پاورپوینت کامل نقش فرهنگ سیاسی شیعه در انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقش فرهنگ سیاسی شیعه در انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش فرهنگ سیاسی شیعه در انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش فرهنگ سیاسی شیعه در انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل نقش فرهنگ سیاسی شیعه در انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

فرهنگ سیاسی شیعه عبارت است مجموعه‌ای پیوسته از نظام اعتقادی، ارزش‌ها و نمادهای مذهب تشیع که از منابع شیعی به دست می‌آید و مبنای کنش و واکنش‌های شیعیان در برابر نظام‌های سیاسی و حکومت‌ها بوده است.

فهرست مندرجات

۱ – مقدّمه
۲ – تبیین مفهوم فرهنگ سیاسی شیعه
۲.۱ – بررسی واژگان تعریف
۲.۱.۱ – نظام اعتقادی
۲.۱.۱.۱ – امامت
۲.۱.۱.۲ – معاد
۲.۱.۱.۳ – امر به‌معروف و نهی از منکر
۲.۱.۱.۴ – تولّی و تبرّی
۲.۱.۱.۵ – جهاد
۲.۱.۲ – نظام ارزشی
۲.۱.۲.۱ – استکبار ستیزی
۲.۱.۲.۲ – شهادت‌طلبی
۲.۱.۲.۳ – عدالت‌خواهی
۲.۱.۳ – نمادها
۲.۱.۳.۱ – نهضت عاشورا
۲.۱.۳.۲ – اربعین
۲.۱.۳.۳ – اعیاد مذهبی
۲.۱.۴ – نقش مساجد
۳ – علل و عوامل وقوع انقلاب
۳.۱ – نارضایتی عمیق از حاکم
۳.۲ – رهبری و سیاست‌های بسیج‌گر
۳.۳ – پذیرش ایدئولوژی‌های جایگزین
۳.۴ – گسترش روحیه انقلابی
۴ – پانویس
۵ – منبع

مقدّمه

انقلاب اسلامی ایران مهم‌ترین جنبش اسلامی معاصر است که نماد و مظهر اسلام‌گرایی در عصر حاضر به شمار می‌آید. این انقلاب حرکتی بود که به‌جهت ویژگی‌های خاص و منحصر به‌فرد خود، شگفتی همه‌ اندیشمندان غربی و شرقی را برانگیخت و به تعبیری، وجدان‌های غربی را در دو بعد دولتی و مردمی تکان داد

[۱] بِزی، عماد، امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) در پژوهش‌های غربی، ترجمه مهدی اسدی، مجله حضور، ش ۱۸، ص۱۷۵.

و به‌صورت معمایی برای تحلیلگران سیاسی و اجتماعی جلوه‌گر شد. آنچه این معما را پیچیده‌تر کرد، شخصیت امام خمینی (قدس‌سره) بود که نقش اساسی در پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت ایفا کرد

[۲] کیمل، مایکل، پیامبران نوین و مثل‌های کهن: افسون‌ها و تقالید، به نقل از عماد بِزی، مجله حضور، ش ۱۸، ص۱۷۷.

و اساساً پایه‌ریزی جمهوری اسلامی، حاصل تلاش شخصیتی چون امام خمینی (قدس‌سره) بوده است.

[۳] بابی، سعید، هراس بنیادین، ص۱۰۴.

اندیشمندان غربی تصور نمی‌کردند که از یک نهاد علمی ـ سنّتی، که به گمان آن‌ها یکی از نهادهای جمود و فرو رفتن در فضاهای علمی و روحی است، مردی بیرون بیاید که انقلابی بزرگ را رهبری کند، دولتی هماهنگ با زمانه تاسیس کند و غرب را نه تنها محکوم سازد، بلکه با آن از موضعی سخن گوید که رسالتی جهانی را برای همگان به ارمغان آورد. هم‌اینک نیز پس ازسال‌ها، رسانه‌های غرب گاه از امام به‌عنوان کسی که جهان را تکان داد و گاه کسی که مسیر تاریخ را تغییر داد، نام می‌برند. انقلاب او را در کنار انقلاب‌های کبیر فرانسه و روسیه ـ سه جنبش مهم سیاسی عصر حاضر که روش‌های سیاسی را دگرگون ساخت و ویژگی‌های فرهنگی این دوران را رنگی دیگر بخشید ـ می‌دانند.

[۴] بِزی، عماد، امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) در پژوهش‌های غربی، ترجمه مهدی اسدی، مجله حضور، ش ۱۸، ص۱۷۵.

این ویژگی‌ها موجب شد که این حرکت مورد توجه جدّی اندیشمندان غرب و شرق قرار گیرد و همه سعی در تبیین و تحلیل آن داشته باشند. ازاین‌رو، هر کدام به نوعی این حرکت را تحلیل کردند. اما این تحلیل‌ها بسیار مختلف، متنوع و گاه متناقض می‌نماید. آنچه این نظریه پردازان را دچار مشکل کرده و موجبات تناقض را در این نظریه‌ها فراهم آورده این است که بر اساس تعاریف و کلیشه‌های موجود غربی، چگونه امام خمینی (قدس‌سره) به‌عنوان یک عالم سنّتی، در اوج دوران مدرن و حاکمیت مدرنیته، انقلابی به راه می‌اندازد که در عمل حرکتی فرامدرن تلقّی می‌شود؟
در خصوص انقلاب اسلامی،‌اندیشمندان غربی با حرکتی روبه‌رو هستند که از یک سو، نمی‌توان نام آن را جز انقلاب گذاشت، و از سوی دیگر، محور اصلی این حرکت، پدیده‌ای به‌نام مذهب است که به زعم آن‌ها، نماد جمود و تحجّر و عقب ماندگی و مانع ترقّی و پیشرفت است. به‌عبارت دیگر، موج اعتراض‌های مذهبی برای مبارزه و مخالفت با شاه به انگاره‌هایی استناد می‌کند که به سیزده سده پیش باز می‌گردند و در عین حال، خواسته‌هایی در زمینه عدالت اجتماعی و غیره را مطرح می‌کند که به‌نظر می‌رسد در راستای‌اندیشه یا کنش ترقّی خواهانه حرکت می‌کنند.

