پاورپوینت کامل نظریات عرفانی ابن عربی ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نظریات عرفانی ابن عربی ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظریات عرفانی ابن عربی ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نظریات عرفانی ابن عربی ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
نظریات عرفانی ابنعربی
ابن عربی، در میان نظریات و اندیشههای بنیادی خود، دارای بسیاری اندیشهها، ملاحظات و نظریات توجهانگیز، در بسیاری از زمینههای دیگر است که آنها را در ۵۶۰ باب فتوحات، فصوص و بسیاری از نوشتههای کوچکتر خود – که متأسفانه بیشتر آنها هنوز هم منتشر نشده است – پراکنده است.
فهرست مندرجات
۱ – پراکندگی باورها و نظریات
۱.۱ – علت
۱.۲ – بیان جنید
۲ – ظاهر و باطن شریعت
۳ – ختم ولایت محمدی
۳.۱ – ختم ولایت عامه
۳.۲ – ختم ولایت خاصه
۳.۳ – خاتم ولایت محمدی
۴ – پیوند میان خدا و جهان
۴.۱ – هستی
۴.۲ – انسان کامل
۴.۳ – وحدت و کثرت
۴.۴ – تجلیات حق
۴.۵ – همبستگی حق و خلق
۴.۶ – نکاح
۴.۷ – عشق
۴.۸ – خیال
۵ – مقالات مرتبط
۶ – فهرست منابع
۷ – پانویس
۸ – منبع
پراکندگی باورها و نظریات
ابن عربی چنانکه خود میگوید – و پیشتر بدان اشاره شد – باورها، نظریات و اندیشههای ویژه خویش را در یکجا گرد نیاورده و عرضه نکرده است.
علت
میتوان پنداشت که علت این پنهانکاری و پراکندهنویسی، مقتضیات اعتقادی و سیاسی – اجتماعی دوران او بوده است.
وی خود به روشنترین زبانی به چنان اوضاعی اشاره میکند و درباره پنهانکاری و رازپوشی «اهل اللّه» میگوید: ایشان آن را (اشاره به اسرار حروف الفبا) از عامه مردم، پنهان میدارند و به تنهایی به آن میپردازند.
بیان جنید
از اینجاست که جنید، سرور طایفه عارفان گفته است: هیچکس به جاده حقیقت نمیرسد، مگر اینکه هزار صدیق گواهی دهند که او زندیق است، زیرا این مقام به کسی که اهل آن نیست، زیان میرساند، همانگونه که بوی عطر گل سرخ برای جُعَل زیانمند است، زیرا حالتی که عامه مردم برآنند، این مقام را نمیپذیرد و آن مقام نیز این حالت را پذیرا نیست.
چون انسانها ایشان، یعنی اهل الله را، در میان همگان ببینند، آنان را نمیشناسند، زیرا در سخنان ایشان، امری آشکار نیست که بدان از عامه مردم متمایز شوند و چون انسانهایی از خواص، مانند فقیهان، متکلمان و حکیمان اسلام، ایشان را ببینند، سخن به تکفیرشان میگویند و چون حکیمانی که به شرایع مقید نیستند – مانند فیلسوفان – ایشان را ببینند، میگویند: این کسان اهل هَوَسند، خزانه خیالشان تباه و عقلهایشان ضعیف شده است.
[۱] ابن عربی، محمد، ج۲، ص۵۱۹، الفتوحات المکیه، بولاق، ۱۲۹۳ق.
بدینسان، جای شگفتی نیست، اگر بدانیم که از سوی مخالفان ابن عربی، ۱۳۸ فتوا بر ضد او و از سوی مدافعانش تنها ۳۳ فتوا در دفاع از او داده شده است.
ظاهر و باطن شریعت
از ویژگیهای ابن عربی یکی این است که وی به «ظاهر و باطن» شرع، هر دو باور داشته است. با وجود این، بسیاری کسان در طی قرنها به این جنبه باورهای او توجه نداشتهاند.
این نکته را در آنجا میتوان روشنتر یافت که میگوید: خدا همه انسان را مخاطب کرده و برای ظاهر او، در برابر باطنش، یا برعکس، ویژگی ننهاده است، اما انگیزهها بیشتر انسانها را به شناختِ ظواهر احکام شرع، کشاند و آنان از باطن آن احکام غافل شدند، جز اندکی از مردمان – که همان اهل «طریق الله» اند – که در ظاهر و باطن آن احکام، بحث کردند و هیچ حکمی را، شرعاً مقرر نکردند، مگر آنکه دیدند که آن حکم را پیوندی با باطن ایشان است.
با همه احکام شرایع، بدینگونه روبهرو شدند و خدا را با آنچه ظاهراً و باطناً برای ایشان مقرر کرده است، پرستیدند.
اما در این میان، گروه سومی پدیدار شدند که هم گمراه شدند و هم گمراه کردند.
احکام شریعت را گرفتند و در باطنشان، آنها را دگرگون ساختند و هیچ حکمی از شریعت را در ظواهر بر جای ننهادند. این گروه «باطنیان» نام دارند و دارای مذاهب گوناگونند.
