پاورپوینت کامل نقش حوزه علمیه در انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقش حوزه علمیه در انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش حوزه علمیه در انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش حوزه علمیه در انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل نقش حوزه علمیه در انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
برای ایجاد یک دگرگونی بزرگ تاریخی همچون انقلاب اسلامی ایران، سلسله مسائل تاریخی، فرهنگی و مذهبی از دیرباز دست در دست یکدیگر داده تا به ثمر بنشیند. یکی از این مباحث ایجاد حوزه علمیه و نقش خاص و ویژه آن در این دگرگونی تاریخی قرن حاضر میلادی است که برای کمتر تحلیلگر و صاحب نظری غیرقابل انکار است. برای پیبردن به پاورپوینت کامل نقش حوزه علمیه در انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint ایران باید به سالهای ابتدایی ایجاد حوزه علمیه بصورت امروزی (استاد و شاگردی) و ایجاد مدارس در شهرهای مختلفی مذهبی تشیع رجوع کنیم.
فهرست مندرجات
۱ – تاسیس حوزه علمیه به شیوه سنتی
۲ – اولین حوزه علمیه
۳ – رسالت حوزه نجف
۳.۱ – نظر شیخ طوسی
۳.۲ – هدف بنیانگذار حوزه نجف
۴ – تاسیس حوزه قم
۴.۱ – روایت امام صادق
۴.۲ – هجرت علما به قم
۴.۳ – تاثیرات تاسیس حوزه
۴.۴ – شاگردپروری
۴.۵ – شرایط داخلی حوزه
۴.۵.۱ – اقشار مختلف در حوزه
۴.۵.۲ – فراغ التحصیلان حوزه
۴.۶ – استقلال حوزه
۴.۷ – تفاوت حوزه تشیع و اهلتسنن
۵ – آمادگی حوزه قم برای انقلاب
۵.۱ – حوزه قم بعد از آیتالله بروجردی
۶ – پشتیبانی و رسالت
۶.۱ – نقشه تقابل رژیم
۶.۲ – نقش مراجع
۶.۳ – نقش اساتید
۶.۴ – نقش طلاب
۶.۴.۱ – یورش به فیضیه
۶.۴.۲ – نمونهای از نقش طلاب
۷ – روحانیت و انقلاب در سخنان رهبری
۷.۱ – مصونیت شاهدین عینی
۷.۱.۱ – نظر رهبری
۷.۲ – خطر نسلهای بعد
۷.۲.۱ – دیدگاه رهبری
۷.۳ – حوزه و دستاوردهای انقلاب
۷.۳.۱ – کلام رهبری
۷.۴ – دسایس دشمن و نقش روحانیت
۷.۵ – ابزارهای تبلیغی روحانیت
۷.۵.۱ – تمجید رهبری
۷.۶ – ماندگاری انقلاب و روحانیت
۷.۶.۱ – بیان رهبر معظم انقلاب
۷.۷ – حق انقلاب بر حوزه
۷.۷.۱ – جامعه و حوزه در قرن اخیر
۷.۷.۲ – حق بزرگ انقلاب بر حوزه
۷.۷.۳ – بیان رهبر فرزانه انقلاب
۷.۸ – قدردانی نعمت انقلاب
۷.۸.۱ – دیدگاه رهبری نظام
۷.۸.۱.۱ – حکومت اسلامی بعد از ۱۴۰۰ سال
۷.۸.۱.۲ – تشکیل حکومت ائمه
۷.۹ – نهضت برای حکومت
۷.۹.۱ – آرزوی تشکیل حکومت سید رضی
۷.۹.۲ – آرزوی تشکیل حکومت ابنطاووس
۷.۱۰ – انگیزه تشکیل حکومت
۷.۱۱ – تطبیق شریعت و حکومت
۷.۱۱.۱ – دیدگاه مقام معظم رهبری
۷.۱۲ – رهایی مسئولیتهای انقلاب
۷.۱۲.۱ – منشاء رهایی مسئولیت
۷.۱۲.۲ – نمونه تاریخی
۷.۱۲.۳ – نظرگاه آیتالله خامنهای
۷.۱۳ – افراد یاوهگو قبل و بعد از انقلاب
۷.۱۳.۱ – دیدگاه رهبر معظم انقلاب
۷.۱۳.۱.۱ – به فکر انجام وظیفه
۷.۱۴ – وظایف حوزه در قبال انقلاب
۷.۱۴.۱ – دیدگاه آیتالله خامنهای
