پاورپوینت کامل نفی بلد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نفی بلد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نفی بلد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نفی بلد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

تبعید

تبعید (تَغْریب؛ نَفی بَلَد) یعنی بیرون کردن بزه‌کار از محلّ زندگی یا محلّ ارتکاب بزه و یا محلّ اجرای حد که از آن در باب حدود سخن رفته است.

فهرست مندرجات

۱ – معنای لغوی تبعید
۲ – معنای اصطلاحی تبعید
۳ – کاربرد تبعید در متون فقهی
۴ – تبعید در یونان باستان
۵ – مشروعیت تبعید
۶ – تعزیر یا حد بودن تبعید
۶.۱ – منشأ اختلاف آراء
۶.۲ – نظر فقهای شیعه و سنی
۷ – تعابیر قرآن از تبعید
۸ – مصادیق تبعید در قرآن
۹ – تبعید در اقوام پیشین
۹.۱ – تبعید قوم یهود
۹.۲ – تبعید سامری
۹.۳ – تبعید پیامبران الهی
۱۰ – تبعید در عصر جاهلیت
۱۰.۱ – توطئه تبعید پیامبر
۱۰.۲ – تبعید پیروان پیامبر
۱۱ – موارد تبعید در اسلام
۱۲ – جرایم قتل و خون‌ریزی
۱۲.۱ – قتل فرزند توسط پدر
۱۲.۲ – قتل برده
۱۲.۳ – مثله کننده مرده
۱۳ – جرایم مخل امنیت و سلامت جامعه
۱۳.۱ – سارق
۱۳.۲ – محارب
۱۳.۲.۱ – تعریف
۱۳.۲.۲ – حکم
۱۳.۲.۳ – مدت تبعید
۱۳.۲.۴ – مراد از تبعید
۱۳.۲.۵ – محارب زن
۱۳.۲.۶ – موارد عدم تبعید
۱۳.۲.۷ – نوع وجوب تبعید محارب
۱۳.۲.۸ – تبعید طلیع و ردء
۱۳.۲.۹ – نوع رفتار با تبعید شده
۱۳.۳ – موارد پذیرفته نشده در فقه شیعه
۱۴ – جرایم مربوط به دولت اسلامی
۱۴.۱ – جاسوسی
۱۴.۲ – استهزاء پیامبر
۱۴.۳ – افشای اسرار حکومتی
۱۴.۴ – توطئه و خیانت
۱۴.۵ – دشمنان و کینه‌توزان
۱۴.۶ – جعل اسناد دولتی
۱۴.۷ – شایعه پراکنی
۱۵ – جرایم فحشا
۱۵.۱ – لواط کننده
۱۵.۲ – قوّاد
۱۵.۳ – مخنَّث
۱۵.۴ – احکام اختصاصی اهل سنت
۱۵.۵ – زنای غیرمحصن
۱۵.۵.۱ – حکم تبعید
۱۵.۵.۲ – حد یا تعزیر بودن
۱۵.۵.۳ – مدت تبعید
۱۵.۵.۴ – محل شروع تبعید
۱۵.۵.۵ – محل تبعید
۱۵.۵.۶ – موارد تأخیر اجرا
۱۵.۵.۷ – تبعید زن زانیه
۱۵.۵.۸ – زندانی زانی
۱۵.۵.۹ – نفقه
۱۵.۵.۱۰ – حقوق تبعیدی
۱۵.۵.۱۱ – تجارت در محل تبعید
۱۵.۵.۱۲ – بازگشت تبعیدی به وطن
۱۵.۵.۱۳ – ادعای اتمام مدت
۱۵.۵.۱۴ – بازگشت پس از اتمام مدت
۱۶ – فهرست منابع
۱۷ – پانویس
۱۸ – منبع

معنای لغوی تبعید

تبعید، از ریشه «ب ـ ع ـ د» و در لغت به معنای دور کردن است.

[۱] الصحاح، ج‌۲، ص‌۴۴۸.

[۲] ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۸۹، ذیل «بعد»، ذیل «بعد».

[۳] فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۲۱۷۲۱۸، ذیل «بعد»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.

[۴] ابن فارس، ذیل «بعد».

معنای اصطلاحی تبعید

این واژه در زبان فارسی در اصطلاح فقه و حقوق عبارت است از بیرون کردن مجرم از محل ارتکاب جرم یا اقامت‌گاه وی

[۵] ترمینولوژی حقوق، ج‌۲، ص‌۱۱۳۸.

و به تعبیر دیگر، مجازاتی است که به موجب آن فرد مجرم از اقامت در وطن و شهر خود ممنوع شده، برای مدتی معین به سکونت در محلی دیگر محکوم گردد.

[۶] لغت نامه، ج‌۴، ص‌۶۳۸۹.

[۷] فرهنگ بزرگ سخن، ج‌۳، ص‌۱۶۰۹.

این اصطلاح ظاهراً پس از مشروطه در ایران رواج یافته

[۸] دهخدا، لغتنامه دهخدا، ، ج‌۴، ص‌۶۳۸۹، ذیل واژه.

و امروزه در متون قانونی بسیار متداول است.

[۹] محمدجعفر جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ذیل واژه، تهران ۱۳۷۸ ش.

[۱۰] ایران، قوانین و احکام، مجموعه قوانین کیفری، ماده ۸۷، تدوین احمد ترابی، تهران ۱۳۷۵ ش.

[۱۱] ایران، قوانین و احکام، مجموعه قوانین کیفری، ماده ۱۳۸، تدوین احمد ترابی، تهران ۱۳۷۵ ش.

[۱۲] ایران، قوانین و احکام، مجموعه قوانین کیفری، ماده ۱۹۲ـ۱۹۴، تدوین احمد ترابی، تهران ۱۳۷۵ ش.

کاربرد تبعید در متون فقهی

در متون فقهی کاربرد دو اصطلاح «تغریب» و «نفی» (یا پاورپوینت کامل نفی بلد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint) به همین معنا

[۱۳] تاج‌العروس، ج‌۱، ص‌۴۱۰، «غرب».

[۱۴] بدائع الصنائع، ج‌۷، ص‌۳۹.

[۱۵] المهذب البارع، ج‌۵، ص‌۳۲.

[۱۶] ابن فارس، ذیل «غرب».