[۵] فوکو، میشل، ایران روح یک جهان بی روح، ترجمه افشین جهان‌دیده و نیکو سرخوش، ص۵۵، تهران، نشر نی، ۱۳۷۹.

آری، امام خمینی (قدس‌سره) در اوج ناباوری تحلیلگران بین المللی با عقاید مذهبی، که غرب آن‌ها را کهنه و قرون وسطایی می‌دانست، جهان را تکان داد.

[۶] بیمان، ویلیام، نشریه Zavatra چاپ مسکو، کیهان هوایی، ۲۵/۸/۷۳، به نقل از: میراحمد رضا حاجتی، عصر امام خمینی، ص۲۸، قم، بوستان کتاب، ۱۳۷۹.

[۷] حاجتی، میراحمد رضا، عصر امام خمینی، ص۲۸، قم، بوستان کتاب، ۱۳۷۹.

نظریه‌پردازان مارکسیست با انقلابی روبه‌رو می‌شوند که از سویی، خارج از جنگ طبقات بود و از سوی دیگر، مذهب که همواره در نظر ایشان عنصری روبنایی بوده، در این انقلاب نقش زیربنایی را ایفا می‌کند. طرفداران نظریات دورکیم و وبر ـ که معتقدند جوامع در سیر عقلانی شدن، عناصر اسطوره‌ای و رمزآلود را به حاشیه می‌رانند و به تدریج، عقل‌گرایی جانشین عنصر قدسی می‌شود و این فرایند افسون‌زدایی از جهان را فرایندی ناگزیر برای همه جوامع می‌دانند ـ با انقلابی مواجه می‌شوند که بازگشتی است به عنصر قدسی.
ساختارگرایان نیز با انقلابی روبه‌رو می‌شوند که نظامی را با ساختار سیاسی گسترده بروکراتیک و ارتشی قدرتمند، که نه تنها تحت هیچ گونه فشار بین‌المللی نبود، بلکه هم‌پیمانان و پشتیبانان بین‌المللی نیز داشت، بدون نقش اساسی دهقانان فرو ریخت. آن‌ها با انقلابی روبه‌رو می‌شوند که گویی در آن نوعی «ساخته شدن» و «معماری» وجود دارد. انقلابی که عنصر رهبری، ایدئولوژی و نحوه بسیج توده‌ای، بسی عاقلانه و قاعده‌مند پیش می‌رود. گویی رهبری انقلاب آن را گام به گام معماری می‌کند و هندسه آن را ترسیم می‌نماید و معمار انقلاب، که هیچ گاه وجود خارجی نداشت و به افسانه شبیه‌تر بود تا واقعیت، در آن تحقق خارجی پیدا می‌کند. به همین جهت، هر دسته از نظریه‌پردازان غربی در تحلیل انقلاب اسلامی به نوعی با مشکلی جدی روبه‌رو هستند.
به‌نظر می‌رسد، عمده مشکلات نظریه‌پردازان غربی در تحلیل نادرست انقلاب اسلامی ناشی از این است که آنان نقش اصلی پیروزی انقلاب اسلامی را که آموزه‌های شیعی و عناصر و مؤلفه‌های فرهنگ سیاسی شیعه بوده است، نادیده گرفته‌اند؛ امری که در ادبیات سیاسی مدرن و بر اساس مبانی نظریه‌های مدرن غربی، قابل درک و توضیح نیست. چه بسا به همین دلیل، بسیاری از تحلیلگران انقلاب اسلامی، که بر اساس نظریات غربی به تحلیل انقلاب پرداخته‌اند، در بحث از علت اصلی پیدایش انقلاب، مذهب و مؤلفه‌های دینی را نادیده گرفته و در عوض، بر عواملی مثل توطئه، استبداد، اقتصاد و مدرنیزاسیون تاکید دارند. این نوشتار در پی بررسی و تبیین میزان نقش فرهنگ سیاسی شیعه در پیدایش انقلاب اسلامی ایران است.

تبیین مفهوم فرهنگ سیاسی شیعه

واژه فرهنگ در فارسی معادل کلمه «culture» در انگلیسی، و کلمه «الثقافه» در عربی است. از نظر لغوی، به معنای دانش و ادب، عقل و خرد، تعلیم و تربیت، و کتاب لغات است.

[۸] دهخدا، علی اکبر، فرهنگ لغات، ج۳۷، ص۲۲۷ – ۲۲۸، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۳۶.

از نظر اصطلاح جامعه‌شناسی، مجموع رفتارهای اکتسابی و ویژگی اعتقادی اعضای یک جامعه معین را فرهنگ می‌گویند.

[۹] کوئن، بروس، مبانی جامعه‌شناسی، ص۵۹، ترجمه غلام‌عباس توسلی و رضا فاضل، تهران، سمت، ۱۳۷۰.

واژه فرهنگ سیاسی، که معادل عبارت «Political culture» در انگلیسی و «الثقافه السیاسیه» در عربی است، پس از جنگ جهانی دوم در ادبیات توسعه سیاسی مطرح شده است. این واژه را نخستین بار گابریل آلموند در علم سیاست به کار برد. تعبیر فرهنگ سیاسی را همچنین می‌توان در نوشته‌های جامعه‌شناختی و مردم شناختی کسانی مانند ساموئل بوراندر، آدام اولام، روت بندیکت، مارگارت مید، آبرام کاردینر، رالف لینتون و… که در زمینه فرهنگ و شخصیت کار کرده‌اند دنبال کرد.

[۱۰] هنری لطیف‌پور،یداللّه، فرهنگ سیاسی شیعه و انقلاب اسلامی، ص ۲۴.

برای فرهنگ سیاسی تعاریف مختلفی آمده که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
از نظر آلموند هر فرهنگ سیاسی توزیع خاصی از ایستارها، ارزش‌ها، احساسات، اطلاعات و مهارت‌های سیاسی است.