۷.۱۴.۲ – تداوم انقلاب و روحانیت
۷.۱۴.۲.۱ – نظر مقام معظم رهبری
۷.۱۵ – مسئولیتهای انقلابی حوزه
۷.۱۵.۱ – انقلابی ماندن
۷.۱۵.۱.۱ – نظر مقام معظم رهبری
۷.۱۵.۲ – دفاع از امام و انقلاب
۷.۱۵.۳ – انقلاب زدایی از حوزه
۷.۱۵.۳.۱ – از منظر رهبر انقلاب
۷.۱۵.۴ – اطلاع از امواج جهانی
۷.۱۵.۴.۱ – نظر آیتالله خامنهای
۷.۱۵.۵ – تدوین ایدئولوژی
۷.۱۵.۵.۱ – توصیههای رهبری
۷.۱۵.۶ – تکریم چهرههای انقلابی
۷.۱۵.۶.۱ – دیدگاه رهبر انقلاب
۷.۱۵.۷ – پاسداری از انقلاب
۷.۱۵.۷.۱ – دیدگاه آیتالله خامنهای
۸ – پانویس
۹ – منبع
تاسیس حوزه علمیه به شیوه سنتی
آغاز تاریخ تاسیس حوزههای علمیه شیعه به شیوه سنتی به سال ۴۴۷ هجری بازمیگردد که با یورش طغرل بیک سر سلسله سلجوقیان به محلات شیعه نشین بغداد و آتش زدن کتابخانه مهم و گرانقدر شیعه و محلات کرخ، و از آن جمله کتابها و کرسی درسی شیخ الطائفه، وی ناگزیر به نجف اشرف هجرت نمود و در جوار مرقد مطهر امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) رحل اقامت افکند.
وی آنجا را به صورت پایگاه دانش و دین درآورد و نخستین حوزه و دانشگاه بزرگ شیعه را بنیان نهاد؛ و در طول قرون متمادی هزاران فقیه و مفسر و متکلم و فیلسوف و دیگر نوابغ علمی جهان تشیع در این آستان تربیت شدند.
اولین حوزه علمیه
علمای شیعه تا قبل از هجرت شیخ طوسی به نجف اشرف به علت نداشتن امنیت در شهرهای مختلف حجاز، عراق و ایران پراکنده بودند؛ لکن پس از هجرت وی به نجف و تشکیل حلقههای درسی که از آن جمله «امالی» شیخ طوسی است، چون پروانه گرد شمع رو به نجف آورده و آنجا را بصورت مجتمع بزرگ علمی شیعه درآوردند.
[۱] رجوع شود به زندگی نامه شیخ طوسی، تالیف علامه محقق شیخ آغا بزرگ تهرانی، ترجمه میرزا محمد و طبیبان، ص۸.
رسالت حوزه نجف
با تشکیل حوزه علمیه نجف اشرف، مرکزیت علمی برای اداء دو رسالت عمده بوجود آمد.
نخست اینکه حوزه علمیه بصورت کانون پرورش علوم و معارف اسلامی و تربیت علمای بزرگ و متخصصان در علوم اسلامی در آمد.
دوم اینکه این مراکز علمی رسالت پاسداری از اسلام و مسئولیت مرزبانی فکری جوامع اسلامی و شیعی را بر عهده گرفت.
نظر شیخ طوسی
برای پی بردن به این حقیقت که حوزههای علمیه شیعه از همان آغاز بصورت یک سنگر و دژ برای مبارزه شکل گرفت، کافی است به این گفتار شیخ طوسی بنیانگذار حوزههای علمیه شیعه دقت کنیم:
«علمای بزرگ ما چه آنان که در قدیم بودهاند و چه آنان که متاخر بودهاند، همه درباره پیدا کردن دلیلهای زمان پسند و آنگونه مطالبی که به مقتضای طبیعت زمان و شرائط آن بوده است، نهایت درجه ممکن کوشیدهاند و پیش تاختهاند؛ و در برابر دیگران و مخالفان موضع آگاهانه گرفتهاند.
چون همواره شبههها و مسائل تازهای القا میشده است که آنان میبایست دلیلها و پاسخها و آگاهیهای جدیدی را جستجو میکردند و شیوه نوینی را متناسب با نوآوری مخالفین ابداع مینمودند».
[۲] رجوع شود به مقاله آفاق فکری برون حوزهای، نوشته محمد رضا حکیمی در مجله حوزه، شماره ۱، ص ۳۳.
