پاورپوینت کامل نقد جزیره خضراء ۹۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقد جزیره خضراء ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد جزیره خضراء ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد جزیره خضراء ۹۷ اسلاید در PowerPoint :
جزیره خضراء
جزیره خضراء، جزیرهای که بنا بر ادعای برخی، امام دوازدهم شیعیان (عجلالله تعالی فرجهالشریف) و فرزندانش در آن سکونت دارند و داستانی است که تحت تاثیر حوادث زمان خود شکل گرفته و پس از مقداری تحریف، تطبیقی بیجا در مورد آن صورت گرفته، و در برخی مجامع روایی شیعه نفوذ کرده است.
فهرست مندرجات
۱ – مقدمه
۲ – محتوای اولین گزارش
۳ – خلاصهی داستان از بحار
۳.۱ – نقل داستان
۴ – نقل داستانهای مشابه
۵ – جزیره خضراء و مثلث برمودا
۶ – گفتار علماء در مورد جزیره خضراء
۷ – بررسی داستان از نظر سند
۷.۱ – آثار قبل از مجلسی
۸ – مجهول بودن راوی و مستنسخ
۹ – بررسی شخصیتهای داستان
۱۰ – شخصیت فضل بن یحیی
۱۱ – بررسی داستان از نظر متن و محتوا
۱۱.۱ – دلالت قصه بر تحریف قرآن
۱۱.۲ – تناقض در نسبت راوی
۱۱.۳ – تناقض در توصیف جزیره
۱۱.۴ – امکان رؤیت امام
۱۱.۵ – عمر طولانی خواص
۱۱.۶ – اختلاف در پرداخت خمس
۱۱.۷ – اختلاف در رؤیت امام
۱۲ – فهرست منابع
۱۳ – پانویس
۱۴ – منبع
مقدمه
تاریخ جهان اسلام و عقاید و افکاری که در بستر آن ظهور و بروز کرده، اقیانوسی متلاطم و بیکران و عرصهای بسیار گسترده است. حرکت در امواج متلاطم و بعضا ظلمانی این اقیانوس، نیازمند وسیلهای مطمئن و راهنمایی دریادیده است. در غیر این صورت، در شب تاریک دریا و امواج سهمگین آن، نمیتوان راهی به ساحل نجات یافت. عقاید، اخبار و احادیثی که در بستر این فرهنگ نیازمند بررسی و نقد هستند، کم نیستند. فقهای اسلام از عصر غیبت تاکنون سعی بر حراست اخبار و احادیث از نفوذ خطاها، تحریفها و انحرافات داشتهاند. اگر زحمات آن بزرگواران نبود، سرنوشت اسلام و تشیع دستخوش مخاطرات عظیم فکری میگشت و راه کشف حقیقت بر همگان مسدود میشد.
از جمله داستانهایی که تحت تاثیر حوادث زمان خود شکل گرفته و پس از مقداری تحریف، تطبیقی بیجا در مورد آن صورت گرفته، و در برخی مجامع روایی شیعه نفوذ کرده است، داستانی است به نام «جزیرهی خضراء». از آن جا که در دو دههی گذشته با قلم فرسایی برخی افراد بیاطلاع از تاریخ، این داستان منتشر شده و به علاوه، در تکلفی ناشیانه، آن را بر مثلثبرمودا تطبیق کردهاند، لازم شد در اطراف این واقعه، کنکاش بیشتری صورت گیرد تا اذهان ارادتمندان به حضرت ولی عصر (عجّلاللهفرجهالشریف) از این گونه خطاها پیراسته شود. (نگارنده: در اوایل دههی ۱۳۶۰ ه ق در جزوهای که جهت پاسخ به سؤالات در برخی مراکز علمی تهیه شده بود، به نقد داستان پرداختم. در سالهای بعد، نویسندگان متعددی بحمد الله دستبه قلم برده و حقایق را آشکار کردند، از آن جا که دیدگاه نگارنده در بررسی این موضوعات قدری با نظر نویسندگان این کتابها متفاوت بود، پرداختن دوباره به این موضوع را مناسب دانستم.)
[۱] مرتضی عاملی، جعفر، جزیرهی خضراء در ترازوی نقد.
[۲] نظری، غلامرضا، جزیرهی خضراء تحریفی در تاریخ شیعه.
محتوای اولین گزارش
ظاهراً گزارش این جزیره برای نخستین بار در رسالهای تألیف مجدالدین فضل بن یحیی طیبی، از مردم واسط و از شاگردان علی بن عیسی اربلی
[۳] محمدبن حسن حرّعاملی، امل الا´مل، چاپ احمد حسینی، ج۱، ص ۲۱۷ـ ۲۱۸، ۱۹۶۵، بغداد، ۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۶۲ ش.