[۱۷] ابن منظور، لسان العرب، ذیل «غرب».

[۱۸] فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ذیل «غرب»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.

[۱۹] ابن فارس، ذیل «نفی».

[۲۰] ابن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۳۳۶، ذیل «نفی».

[۲۱] فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ذیل «نفی»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.

[۲۲] تاج العروس، ج‌۱، ص‌۴۱۰، «غرب».

[۲۳] الدرالمنضود، ج‌۱، ص‌۲۹۵.

بسیار شایع‌تر بوده است.

[۲۴] الموسوعه الفقهیّه، کویت: وزاره الاوقاف و الشئون الاسلامیّه، ذیل «تغریب»، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.

تبعید در یونان باستان

در متون تاریخی نوعی تبعید مطرح شده که تبعید با رأی عمومی یا «طرد اجتماعی» نامیده می‌شود. در این نوع تبعید که در یونان باستان معمول بوده، برخی افراد که اقامت آنان در یک محل خطرناک و زیان‌آور تشخیص داده می‌شد، با استناد به آرای عمومی و بدون محاکمه و دادرسی و اتهامی خاص به گونه موقت از شهر بیرون رانده ‌می‌شدند.

[۲۵] فرهنگ علوم سیاسی، ص‌۳۰۲.

مشروعیت تبعید

با استناد به آیه «اَوْ یُنْفَوْا مِنَ الارض…»،

[۲۶] مائده/سوره۵، آیه۳۳.

احادیث معتبر

[۲۷] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۱۹۲۰، قم ۱۴۱۶.

و سیره پیامبر اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم و امام علی علیه‌السلام

[۲۸] محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۳۶، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.

[۲۹] کلینی، اصول کافی، ج۷، ص۱۹۷.

[۳۰] حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۸، ص۳۰۸۳۰۹.

مجازات تبعید، مشروعیت یافته و در باره عقوبت بودن تبعید برای برخی جرایم، از جمله محاربه و قیادت و زنا و قتل (در پاره‌ای موارد)، اجماع حاصل شده و دلیل عقلی نیز اقامه شده است.

[۳۱] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۴۷، قم ۱۴۱۶.

[۳۲] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۹۱، قم ۱۴۱۶.

[۳۳] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۱۳۵، قم ۱۴۱۶.

[۳۴] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۳۶۷، قم ۱۴۱۶.

تعزیر یا حد بودن تبعید

فقها درباره این‌که تبعید تعزیر است یا حد اختلاف نظر دارند. بیشتر فقهای شیعه

[۳۵] الخلاف، ج‌۵، ص‌۳۶۹.

[۳۶] مبانی تکمله المنهاج، ج‌۱، ص‌۳۲۱.

[۳۷] النفی و التغریب، ص‌۱۷۵-۱۷۶.

و اهل سنت

[۳۸] فتح الباری، ج‌۱۲، ص‌۱۴۱.

[۳۹] روائع البیان، ج‌۲، ص‌۲۹.

بر آن‌اند که تبعید حد به شمار می‌رود، زیرا برای جرایم خاص مانند محاربه تشریع شده است؛ اما عده‌ای دیگر برآن‌اند که تبعید تعزیر است، از آن رو که مورد و میزان آن به نظر حاکم شرع واگذار شده است.

[۴۰] احکام القرآن، ج‌۳، ص‌۳۳۵.

[۴۱] بدائع الصنائع، ج‌۷، ص‌۳۹.

[۴۲] دراسات فی ولایه الفقیه، ج‌۲، ص‌۳۲۴-۳۲۶.

منشأ اختلاف آراء

منشأ اختلاف آراء در این باره اینست که: چنان‌چه تعزیر کیفری دانسته شود که میزان و حدود آن در شرع دقیقاً معیّن نشده

[۴۳] علی طباطبائی، ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدّلائل، ج۱۰، ص۷، بیروت ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴/۱۹۹۲ـ۱۹۹۳.

[۴۴] زین الدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام فی شرح شرایع الاسلام، ج۲، ص۴۲۳، چاپ سنگی، (بی جا)، ۱۳۱۳، چاپ افست قم (بی تا).

ــ هم‌چنان‌که نظر مشهور همین است

[۴۵] احکام القرآن، ج‌۳، ص‌۳۳۵.

[۴۶] عبدالاعلی سبزواری، مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ج۲۷، ص۲۲۳، قم ۱۴۱۷.

ــ تبعید نوعی حد خواهد بود، زیرا در پاره‌ای جرایم مانند محاربه و قتل فرزند به دست پدر ، میزان تبعید مشخص شده است،

[۴۷] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۴۷، قم ۱۴۱۶.

[۴۸] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۳۶۷، قم ۱۴۱۶.

ولی اگر بر آن باشیم که تعریف مزبور برای تعزیر جنبه غالبی دارد و در مواردی خاص، میزان تعزیر در شرع معیّن گردیده،

[۴۹] عبدالاعلی سبزواری، مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ج۲۷، ص۲۲۴، قم ۱۴۱۷.

احتمال تعزیر بودن تبعید‌ به‌طور جدّی مطرح می‌شود.

نظر فقهای شیعه و سنی

به تصریح برخی فقهای شیعه، حاکم اسلامی برای برخی جرایم می‌تواند کیفر تبعید را به عنوان تعزیر مقرر دارد.

[۵۰] محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴۱، ص۶۳۷۶۳۸، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.

برخی نیز‌ به طور کلی تبعید را نوعی تعزیر شمرده‌اند.

[۵۱] حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدّوله الاسلامیّه، ج۲، ص۳۲۴، قم ۱۴۰۹۱۴۱۱.

[۵۲] حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدّوله الاسلامیّه، ج۲، ص۳۲۶، قم ۱۴۰۹۱۴۱۱.

برخی از اهل سنّت نیز تبعید را از مصادیق تعزیر دانسته‌اند.

[۵۳] منصورعلی ناصف، التّاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول صلی اللّه علیه وسلم، ج۳، ص۳۲، (بیروت) ۱۴۱۳/۱۹۹۳.

[۵۴] ابن اخوه، کتاب معالم القربه فی احکام الحسبه، ج۱، ص۲۷۸، چاپ محمدمحمود شعبان و صدیق احمد عیسی مطیعی، مصر ۱۹۷۶.

