پاورپوینت کامل نقش امام سجاد در قیام ۷۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقش امام سجاد در قیام ۷۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش امام سجاد در قیام ۷۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش امام سجاد در قیام ۷۲ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل نقش امام سجاد در قیام ۷۲ اسلاید در PowerPoint حسینی
حضرت امام سجاد (علیهالسّلام) بزرگ مبلغ قیام عاشورا، با سخنرانی و خطبههای آتشین خود توانست نهضت حقطلبانه سالار شهیدان را از هجوم تحریف، نجات بخشد. اینک بعد از گذشت پانزده قرن همچنان این قیام، پرشکوه و جاودانه است.
فهرست مندرجات
۱ – معرفی اجمالی
۲ – تداوم امامت
۳ – نهضت عاشورا
۴ – آگاهسازی امام سجاد
۵ – فرمایشات امام در مجلس ابن زیاد
۶ – اهل بیت در شام
۶.۱ – امام در مجلس یزید
۶.۲ – خطبه امام در دربار
۶.۳ – معرفی خاندان نبوت و امامت
۷ – ورود اهل بیت به مدینه
۸ – امام سجاد پس از واقعه کربلا
۸.۱ – بکائون
۹ – پانویس
۱۰ – منبع
معرفی اجمالی
پیشوای چهارم شیعیان، حضرت امام سجاد (علیهالسّلام)، در واقعه کربلا و در روزی که پدر بزرگوارش امام حسین (علیهالسّلام) و یارانش به شهادت رسیدند، به شدت بیمار بود به گونهای که در مواردی میخواستند آن حضرت را به شهادت برسانند، عدهای گفتند: او را همین بیماری که دارد کفایت میکند. «حمید بن مسلم میگوید: وَ مَعَ شِمْرٍ جَمَاعَهٌ مِنَ الرَّجَّالَهِ فَقَالُوا لَهُ اَ لَا نَقْتُلُ هَذَا الْعَلِیلَ فَقُلْتُ سُبْحَانَ الله اَ یُقْتَلُ الصِّبْیَانُ اِنَّمَا هُوَ صَبِیٌّ وَ اِنَّهُ لِمَا بِهِ فَلَمْ اَزَلْ حَتَّی رَدَدْتُهُمْ عَنْهُ. گروهی از پیادگان همراه شمر سر رسیدند پس به شمر گفتند: آیا این بیمار را نمیکشی؟ من گفتم: سبحان الله آیا کودکان را هم میکشند؟ جز این نیست که این کودکی است و همین بیماری که دارد او را بس است؟ پس پیوسته آنجا بودم تا آنان را از او دور کردم.»
[۱] شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۱۳، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳، چاپ اول.
[۲] طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۴۶۹، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۰، چاپ سوم.
تداوم امامت
مصلحت الهی در این امر نهفته بود که امر امامت تداوم یابد و آن حضرت زنده بماند، پیام حماسه کربلا را به همراه عمهاش زینب (سلاماللهعلیها) و دیگر اسرای کربلا به خوبی به همگان برساند، تداوم این نهضت را سبب شود و چهره پلید امویان را با افشای جنایتهای هولناکشان رسوا سازد.
نهضت عاشورا
پس از عاشورای سال ۶۱ زمانی که اهل بیت (علیهمالسّلام) را به کوفه منتقل کردند، علاوه بر زینب (سلاماللهعلیها)، امام سجاد (علیهالسّلام) نیز با خطبهای آتشین به تبیین حقایق و روشنگری پرداختند. آن حضرت وقتی گریه و ناله کوفیان را مشاهده کرد، فرمود: برای ما نوحهسرایی و زاری میکنید؟ پس چه کسی عزیزان ما را کشته است؟ «اَ تَنُوحُونَ وَ تَبْکُونَ مِنْ اَجْلِنَا – فَمَنْ قَتَلَنَا»
[۳] ابن اعثم کوفی، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۲۱، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱، چاپ اول.
[۴] سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص ۸۶.
[۵] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۰۸، تهران، اسلامیه.
امام سجاد (علیهالسّلام) پس از حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و فاطمه صغری، به جمعیتی که زار زار میگریستند، رو کرد و به ایراد سخن پرداخت. آن حضرت در سخنرانیاش، ضمن معرفی خویش «… انا علیّ بن الحسین بن علیّ بن ابی طالب (علیهالسّلام) انا ابن من انتهکت حرمته و سلبت نعمته و انتهب ماله و سبی عیاله انا ابن المذبوح بشطّ الفرات… »
[۶] مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۲۶۱، نجف، مطبعه الحیدریه، ۱۳۷۶.
