پاورپوینت کامل نقد فقه سنی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقد فقه سنی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد فقه سنی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد فقه سنی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل نقد فقه سنی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

این مقاله روش سید شرف الدین در پاورپوینت کامل نقد فقه سنی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint را بررسی می کند.

فهرست مندرجات

۱ – اهداف فقه تطبیقی
۱.۱ – فقه تطبیقی به هدف استنباط حکم واقعی
۱.۲ – فقه تطبیقی به هدف اطلاع رسانی تفاهم
۱.۳ – فقه تطبیقی به هدف تقریب میان مذاهب
۱.۴ – فقه تطبیقی به هدف اثبات و ابطال رأیها
۲ – آثار فقهی سید شرف الدین
۲.۱ – اثبات رأی و ابطال نظرات همدیگر
۲.۲ – وحدت از نظر سید شرف الدین
۳ – ایجاد فضای سالم روانی برای طرح مباحث علمی
۳.۱ – شیوه تکریم سید از بزرگان اهل سنت
۴ – نقل اتفاق قبل از نقل اختلاف
۴.۱ – رأی شیعه مطابق اصل مقبول
۴.۲ – امورات شش گانه بحث ازدواج
۵ – استناد به ادله شیعی در کنار ادله سنی
۵.۱ – فرق اساسی میان نقد سنی بر فقه شیعه و بالعکس
۵.۲ – امتیاز استناد به روایات سنی
۵.۳ – در بیان سنت عملی پیامبر در منابع عامه
۶ – ابراز تحریف های پنهان
۶.۱ – گزینشی بودن روایات صحیح بخاری
۶.۲ – قرار دادن روایت در جای نامناسب
۷ – بررسی سندی احادیث
۷.۱ – رأی شیعه مطابق اصل مقبول
۷.۲ – روش نقد مبنایی
۷.۲.۱ – حساسیت انگیز بودن نقد
۷.۲.۲ – هدف از نقد صحابه
۷.۲.۳ – قواعدی برای پذیرش مخاطب سنی
۷.۲.۴ – نقد روایات ابوهریره
۷.۳ – روش نقد بنایی
۷.۳.۱ – شیوه نقد سید در این مبنا
۷.۴ – روش اعتراف
۸ – بررسی این نقد سندی
۸.۱ – قول رازی در مورد تهمت
۹ – به کارگیری اصول عملیه
۹.۱ – نظریه برخی اندیشمندان سنی
۹.۲ – نظریه ابن حزم
۹.۳ – نظریه غزالی
۱۰ – تبدیل حالت دفاعی و انفعالی به حالت فعال
۱۱ – اشکال و جواب ادعای تکفیر صحابه شیعه
۱۲ – پانویس
۱۳ – منبع

اهداف فقه تطبیقی

فقه تطبیقی میان مذاهب اسلامی ، سابقه ای به درازای سابقه فقه دارد. امامان شیعه ، و به تبع آنان اصحاب ایشان، گاه آرای فقهای اهل سنت را در کنار آرای خود بیان می‌کردند.

[۱] أجوبه مسائل موسی جارالله، مؤسسه أهل البیت، ج۱، ص۶۱.

و حتی در دوره هایی، فقهای شیعه، کرسی درسی در فقه مذاهب مخالف داشتند. در سده اخیر نیز با تلاش های فراوانی که از سوی آیهالله بروجردی و علمای الازهر صورت گرفت، فقه تطبیقی گسترش بیشتری یافت و با پیروزی انقلاب اسلامی از یک سو و قدرت گرفتن وهابیان از سوی دیگر، فضای جدیدی در لزوم گسترش بیش‌تر آن به وجود آمد.
فقه تطبیقی به فراخور اهدافی که دنبال می‌کند، گرایش های متفاوتی، و به تبع، روش های ویژه ای پیدا می‌کند. از بین این اهداف، می توان به امور زیر اشاره کرد:

فقه تطبیقی به هدف استنباط حکم واقعی

در این روش، فقیه برای استنباط حکم واقعی، می خواهد همه اقوال و ادله ای را که درباره یک مسئله وجود دارد، بررسی کند تا بتواند براساس بینش کافی، فتوی دهد. در این هدف، بی شک او باید احتمال وجود دلیلی معتبر را در میان ادله مذاهب مخالف خود بدهد وگرنه نیازی به مطالعه آرا و ادله آنان برای استنباط حکم نمی‌بیند. برخی از مکاتب میان فقهای شیعه و سنی، این مجال را باز دانسته‌اند و در مباحث فقهی خود، به هدف استنباط حکم واقعی، به فقه تطبیقی گرایش پیدا کرده اند، مانند: مرحوم بروجردی از فقهای شیعه و شیخ شلتوت و مراغی از فقهای الازهر مصر. در این جا ناظر به فقه تطبیقی میان اسلام و سایر مکاتب حقوقی نیستیم. شیخ شلتوت در فتوای معروف خود می‌گوید: (إنّ مذهب الجعفریّه المعروف بمذهب الشیعه الإمامیه الإثنی عشریّه مذهب یجوز التعبّد به شرعاً کسائر مذاهب أهل السنّه.) (تعبّد به مذهب جعفری که معروف به مذهب شیعه دوازده امامی مذهبی است مانند تعبّد به سایر مذاهب اهل سنت شرعاً جایز است.)

[۲] رساله الاسلام، ج۱۱، ص۲۲۸.

فقه تطبیقی به هدف اطلاع رسانی تفاهم

در این گرایش سعی می‌شود که نظریه‌ها و ادله هر مذهب، آن گونه که هست، به گونه ای در کنار دیگر مذاهب ذکر شود که خواننده بتواند همه آن نظریه‌ها را، و یا علاوه بر آن، همه ادله آرای یک مسئله را در کنار یکدیگر مطالعه کند. در این هدف، نویسنده فقه تطبیقی تلاش می‌کند آرا و ادله آن را با زبانی مشترک و متفاهم بیان کند، اما در صدد ترجیح یک رأی و ابطال رأی دیگر نیست.

