پاورپوینت کامل نماز با دست باز ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نماز با دست باز ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نماز با دست باز ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نماز با دست باز ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
نماز خواندن با دست باز
در روایات هرگز مطلبی درباره دست بسته بودن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگام نماز اشاره نشده است بنابراین عمل شیعه و مالکیین از اهلسنت در دست باز نماز خواندن مطابق با سنت رسول الله است. در کتب شیعه و روایات شیعه این مسئله اجماعی است، و هیچ قول مخالفی در شیعه نسبت به این امر وجود ندارد.
این ادعا که دست بسته نماز خواندن همراه با نوعی احترام و خشوع بیشتر برای خدای عزوجل است از اساس باطل است بلکه بدعت است و معنای آن نفی علم پیامبر به نحوه نماز خواندن با خشوع بیشتر است و اینمطلب افتراء به پیامبر است؛ چرا که اگر نحوه بهتر و با خشوع بیشتری برای نماز خواندن وجود داشت، خدای عزوجل که رحیم بر بندگان است و مصلحت بندگان خود را بهتر از هرکس دیگر میداند به آن شیوه امر میکرد.
فهرست مندرجات
۱ – تکفیر در لغت
۲ – اعمال شیعه طبق سنت پیامبر
۳ – دلایل وجوب تبعیت از اهلبیت
۳.۱ – حدیث ثقلین
۳.۲ – حدیث سفینه
۴ – موانع عمل به احادیث از طریق اهلسنت
۴.۱ – منع بیان حدیث و تدوین حدیث
۴.۲ – قرار گرفتن سنت در معرض تغییر و تبدیل
۴.۳ – اختلاف صحابه در روایت سنت و فهم آن
۵ – دیدگاه ائمه درباره تکفیر
۶ – دیدگاه فقهاء امامیه درباره تکفیر
۷ – دیدگاه علمای اهلسنت درباره تکتف
۸ – دیدگاه مخالف مالکی با مذاهب اهلسنت
۹ – ادله عدم وجوب تکتف
۱۰ – مخالفت تابعین و علمای اهلسنت با عدم تکتف
۱۱ – تعبدی بودن نماز و افعال و اذکار آن
۱۲ – نماز دست باز پیامبر از کتب اهلسنت
۱۳ – نحوه تکتف پیامبر در نماز نزد اهلسنت
۱۴ – محافظت از عورت با گذاشتن دست زیر ناف در نماز
۱۵ – فتوایی از هیئت افتای سعودی
۱۶ – تعیین خشوع و احترام در نماز
۱۷ – پانویس
۱۸ – منبع
تکفیر در لغت
قبل از بررسی بحث لازم است معنای تکتف یا تکفیر و یا همان دست بسته نماز خواندن در لغت دانسته شود و نظر ائمه و فقهای شیعه پیرامون آن بررسی شود.
ابن اثیر در این باره میگوید: التکفیر، وهو وضع الیدین علی الصدر، والانحناء، خضوعا واستکانه.
[۱] ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث، ج۴، ص۱۰۰.
تکفیر عبارت است از قرار دادن دو دست بر روی سینه و مقداری خم شدن به خاطر خشوع و درماندگی.
و جوهری میگوید: والتکفیر ان یخضع الانسان لغیره کما یکفر العلج للدهاقین، یضع یده علی صدره ویتطامن له.
[۲] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۲، ص۸۰۸.
تکفیر این است که انسان برای دیگری خشوع نماید همانگونه که چهارپا برای صاحبش خشوع میکند یعنی انسان دستش را بر روی سینه قرار دهد و برای او خشوع کند.
زبیدی میگوید:
والتکفیر: ان یخضع الانسان لغیره وینحنی ویطاطئ [احدهم ] راسه قریبا من الرکوع، کما یفعل من یرید تعظیم صاحبه، ومنه حدیث ابی معشر: «انه کان یکره التکفیر فی الصلاه». وهو الانحناء الکثیر فی حاله القیام قبل الرکوع. وتکفیر اهل الکتاب ان یطاطئ راسه لصاحبه کالتسلیم عندنا. وقد کفر له. وقیل: هو ان یضع یده او یدیه علی صدره.
[۳] زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۷، ص۴۵۵.