شیخ طوسی با توجه به همه شرائط موجود زمانش همانطور که امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس
[۳] تحف العقول، ص ۲۶۱.
؛ کسی که زمان خویش را بشناسد جریانهای مشتبه بر او شبیخون نمیزند»؛ این دو رسالت بزرگ را از حوزه علمیه کوچکی در نجف آغاز نمود.
هدف بنیانگذار حوزه نجف
در چنین شرائطی هدف بنیانگذار حوزههای علمیه و دیدگاه او چنین است که باید تمامی تلاش و نهایت توان را بکار گرفت و آنچه را که مقتضای زمان است استقصا نمود (بلغوا النهآیت القصوی فی استقصاء ما اقتضت ازمنتهم).
این است برنامه کلی و رسالت حوزه علمیه که بخاطر آن، شیخ طوسی موطن خود (کرخه بغداد) را رها نموده و رنج غربت را در نجف اشرف در جوار وارث علم رسالت، امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) متحمل میگردد.
تاسیس حوزه قم
تشکیل حوزه علمیه قم توسط مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری نیز در شرائط مشابه و با اهداف همانندی انجام پذیرفت. زیرا انگیزه هجرت ایشان از اراک به قم بهرهگیری از موقعیتی بود که این شهر از نظر روایات اهلبیت و سابقه علمی و خدماتی، از آن برخوردار بود.
روایت امام صادق
حسن بن محمد قمی در تاریخ قم از امام صادق (علیهالسّلام) نقل میکند:
«بزودی روزگاری میرسد که کوفه از علم تهی میگردد و علم چون ماری که در زمین پنهان گردد سر از قم درمیآورد؛ و این شهر منبع علم و فضل میشود؛ و در شعاع دانش آن مستضعفی بجا نمیماند؛ و زنان پشت حجاب نیز از برکات علمی این شهر بهرهمند میگردند؛ و مردم قم برای دیگران حجت میشوند؛ و علوم و معارف از این شهر به شهرهای دیگر منتشر میگردد؛ و شعاع آن شرق و غرب را فرا میگیرد؛ آنگاه حجت بالغه الهی به همگان میرسد و هیچ فردی بیبهره از قم نمیماند».
[۴] رجوع شود به گنجینه دانشمندان، تالیف محمد شریف رازی، ج۱، ص ۳۲.
هجرت علما به قم
هجرت بسیاری از شخصیتهای خاندان اهلبیت و یاران ائمه (علیهمالسّلام)، مانند اشعریها (عبدالله بن سعد اشعری و فرزندانش)، و محمد بن حسن صفار مؤلف کتاب بصائر الدرجات که از اصول شمرده میشود، و محمد بن خالد برقی، و زکریا بن ادریس، و زکریا بن آدم، و ابنبابویه، و ابنقولویه مؤلف کتاب کامل الزیاره که از اسناد روائی معتبر شیعه میباشد، و علی بن ابراهیم مؤلف کتاب تفسیر معروف، به قم نشانگر سابقه علمی و موقعیت خاص روحانی و پایگاه بودن آن میباشد.
با چنین انگیزهای مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری در سال ۱۳۴۰ ه. ق از اراک به قم هجرت نمود تا به آنچه که در روایات به آن نوید داده شده جامه عمل بپوشاند.
تاثیرات تاسیس حوزه
جالب این است که هر دو بنیانگذار حوزه علمیه نجف اشرف و قم در شرائطی به این دو حوزه بنیانی استوار بخشیدند که در خطر تهاجم دشمن بودند.
شیخ طوسی گرفتار یورش سلجوقیان و شیخ حائری مورد تهاجم رضاخان قلدر بودند.
بیشک بنیانی این چنین، در برابر طغیان و تجاوز ساکت نمیماند؛ و در کنار انجام رسالت علمی و پاسداری از مرزهای عقیدتی، اخلاقی و فرهنگی جامعه، شالوده مبارزهای را برای بهرهبرداری در دراز مدت میریخت.
شاگردپروری
تربیت شدگان حوزه مرحوم آیتالله حائری هر کدام بهنوبه خود در حفظ و توسعه این میراث بزرگ تلاش نمودند. برای ایجاد وحدت و مرکزیت نیرومند در حوزه، مرحوم آیتالله بروجردی را به قم دعوت نمودند و حوزه علمیه قم را در برابر رژیم ستمشاهی به یک قدرت بزرگ تبدیل کردند.