فقه تطبیقی به هدف تقریب میان مذاهب

با این گرایش که بدفهمی های مذاهب اسلامی از یکدیگر، برطرف بشود. در این هدف ، نویسنده فقه تطبیقی همه مسائل فقهی را مطرح نمی‌کند بلکه به مسائلی می‌پردازد که محل اختلاف مذاهب است. او این مباحث اختلافی را در می افکند تا زوایای اشتراک را نمایش دهد؛ چه این زوایای اشتراک، در فرعی از فروع آن مسئله اختلافی باشد، چه در هدف مشترکی که مذاهب در آن مسئله اختلافی، دنبال می‌کنند.

فقه تطبیقی به هدف اثبات و ابطال رأیها

شدیدترین مورد این نوع از فقه تطبیقی کتاب‌هایی است که وهابیان در ردّ شیعه نوشته‌اند و نیز برخی از کتاب‌ها که گاه علمای شیعه در پاسخ به آنان نگاشته اند. این نوع از فقه تطبیقی است که گاه با افترا و تهمت ، ایجاد فضای ناسالم اخلاقی، ابراز اقوال شاذّ مذهب مخالف، تحریف آرای مخالف، و‌ به‌طور کلی با انواع مغالطات، از حالت بحث علمی خارج می‌شود و باعث تفرقه بیش‌تر و جدایی مذاهب از یکدیگر و بسته شدن راه های تقریب میان مذاهب می‌شود. اما در مقابل، هر مذهب حق دارد با رعایت اصول علمی ، بحث های تطبیقی، و با پرهیز از مغالطه ، رأی خود را اثبات و رأی مذهب مخالف خود را ابطال کند.
به عبارت دیگر، فقه تطبیقی به هدف اوّل، دوم و سوم، غالباً براساس روش های صحیح علمی در بحث های تطبیقی اجرا می‌شود؛ زیرا هدفی که دنبال می‌کنند، تنها با این روش حاصل می‌شود؛ اما نویسنده فقه تطبیقی به هدف چهارم ممکن است برای رسیدن به هدف خود از روش صحیح یا باطل کمک بگیرد. از این روست که بررسی روش های صحیح فقه تطبیقی به هدف چهارم، اهمیت مضاعفی نسبت به روش های صحیح فقه تطبیقی به هدف های اوّل و دوم و سوم پیدا می‌کند.

آثار فقهی سید شرف الدین

سید شرف الدین از کسانی است که ناگزیر بود فقه تطبیقی را به هدف سوم و چهارم دنبال کند. تعبیر به ناگزیر، برای آن است که غالب آثار فقهی او در این زمینه به کسانی پاسخ می‌دهد که در برابر فقه شیعه، با همین هدف موضع گرفته‌اند و به زعم خود، آرای شیعه را ابطال کرده اند. این آثار چه با نام پاسخ به سؤال تدوین شده باشد، مانند:(اجوبه مسائل موسی جارالله)، (الی المجمع العلمی العربی) و (المراجعات)، و چه با این نام نباشد، مانند: (مسائل فقهیه) و مقدمه (المجالس الفاخره) همه در برابر حملات اهل سنت به فقه شیعه نوشته شده است. البته او آثاری نیز دارد که در آن‌ها نخست به پاورپوینت کامل نقد فقه سنی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint پرداخته است، مانند: (النص والاجتهاد) و (ابوهریره).
و همچنین او در بسیاری از این آثار تأکید می‌کند که اگر چنین حملاتی به مکتب تشیع نمی‌شد، هرگز چنین مطالبی را علیه فقه سنی بیان نمی‌کرد. برای نمونه: در آخرین جمله ای که به رئیس مجمع علمی عربی می‌نویسد، می گوید:
(ولعل النواصب یضطرّوننا إلی هذا فیثیروا بذلک عواناً من المعارک الفکریّه التی لا تحمد عقباها لکن
إذ لم یکن إلاّ الأسنّه مرکباً فما حیله المضطرّ إلا رکوبها
… وقد أعذر من أنذر ولا حول ولا قوه إلاّ بالله العلی العظیم)؛

[۳] الی المجمع العلمی العربی، تحقیق سیدخلیل عابدینی، ج۱، ص۷۸.

شاید ناصبی‌ها ما را به این کار مجبور کرده‌اند و این نزاع‌ها خاستگاه جنگ های دامنه دار فکری شده است جنگ‌هایی که عاقبت پسندیده ای ندارد اما:
اگر جز چهار پای پیر مرکب دیگری نباشد
چاره انسان مضطر جز سوار شدن آن چیست
… همانا آن کس که هشدار داد عذر آورده است و توانی جز به خداوند بزرگ و عظیم نیست.
و در پاسخ به یکی از سؤال های موسی جارالله، آن گاه که مجبور می‌شود ردّیّات علمای سنی را درباره ابوحنیفه و مالک و شافعی و احمد بن حنبل نقل کند، می گوید:
(انّا لم نقصد إلی شیء من نشر هذه الصفحات، لولا ما اضطرّنا هذا الرجل إلی ذلک)؛

[۴] أجوبه مسائل موسی جارالله، ج۱، ص۵۱.

اگر این مرد ما را مجبور نمی‌کرد هرگز تصمیم به انتشار این صفحات نمی‌گرفتیم.