بعضی محققان با استناد به احادیث

[۵۵] حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۳۵۱.

بر آن‌اند که تبعید پیش از اسلام متداول بوده و به ویژه در باره مرد زانی اجرا می‌شده است.

تعابیر قرآن از تبعید

قرآن از تبعید با تعبیرهایی گوناگون یاد کرده است؛ از جمله:
«نفی» یعنی دور کردن از سرزمین: «یُنفَوا مِنَ الاَرضِ».

[۵۶] مائده/سوره۵، آیه۳۳.

«اخراج» یا بیرون راندن از سرزمین خود: «اَخرَجَ الَّذینَ کَفَروا… مِن دیـرِهِم».

[۵۷] حشر/سوره۵۹، آیه۲.

[۵۸] بقره/سوره۲، آیه۸۵.

«جلاء» یعنی دور کردن از وطن: «وَلَوْلَا أَن کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْجَلَاء لَعَذَّبَهُمْ فِی الدُّنْیَا…».

[۵۹] حشر/سوره۵۹، آیه۳.

محروم شدن از مجاورت با ساکنان شهر: «لا یُجاوِرونَکَ فیها اِلاّ قَلیلا».

[۶۰] احزاب/سوره۳۳، آیه۶۰.

به نظر برخی مفسران مفهوم «جلاء» از دو نظر با «اِخراج» تفاوت دارد: یکی اینکه در جلاء شخص همراه با خانواده و فرزندان خود از وطنش دور می‌شود. دیگر آن‌که جلاء بر خلاف اخراج به صورت گروهی صورت می‌گیرد.

[۶۱] المنیر، ج‌۲۸، ص‌۷۴.

مصادیق تبعید در قرآن

در قرآن افزون بر آمدن مصادیق تبعید در میان امت‌های گذشته، مانند تبعید سامری از میان بنی اسرائیل

[۶۲] تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۲۴۰.

[۶۳] فتح القدیر، ج‌۳، ص‌۳۸۳

[۶۴] المیزان، ج‌۱۴، ص۱۸۶.

[۶۵] طه/سوره۲۰، آیه۹۷.

، تهدید شدن حضرت لوط

[۶۶] تفسیر ابن کثیر، ج‌۳، ص‌۳۵۷.

[۶۷] الصافی، ج‌۴، ص‌۴۸.

[۶۸] شعراء/سوره۲۶، آیه۱۶۷.

و نیز حضرت شعیب و پیروانش به تبعید شدن از شهر

[۶۹] اعراف/سوره۷، آیه۸۸.

و نقشه تبعید پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله از مکه از سوی کفار قریش،

[۷۰] تفسیر ابن کثیر، ج‌۲، ص‌۳۱۴.

[۷۱] فتح القدیر، ج‌۲، ص‌۳۰۳.

[۷۲] البدایه والنهایه، ج‌۳، ص‌۲۱۶.

[۷۳] انفال/سوره۸، آیه۳۰.

از مقرر شدن این مجازات برای جرایمی خاص سخن به میان آمده و برخی از احکام شرعی آن بیان شده است.

تبعید در اقوام پیشین

تبعید و بیرون راندن افراد از وطن یا شهری که در آن زندگی می‌کنند، از مجازات‌هایی است که از زمان‌های بسیار دور رواج داشته است، هر چند در هر عصر و منطقه‌ای با توجه به اوضاع خاص آن و ویژگی‌های محیط و فرد مجرم، دارای شرایط متفاوتی بوده است؛ گاهی تنها افراد از شهر محل سکونت خود اخراج می‌شدند و انتخاب محل اقامت آنان در اختیار خودشان بود.
گاه افزون بر بیرون کردن محکومان از وطن، محل و مدت تبعید آنان نیز معین می‌شد؛ هم‌چنین تبعید‌گاهی گروهی و به صورت دسته جمعی بوده و گاه به گونه فردی صورت می‌گرفته است، چنان‌که گاهی به حق و در پی ارتکاب جرم بود و در بسیاری موارد نیز به باطل و به جهت نسبت دادن اتهاماتی ناروا صورت می‌گرفت.

تبعید قوم یهود

در کتاب مقدس از تبعید قوم یهود به دست بخت النصر یاد شده و آمده است که وی برای مدتی طولانی گروهی از آنان را از دیار خود بیرون کرد و به بابل انتقال داد.

[۷۴] کتاب مقدس، اول تواریخ: ۹.

در برخی آیات قرآن نیز از تبعید گروهی از یهود یاد شده است؛ از جمله در سوره بقره ذکر شده که برخی یهودیان تبعید شده،

[۷۵] روح‌المعانی، ج۲، ص۲۵۰.

[۷۶] التحریر والتنویر، ج۲، ص۴۸۷.

از پیامبر خویش خواستند تا فرمانده‌ای برای آنان برگزیند تا با نبرد کردن با دشمنان، به وطن خود بازگردند: «قالوا لِنَبِیّ لَهُمُ ابعَث لَنا مَلِکـًا نُقـتِل فی سَبیلِ اللّهِ… و ما لَنا اَلاَّ نُقـتِلَ فی سَبیلِ اللّهِ و قَد اُخرِجنا مِن دِیـرِنا و اَبنائِنا».

[۷۷] بقره/سوره۲، آیه۲۴۶.

مفسران گروهی از جباران یا جالوت یا عمالقه را از کسانی شمرده‌اند که بر سرزمین آنان مسلط شدند و مردان را از شهر بیرون راندند و زنان و فرزندانشان را به اسارت گرفتند.

[۷۸] مجمع‌البیان، ج۲، ص۱۴۰.

[۷۹] المیزان، ج۲، ص۲۹۷.

در آیه‌ ۸۵ ‌بقره نیز به تبعید ناروای یهودیان از سوی یکدیگر اشاره شده و آنان به این جهت مذمت شده‌اند: «ثُمَّ اَنتُم… و تُخرِجونَ فَریقـًا مِنکُم مِن دِیـرِهِم… و هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیکُم اِخراجُهُم».

[۸۰] بقره/سوره۲، آیه۸۵.

این آیه درباره قبایل بنی قریظه و بنی نضیر ساکن در مدینه نازل شد.
هر یک از این دو قبیله با یکی از دو طایفه اوس و خزرج هم‌پیمان بودند و هرگاه با یکدیگر به نزاع بر می‌خاستند، گروه غالب، دیگری را از وطن خود بیرون می‌کرد.

