پاورپوینت کامل نفرین حضرت زهرا بر شیخین (روایات اهلسنت) ۶۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نفرین حضرت زهرا بر شیخین (روایات اهلسنت) ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نفرین حضرت زهرا بر شیخین (روایات اهلسنت) ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نفرین حضرت زهرا بر شیخین (روایات اهلسنت) ۶۶ اسلاید در PowerPoint :
روایت نفرین حضرت زهرا بر شیخین
یکی از مباحث مهم و مورد مناقشه در میان شیعه و اهل سنت، مساله نفرین حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) نسبت به عمر و ابوبکر میباشد. در این مقاله به بررسی صحت این موضوع در منابع اهل سنت میپردازیم.
فهرست مندرجات
۱ – چکیده
۲ – روایت ابنقتیبه
۳ – روایت بلاذری
۴ – روایت جوهری
۵ – مفاد روایات
۶ – اثبات اعتبار این روایات
۶.۱ – مستفیض بودن روایات
۶.۲ – تعدد طرق روایات
۷ – نتیجه کلی
۸ – پانویس
۹ – منبع
چکیده
طبق روایت صحیح بخاری و صحیح مسلم، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بعد از شهادت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، نزد ابوبکر رفته و فدک را که ابوبکر از ایشان گرفته بود، مطالبه نمودند؛ اما ابوبکر از پس دادن فدک به ایشان خودداری کرد. خودداری ابوبکر از باز پس دادن حق حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، سبب آزار و ناراحتی آن حضرت شد، از این رو بر ابوبکر غضب کرده و با او قهر کردند.
بخاری و مسلم به همیناندازه روایت نمودهاند؛ اما در منابعی همچون «انساب الاشراف» بلاذری و «السقیفه» جوهری نقل شده است که حضرت صدیقه طاهره صلوات الله و سلامه علیها به صراحت فرمودند: و الله لادعون الله علیک؛ به خدا سوگند من تو را نفرین میکنم.
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بعد از این سخن، گریهکنان بیرون رفت و در نهایت هنگامی که از دنیا رفت وصیت نمود که امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، ابوبکر و عمر را در تجهیز بدنش با خبر نسازد و در مراسم تجهیز راه ندهد.
اما طبق روایت ابنقتیبه دینوری، اعلام نفرین از سوی صدیقه طاهره (سلاماللهعلیها) در ماجرای عیادت ابوبکر و عمر صورت گرفت که آن دو با واسطه قرار دادن امیرمؤمنان (علیهالسّلام) به نزد حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) آمدند؛ اما حضرت روی خود را از آن دو برگردانید. پس از این که ابوبکر سخن گفت، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) با اقرار گرفتن از وی که روایت «رضا فاطمه من رضای و سخط فاطمه من سخطی فمن احب فاطمه ابنتی فقد احبنی و من ارضی فاطمه فقد ارضانی و من اسخط فاطمه فقد اسخطنی» را از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیده، به آنها فرمود: خدا و فرشتگانش را شاهد میگیرم که شما مرا به خشم آوردهاید و من نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از شما شکایت میکنم و پس از آن اعلام فرمود: «و الله لادعون الله علیک فی کل صلاه اصلیها»؛ به خدا سوگند من تو را در هر نمازی که بجا میآورم نفرین میکنم.
روایت ابنقتیبه
ابنقتیبه در کتاب الامامه و السیاسه ماجرای سقیفه را تحت عنوان مستقل «ذکر السقیفه و ما جری فیها من القول» آورده و پس آن روایت طولانی را با این سند نقل کرده است:
و حدثنا قال و حدثنا ابن عفیر عن ابیعون عن عبدالله بن عبدالرحمن الانصاری رضی الله عنه ان النبی علیه الصلاه والسلام لما قبض اجتمعت الانصار رضی الله عنهم الی سعد بن عباده.
عبدالرحمن انصاری میگوید: هنگامی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از دنیا رفت، انصار بر گرد سعد بن عباده جمع شدند.