اثبات رأی و ابطال نظرات همدیگر

نکته ای که باید قبل از بررسی روش های سید شرف الدین در پاورپوینت کامل نقد فقه سنی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint گفته شود، این است که آنچه نویسنده از سید شرف الدین در پاورپوینت کامل نقد فقه سنی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint مطالعه کرده می‌تواند در دو هدف سوم و چهارم قرار گیرد. به عبارت دیگر، سید شرف الدین راه تقریب میان مذاهب و رفع سوء تفاهم های مذهبی میان مذاهب را جز به اثبات حق و باطل ، نمی داند. او معتقد نیست که برای رسیدن به تقریب و رفع سوء تفاهم ها، پیرو هر مذهب باید از اثبات عقاید خود و ابطال رأی مذهب مقابل منصرف شود، بلکه برعکس معتقد است: در حالی که فقیه هر مذهب رأی خود را اثبات و رأی مخالفان خود را ابطال می‌کند، و در عین حال طرف مقابل او نیز چنین می‌کند، باز می‌توان به وحدتی پایدار و تقریبی وثیق رسید، مشروط به این‌که فقیهِ هر مذهب جز حجت نزد خود و خدا را نپیماید و جز در صدد شناخت حق نباشد. سخن زیر که هم در مقدمه أجوبه مسائل موسی جارالله آمده و هم در عنوان الدعوه إلی الوحده در إلی المجمع العلمی العربی، اعتقاد او را در این مسئله بیان می‌کند:
(وما أدری فیهم یتجهّم منا بعض أهل المذاهب الأربعه؟ فنتجهّم لهم، ألیس الله عزّوجلّ وحده لاشریک له ربنا جمیعاً والاسلام دیننا… ألیس الشیعیون والسنیون شرعاً فی هذا کلّه سواء؟… والنزاع بینهما فی جمیع المسائل الخلافیه صغرویّ فی الحقیقه ولا نزاع بینهما فی الکبری عند أهل النظر أبداً. ألا تراهما إذا تنازعا فی وجوب شیء أو فی حرمته… أو تنازعا فی صحته وبطلانه… کما لو تنازعا فی عداله شخص أو فسقه أو ایمانه أو نفاقه أو وجوب موالاته أو وجوب معاداته فإنّما یتنازعان فی ثبوت ذلک بالأدله الشرعیه وعدم ثبوته. فیذهب کلّ منهما إلی ما تقتضیه الأدله الاسلامیه. ولو علموا بأجمعهم أو شک الجمیع فی ذلک لم یتنازعوا و لم یختلف فیه منهم شخصان. وقد أخرج البخاری فی صحیحه عن أبی سلمه وغیره عن رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) قال إذا حکم الحاکم فاجتهد ثمّ أصاب فله أجران، وإذا حکم فاجتهد ثمّ أخطأ فله أجر… فلا وجه إذاً لهذه المشاغبات التی عادت علی الأمّه بالتفرّق والتمزّق فکانت طرائق قدداً)؛

[۵] الی المجمع العلمی العربی، ج۱، ص۱۹۱۷.

[۶] أجوبه مسائل موسی جارالله، ج۱، ص۶۵.

من نمی‌دانم چرا بعضی از اهل مذاهب چهارگانه اهل سنت با ما با ترش رویی برخورد می‌کنند و باعث می‌شود ما نیز با آن‌ها ترش رویی کنیم. مگر خدای عزوجلّ که یکتا و بی شریک است خدای همه ما نیست؟ و مگر اسلام دین همه ما نیست؟… مگر شیعه‌ها و سنی‌ها همگی در این امور مشترک نیستند؟… نزاع میان این دو گروه در همه مسائل اختلافی، در حقیقت ، نزاع صغروی است و هرگز میان اهل نظر از این دو گروه نزاع کبروی مطرح نیست. آیا این دو گروه را ندیده ای که وقتی بر وجوب یا حرمت چیزی نزاع کنند… یا در صحت و بطلان چیزی نزاع کنند… همان گونه که اگر بر عدالت و فسق شخصی، یا ایمان یا نفاق او، یا وجوب دوستی و یا وجوب دشمنی با او نزاع کنند همانا نزاع این دو گروه بر سر ثبوت این امور از روی ادله شرعیه یا عدم ثبوت این امور است، و هر یک از این دو گروه به ادله اسلامی تمسک می‌کنند. اگر همه این علما به این ادله علم، یا در آن‌ها شک داشتند هرگز با هم اختلاف و نزاعی داشتند. بخاری در صحیح خود از ابی سلمه و غیر او از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل می‌کند که فرمود: اگر حاکمی حکم کند و اجتهاد خود را به کار گیرد و به حق نیز برسد دو اجر دارد؛ و اگر حکم کند و اجتهاد خود را بکند و خطا کند یک اجر دارد… پس هیچ وجهی نیست برای این آشوبگری‌هایی که امت را به تفرقه می‌کشاند و آن را از هم می‌پاشد آنگاه به گروه های پاره پاره تبدیل می‌شوند.

وحدت از نظر سید شرف الدین

وحدت مورد نظر سید شرف الدین تنها وحدت صوری و تعارفی نیست. او وحدت شیعه و سنی را در پرتو طرح جدی ‌ترین مباحث اختلافی می‌داند. این نکته به خوبی از کتاب ابوهریره او پیداست؛ آن جا که در آغاز کتاب می‌نویسد:
(لانقصد بهذا الکتاب-شهد الله-أن نصدع هذه الوحده المتواکبه المتراکمه فی هذه اللحظه المستیقظه، بل نقصد تعزیز هذه الوحده وإقامتها علی حریّه الرأی والمعتقد، لتکون الوحده علی هذا الضوء أهدی للغایه وأدلّ علی القصد… والکرامه العقلیه أسمی الکرامات… لأنّها السلّم إلی المجد والجسر إلی الاتحاد… أما إذا شاء بعض إخواننا فی الدین الاسلامی أن یصعّر خدّه محمراً أو مصفراً فلیضع إلی هذه الملاحظات المتواضعه، ولیفتنا بعدها یجدنا إن شاء الله تعالی أقرب إلی تألیف الکلمه وتوحید الصفوف بالرغم عن هذا الشوک الذی یقض المضجع ویخز الفکر ویدمی الضمیر)؛

[۷] أبوهریره، ج۱، ص۹.

خدا شاهد است که ما قصد نداریم با این کتاب، در این زمان بیداری، وحدت یک پارچه و متراکم مسلمین را بشکنیم، بلکه می‌خواهیم این وحدت را تقویت کنیم و بر پایه آزادی عقیده و رأی استوار گردانیم تا وحدتی که این چنین حاصل شده ما را بهتر به هدف برساند و به راه مستقیم بهتر راهنمایی کند… و کرامت عقلی بالاترین کرامت‌ها است… زیرا نردبان سرافرازی و پلی برای اتحاد است… اما اگر برخی از برادران دینی ما بخواهند صورت خود را از روی خودپسندی و تکبر زرد و قرمز کند باید در برابر این ملاحظات متواضعانه فروتنی کند و پس از آن ما را بیازماید ان‌شاءالله ما را-با وجود این خارهایی که آرامش را برهم می‌زند و فکر را هدف می‌گیرد و دل را خون می‌کند-نزدیک تر به تألیف کلمه و توحید صفوف خواهد یافت.

