پاورپوینت کامل نشانه‌های توحید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نشانه‌های توحید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نشانه‌های توحید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نشانه‌های توحید ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

آثار توحید (قرآن)

قرآن کریم در آیات بسیاری آثار توحید را برشمرده است که به آنها اشاره میکنیم.

فهرست مندرجات

۱ – آرامش
۲ – استغفار
۳ – استواری اتکا
۴ – اصلاح
۵ – اطاعت از خدا
۶ – امنیت
۷ – ایمنی از عذاب
۸ – تذکر
۹ – تسلیم
۱۰ – تعقل
۱۱ – تقوا
۱۲ – توبه
۱۳ – توجه به حقانیت معاد
۱۴ – توکل
۱۵ – ثمربخشی اعمال
۱۶ – حق گرایی
۱۷ – حمد خدا
۱۸ – حیات
۱۹ – خوف از خدا
۲۰ – خیر
۲۱ – رحمت خدا
۲۲ – رفع حزن
۲۳ – سبقت در خیر
۲۴ – عبادت
۲۵ – عدالت
۲۶ – عطایای خدا
۲۷ – مصونیت از شیطان
۲۸ – نجات
۲۹ – نزول کتاب
۳۰ – هدایت
۳۱ – پانویس
۳۲ – منبع

آرامش

عقیده به خدای یگانه، مایه آرامش و اطمینان قلب است.
وربطنا علی قلوبهم اذ قاموا فقالوا ربنا رب السمـوت والارض لن ندعوا من دونه الـهـا..

[۱] کهف/سوره۱۸، آیه۱۴.

و دلهایشان را محکم ساختیم در آن موقع که قیام کردند و گفتند: «پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمین است هرگز غیر او معبودی را نمی‌خوانیم که اگر چنین کنیم، سخنی بگزاف گفته‌ایم
توحید و نفی شرک ، سبب دور بودن موحدان از تحیر و اضطراب است.
ضرب الله مثلا رجلا فیه شرکاء متشـکسون ورجلا سلمـا لرجل هل یستویان مثلا الحمد لله بل اکثرهم لایعلمون.

[۲] زمر/سوره۳۹، آیه۲۹.

خداوند مثالی زده است: مردی را که مملوک شریکانی است که درباره او پیوسته با هم به مشاجره مشغولند، و مردی که تنها تسلیم یک نفر است آیا این دو یکسانند؟! حمد ، مخصوص خداست، ولی بیشتر آنان نمی‌دانند
تشبیه مشرکان به برده‌ای که دارای چند مالک است برای بیان اضطراب آنان است بر خلاف موحدان که همانند برده‌ای دارای یک مالک هیچ گونه نگرانی و سرگردانی ندارند.

[۳] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۸، ص۳۹۷.

ذکر توحید در دعا ، زمینه اجابت آن از سوی خدا است.
وذا النون اذ ذهب مغـضبـا فظن ان لن نقدر علیه فنـادی فی الظـلمـت ان لا الـه الا انت سبحـنک انی کنت من الظـلمین• فاستجبنا له..

[۴] انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۷.

[۵] انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۸.

و ذا النون [۶] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت و چنین می‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت (اما موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها (ی متراکم) صدا زد: « (خداوندا! ) جز تو معبودی نیست! منزهی تو! من از ستمکاران بودم! » • ما دعای او را به اجابت رساندیم و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم و این گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم!
در این جمله یونس علیه‌السّلام از آنچه که عملش نمایش می‌داد بیزاری می‌جوید، چون عمل او که راه خود را گرفت و قومش را به عذاب خدا سپرد و رفت بدون اینکه از ناحیه خدا دستوری داشته باشد، – گر چه او چنین قصدی نداشت- این معنا را ممثل می‌کرد که غیر از خدا مرجع دیگری هست که بتوان به او پناه برد. و چون عملش بیانگر چنین معنایی بود از این معنا بیزاری جست و عرضه داشت” لا اله الا انت- جز تو معبودی نیست” و نیز چون این معنا را ممثل می‌کرد که ممکن است به کارهای او اعتراض نماید، و بر او خشم گیرد، و نیز این تصور را به وجود می‌آورد که ممکن است کسی از تحت قدرت خدا بیرون شود، لذا برای عذرخواهی از آن گفت: ” سبحانک”. ” انی کنت من الظالمین”- در این جمله به ظلم خود اعتراف کرد، چون عملی آورده که ظلم را ممثل می‌کرد، هر چند که فی نفسه ظلم نبود، و خود او هم قصد ظلم و معصیت نداشت، چیزی که هست خدای تعالی در این پیشامد پیغمبرش را تادیب و تربیت کرد تا با گامی پاک و مبرای از تمثیل ظلم، (تا چه رسد به خود ظلم) شایسته قدم نهادن به بساط قرب گردد.
” فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین” یونس علیه‌السّلام هر چند که تصریح به خواسته خود نکرد، و تنها به مساله توحید و تنزیه خدا، و اعتراف به ظلم خود اکتفاء کرد، لیکن با این کلماتش حال درونی خود را، و موقفی را که در آن قرار گرفته بیان داشت، که در معنا درخواست نجات و عاقبت را می‌رساند، خدا هم درخواست او را اجابت نموده، از اندوه و غمی که به وی روی آورده بود نجاتش بداد.

[۶] ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۴، ص۴۴۵.

استغفار

عقیده به خدای یگانه، مقتضی آمرزش خواهی ازاو است.
والی ثمود اخاهم صــلحـا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره… فاستغفروه..

[۷] هود/سوره۱۱، آیه۶۱.

و بسوی قوم «ثمود»، برادرشان «صالح» را (فرستادیم) گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبید،
وقتی بنا باشد خدای تعالی ما را ایجاد کرده و آبادی زمین را به دست ما سپرده باشد پس بین او و ما انسانها نزدیکترین رابطه وجود دارد و این اسبابی که خدای تعالی در این عالم نظام منظم و جاری کرده، هیچ یک از خود استقلال ندارد تا ما انسانها به آنها امید ببندیم و یا از خشم و شر آنها دلواپس باشیم.
پس تنها کسی که واجب است امیدوار رضای او و ترسان از خشم او باشیم خدای تعالی است، چون او است که انسان را آفریده و او است که مدبر امر انسان و امر هر چیز دیگر است پس اینکه جناب صالح علیه‌السّلام فرمود: ” هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها” در مقام تعلیل گفتار سابق و استدلال بر آن از طریق اثبات ارتباط بین خدای تعالی و بین آدمیان و نیز نفی استقلال از اسباب است.
و به همین جهت است که دنبال آن اضافه کرد: ” فاستغفروه ثم توبوا الیه” و با آوردن حرف فاء بر سر جمله، نتیجه را متفرع بر آن استدلال کرد و معنای مجموع گفتارش این است که وقتی ثابت شد که خدای تعالی تنها معبودی است که بر شما واجب است او را بپرستید و غیر او را رها کنید چون تنها او خالق و مدبر امر حیات شما است پس باید که از خدا بخواهید شما را در نافرمانیها و بت پرستی هایتان بیامرزد و با ایمان آوردن به او و پرستیدن او بسوی او رجوع کنید که او نزدیک و پاسخگو است.