[۷] طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۲، مشهد، مرتضی، ۱۴۰۳، چاپ اول.
[۸] قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج۱، ص۷۳۳، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۲۲، چاپ پنجم.
علاوه بر بیان جنایات مزدوران یزید، به توبیخ کوفیان پرداخت.
[۹] سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص ۹۲.
[۱۰] طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۲، مشهد، مرتضی، ۱۴۰۳، چاپ اول.
[۱۱] قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج۱، ص۷۳۳، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۲۲، چاپ پنجم.
آگاهسازی امام سجاد
حضرت در خطبهای که برای کوفیان خواند به فریبکاری آنها اشاره کرد و آنها را به خاطر پیمانشکنی مورد ملامت قرار داد. در بخشی از سخنان حضرت آمده است: ای مردم شما را به خدا، قسم آیا میدانید که روزی به پدرم نامهها نوشتید و او را فریب دادید و عهد و پیمان خود را با او محکم ساختید و سپس خود به جنگ وی برخاستید. هلاکت بر شما از این توشه که برای خود پیش فرستادید…» «اَیُّهَا النَّاسُ نَاشَدْتُکُمْ بِالله هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّکُمْ کَتَبْتُمْ اِلَی اَبِی وَ خَدَعْتُمُوهُ وَ اَعْطَیْتُمُوهُ مِنْ اَنْفُسِکُمُ الْعَهْدَ وَ الْمِیثَاقَ وَ الْبَیْعَهَ ثُمَّ قَاتَلْتُمُوهُ وَ خَذَلْتُمُوهُ فَتَبّاً لَکُمْ…»
[۱۲] طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۲، مشهد، مرتضی، ۱۴۰۳، چاپ اول.
[۱۳] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۱۳، تهران، اسلامیه.
سخنان حضرت سبب شد کوفیان به سرزنش خویش بپردازند. «فَارْتَفَعَتْ اَصْوَاتُ النَّاسِ بِالْبُکَاءِ وَ یَدْعُو بَعْضُهُمْ بَعْضاً هَلَکْتُمْ وَ مَا تَعْلَمُون»
[۱۴] طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۲، مشهد، مرتضی، ۱۴۰۳، چاپ اول.
[۱۵] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۱۳، تهران، اسلامیه.
فرمایشات امام در مجلس ابن زیاد
امام سجاد (علیهالسّلام) پس از سخنرانی در جمع کوفیان در مجلس ابن زیاد هم فرصتی کوتاه به دست آورد و با چند جمله کوتاه در آن مجلس اثر گذاشت. آن حضرت در پاسخ به ابن زیاد که میگفت: مگر علی بن الحسین را خدا در کربلا نکشت؟ فرمود: برادری به نام علی بن حسین داشتم که مردم او را کشتند. ابن زیاد گفت نه بلکه خدا او را کشت. امام (علیهالسّلام) با تلاوت آیه قرآن پاسخ مغالطه ابن زیاد را داد. ابن زیاد که عصبانی شده بود، دستور داد او را ببرید و به قتل برسانید. «اَ لَیْسَ قَدْ قَتَلَ الله عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ – فَقَالَ عَلِیٌّ قَدْ کَانَ لِی اَخٌ – یُسَمَّی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ قَتَلَهُ النَّاسُ – فَقَالَ بَلِ الله قَتَلَهُ فَقَالَ عَلِیٌّ – الله یَتَوَفَّی الْاَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها – وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها – فَقَالَ ابْنُ زِیَادٍ وَ لَکَ جُرْاَهٌ عَلَی جَوَابِی – اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَه»
[۱۶] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۱۷، تهران، اسلامیه.
امام سجاد (علیهالسّلام) با اعلام آمادگی خویش برای شهادت به ابن زیاد گفت: «آیا به کشته شدن مرا تهدید میکنی؟ مگر نمیدانی که کشته شدن برای ما عادت است و کرامت ما در شهادت است؟. «ابا القتل تهددنی یا بن زیاد اما علمت ان القتل لنا عاده و کرامتنا الشهاده»
[۱۷] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۱۸، تهران، اسلامیه.
[۱۸] سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص ۹۵.
اهل بیت در شام
وقتی اهل بیت (علیهمالسّلام) را به عنوان اسرای خارجی به شام بردند، امام سجاد (علیهالسّلام) در شام نیز چهره پلید امویان را رسوا ساخت. دم دروازه دمشق پیرمردی به اسرا نزدیک شد و گفت: سپاس خدای را که شما را کشت و نابود کرد و شهرها را از مردان شما آسوده کرد و امیرالمومنین را بر شما مسلط کرد. «الحمد لله الذی قتلکم و اهلککم و اراح البلاد عن رجالکم و امکن امیرالمومنین منکم»
[۱۹] سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص ۱۰۲.