[۸۱] مجمع البیان، ج‌۱، ص۲۹۱.

برخی گفته‌اند که این آیه درباره رویه بنی اسرائیل است که هرگاه قبیله‌ای دیگر را ضعیف می‌یافتند، آنان را از وطن خود بیرون می‌راندند.

[۸۲] جامع البیان، ج‌۱، ص‌۵۵۹ ـ۵۶۰.

[۸۳] مجمع البیان، ج‌۱، ص۲۹۱.

[۸۴] تفسیر ابن کثیر، ج‌۱، ص‌۱۲۵.

تبعید سامری

قرآن به سرگذشت سامری اشاره کرده که در پی ایجاد انحراف و کج‌روی در میان بنی اسرائیل، حضرت موسی علیه‌السلام وی را از میان قوم خود تبعید کرد: «فَاذهَب فَاِنَّ لَکَ فِی الحَیوهِ اَن تَقولَ لا مِسَاسَ».

[۸۵] طه/سوره۲۰، آیه۹۷.

[۸۶] تفسیرقرطبی، ج۱۱، ص‌۲۴۰.

[۸۷] المیزان، ج‌۱۴، ص‌۱۹۷.

[۸۸] فتح القدیر، ج‌۳، ص‌۳۸۳.

برخی گفته‌اند که حضرت موسی به بنی اسرائیل فرمان داد تا هم‌نشینی و سخن گفتن و غذا خوردن با سامری را ترک گویند

[۸۹] تفسیر‌قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۲۴۰.

[۹۰] مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۵۴.

[۹۱] جامع‌البیان، ج‌۱۶، ص‌۲۵۶.

، در نتیجه وی مجبور به ترک شهر شد و در بیابان هم‌نشین درندگان گردید.

[۹۲] مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۵۴.

[۹۳] زادالمسیر، ج‌۵، ص‌۲۲۰.

[۹۴] فتح‌القدیر، ج‌۳، ص‌۳۸۳.

تبعید پیامبران الهی

در آیات متعدد دیگر نیز از تهدید شدن پیامبران الهی به تبعید از وطن، از جانب کافران یاد شده است؛ از جمله در سوره ابراهیم این تهدید از سوی کافران نسبت به انبیای الهی مطرح شده: «قالَ الَّذینَ کَفَروا لِرُسُلِهِم لَنُخرِجَنَّکُم مِن اَرضِنا اَو لَتَعودُنَّ فی مِلَّتِنا»؛

[۹۵] ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۳.

هم‌چنین در آیه «قالوا لـَئِن لَم تَنتَهِ یــلوطُ لَتَکونَنَّ مِنَ المُخرَجین».

[۹۶] شعراء/سوره۲۶، آیه۱۶۷.

از تهدید شدن حضرت لوط علیه‌السلام به تبعید از محل اقامت خود یاد شده است

[۹۷] الصافی، ج‌۴، ص‌۴۸.

[۹۸] تفسیر ابن کثیر، ج‌۳، ص‌۳۵۷.

[۹۹] المیزان، ج‌۱۵، ص‌۳۱۰.

[۱۰۰] اعراف/سوره۷، آیه۸۲.

در آیه‌ای دیگر این تهدید در مورد حضرت شعیب علیه‌السلام و پیروانش نقل شده است: «لَنُخرِجَنَّکَ یـشُعَیبُ و الَّذینَ ءامَنوا مَعَکَ مِن قَریَتِنا».

[۱۰۱] اعراف/سوره۷، آیه۸۸.

[۱۰۲] ابن کثیر، ج۲، ص۲۴۲.

[۱۰۳] الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۱۰۲.

[۱۰۴] النورالمبین، ص‌۲۴۵.

تبعید در عصر جاهلیت

کیفر تبعید در میان مشرکان صدر اسلام نیز رایج بود و آنان کسانی را که در برابر آیین باطل آنان به مخالفت بر می‌خاستند، از شهر خود تبعید یا به آن تهدید می‌کردند.

توطئه تبعید پیامبر

در آیه: «و اِذ یَمکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَروا لِیُثبِتوکَ اَو یَقتُلوکَ اَو یُخرِجوکَ و یَمکُرونَ و یَمکُرُ اللّهُ…».

[۱۰۵] انفال/سوره۸، آیه۳۰.

از توطئه مشرکان مبنی بر زندانی کردن یا کشتن یا تبعید کردن پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله یاد شده است.

[۱۰۶] تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص‌۳۱۴.

[۱۰۷] البدایه و النهایه، ج‌۳، ص‌۲۱۶-۲۱۵.

[۱۰۸] فتح القدیر، ج‌۲، ص‌۳۰۳.

.

[۱۰۹] توبه/سوره۹، آیه۱۳.

[۱۱۰] اسراء/سوره۱۷، آیه۷۶.

نقل شده است که مشرکان در دارالندوه گرد آمدند و ابتدا تصمیم گرفتند که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را در خانه زندانی کنند یا او را از مکه بیرون کنند تا به هر جا خواست برود؛

[۱۱۱] التبیان،ج۵، ص۱۰۹.

[۱۱۲] السیره‌النبویه، ابن‌کثیر، ج۲،ص۲۲۸.

[۱۱۳] سبل الهدی، ج‌۳، ص‌۲۳۱-۲۳۲.

ولی چون هراس داشتند که آن حضرت قبایل دیگر را از بت‌پرستی باز دارد

[۱۱۴] جامع‌البیان، ج‌۹، ص‌۳۰۲.

یا با گردآوری یارانی با مشرکان وارد جنگ شود

[۱۱۵] زادالمسیر، ج‌۳، ص۲۳۶.

[۱۱۶] البدایه والنهایه، ج۳، ص‌۲۱۵-۲۱۶.

[۱۱۷] السیره النبویه، ابن هشام، ج‌۲، ص‌۳۳۲.

از تبعید آن حضرت منصرف شدند و به قتل وی تصمیم گرفتند.

تبعید پیروان پیامبر

مشرکان مکه پیروان پیامبر را به جهت ایمان آوردن به آن حضرت و رهاکردن بت‌پرستی، به ناحق از مکه تبعید کردند: «اَلَّذینَ اُخرِجوا مِن دِیـرِهِم بِغَیرِ حَقّ».