[۸] ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۰، ص۴۶۲.

قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الـهکم الـه وحد فاستقیموا الیه واستغفروه..

[۹] فصلت/سوره۴۱، آیه۶.

بگو: من فقط انسانی مثل شما هستم این حقیقت بر من وحی می‌شود که معبود شما معبودی یگانه است پس تمام توجه خویش را به او کنید و از وی آمرزش طلبید وای بر مشرکان
یعنی حال که به جز یک اله بی شریک وجود ندارد، پس به توحید او قیام کنید، و شرکا را از او نفی نمایید و از او نسبت به شرک و گناهانی که تا کنون مرتکب شده‌اید طلب مغفرت نمایید.

[۱۰] ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۷، ص۵۴۷.

استواری اتکا

عقیده به خدای یگانه، پشتوانه‌ای استوار برای انسان است.
مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتـا وان اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون.

[۱۱] عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۱.

مثل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود برگزیدند، مثل عنکبوت است که خانه‌ای برای خود انتخاب کرده در حالی که سست‌ترین خانه‌های خانه عنکبوت است اگر می‌دانستند!
کسانی که غیر خدا را تکیه گاه خود قرار دهند تکیه آنها بر تار عنکبوت است.
آنها که غیر از خدا را معبود خویش برگزینند تکیه آنها بر تار عنکبوت است تخت و تاج فرعونها، اموال بی حساب قارونها، قصرها و گنج‌های شاهان، همه مانند تارهای عنکبوت است.
بی دوام، سست، غیر قابل اعتماد و ناپایدار در برابر طوفان حوادث.
تاریخ نیز نشان می‌دهد که به راستی هیچ یک از این امور نمی‌تواند تکیه گاه انسان گردد.
ولی آنها که بر ایمان و توکل بر خدا تکیه می‌کنند تکیه بر سد پولادین دارند.

[۱۲] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۲۷۸.

اصلاح

اصلاح جوامع بشری و مبارزه با فساد، از آثار توحید است.
والی مدین اخاهم شعیبـا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره… فاوفوا الکیل… ولاتفسدوا فی الارض بعد اصلـحها….

[۱۳] اعراف/سوره۷، آیه۸۵.

و به سوی مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم) گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستید، که جز او معبودی ندارید! دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده است بنا بر این، حق پیمانه و وزن را ادا کنید! و از اموال مردم چیزی نکاهید! و در روی زمین، بعد از آنکه (در پرتو ایمان و دعوت انبیاء) اصلاح شده است، فساد نکنید! این برای شما بهتر است اگر با ایمان هستید

شعیب علیه‌السّلام نخست قوم خود را پس از دعوت به توحید که اصل و پایه دین است به وفای به کیل و میزان و اجتناب از کم فروشی که در آن روز متداول بوده دعوت نموده، و ثانیا آنان را دعوت به این معنا کرده که در زمین فساد ایجاد نکنند، و بر خلاف فطرت بشری- که همواره انسان را به اصلاح دنیای خود و تنظیم امر حیات دعوت می‌کند- راه نروند.
گر چه افساد در زمین بر حسب اطلاق شامل گناهان مربوط به حقوق الله نیز می‌شود، و لیکن از ما قبل و ما بعد جمله مورد بحث بر می‌آید که مقصود از فساد خصوص آن گناهانی است که باعث سلب امنیت در اموال و اعراض و نفوس اجتماع می‌شود، مانند راهزنی، غارت، تجاوزهای ناموسی و قتل و امثال آن.
” ذلکم خیر لکم ان کنتم مؤمنین” شعیب علیه‌السّلام سپس این دو دعوت خود را چنین تعلیل می‌کند که: وفای به کیل و وزن و بر هم نزدن نظم جامعه برای شما بهتر است، و سعادت دنیای شما را بهتر تامین می‌کنند، زیرا زندگی اجتماعی انسان وقتی قابل دوام است که افراد، ما زاد فرآورده خود را در مقابل فرآورده‌های دیگر مبادله نموده و بدین وسیله حوائج خود را برآورده کنند، و این وقتی میسر است که در سراسر اجتماع امنیت حکم فرما بوده و مردم در مقدار و اوصاف هر چیزی که معامله می‌کنند به یکدیگر خیانت نکنند، چون اگر خیانت از یک نفر صحیح باشد از همه صحیح خواهد بود، و خیانت همه معلوم است که اجتماع را به چه صورت و وضعی در می‌آورد، در چنین اجتماعی مردم به انواع حیله و تقلب، سم مهلک را به جای دوا، و جنس معیوب و مخلوط را به جای سالم و خالص به خورد یکدیگر می‌دهند.
و همچنین عدم افساد در زمین، چون فسادانگیزی نیز امنیت عمومی را که محور چرخ اجتماع انسانی است از بین برده و مایه نابودی کشت و زرع و انقراض نسل انسان است.

[۱۴] ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۸، ص۲۳۶.

. قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره… • … ان ارید الا الاصلـح ما استطعت..

[۱۵] هود/سوره۱۱، آیه۸۴.

[۱۶] هود/سوره۱۱، آیه۸۸.

گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که جز او، معبود دیگری برای شما نیست• من جز اصلاح- تا آنجا که توانایی دارم- نمی‌خواهم! و توفیق من، جز به خدا نیست!
مردم وقتی از جناب شعیب علیه‌السّلام دعوت به ترک بت پرستی و ترک کم فروشی را شنیده‌اند، اینطور دعوت او را رد کرده‌اند که: این دعوت تو مخالف با آزادی انسانها است، چون آزادی انسانیت حکم می‌کند به اینکه انسانها هر چه بخواهند بپرستند و در اموالشان هر جور که خواستند تصرف کنند.
جناب شعیب در رد گفتار آنان فرمود: آنچه من شما را بسوی آن می‌خوانم پیشنهادی از ناحیه خودم نیست تا درخواست آن با حریت شما منافات داشته باشد و استقلال شما در درک و اراده را باطل کند بلکه من فرستاده پروردگار شما به سوی شمایم و بر این ادعایم آیت و معجزه‌ای روشن دارم و آنچه برای شما آورده‌ام از ناحیه خدایی آورده‌ام که مالک شما و مالک همه عالم است و شما در برابر او آزاد نیستید بلکه بنده و عبد او هستید و شما در آنچه او از شما خواسته نه آزادی دارید، نه اختیار و نه استقلال.
علاوه بر این، آنچه خدای تعالی شما را بسوی آن خوانده از اموری است که صلاح مجتمع شما و سعادت تک تک افراد شما در آن است، هم سعادت و صلاح دنیایتان و هم سعادت و صلاح آخرتتان، و شاهدش هم این است که من نمی‌خواهم در آنچه از آن نهیتان می‌کنم خلاف گفته خود عمل کنم بلکه من نیز در عمل مثل شما هستم و جز اصلاح به قدر وسع و طاقتم منظوری ندارم و در برابر این دعوتم هیچ اجری از شما نمی‌خواهم، اجر من تنها به عهده خدای رب العالمین است

[۱۷] ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۰، ص۵۵۲.

اطاعت از خدا

اعتقاد توحیدی، ملازم با پیروی از دستورهای الهی است.
‌ام کنتم شهداء اذ حضر یعقوب الموت اذ قال لبنیه ما تعبدون من بعدی قالوا نعبد الـهک والـه ءابائک ابرهیم واسمـعیل واسحـق الـهـا وحدا ونحن له مسلمون.

[۱۸] بقره/سوره۲، آیه۱۳۳.

آیا هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید، شما حاضر بودید؟! در آن هنگام که به فرزندان خود گفت: «پس از من، چه چیز را می‌پرستید؟» گفتند: «خدای تو، و خدای پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را، و ما در برابر او تسلیم هستی
آری او توصیه‌ای جز به توحید و تسلیم در برابر فرمان حق نکرد که ریشه پذیرش همه برنامه‌های الهی است.
از آیه مورد بحث بر می‌آید که در وجود یعقوب به هنگام مرگ آثار یک نوع ناراحتی و نگرانی از وضع آینده فرزندانش احساس می‌شد، سر انجام این نگرانی را به زبان آورده پرسید فرزندانم بعد از من چه چیز را می‌پرستید؟
مخصوصا گفت” چه چیز” و نگفت” چه کس” را؟ چرا که در محیط زندگی او گروهی بت پرست بودند که در برابر اشیایی سجده می‌کردند، یعقوب می‌خواست بداند آیا هیچگونه تمایلی به این آئین در اعماق جان آنها هست؟ اما پس از پاسخ فرزندان آرامش خاطر خود را باز یافت.

[۱۹] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱، ص۴۶۴.

اتبع ما اوحی الیک من ربک لا الـه الا هو..

[۲۰] انعام/سوره۶، آیه۱۰۶.

جمله «لا الـه الا هو» بیان می‌کند که اگر خداوند واحد است، طاعتش واجب است، لذا کسی که به توحید معتقد باشد باید خود را به رعایت فرمانهای الهی ملزم بداند.

امنیت

در امان بودن از خشم و غضب الهی، از آثار توحید است.
وکیف اخاف ما اشرکتم ولا تخافون انکم اشرکتم بالله ما لم ینزل به علیکم سلطـنـا فای الفریقین احق بالامن ان کنتم تعلمون.

[۲۱] انعام/سوره۶، آیه۸۱.

چگونه من از بتهای شما بترسم؟! در حالی که شما از این نمی‌ترسید که برای خدا، همتایی قرار داده‌اید که هیچ گونه دلیلی درباره آن، بر شما نازل نکرده است! (راست بگویید) کدام یک از این دو دسته ( بت پرستان و خداپرستان)، شایسته تر به ایمنی (از مجازات) هستند اگر می‌دانید؟!
این آیه منطق و استدلال دیگری را از ابراهیم بیان می‌کند که به جمعیت بت پرست می‌گوید” چگونه ممکن است من از بتها بترسم و در برابر تهدیدهای شما وحشتی به خود راه دهم با اینکه هیچگونه نشانه‌ای از عقل و شعور و قدرت در این بتها نمی‌بینم، اما شما با اینکه به وجود خدا ایمان دارید و قدرت و علم او را می‌دانید، و هیچگونه دستوری به شما درباره پرستش بتها نازل نکرده است، با این همه از خشم او نمی‌ترسید من چگونه از خشم بتها بترسم”؟ (و کیف اخاف ما اشرکتم و لا تخافون انکم اشرکتم بالله ما لم ینزل به علیکم سلطانا).
زیرا می‌دانیم بت پرستان منکر وجود خداوندی که خالق آسمانها و زمین است نبودند بلکه بتها را شریک در عبادت او می‌ساختند و آنها را شفیع بر در درگاه او می‌پنداشتند.
” اکنون انصاف بدهید من باید احساس آرامش کنم یا شما”؟! (فای الفریقین احق بالامن ان کنتم تعلمون).
در واقع منطق ابراهیم در اینجا یک منطق عقلی بر اساس این واقعیت است که شما مرا تهدید به خشم بتها می‌کنید در حالی که تاثیر وجودی آنها موهوم است، ولی از خشم خداوند بزرگ که من و شما هر دو او را پذیرفته‌ایم و باید پیرو دستور او باشیم و هیچگونه دستوری از طرف او در باره پرستش بتها نرسیده است ترس و وحشتی ندارید، یک موضوع قطعی را رها کرده‌اید و به یک موضوع موهوم چسبیده‌اید؟

[۲۲] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۵، ص۳۱۹.

ایمنی از عذاب

ایمنی و نجات از عذاب الهی، در گرو اعتقاد توحیدی و پرهیز از شرک است.
لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح ابن مریم وقال المسیح یـبنی اسرءیل اعبدوا الله ربی وربکم انه من یشرک بالله فقد حرم الله علیه الجنه وماوه النار وما للظــلمین من انصار• لقد کفر الذین قالوا ان الله ثالث ثلـثه وما من الـه الا الـه وحد وان لم ینتهوا عما یقولون لـیمسن الذین کفروا منهم عذاب الیم.