در طرح و اجرای این نقشه، حضرت امام، نقش عمده را داشت و از آن پس خود در مقام یک استاد برجسته به تحکیم پایههای علمی و معنوی حوزه پرداخت؛ و با تربیت شاگردان برجستهای که در کنار کسب فقه و عرفان و اخلاق از وجود امام، از دیدگاههای ایشان در زمینه مسائل جامعه و کشور و جهان الهام میگرفتند.
کادرهای شایسته مجهّز به علم و تقوی و آگاهی را برای نهضت آینده آماده کرد؛ و در روند انقلاب اسلامی دیدیم که همین عالمان آگاه و متقی حوزه علمیه تحت عنوان اساتید حوزه علمیه قم از نخستین روزهای آغاز نهضت در کنار رهبر انقلاب ایستادند و بصورت یک شبکه ارتباطی قوی پیامهای رهبر را به سراسر کشور و نیز به خارج رسانیدند.
شرایط داخلی حوزه
برای بررسی بیشتر نقش حوزه علمیه در روند انقلاب اسلامی باید به این نکته توجه داشت که محیط حوزههای علمیه محیط صفا و صمیمیت و اخلاص و معنویت است.
اقشار مختلف در حوزه
در میان طلاب حوزه، فرزندان اقشار مختلف جامعه دیده میشوند: روحانیزاده، دهاتی و شهری، فرزند کارگر و تاجرزاده، فاقد تحصیلات جدید و تحصیلکرده نظام جدید، فقیر و غنی، و کم استعداد و با استعداد و نابغه، ولی همه و همه، ارزشهایی غیر از علم و تقوی را از دست میدهند و در محیطی آکنده از زهد و قناعت در یک رقابت نامرئی به تجهیز علمی و معنوی میپردازند.
فراغ التحصیلان حوزه
بدین ترتیب علمای فارغ التحصیل حوزه با سرمایه عظیم معنوی و با سلسله ارزشهای والای انسانی و اخلاقی رسالتهای حوزه را بر عهده میگیرند؛ جمعی همچنان در حوزه میمانند، و عدهای نیز به نقاط مختلف مهاجرت میکنند و طبق دستور قرآن کار تعلیم و تربیت و انذار مردم را آغاز مینمایند.
استقلال حوزه
حوزه علمیه نه تنها در برابر نفوذ دولت، استقلال اقتصادی دارد، از نظر علمی و نوع سیستم نیز فاقد هر نوع رابطه اثر پذیر میباشد.
تفاوت حوزه تشیع و اهلتسنن
استقلال همه جانبه حوزههای علمیه شیعه همواره به فقها و علما این امکان را میداده است که بهدور از هر نوع واهمه در زمینه بروز اختلال در کار حوزه به هنگام درگیری با دستگاه حاکم، موضع گیری لازم را داشته باشند؛ در صورتیکه اتکاء مالی و اداری حوزههای علمیه اهل تسنن این امکان را از علما و روحانیون وابسته به این حوزهها، و بطور کلی متکی به دولتها گرفته است.
آمادگی حوزه قم برای انقلاب
حوزه علمیه قم با چنین بافت و خصوصیاتی آمادگیهای لازم را برای انجام رسالت خویش در پاسداری از حریم اسلام و حقوق ملت و مصالح کشور بدست آورده بود.
سیاست تزویر و فریب، و حمله و گریز محافظه کارانه رژیم شاه در برابر مرجعیت مقتدر و با نفوذی چون آیتالله بروجردی، مانع از اجرای صریح و سریع برنامههای از پیش تعیین شده توسط عوامل کاخ سفید آمریکا بود.
حوزه قم بعد از آیتالله بروجردی
در این زمان، امام که مرجعیت دینی و مسئولیت حوزه را بر عهده ایشان میدانست به تذکرات خصوصی به مقام مرجعیت و در حد پیام اکتفا مینمود.
پس از رحلت آیتالله بروجردی، رژیم، به تصور اینکه فقدان ایشان موجب ضعف حوزه علمیه و روحانیت شده و موانع از سر راه خودکامگی شاه برداشته شده است، یورش همه جانبهای را برای پیاده کردن منویات آمریکا آغاز نمود و با استفاده از پوشش اسمی انقلاب و ثبات سیاسی برای هر چه وابستهتر کردن کشور به آمریکا، برنامههای از پیش تعیین شدهای را به اجرا گذارد.
با وجود اینکه در خلا ناشی از فقدان آیتالله بروجردی حوزه دچار مسائل و مشکلاتی شده بود، لکن یکهتازی رژیم در حقیقت جرقهای بود که کانون آماده اشتعال نهضت را مشتعل نمود و همه قدرت و نفوذ و معنویت حوزه در فریادهای امام متجلی شد و نهضت حوزه به رهبری امام، چون خون در شریان ملت مسلمان به جریان افتاد.