[۱۱۸] حج/سوره۲۲، آیه۴۰.

[۱۱۹] آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۵.

[۱۲۰] حشر/سوره۵۹، آیه۸.

[۱۲۱] ممتحنه/سوره۶۰، آیه۹.

[۱۲۲] السیره‌النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۳۲۰.

[۱۲۳] تفسیر قرطبی، ج‌۱۲، ص‌۶۹.

البته به نظر برخی مفسران، بیرون کردن مسلمانان از سوی مشرکان به طور مستقیم انجام نشد، بلکه مسلمانان به سبب آزار و اذیت مشرکان به ترک آن شهر مجبور شدند.

[۱۲۴] جامع‌البیان، ج‌۱۷، ص‌۲۲۹.

[۱۲۵] المیزان، ج‌۱۴، ص‌۳۸۴.

[۱۲۶] مجمع‌البیان، ج‌۷، ص۱۳۸.

موارد تبعید در اسلام

با ظهور اسلام ، ابتدا به موجب آیه پانزدهم سوره نساء این کیفر در جرم زنا پذیرفته شد، ولی بعدها با آیه جَلد

[۱۲۷] نور/سوره۲۴، آیه۲.

نسخ گردید.

[۱۲۸] ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۱۰، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.

از تتبّع در احادیث و فتاوای فقهی می‌توان دریافت که در اسلام کیفر تبعید برای حدود بیست جرم مقرر شده است.
این جرایم به چهار دسته کلی تقسیم می‌شوند: قتل و خون‌ریزی ، جرایم مخلِّ امنیت و سلامت جامعه، جرایم مرتبط با دولت اسلامی ، فحشا.

جرایم قتل و خون‌ریزی

جرایم قتل و خون‌ریزی شامل قتل فرزند ، قتل بَرده ، قتل کافر ذمّی ، مُثله کردن مرده و مانند این‌هاست.

قتل فرزند توسط پدر

اگر پدر فرزند خود را بکُشد، برخی فقها از جمله یحیی بن سعید حلّی

[۱۲۹] یحیی بن سعید حلّی، الجامع للشّرائع، ج۱، ص۵۷۶، قم ۱۴۰۵.

و مجلسی

[۱۳۰] محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، ج۱۶، ص۵۰۰، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۶ـ۱۴۰۷.

[۱۳۱] محمدرضا طبسی، ذخیره الصالحین، ج۸، ص۷۲، نسخه خطی مجموعه نجم الدین طبسی.

[۱۳۲] احمد خوانساری، جامع المدارک فی شرح المختصر النافع، ج۷، ص۲۳۳، تهران ۱۴۰۲.

[۱۳۳] ابوالقاسم خوئی، مبانی تکمله المنهاج، ج۲، ص۷۲۷۳، نجف ۱۹۷۵۱۹۷۶.

از باب تعزیر قایل به تبعید شده‌اند.
مستند این فتوا ، حدیث «وَ یُنفی عن مَسْقَط رأسه» از امام باقر علیه‌السلام است

[۱۳۴] محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۲۳۶، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.

که مراد از «مسقط الرأس»، وطن مجرم است

[۱۳۵] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۵۲، قم ۱۴۱۶.

و مدت تبعید به نظر حاکم بستگی دارد.

[۱۳۶] محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴۱، ص۶۳۸، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.

قتل برده

در باره تبعید شخصی که برده خود را بکشد، احادیثی در منابع شیعی

[۱۳۷] محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۲۳۶، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.

و منابع اهل سنّت

[۱۳۸] ابن ابی شیبه، المصنّف فی الاحادیث و الا´ثار، ج۹، ص۳۰۴، هند ۱۳۹۹.

[۱۳۹] احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۸، ص۳۶، حیدرآباد دکن ۱۳۴۴ـ۱۳۵۵، چاپ افست بیروت (بی تا).

آمده است؛ از دیدگاه اهل سنّت سند آن‌ها ضعیف است، ولی معدودی از فقهای امامی

[۱۴۰] یحیی بن سعید حلّی، الجامع للشّرائع، ج۱، ص۵۷۶، قم ۱۴۰۵.

[۱۴۱] محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، ج۱۶، ص۵۰۰، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۶ـ۱۴۰۷.

در این باره به تبعید فتوا داده‌اند.
هم‌چنین در باره تبعید شخصی که برده فردی دیگر را به قتل برساند، در منابع عامه احادیثی آمده

[۱۴۲] ابن ابی شیبه، المصنّف فی الاحادیث و الا´ثار، ج۹، ص۴۰۷، هند ۱۳۹۹.

و برخی خلفا ، چنین قاتلی را به یک سال تبعید محکوم کرده‌اند.

[۱۴۳] علی بن حسام الدین متقی، کنزالعمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۵، ص۱۱۹، چاپ صفوه سقا، حلب: منشورات مکتبه التراث الاسلامی، (بی تا).

با این‌همه، در منابع فقهی فتوایی در این باره دیده نمی‌شود.
البته قول به تعزیر و حبس در برخی منابع مطرح شده است.

[۱۴۴] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۷۳۷۴، قم ۱۴۱۶.

در روایتی از پیامبر اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم ــ که از طریق عامه نقل شده ــ به تبعید قاتل فرد ذمّی حکم شده

[۱۴۵] عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنّف، ج۱۰، ص۹۲، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت: مجلس العلمی، (بی تا).

و موردی گزارش شده که عمر بن عبدالعزیز چنین قاتلی را تبعید کرد

[۱۴۶] عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنّف، ج۱۰، ص۹۲، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت: مجلس العلمی، (بی تا).

با این‌همه، فقهای اهل سنّت به آن فتوا نداده‌اند، هر چند قایل به تعزیر شده‌اند.

[۱۴۷] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۷۶، قم ۱۴۱۶.

مثله کننده مرده

هم‌چنین در باره تبعیدِ مثله کننده مرده، از امام رضا علیه‌السلام حدیثی روایت شده،

[۱۴۸] علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیه، ج۱، ص۲۳۶، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.

[۱۴۹] حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۸، ص۱۹۰، قم ۱۴۰۷۱۴۰۸.

ولی فتوایی در این زمینه دیده نشده است.

