پاورپوینت کامل نشانه‌های بلوغ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نشانه‌های بلوغ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نشانه‌های بلوغ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نشانه‌های بلوغ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

علائم بلوغ

بلوغ آغاز مرحله‌ای طبیعی در زندگی کودک است که در آن، با پیدایی و شکوفایی غریزه جنسی و پدید آمدن برخی دگرگونی‌های جسمی و روانی و رشد عقلی و ادراکی، به مرتبه مردان و زنان نایل می‌شود.
اهمیت بلوغ در فقه به آن است که نقطه آغاز شمول تکالیف و بسیاری از حقوق و احکام شرعی نسبت به هر فرد مسلمان شمرده می‌شود. در فقه پنج علامت اصلی برای بلوغ ذکر شده که از این میان فقها سه علامت را میان دختر و پسر مشترک دانسته‌اند، که در ادامه به آنها می‌پردازیم.

فهرست مندرجات

۱ – تعریف بلوغ
۲ – نشانه‌ها اصلی
۳ – احتلام
۳.۱ – آیات قرآن
۳.۱.۱ – آیه اول
۳.۱.۲ – آیه دوم
۳.۱.۳ – آیه سوم
۳.۲ – روایات
۳.۲.۱ – دسته‌ی اوّل
۳.۲.۲ – دسته‌ی دوّم
۳.۲.۳ – دسته‌ی سوم
۳.۲.۴ – دسته‌ی چهارم
۳.۳ – مباحث مطرح شده در ذیل علامت اوّل
۴ – انبات
۴.۱ – ادّله انبات
۵ – سن خاص
۵.۱ – دیدگاه اهل‌سنت
۵.۲ – دیدگاه امامیه
۵.۳ – سن بلوغ پسران
۵.۳.۱ – ادلّه فقهی
۵.۴ – سن بلوغ دختران
۵.۴.۱ – ادلّه فقهی
۵.۴.۲ – دیدگاه‌های دیگر
۵.۵ – رفع تعارضات
۶ – علامت چهارم و پنجم در بلوغ دختران
۷ – علائم دیگر
۸ – پانویس
۹ – منبع

تعریف بلوغ

بلوغ در لغت به معانی وصول به چیزی، رسیدن به مراد، رسیدن یا نزدیک شدن به پایان مقصد (مکان، زمان یا امری دیگر)، کامل شدن و پختن میوه و رسیدن کودک به سنّ رشد به‌کار رفته است.

[۱] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «بلغ».

[۲] ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ذیل «بلغ».

[۳] فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ذیل «بلغ».

[۴] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ذیل «بلغ».

[۵] فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ج۱، ص۶۱.

[۶] طریحی فخرالدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۲۴۳.

[۷] عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، ج۱، ص۳۷۳.

[۸] حسن حسن‌زاده‌آملی، محمدتقی جعفری‌تبریزی، لویس معلوف، فرهنگ بزرگ جامع نوین، ج۱، ص۱۵۲.

و امّا در اصطلاح، این حکم در بین فقها مسلّم و اجماعی است که رفع حجر از کودک با بلوغ تحقّق می‌یابد. به‌تعبیری دیگر، پایان محجوریت کودک، رسیدن به حدّ بلوغ است. ولی در تعریف آن تنها به ذکر علائم بلوغ اکتفا کرده و معنایی غیر از معنای لغوی برای آن ذکر ننموده‌اند.

[۹] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقها، ج۱۴، ص۱۸۵.

[۱۰] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۹، ص۲۳۷.

[۱۱] فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، التنقیح الرائع، ج۲، ص۱۷۹.

[۱۲] فخرالمحققین، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد، ج۱، ص۲۴۴.

[۱۳] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۴، ص۱۴۰.

در اصطلاح عام، بلوغ آغاز مرحله‌ای طبیعی در زندگی کودک است که در آن، با پیدایی و شکوفایی غریزه جنسی و پدید آمدن برخی دگرگونی‌های جسمی و روانی و رشد عقلی و ادراکی، به مرتبه مردان و زنان نایل می‌شود.

[۱۴] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «بلغ».

[۱۵] ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ذیل «بلغ».

[۱۶] فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ذیل «بلغ».

[۱۷] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ذیل «بلغ».

[۱۸] طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، ذیل «بلغ»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.

[۱۹] فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ذیل «بلغ»، بیروت (بی تا).

[۲۰] مهریزی، مهدی، ج۱، ص۸۴ـ۸۵و ص۱۲۹-۱۳۰،بلوغ دختران: مجموعه مقالات، قم ۱۳۷۶ ش.