پشتیبانی و رسالت
حوزه با همه موجودیت خود از مراجع تقلید گرفته تا اساتید و طلاب پشت سر رهبری نهضت قرار گرفت و حمایت بیدریغ خود را بنابر رسالت خویش نثار نهضت کرد؛ با توجه به ترکیب حوزه که بطور سنتی از مراجع و اساتید و طلاب تشکیل میشد، نقش حوزه را در پشتیبانی از رهبری نهضت و پیشبرد آن میتوان در چند نکته خلاصه کرد.
نقشه تقابل رژیم
رژیم قصد داشت امام را از پیکر حوزه و مرجعیت جدا کند و با وی در حد یک شخصیت روحانی برخورد نماید؛ زیرا چنین عملی برای رژیم امکان پذیر بود؛ بعلاوه احتیاج به سرمایه گذاری نداشت و میتوانست با دستیابی به این هدف امام را منزوی سازد.
حوزه علمیه قم با تاکید بر مرجعیت امام و اینکه ایشان جزئی از یک کل بهم پیوسته است و مبارزه با رژیم یک جریان نشات گرفته از رسالت حوزه و مربوط به همه حوزه است، این توطئه را خنثی نمود.
نقش مراجع
رده اول مراجع و شخصیتهای برجسته حوزه بودند که با اعلامیههایشان بهنوبه خود در پیشبرد اهداف نهضت و تقویت بنیان مبارزه تاثیر چشمگیری داشت و در پیوستن نیروهای بیشتر به نهضت مؤثر بود.
این اعلامیهها به رژیم و حامیانش میفهماند که حمایت حوزه از رهبری نهضت تنها بخاطر مسائل صنفی نیست؛ بلکه وحدت هدف و هماهنگی در انجام رسالت وجود دارد.
نقش اساتید
رده دوم، اساتید حوزه بودند که معمولاً در تصمیم گیریهای حوزه نقشی بر عهده نداشتند وارد صحنه شدند و مهمترین نقش را در سرعت بخشیدن به آهنگ نهضت ایفا نمودند و از موقعیت خود برای راهاندازی و تعمیق و گسترش فعالیتهای ردههای اول حوزه استفاده کردند.
اینان که فعالترین عناصر حوزه را تشکیل میدادند و اکثراً از شاگردان و علاقهمندان امام بودند، بدور از پاره ملاحظاتی که در فعالیت ردههای اول حوزه معمولاً دستوپاگیر است، از هیچ گونه حمایت در طول فراز و نشیبهای نهضت فرو گذار نکردند؛ و چه در مقابله با رژیم و چه در انتقال اهداف و آرمانهای نهضت به طیف وسیع طلاب، و همچنین در سطح جامعه رسالت خویش را به انجام رسانیدند.
نقش طلاب
طلاب حوزه علمیه بصورت انفرادی و گروهی از طریق اعمال فشار روی عناصر غیرفعال حوزه و ایجاد شبکههای ارتباطی مستقیم با اقشار و گروههای مختلف، پیام نهضت و رهبری آن را در سطح جامعه منتشر نمودند و نقش بیشتری را در پیشبرد اهداف نهضت ایفا کردند.
از آنجا که آسیبپذیرتر از مراجع و اساتید حوزه بودند، بیشتر آماج حملات و آزار و شکنجه رژیم سفاک پهلوی قرار گرفتند. بسیاری از آنان توسط مامورین ساواک به زندان افتادند و عدهای به سرباز خانهها فرستاده شدند و جمعی تبعید و یا مختفی شدند؛ و آنها که موقعیت شخصی نداشتند بیشتر مورد آزار قرار گرفتند.
یورش به فیضیه
سرکوب مکرر طلاب حوزه همچون جریان فیضیه نتوانست در مقاومت دلیرانه سربازان امام زمان (علیهالسّلام) خللی ایجاد کند و طلاب هر بار با صلابت بیشتر و فریادی رساتر به انجام رسالت خود در زمینه رساندن آرمانهای انقلاب اسلامی و پیامهای رهبر انقلاب به مردم و افشای ماهیت ضدمردمی و وابسته رژیم منحوس پهلوی، دست به تلاشی خستگی ناپذیر زدند؛ و تا اعماق جغرافیائی کشور پیش تاختند و حماسهها آفریدند.