تکفیر: اینکه انسان برای دیگری خشوع کند و کمر خم کند و یکی از افراد سرش را تا نزدیک رکوع خم کند همانگونهای که کسی میخواهد جلوی کسی تعظیم کند و از این قبیل است حدیث ابی معشر: او تکفیر در نماز را مکروه میدانست. و آن خم شدن زیاد در حالت قیام قبل از رفتن به رکوع است. و تکفیر اهل کتاب این است که سرش را برای دیگری خم میکند به منزله سلام کردن ما است و گاهی برای او دست به سینه میگذارد و گفته شده است: تکفیر این است که دست یا دو دستش را روی سینه قرار دهد.
اعمال شیعه طبق سنت پیامبر
شیعه همه اعمال خود را طبق سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انجام میدهد چرا که معتقد است خدا پیامبر را الگوی ما قرار داده است
«قَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ؛
[۴] احزاب/سوره۳۳، آیه۲۱.
تحقیقا برای شما در وجود رسول خدا الگوی نیکویی است.»
همچنین با ادله قطعیه از سنت پیامبر ما خود را ملزم به تبعیت از ائمه اهلبیت و گرفتن سنت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از ایشان میدانیم و این مسئله دو دلیل اساسی دارد:
دلایل وجوب تبعیت از اهلبیت
شیعه امامیه با وجود ادله زیر راهی جز اتباع از ائمه اهلبیت (علیهمالسّلام) را صحیح نمیداند:
حدیث ثقلین
یکی از ادله حدیث ثقلین است که مورد اتفاق و اعتماد فریقین است و بسیاری از محدثین و کبار علمای اهلسنت آن را نقل کردهاند: «قام رسول الله [صلیاللهعلیهوآله] یوماً فینا خطیباً، بماء یدعی خمّاً بین مکه والمدینه، فحمد الله واثنی علیه، ووعظ وذکرَّ، ثم قال: امّا بعد، الا ایها الناس!. . وانا تارک فیکم ثقلین: اولهما کتاب الله……. ثم قال: واهل بیتی اذکرکم الله فی اهل بیتی، اذکرکم الله فی اهل بیتی، اذکرکم الله فی اهل بیتی».
[۵] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۳، باب فضائل علی بن ابی طالب.
رسول خدا روزی در میان ما خطبه خواندند در کنار برکهای به نام خم بین مکه و مدینه پس حمد و ثنای الهی کرد و موعظه کرد و تذکر داد سپس گفت: اما بعد ای مردم آگاه باشید.. . من دو چیز گرانبها در میان شما باقی میگذارم اول آنها کتاب خدا …. سپس فرمودند: و اهلبیتم درباره اهل بیت من به یاد خدا باشید درباره اهلبیت من به یاد خدا باشید درباره اهلبیت من به یاد خدا باشید.
و ترمذی آن را به سند خود از ابی سعید خدری و زید بن ارقم نقل کرده است که میگویند: «قال رسول الله [صلیاللهعلیهوآله]: انی تارک فیکم ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی، احدهما اعظم من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض، وعترتی اهل بیتی ولن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض، فانظروا کیف تخلفونی فیهما»
[۶] ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۵، ص۶۶۳.
واخرج قریباً منه احمد فی مسنده
[۷] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱۷، ص۲۱۱.
[۸] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱۷، ص۱۶۹.
[۹] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳۲، ص۶۴.
[۱۰] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱۷، ص۳۰۸.
[۱۱] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳۲، ص۱۰.
[۱۲] نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ح۷، ص۳۲۰.
والحاکم فی المستدرک، وقال عنه: «هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه بطوله»
[۱۳] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۳، ص۱۶۰.
واخرجه غیر هؤلاء من الحفاظ وائمه الحدیث وقد صححه الالبانی فی صحیح الجامع الصغیر.
[۱۴] البانی، ناصرالدین، صحیح الجامع الصغیر، ج۱، ص۴۸۲، ح۲۴۵۷.
رسول خدا فرمودند: من در میان شما چیزی باقی میگذارم که اگر به آن تمسک کنید بعد از من گمراه نمیشوید یکی از آنها بزرگتر از دیگری است کتاب خدا ریسمانی که از آسمان به زمین کشیده شده است و عترت اهلبیتم و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا اینکه کنار حوض کوثر بر من وارد شوند پس مراقب باشید چگونه بعد از من با اینها برخورد خواهید کرد.