نشانه‌ها اصلی

در فقه پنج علامت اصلی برای بلوغ ذکر شده که از این میان فقها سه علامت را میان دختر و پسر مشترک دانسته‌اند:
۱. احتلام.
۲. رویش موی خشن بر عورت که مشترک بین پسران و دختران می‌باشد.
۳. رسیدن دختران به سن نه سالگی و پسران به سن پانزده سالگی.
برخی از فقیهان در مورد دختران دو علامت، رؤیت خون حیض و حامله شدن را نیز اضافه نموده‌اند.

[۲۱] شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۲، ص۲۸۲.

[۲۲] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقها، ج۱۴، ص۱۸۶.

[۲۳] علامه حلی، حسن بن یوسف، ارشاد الاذهان، ج۱، ص۳۹۵.

البته برخی دیگر این دو را دلیل سبق بلوغ می‌دانند.

[۲۴] محقق حلّی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۲، ص۸۵.

به هر صورت فقها در مورد سه علامت اوّل اتفاق‌نظر دارند.

[۲۵] محقق کرکی، علی ‌بن حسین، جامع المقاصد، ج۵، ص۱۸۰-۱۸۲.

[۲۶] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۲، ص۱۳.

[۲۷] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه، (کتاب المضاربه)، ص۲۷۵.

اموری که ذکر شد در حقوق مدنی و جزا نیز از علائم بلوغ دانسته شده است.

[۲۸] امامی، سیدحسن، حقوق مدنی، ج۵، ص۲۴۴.

[۲۹] جعفری لنگرودی، محمد‌جعفر، ترمینولوژی حقوق جزای اسلامی، ص۴۱.

احتلام

احتلام به معنی خروج منی (آب لزجی که مبدا خلقت انسان است) علامت بلوغ در مرد و زن است. با توجه به تعابیر آیات

[۳۰] نور/سوره۲۴، آیه۵۸.

[۳۱] نور/سوره۲۴، آیه۵۹.

و احادیث

[۳۲] زحیلی، وهبه مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۶، ص۴۴۷۳.

[۳۳] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، ج۱، ص۴۲۴۶، قم ۱۴۰۹۱۴۱۲.

[۳۴] مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۶۱ ۱۶۵، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

این حکم در بین فقها مورد اتّفاق است و کسی مخالفت ننموده است.

[۳۵] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقها، ج۱۴، ص۱۹۰.

[۳۶] ابن زهره حلی، حمزه بن علی، غنیه النزوع، ج۱، ص۲۵۱.

[۳۷] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۴، ص۱۴۲-۱۴۳.

[۳۸] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۹، ص۲۳۸.

[۳۹] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه، (کتاب الحجر)، ص۲۸۰.

و تمامی فقها احتلام (یا اِنزال) را، چه در خواب چه در بیداری، نشانه (اَماره) بلوغ شمرده‌اند.

[۴۰] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۲، ص۲۸۲، ج ۲، چاپ محمد تقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.

[۴۱] نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۲۶، ص۱۰.

[۴۲] بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره، ج۲۰، ص۳۴۵، قم ۱۳۶۳۱۳۶۷ ش.

[۴۳] فقیه، یوسف، الاحوال الشخصیه فی فقه اهل البیت (ع)، ج۱، ص۱۶، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.

[۴۴] زحیلی، وهبه مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۶، ص۴۴۷۲.

[۴۵] ابن قدامه، عبدالله بن أحمد، المغنی، ج۴، ص۵۱۳، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

[۴۶] جزیری، عبدالرحمن، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۲، ص۳۱۴.

هرچند درباره برخی جزئیات و شرایط آن‌ اختلاف‌نظر دارند، برای مثال در فقه امامی و شافعی این علامت باید در سنی حاصل شود که عادتاً ممکن باشد.

[۴۷] نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۲۶، ص۱۳.

[۴۸] زحیلی، وهبه مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۶، ص۴۴۷۳.

[۴۹] جزیری، عبدالرحمن، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۲، ص۳۱۵.

همچنین معدودی از فقهای عامه و شیعه درباره نشانه بودنِ احتلام برای بلوغ دختر تردید کرده‌اند.

[۵۰] نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۲۶، ص۱۴-۱۵.

[۵۱] سبحانی، جعفر، البلوغ والتلیه رساله فی تأثیرالزمان و المکان الی استنباط الاحکام، ج۱، ص۱۷، قم ۱۴۱۸.

در هرحال، احتلام تنها نشانه بلوغ است که در قرآن به وضوح ذکر شده است.