از ابتدای روایت تا به این جا، قضیه اختلاف انصار و گرد آمدنشان در اطراف سعد بن عباده، بیعت برخی مهاجرین با ابوبکر، بیعت نکردن امیرمؤمنان و بنیهاشم، داستان هجوم بر خانه وحی و هتک حرمت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و احضار اجباری امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را مفصل نقل کرده تا به اینجا میرسد که عمر به ابوبکر گفت:
«انطلق بنا الی فاطمه فانا قد اغضبناها فانطلقا جمیعا فاستاذنا علی فاطمه فلم تاذن لهما فاتیا علیا فکلماه فادخلهما علیها فلما قعد عندها حولت وجهها الی الحائط فسلما علیها فلم ترد (علیهماالسّلام) فتکلم ابوبکر فقال یا حبیبه رسول الله و الله ان قرابه رسول الله احب الی من قرابتی و انک لاحب الی من عائشه ابنتی و لوددت یوم مات ابوک انی مت و لا ابقی بعده افترانی اعرفک و اعرف فضلک و شرفک و امنعک حقک و میراثک من رسول الله الا انی سمعت اباک رسول الله یقول (لا نورث ما ترکنا فهو صدقه) فقالت ارایتکما ان حدثتکما حدیثا عن رسول الله تعرفانه و تفعلان به قالا نعم. فقالت نشدتکما الله الم تسمعا رسول الله یقول (رضا فاطمه من رضای وسخط فاطمه من سخطی فمن احب فاطمه ابنتی فقد احبنی و من ارضی فاطمه فقد ارضانی ومن اسخط فاطمه فقد اسخطنی) قالا نعم سمعناه من رسول الله قالت فانی اشهد الله و ملائکته انکما اسخطتمانی وما ارضیتمانی و لئن لقیت النبی لاشکونکما الیه فقال ابوبکر انا عائذ بالله تعالی من سخطه و سخطک یا فاطمه ثم انتحب ابوبکر یبکی حتی کادت نفسه ان تزهق و هی تقول و الله لادعون الله علیک فی کل صلاه اصلیها ثم خرج باکیا فاجتمع الیه الناس فقال لهم یبیت کل رجل منکم معانقا حلیلته مسرورا باهله و ترکتمونی و ما انا فیه لا حاجه لی فی بیعتکم اقیلونی بیعتی.»
[۱] ابنقتیبه الدینوری، ابومحمد عبدالله بن مسلم الوفاه:۲۷۶ه. الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۷، دار النشر:دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۱۸ه – ۱۹۹۷م، تحقیق:خلیل المنصور.
با هم نزد فاطمه (سلاماللهعلیها) برویم؛ زیرا ما او را به خشم آوردیم. آن دو نزد (حضرت) فاطمه (سلاماللهعلیها) آمدند و اجازه ورود خواستند؛ اما حضرت اجازه ورود ندادند. آن دو نزد (حضرت) علی (علیهالسّلام) آمدند و در این باره سخن گفتند، (حضرت علی (علیهالسّلام)) آن دو را نزد ایشان (حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها)) آورد، هنگامی که نزد حضرت نشستند، آن حضرت روی خود را به سوی دیوار برگردانید. آن دو به ایشان سلام کردند، آن حضرت جوابشان را نداد. ابوبکر شروع به سخن کرد و گفت: ای حبیبه رسول خدا! به خدا سوگند قرابت رسول خدا نزد من محبوب تر از قرابت خودم میباشد و شما نزد من از عایشه دخترم محبوبتر هستی، دوست داشتم روزی که پدرت از دنیا رفت، مرده بودم و باقی نمیماندم. آیا گمان میکنی که من شما را میشناسم و برتری و شرافت تو را میدانم؛ اما اگر تو را از حقت و از ارثیه رسول خدا منع کردم من روایتی از پدرت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم که فرمود: ما چیزی به ارث نمیگذاریم آنچه گذاشتهایم صدقه است.
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) فرمود: آیا هر دوی شما عقیده دارید که اگر روایتی از رسول خدا برایتان نقل کنم آن را میشناسید و انجام میدهید؟ هر دو گفتند: بله.
حضرت فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا نشنیدهاید که رسول خدا فرمود: خشنودی فاطمه خشنودی من و خشم فاطمه خشم من است، پس هر که فاطمه دخترم را دوست داشته باشد مرا دوست دارد و هرکه او را خشنود سازد مرا خشنود ساخته و هر که فاطمه را خشمگین نماید مرا خشمگین ساخته است.
هردو گفتند: این روایت را از آن حضرت شنیدهایم. فرمود: من خداوند و فرشتگان او را شاهد میگیرم که شما دو نفر مرا به خشم آوردید و خشنود نساختهاید، هرگاه با رسول خدا ملاقات کنم از شما دو نفر شکایت میکنم. ابوبکر گفت: ای فاطمه! من از خشم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و خشم تو به خدا پناه میبرم، آنگاه شروع کرد به گریه کردن و نزدیک بود جان از بدنش بیرون رود.