جرایم مخل امنیت و سلامت جامعه

مصادیقی از جرایم مخلِّ امنیت و سلامت جامعه که مشمول کیفر تبعید می‌شوند، عبارت‌اند از: سرقت ، احتکار و محاربه .

سارق

در باره تبعید سارق احادیثی نقل شده،

[۱۵۰] نعمان بن محمد قاضی نعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال والحرام، ج۲، ص۳۹۵، چاپ عارف تامر، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.

[۱۵۱] کلینی، اصول کافی، ج۷، ص۲۳۰.

ولی فتوای فقهی دیده نشده است.

[۱۵۲] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۳۶۲۳۶۳، قم ۱۴۱۶.

البته در این باره در منابع عامه قول به تبعید وجود دارد،

[۱۵۳] علی بن سلیمان مرداوی، الانصاف فی معرفه الراجح من الخلاف علی مذهب الامام المبجّل احمد بن حنبل، ج۱۰، ص۲۸۶، چاپ محمدحامد فقی، بیروت ۱۳۷۷/۱۹۵۷.

هم‌چنان‌که برخی از اهل سنّت

[۱۵۴] ابن حجر عسقلانی، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، ج۱۲، ص۱۳۴، مصر ۱۳۴۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.

محتکر را محکوم به تبعید دانسته‌اند.

محارب

محاربه از مهم‌ترین موجبات تبعید است.

[۱۵۵] جواهر الکلام ج۴۱، ص۵۷۳.

تعریف

محارب کسی است که سلاح بر می‌کشد یا ترس و وحشت ایجاد می‌کند.

[۱۵۶] محمد بن حسن طوسی، النّهایه فی مجرّد الفقه و الفتاوی، ج۱، ص۷۲۰، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۰.

[۱۵۷] نجم الدین طبسی، موارد السّجن فی النّصوص و الفتاوی، ج۱، ص۳۵۴ـ۳۵۶، قم ۱۳۷۰ ش.

حکم

در قرآن کریم

[۱۵۸] مائده/سوره۵، آیه۳۳.

و احادیث متعدد

[۱۵۹] کلینی، اصول کافی، ج۷، ص۲۴۵.

[۱۶۰] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۳۶۹۳۷۷، قم ۱۴۱۶.

به کیفر تبعید برای محارب تصریح شده است.

مدت تبعید

مدت تبعید محارب در برخی احادیث

[۱۶۱] کلینی، اصول کافی، ج۷، ص۲۴۷۲۴۶.

و فتاوای فقهی

[۱۶۲] یحیی بن سعید حلّی، الجامع للشّرائع، ج۱، ص۲۴۲، قم ۱۴۰۵.

[۱۶۳] زین الدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام فی شرح شرایع الاسلام، ج۲، ص۴۵۰، چاپ سنگی، (بی جا)، ۱۳۱۳، چاپ افست قم (بی تا).

[۱۶۴] نجم الدین طبسی، موارد السّجن فی النّصوص و الفتاوی، ج۱، ص۳۵۹، قم ۱۳۷۰ ش.

یک سال ذکر شده است، اما بسیاری از فقهای شیعه

[۱۶۵] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۳۹۷۳۹۹، قم ۱۴۱۶.

[۱۶۶] محمد بن محمد مفید، المقنعه، ج۱، ص۸۰۴۸۰۵، قم ۱۴۱۷.

[۱۶۷] ابن فهد حلّی، المهذّب البارع فی شرح المختصر النّافع، ج۵، ص۱۲۴، قم ۱۴۱۳.

و بیش‌تر فقهای عامه

[۱۶۸] ابن قدامه، المغنی، ج۱۰، ص۳۱۳ـ۳۱۴، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.

[۱۶۹] عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۵، ص۳۶۰، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.

مدت تبعید را مادام العمر شمرده‌اند، مگر آن‌که محارب توبه کند.

[۱۷۰] المقنعه، ص۸۰۵.

[۱۷۱] الکافی فی الفقه ج۱، ص۲۵۲.

[۱۷۲] النهایه ج۱، ص۷۲۰.

[۱۷۳] الوسیله ج۱، ص۲۰۶.

[۱۷۴] المهذب ج۲، ص۵۵۳.

[۱۷۵] کتاب السرائر ج۳، ص۴۵۵.

[۱۷۶] مسالک الافهام ج۱۵، ص۱۸.

مراد از تبعید

مراد از تبعید محارب آن است که اجازه استقرار وی در یک سرزمین خاص داده نشود و از اقامت او در هر منطقه‌ای جلوگیری گردد

[۱۷۷] ابن فهد حلّی، المهذّب البارع فی شرح المختصر النّافع، ج۵، ص۱۲۴، قم ۱۴۱۳.

[۱۷۸] ابن ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۳، ص۵۰۵، قم ۱۴۱۰۱۴۱۱.

[۱۷۹] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۴۲۳، قم ۱۴۱۶.

یا مدتی از بلاد اسلامی تبعید شود.

[۱۸۰] یحیی بن سعید حلّی، الجامع للشّرائع، ج۱، ص۲۴۲، قم ۱۴۰۵.

[۱۸۱] ابوبکر بن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصّنائع فی ترتیب الشرائع، ج۷، ص۱۴۱، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.

محارب زن

برخی فقهای شیعی با تبعید محاربی که زن باشد، موافق‌اند

[۱۸۲] محمد بن حسن طوسی، کتاب الخلاف فی الفقه، ج۲، ص۴۸۳، تهران ۱۳۷۷ـ۱۳۸۲.

[۱۸۳] حسن بن یوسف علامه حلّی، مختلف الشّیعه فی احکام الشّریعه، ج۹، ص۲۵۹، قم ۱۳۷۱ ش.

[۱۸۴] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۴۰۵، قم ۱۴۱۶.

و نیز از اهل سنّت، مالک بن انس ،

[۱۸۵] مالک بن انس، المدوّنه الکبری، ج۴، ص۵۵۵، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.

با این نظر موافق است، اما به نظر برخی فقیهان امامی و اهل سنّت، این کیفر ویژه مردان است.

[۱۸۶] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۴۰۵۴۰۶، قم ۱۴۱۶.