آمده است. این رساله را آقابزرگ طهرانی به خط مؤلف آن دیده و از آن نسخهبرداری کرده
[۴] آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج ۵، ص ۱۰۶.
و مجلسی، بیکموکاست، در بحارالانوار
[۵] مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۹.
[۶] مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۷۴.
درج کرده است. طبق این رساله، فضل بن یحیی در ۶۹۹ در شهر حله، از شخصی به نام زینالدین علی بن فاضل مازندرانی داستان سفرش به اندلس را شنیده است. زینالدین در این سفر، که از دمشق آغاز کرده و پس از درنگ در مصر، راهی اندلس شده است، پس از حوادثی که برایش روی میدهد به سرزمینی به نام جزایر شیعیان (جزائر الرافضه) میرود و پس از مدتی درنگ در آنجا، همراه کشتیهایی که آذوقه مردم آن سرزمین را آورده بودند، راهی جزیره خضراء میشود، جزیرهای که بحر ابیض گرداگرد آن را فرا گرفته بوده و دشمنان بدان دست نمییافتهاند. او جزیره خضراء را زیباترین سرزمینی معرفی میکند که تا آن روز دیده بوده است و مردم آنجا را با اوصافی نیکو میستاید. علی بن فاضل در آنجا با عالمی دینی به نام سید شمسالدین محمد، که نسبش با پنج واسطه به امام زمان میرسد و نایب اوست، آشنا میشود و از محضر درس او استفاده میکند.
سید شمسالدین خودش با امام زمان ارتباط مستقیم ندارد، اما هر صبح جمعه به محل با شکوهی میرود و از آنجا امام را زیارت میکند و پس از آنکه دو رکعت نماز میگزارد، در آنجا ورقههایی مییابد که مسائل و احکام مورد نیاز مردم روی آن نوشته شده است. علی بن فاضل مسائلی چون حکم نماز جمعه در عصر غیبت ، کیفیت نزول و جمعآوری قرآن و اینکه چرا برخی آیات قرآن با آیات قبل و بعد به ظاهر بیتناسب مینماید، رؤیت امام در عصر غیبت، زمان و نشانههای ظهور آن حضرت را از سیدشمسالدین میپرسد و پاسخهای او را در کتابی به نام الفوائدالشمسیه گرد میآورد. وی تصریح میکند که کتاب را فقط برای شیعیان خالص نوشته است. سید شمسالدین به این پرسشِ علی بن فاضل که من از شیعیان مخلص امامزمانم، پس چرا او را ندیدهام، پاسخ میدهد که تو در طول همین سفر ، بدون اینکه متوجه باشی، دوبار امام زمان را دیدهای و سپس زمان و مکان دیدارها را برای او بازگو میکند و علی بن فاضل نیز آنها را به یاد میآورد. علی بن فاضل سرانجام به امر سید شمسالدین با همان کشتی که آمده بود، باز میگردد و از آنجا برای گزاردن حج ، عازم مکه میشود و سرانجام به عراق میرود و در نجف مجاور میشود.
خلاصهی داستان از بحار
مرحوم علامه مجلسی (قدس سره) در بحارالانوار
[۷] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۵۹.
مینویسند: رسالهای یافتم مشهور به داستان جزیرهی خضراء… و چون آن را در کتابهای روایی ندیدم، عین آن را در فصل جداگانهای آوردم. یابندهی آن متن میگوید: در آن متن چنین آمده است: من (فضل بن یحیی کوفی) در سال ۶۹۹ ه.ق. در کربلا از دو نفر، داستانی شنیدم. آنها داستان را، از زین الدین علی بن فاضل مازندرانی، نقل میکردند. داستان مربوط به جزیرهی خضرا در دریای سفید بود. مشتاق شدم داستان را از خود علی بن فاضل بشنوم. به همین دلیل به حله رفتم و در خانهی سید فخرالدین، با علی بن فاضل ملاقات کردم و اصل داستان را جویا شدم.
نقل داستان
او داستان را در حضور عدهای از دانشمندان حله و نواحی آن چنین بازگو کرد: سالها در دمشق نزد شیخ عبدالرحیم حنفی و شیخ زین الدین علی مغربیاندلسی تحصیل میکردم. روزی شیخ مغربی عزم سفر به مصر کرد. من و عدهای از شاگردان با او همراه شدیم. به قاهره رسیدیم. استاد مدتی در الازهر به تدریس پرداخت، تا اینکه نامهای از اندلس آمد که خبر از بیماری پدر استاد میداد. استاد عزم اندلس کرد. من و برخی از شاگردان با او همراه شدیم. به اولین قریه اندلس که رسیدیم، من بیمار شدم. به ناچار، استاد مرا به خطیب آن قریه سپرد و خود به سفر ادامه داد. سه روز بیمار بودم، پس از آن، روزی در اطراف ده قدم میزدم که کاروانی از طرف کوههای ساحل دریای غربی وارد شدند و با خود پشم و روغن و کالاهای دیگر داشتند. پرسیدم: از کجا میآیند؟ گفتند: از دهی از سرزمین بربرها میآیند که نزدیک جزایر رافضیان است.