[۲۳] مائده/سوره۵، آیه۷۲.

[۲۴] مائده/سوره۵، آیه۷۳.

پروردگار من و شماست، پرستش کنید! زیرا هر کس شریکی برای خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است و جایگاه او دوزخ است و ستمکاران، یار و یاوری ندارند. • آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) بیقین کافر شدند معبودی جز معبود یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید.
مسیح برای تاکید این مطلب و رفع هر گونه ابهام و اشتباه اضافه کرد: ” هر کس شریکی برای خدا قرار دهد خداوند بهشت را بر او حرام کرده و جایگاه او آتش است” (انه من یشرک بالله فقد حرم الله علیه الجنه و ماواه النار).
و باز برای تاکید بیشتر و اثبات این حقیقت که شرک و غلو یک نوع ظلم آشکار است به آنها گفت: ” برای ستمگران و ظالمان هیچگونه یار و یاوری وجود نخواهد داشت” (و ما للظالمین من انصار).

[۲۵] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۵، ص۳۳.

لقد ارسلنا نوحـا الی قومه فقال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم.

[۲۶] اعراف/سوره۷، آیه۵۹.

ما نوح را به سوی قومش فرستادیم او به آنان گفت: «ای قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! (و اگر غیر او را عبادت کنید،) من بر شما از عذاب روز بزرگی می‌ترسم! »
نوح علیه‌السّلام بخاطر اینکه به مردم بفهماند که او خیرخواه آنان است و می‌خواهد مراتب دلسوزی خود را نسبت به آنان برساند می‌گوید: ” یا قوم: ‌ای قوم من”، آن گاه اولین پیشنهادی که به آنان می‌کند این است که بیایید به دین توحید بگرایید، سپس با جمله” انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم” آنان را انذار نموده، تهدید می‌کند. و چون مقصودش از این عذاب، عذاب روز قیامت است، پس در حقیقت در این دو جمله دو تا از اصول دین را که همان توحید و معاد است به آنان گوشزد نموده

[۲۷] ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۸، ص۲۱۸.

ان لا تعبدوا الا الله انی اخاف علیکم عذاب یوم الیم.

[۲۸] هود/سوره۱۱، آیه۲۶.

جز «الله»یگانه یکتا را نپرستید زیرا بر شما از عذاب روز دردناکی می‌ترسم

در حقیقت توحید و پرستش الله (خدای یگانه یکتا) ریشه و اساس و زیر بنای تمام دعوت پیامبران است، و به همین دلیل در مورد سایر پیامبران همانگونه که در آیه دوم این سوره و آیه ۴۰ سوره یوسف و ۲۳ سوره اسراء نیز آمده همین تعبیر مشاهده می‌شود که آنها دعوتشان را در توحید خلاصه می‌کردند.
اگر براستی همه افراد جامعه جز” الله” را پرستش نکنند و در مقابل انواع بتهای ساختگی اعم از بتهای برونی و درونی، خودخواهیها، هوا و هوسها، شهوتها پول و مقام و جاه و جلال و زن و فرزند سر تعظیم فرود نیاورند، هیچگونه نابسامانی در جوامع انسانی وجود نخواهد آمد.
اگر انسان خودکامه ناتوانی را به صورت یک بت در نیاورند، و در مقابل او سجده نکنند و فرمانش را به کار نبندند، نه استبداد و استعماری به وجود خواهد آمد و نه آثار شوم آن نه ذلت و اسارت پیش می‌آید و نه وابستگی و طفیلی گرایی و تمام این بدبختیها که دامان افراد و جوامع را می‌گیرد، به خاطر همان انحراف از پرستش الله، و روی آوردن به پرستش بتها و طاغوتها است.

[۲۹] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۹، ص۷۰.

ذلک مما اوحی الیک ربک من الحکمه ولا تجعل مع الله الـهـا ءاخر فتلقی فی جهنم ملومـا مدحورا.

[۳۰] اسراء/سوره۱۷، آیه۳۹.

این (احکام)، از حکمتهایی است که پروردگارت به تو وحی فرستاده و هرگز معبودی با خدا قرار مده، که در جهنم افکنده می‌شوی، در حالی که سرزنش شده، و رانده (درگاه خدا) خواهی بود
ومن یقل منهم انی الـه من دونه فذلک نجزیه جهنم کذلک نجزی الظــلمین.

[۳۱] انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۹.

و هر کس از آنها بگوید: «من جز خدا، معبودی دیگرم»، کیفر او را جهنم می‌دهیم! و ستمگران را این گونه کیفر خواهیم داد.
والذین لایدعون مع الله الـهـا ءاخر ولا یقتلون النفس التی حرم الله الا بالحق ولا یزنون ومن یفعل ذلک یلق اثامـا.

[۳۲] فرقان/سوره۲۵، آیه۶۸.

و کسانی که معبود دیگری را با خداوند نمی‌خوانند و انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمی‌کشند و زنا نمی‌کنند و هر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید!
فلا تدع مع الله الـهـا ءاخر فتکون من المعذبین.

[۳۳] شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱۳.

(ای پیامبر! ) هیچ معبودی را با خداوند مخوان، که از معذبین خواهی بود!
قالوا ربنا امتنا اثنتین واحییتنا اثنتین فاعترفنا بذنوبنا فهل الی خروج من سبیل• ذلکم بانه اذا دعی الله وحده کفرتم وان یشرک به تؤمنوا فالحکم لله العلی الکبیر.

[۳۴] غافر/سوره۴۰، آیه۱۱.

[۳۵] غافر/سوره۴۰، آیه۱۲.

آنها می‌گویند: «پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی اکنون به گناهان خود معترفیم آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟» • این بخاطر آن است که وقتی خداوند به یگانگی خوانده می‌شد انکار می‌کردید، و اگر برای او همتایی می‌پنداشتند ایمان می‌آوردید اکنون داوری مخصوص خداوند بلندمرتبه و بزرگ است (و شما را مطابق عدل خود کیفر می‌دهد).
ویـقوم ما لی ادعوکم الی النجوه وتدعوننی الی النار• تدعوننی لاکفر بالله واشرک به ما لیس لی به علم وانا ادعوکم الی العزیز الغفـر• لا جرم انما تدعوننی الیه لیس له دعوه فی الدنیا ولا فی الاخره وان مردنا الی الله وان المسرفین هم اصحـب النار.