ایجاد فضای سالم روانی برای طرح مباحث علمی

سالم سازی فضای بحث در فقه تطبیقی، به ویژه با گرایش پاورپوینت کامل نقد فقه سنی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، از مهم ‌ترین ابزار روانی است. اگر ناقد با تحریک احساسات خواننده، غیرت مذهبی او را به خروش آورد، هرچند سخنانی مطابق حق بگوید، نمی تواند مخاطب خود را اقناع کند و ناخودآگاه مخاطب خود را در مقام دفاع احساسی قرار می‌دهد. اما با سالم کردن فضای بحث از تشنجات و تعصبات کور مذهبی، امکان فکر سالم را به مخاطب خود می‌دهد.
سید شرف الدین در مباحث فقهی خود، از این روش بهره برده است. او در پایان بحث از آن دسته از روایات سنی که می‌تواند نظر شیعه را درباره (بسمله) اثبات کند، می نویسد:
(إنّ هذه لایجرؤ علی القول به برّ ولا فاجر، لکن الائمه البرره، مالکاً والأوزاعی وأبا حنیفه، رضی الله عنهم، ذهلوا عن هذه اللوازم، وکلّ مجتهد فی الاستنباط من الأدله الشرعیه معذور ومأجور، إن أصاب وإن أخطأ)،

[۸] مسائل فقهیه، ج۱، ص۳۹.

هیچ نیکوکار و فاجری جرأت گفتن چنین سخنانی را ندارد اما مالک، اوزاعی و ابوحنیفه-خدا از آنان راضی باشد-از این لوازم غفلت کرده اند؛ و هر مجتهدی در استنباط از ادله شرعی معذور و مأجور است؛ چه به حقیقت برسد چه خطا کند.

شیوه تکریم سید از بزرگان اهل سنت

سید در این سخن اولاً ائمه مذاهب اهل سنت را با تعبیر (رضی الله عنهم) تکریم می‌کند، تکریمی که در ادبیات اهل سنت متعارف است؛ ثانیاً خطای آنان را (ذهول) می نامد که قصور است نه تقصیر ؛ و ثالثاً آنان را، هم معذور می‌داند و هم مأجور. و این ادعا، نه یک تعارف دروغین و فریب دهنده روانی است، که یک واقعیت است، اگر که آن شخص تمام تلاش خود را کرده باشد و نزد خداوند حجتی مستند به یقین -ولو به واقع خطا-داشته باشد.
(لایکلّف نفساً إلا وسعها)؛

[۹] بقره/سوره۲، آیه۲۸۶.

خدا هیچ ‌کس را جز به اندازه وسعش تکلیف نکرده است.
در جای دیگری غرض اصلی فقهای شیعه و سنی را یک نکته، آن هم شناخت احکام واقعی اسلام معرفی می‌کند، و اختلاف آنان را به اختلاف در صغری باز می‌گرداند. پس فقهای هر دو مذهب، برای یک هدف تلاش می‌کنند.
عبارتی که از سید شرف الدین در مقدمه این نوشتار نقل شد و دلالت بر این مطلب داشت، نیازمند تکرار نیست.

[۱۰] أجوبه مسائل موسی جارالله، ج۱، ص۶، مؤسسه أهل البیت (علیهم‌السلام)، بیروت، الطبعهالخامسه.

[۱۱] الی المجمع العلمی العربی، تحقیق سید خلیل عابدینی، ج۱، ص۱۹.

نقل اتفاق قبل از نقل اختلاف

از امور مهم در فقه مقارن میان مذاهب، تأکید بر محل اتفاق، قبل از بررسی محل اختلاف در یک مسئله است، در این رابطه، به دو فایده مهم این روش اشاره می‌شود:
۱. اگر در فقه مقارن میان مذاهب، فقط جنبه های اختلافی مطرح شود یا تکیه اساسی بر مسائل اختلافی باشد، فضای بحث، همواره خواننده را به دو یا چندگانگی مذاهب می‌کشاند، و او به کلی از ایجاد تقریب ناامید می‌شود؛ اما اگر بر مسائل اتفاقی تأکید بیشتری شود، فضا و امید و امکان تقریب را هموارتر می‌سازد.
۲. تأکید بر مسائل اتفاقی در برخی از مسائل، مؤید قول ناقد است؛ زیرا فتوای او متناسب با محل اتفاق است و فتوای مقابل او، خلاف محلّ اتفاق. بنابراین، تأکید بر محلّ اتفاق، او را در دفاع از فتوای خویش بی نیاز از دلیل زائد، و طرف مقابل را نیازمند دلیل می‌سازد. به عبارت دیگر، تأکید بر محلّ اتفاق، فقه طرف مقابل را به نقد می‌کشد.
فقه سید شرف الدین، در مسائل مختلف بر این روش استوار بوده است.
در مسئله نکاح متعه قبل از پرداختن به بیان اختلاف، می نویسد:
(أجمع أهل القبله کافّه علی أنّ الله تعالی شرّع هذا النکاح فی دین الإسلام، وهذا المقدار مما لاریب فیه لأحد من علماء المذاهب الإسلامیه علی اختلافهم فی المشارب والمذاهب والآراء، بل لعلّ هذا ملحق-عند أهل العلم-بالضروریات)؛

[۱۲] مسائل فقهیه، نکاح المتعه، ج۱، ص۷۵.

همه اهل قبله اجماع دارند بر این‌که این نوع از نکاح در شریعت اسلام تشریع شده است، و این مقدار از مشروعیت، هیچ شک و شبهه ای برای هیچ‌ یک از علمای مذاهب اسلامی-با همه اختلافی که در روش‌ها و مذهب‌ها و رأی‌ها دارند-وجود ندارد، و بلکه این مسئله نزد اهل علم ملحق به ضروریات است.
آن گاه پس از ذکر شواهدِ این ادعا، می نویسد:
(قال أهل المذاهب الأربعه وغیرهم من فقهاء الجمهور، بنسخ هذا النکاح وتحرمه)؛

[۱۳] مسائل فقهیه، نکاح المتعه، ج۱، ص۷۷.

اهل مذاهب چهارگانه و دیگر فقهای اهل سنت قائل به نسخ این نوع از نکاح و حرمت آن شده اند.