[۱۱] هنری لطیف‌پور،یداللّه، فرهنگ سیاسی شیعه و انقلاب اسلامی، ص ۲۵.

در تعریف دیگری در مورد فرهنگ سیاسی گفته‌اند: «جنبه‌های خاصی از فرهنگ عمومی جامعه که به زندگی سیاسی نظر دارد و به مسائلی چون “چگونه حکومت کردن” و “چگونگی حکومت” می‌پردازد، فرهنگ سیاسی می‌نامند.»

[۱۲] عالم، عبدالرحمن، فهم فرهنگ سیاسی، فصلنامه سیاست خارجی، سال نهم، ش ۴، ص۱۵۱.

سیدنی وربا در تعریف فرهنگ سیاسی می‌گوید: «فرهنگ سیاسی عبارت است از نظام باورهای تجربه‌پذیر، نهادها و ارزش‌هایی که پایه و مبنای کنش سیاسی است.»

[۱۳] قوام، عبدالعلی، سیاست‌های مقایسه‌ای، ص۷۳، تهران، سمت، ۱۳۷۳.

هرچند تعاریف مختلفی در مورد فرهنگ سیاسی وجود دارد، اما می‌توان اشتراکاتی را در تمام این تعریف‌ها پیدا کرد. با توجه به تعاریف فوق، فرهنگ سیاسی را می‌توان این گونه تعریف کرد: مجموعه‌ای از نظام اعتقادی، ارزش‌ها و نمادهای موجود در یک جامعه است که به رفتارهای سیاسی در برابر نظام سیاسی جهت می‌دهد.
با توجه به تعریف فرهنگ سیاسی، فرهنگ سیاسی شیعه عبارت است از: «مجموعه‌ای پیوسته از نظام اعتقادی، ارزش‌ها و نمادهای مذهب تشیع که از منابع شیعی به دست می‌آید و مبنای کنش و واکنش‌های شیعیان در برابر نظام‌های سیاسی و حکومت‌ها بوده است.»

بررسی واژگان تعریف

در این بخش هریک از این موارد را به تفصیل مورد بررسی قرار خواهیم داد.

نظام اعتقادی

نظام اعتقادی شیعه عبارت است از اصول و فروع دین اسلام بر اساس مذهب تشیع. این نظام اعتقادی، یکی از ارکان مهم فرهنگ سیاسی شیعه است که عناصر آن شدیداً به هم پیوسته و دارای انسجام درونی شدید هستند. از جمله عناصر مهم این نظام اعتقادی، که در رفتار سیاسی شیعیان تاثیر مستقیم داشته‌اند، عبارتند از:

امامت

شیعیان معتقدند که به همان دلیل که ارسال پیامبران ضرورت دارد، وجود امامان معصوم (علیهم‌السّلام) نیز با توجه به خاتمیت پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ضروری و لازم است. در بحث امامت، شیعه اعتقاد دارد که آخرین امام معصوم یعنی امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) زنده بوده و در غیبت به سر می‌برد و روزی از پس پرده غیبت ظهور خواهد کرد و شیعیان موظفند زمینه ظهور آن امام (علیه‌السّلام) را فراهم نمایند. در دوران غیبت، فقها به‌عنوان نوّاب عام امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) مرجع امور مذهبی و دینی مردم هستند که از طریق اجتهاد، احکام شرعی و امور مربوط را بر اساس مذهب تشیع استخراج نموده، و مردم نیز از آنان تقلید می‌نمایند. در مسئله حکومت نیز یکی از این فقها، به عنوان ولی فقیه مسائل مربوط به حکومت و اداره جامعه را بر عهده دارد. از جمله مفاهیمی که از اصل امامت به‌دست می‌آید و در رفتار سیاسی شیعیان مؤثر است، مفهوم غیبت، انتظار، اجتهاد و ولایت فقیه است.

معاد

معاد یکی از اصول اعتقادی شیعیان ـ که تاثیر بسزایی در فرایند شکل گیری رفتارهای سیاسی شیعیان داشته ـ اعتقاد به وجود جهانی دیگر، ماورای این دنیای مادی است؛ جهانی که انسان پس از مرگ به آن منتقل می‌شود. بر اساس اعتقادات شیعه، در جهان پس از مر گ، زندگی انسان ابدی و دایمی خواهد بود و فنا در آن عالم راه ندارد.
یکی از ویژگی‌های مهم آن نیز بحث حساب و کتاب از اعمال انسان و لزوم پاسخگویی در برابر خداوند، و ثواب و عقاب بر اساس نتیجه اعمال این جهانی می‌باشد.

امر به‌معروف و نهی از منکر

یکی از فروع دین اسلام و از واجبات و ضروریات دین، امر به معروف و نهی از منکر است. امر به معروف و نهی از منکر، جایگاه مهمی در فرهنگ سیاسی شیعه دارد. با بررسی آیات و روایات وارده، می‌توان به اهمیت و ضرورت این عنصر در فرهنگ سیاسی شیعه پی برد. چنان که امام حسین (علیه‌السّلام) هدف از قیام خود بر علیه حکومت وقت را امر به معروف و نهی از منکر می‌داند.
این عنصر یکی از اساسی‌ترین عناصر فرهنگ سیاسی اسلام است که در چارچوب آن، مشارکت سیاسی در امر حکومت و نظارت همگانی بر هیات حاکمه تحقق می‌یابد و سلامت جامعه در ابعاد مختلف تامین می‌گردد و عمل به آن، ضامن بقا و استمرار حکومت و نظام اسلامی صالح و عادل خواهد بود.