[۳۶] غافر/سوره۴۰، آیه۴۱ – ۴۳.

‌ای قوم من! چرا من شما را به سوی نجات دعوت می‌کنم، اما شما مرا بسوی آتش فرا می‌خوانید؟! • مرا دعوت می‌کنید که به خداوند یگانه کافر شوم و همتایی که به آن علم ندارم برای او قرار دهم، در حالی که من شما را بسوی خداوند عزیز غفار دعوت می‌کنم! • قطعا آنچه مرا بسوی آن می‌خوانید، نه دعوت (و حاکمیتی) در دنیا دارد و نه در آخرت و تنها بازگشت ما در قیامت بسوی خداست و مسرفان اهل آتشند!
انا ارسلنا نوحـا الی قومه ان انذر قومک من قبل ان یاتیهم عذاب الیم• ان اعبدوا الله واتقوه واطیعون• قال نوح رب انهم عصونی واتبعوا من لم یزده ماله وولده الا خسارا• وقالوا لا تذرن ءالهتکم ولا تذرن ودا ولا سواعـا ولا یغوث ویعوق ونسرا.

[۳۷] نوح/سوره۷۱، آیه۱.

[۳۸] نوح/سوره۷۱، آیه۳.

[۳۹] نوح/سوره۷۱، آیه۲۱.

[۴۰] نوح/سوره۷۱، آیه۲۳.

ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و گفتیم: «قوم خود را انذار کن پیش از آنکه عذاب دردناک به سراغشان آید! » • که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید! • نوح (بعد از نومیدی از هدایت آنان) گفت: «پروردگارا! آنها نافرمانی من کردند و از کسانی پیروی نمودند که اموال و فرزندانشان چیزی جز زیانکاری بر آنها نیفزوده است! • و گفتند: دست از خدایان و بتهای خود برندارید (به خصوص) بتهای «ود»، «سواع»، «یغوث»، «یعوق» و «نسر» را رها نکنید

تذکر

توحید، مایه تذکر و توجه به حقانیت معاد است.
قالوا اءذا متنا وکنا ترابـا وعظـمـا اءنا لمبعوثون• لقد وعدنا نحن وءاباؤنا هـذا من قبل ان هـذا الا اسـطیر الاولین• قل لمن الارض ومن فیها ان کنتم تعلمون• سیقولون لله قل افلا تذکرون.

[۴۱] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۲ – ۸۵.

آنها گفتند: «آیا هنگامی که مردیم و خاک و استخوانهایی (پوسیده) شدیم، آیا بار دیگر برانگیخته خواهیم شد؟! • این وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده این فقط افسانه‌ های پیشینیان است! » • بگو: «زمین و کسانی که در آن هستند از آن کیست، اگر شما می‌دانید؟! » • بزودی (در پاسخ تو) می‌گویند: «همه از آن خداست! » بگو: «آیا متذکر نمی‌شوید؟! »
این جمله پاسخ مشرکین را حکایت می‌کند، و آن این است که مشرکین اعتراف دارند که زمین و هر که در آن است مملوک خدا است و نمی‌توانند از اعتراف به این حقیقت شانه خالی کنند، زیرا ملک حقیقی قائم به غیر علت موجده نیست. و چون وجود معلول قائم به وجود علت است و مستقل از آن نیست، به هیچ وجه از آن بی نیاز نیست، و علت موجده زمین و هر که در آن است تنها خدا است، حتی وثنی مسلکها نیز بتها را در این معنا شریک خدا نمی‌دانند.
و جمله” قل ا فلا تذکرون” بعد از تمامیت جواب، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را امر می‌کند که مشرکین را به جرم اینکه بعد از شنیدن حجت بر امکان بعث، متذکر نشدند سرزنش فرماید. و معنایش این است که به ایشان بگو: بعد از اینکه معلوم شد که مالک زمین و هر که در زمین است خدا است باز چرا متذکر نمی‌شوید؟ و فکر نمی‌کنید که چون او مالک است، می‌تواند این تصرف را بکند که اهل آن را بعد از میراندن زنده کند؟

[۴۲] ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۵، ص۸۰.

تسلیم

الوهیت یگانه خدا، مقتضی تسلیم بودن در برابر او و روی برتافتن از غیر او است.
فان لم یستجیبوا لکم فاعلموا انما انزل بعلم الله وان لا الـه الا هو فهل انتم مسلمون.

[۴۳] هود/سوره۱۱، آیه۱۴.

و اگر آنها دعوت شما را نپذیرفتند، بدانید (قرآن) تنها با علم الهی نازل شده و هیچ معبودی جز او نیست! آیا با این حال، تسلیم می‌شوید؟
یعنی وقتی به دلیل اجابت نکردن شرکایتان و هم به دلیل عجز خودتان از آوردن مثل قرآن، برایتان معلوم شد که این کتاب از ناحیه خدای تعالی است آیا تسلیم دانسته‌های خود که همان توحید خدای سبحان و آسمانی بودن این کتاب است می‌شوید؟ و آیا می‌پذیرید که خدای تعالی این کتاب را به علم خود نازل کرده؟ پس این سؤال در حقیقت امر به اسلام آوردن است. همه این مطالب اموری است که از ظاهر آیه استفاده می‌شود.

[۴۴] ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۰، ص۲۵۶.

قل انما یوحی الی انما الـهکم الـه وحد فهل انتم مسلمون.

[۴۵] انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۸.

بگو: «تنها چیزی که به من وحی می‌شود این است که معبود شما خدای یگانه است آیا (با این حال) تسلیم (حق) می‌شوید؟ (و بتها را کنار می‌گذارید؟
این آیه سه نکته بنیادی مطرح شده است، نخست اینکه پایه اصلی رحمت توحید است و به راستی هر چه بیشتر بیندیشیم وجود این رابطه نیرومند روشنتر می‌شود، توحید در اعتقاد، در عمل، توحید در کلمه، توحید صفوف ، و توحید در قانون و در همه چیز.
نکته دیگر اینکه به مقتضای کلمه” انما” که دلیل بر حصر است تمام دعوت پیامبران اسلام صدر اصل توحید خلاصه می‌شود مطالعات دقیق نیز نشان می‌دهد که اصول و حتی فروع و احکام نیز در پایان به اصل توحید بازمی گردد، و به همین دلیل همانگونه که سابقا هم گفته‌ایم توحید تنها یک اصل از اصول دین نیست، بلکه همچون رشته محکمی است که دانه‌های یک تسبیح را بهم پیوند می‌دهد و یا صحیحتر روحی است که در کالبد دین دمیده شده.
و آخرین نکته اینکه مشکل اصلی تمام جوامع و ملل، آلودگی به شرک در اشکال مختلف است، زیرا جمله” فهل انتم مسلمون” (آیا تسلیم در برابر این اصل می‌شوید) می‌رساند که مشکل اصلی بیرون آمدن از شرک و مظاهر آن و بالا زدن آستین برای شکستن بتها است، نه فقط بتهای سنگی و چوبی، که بتها از هر نوع مخصوصا طاغوتهای انسانی! .