[۱۸۷] محمد بن احمد شمس الائمه سرخسی، المبسوط، ج۵، جزء ۹، ص۱۹۷، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

موارد عدم تبعید

اگر محارب پیش از دستگیری توبه کند، به استناد آیه ۳۳ سوره مائده ، تبعید نخواهد شد.

[۱۸۸] ابن ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۳، ص۵۰۹۵۱۰، قم ۱۴۱۰۱۴۱۱.

هم‌چنین در صورت بیمار بودن محارب، برخی مذاهب عامه بر آن‌اند که کیفر تبعید موقتاً اجرا نمی‌شود.

[۱۸۹] ابن حزم، المحلّی، ج۱۱، ص۱۸۳، چاپ احمدمحمد شاکر، بیروت: دارالجیل، (بی تا).

نوع وجوب تبعید محارب

تبعید محارب به حکم حاکم اسلامی، به نظر برخی فقهای شیعه

[۱۹۰] زین الدین بن علی شهید ثانی، الرّوضه البهیّه فی شرح اللمعه الدّمشقیّه، ج۹، ص۲۹۵، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

[۱۹۱] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۴۳۲، قم ۱۴۱۶.

و اهل سنّت (از جمله مالکیان و ظاهریان

[۱۹۲] ابن حزم، المحلّی، ج۱۱، ص۳۰۰، چاپ احمدمحمد شاکر، بیروت: دارالجیل، (بی تا).

[۱۹۳] ابن رشد، بدایه المجتهد و نهایه المقتصد، ج۲، ص۷۱۹، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.

) واجب تخییری است و از دیدگاه برخی فقیهان عامه،

[۱۹۴] علی بن سلیمان مرداوی، الانصاف فی معرفه الراجح من الخلاف علی مذهب الامام المبجّل احمد بن حنبل، ج۱۰، ص۲۹۲ـ۲۹۸، چاپ محمدحامد فقی، بیروت ۱۳۷۷/۱۹۵۷.

و امامی

[۱۹۵] محمد بن حسن فاضل هندی، کشف اللّثام، ج۲، ص۲۵۱، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۱ـ۱۲۷۴، چاپ افست ۱۳۹۱.

واجب ترتیبی است.

تبعید طلیع و ردء

حکم تبعید برای « طَلیع » (کسی که برای محارب دیده‌بانی می‌کند) یا « رَدْء » (کسی که محارب را یاری می‌رساند)، مقرر نشده است،

[۱۹۶] حسن بن یوسف علامه حلّی، تحریرالاحکام، ج۲، ص۲۳۳، چاپ سنگی، (بی جا) ۱۳۱۴، چاپ افست قم (بی تا).

ولی برخی از عامه آنان را مستوجب تبعید دانسته‌اند.

[۱۹۷] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۶، ص۱۳۳، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.

نوع رفتار با تبعید شده

در منابع فقهی در باره چگونگی رفتار با محاربِ تبعید شده و نیز پناه بردن وی به کفار ، فروعی آمده است.

[۱۹۸] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۴۱۲، قم ۱۴۱۶.

[۱۹۹] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۴۱۸، قم ۱۴۱۶.

بر حاکم شرع واجب است به اهل هر شهری که محارب وارد آن می‌شود، بنویسد که با او هم‌نشینی نکنند و هم‌غذا نشوند و از داد و ستد با وی خودداری ورزند تا نتواند در یک شهر استقرار پیدا کند.

[۲۰۰] جواهر الکلام ج۴۱، ص۵۹۲.

[۲۰۱] مسالک الافهام ج۱۵، ص۱۸.

موارد پذیرفته نشده در فقه شیعه

برای برخی دیگر از جرایم اخلال در امنیت و سلامت جامعه، شماری از اهل سنّت به کیفر تبعید رأی داده‌اند، از جمله در باره کسی که با مطرح کردن پرسش‌های پیچیده در صدد خوار کردن اشخاص است، ذبح کننده حیوان بدون آگاهی از احکام و شرایط آن، و قاتلی که اولیای دم او را می‌بخشند؛ ولی این موارد در فقه شیعه پذیرفته نشده است.

[۲۰۲] ابن ابی شیبه، المصنّف فی الاحادیث و الا´ثار، ج۴، ص۴۸۲، هند ۱۳۹۹.

[۲۰۳] ابن حزم، المحلّی، ج۱۰، ص۴۶۲، چاپ احمدمحمد شاکر، بیروت: دارالجیل، (بی تا).

[۲۰۴] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۴۴۰۴۴۱، قم ۱۴۱۶.

جرایم مربوط به دولت اسلامی

کیفر تبعید در برخی جرایم مربوط به دولت اسلامی نیز مطرح شده است.

جاسوسی

از جمله در مورد مسلمانی که برای بیگانگان جاسوسی کند، در برخی منابع اهل سنّت این حکم آمده،

[۲۰۵] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۳۳۹، قم ۱۴۱۶.

ولی در منابع فقهیِ امامیه دیده نشده است.

[۲۰۶] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۳۳۸، قم ۱۴۱۶.

استهزاء پیامبر

هم‌چنین پاره‌ای منابع اسلامی، کیفر استهزا کردن پیامبر اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم را تبعید دانسته‌اند.

افشای اسرار حکومتی

هم‌چنین حکم افشای اسرار حکومتی را تبعید دانسته‌اند؛ از مصادیق این‌هاست: تبعید حکَم بن ابی العاص به دستور پیامبر اکرم به طائف

[۲۰۷] محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۱۸، ص۵۹، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

و تبعید یهود بنی قَینُقاع و بنی نضیر از مدینه .

[۲۰۸] ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۱۴۹، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.

[۲۰۹] طبری، جامع البیان، ج۲۸، ص۱۹ـ۲۰.

توطئه و خیانت

در سوره حشر از بیرون راندن گروهی از اهل کتاب از وطن خود (مدینه) یاد شده است: «هُوَ الَّذی اَخرَجَ الَّذینَ کَفَروا مِن اَهلِ الکِتـبِ مِن دیـرِهِم لاَِوَّلِ الحَشر».

[۲۱۰] حشر/سوره۵۹، آیه۲.

در آیات بعد علت تبعید آنان مخالفت و دشمنی آنان با خدا و رسول بیان شده است: «ذلِکَ بِاَنَّهُم شاقُّوا اللّهَ و رَسولَهُ و مَن یُشاقِّ اللّهَ فَاِنَّ اللّهَ شَدیدُ العِقاب».