تولّی و تبرّی

از نظر شیعه، تولی و تبری به معنای دوستی با دوستان خدا و ارتباط و پیوند با اهل حق، و دشمنی با دشمنان خدا و گسستگی از اهل باطل، از فروع دین اسلام است. این دو عنصر عاطفی همواره در طول تاریخ، شیعه را در موضع گیری اعتقادی و سیاسی یاری داده است. اولیا و پیشوایان مذهبی شیعه در طول تاریخ تلاش خود را صرف تعمیق این عواطف سازنده نموده‌اند. از آنجا که شیعه بر اساس این تعلیمات روشن و جامع، ولایت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه (علیهم‌السّلام) را پذیرفت، همه ولایت‌ها و اطاعت‌ها را نفی کرد. این نفی و اثبات جریانی است درونی و بیرونی؛ درونی به معنای کوشش برای کسب آمادگی‌های روحی و معنوی به عنوان پشتوانه‌ای برای جریان بیرونی است که در واقع جهاد عملی و پی‌گیر در عینیت بخشیدن به ولایت ائمّه معصومان (علیهم‌السّلام) به شمار می‌رود.
دوست داشتن و دشمن داشتن، یعنی اثبات ولایت اولیای دین و نفی هر ولایتی که معارض با آن‌هاست. به تعبیر استاد مطهری «تاریخ شیعه با نام یک سلسله از شیفتگان و شیدایان و جانبازان سر از پا نشناخته توام گشته است.»

[۱۴] مطهری، مرتضی، جاذبه و دافعه علی (علیه‌السّلام)، ص۴۳.

همین شیفتگی و شیدایی و سرسپردگی به ولایت معصومان (علیهم‌السّلام)، به‌عنوان نیروی بالقوه بسیاری ازحرکت‌ها وجنبش‌های انقلابی و ضد ستم عمل کرده است.

جهاد

یکی دیگر از فروع دین اسلام، که از عناصر مهم فرهنگ سیاسی شیعه محسوب می‌شود، جهاد است. جهاد، یک مبنای قوی اعتقادی برای تهییج روح انقلابی‌گری در شیعیان بوده است. در اسلام، جهاد یکی از واجبات است و برای آن ثواب و اجر فراوانی در نظر گرفته شده است، به گونه‌ای که یکی از درهای بهشت مخصوص مجاهدان است. بر اساس اعتقادات اسلامی، کسی که از جهاد فرار کرده یا از آن خودداری کند، بدترین مجازات‌ها به او وعده داده شده است.
شیعیان بر اساس همین تاکیدات قرآن و روایات، در میدان‌های مبارزه با ظلم و ستم بر یکدیگر سبقت می‌گرفتند. ازاینرو، تاریخ پر فراز و نشیب شیعه، با جهاد و مبارزه در راه حق و عدالت عجین شده و مملو از نمونه‌های عالی جانبازی و فداکاری در راه از میان بردن ظلم و بی عدالتی است. همین زمینه اعتقادی و ایمانی و سابقه و سرنوشت تاریخی، بستر مناسبی را برای تقویت روح مبارزه و انقلابیگری در میان شیعه فراهم ساخته است.

نظام ارزشی

نظام ارزشی شیعه عبارت است از مفاهیم و ارزش‌هایی که موجب کنش و واکنش‌های سیاسی شیعیان در برابر حکومت‌های مختلف در طول تاریخ بوده است. به برخی از این مفاهیم و ارزش‌ها اشاره می‌کنیم:

استکبار ستیزی

یکی از ارزش‌های موردنظر شیعه، عدم پذیرش استکبار و سلطه کافران است؛ چنان‌که در قرآن کریم آمده است: (لَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا.)

[۱۵] نساء/سوره۴، آیه۱۴۱.

بنابراین، شیعیان و مؤمنان نباید سلطه و استکبار کافران را بر خود بپذیرند، بلکه باید در مقابل استکبار و سلطه کافران بایستند و مقاومت کنند. این عنصر یکی از عناصر مهم و نقش‌آفرین در فرهنگ سیاسی شیعه است که در زمان‌های مختلف، عامل بیگانه‌ستیزی و مقابله با استکبار توسط شیعیان بوده است. این بیگانه‌ستیزی در مواردی موجب مخالفت مردم با هیات حاکمه بوده است.

شهادت‌طلبی

روحیه ایثار و شهادت طلبی یکی از ارزش‌های سیاسی و اعتقادی شیعیان است. شیعه اعتقاد خاصی به شهادت دارد. با مروری بر تاریخ زندگانی ائمّه (علیهم‌السّلام) می‌بینیم که تمامی آن‌ها به دست دشمنان، مقتول یا مسموم شده‌اند. این ارزش بزرگ با نام حسین بن علی (علیه‌السّلام) در فرهنگ سیاسی تشیع آمیخته شده است و شیعیان لقب سیدالشهداء را برای او از هرکس دیگری مناسب‌تر می‌دانند؛ زیرا شهید با ایثار قطرات خونش در پیکر جامعه، خون‌گرم و زنده‌ای را به جریان می‌اندازد و راه خدا را باز می‌کند و سدها و موانع را برمی دارد.

[۱۶] عمید زنجانی، عباس‌علی، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، ص۶، تهران، نشر کتاب سیاسی، ۱۳۷۱.

شهادت نقش بسیار حساسی در تاریخ اسلام و امت اسلامی داراست. این امر از ابتدای ظهور اسلام تاکنون وجود داشته است. شاید به همین جهت بوده است که بسیاری از اسلام‌شناسان غیر مسلمان، به‌علت تشویق اسلام به جهاد با جان جهت برقراری و دفاع از حق و حقیقت و به‌علت علاقه فراوان مسلمانان برای استقرار عدل و ریشه‌کنی ظلم و به‌علت فداکاری همه جانبه رهبران اسلامی و امت اسلامی در صلح، مسلمانان را فنائیک، بنیادگرا و آیین اسلام را دین شمشیر معرفی می‌کنند.