نمونهای از نقش طلاب
۱) میگویند متن تلگراف مرحوم میرزای بزرگ شیرازی را که در زمینه تحریم تنباکو به تهران مخابره شده بود. دستگاه استبداد ناصر الدین شاه از افکار عمومی پوشیده نگاه داشت، ولی در مدت کوتاه، علی رغم فقدان وسائل ارتباط جمعی در آن زمان، فتوای این مرجع بزرگ تقلید در سراسر کشور منتشر گردید.
۲) این معجزه تاریخ در جریان سخنرانی تاریخی امام در زمینه کاپیتولاسیون، علی رغم سازماندهی و بسیج همه نیروها توسط رژیم برای خاموش کردن این فریاد، در مدت چهل و هشت ساعت در سراسر کشور حتی اعماق روستاها توسط طلاب حوزه علمیه به آگاهی ملت ایران رسید؛ و این حادثه رژیم را دچار شوک و سرسام کرد.
روحانیت و انقلاب در سخنان رهبری
روحانیت، در بنیاد نهضت سهمی بسزا داشت و در زمان اوج قیام و آغاز انقلاب، نقش آن عینیتر و ملموستر شد. با بهره گیری از فرمایشات مقام معظم رهبری به نقش روحانیت پس از پیروزی نهضت، خواهیم پرداخت.
در جنبشهای صد سالهی اخیر، تحریفگران کوشیدهاند که نقش روحانیت را در نهضتها، کمرنگ نشان دهند و در مواردی، با سکوت و اغماض و یا تحریف و سوء برداشت، از حضور و عمل سیاسی علما و روحانیت، عبور کنند. این حادثه، در مورد انقلاب اسلامی ایران نیز پیشبینی میشود. از همان آغاز، رگههایی از آن هویدا بود و شاید در آینده، توسعه و گسترش پیدا کند.
مقام معظم رهبری در بیاناتی در این زمینه چنین فرمودهاند:
«نقش روحانیون در این انقلاب، چیز غیرقابل انکاری است. هیچ کس هم تاکنون، این نقش را انکار نکرده است. البته، برای انکار کردن، دیر نشده است!
دستهای تحریف، در جا به جای تاریخ ما، از اول تا حالا، دخالت و اعمال نظر و اعمال نفوذ کردهاند. در این قضیه هم هیچ بعید نیست که روزی، یک عده آدمهایی پیدا بشوند، بنویسند و بگویند که جامعهی علمی اسلامی و روحانیت اسلام، در این انقلاب نقش و تاثیری نداشتهاند.»
[۵] سخنرانی در دیدار با علما و روحانیون استان مازندران، ۱۷/۲/۱۳۶۳.
مصونیت شاهدین عینی
در عهد حضور امت حاضر در عرصهی نهضت و انقلاب، این خطر نامحسوستر است. آنان که در عرصهی انقلاب حضور داشتهاند و در آن سهیم بودهاند، در برابر این گونه تحریفات، مصونیت نسبی دارند.
نظر رهبری
«امروز که هنوز مردم ما، حدیث العهد به انقلاب هستند و قضایای انقلاب، در ذهنشان بوده و هست، میدانند که علمای اعلام، تاثیر درجهی یک را در پیدایش و گسترش و عمق و بالاخره پیروزی این انقلاب داشتند. اگر آنها نبودند، این انقلاب قطعاً به پیروزی نمیرسید.»
[۶] سخنرانی در دیدار با علما و روحانیون استان مازندران، ۱۷/۲/۱۳۶۳.
خطر نسلهای بعد
خطر آن است که با روی کار آمدن نسل دوم (و نیز نسلهای سوم و چهارم انقلاب)، که نه در نهضت پانزدهی خرداد حضور داشته و نه شاهد و راوی انقلاب ۵۷ است، زمینههای تاثیر پذیری این نسل از تحریفات تاریخی در مورد نهضت اسلامی ایران، افزایش یابد و آنان از چند و چون زحمات روحانیت در تکوین نهضت، غفلت ورزند و یا در تحلیل عوامل مولد انقلاب، بیراهه روند.
این خطر جدی، ایجاب میکند که تاثیر روحانیت بر انقلاب اسلامی، ثبت و تحلیل شود؛ واقعیتها گردآوری شوند و بررسی شایسته و قابل ارایه، صورت گیرد.