هنگامی که نام رافضیان را شنیدم، مشتاق زیارت آنان شدم. تا محل آنان، ۲۵ روز راه بود که دو روز بیآب و آبادی و بقیه آباد بودند، حرکت کردم و به سرزمین آباد رسیدم. به جزیرهای رسیدم با دیوارهای بلند و برجهای مستحکم که بر ساحل دریا قرار داشت. مردم آن جزیره، شیعه بودند و اذان و نماز آنها بر هیات شیعیان بود. آنان از من پذیرایی کردند. پرسیدم: غذای شما از کجا تامین میشود؟ گفتند: از جزیرهی خضراء در دریای سفید که جزایر فرزندان امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) است که سالی دو مرتبه، برای ما غذا میآورند. منتظر شدم تا کاروان کشتیها از جزیرهی خضراء رسید. فرماندهی آن، پیرمردی بود که مرا میشناخت و اسم من و پدرم را نیز میدانست. او مرا با خود به جزیرهی خضراء برد.
شانزده روز که گذشت، آب سفیدی در اطراف کشتی دیدم و علت آن را پرسیدم. شیخ گفت: این دریای سفید است و آن جزیرهی خضراء. این آبهای سفید، اطراف جزیره را گرفته است و هرگاه کشتی دشمنان ما وارد آن شود، غرق میگردد. وارد جزیره شدیم. شهر دارای قلعهها و برجهای زیاد و هفتحصار بود. خانههای آن از سنگ مرمر روشن بود…. در مسجد جزیره با سید شمس الدین محمد که عالم آن جزیره بود، ملاقات کردم. او مرا در مسجد جای داد. آنان نماز جمعه میخواندند (واجب میدانستند.) از سید شمس الدین پرسیدم: آیا امام حاضر است؟ گفت: نه، ولی من نایب خاص او هستم. به او گفتم: امام را دیدهای؟ گفت: نه، ولی پدرم، صدای او را شنیده و جدم، او را دیده است. سید مرا به اطراف برد. در آنجا کوهی مرتفع بود که قبهای در آن وجود داشت و دو خادم در آنجا بودند. سید گفت: من هر صبح جمعه آنجا میروم و امام زمان را زیارت میکنم و در آنجا ورقهای مییابم که مسایل مورد نیاز درآن نوشته شده است. من نیز به آن کوه رفتم و خادمان قبه از من پذیرایی کردند… در مورد دیدن امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) از آنان پرسیدم، گفتند: غیر ممکن است. دربارهی سید شمس الدین از شیخ محمد (که با او به خضراء آمدم) پرسیدم. گفت: او از فرزندان فرزندان امام است و بین او و امام، پنج واسطه است.
با سید شمس الدین، گفتوگوی بسیار کردم و قرآن را نزد او خواندم. از او دربارهی ارتباط آیات و اینکه برخی آیات، با قبل بیارتباط هستند، پرسیدم. پاسخ داد: ….مسلمانان پس از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و به دستور خلفا، قرآن را جمعآوری کردند. از همین رو، آیاتی که در قدح و مذمت خلفا بود، از آن ساقط کردند. از همین جهت، آیات را نامربوط میبینی، ولی قرآن علی (علیهالسّلام) که نزد صاحب الامر (عجّلاللهفرجهالشریف) است، از هر نقصی مبراست و همه چیز در آن آمده است. در جمعهی دومی که در آن جا بودم، پس از نماز، سر و صدای بسیار زیادی از بیرون مسجد شنیده شد. پرسیدم: این صداها چیست؟ سید پاسخ داد: فرماندهان ارتش ما هر دو جمعهی میانی ماه سوار میشوند و منتظر فرج هستند. پس از اینکه آنان را در بیرون مسجد دیدم، سید گفت: آیا آنان را شمارش کردی؟ گفتم: نه. گفت: آنان سیصد نفرند و سیزده نفر باقی ماندهاند. از سید پرسیدم: علمای ما احادیثی نقل میکنند که هر کس پس از غیبت ادعا کند مرا دیده است، دروغ میگوید. حال چگونه است که برخی از شما، او را میبینید؟ سید گفت: درست میگویی، ولی این حدیث مربوط به زمانی است که دشمنان آن حضرت و فرعونهای بنی العباس فراوان بودند، اما اکنون که این چنین نیست و سرزمین ما از آنان دور است، دیدار آن حضرت ممکن است. سید شمس الدین ادعا کرد که: تو نیز امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) را دو مرتبه دیدهای، ولی نشناختهای. همچنین گفت که آن حضرت، خمس را بر شیعیان خود مباح کرده است و آن حضرت هر سال حج میگذارد و پدرانش را در مدینه، عراق و طوس زیارت میکند.