[۱۷] عزتی، ابوالفضل، مقایسه مفهوم شهادت در اسلام و مسیحیت، چشمه نور (مجموعه مقالات بزرگداشت عاشورا)، ج۱، ص۱۷۵، تهران، ۱۳۷۴

عدالت‌خواهی

یکی دیگر از ارزش‌های موجود در فرهنگ سیاسی شیعه، عدالت‌خواهی است. تعاریف مختلفی از عدل ارائه شده است. آنچه به این بحث مربوط می‌شود، مفهوم سیاسی اجتماعی عدل است. عدل به این معنا، در مقابل ظلم قرار می‌گیرد. شهید مطهری یکی از انواع عدل را این گونه تعریف می‌کنند: «عدل عبارت است از رعایت حقوق افراد و اعطا کردن به هر ذی حق، حق او را. معنی حقیقی عدالت اجتماعی بشری، یعنی عدالتی که در قانون بشری باید رعایت شود و افراد بشر باید آن را محتوم بشمارند، همین معنی است.»

[۱۸] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱، ص۸۰.

از نظر شیعه احراز عدالت برای تصدی مسئولیت‌های اجتماعی مانند حکومت، امامت جمعه و جماعت، قضاوت و… لازم است. شیعیان، امامان معصوم (علیهم‌السّلام) را بارزترین مصداق عدالت می‌دانند. پذیرش اصل عدل، همواره زمینه ساز حرکت‌های عدالت خواهانه در میان شیعیان بوده است.

نمادها

هر ملتی ایام و روزهای خاص، سنّت‌ها و مراسم‌های خاصی را به عنوان نماد و سمبل همبستگی دارد. این نمادها و سمبل‌ها از آن جهت که خود دارای روحی سیاسی و انقلابی هستند، عاملی برای بروز رفتارهای سیاسی بوده‌اند. از سوی دیگر، مقابله با این نمادها و سمبل‌ها توسط هیات حاکمه، موجب بروز واکنش‌هایی از سوی مردم شده است. برخی از این نمادها در مذهب شیعه عبارتند از:

نهضت عاشورا

یکی از مهم‌ترین نمادهای شیعه، نهضت عاشورا و ایام محرّم و صفر و مراسم عزاداری و سوگواری برای ائمه (علیهم‌السّلام) است. علّامه محمّدتقی جعفری می‌نویسد: «از جمله آثار نهضت عاشورا عدم جواز مسامحه با مخالفان دین و ارزش‌های دینی به بهانه نبودن احساس قدرت می‌باشد. در حقیقت، از این داستان نتیجه می‌گیریم که قدرت، احراز نمی‌خواهد، ناتوانی احراز می‌خواهد.»

[۱۹] جعفری، محمّدتقی،‌ اندیشه عاشورا، ص۸۳.

ازاین‌رو، عاشورا به این دلیل که تنها واقعه‌ای است که طی آن یکی از ائمّه معصومان (علیهم‌السّلام) همراه با یاران و بسیاری از اهل بیتش به شکلی خاص و منحصر به‌فرد، که برانگیزاننده احساس و عواطف انسانی است، به شهادت می‌رسند، جایگاهی ویژه و نمادین در فرهنگ تشیع دارد و منشا بسیاری از قیام‌ها و حرکت‌های انقلابی و خونین در تاریخ شیعه محسوب می‌شود. تاکیدها و سفارش‌های ائمه (علیهم‌السّلام) بر بزرگداشت یاد و خاطره حادثه عاشورا، موجب گسترش فرهنگ عاشورا در میان شیعیان شده است.

اربعین

یکی از سنّت‌ها و نمادهای شیعه، اربعین و عدد چهل است که در موارد بسیاری در ادعیه و اذکار به کار می‌رود. یکی از نمونه‌های آن، برگزاری مراسم اربعین برای گذشتگان و شهدا، و بارزترین آن بزرگداشت اربعین شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) و یاران ایشان است. چنان که اشاره خواهیم کرد، این نماد از سمبل‌های شیعه در انقلاب اسلامی ایران نقش ویژه‌ای داشته است.

اعیاد مذهبی

یکی دیگر از نمادهای شیعه، که جزو عناصر فرهنگ سیاسی آن محسوب می‌شود، اعیاد مذهبی و مراسم‌های مخصوص آن اعیاد است. این مراسم از یک سو، به جهت برگزاری اجتماعات و مراسم خاص موجب تحریک مردم و تقویت روح انقلابیگری و احساس توان مقابله با قدرت حاکمه و وحدت آن‌ها می‌شود و از سوی دیگر، مقابله با برگزاری این مراسم‌ها و توهین به این نماد و سمبل توسط حکومت، عاملی برای انقلاب و واکنش مردم نسبت به قدرت سیاسی حاکم است.

نقش مساجد

مساجد و تکایا یکی از تجلیات فرهنگ اسلامی محسوب می‌شوند. پیرامون کارکرد مسجد باید گفت: از همان آغاز، مسجد علاوه بر اینکه به‌عنوان جایگاه اصلی اجتماع مؤمنان برای ادای فرایض دینی مورد استفاده بود، کانون فعالیت‌های اسلامی نهضت جهانی اسلامی نیز به شمار می‌رفت. در واقع، پایه‌های اساسی حکومت اسلامی در این مکان بنیان‌گذاری شد.

[۲۰] سعیدی رضوانی، عباس، بینش اسلامی و پدیده‌های جغرافیایی، ص۳۵، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸.

مساجد نقش مهمی را در حرکت‌ها و جنبش‌های اسلامی داشته‌اند.
یکی از نویسندگان در این مورد می‌نویسد: مسجد در اسلام و در صدر اسلام همیشه مرکز جنبش حرکت‌های اسلامی بوده است. از مسجد تبلیغات اسلامی شروع می‌شده است و از مسجد قوای اسلامی برای سرکوبی کفار و وارد کردن آن‌ها در بیرق اسلام (حرکت می‌کرده است.)

[۲۱] مکی السباعی، محمّد، تاریخ آموزش در مساجد، ترجمه علی شکوئی، مجله مسجد، ش ۱۶، ص۵۴.