سپس فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) فرمود: به خدا سوگند در هر نمازی که بجا میآورم تو را نفرین خواهیم کرد. سپس ابوبکر در حال گریه بیرون رفت. مردم دور او جمع شدند به مردم میگفت: امشب هرکدام نزد همسرتان بروید و راحت بخوابید و شاد باشید و مرا رها کنید من دیگر احتیاجی به بیعت شما ندارم، بیعت مرا کنار بگذارید.
روایت بلاذری
بلاذری یکی از علمای پرآوازه اهل سنت نیز روایتی را که حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) به نفرین ابوبکر تصریح نموده، با سند دیگر نقل کرده است:
«الْمَدَائِنِیُّ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ خَالِدٍ مَوْلَی خُزَاعَهَ، عَنْ مُوسَی بْنِ عُقْبَهَ، قَالَ: دَخَلَتْ فَاطِمَهُ عَلَی ابیبَکْرٍ حِینَ بُویِعَ. فَقَالَتْ: اِنَّ اُمَّ اَیْمَنَ وَ رَبَاحًا یَشْهَدَانِ لِی اَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ اَعْطَانِی فَدَکَ. فَقَالَ: وَ اللَّهِ مَا خَلَقَ اللَّهُ اَحَبَّ اِلَیَّ مِنْ اَبِیکِ، لَوَدِدْتُ اَنَّ الْقِیَامَهَ قَامَتْ یَوْمَ مَاتَ، وَ لَاَنْ تَفْتَقِرَ عَائِشَهُ اَحَبُّ اِلَیَّ مِنْ اَنْ تَفْتَقِرِی، اَفَتَرَیْنِی اُعْطِی الاَسْوَدَ وَ الاَحْمَرَ حُقُوقَهُمْ وَ اَظْلِمُکِ وَ اَنْتِ ابْنَهُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ، اِنَّ هَذَا الْمَالَ اِنَّمَا کَانَ لِلْمُسْلِمِینَ، فَحَمَّلَ مِنْهُ اَبُوکِ الرَّاجِلَ وَیُنْفِقُهُ فِی السَّبِیلِ، فَاَنَا اِلَیْهِ بِمَا وَلِیَهُ اَبُوکِ، قَالَتْ: وَ اللَّهِ لا اُکَلِّمُکَ قَالَ: وَ اللَّهِ لا اَهْجُرُکِ. قَالَتْ: وَ اللَّهِ لاَدْعُوَنَّ اللَّهَ عَلَیْکَ. قَالَ: لاَدْعُوَنَّ اللَّهَ لَکِ.»
[۲] البلاذری، احمد بن یحیی بن جابر (متوفای۲۷۹ه)، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۷۹، تحقیق:سهیل زکار وریاض الزرکلی. الناشر:دار الفکر – بیروت. الطبعه:الاولی، ۱۴۱۷ ه – ۱۹۹۶ م.
موسی بن عقبه میگوید: حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) هنگام بیعت بر ابوبکر وارد شد و به او فرمود: امایمن و رباح برای من شهادت میدهند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فدک را به من بخشیده است. ابوبکر گفت: به خدا سوگند خداوند جز پدرت محبوب تر در نزد من کسی را نیافریده است، دوست داشتم که روز رحلت او قیامت بر پا میشد. اگر عایشه محتاج و فقیر شود، نزد من محبوب تر از این است که تو فقیر شوی.
آیا شما عقیده دارید که من به مردمان سیاه و سرخ پوست عطا میکنم اما در حق شما ظلم میکنم؟ در حالی که شما دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستی. این مال، برای مسلمین است پدرت از آن به سواران در راه خدا انفاق میکرد. (یعنی رسول خدا از این مال برای مردان جنگی در حال جنگ انفاق میکرد) من نیز همان کاری انجام میدهم که پدرت انجام میداد. ایشان (حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)) فرمودند: به خدا سوگند هرگز با تو سخن نمیگویم. ابوبکر گفت: به خدا سوگند با تو قهر نمیکنم. حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) فرمودند: به خدا سوگند تو را نفرین میکنم. ابوبکر گفت: من برای شما به درگاه خدا دعا میکنم.
روایت جوهری
جوهری از علمای قرن چهارم نیز نقل کرده است که حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) نزد ابوبکر آمد؛ اما او از استردا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 