رأی شیعه مطابق اصل مقبول

او با این روش، رأی آنان را به نقد می‌کشد و رأی شیعه را مطابق اصل مقبول و غیر نیازمند به دفاع معرفی می‌کند. لذا در بیان رأی شیعه می‌نویسد:
أجمع الإمامیه-تبعاً لائمتهم الإثنی عشر-علی دوام حلّها وحسبهم حجه علی ذلک ما قد سمعته من اجماع أهل القبله علی أنّ الله تعالی شرعها… ولم یثبت نسخها… بل ثبت عدم نسخها…)؛

[۱۴] مسائل فقهیه، نکاح المتعه، ج۱، ص۸۵-۸۶.

امامیه به تبع دوازده امامشان اتفاق بر دوام حلیت این نکاح دارند، و همین دلیل برای آنان کافی است که اهل قبله اجماع دارند که خداوند آن را تشریع کرده است… و نسخ آن ثابت نشده است… بلکه دلیل در عدم نسخ آن وجود دارد.

امورات شش گانه بحث ازدواج

او این بحث را در کتاب اجوبه مسائل موسی جارالله نیز به همین روش ارائه داده است. او بحث متعه را در شش امر بیان می‌کند:

[۱۵] أجوبه مسائل موسی جارالله، ج۱، ص۹۸۸۴.

امر اول در تحریر محل نزاع؛
امر دوم در اصل مشروعیت متعه که در این جا به اجماع و کتاب و سنت تمسک کرده است؛
امر سوم در دوام حلّ متعه که تعبیر به دوام، همان نقدی است که بر فقه سنی می‌کند؛
امر چهارم در نقد آنچه فقه سنی آن را نسخ متعه می‌داند؛ او در این بحث اثبات جعلی بودن این احادیث را به کتاب النجعه فی احکام المتعه ارجاع داده است-مع الأسف نویسنده این کتاب را برای مطالعه نیافت.
امر پنجم در بخشی از روایاتی که اولین منع از متعه را به عمر نسبت می‌دهد؛
امر ششم در اشاره به صحابه ای که منکر تحریم متعه بودند.
او حتی در مسائلی که اعتقاد به حکم مشترکی در میان مذاهب وجود ندارد، سعی می‌کند عزیمت گاه بحث خود را در جایی انتخاب کند کهمحل اعتراف و اتفاق همه مذاهب است و می‌تواند با این اعتراف، فقه سنی را به نقد بکشد.
برای نمونه: در مسئله مسح و غسل پاها در وضو ، با این‌که فقیهان شیعه و سنی حکم مشترکی در آن ندارند، اعتراف به مفاد مسح در آیه وضو را عزیمت گاه بحث خود قرار می‌دهد

[۱۶] مسائل فقهیه، المسح علی الارجل او غسلها فی الوضوء، ج۱، ص۷۳.

تا آنان را در خروج از این مفاد به نقد بکشد.
نمونه دیگر: در مسئله تقصیر نماز و افطار روزه مسافر، نخست تشریع تقصیر نماز و افطار روزه مسافر را محلّ اجماع همه مسلمانان می‌داند:
(تقصر الفرائض الرباعیّه فی السفر إلی رکعتین سواءاً کان ذلک فی حال الخوف أم کان فی حال الأمن من الأمّه المسلمه وقولاً واحداً)؟

[۱۷] مسائل فقهیه، تقصیر المسافر وافطاره، ج۱، ص۴۶.

نمازهای چهار رکعتی در سفر به دو رکعت شکسته می‌شود چه آن نماز در حال خوف خوانده شود چه در حال امن؛ و این مسئله در میان امت اسلام اتفاقی است.
(لا کلام فی أنّ الله عزّوجلّ شرع الإفطار فی شهر رمضان لکل من سافر فیه سفراً تقصر فیه الصلاه وهذا القدر مما أجمعت الأمه المسلمه علیه)؛

[۱۸] مسائل فقهیه، تقصیر المسافر وافطاره، ج۱، ص۴۸.

هیچ اشکالی در این نیست که خداوند عزّوجلّ افطار در ماه مبارک رمضان را برای هر مسافری که نمازش در سفر شکسته می‌شود تشریع فرموده است. و امت اسلامی بر این مقدار اتفاق نظر دارند.
آن گاه محل اختلاف در قصر را بیان کرده، می نویسد:
(اختلف أئمه المسلمین فی حکم القصر فی السفر علی أقوال: فمنهم من رأی أنّ القصر هو فرض المسافر المتعیّن علیه… ومنهم من رأی أنّ القصر والإتمام کلیهما فرض علی التخییر… ومنهم من رأی أنّ القصر سنه مؤکده…).

[۱۹] مسائل فقهیه، تقصیر المسافر وافطاره، ج۱، ص۴۸.

ائمه مسلمین در حکم شکسته شدن نماز در سفر اختلاف نظر دارند: برخی گفته‌اند نماز شکسته به صورت متعیّن بر مسافر واجب می‌شود… و برخی هر یک از نماز شکسته و تمام را به صورت تخییری واجب می‌دانند… و برخی شکسته شدن نماز را مستحب مؤکد می‌دانند.
هرچند در این روش، در خصوص این مسئله، مانند مسئله نکاح متعه، فقه سنی نقد نمی‌شود، و همه آرای اختلافی نسبت به محلّ اتفاق در یک رتبه قرار می‌گیرد، اما بی شک فایده نخستی که برای این روش بیان کردیم، بر آن بار می‌شود. نویسنده دو مثال از این روش را بیان کرد تا تفاوت فواید ذکر شده برای این روش، به صورت خاص روشن شود.

استناد به ادله شیعی در کنار ادله سنی

فقهای شیعه از همان زمان حضور معصومان (علیه‌السلام) آشنای به آرای عامه بودند و حتی گاه به تبع آنچه از سیره ائمه اهل بیت (علیهم‌السلام) آموخته بودند، آرای عامه را نقل می‌کردند، برای نمونه در گفت وگوی امام (علیه‌السلام) با معاذبن سلم الهراء-که واضع علم صرف است و سید شرف الدین احوال او را در کتاب مختصر الکلام فی مؤلفی الشیعه من صدر الاسلام آورده-آمده است: (وبلغنی أنّک تقعد فی الجامع فتفتی الناس، قال: نعم، و أردت أن اسئلک عن ذلک قبل ان اخرج انّی اقعد فی المسجد فیجیء الرجل فیسئلنی عن الشیء فاذا عرفته بالخلاف لکم اخبرته بما یفعلون، ویجیء الرجل أعرفه بمودّتکم و حبکم فأخبره بما جاء عنکم، ویجیء الرجل لاأعرفه ولاأدری من هو، فأقول جاء عن فلان کذا، وجاء عن فلان کذا، فأدخل قولکم فیما بین ذالک فقال لی:اصنع کذا فإنی کذا اصنع.)