اما این اهل بیت که در این حدیث تبعیت از آنان واجب شده است چه کسانی هستند حدیث ذیل از سنن ترمذی مشخص کننده این اهلبیت هستند: «لما نزلت هذه الآیه علی النبی صلیاللهعلیهوآله: اِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً فی بیت ام سلمه، فدعا فاطمه وحسناً وحسیناً، فجللهم بکساء وعلی خلف ظهره، فجلله بکساء، ثم قال: اللهم، هؤلاء اهل بیتی، فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیراً، قالت ام سلمه: و انا معهم یا رسول الله؟ قال: انت علی مکانک وانت الی خیر»
[۱۵] ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۵، ص۶۶۳.
قال عنه الالبانی: «صحیح»
[۱۶] ترمذی، محمد بن عیسی، صحیح سنن الترمذی، ج۵، ص۳۵۱، ح۳۲۰۵.
واخرجه غیره من المحدثین والعلماء، کالطبری فی جامع البیان الطبری،
[۱۷] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۲۰، ص۲۶۷.
و الطحاوی فی مشکل الآثار.
[۱۸] طحاوی، احمد بن محمد، مشکل الآثار، ج۱، ص۳۳۵.
زمانی که این آیه «اِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً
[۱۹] احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.
» بر پیامبر نازل شد در خانه ام سلمه بود پس حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و حسن و حسین را صدا زند پس آنها را با کسا (یمانی) پوشاند و حضرت علی (علیهالسّلام) پشت سر او بود او را نیز با کساء پوشاندند سپس فرمودند: خدایا اینها اهلبیت من هستند پس پلیدی را از آنها دور کن و آنها را پاک و پاکیزه گردان، ام سلمه گفت: ای رسول خدا من هم با ایشان هستم رسول خدا فرمودند: تو منزله خود را داری و تو خوب هستی (اما اهل بیت افراد خاصی هستند).
اما اینکه در روایت میگوید به آنها تمسک کنید و باید بدانیم معنای تمسک چیست که در این باره ملاعلی قاری از علمای اهلسنت میگوید: «والمراد بالاخذ بهم، التمسک بمحبتهم ومحافظه حرمتهم والعمل بروایتهم والاعتماد علی مقالتهم…».
[۲۰] هروی قاری، علی بن محمد، مرقاه المفاتیح، ج۹، ص۳۹۷۴، باب مناقب اهل بیت النبی صلیاللهعلیهوآله .
وذکر المناوی فی فیض القدیر ما یشبه هذا المضمون.
[۲۱] مناوی، عبدالرؤوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۳، ص۱۴.
مراد به تمسک به آنها تمسک به محبت آنها و مراقبت احترام آنها و عمل به روایات آنها و اعتماد بر گفتار ایشان است…
حدیث سفینه
یکی دیگر از احادیثی که دلیل محکم و قطعی بر وجوب اتباع از مکتب اهلبیت است حدیث سفینه است که احمد امام حنبلیها و دیگر محدثین و علمای اهلسنت آن را نقل و سند آن را تصحیح کردهاند:
«سمعت ابا ذر یقول وهو آخذ بباب الکعبه: من عرفنی فانا من قد عرفنی، ومن انکرنی فانا ابو ذر سمعت النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یقول: ثم الا انّ مثل اهل بیتی مثل سفینه نوح من رکبها نجا ومن تخلف عنها هلک».
[۲۲] احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۷۸۵.
[۲۳] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۲، ص۳۷۳.
[۲۴] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۴۵.
[۲۵] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۴، ص۹.
[۲۶] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۵، ص۳۰۶.
[۲۷] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۶، ص۸۵.
[۲۸] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الصغیر، ج۱، ص۲۴۰.
[۲۹] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الصغیر، ج۲، ص۸۴.
[۳۰] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۹۰.
[۳۱] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۴، ص۳۰۶.
شنیدم که اباذر در حالیکه در کعبه را گرفته است میگوید: کسی که مرا میشناسد که میشناسد و کسی که مرا نمیشناسد من ابوذر هستم شنیدم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرمود: آگاه باشید مثل اهلبیت من مثل کشتی نوح است که هرکس بر آن سوار شود نجات پیدا میکند و هرکس سوار آن نشود هلاک خواهد شد.