مسجد کارکردهای مختلفی دارد که به برخی کارکردهای سیاسی ـ اجتماعی آن اشاره می‌کنیم:
مسجد به‌عنوان مرکز مراسم عبادی و مذهبی: اولین کارکرد مسجد، مرکزیت آن به‌عنوان محل انجام مراسم عبادی و مذهبی مانند نماز، عزاداری، جشن‌ها و مجالس ختم و تعزیت است. معمولا این مراسم‌ها، خود مقدمه و زمینه‌ای برای آغاز حرکت‌های انقلابی و سیاسی می‌باشد.
مسجد به‌عنوان مرکز آموزش: از دیگر کارکردهای مسجد این است که مسجد در نظر مسلمانان، به‌ویژه شیعیان، محل ارشاد و تبلیغ مسائل و احکام اسلامی است. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و جانشینانشان، ارشادات و راهنمایی‌های خود را در مسجد بیان می‌کردند و مسلمانان برای آموزش مسائل دین به مساجد روی می‌آوردند. از این رو، مساجد محلی برای آموزش اعتقادات و ارزش‌های اسلامی به مسلمانان بوده است و به تبع این آموزش‌ها، مساجد عاملی برای تغییر اعتقادات، روحیات و خلقیات مردم بر اساس موازین اسلامی بود، که در نهایت موجب تغییر ساختار اجتماع در جهت هماهنگی با اصول اعتقادی اسلامی می‌شد.
مسجد به عنوان کانون ارتباط جمعی: مسجد به عنوان مرکزی برای تجمع مسلمانان و ارتباط آن‌ها با یکدیگر و در نتیجه، محلی برای تبادل اخبار مهم در تاریخ اسلام نقش مهمی ایفا کرده است. این نقش بخصوص در روزگارانی که وسایل گسترده ارتباط جمعی امروزین نبود، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود.
مسجد به‌عنوان پایگاه جهاد در نهضت: یکی از مهم‌ترین کارکردهای سیاسی مسجد، نقش آن در حرکت و جهاد بود. مقدمات فکری و اجتماعی اکثر غزوات در مسجد تدارک می‌شد و مسجد نقش بسیج مردمی در جهاد با کفار را داشت. در دوران معاصر نیز تجلّی این نقش را در انقلاب عراق در سال ۱۹۲۰ به رهبری روحانیان، و در نهضت تنباکو، نهضت مشروطیت، واقعه مسجد گوهرشاد که در مخالفت با کشف حجاب رضاخانی برپا شده بود و در نهضت امام خمینی به‌صورت نهادینه شده می‌بینیم. در جنگ ایران و عراق هم مهم‌ترین مرکز بسیج نیروهای مردمی، همین مساجد بود.

علل و عوامل وقوع انقلاب

انقلاب اسلامی و نقش فرهنگ سیاسی شیعه در تحقق آن نظریه‌پردازان انقلاب، با ارائه نظریه‌های گوناگون، عموماً در پی تبیین علت وقوع انقلاب هستند. از آنجا که انقلاب‌ها همواره برآیند حوادث و دگرگونی‌های متنوع و متقاطع تاریخی یک کشورند و مجموعه تحولات و شرایط فکری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در وقوع آن دخالت دارند، علت وقوع انقلاب‌ها مختلف می‌باشد. با این حال، آنچه در نهایت وقوع انقلاب را گریزناپذیر می‌سازد، عللی معدود است که در سایه تاثیر و تاثر تحولات و شرایط فوق پدید آمده، گسترش می‌یابد. بررسی انقلاب‌های مختلف نشان می‌دهد که در میان علل وقوع این انقلاب‌ها، برخی علل کلی دخالت دارند که تا حدودی در همه این انقلاب‌ها نقش آفرین بوده‌اند و تا وقتی این علل پدید نیایند، هیچ انقلابی اتفاق نمی‌افتد. این علل کلی عبارتند از:

[۲۲] ملکوتیان، مصطفی، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، ص۱۷.

۱. نارضایتی عمیق از شرایط حاکم؛
۲. وجود رهبری و ساختارهای اجتماعی ـ سیاسی دارای نقش و بسیج‌؛
۳. گسترش و پذیرش‌اندیشه‌ها و ایدئولوژی‌های جدید جایگزین؛
۴. گسترش روحیه انقلابی.
در این نوشتار، برای تبیین پاورپوینت کامل نقش فرهنگ سیاسی شیعه در انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint ایران، به بررسی نقش این فرهنگ در علل کلی وقوع انقلاب اسلامی ایران پرداخته شده است.

نارضایتی عمیق از حاکم

یکی از ویژگی‌های مشترک انقلاب‌ها، وجود نارضایتی عمیق از نظام حاکم است. در حقیقت، وجود نارضایتی عامل مشترک پیدایش وقوع انقلاب‌هاست. برای اینکه این نارضایتی به انقلاب منجر شود، باید نارضایتی هم در میان نخبگان باشد و هم در میان توده مردم شیوع پیدا کند و به دلیل ناامیدی آنان از بهبود شرایط، این شرایط موجود را غیرقابل تحمل بدانند.
از جمله نارضایتی‌های مردم ایران و در حقیقت مهم‌ترین آن‌ها، که موجب شکل‌گیری انقلاب شد، نارضایتی مردم نسبت به عملکرد دولت در مورد دین و اعتقادات مذهبی (شیعی) و نظام ارزشی مورد قبول مردم بود. در اینجا به نمونه‌های مهم این نارضایتی در طول دوران انقلاب اشاره می‌کنیم:
الف. تبلیغ و گسترش ناسیونالیسم افراطی: یکی از شیوه‌هایی که در دوران حاکمیت پهلوی و بخصوص محمّدرضا شاه در جهت سیاست اسلام زدایی به شدت پی گیری شد، ایجاد و تقویت حس ملّی گرایی افراطی بود. یکی از نویسندگان در این مورد می‌نویسد: «ملّی‌گرایی بهترین آرمانی بود که برای ایجاد همبستگی ملّی مورد استفاده قرار گرفت و همراه آن وجود شخص شاه به‌عنوان مظهر “همبستگی ملّی” معرفی می‌شد. پس از آن در مدارس به مرور تعلیمات اسلامی کمرنگ شد و در عوض تبلیغات گسترده‌ای در باب ضرورت وطن‌پرستی و عشق به شاه همه‌جا را فرا گرفت.»