[۲۰] أجوبه مسائل موسی جارالله، المسأله الثامنه، ج۱، ص۶۱.

و از زمان سید مرتضی (ره) و شیخ طوسی (ره) با تدوین کتاب انتصار، المبسوط والخلاف آرای اهل سنت در کتب فقهی شیعه راه یافت. این روش تا زمان شهید اول ادامه یافت، حتی علامه حلّی نیز با تألیف کتاب المختلف روش شیخ طوسی (ره) را بسط داد. اما از زمان شهید اول (ره) این روند به کندی و بلکه به فراموشی گرایید

[۲۱] حسین مدرسی طباطبایی، مقدمه ای بر فقه شیعه، ج۱، ص۵۴۴۹.

تا دوره های اخیر که احساس نیاز به فقه تطبیقی میان آرای شیعه و سنی دوباره زنده شد و امروز این احساس شدیدتر شده است.
در مقابل، فقه اهل سنت در کتب فقهی خود به آرای شیعه بی توجه بودند و حتی در کتبی که در ردّ شیعه نوشته اند، مستند بطلان فقه شیعه را روایات خودشان می‌دانند. البته در دوره های اخیر، در فقه سنی نیز به مباحث شیعی توجه می‌شود.

فرق اساسی میان نقد سنی بر فقه شیعه و بالعکس

فرق اساسی میان نقد سنی بر فقه شیعه و نقد شیعی بر فقه سنی این است که فقیهان معاصر شیعه در پاورپوینت کامل نقد فقه سنی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint غالباً به منابع خود آنان تمسک می‌کنند و روایاتی را که می‌تواند مؤید فقه شیعی باشد از میان منابع آنان بیرون می‌کشند و علیه آنان به کار می‌گیرند، اما فقیهان سنی در نقد فقه شیعه غالباً به روایات خودشان تمسک می‌کنند. جالب این است که فقه متقدم شیعه، مانند: انتصار سید مرتضی و خلاف شیخ طوسی، برای اثبات رأی شیعه به ادله شیعی تمسک می‌جستند. تعبیر عبارت (دلیلنا اجماع الفرقه و اخبارهم) در الخلاف به کرات مشاهده می‌شود و این به دلیل غرض آنان در فقه تطبیقی است که صرفاً می خواستند رأی شیعه را در کنار آرای اهل سنت ذکر کنند و یک اطلاع رسانی مناسبی در زمینه مستندات فقه شیعی به اهل سنت انجام دهند. اما غرض فقه تطبیقی امروز بیش‌تر در مقابل اتهاماتی است که به فقه شیعه مطرح شده و شیعه در مقام دفاع از خود قرار گرفته است.

امتیاز استناد به روایات سنی

سید شرف الدین با توجه به امتیازی که استناد به روایات سنی دارد، این روش را به کار گرفته است، ولی هرگز به آن بسنده نمی‌کند و در همه مباحث خود ادله شیعی را با تأکید بر اعتبار و حجیت آن بزرگ می‌نماید تا اهمیت آن برای فقهای سنی مشخص شود. این روش باعث شده است که فقه تطبیقی او از حالت انفعال و صرفاً جدلی خارج شود و به حالت فعّال درآید. او به گونه ای فقه سنی را متهم می‌کند که چرا از ادله و روایات شیعی غفلت کرده اند. برای نمونه: در نقد مالک و شیخین می‌نویسد:
(وأغرب من هذا أنّ مالکاً کان لا یروی عن الإمام الصادق علی ما قیل حتی یُضمّ إلیه أحد، والشیخان کلاهما لم یخرجا شیئاً عن الکاظم ولا عن الرضا، ولا عن الجواد، ولا عن الهادی، ولا عن الزکی الحسن العسکری… (و اسامی فرزندان اهل بیت را که روایات فراوانی از امامان شیعه نقل کرده‌اند نام می‌برد) حتّی أنّهما لم یرویا شیئاً من حدیث سبطه الأکبر وریحانته من الدنیا الإمام أبی محمد الحسن المجتبی سید شباب اهل الجنه)؛

[۲۲] أجوبه مسائل موسی جارالله، المسألهالثامنه، ج۱، ص۵۸۵۷.

عجیب تر این‌که گفته شده است مالک از امام صادق (علیه‌السلام) روایتی نقل نکرده مگر این‌که شخص دیگری نیز آن روایت را نقل کرده باشد و بخاری و مسلم هیچ روایتی، نه از امام کاظم (علیه‌السلام)، نه از امام رضا (علیه‌السلام)، نه از امام جواد (علیه‌السلام)، نه از امام هادی (علیه‌السلام) و نه از امام عسگری (علیه‌السلام) … نقل نکرده اند. حتی این دو هیچ روایتی از سبط اکبر نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ریحانه او در دنیا امام ابی محمد حسن مجتبی سید جوانان اهل بهشت نقل نکرده اند.
او با این سخن ائمه اهل سنت و مجامع روایی آنان را به نقد می‌کشد که چرا از روایات شیعی غفلت کرده اند. هم چنین در جای جای مباحث فقهی از ذکر ادله روایی شیعی کوتاهی نمی‌کند. تعابیری مانند عبارات زیر در کتب فقهی او فراوان است:
(حجتنا-التی نتعبّد فیما بیننا وبین الله فی هذه المسئله وفی غیرها-انّما هی صحاحنا عن أئمتنا (علیهم‌السلام)؛

[۲۳] مسائل فقهیه، الجمع بین الصلاتین، ج۱، ص۱۸.

دلیل ما-که بین خود و خدا در این مسئله و غیر آن به آن متعبدیم-روایات صحیحی است که از امامان معصوم (علیهم‌السلام) به ما رسیده است.
(حسبنا من السنه فی هذا الباب صحاح متواتره عن أئمه العتره الطاهره)؛

[۲۴] مسائل فقهیه، نکاح المتعه، ج۱، ص۶۳.