[۵۲] سبحانی، جعفر، البلوغ والتلیه رساله فی تأثیرالزمان و المکان الی استنباط الاحکام، ج۱، ص۱۵، قم ۱۴۱۸.

آیات قرآن

ادلّه فقهی علامت بودن احتلام آیات قرآن و روایات است که در ادامه بیان می‌کنیم:

آیه اول

«وَاِذَا بَلَغَ الاَطفَالُ مِنکُمُ الحُلُمَ فَلیسْتَاْذِنُوا کَمَا استَاذَنَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ لَکُم آیَاتِهِ؛

[۵۳] نور/سوره۲۴، آیه۵۹.

آن‌گاه که اطفال شما به حدّ بلوغ و احتلام رسیدند، باید مانند سایر بالغین، با اجازه (بر پدر و مادر) وارد شوند. خداوند آیات خود را برای شما این‌گونه بیان می‌کند.»

آن‌چه شخص در خواب می‌بیند «حُلُم» نامیده می‌شود

[۵۴] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۱۴۵.

که جمع آن احلام است و احتلام درک لذّت در خواب را گویند.

[۵۵] طریحی فخرالدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۵۶۶.

«حُلُم الصبی» به معنی بالغ شدن طفل است.

[۵۶] فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۱۴۸.

این کلمه در آیه شریفه کنایه از استعداد و توانمند بودن برای خروج منی است مطلقاً، خواه از زن باشد یا مرد، خواه در خواب باشد یا بیداری به‌طوری که اگر شخص اراده کرد با عمل زناشویی و یا استمنا، از خود منی خارج سازد، بتواند. در این صورت خروج منی شرط وجوب غسل است.

[۵۷] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۴، ص۱۴۳.

[۵۸] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۱۱.

[۵۹] سبحانی، جعفر، الرسائل الفقهیه، ج۱، ص۲۱ـ۲۲.

در آیه‌ی قبل خداوند فرمان داده باید کودکان غیربالغ در مواقع خلوت، برای ورود بر پدر و مادر از آن‌ها اذن بگیرند.

الف. قبل از نماز صبح «مِن قَبلِ صَلاهِ الفَجرِ»

[۶۰] نور/سوره۲۴، آیه۵۸.

.
ب. وقت استراحت، بعد از نماز ظهر که لباس از تن بیرون می‌آورید. «وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ الظَّهِیرَهِ»

[۶۱] نور/سوره۲۴، آیه۵۸.

.
ج‌. بعد از نماز عشا: که برای خواب به رختخواب می‌روید. «وَ مِن بَعدِ صَلاهِ العِشَاءِ»

[۶۲] نور/سوره۲۴، آیه۵۸.

این سه وقت، هنگام خلوت شماست.

و در این آیه حکم شده که کودکان بعد از احتلام باید همانند دیگر بالغین، همیشه با اجازه وارد شوند. از این رو به خوبی از آن استفاده می‌شود که اطفال بعد از بلوغ با دیگر بالغین در حکم مشترکند و احتلام، علامت بلوغ می‌باشد.

آیه دوم

«وَ ابتَلُوا الیَتَامی حَتَّی اِذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ فَاِن انَستُم مِّنهُم رُشداً؛

[۶۳] نساء/سوره۴، آیه۶.

یتیمان را آزمایش کنید تا هنگامی‌که بالغ شده و تمایل به نکاح پیدا کنند، آن‌گاه اگر آن‌ها را دانا به درک مصالح زندگانی خود یافتید، اموالشان را در اختیارشان قرار دهید.»

(بَلَغُوا النِّکاحَ)، یعنی به حدّی برسند که قادر بر مجامعت و انزال منی باشند و استعداد آن را داشته باشند. باید دانست مقصود از خروج منی و احتلام، بالفعل نیست.

[۶۴] شیخ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۳، ص۲۸۶.

[۶۵] مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، زبده البیان، ج۱، ص۴۸۰-۴۸۱.

[۶۶] سیوری، مقداد بن عبدالله، کنز العرفان، ج۲، ص۱۰۲.

[۶۷] قمی، میرزاابوالقاسم، غنایم الایام، ج۵، ص۲۷۰.

[۶۸] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج۴، ص۱۴۳.

آیت‌الله فاضل لنکرانی در این‌باره می‌نویسد: «مقصود از فرموده‌ی خداوند متعال: «حَتَّی اِذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ» استعداد خروج منی است، در خواب باشد یا بیداری، با آمیزش باشد یا با غیر آن، و شاید این‌که فقها، حامله شدن دختران را دلیل بر سبق بلوغ آنان دانسته‌اند، به این‌جهت باشد که در این صورت معلوم می‌گردد پیش‌تر منی از آن‌ها خارج شده است».