[۲۳] صمیمی، مینو، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، اطلاعات، ۱۳۷۰، ص۵۱، تهران.

این ایدئولوژی محصول فعالیت روشن فکرانی بود که تحت عنوان نظریه‌پردازان حلقه وین از آن‌ها نام برده شده است. افرادی همچون تقی‌زاده، جمال‌زاده، میرزا محمّدخان تربیت، محمّد قزوینی، میرزا فضلعلی، آقای مجتهد تبریزی، ابراهیم پور داود و حسین کاظم زاده ایرانشهر حول نشریه کاوه گردهم آمدند و با انتشار مجلات دیگری مثل ایرانشهر، فرنگستان و مجله آینده به‌عنوان تئوریسین و مبلغ ناسیونالیسم ایرانی شالوده فرهنگی را ریختند که بعدها، توسط رضا شاه به‌عنوان ایدئولوژی رژیم پذیرفته شد و توسط محمّدرضا به روش‌های مختلف دنبال شد.

[۲۴] ذاکر اصفهانی، علیرضا، ناسیونالیسم رمانتیک در ایران، مندرج در مؤلفه‌های هویت ملّی در ایران، ص۱۳۹.

در راستای اشاعه این سیاست، رژیم پهلوی برای مقابله با اسلام هر از چند گاه یک بار جشن‌هایی در جهت تجلیل از ایران باستان تشکیل می‌داد. به‌عنوان مثال، یادبود فردوسی که شاعری اسلامی بود تشکیل شد، ولی شاهنامه وی به‌عنوان یک اثر، که زنده کننده ملیت ایرانی و آیین زرتشتی و شاهنشاهی ایران باستان در قبال دیانت اسلام است، معرفی گردید.

[۲۵] رجبی، محمّدحسن، زندگانی سیاسی امام خمینی، چ ۴، ص۳۸، تهران، قبله، ۱۳۷۴.

جشن‌های ۲۵۰۰ ساله که با تبلیغات فراوان داخلی و خارجی برگزار می‌شد، نمونه دیگری از تبلیغ ناسیونالیسم توسط رژیم پهلوی بود که موجب تحریک احساسات مذهبی مردم و واکنش شدید امام و بسیاری از مجامع و محافل مذهبی در داخل و خارج شد. بایمت‌اف محقق روسی در این باره می‌نویسد: «جشن ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی باعث اختلافات شدید میان روحانیت و شاه گردید. امام خمینی و دیگر روحانیان مردم را علیه رژیم شاه دعوت کردند و نامه‌های اعتراض‌آمیز… به شهرهای ایران فرستاده شد. دعوت امام خمینی در واقع یک دعوت عادی سیاسی نبود، بلکه یک فتوای مذهبی بود.»

[۲۶] بایمت اف، لقمان، انقلاب اسلامی از دیدگاه محققان شوروی، ص۱۰۸، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲.

یکی دیگر از این گونه جشن‌ها جشن‌هایی برای پیروان زرتشت بود که به بهانه یادآوری همان ایران باستان و دین مردم ایران قبل از اسلام برپا می‌شد. آنتونی پارسونز، آخرین سفیر انگلیس، در مورد رابطه این جشن‌ها با احساسات و عواطف جامعه اسلامی می‌نویسد: «آیا باید او به شهبانو اجازه می‌داد که کنگره پیروان مذهب زرتشت را برگزار کند؟ و پایان آن را هم با پذیرایی از شرکت کنندگان در کاخ سلطنتی جشن بگیرد؟ آن هم درست در وسط ماه رمضان؟ به نظر من و همکاران دیپلمات عرب من… این گونه کارها در توده‌های مردم مسلمان و رهبران مذهبی آنان که مخالف رژیم بوده‌اند تاثیر نامطلوب و عمیق بر جای گذاشته است. شاید به‌نظر او این گونه اقدامات به عنوان روش‌های درمانی برای جدا کردن مردم ایران از روش‌های اسلامی بود.»

[۲۷] پارسونز، آنتونی، غرور و سقوط، ترجمه پاشا شریفی، ص۵۲ و ۵۳، تهران، نشر نو، ۱۳۶۲.

یکی دیگر از اقدامات رژیم در این زمینه، تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی بود. شاه، که در جشن‌های ۲۵۰۰ ساله، کوروش را به عنوان صاحب آیین شاهنشاهی و خود را به‌عنوان میراث‌دار او معرفی کرده بود، تصور می‌کرد در جایگزینی کوروش به‌جای نبی اکرم، محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) موفق بوده و فرهنگ ایران قبل از اسلام را جانشین فرهنگ اسلامی کرده است؛ از این رو، به فکر تغییر مبدا تاریخ از هجرت پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به جلوس کوروش به تخت پادشاهی افتاد. او خود در این رابطه می‌نویسد: «برای احیای فرهنگ ایرانی با همه اصالت و زیبایی اش باید راه‌هایی پیدا می‌شد. مثلا مبنای تاریخ کشور را به آغاز دوران هخامنشیان بازگرداندیم.»

[۲۸] پهلوی، محمّدرضا، پاسخ به تاریخ، ترجمه دکتر ابوترابیان، ص۲۲۴، تهران، ۱۳۷۱.