این خلاصهای از داستان بود. البته کسانی که خواهان اطلاع دقیقتری هستند، میتوانند داستان را در بحارالانوار یا منابع دیگر مطالعه کنند.
نقل داستانهای مشابه
داستان دیگری را بیاضی
[۸] علیبن محمد بیاضی، الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج ۲، ص ۲۶۴ـ۲۶۶، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران ۱۳۸۴.
از کمالالدین انباری در ۵۴۳ نقل کرده که از برخی جهات شبیه ماجرای جزیره خضراست. خلاصه آن چنین است: انباری در مجلسی حضور داشت که عونالدین یحیی بن هُبَیره، وزیر المقتفیبالله عباسی، در مذمت مذهب شیعه سخنی گفت. در این هنگام مردی که مورد احترام وزیر بود، اجازه خواست درباره شیعیان حکایتی نقل کند که خود شاهد بوده است. او گفت: من و پدرم به قصد تجارت از باهیه که شهری بسیار بزرگ بود با کشتی عازم سفر شدیم. آنگاه، به جزایر سرسبزی رسیدیم که ناخدای کشتی نیز تا آن زمان به آنجا نرفته بود و نام آن را نمیدانست. مردمان این جزایر بهترین آداب و رسوم اجتماعی را داشتند و در راستی و امانت و دیانت بیهمتا بودند. راوی داستان که از چندین شهر در این جزایر دیدن کرده بوده است، حاکمان این شهرها را به ترتیب طاهر، قاسم، ابراهیم و هاشم نام میبرد و میگوید که همه آنان خود را از فرزندان صاحبالامر میدانستند.
[۹] محمدتقی تستری، الاخبار الدخیله، أو، معجزته فی الغیبه الکبری، در مجلسیج ۵۳، ص ۲۱۳ـ ۲۲۰،چاپ علیاکبر غفاری، تهران ۱۳۹۰.
جزیره خضراء و مثلث برمودا
در سالهای اخیر، مؤلفی عراقی به نام ناجی نجار، کتابی در باره جزیره خضراء نوشت و آن را با مثلث برمودا تطبیق داد. علیاکبر مهدیپور این کتاب را با عنوان جزیره خضراء و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا، همراه با افزودههایی، به فارسی ترجمه کرد. جعفر مرتضی عاملی بر این کتاب نقد نوشته و علاوه بر اینکه سند و محتوای روایت را نقد کرده، تطبیق جزیره خضراء را بر مثلث برمودا ناروا دانسته است.
[۱۰] جعفر مرتضی عاملی، دراسه فی علامات الظهور و الجزیره الخضراء، ج۱، ص ۲۲۱ـ۲۳۶، قم ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
کتاب دیگری که سند و محتوای داستان جزیره خضراء را با تفصیل بیشتر نقد کرده و اشکالات این حکایت را نمایانده و به نقد نظریه انطباق جزیره خضراء بر مثلث برمودا پرداخته، کتابی است در بررسی دیدگاههای محمدتقی شوشتری، جعفر مرتضی عاملی، ابراهیم امینی و دیگران که ابوالفضل طریقهدار با عنوان جزیره خضرا: افسانه یا واقعیت؟ تدوین و در باره آن تحقیق کرده است.
[۱۱] ابوالفضل طریقهدار،جزیره خضرا: افسانه یا واقعیت ؟، ج۱، ص ۴۷ـ۱۰۹، قم ۱۳۷۷ ش.
[۱۲] ابوالفضل طریقهدار، جزیره خضرا: افسانه یا واقعیت ؟، ج۱، ص ۱۶۳ـ۱۷۴، قم ۱۳۷۷ ش.
گفتار علماء در مورد جزیره خضراء
شیخ جعفر کاشفالغطاء
[۱۳] جعفربن خضر کاشفالغطاء، الحـقّ المبین فی تصویب رأی المجتهدین و تخطئه الاخباریین، ج۱، ص ۶۹، چاپ محمدکاظم روحانی، در گنجینه بهارستان: مجموعه ۱۱ رساله در فقه و اصول، بهکوشش حسنعلی علیاکبریان، ۱۳۸۱ش.
این داستان را از ساختههای داستانسرایان معرفی میکند که برخی از اخباریها آن را از کتابهای مهجور و ساختگی نقل کردهاند. او مضمون و مفاد داستا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 