[۲۱۱] حشر/سوره۵۹، آیه۴.

این آیات در مورد یهود بنی ‌نضیر نازل شد که با پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله پیمان صلح و پرهیز از ستیزه‌جویی بسته بودند؛ ولی هنگامی که پیامبر‌ اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله برای استمداد از آنان برای پرداخت دیه مقتولی به میان آنها رفته بود، پیمان خود را شکستند و درصدد قتل آن حضرت برآمدند.

[۲۱۲] تفسیر قمی، ج۲، ص‌۳۵۸-۳۵۹.

[۲۱۳] التبیان، ج‌۹، ص‌۵۵۹.

[۲۱۴] السیره‌النبویه، ابن هشام، ج‌۳، ص‌۶۸۴.

بنا به روایتی دیگر، آنان پس از پیمان بستن‌ با حضرت رسول، گروهی را به سرپرستی کعب‌ بن‌ اشرف به مکه فرستادند و در کنار کعبه با مشرکان پیمان بستند که در نابودی اسلام بکوشند.

[۲۱۵] مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۴۲۵.

[۲۱۶] فتح القدیر، ج‌۵، ص‌۱۹۵.

[۲۱۷] الصحیح من سیره، ج‌۸، ص‌۴۸.

در پی این نقض پیمان ، به فرمان پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله آنان از مدینه بیرون رانده شدند و گروهی از آن ها به شام و گروهی دیگر به خیبر رفتند.

[۲۱۸] تفسیر ابن کثیر، ج‌۴، ص‌۳۵۳.

[۲۱۹] مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۴۲۵-۴۲۶.

دشمنان و کینه‌توزان

تبعید دشمنان و کینه‌توزان از مرکز حکومت، در سیره پیشوایان دین از جمله حضرت علی علیه‌السلام گزارش شده است،

[۲۲۰] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۳۴۹، قم ۱۴۱۶.

[۲۲۱] ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ج۱، ص۱۱، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.

هم‌چنان‌که در احادیث سیره حضرت مهدی عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف هم وجود دارد.

[۲۲۲] معجم احادیث الامام المهدی علیه‌السلام، چاپ علی کورانی، ج۳، ص۳۰۸، قم ۱۴۱۱.

جعل اسناد دولتی

از دیگر موارد تبعید در پاره‌ای منابع، کلاه‌برداری از مردم و جعل اسناد دولتی مانند مُهر بیت المال است؛ در برخی منابع عامه واکنش شماری از خلفا در این زمینه و موارد دیگر گزارش شده، ولی در منابع شیعی تنها کیفر تعزیر مطرح شده است.

[۲۲۳] نجم الدین طبسی، النفی و التغریب فی مصادر التشریع الاسلامی، ج۱، ص۳۵۴۳۵۵، قم ۱۴۱۶.

شایعه پراکنی

در آیه: «لـَئِن لَم یَنتَهِ المُنـفِقونَ و الَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ و المُرجِفونَ فِی المَدینَهِ لَنُغرِیَنَّکَ بِهِم ثُمَّ لا یُجاوِرونَکَ فیها اِلاّ قَلیلا».

[۲۲۴] احزاب/سوره۳۳، آیه۶۰.

منافقان و بیماردلان تهدید شده‌اند که در صورت خاتمه ندادن به کارهای ناروای خود، از مدینه تبعید خواهند شد.

[۲۲۵] التبیان، ج‌۸، ص‌۳۶۱.

[۲۲۶] احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۴۸۶-۴۸۷.

[۲۲۷] جامع البیان، ج‌۲۲، ص‌۶۰.

آیه فوق درباره گروهی از منافقان نازل شده که در هنگام خروج پیامبر‌ اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله از مدینه برای جهاد، به شایعه پراکنی می‌پرداختند و می‌گفتند که پیامبر کشته یا اسیر شده است

[۲۲۸] تفسیر قمی، ج‌۲، ص۱۹۶-۱۹۷.

[۲۲۹] الصافی، ج‌۴، ص‌۲۰۴.

یا شایع می‌کردند که مسلمانان شکست خورده و متحمل تلفات فراوانی شده‌اند تا روحیه آنان را ضعیف کنند.

[۲۳۰] مجمع‌البیان، ج۸، ص۱۸۲.

[۲۳۱] تفسیر قرطبی، ج‌۱۴، ص‌۲۴۵.

به نظر برخی مفسران، این آیه در مورد کسانی نازل شد که زنان مسلمان را با گفتن سخنان ناروا، آزار می‌دادند.

[۲۳۲] نمونه، ج۱۷، ص۴۲۷۴۲۹.

[۲۳۳] تفسیرقرطبی، ج۱۴،ص۲۴۵.

مفاد آیات پیشین این سوره

[۲۳۴] احزاب/سوره۳۳، آیه۵۸-۵۹.

را که از اذیت کردن مردان و زنان مؤمن و توصیه زنان مسلمان به رعایت حجاب سخن به میان آورده، می‌توان مؤید این نظر دانست.
عده‌ای دیگر مراد آیه شریفه را کسانی دانسته‌اند که به فحشا و کارهای خلاف عفت روی می‌آوردند.

[۲۳۵] جامع‌البیان، ج۲۲، ص۵۸.

[۲۳۶] تفسیر قرطبی، ج‌۱۴، ص‌۲۴۵.

[۲۳۷] الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۲۲.

برخی از آیه استفاده کرده‌اند که هر کسی که به شایعه ‌پراکنی و اذیت مؤمنان بپردازد مستحق تبعید و تعزیر است.

[۲۳۸] احکام‌القرآن، ج۳، ص۴۸۶.

[۲۳۹] المنیر،ج۲۲، ص۱۱۳ـ۱۱۴.

جرایم فحشا

در برخی جرایم فحشا ، از جمله لواط و قوّادی و زنای غیرمحصن ، نیز کیفر تبعید مقرر شده است.

[۲۴۰] کلینی، اصول کافی، ج۷، ص۲۰۴.

[۲۴۱] محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۶۰۶۱، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.

[۲۴۲] محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴۱، ص۶۳۹، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.

[۲۴۳] ابوالقاسم خوئی، مبانی تکمله المنهاج، ج۱

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.