از سنت در این باب برای ما کافی است روایات صحیحی که به صورت متواتر از ائمه عترت طاهره رسیده است.
(ونصوص أئمتنا فی هذا کلّه متضافره متواتره تواتراً معنویاً).

[۲۵] مسائل فقهیه، مسئله هل البسمله آیه قرآنیه، ج۱، ص۲۲.

حتی در مسئله (بکاء) پس از استناد به قول، فعل و تقریر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و انبیای سلف می‌نویسد:
(أقول: أیّ عاقل یرغب عن مذهبنا فی البکآء بعد ثبوته عن الانبیاء (ومن یرغب عن ملّه إبراهیم إلاّ من سفه نفسه)

[۲۶] بقره/سوره۲، آیه۱۳۰.

وقد استمرّت سیره الائمه علی الندب والعویل وأمروا أولیائهم بإقامه مآتم الحزن علی الحسین جیلاً بعد جیل)؛

[۲۷] المجالس الفاخره، تحقیق غلامرضا نقی، ج۱، ص۱۸-۱۷.

[۲۸] مطبعه النعمان، ج۱، ص۱۸.

می گویم: بعد از این‌که گریه از انبیاء اثبات گردید چه عاقلی از عقیده ما درباره گریه روی می‌گرداند (و چه کسی-جز آن‌که به سبک مغزی گراید-از آیین ابراهیم روی برمی تابد؟) و سیره ائمه (علیهم‌السلام) بر گریه و زاری استمرار دارد؛ و به دوستان خود امر کرده‌اند که نسل بعد از نسل مجالس عزاداری و ماتم برای حسین (علیه‌السلام) برپا دارند.
آن گاه به سیره ائمه اطهار (علیهم‌السلام) تمسک می‌کند و به روایاتی درباره بکاء از امام صادق (علیه‌السلام)، امام سجاد (علیه‌السلام) و حضرت زهرا (علیهاالسلام)، و به روایاتی درباره بکاء امام کاظم (علیه‌السلام) از فرزندش امام رضا (علیه‌السلام) و نیز بکاء خود امام رضا (علیه‌السلام) می پردازد.

[۲۹] مطبعه النعمان، ج۱، ص۲۱-۱۸.

در بیان سنت عملی پیامبر در منابع عامه

سید شرف الدین در این بحث، در بیان قول، فعل و تقریر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، به منابع روایی عامه، و در بیان قول و فعل ائمه اطهار (علیهم‌السلام) به منابع شیعی تمسک کرده، و حتی این منابع را حجت بر ضدّ عامه دانسته است.
و یا برای استدلال به این‌که آیه:
(فَمَا استمتَعتُم بِهِ مِنهنَّ فَآتوهنَّ اُجورَهنَّ فریضه)؛

[۳۰] نساء/سوره۴، آیه۲۴.

و زنانی را که متعه کرده اید، مهرشان را به عنوان فریضه ای به آنان بدهید.
درباره نکاح متعه وارد شده، می نویسد:
إذ أجمع أئمه أهل البیت وأولیائهم علی نزولها فی نکاح المتعه وکان أبی بن کعب وابن عباس…)؛

[۳۱] مسائل فقهیه، نکاح المتعه، ج۱، ص۶۱.

زیرا ائمه اهل بیت (علیه‌السلام) و پیروانشان بر نزول این آیه درباره نکاح متعه اجماع دارند و ابن بن کعب و ابن عباس….
او در این عبارت، برخلاف دیگرانی که در مانند این گونه مباحث فقط (یا نخست) به قرائت ابن عباس و أبی بن کعب و اعتراف علمای سنی تمسک می‌کنند، دلیل خود را اجماع اهل بیت و علمای شیعه می‌شناساند و قرائت ابن عباس و اعتراف علمای سنی را به آن ملحق می‌کند.
او گاه روایات شیعه و سنی را به گونه ای در کنار هم، در شمار ادله خود ذکر می‌کند، که گویی همگی روایات یک مذهب اند. برای نمونه: تعابیر زیر در بحث حکم افطار توجه خواننده را به همین نکته جلب می‌کند:
(و روی أنّ عمر بن الخطاب… و روی یوسف بن الحکم قال… و روی عبدالرحمن بن عوف قال… وعن ابن عباس… وعن ابی عبدالله الصادق (علیه‌السلام) … وعنه (علیه‌السلام) … و عنه (علیه‌السلام) … و روی العیاشی…)؛

[۳۲] مسائل فقهیه، حکم الإفطار، ج۱، ص۵۴.

عمر بن خطاب روایت کرد… یوسف بن حکم روایت کرده گفت… عبدالرحمن بن عوف روایت کرده گفت… از ابن عباس… از ابی عبدالله صادق (علیه‌السلام) … از او… از او… عیاشی روایت کرد….
خواننده این روایات هرگز احساس نمی‌کند که سیاق سخن از مجامع روایی سنی به مجامع شیعی، تغییر یافته است.

ابراز تحریف های پنهان

تحریف به معنای دگرگون کردن آموزه های دین است؛ و به تحریف لفظی و معنوی، و تحریف آشکار و پنهان تقسیم می‌شود. تحریف لفظی آن است که با حذف، اضافه، یا جابه جایی الفاظ قرآن و روایات صورت بگیرد؛ و تحریف معنوی با تغییر معنای الفاظ قرآن و روایات بدون تغییر الفاظ انجام می‌شود. تقسیم تحریف به آشکار و پنهان به دلیل وضوح و خفای آن است، و هریک از تحریف های لفظی و معنوی می‌تواند آشکار یا پنهان باشد، و حتی تحریفی می‌تواند ابتدا آشکار باشد و سپس پنهان شود؛ مانند: غالب تحریف های معنوی. تحریف پنهان خطرناک ‌ترین نوع تحریف برای شناخت حقیقت است، که به شیوه های زیرکانه صورت می‌گیرد و کشف آن‌ها به زیرکی بیشتری نیاز دارد.
برخی از این شیوه های تحریف پنهان، در صحیح بخاری به کار رفته است. برای نمونه: گاه روایات سنی موجود، به خوبی می‌تواند رأی شیعه را اثبات کند و با رأی مذاهب عامه مخالف است، اما کسانی که به مجامع روایی معروف عامه رجوع می‌کنند، همان رأی عامه را از روایات برداشت می‌کنند. این به دلیل رخ داد یک نوع تحریف پنهانی در این مجامع است.
از ظرافت های فقه تطبیقی سید شرف الدین، کشف این تحریف‌ها و ابراز آنهاست. در این جا به دو نوع از این تحریفات پنهان اشاره می‌شود. توجه به این دو نوع، می تواند خواننده محترم این نوشتار را به گونه ای هشیار سازد که در مطالعه مجامع روایی عامه، دچار فریب این گونه تحریفات پنهان نشود.