[۶۹] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه، (کتاب الحجر)، ص۲۸۲.

خلاصه آن‌که در این آیه، حکم جواز دفع مال به ایتام و دخالت آن‌ها در اموال خود، معلّق بر بلوغ نکاح شده است و معنی آن چنان‌که مفسّرین ذکر نموده‌اند، استعداد و توان نکاح و قدرت بر انزال می‌باشد و معلوم است استعداد انزال، مستلزم وقوع آن در خارج نیست. بنابراین ممکن است شخص، بالغ باشد، هرچند به دلیل عدم خروج منی از او، لازم نباشد غسل نماید.

[۷۰] طباطبایی مجاهد، سیدمحمد، المناهل، ص۸۷.

آیه سوم

«وَ لَا تَقرَبُوا مَالَ الیَتِیمِ اِلاّ بِالَّتی هِیَ اَحسَنُ حَتَّی یَبلُغَ اَشُدَّهُ؛

[۷۱] انعام/سوره۶، آیه۱۵۲.

هرگز به مال یتیم نزدیک نشوید، مگر به‌گونه‌ای که بهتر است تا به حدّ بلوغ و رشد برسد.»

[۷۲] راوندی، قطب‌الدین، فقه القرآن، ج۲، ص۳۰۸.

جمله‌ی «یَبلُغَ اَشُدَّهُ» کنایه از رسیدن به حدّ احتلام و بلوغ است و این‌گونه معنی می‌شود: تا زمانی‌که یتیم بالغ شود و حجر و صغر از او مرتفع گردد.

[۷۳] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، ج۱۰، ص۳۵۴.

بنابراین در این آیه نیز حکم (جواز دخالت در اموال ایتام و طرف معامله قرار گرفتن آنها) معلّق بر احتلام گردیده و معلوم می‌شود احتلام علامت بلوغ است. بعضی از آیات و روایات شاهد این برداشت است، مانند آیه شریفه: «ثُمَّ نُخرِجُکُم طِفلاً ثُمَّ لِتَبلُغُوا اَشُدَّکُم»

[۷۴] حج/سوره۲۲، آیه۵.

این آیه دلالت دارد که بلوغ اشد به معنی خروج از طفولیت و دخول در مرحله‌ی احتلام است.

هم‌چنین عبدالله بن سنان در روایت معتبر، از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که فرموده است: در جلسه‌ای حاضر بودم، شخصی از پدرم سؤال کرد، چه زمان امور یتیم به خودش واگذار می‌شود و می‌تواند سرنوشت خود را به دست گیرد؟ قالَ: «حَتّی یَبلُغَ اَشُدَّهُ» آن‌گاه که بالغ شود. سؤال کرد، چه زمان بالغ می‌گردد؟ قالَ: «اِحتِلامُهُ»

[۷۵] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۴۱۲، باب ۲، من ابواب احکام الحجر، ح۵.

هر زمان محتلم شود.

برخی دیگر از فقیهان معتقدند «حَتّی یَبلُغَ اَشُدَّهُ» به معنی کمال قوای عقلی و حسّی است، یعنی برای سپردن امور به غیربالغ، علاوه بر بلوغ جنسی، رسیدن به حدّ بلوغ فکری و عقلانی نیز لازم است.

[۷۶] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج۳، ص۱۴۱.

مؤید این تفسیر آیه‌ی دیگری است که می‌فرماید: «ثُمَّ یُخرِجُکُم طِفلاً ثُمَّ لِتَبلُغُوا اَشُدَّکُم ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً؛

[۷۷] غافر/سوره۴۰، آیه۶۷.

در مراحل خلقت، خداوند شما را از رحم مادر، طفل بیرون آورد تا این‌که به سن رشد و کمال برسید و در مرحله‌ی بعد، پیری سالخورده شوید.»

در این آیه به سه مرحله از مراحل حیات انسان اشاره شده است: مرحله‌ی طفولیت و کودکی، مرحله‌ی اشّد و بلوغ، و مرحله‌ی شیخوخت و پیری. هم‌چنین آیه دلالت دارد بر این‌که بلوغ امری است تدریجی، و برای آن مراتبی از قوّت و شدّت است. و شارع اوّلین مرتبه‌ی آن را موضوع احکام قرار داده است، یعنی بلوغ اشد که با کمال انسان در قوای جسمانی و روحانی تحقّق می‌یابد.