[۲۰] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۲۹، تهران، اسلامیه.
[۲۱] قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج۱، ص۷۵۷، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۲۲، چاپ پنجم.
علی بن حسین (علیهالسّلام) که میدانست این پیرمرد تحت تاثیر تبلیغات سوء امویان گمراه شده است، به او فرمود: آیا قرآن خواندهای. وقتی پیرمرد گفت بله حضرت به او فرمود: آیا آیه «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» را خواندهای؟ پیرمرد گفت بله حضرت فرمود ما خویشاوندان پیامبر هستیم. «فنحن اهل البیت الذی خصصنا الله بایه الطهاره یا شیخ»
[۲۲] سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص ۱۰۲.
سپس حضرت آیات دیگری از قرآن خواند که در آنها به ذوی القربی اشاره داشت. هم چنین آیه تطهیر را خواند و فرمود: ما اهل بیت هستیم همان کسانی که خداوند آیه تطهیر را در شان ما نازل کرده است.
[۲۳] سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص ۱۰۳.
[۲۴] قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج۱، ص۷۵۷، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۲۲، چاپ پنجم.
پیرمرد که از سخنانش پشیمان شده بود با حالتی گریان عمامهاش را به زمین زد و سر به آسمان برداشت و گفت: بار الها ما که از دشمنان جنی و انسی آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیزاریم. سپس از امام پرسید آیا راه توبهای برای من هست. حضرت فرمود، بله اگر توبه کنی خدا توبه را میپذیرد. «ان تبت تاب اللّه علیک و انت معنا، فقال: انا تائب، فبلغ یزید بن معاویه حدیث الشیخ فامر به فقتل»
[۲۵] سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص ۱۰۳.
امام در مجلس یزید
هنگامی که برای اولین بار اسیران اهل بیت را به مجلس یزید وارد کردند، امام سجاد (علیهالسّلام) با دست بسته وارد مجلس یزید شد، آن حضرت رو به یزید کرد و فرمود: تو را به خدا، قسم چه گمان میبری به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اگر ما را به این حال ببیند؟ «اَنْشُدُکَ الله یَا یَزِیدُ مَا ظَنُّکَ بِرَسُولِ الله – لَوْ رَآنَا عَلَی هَذِهِ الْحَالَه»
[۲۶] سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص ۱۰۴.
[۲۷] ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۱۰، ص۴۴۸، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰، چاپ اول.
[۲۸] حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۹۸، نجف مطبعه الحیدریه، ۱۳۶۹.
[۲۹] ابو مخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین، ص۲۲۴، قم، کتابخانه ایت آلله مرعشی نجفی، ۱۳۹۸.
یزید دستور داد ریسمانهایی که به آنها بسته شده بود باز کنند.
[۳۰] ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۱۰، ص۴۴۸، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰، چاپ اول.
در این بیان، امام سجاد (علیهالسّلام) یزید را به نام خطاب کرد «اَنْشُدُکَ الله یَا یَزِیدُ». و برحسب آن چه معمول بود «امیرالمومنین» نگفت. مرحوم آیتی پس از این بیان مینویسد: آری این سند ارزنده را هم در تاریخ اسلام ثبت کردند که ما اهل بیت پیامبر حتی زیر زنجیر و در موقع اسیری هم به یزید «امیرالمومنین» نمیگوئیم و او را به جانشینی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و خلافت پیامبر نمیشناسیم…»
[۳۱] آیتی، محمد ابراهیم، بررسی تاریخ عاشورا، ص۱۳۶، تهران، صدوق، ۱۳۷۲، چاپ هشتم.
خطبه امام در دربار
در همین مجلس یزید از سخنگوی دربار خواست به منبر رفته و از امام حسین (علیهالسّلام) و پدرش بدگویی کند و او نیز این کار را انجام داد و از معاویه و یزید ستایش کرد. امام سجاد (علیهالسّلام) فریاد زد: وای بر تو ای خطیب، رضای مخلوق را به خشم آفریدگار خریدی جایگاه خویش را در آتش آماده ساز. «فَصَاحَ بِهِ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع وَیْلَکَ – اَیُّهَا الْخَاطِبُ اشْتَرَیْتَ مَرْضَاهَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخَالِق»
[۳۲] سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص ۱۰۹.
[۳۳] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۳۷، تهران، اسلامیه.
[۳۴] ابن اعثم کوفی، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۳۲، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱، چاپ اول.
[۳۵] ابو مخنف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 