان با خدا است که در هر آن از او مدد بگیرد. در حقیقت نماز وسیله ارتباطی، با آن تکیه‌گاه نیرومند می‌باشد.
استعانت از نماز و صبر برای چه کسانی ممکن است؟
استعانت از نماز و صبر برای پیروزی بر خواسته‌ها و امیال و شهوات، برای کسانی ممکن است که از پروردگار می‌ترسند و می‌دانند بازاء از دست دادن مقام‌های ظاهری مقامی بالاتر در انتظار آنان است، آنها که می‌دانند پس از مرگ به لقای پروردگار بزرگ می‌رسند و از نعمت‌های بی‌پایان او بهره‌مند می‌گردند پیروزی بر امیال و خواسته‌ها با تکیه بر نماز و صبر برای آنها آسان می‌باشد ولی بر کسانی که چنین عقیده‌ای ندارند، بسیار سخت و مشکل خواهد بود.

[۱۶۵] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۱۸.

استعانت یعنی، مدد جستن و آن در جایی است که انسان به‌تنهایی نتواند از عهده مشکلات و حوادث برآید، و چون در واقع مددکاری جز خدا نیست.
بنابراین مدد و کمک در برابر مشکلات عبارت است از ثبات و مقاومت و اتصال و توجّه به ذات قدس پروردگار، و این همان، صبر و نماز است.
و در حقیقت این دو بهترین وسیله برای این موضوعند، زیرا صبر و شکیبایی هر مشکل عظیمی را کوچک می‌سازد، و توجّه به خدا و پناه بردن به او روح ایمان را در انسان بیدار می‌کند و او را متوجّه می‌سازد که تکیه‌گاهی دارد بس مستحکم و وسیله‌ای دارد ناگسستنی.
از نماز و صبر کمک بگیرید

دیدگاه مفسران درباره صبر

کسانی که این خطاب را متوجّه یهود می‌دانند می‌گویند عشق به مقام نمی‌گذاشت که علماء یهود اسلام آورند زیرا می‌ترسیدند با قبول اسلام و پیروی از پیامبر اکرم ریاست و آقایی را از دست بدهند، خداوند آنان را امر می‌کند که برای وفاء به عهدی که در کتاب تورات با شما بستم درباره اطاعت و پیروی از من و ترک گناهان و معاصی و تسلیم در مقابل فرمان و قبول فرستاده‌ام محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: در همه این امور از صبر و نماز کمک بگیرید یعنی صبر بر زندگی مختصری که ناچارید برای تامین آن از مردم پول بگیرید.
در نماز عباراتی خوانده می‌شود که انسان را متوجّه جهان معنوی کرده و از خودخواهی و دنیا پرستی باز می‌دارد همان طور که قرآن می‌فرماید: نماز انسان را از زشتی‌ها باز می‌دارد.
و از طرفی با تواضع در نماز، عشق به ریاست کنار می‌رود، بنابراین کمک خوبی در راه وفای به عهد اللهی است.
امّا آن دسته‌ای که مسلمانان را طرف خطاب این آیات می‌دانند می‌گوید: منظور آیات این است که برای رسیدن به آنچه پیروان رسول اکرم را وعده داده‌ایم و نیز بر سختی‌ها و مشکلات عمل به احکام و وظیفه از صبر بر طاعت‌ها و بازداری نفس از گناهان و نیز از نماز کمک بگیرید زیرا نمازگزار با توجّه به معانی آیاتی که در نماز می‌خواند قهراً از مواعظش پند گرفته و به امر و فرمانش تن می‌دهد و از گناهان خود را باز می‌دارد.
در تفسیر عیاشی از ابی الحسن حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) در مورد این آیه نقل شده که فرمود: صبر عبارت است از روزه، هنگامی که شدّتی به انسان برسد یا حادثه‌ای برای او رخ دهد باید روزه بگیرد زیرا خدا می‌فرماید: و استعینوا بالصبر و الصلوه و انها لکبیره الا علی الخاشعین. و خاشع کسی است که در نماز خود ذلیل و کوچک در پیشگاه خداوند بوده و متوجّه نماز باشد. منظور خداوند از صبر و صلوه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) است.

[۱۶۶] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۵۳.

معصومان و استعانت از نماز

مفسران در تفسیر این آیه نقل کرده‌اند که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هر گاه با امر مشکلی روبرو می‌شد که باعث همّ و غمّ وی می‌گردید از نماز و روزه مدد می‌گرفت.

[۱۶۷] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۱۹.

<

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.