در آیاتی که ذکر شد به سه بلوغ اشاره شده و یا به تعبیری دقیق‌تر، واژه‌ی بلوغ با سه تعبیر توصیف و مشخص گردیده است: بلوغ حُلُم، بلوغ نکاح و بلوغ اشد.

روایات

روایات بسیاری در حدّ استفاضه بلکه متواتره، بر این نظریه که احتلام علامت بلوغ است، دلالت دارد. ما این‌ها را به چند دسته تقسیم و در هر مورد به‌عنوان نمونه فقط یک روایت ذکر می‌نماییم:

دسته‌ی اوّل

روایاتی است که دلالت دارد، کودک بعد از احتلام از حالت یتیمی و صغر خارج و به مرحله‌ی مرد و یا زن بودن می‌رسد.

در روایت صحیحه، هشام از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که فرمود: «انقطَاعُ یُتمِ الیَتِیمِ بِالاحتِلَامِ…» مرحله‌ی یتیمی کودک و نیاز داشتن به سرپرست، با احتلام او پایان می‌یابد و همان زمان وقت بلوغ اوست. اگر محتلم شود و به رشد عقلی نرسد و سفیه و یا کودک باشد، باید ولی او اموالش را نگهدارد و در اختیارش قرار ندهد.

[۷۸] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۴۰۹، باب ۱، من ابواب الحجر، ح۱.

دسته‌ی دوّم

روایاتی است که دلالت دارد وجوب نماز و روزه، بر احتلام معلّق شده است. در روایت موثّق، عمار ساباطی می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السّلام) سؤال کردم: چه زمان بر کودک نماز واجب می‌شود؟ فقال: «اِذَا اَتَی عَلَیهِ ثَلَاثَ عَشَرهَ سَنَهً فان اْحتَلَمَ قَبلَ ذَلِکَ فَقَد وَجَبَت عَلَیهِ الصَّلاهُ…»

[۷۹] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۵، باب ۴، من ابواب مقدمه العبادات، ح۱۲.

آن‌گاه که سیزده ساله شود و اگر قبل از آن محتلم شود نماز بر او واجب می‌گردد. و در مورد روزه فرمود: «عَلی الصَّبِیِّ اِذَا اِحَتلَم الصِّیامٌ…»

[۸۰] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۲۳۶، باب ۲۹، من ابواب الصوم، ح۷.

بر کودک آن‌گاه که محتلم شود، روزه واجب می‌شود.

دسته‌ی سوم

روایاتی است که می‌گوید بر زن واجب نیست موی سر خود را از کودکی که محتلم نشده است، بپوشاند. در روایت صحیح احمد بن محمد بن ابی‌نصر، از امام رضا (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که فرموده‌اند: «یُؤخَذُ الغُلامُ بالصَّلاهِ و هُوَ اِبْنُ سَبِع سِنِینَ، وَ لا تُغَّطِّی المَراهُ شَعرَهَا مِنهُ حَتَّی یَحتَلِمَ».

[۸۱] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۲۲۹، باب ۱۲۶، من ابواب مقدمات النکاح، ح۳.

کودک از سن هفت سالگی به انجام نماز ترغیب و در ترک آن نکوهش می‌شود (تا در وقت تکلیف به نماز خواندن عادت نماید) و لازم نیست زن موهای خود را از کودک تا زمانی‌که محتلم نشده، بپوشاند.

دسته‌ی چهارم

روایاتی است که دلالت دارد بعد از احتلام کودک، حدود الهی به‌طور کامل بر وی جاری و مشمول تکالیف می‌گردد. حدیث معروف «رفع قلم» که شیعه

[۸۲] شیخ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۵، ص۲۷۱.

[۸۳] مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۹۴.

و سنّی

[۸۴] بیهقی، احمد بن حسین، سنن الکبری، ج۸، ص۴۶۰، ح۱۷۲۱۱.

[۸۵] بیهقی، احمد بن حسین، سنن الکبری، ج۱۰، ص۲۷۲، ح۲۰۶۰۷.

از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کرده‌اند، بر همین معنی دلالت دارد.

هم‌چنین شیخ کلینی در اصول کافی با سند صحیح از حمران نقل نموده است که گفت: از امام باقر (علیه‌السّلام) سؤال کردم چه زمان کودک به‌طور کامل مشمول اجرای حدود می‌شود؟ قال: «اذا خَرَجَ عَنهُ الیُتمُ وَ ادرَکَ» آن‌گاه که از حالت یتیمی (و این‌که نیاز به سرپرست داشته باشد) خارج شده و دارای ادراک گردد. سؤال نمودم: آیا برای این مرتبه علامتی است که بتوان آن را شناخت؟ فقال: «اِذَا احتَلمَ»

[۸۶] شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۷، ص۱۹۷، باب حدّ الغلام و الجاریه ح۱.