امام خمینی (قدس‌سره) این اقدام شاه را از بسیاری از اقدامات اقتصادی و فرهنگی دیگر، که موجب از دست رفتن منابع و منافع ملّی می‌شد، مهم‌تر دانستند و در باب اهمیت این مسئله گفتند: «در تمام جنایت‌های بزرگی که این مرد کرده است، همه خیانت‌هایی که این مرد کرده است، از دادن نفت ما به خارج، از خراب کردن وضع زراعت ما، از خراب کردن فرهنگ ما، از دست دادن حیثیت نظام ما، همه این‌ها را یک طرف بگذارید، قضیه تغییر تاریخ را یک طرف بگذارید… این اهمیتش بیشتر است. و گمان نکنید که اگر ملت مهلتش داده بود، قدم همین قدم بود. این همین است که زرتشتی‌ها به حسب آن زمان‌ها زرتشتی‌ها نوشتند به او که تاکنون کسی پیدا نشده (به شاه نوشتند) تاکنون کسی پیدا نشده است که به‌اندازه شما به مذهب ما خدمت بکند… این قدم اولش بود که تاریخ را تغییر داد.
قدم‌های دیگری داشت که بحمداللّه ملت توی دهنش زد، حتی تاریخ را هم برگردانید به نحو اول.»

[۲۹] هاشمی تروجنی، محمّد و بصیرت منش، حمید، تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی، ص۲۶۳.

به تعبیر پارسونز، این اقدام شاه یکی از نامعقول‌ترین اقدامات وی بود و موجبات خشم و بدگمانی عناصر مذهبی را نسبت به خود فراهم ساخت. این اقدام نه تنها موجب جریحه‌دار شدن احساسات مذهبی مردم شد و توده مردم را هم خشمگین و ناراضی کرد، بلکه طبقه روشن فکر و تحصیل کرده نیز آن را با تمسخر و استهزا استقبال کردند.

[۳۰] سولیوان، ویلیام و پارسونز، آنتونی، خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، ص۳۴۴، تهران، نشر علم، ۱۳۷۳.

علاوه بر این، رژیم پهلوی به تبعیت از آتاتورک در ترکیه در سال ۱۳۱۴، فرهنگستان لغت فارسی را تشکیل داد و تا سال ۱۳۱۹ اسامی ۱۰۷ شهر و روستا را تغییر داد و اسامی جدیدی وضع کرد که صورت مرکبی از نام «رضا»، «پهلوی»، «شاه» و «همایون» بودند. نام‌های عربی ماه‌های سال نیز حذف و نام‌های ایرانی جایگزین آن شد.

[۳۱] هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات تهران، چ ۴، ج۴، ص۴۸، تهران، زوار، ۱۳۶۳.

به هر حال، باستان ستایی با ابعادی که بیان شد، اقدامی از سوی رژیم برای قطع رابطه مردم با گذشته پرافتخار دینی شان بود، تا در سایه آن به مرور شخصیت اسلامی جامعه را بازستانند. البته، این سیاست در ایران به واسطه مقاومت رهبران مذهبی و ملت با شکست مواجه شد و انقلاب اسلامی خط بطلانی بر این سیاست‌ها بود.
ب. تخریب عقاید و تضعیف ایمان مردم: استعمار به خوبی دریافته است که تا زمانی که تعالیم و آموزه‌های دینی و اسلامی نزد مردم از قداست برخوردار است، آنان نمی‌توانند به اهداف خود برسند. ازاین‌رو، در صدد بر آمدند تا این قداست و احترام را از بین ببرند. خاندان پهلوی، که از سوی استعمار این ماموریت را به عهده داشتند، کلیه اقدامات خود را برای رسیدن به این هدف بسیج کردند. این اقدامات عبارتند از:
۱. القای شبهه و استضعاف فرهنگی: بیشتر مکتوباتی که توسط خاورشناسان و مستشرقان در عصر پهلوی منتشر شده است، حاوی شبهاتی بر علیه اسلام بوده است. در حقیقت، بسیاری از کتاب‌ها و نشریاتی که از سوی‌اندیشمندان اسلامی و از جمله شهید مطهری نوشته شده است، پاسخی به شبهات موجود در جامعه آن روز بوده است. روشن فکران تلاش می‌کردند که در مبانی اعتقادی مردم از جمله خداپرستی، معاد و سایر مسائل دینی تزلزل ایجاد نمایند:
در این دوره وقتی متجددان و مارکسیست‌ها (با همه اختلافی که باهم دارند) سخن از عوامل انحطاط و عقب اقتادگی به میان می‌آورند مذهب به عنوان عامل اصلی این عقب افتادگی شناخته می‌شود و دست کم به ویژه از نگاه متجددان غرب‌گرا لازم است تا مذهب راه خود را از متن اجتماع و سیاست دور کند.

[۳۲] جعفریان، رسول، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران سال‌های ۱۳۲۰ـ۱۳۵۷، ص۱۶.

حمایت از افرادی نظیر کسروی و حکمی زاده که امام در پاسخ به اتهاماتش، کتاب کشف الاسرار را می‌نویسند در همین راستاست.
۲. تضعیف روحانیت: یکی دیگر از اقداماتی که در جهت تضعیف و تخریب عقاید مردم انجام شد، تخریب چهره‌های اصیل اسلامی بود. بر همین اساس، رهبران مذهبی به عنوان «مرتجع»، «مفت‌خور» و «کهنه‌پرست» معرفی می‌شدند و از سویی، آنان را «قشری»، «سخت‌گیر»، «انحصارطلب»، «عامل بیگانه»، «فراماسونر» و «حقوق بگیر انگلیس» معرفی می‌کردند. میرزای شیرازی، آخوند خراسانی و آیه اللّه بروجردی را نیز برخی جزو حقوق بگیران انگلیس برشمرده‌اند.

[۳۳] قربانی، زین‌العابدین، علل پیشرفت و انحطاط مسلمین، ص۴۴۲، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۱.

در ارتباط با امام نیز شبهاتی از قبیل هندی الاصل بودن، مجهول الهویه و… از سوی رژیم رواج می‌یافت. جریان ۱۹ دی ماه قم در واکنش مردم و روحانیت به توهین مزبور به امام صورت گرفت و از آن به‌عنوان مهم‌ترین عامل شتابزای انقلاب یاد می‌شود.
بی‌تردید دوره رضاخان، دوره مبارزه با مذهب و از میان بردن سنّت‌ها و نهادهای مدنی دینی مانند حوزه‌های علمیه و مرجعیت است. در این دوره،

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.