در اینجا ابن عربی به ابو حامد غزالی و کتاب المستظهری او در رد باطنیان اشاره میکند و میگوید: سعادت با اهل ظاهر است که در برابر و نقیض اهل باطنند، اما همه سعادت بهره گروهی است که جمع میان ظاهر و باطن کردهاند.
ایشان همان عالمان به خدا و به احکام اویند.
سپس ابن عربی میافزاید که او به این اندیشه بوده است که اگر خدا به او عمر دهد، کتاب بزرگی بنویسد و همه مسائل شرع را در آن، در مواضع ظاهری آنها، بیان کند و چون آن مسأله شرعی را در ظاهر حکم به تمامی بررسی کرد، در کنار آن، حکمِ مسأله را در باطن انسان نیز قرار دهد تا حکم شرع در ظاهر و باطن دیده شود، زیرا اهلِ «طریق الله»، هر چند همین هدف و مقصد را دارند، اما خداوند به همه ایشان چنان فهمی نداده است که میزان آن حکم را، در باطن خود بشناسند.
[۲] ابن عربی، محمد، ج۱، ص۳۳۴، الفتوحات المکیه، بولاق، ۱۲۹۳ق.
ختم ولایت محمدی
از سوی دیگر، جای شگفتی نیست که عارفی با ابعاد وجودی و ساختار عاطفی – اندیشهای ابن عربی، گاه گاه ادعاهایی یا خودستاییهایی داشته باشد، اما مسلم این است که وی به هیچ روی ادعای پیامبری نداشته است،
[۳] ابن عربی، محمد، ج۳، ص۴۵۶، الفتوحات المکیه، بولاق، ۱۲۹۳ق.
ولی میبینیم که در چند جا به «ختمِ ولایتِ محمدی» اشاراتی دارد.
ابن عربی درباره «ولایت»، «خاتمیت»، «ختم ولایت» و «مهدی آخرالزمان و ظهور وی»، نظریات توجهانگیزی دارد.
وی ختم ولایت را دارای «اصل نبوی و مشهد عَلَوی» میشمارد.
[۴] ابن عربی، محمد، ج۱، ص۱۸، عنقاء مغرب، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
ختم ولایت عامه
وی ختمِ «ولایت عامه» را به حضرت عیسی، میداند و میگوید: ختم ولایت، علی الاطلاق، عیسی علیهالسلام است و ختم ولایت عامه که پس از وی ولیی نیست، عیسی (ع) است
[۵] ابن عربی، محمد، ج۲، ص۴۹، الفتوحات المکیه، بولاق، ۱۲۹۳ق.
و نیز میگوید: هنگامی که عیسی، در آخرالزمان به زمین فرود آید، خدا به وی «ختم ولایت کبری» را از آدم تا واپسین نبی، برای بزرگداشت محمد (ص) میبخشد، چون خدا ولایت عامه را در هیچ امتی ختم نمیکند، مگر به رسولی که پیرو محمد (ص) باشد.
[۶] ابن عربی، محمد، ج۳، ص۵۱۴، الفتوحات المکیه، بولاق، ۱۲۹۳ق.
ختم ولایت خاصه
از سوی دیگر، ابن عربی «ختم ولایت خاصه» یا «ختم خاص» را «ولایت محمدی» مینامد و این باره میگوید: ختم خاص، همان ختم محمدی است که خدا ولایت اولیای محمدی، یعنی وارثان محمد (ص) را به او ختم کرده است و نشانه او در خودش این است که به اندازه آنچه هر ولیّ محمدی از محمد (ص) به ارث برده است، بداند و جامع همه علمِ ولّیِ محمدی برای خدا باشد و اگر این را نداند، ختم نیست.
[۷] ابن عربی، محمد، ج۴، ص۴۴۲، الفتوحات المکیه، بولاق، ۱۲۹۳ق.
خاتم ولایت محمدی
ابن عربی، در جای دیگری، خاتم ولایت محمدی را معرفی میکند و میگوید: خاتم ولایت محمدی، مردی عرب، از کریمترین اصل و مقام است. او اکنون در زمان ما وجود دارد.
من در ۵۹۵ق، او را شناختم و نشانهای که او در خود داشت و خدا آن را از چشمان بندگانش پنهان کرده بود، در شهر «فاس» بر من آشکار شد. من خاتَم ولایت را در او دیدم.
او خاتمِ نبوتِ مطلقه است و بیشتر انسانها او را نمیشناسند. خدا وی را مبتلا به کسانی کرده بود که آنچه از حق – در سرّ او – از آگاهی و علم به حق، در او یافت میشود، انکار میکردند.
همچنانکه خدا به محمد (ص) نبوت شرایع را، ختم کرده است، به همانگونه، خدا با ختم محمدی، ولایتی را که از میراث محمدی به دست میآید، ختم کرده است، نه ولایتی که از دیگر پیامبران به دست میآید، زیرا بعضی از اولیاء، وارث ابراهیم و موسی و عیسایند و ایشان، پس از این ختم محمدی، یافت میشوند، اما – پس از خاتمِ ولایت محمدی – ولیی بر قلب محمد (ص)، یافت نمیشود
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 