[۸۷] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۳، باب ۴، من ابواب مقدمه العبادات، ح۲.

علامت آن احتلام است.

مباحث مطرح شده در ذیل علامت اوّل

فقیهان در مباحث فقه استدلالی در ذیل علامت اوّلِ بلوغ به ذکر مباحث دقیق تخصّصی در این زمینه پرداخته‌اند که به فهرست مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌گردد:

۱. مقصود از علامت بودن خروج منی، استعداد خروج و قدرت بر انزال است.

[۸۸] حسینی عاملی، سیدجواد، مفتاح الکرامه (طبع قدیم)، ج۵، ص۲۳۷.

[۸۹] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۱۱۱۲.

[۹۰] طباطبایی مجاهد، سیدمحمد، المناهل، ص۸۷-۸۸.

۲. شرط نیست که خروج منی همراه با درک لذّت و شهوت باشد، بلکه به هر صورت خارج شود علامت بلوغ است.

[۹۱] علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشرعیه، ج۲، ص۵۳۴.

[۹۲] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقها، ج۱۴، ص۱۹۱.

[۹۳] علامه حلی، حسن بن یوسف، ارشاد الاذهان، ج۱، ص۳۹۵.

۳. شرط نیست که منی با جهش و جستن خارج شود.

[۹۴] محقق حلّی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۲، ص۸۴.

[۹۵] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۲، ص۱۳۳-۱۳۴.

[۹۶] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، ج۶، ص۲۴۷.

[۹۷] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۳، ص۸-۹.

[۹۸] محقق حلّی، جعفر بن حسن، المختصر النافع، ص۲۳۱.

۴. اگر منی استعداد خلقت به حسب نوع انسان‌ها داشته باشد (هر چند در بعضی اشخاص و در بعضی احوال این‌گونه نباشد) می‌تواند علامت قرار گیرد.

[۹۹] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۴، ص۱۴۳.

[۱۰۰] محقق کرکی، علی ‌بن حسین، جامع المقاصد، ج۵، ص۱۸۱.

[۱۰۱] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۱۲.

[۱۰۲] علامه حلی، حسن بن یوسف، ارشاد الاذهان، ج۱، ص۳۹۵.

[۱۰۳] طباطبایی مجاهد، سیدمحمد، المناهل، ص۸۷.

۵. خروج منی از موضع معتاد باید صورت پذیرد.

[۱۰۴] فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، التنقیح الرائع، ج۱، ص۶۶.

[۱۰۵] خوانساری، سیداحمد، جامع المدارک، ج۳، ص۳۶۲.

[۱۰۶] محقق کرکی، علی ‌بن حسین، جامع المقاصد، ج۵، ص۱۸۱.

[۱۰۷] طباطبایی مجاهد، سیدمحمد، المناهل، ص۸۷.

[۱۰۸] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۴، ص۱۴۲.

۶. مشهور در بین فقها این است که این علامت (خروج منّی) اختصاص به مردان ندارد، بلکه مشترک بین زنان و مردان می‌باشد.

[۱۰۹] شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۲، ص۲۸۲.

[۱۱۰] ابن‌ ادریس حلّی، محمد بن منصور، السرائر، ج۱، ص۳۶۷.

[۱۱۱] محقق حلّی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۲، ص۷۴.

[۱۱۲] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۲، ص۱۳.

[۱۱۳] مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده و البرهان، ج۹، ص۱۸۵.

در روایت صحیح، محمد بن اسماعیل بن بزیع می‌گوید: از امام رضا (علیه‌السّلام) سؤال کردم، مردی با زن خود در غیر فرج مجامعت می‌نماید و از زن آب خارج می‌شود، آیا غسل بر او واجب است؟ فرمودند: بله.

[۱۱۴] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۸۶، باب ۷، من ابواب الجنابه، ح۳.

در روایت صحیح دیگری از امام صادق (علیه‌السّلام) سؤال شده، اگر زن در خواب ببیند با او مجامعت شده است، حکمش چیست؟ قال: «ان اَنزَلت فَعَلَیهَا الغُسلُ و اِن لَم تُنزِلَ فَلِیسَ عَلَیهَا الغُسلُ».