تفسیر وجه تشبیه اهلبیت (علیهمالسّلام) به سفینه را مناوی نیز بیان کرده است:
قال المناوی: «ووجه تشبیههم بالسفینه انّ من احبهم وعظّمهم شکراً لنعمه جدهم واخذ بهدی علمائهم نجا من ظلمه المخالفات، ومن تخلف عن ذلک غرق فی بحر کفر النعم وهلک فی معادن الطغیان».
[۳۲] مناوی، عبدالرؤوف، فیض القدیر، ج۵، ص۵۱۷.
مناوی میگوید: وجه تشبیه اهلبیت به کشتی این است که کسی که ایشان را دوست بدارد و به آنها احترام کند به خاطر شکر نعمت جدشان (رسول خدا) و به هدایت و راهنمایی عالمان آنها عمل کند از تاریکی اشتباهات نجات پیدا میکند، و کسی که از آن سرپیچی کند در دریای کفران نعمت غرق خواهد شد و در سرچشمههای طغیان هلاک خواهد شد.
ادله قطعی دیگری مثل حدیث نجوم نیز دال بر وجوب تبعیت از اهلبیت است.
موانع عمل به احادیث از طریق اهلسنت
در ادامه دلایل و موانع عمل به احادیث از طریق اهلسنت را بیان میکنیم:
منع بیان حدیث و تدوین حدیث
یکی از مشکلاتی که برای حدیث نبوی پیش آمد این بود که بلافاصله پس از دنیا رفتن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اقدام به منع از بیان احادیث رسول خدا و تدوین آنها شد و این مسئله مدت زیادی به طول انجامید که این خود باعث از بین رفتن و یا تغییر بسیاری از سنت نبوی شد که این مسئله از مسلمات تاریخی بین فرقین است که شواهد فراوانی نیز بر آن وجود دارد که برخی از آنها ذکر میگردد:
حافظ ذهبی در ترجمه ابوبکر مینویسد:
قال: «ان الصدیق جمع الناس بعد وفاه نبیهم، فقال: انکم تحدثون عن رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) احادیث تختلفون فیها، والناس بعدکم اشد اختلافاً، فلا تحدثوا عن رسول الله شیئاً، فمن سالکم فقولوا: بیننا وبینکم کتاب الله، فاستحلوا حلاله وحرموا حرامه».
[۳۳] ذهبی، محمد بن احمد، تذکره الحفاظ، ج۱، ص۹.
ابوبکر مردم را بعد از وفات رسول خدا جمع کرد و گفت: شما از رسول خدا احادیثی نقل میکنید که در آنها اختلاف دارید و مردم بعد از شما اختلافاتشان بیشتر خواهد شد پس از رسول خدا چیزی نقل نکنید و اگر کسی از شما سؤال کرد در پاسخ بگویید بین ما و شما کتاب خدا است پس حلالش را حلال بدانید و حرامش را حرام بدانید.
همچنین به نقل از مینویسد: «جمع ابی الحدیث عن رسول الله وکانت خمسمائه حدیث، فبات لیلته یتقلب کثیراً، قالت: فغمنی، فقلت: اتتقلب لشکوی او لشیء بلغک؟ فلما اصبح، قال: ای بنیه هلمی الاحادیث التی عندک، فجئته بها، فدعا بنار فحرقها».
[۳۴] ذهبی، محمد بن احمد، تذکره الحفاظ، ج۱، ص۱۰-۱۱.
پدرم (ابوبکر) احادیث رسول خدا را که پانصد حدیث بود را جمعآوری کرد پس شب خوابید و زیاد این پهلو و آن پهلو میشد (خوابش نمیبرد) عایشه میگوید من ناراحت شدم پس گفتم: آیا مشکلی داری یا خبری به تو رسیده است؟ پس زمانی که صبح شد گفت: ای دخترم آن روایاتی که نزد تو گذاشته بودم بیاور و من آنها را آوردم پس آتش روشن کرد و آنها را سوزاند.
همین جلوگیری در زمان عمر نیز با شدت زیادی ادامه یافت بهطوری که ابن سعد در طبقات از عبدالله بن علاء نقل میکند: «سالت القاسم یملی علی احادیث، فقال: ان الاحادیث کثرت علی عهد عمر بن الخطاب، فانشد الناس ان یاتوه بها، فلما اتوه بها امر بتحریقها».