[۴۶] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۳، ص۵۲۸.

. فالـهکم الـه وحد فله اسلموا.

[۴۷] حج/سوره۲۲، آیه۳۴.

برای هر امتی قربانگاهی قرار دادیم، تا نام خدا را (به هنگام قربانی) بر چهارپایانی که به آنان روزی داده‌ایم ببرند، و خدای شما معبود واحدی است در برابر (فرمان) او تسلیم شوید و بشارت ده متواضعان و تسلیم شوندگان را

تعقل

گرایش به توحید، از عوامل شکوفایی عقل و خرد است.
قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الا تشرکوا به شیــا… ذلکم وصـکم به لعلکم تعقلون.

[۴۸] انعام/سوره۶، آیه۱۵۱.

بگو: «بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک خدا قرار ندهید! و به پدر و مادر نیکی کنید! و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزی می‌دهیم و نزدیک کارهای زشت نروید، چه آشکار باشد چه پنهان! و انسانی را که خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانید! مگر بحق (و از روی استحقاق) این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده، شاید درک کنید
این امور فطری بودنشان بسیار روشن است، مانند حرمت شرک به خدای بزرگ و عقوق والدین و کشتن فرزندان از ترس فقر و ارتکاب کارهای شنیع و قتل نفس بدون حق که در آیه اول نام برده شده، چون این چند عمل از اموری است که فطرت بشر در بدو نظر حکم به حرمت آن می‌کند و هیچ انسانی که فطرت و عقلش سالم باشد حاضر به ارتکاب آنها نیست مگر اینکه عقل را که عامل تمیز انسان و سایر حیوانات است با پیروی اهواء و عواطف غلط در پس پرده ظلمت قرار داده باشد، و گر نه، تنها داشتن عقل و دور بودن از هواهای شیطانی کافی است که هر انسانی به حرمت و شومی اینگونه امور واقف گردد، و به همین جهت خاتمه آیه اولی” لعلکم تعقلون” قرار داده شده است.

[۴۹] ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۷، ص۵۲۲.

تقوا

اعتقاد به یگانگی خداوند، زمینه ساز تقوا پیشگی است.
والی عاد اخاهم هودا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره افلا تتقون.

[۵۰] اعراف/سوره۷، آیه۶۵.

و به سوی قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستادیم) گفت: «ای قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا پرهیزگاری پیشه نمی‌کنید؟! »

. ان انذروا انه لا الـه الا انا فاتقون.

[۵۱] نحل/سوره۱۶، آیه۲.

فرشتگان را با روح (الهی) بفرمانش بر هر کس از بندگانش بخواهد نازل می‌کند (و به آنها دستور می‌دهد) که مردم را انذار کنید (و بگویید: ) معبودی جز من نیست از (مخالفت دستور) من، بپرهیزید!
وله ما فی السمـوت والارض وله الدین واصبـا افغیر الله تتقون.

[۵۲] نحل/سوره۱۶، آیه۵۲.

آنچه در آسمانها و زمین است، از آن اوست و دین خالص (نیز) همواره از آن او می‌باشد آیا از غیر او می‌ترسید؟!
و در پایان این آیه می‌فرماید: آیا با این حال که همه قوانین و دین و اطاعت از آن خدا است” از غیر او پرهیز می‌کنید”؟ (ا فغیر الله تتقون).
مگر بتها می‌توانند به شما زیانی برسانند؟ یا نعمتی به شما ببخشند؟ که از مخالفتشان بیم دارید و عبادتشان را لازم می‌شمرید؟! با اینکه آنچه از نعمتها دارید همه از ناحیه خدا است” (و ما بکم من نعمه فمن الله).

[۵۳] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۲، ص۲۶۱.

ولقد ارسلنا نوحـا الی قومه فقال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره افلا تتقون.

[۵۴] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۳.

و ما نوح را بسوی قومش فرستادیم او به آنها گفت: «ای قوم من! خداوند یکتا را بپرستید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا (از پرستش بتها) پرهیز نمی‌کنید؟!
از آنجا که در آیات گذشته، سخن از توحید و معرفت خداوند و دلائل عظمت او در جهان آفرینش بود، همین مطلب را در آیات مورد بحث و آیات آینده از زبان پیامبران بزرگ و در لابلای تاریخ آنها بیان می‌کند.
نخست از نوح نخستین پیامبر اولوا العزم و منادی توحید شروع کرده می‌گوید: ” ما نوح را به سوی قومش فرستادیم، او به آنها گفت که‌ای قوم من! الله خداوند یگانه یکتا را بپرستید که غیر از او معبودی برای شما نیست” (و لقد ارسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره).
” آیا با این بیان روشن از پرستش بتها پرهیز نمی‌کنید”؟ (ا فلا تتقون).

[۵۵] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۴، ص۲۲۴.

فارسلنا فیهم رسولا منهم ان اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره افلا تتقون.

[۵۶] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۳۲.

و در میان آنان رسولی از خودشان فرستادیم که: «خدا را بپرستید جز او معبودی برای شما نیست آیا (با این همه، از شرک و بت پرستی) پرهیز نمی‌کنید؟! »
وان هـذه امتکم امه وحده وانا ربکم فاتقون.

[۵۷] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۲.

و این امت شما امت واحدی است و من پروردگار شما هستم پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید
قل من رب السمـوت السبع ورب العرش العظیم• سیقولون لله قل افلا تتقون.

[۵۸] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۶.

[۵۹] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۷.