[۱۱۵] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۸۷، باب ۷، من ابواب الجنابه، ح۵.

اگر انزال شود غسل بر او واجب می‌گردد، در غیر این صورت چیزی بر او نیست.

انبات

نشانه دیگر بلوغ، اِنبات یعنی بر آمدن موی خشن بر شرمگاه (موی زهار) است که فقهای شیعه و اهل‌سنت، جز حنفیان، به استناد احادیث متعدد بدان قایل‌اند.

[۱۱۶] ابن قدامه، عبدالله بن أحمد، المغنی، ج۹، ص۳۱۰-۳۱۱.

[۱۱۷] جزیری، عبدالرحمن، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۲، ص۳۱۴.

[۱۱۸] زحیلی، وهبه مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۶، ص۴۴۷۴.

[۱۱۹] نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۲۶، ص۵ ۶.

[۱۲۰] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۲، ص۲۸۲ ۲۸۳، ج ۲، چاپ محمد تقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.

[۱۲۱] بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره، ج۲۰، ص۳۴۶.

[۱۲۲] شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج۲، ص۱۴۴، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

برخی فقها، از جمله شافعی، در یکی از دو نظر خود، این نشانه را خاصّ مشرکان دانسته‌اند، ولی این نظر در فقه شیعه و نیز نزد بیش‌تر فقهای عامه پذیرفته نشده است.

[۱۲۳] نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۲۶، ص۵.

[۱۲۴] قدامه، عبدالله بن أحمد، المغنی، ج۹، ص۳۱۱.

[۱۲۵] نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۲۶، ص۵۶.

[۱۲۶] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۲، ص۲۸۳، ج ۲، چاپ محمد تقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.

[۱۲۷] بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره، ج۲۰، ص۳۴۷.

[۱۲۸] فقیه، یوسف، الاحوال الشخصیه فی فقه اهل البیت (ع)، ج۱، ص۱۶، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.

فقیهان بر این حکم اتفاق‌نظر دارند که رویش موی خشن (زبر) بر عورت زن و مرد، نشانه‌ی بلوغ آن‌ها است.

[۱۲۹] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقها، ج۱۴، ص۱۸۶.

[۱۳۰] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۲، ص۱۳۳.

[۱۳۱] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۶، ص۱۵۸.

[۱۳۲] شیخ انصاری، مرتضی، سلسله تالیفات (کتاب الصوم)، ص۲۰۷.

ادّله انبات

ادّله این مساله چنین است:
۱. برخی در این حکم ادّعای اجماع نموده‌اند.

[۱۳۳] مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده و البرهان، ج۹، ص۱۸۷.

[۱۳۴] قمی، میرزاابوالقاسم، غنایم الایام، ج۱، ص۶۴.

[۱۳۵] بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضره، ج۲۰، ص۳۴۶.

[۱۳۶] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۴، ص۱۴۱.

[۱۳۷] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۹، ص۲۳۷.

۲. این علامت مورد قبول عقلا است، یکی از بزرگان در این زمینه می‌نویسد: «علامت بودن انبات، نیاز به تعبّد شرعی ندارد، بلکه از علایمی است که نزد عقلا مورد قبول است و موجب اطمینان برای تحقّق بلوغ می‌باشد و چون شارع آن را نفی ننموده است، از نظر شرعی نیز حجّت و دلیل قرار می‌گیرد. البتّه باید رویش مو به‌طور طبیعی و به مقتضای سن اشخاص باشد نه با دارو و درمان».

[۱۳۸] خوانساری، سیداحمد، جامع المدارک، ج۳، ص۳۶۳.

۳. امام باقر (علیه‌السّلام) در حدیثی می‌فرماید: اگر کودک پانزده ساله شود، یا در صورت و یا عورت او پیش از پانزده سالگی، موی زبر بروید، بالغ می‌گردد.

[۱۳۹] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۲۷۸، باب ۶، من ابواب عقد النکاح و اولیاء العقد، ح۹.

آن حضرت در حدیث دیگری می‌فرماید: «وَ الغُلامُ لا یَجُوزُ امرُهُ فِی الشِّراءِ و البَیعِ وَ لا یَخرُجُ مِنَ الیُتمِ حَتَّی یَبلُغَ خَمسَهَ عَشَرَهَ سَنَهً او یَحتَلِمَ او یُشعِرَ اَویُنبِتَ قَبلَ ذَلِک».

[۱۴۰] شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۷، ص۱۹۸، باب حد الغلام و الجاریه، ح۱.