[۳۵] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۴۳.
شنیدم از قاسم درباره احادیث سوال کردم پس گفت: احادیث در زمان عمر زیاد شده بود پس اعلام کرد که روایات را نزد او بیاورند پس زمانی که روایات را آوردند دستور داد آنها را آتش بزنند.
قرار گرفتن سنت در معرض تغییر و تبدیل
در روایات صحیحی از رسول خدا مطالبی وجود دارد که دلالت بر تغییر و تبدیل سنت رسول خدا بعد از وفات ایشان دارد همانگونه که بخاری روایت کرده است به سند خود از ابی حازم که میگوید از سهل بن سعد شنیدم که میگوید از پیامبر شنیدم که میفرمود:
انا فرطکم علی الحوض، فمن ورده شرب منه ومن شرب منه لم یظما بعده ابداً، لیرد علی اقوام اعرفهم ویعرفونی، ثم یحال بینی وبینهم، قال ابو حازم: فسمعنی النعمان بن ابی عیاش وانا احدثهم هذا، فقال: هکذا سمعت سهلاً؟ فقلت: نعم، قال: وانا اشهد علی ابی سعید الخدری لسمعته یزید فیه، قال: انهم منی، فیقال: انک لا تدری ما احدثوا بعدک، فاقول: سحقاً سحقاً لمن بدل بعدی».
[۳۶] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۹، ص۴۶، کتاب الفتن.
و جاء مضمون الحدیث ذاته فی مواضع اخری من الصحیحین وغیرهما من کتب المسلمین
من کنار حوض کوثر ایستادهام کسی پیش آن بیاید از آن مینوشد و کسی که از بنوشد هرگز بعد از آن تشنه نخواهد شد سپس اقوامی نزد من میآیند که من آنها را میشناسم سپس بین من و آنها جدایی میافتد. ابوحازم گفت: نعمان بن ابی عیاش زمانی که من این حدیث را میخواندم شنید و گفت: ای سهل آیا اینچنین شنیدی پس گفتم آری و گفت من شهادت میدهم که ابی سعید خدری بیش از این روایت میکند و گفت: اینها از من هستند پس به رسول خدا گفته شد: تو نمیدانی بعد از تو چه کار کردند: پس فرمود: دور است دور است از من کسی که بعد از من تغییر و بدعت ایجاد کند.
اختلاف صحابه در روایت سنت و فهم آن
تاریخ برای ما اختلافات فراوانی را از جانب صحابه بیان کرده است چه میزان روایات که یک صحابی نقل کره و صحابی دیگر آن را رد کرده است بهعنوان نمونه بخاری روایت از خلیفه دوم دارد که از رسول خدا نقل میکند:
«ان المیت لیعذب ببکاء اهله علیه»
[۳۷] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۸۰.
همانا مرده با گریه کردن خانوادهاش عذاب میشود.
ابن عباس این روایت را برای عایشه نقل کرد و عایشه در جواب گفت:
یرحم الله عمر والله، ما حدث رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انّ الله لیعذب المؤمن ببعض بکاء اهله علیه، لکن رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قال: انّ الله لیزید الکافر عذاباً ببکاء اهله علیه، وقالت: حسبکم القرآن {وَلاَ تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ اُخْرَی}».
[۳۸] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۷۹.
خدا رحمت کند عمر را به خدا قسم رسول خدا نفرمودند: همانا خدا مومن را به گریه خانوادهاش عذاب میکند بلکه رسول خدا فرمودند: همانا خدا عذاب کافر را زیاد میکند به گریه کردن خانوادهاش برای او و در ادامه گف: همین آیه قرآن برای شما بس است که هیچکس گناه دیگری را به دوش نخواهد کشید.
اما قبل از بیان نحوه نماز رسول خدا از منابع شیعه و سنی نظر شما را به نظر ائمه اهلبیت و آرای علمای شیعه و سنی درباره تکفیر (دست بسته نماز خواندن) جلب میکنم.
دیدگاه ائمه درباره تکفیر
والنهی فی صحیح محمد بن مسلم عن احدهما (علیهماالسّلام) قلت له: الرجل یضع یده فی الصلاه وحکی الیمنی علی الیسری فقال: ذلک التکفیر لا تفعله.