بگو: «چه کسی پروردگار آسمانهای هفتگانه، و پروردگار عرش عظیم است؟» • بزودی خواهند گفت: «همه اینها از آن خداست! » بگو: «آیا تقوا پیشه نمی‌کنید (و از خدا نمی‌ترسید و دست از شرک برنمی دارید)؟! »
این جمله حکایت جواب ایشان است که اعتراف می‌کنند به اینکه آسمانهای هفتگانه و عرش عظیم از آن خدا است.
و معنایش این است: ‌ای رسول ما! به زودی جواب خواهند داد به اینکه همه آنها از آن خدا است، و تو در ملامت و توبیخ ایشان بگو که وقتی آسمانهای هفتگانه محل نزول امر، و عرش عظیم محل صدور آن، از آن خدا است، پس دیگر چرا از خشم او نمی‌پرهیزید، و منکر بعث می‌شوید و آن را از اساطیر و افسانه‌های قرون گذشته خوانده، وقتی انبیای خدا شما را از آن بیم می‌دهند مسخره شان می‌کنید، با اینکه او می‌تواند امر به بعث اموات و ایجاد حیات آخرت را برای انسانها صادر نموده و از آسمان نازلش کند.

[۶۰] ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج ۱۵، ص ۸۳

اذ قال لقومه الا تتقون• اتدعون بعلا وتذرون احسن الخــلقین.

[۶۱] صافات/سوره۳۷، آیه۱۲۴.

[۶۲] صافات/سوره۳۷، آیه۱۲۵.

به خاطر بیاور هنگامی را که به قومش گفت: «آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟! • آیا بت «بعل» را می‌خوانید و بهترین آفریدگارها را رها می‌سازید؟

توبه

عقیده به خدای یگانه، مقتضی توبه و بازگشت به او است.
والی ثمود اخاهم صــلحـا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره… فاستغفروه ثم توبوا الیه ان ربی قریب مجیب.

[۶۳] هود/سوره۱۱، آیه۶۱.

و بسوی قوم «ثمود»، برادرشان «صالح» را (فرستادیم) گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبید، سپس به سوی او بازگردید، که پروردگارم (به بندگان خود) نزدیک، و اجابت کننده (خواسته‌های آنها) است! »
وذا النون اذ ذهب مغـضبـا فظن ان لن نقدر علیه فنـادی فی الظـلمـت ان لا الـه الا انت سبحـنک انی کنت من الظــلمین• فاستجبنا له ونجینـه من الغم وکذلک ننجی المؤمنین.

[۶۴] انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۷.

[۶۵] انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۸.

> و ذا النون [۶۸] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت و چنین می‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت (اما موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها (ی متراکم) صدا زد: « (خداوندا! ) جز تو معبودی نیست! منزهی تو! من از ستمکاران بودم! » • ما دعای او را به اجابت رساندیم و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم و این گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم!

یونس علیه‌السّلام هر چند که تصریح به خواسته خود نکرد، و تنها به مساله توحید و تنزیه خدا، و اعتراف به ظلم خود اکتفاء کرد، لیکن با این کلماتش حال درونی خود را، و موقفی را که در آن قرار گرفته بیان داشت، که در معنا درخواست نجات و عاقبت را می‌رساند، خدا هم درخواست او را اجابت نموده، از اندوه و غمی که به وی روی آورده بود نجاتش بداد.

[۶۶] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۴، ص۴۴۵.

توجه به حقانیت معاد

پذیرش توحید، راهی برای توجه و پی بردن به حقانیت معاد است.
قل هل من شرکائکم من یبدؤا الخلق ثم یعیده قل الله یبدؤا الخلق ثم یعیده فانی تؤفکون.

[۶۷] یونس/سوره۱۰، آیه۳۴.

بگو: «آیا هیچ یک از معبودهای شما، آفرینش را ایجاد می‌کند و سپس بازمی گرداند؟! » بگو: «تنها خدا آفرینش را ایجاد کرده، سپس بازمی گرداند با این حال، چرا از حق روی گردان می‌شوید؟! »
گر چه مشرکان به معاد (معاد جسمانی) عقیده نداشتند ولی همین اندازه که معتقد بودند آغاز آفرینش از خدا است برای پذیرش معاد کافی است چرا که هر کس آغاز را انجام داده قادر به اعاده آن نیز هست بنا بر این اعتقاد به مبدء با کمی دقت معاد را اثبات می‌کند.
و از اینجا روشن می‌شود که چرا به جای مشرکان، پیامبر ص اعتراف به این واقعیت می‌کند، زیرا گر چه ایمان به معاد از لوازم ایمان به مبدء است، اما چون آنها توجه به این ملازمه نداشتند، طرز تعبیر عوض شده و پیامبر ص به جای آنها اعتراف می‌کند.

[۶۸] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۸، ص۲۸۲.

قالوا اءذا متنا وکنا ترابـا وعظـمـا اءنا لمبعوثون• لقد وعدنا نحن وءاباؤنا هـذا من قبل ان هـذا الا اسـطیر الاولین• قل لمن الارض ومن فیها ان کنتم تعلمون• سیقولون لله قل افلا تذکرون.

[۶۹] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۲ – ۸۵.

آنها گفتند: «آیا هنگامی که مردیم و خاک و استخوانهایی (پوسیده) شدیم، آیا بار دیگر برانگیخته خواهیم شد؟! • این وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده این فقط افسانه‌ های پیشینیان است! » • بگو: «زمین و کسانی که در آن هستند از آن کیست، اگر شما می‌دانید؟! » • بزودی (در پاسخ تو) می‌گویند: «همه از آن خداست! » بگو: «آیا متذکر نمی‌شوید؟! »
از آیات قرآن به خوبی بر می‌آید که بیشترین مخالفت منکران معاد روی مساله معاد جسمانی و تعجب از باز گشت انسان خاک شده به زندگی و حیات بوده است، لذا بسیاری از آیات معاد روی مساله قدرت خداوند تکیه می‌کند، و نمونه‌های آن را در عالم هستی شرح می‌دهد، تا تعجب آنها از مساله حیات بعد از مرگ زائل گردد.
در آیات مورد بحث نیز همین مساله از سه راه تعقیب شده، نخست قدرت او را در مورد زمین و زمینیان، و سپس آسمانها و عرش عظیم، و سر انجام قدرت او بر تدبیر و اداره عالم آفرینش، و به این ترتیب هر سه مصداق هایی از یک مفهومند.
این احتمال نیز وجود دارد که هر یک از این سه بحث اشاره به یکی از نقطه نظرهای منکران معاد باشد، می‌گوید:
اگر انکار شما به خاطر آن است که انسانهای پوسیده و خاک شده از قلمرو مالکیت خداوند بیرون می‌روند این اشتباه است چرا که شما خودتان خدا را مالک زمین و زمینیان می‌دانید.
و اگر به خاطر این است که می‌گوئید زنده شدن مردگان نیاز به پروردگار قادری دارد شما که خودتان خدا را پروردگار آسمانها و عرش می‌خوانید.
و اگر این انکار به خاطر آن است که در تدبیر عالم بعد از حیات مجدد مردگان ایراد دارید، آن هم بیجا است، زیرا قدرت او را در تدبیر این عالم هستی و پناه دادن به همه موجودات پذیرفته‌اید، به این ترتیب جایی برای انکار شما باقی نمی‌ماند.
هماهنگ بودن پاسخ کفار در سه مورد (سیقولون لله) تفسیر اول را تقویت می‌کند.