دیدگاه رهبری
«این، تاثیرات روحانیت در انقلاب است، که تاثیرات شگرف و عجیب و عمیقی است و دربارهی آن، باید به صورت تحلیلی، کتاب نوشت. متاسفانه، نه ما چنین کتابی نوشتیم و نه دیگری… جوانان روحانی، باید به فکر باشند.
نگاه نکنید که حالا امروز در محیط و منطقه و شهر و روستای شما، مردم به نام شما شعار میدهند. در تاریخ باید معلوم باشد که نسبت روحانیت با این انقلاب، چیست.»
[۷] سخنرانی در دیدار با علما و روحانیون نوشهر، ۱۸/۲/۱۳۷۲.
حوزه و دستاوردهای انقلاب
روحانیت، از تجربهی نهضتهای پیشین، درس آموخت و با پیروزی قیام، دستاورد تلاش خود و ملت را رها نکرد و به گوشهی انزوا و عزلت پناه نبرد.
همگام با رویدادهای پس از انقلاب، حرکت کرد و با ارایهی نقشها و مسئولیتهای گوناگون، تداوم حضورش را عرضه کرد.
کلام رهبری
در این زمینه مقام معظم رهبری فرمودهاند:
«روحانیت از اول انقلاب، در حفظ دستاوردهای آن، عنصر بسیار مؤثری بود. این کارخانهها و این پادگانها و این مراکز و این جبههها را، زبانهای گرم روحانیون نگه داشت؛ آنهایی که علاقه داشتند و زبان گرم را با سخنی که از دلِ گرم برخاسته بود، میگفتند.»
[۸] سخنرانی در دیدار با علما و روحانیون کاشان، ۳/۹/۱۳۶۶.
دسایس دشمن و نقش روحانیت
دسایس دشمنان انقلاب، در این دو دهه بسیار بود. تحرکات گروههای سیاسی، توطئههای براندازی، ترورها، خرابکاریهای اقتصادی، جنگ تحمیلی و دهها دسیسهی دیگر، علیه انقلاب پدید آمد. هر یک به تنهایی، رژیم مقتدری را درهم میریخت؛ اما انقلاب محکم و استوار باقی ماند.
در این بقا، عوامل مختلف دخیل بودند؛ اما در این میان، از نقش روحانیت، به عنوان مبلّغ گویای انقلاب، نمیتوان غفلت داشت. زحمات این مجموعه در مراکز نظامی، آموزشی، کارخانجات، جبههها، روستاها و… در این دو دههی انقلاب، نیازمند بررسی تفصیلی و مستقل است و متاسفانه تحلیل جامع و بایستهیی از این ابعاد حضور و تاثیر، صورت نپذیرفته است.
ابزارهای تبلیغی روحانیت
روحانیت در این دو دهه، چه از طریق تبلیغ سنتی و حضور چهره به چهره در میان مردم، و چه از طریق رسانهها و ابزارهای نوی تبلیغی، توانست بخش عظیمی از تبلیغات مهاجم را دفع کند و از اعتماد مردمی به انقلاب، پاسداری نماید.
انقلاب اسلامی، بدون این شبکهی گسترده و ریشهدار، هرگز نمیتوانست امواج عظیم تهاجم تبلیغی ـ نظامی را دفع کند و از کیان خویش، در برابر دشمنان گوناگون به دفاع برخیزد. از این رو، بیتردید نقش روحانیت در تداوم انقلاب، از اصل ایجاد و حدوث، کمرنگتر نمینماید.
تمجید رهبری
مقام معظم رهبری، در تجلیل و تمجید از این زحمات پیوسته، اظهار داشتهاند:
«زحمات شما آقایان محترم و علما و فضلا و طلّاب و گویندگان در طول این ده سال، با زحمات هیچ قشری قابل مقایسه نیست. در این مدت، تلاشها و صدق و صفا و حضور شما در صحنههای گوناگون، دلهای مشتاق را به تپش درآورد و آنها را آمادهی فداکاری کرد. چه قدر دشمنان اسلام در جاهای مختلف، قصد خرابکاری داشتند، ولی حضور یک روحانی، مانع از خرابکاری آنها شد.» (سخنرانی در مراسم بیعت گروه کثیری از ائمهی جمعه و روحانیون استان مازندران و اصفهان و علما و طلاب کشورهای اسلامی مقیم ایران.)
[۹] ر.ک: حدیث ولایت (مجموعهی رهنمودهای مقام معظم رهبری) ج۱، چاپ دوم، ص۱۲۹، ۴/۴/۱۳۶۸.