[۳۹] شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه (آل البیت)، ج۷، ص۲۶۵-۲۶۶، ح۹۲۹۵.
[۴۰] شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۸۴، ح۳۱۰.
محمد بن مسلم از امام باقر یا امام صادق (علیهماالسلام) نقل کرده است که به حضرت گفتم: شخصی در نماز دست راست را روی دست چپ میگذارد پس حضرت فرمودند: این تکفیر است آن را انجام نده.
و در حسنه زراره از امام باقر (علیهالسّلام) آمده است: لا تُکَفِّر فانما یصنع ذلک المجوس.
[۴۱] شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه (آل البیت)، ج۷، ص۲۶۶، ح۹۲۹۶.
[۴۲] شیخ کلینی، محمّد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۲۹۹، ح۱.
[۴۳] شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۸۴، ح۳۰۹.
در نماز تکفیر نکن که تکفیر کار مجوس است.
و عن حریز عن رجل عن ابی جعفر (علیهالسّلام) لا تُکَفِّر انما یصنع ذلک المجوس.
[۴۴] شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه (آل البیت)، ج۷، ص۲۶۶، ح۹۲۹۷.
[۴۵] شیخ کلینی، محمّد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۳۳۷.
امام باقر (علیهالسّلام) فرمودند: تکفیر نکن که تکفیر کار مجوس است.
دیدگاه فقهاء امامیه درباره تکفیر
صاحب جواهر میفرماید:
فالمشهور بین الاصحاب نقلا وتحصیلا بل فی الخلاف والغنیه والدروس وعن الانتصار الاجماع علیه عدم جوازه فی الصلاه، بل لا اجد فیه خلافا الا من الاسکافی فجعل ترکه مستحبا، وابی الصلاح ففعله مکروها، واختاره المصنف فی المعتبر للاجماع المحکی المعتضد بالتتبع.
[۴۶] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۵.
بنابر این مشهور بین علما از جهت روایات و فتوا بلکه در خلاف و الغنیه و الدروس و انتطار اجماع بر آن شده است عدم جواز تکفیر در نماز است بلکه من خلافی جز اسکافی که ترک آن را مستحب دانسته است و ابی الصلاح حلبی که انجام آن را مکروه دانسته است نیافتم و مصنف کتاب معتبر اجماع نقل شده را با تتبع و پیگیری محکم کرده است.
سیّد یزدی در مبطلات نماز میگوید:
الثالث: التکفیر بمعنی وضع احدی الیدین علی الاخری علی النحو الذی یصنعه غیرنا ان کان عمدا لغیر ضروره، فلا باس به سهوا، وان کان الاحوط الاعاده معه ایضا.
[۴۷] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی، ج۲، ص۱۹۵.
سوم: تکفیر در نماز به معنی قرار دادن یکی از دو دست بر دیگری به نحوی که غیر ما (اهلسنت) انجام میدهند اگر عمدی و بدون ضرورت باشد از مبطلات نماز است. اما از روی فراموشی اشکالی ندارد و اگر چه احتیاط در این است که نماز را دوباره بخواند.
دیدگاه علمای اهلسنت درباره تکتف
اهلسنت در همه عالم پیرو چهار مذهب فقهی هستند که هیچیک از این چهار مذهب دست بسته نماز خواندن را جزء واجبات نماز نمیدانند بلکه آن را از مستحبات نماز میدانند:
عبدالرحمن جزیری صاحب کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه مینویسد: یسن وضع الید الیمنی علی الیسری تحت سرته او فوقها وهو سنه باتفاق ثلاثه من الائمه.
[۴۸] جزیری، عبدالرحمن بن محمد، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۲۲۷، کتاب الصلاه باب وضع الید الیمنی علی الیسری فی الصلاه.
قرار دادن دست راست بر روی دست چپ زیر ناف یا بالای آن سنت است، و این عمل به اتفاق سه تن از ائمه مذاهب چهار گانه سنت است.
بنابراین عمل شیعه هرگز ترک واجب نیست بلکه نهایت مطلب آن است که ترک عمل مستحبی را انجام داده است.
دیدگاه مخالف مالکی با مذاهب اهلسنت
امام مذهب مالکی و علمای مالکی نظری مخالف با بقیه مذاهب اهلسنت دارند و حتی مستحب بودن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 