[۷۰] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۴، ص۲۹۸.

توکل

توحید، مایه توکل و توجه انسان به مشیت و قدرت خدا است.
لـکنا هو الله ربی ولا اشرک بربی احدا• ولولا اذ دخلت جنتک قلت ما شاء الله لا قوه الا بالله ان ترن انا اقل منک مالا وولدا.

[۷۱] کهف/سوره۱۸، آیه۳۸.

[۷۲] کهف/سوره۱۸، آیه۳۹.

ولی من کسی هستم که «الله» پروردگار من است و هیچ کس را شریک پروردگارم قرار نمی‌دهم! • چرا هنگامی که وارد باغت شدی، نگفتی این نعمتی است که خدا خواسته است؟! قوت (و نیرویی) جز از ناحیه خدا نیست! و اگر می‌بینی من از نظر مال و فرزند از تو کمترم (مطلب مهمی نیست)!
ولـئن سالتهم من خلق السمـوت والارض لیقولن الله قل افرءیتم ما تدعون من دون الله ان ارادنی الله بضر هل هن کـشفـت ضره او ارادنی برحمه هل هن ممسکـت رحمته قل حسبی الله علیه یتوکل المتوکلون.

[۷۳] زمر/سوره۳۹، آیه۳۸.

و اگر از آنها بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده؟» حتما می‌گویند: «خدا! » بگو: «آیا هیچ درباره معبودانی که غیر از خدا می‌خوانید اندیشه می‌کنید که اگر خدا زیانی برای من بخواهد، آیا آنها می‌توانند گزند او را برطرف سازند؟! و یا اگر رحمتی برای من بخواهد، آیا آنها می‌توانند جلو رحمت او را بگیرند؟! » بگو: «خدا مرا کافی است و همه متوکلان تنها بر او توکل می‌کنند! »
این سخن که مشرکان خالقیت آسمان و زمین را مخصوص خداوند می‌دانستند کرارا در آیات قرآن آمده است.
این امر نشان می‌دهد که مطلب نزد آنها کاملا مسلم بوده است، و این خود بهترین سندی است بر ابطال شرک چرا که” توحید خالقیت و مالکیت و ربوبیت” عالم هستی خود بهترین دلیل بر” توحید عبودیت ” است، و نتیجه آن توکل بر ذات پاک خدا و چشم بر گرفتن از غیر او است.

[۷۴] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۴۷۲.

ثمربخشی اعمال

توحید، ملاک به ثمر نشستن اعمال خوب است….. ولو اشرکوا لحبط عنهم ما کانوا یعملون.

[۷۵] انعام/سوره۶، آیه۸۸.

این، هدایت خداست که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایی می‌کند! و اگر آنها مشرک شوند، اعمال (نیکی) که انجام داده‌اند، نابود می‌گردد (و نتیجه‌ای از آن نمی‌گیرند).
برداشت از مفهوم آیه است که وقتی شرک، مایه حبط عمل می‌شود، اعمال نیک در سایه توحید به ثمر می‌رسد.
یکی از خصوصیات هدایت الهی این است که ضلالت در آن راه نداشته و هیچ وقت سالک را به ضلالت نمی‌کشاند. خصوصیت دیگر آن این است که وقتی برای انسان باقی می‌ماند که شکرش بجا آورده شود، و گر نه از چنگ انسان می‌رود، و آدمی دچار ضلالت می‌گردد. آری، خدا وقتی این هدایت را به کسی روزی کرد چنین نیست که دیگر خودش در آن سلطنت، و دخل و تصرفی نداشته باشد، چون عطایای خدا- بر خلاف عطایای ما- نعمت مورد عطا را از تحت ملکیت و سلطنت خدا بیرون نمی‌کند. پس اینطور نیست که هدایت بعد از اینکه به دست ما آمد برای ما باقی مانده و خلاصه مال ما باشد، چه اینکه شکرش را بجا بیاوریم و چه نیاوریم. بلکه باقی ماندنش موقوف بر این است که به لوازم توحید و عبودیت عمل شود، و لذا در آخر آیه مورد بحث فرمود: ” و لو اشرکوا لحبط عنهم ما کانوا یعملون”. و اگر از کفران نعمت هدایت تعبیر به خصوص شرک کرده برای این است که زمینه گفتار، مساله توحید می‌باشد

[۷۶] ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۷، ص۳۴۶.

ما کان للمشرکین ان یعمروا مسـجد الله شـهدین علی انفسهم بالکفر اولـئک حبطت اعمــلهم وفی النار هم خــلدون.

[۷۷] توبه/سوره۹، آیه۱۷.

مشرکان حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند در حالی که به کفر خویش گواهی می‌دهند! آنها اعمالشان نابود (و بی ارزش) شده و در آتش (دوزخ)، جاودانه خواهند ماند
ولقد اوحی الیک والی الذین من قبلک لـئن اشرکت لیحبطن عملک ولتکونن من الخـسرین• بل الله فاعبد..

[۷۸] زمر/سوره۳۹، آیه۶۵.

[۷۹] زمر/سوره۳۹، آیه۶۶.

به تو و همه پیامبران پیشین وحی شده که اگر مشرک شوی، تمام اعمالت تباه می‌شود و از زیانکاران خواهی بود! • بلکه تنها خداوند را عبادت کن و از شکرگزاران باش.
شرک دو پیامد خطرناک دارد حتی در مورد پیامبران الهی اگر به فرض محال مشرک شوند.
نخست مساله حبط اعمال است، و دوم گرفتار خسران و زیان زندگی شدن.
اما” حبط اعمال” به معنی محو آثار و پاداش عمل به خاطر شرک است چرا که شرط قبولی اعمال اعتقاد به اصل

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.