ماندگاری انقلاب و روحانیت
حوزه، علاوه بر نقش دفاعی ـ تبلیغی در برابر دسایس دشمنان انقلاب، عامل ماندگاری هویت اسلامی انقلاب بود. بدون روحانیون، اسلامیت انقلاب، در همان روزهای نخستین به مخاطره میافتاد و در معرض زوال و احتضار قرار میگرفت.
هوشیاری بینظیر امام راحل ـ که خود رهبریِ روحانیت آگاه را بر عهده داشت ـ و نیز همگامی و همدلی حوزه با ایشان، موجب شد که طوفانهای اسلام زدایی، کارگر نیفتد و انقلاب اسلامی، در کمند امواج مکاتب، به اینسو و آنسو در نغلتطد.
بیان رهبر معظم انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای ضمن اشاره به این خطر میفرمایند:
«وقتی جمهوری اسلامی تشکیل شد، اگر روحانیون نبودند، چنانچه میخواستند بنایی بر اساس دین درست کنند، نمیشد. ما کسانی را دیدیم که متدین هم بودند و خواستند از کتاب و سنت استنباط کنند، ولی به کفر افتادند و به وادی ضلالت رفتند؛ چون وارد نبودند و نمیدانستند که چه باید بفهمند.»
[۱۰] سخنرانی در دیدار با علما و روحانیون نوشهر، ۱۸/۲/۱۳۷۲.
حق انقلاب بر حوزه
انقلاب، بر بافت روحانیت آثار چشمگیری بر جای گذارد؛ افق دیده حوزه را گشود؛ قالب سنتی آن را متحول ساخت؛ نیازهای نویی را در پیش دید نهاد و آنان را با دنیای جدید، آشنایی داد.
حوزه در سدهی اخیر، بر اثر انفصال از مدیریت اجتماعی، از کاروان سریع تحولات باز ماند. قبل از این دوره، حوزه اگر پیشاپیش جامعه نبود، لااقل همگام با ایشان حرکت میکرد؛ نیازها و اندیشههای جامعهی خود را درمییافت؛ با آن همزبانی و همکلامی میداشت؛ سخن نسل جوان را چونان سخن نسل معمر و کهنسال میفهمید؛ باب مفاهمه و گفت و شنود را میگشود؛ درد شناسی میکرد و در ره درمان برمیآمد.
حوزه، تا قبل از سدهی اخیر، با جامعهیی سنتی برخورد میکرد؛ جامعهیی که از سنت خویش ارتزاق میکرد و تار و پود تفکر و زبانش، از فرهنگ خودی تغذیه میشد. حوزه، در ارتباط با این فرهنگ و سنت، کم و کاستی احساس نمیکرد.
جامعه و حوزه در قرن اخیر
با تحولات قرن اخیر، جامعه در مسیری پُر فراز و نشیب قرار گرفت؛ اندیشههای نو، فرآوردههای جدید، نهادها و مؤسسات نوین و… رخ نمود؛ مبادلات و ارتباطات، جامعه را در دگردیسی قرار داد؛ مکاتب جدید و رسانههای نوپیدا، اندیشههای ناآشنا در جامعه تزریق کردند و تکنیک و صنعت وارداتی، فرآوردههای نو در جامعه پدید آوردند و نظام زندگی و سیستم مصرفی مردمان این مرز و بوم را تغییر دادند و آموزشکدههای جدید هم، مواد درسی و نظام اطلاعاتی نسل نو را متغیر کردند و… .
حوزه، در برابر این موج تحولیابی، بیگانه بود. اگر حوزویانی بودند که با این نوگراییها ربط یافتند، علقهی شخصی و نیاز درونی ایشان بود، و نه برنامهیی سازمانی. و چنین شد که حوزه روز به روز از همسخنی با جامعهی جدید، عقبتر میافتاد و گام به گام، از همگامی با تحولات نو، وا میماند.
حق بزرگ انقلاب بر حوزه
حق بزرگ انقلاب بر حوزه، آن بود که گامی بلند در راه رفع این خلاء پیمود. درگیر شدن حوزه با محیطهای مختلف اجتماعی ـ اداری، حوزه را با نیازها و گامهای نو آشنا کرد؛ با مواد آموزشی و نظام اطلاعاتی جامعه ارتباط یافت؛ در جریان رخدادهای نو قرار گرفت و با سیستم جدید مرتبط شد. گرچه این رخداد، به بلوغ و تکامل خود نرسیده است؛ اما جوانههای مبارک آن، رخ مینماید و در این رهآورد، حق امام و انقلاب بر حوزهها، به یاد ماندنی خواهد ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 