گزینشی بودن روایات صحیح بخاری

سید شرف الدین در مسئله (جمع بین الصلاتین) پس از نقل مجموعه کثیری از روایات این مسئله از منابع اهل سنت و بیان دلالت آن‌ها بر رأی شیعه، می نویسد:
(وصحاحه فی هذا الموضوع-التی سمعتها والتی لم تسمعها-کلّها علی شرط البخاری، و رجال أسانیدها کلّهم قد احتجّ البخاری بهم فی صحیحه، فما المانع یا تری من ایرادها بأجمعها فی صحیحه؟! وما الذی دعاه إلی الاقتصار علی النزر الیسیر منها؟ … ولماذا اختار من أحادیث الجمع ما هو أخسّها دلاله علیه؟)؛

[۳۳] مسائل فقهیه، الجمع بین الصلاتین، ج۱، ص۱۴.

روایات صحیح این باب-آن چه شنیدی و آن چه نشنیدی-همه بر مبنای بخاری صحیح است و بخاری در صحیح خود به رجال همه این اسناد احتجاج کرده است. پس چه مانعی موجود بوده که همه این روایات را در صحیح خود نیاورده است؟! و چه انگیزه ای او را واداشت که به این مقدار اندک از روایت اکتفا کند؟… و چرا از روایات جمع، آن را انتخاب کرد که از نظر دلالت ضعیف تر همه است؟
سید در این سخن کوتاه، بخاری را متهم می‌کند که روایاتی را در کتاب خود نیاورده که اسناد آن به نظر خود بخاری صحیح است، و از میان همه این روایات، روایتی را انتخاب می‌کنند که دلالتش بر رأی شیعه، ضعیف ‌ترین ظهور را دارد.
اگر خواننده نگاهی به مجامع روایی فقه شیعه ، مانند: استبصار شیخ طوسی (ره) بیندازد، به روشنی خواهد یافت که در این مجامع، جمیع روایات مخالف فتوای نویسنده آن ذکر شده و در رفع تعارض آن‌ها با روایاتی که مستند فتوای او قرار می‌گیرند، توجیهاتی ذکر شده است. ولی بخاری روایات مخالف فتوای خودش را هرگز در کتاب خود نیاورده که این نوعی تحریف پنهان می‌نماید.

قرار دادن روایت در جای نامناسب

خواننده یک جامع روایی وقتی روایات آن را مطالعه می‌کند، باید ذات روایات آن را مطالعه کند؛ ولی نویسنده آن جامع، به راحتی می‌تواند با قرار دادن روایت در جای نامناسب و با انتخاب نام نامناسب برای بابی که روایت را در آن قرار داده، فضای از پیش تعیین شده ای را برای خواننده فراهم کند تا او روایت را در آن فضای تعیین شده بفهمد. و این روش نیز از تحریفات پنهانی است که سید شرف الدین به زیرکی بر آن انگشت می‌نهد. او در همین مسئله (الجمع بین الصلاتین)، در رسوا کردن این تحریف بخاری می‌نویسد:
(لماذا لم یعقد فی کتابه باباً للجمع فی الحضر ولا باباً للجمع فی السفر؟ مع توفر الصحاح-علی شرطه-الوارده فی الجمع، ومع أن أکثر الأئمه قائلون به فی الجمله… ولِمَ وَضَعَه فی باب یوهم صرفه عن معناها؟! فإنّی أربأ بالبخاری وأحاشیه أن یکون کالذین یحرّفون الکلم عن مواضعه

[۳۴] مائده/سوره۵، آیه۱۳.

أو کالذین یکتمون الحقّ وهم یعلمون.

[۳۵] بقره/سوره۲، آیه۱۴۸.

وإلیک ما اختاره فی هذا الموضوع، ووضعه فی غیر موضعه، إذ قال فی باب تأخیر الظهر إلی العصر من کتاب مواقیت الصلوه من صحیحه:حدّثنا… أنّ النبیّ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) صلّی بالمدینه سبعاً وثمانیاً الظهر والعصر والمغرب والعشاء)؛

[۳۶] مسائل فقهیه، مسئله الجمع بین الصلاتین، ج۱، ص۱۴.

چرا در کتاب خود نه بابی را درباره جمع در غیر سفر و نه بابی را در جمع در سفر قرار نداد؟ در حالی که روایات صحیحی-آن چه براساس مبانی او صحیح است-که درباره جمع وارد شده فراوان است و اکثر ائمه اهل سنت نیز فی الجمله قائل به آن هستند… و چرا این روایت را در بابی قرار داد که معنای دیگری غیر از معنای خود روایت را به ذهن می‌اندازد؟! من برداشتم از بخاری و پیروان او این است که مانند کسانی‌اند که سخنان را به غیر معنای آن تحریف می‌کنند یا مانند کسانی‌اند که حق را کتمان می‌کنند در حالی که می‌دانند. و اکنون آن چه را او در این موضوع انتخاب کرده و در غیر موضعش قرار داده بازگو می‌کنم. او در باب به تأخیر انداختن نماز ظهر به عصر در کتاب اوقات نماز از صحیح خود گفته است:برای ما حدیث کرد… پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در مدینه هشت رکعت ظهر و عصر و هفت رکعت مغرب و عشا را خواند.
اگر در نام باب و روایت آن دقت شود، معلوم می‌گردد که او می‌خواهد با نام باب، قید خاصی را در روایت تزریق کند، و آن این‌که پیامبر در جمع میان نماز ظهر و عصر، ظهر را به وقت عصر تأخیر اندا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.