دخالت کودک در امر خرید و فروش جایز نیست و از حالت یتیمی (نیاز به سرپرست داشتن) خارج نمی‌گردد، مگر این‌که پانزده ساله شود یا محتلم گردد یا بر صورت یا عورت او قبل از پانزده سالگی موی زبر پیدا شود. از این روایت استفاده می‌شود رویش موی زبر، قبل از پانزده سالگی علامت بلوغ است.
بسیاری از فقها به صراحت اعلام نموده‌اند، این علامت (رویش موی زبر بر عورت) مشترک بین زنان و مردان است و اختصاص به مردان ندارد.

[۱۴۱] علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشرعیه، ج۲، ص۵۳۴.

[۱۴۲] ابن‌ ادریس حلّی، محمد بن منصور، السرائر، ص۳۶۷.

[۱۴۳] محقق کرکی، علی ‌بن حسین، جامع المقاصد، ج۵، ص۱۸۰.

[۱۴۴] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۹، ص۲۴۰.

برخی معتقدند، رویش موی زبر فی نفسه بلوغ است،

[۱۴۵] شیخ طوسی، محمد بن حسن، النهایه، ص۶۱۱.

[۱۴۶] ابن‌ ادریس حلّی، محمد بن منصور، السرائر، ج۱، ص۳۶۷.

[۱۴۷] حلی، یحیی بن سعید، الجامع الشرایع، ص۱۵۳.

[۱۴۸] حلی، یحیی بن سعید، الجامع الشرایع، ص۳۶۰.

[۱۴۹] فاضل آبی، حسن بن ابی‌طالب، کشف الرموز، ج۱، ص۵۵۲.

نه علامت آن. ولی نظر مشهور این است که علامت است.

[۱۵۰] بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضره، ج۲۰، ص۳۴۶.

[۱۵۱] علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشرعیه، ج۲، ص۵۳۵.

[۱۵۲] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۴، ص۱۴۱.

[۱۵۳] محقق کرکی، علی ‌بن حسین، جامع المقاصد، ج۵، ص۱۸۰.

زیرا به‌تدریج حاصل می‌شود، در حالی‌که بلوغ این‌گونه نیست. به علاوه ابتدای زمان رویش معلوم نیست.

[۱۵۴] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب المضاربه و الحجر)، ص۲۸۰.

برای مردان، رویش موی زبر در صورت و لب نیز علامت بلوغ است.

[۱۵۵] شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۳۶۵.

[۱۵۶] علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشرعیه، ج۲، ص۵۳۵.

[۱۵۷] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۹، ص۲۳۸.

[۱۵۸] بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضره، ج۲۰، ص۳۴۶.

سن خاص

نشانه دیگر بلوغ در فقه، رسیدن کودک به سن معینی است که به استناد احادیث معلوم شده است. به موجب این احادیث، هرگاه تا رسیدن کودک به سن مزبور هیچ‌یک از دیگر امارات شرعی بلوغ تحقّق نیافته باشد، سن یاد شده زمان بلوغ کودک محسوب خواهد شد.

[۱۵۹] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، ج۱، ص۴۳، قم ۱۴۰۹۱۴۱۲.

[۱۶۰] بروجردی، حسین، جامع احادیث الشیعه، ج۱، ص۳۵۰، قم ۱۳۹۹.

[۱۶۱] بروجردی، حسین، جامع احادیث الشیعه، ج۱، ص۳۵۳، قم ۱۳۹۹.

[۱۶۲] بروجردی، حسین، جامع احادیث الشیعه، ج۱، ص۳۵۵، قم ۱۳۹۹.

[۱۶۳] زرقاء، مصطفی احمد، المدخل الفقهی العام، ج۱، ص۷۷۸، دمشق ۱۳۸۷/۱۹۶۸.

دیدگاه اهل‌سنت

در مذهب شافعی و حنبلی سن بلوغ در دختر و پسر اتمام پانزده سال و در مذهب مالکی اتمام هفده یا هجده سالگی است، هر چند از مالک و فقهایی دیگر نقل شده که اصولاً سن را نشانه بلوغ نمی‌دانسته‌اند.

[۱۶۴] طوسی، محمد بن حسن، کتاب الخلاف، ج۳، ص۲۸۳، قم ۱۴۰۷۱۴۱۱.

[۱۶۵] ابن قدامه، عبدالله بن أحمد، المغنی، ج۴، ص۳۴۶.

ابوحنیفه سن بلوغ را در دختران هفده و در پسران هفده یا هجده می‌داند، ولی سایر حنفیان سن بلوغ را در د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.