پاورپوینت کامل نسبیت عدالت ۶۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نسبیت عدالت ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نسبیت عدالت ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نسبیت عدالت ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل نسبیت عدالت ۶۳ اسلاید در PowerPoint

احتیاجات فردی و اجتماعی بشر بر دو قسم است، بعضی ثابت و بعضی متغیر است.

فهرست مندرجات

۱ – بررسی نظریات درباره احتیاجات بشر
۲ – نظریه جاهل‌ها درباره احتیاجات بشر
۳ – معنی نسبیت
۴ – دوری و نزدیکی یکی از موارد امور نسبی
۵ – به کرسی نشستن حرف جاهلین با نسبین عدالت
۶ – تعریف عدالت
۷ – عدالت به معنای مساوات
۸ – اشکال در هم‌معنا بودن عدالت و مساوات
۹ – رد کردن اشکال ذکر شده درباره معنای عدالت
۱۰ – هم معنا بودن عدالت و مساوات خلاف عدالت و عین ظلم
۱۱ – پاسخ به یک شبهه
۱۲ – اختلاف میان زن و مرد تدبیر بزرگی در خلقت
۱۳ – معنی دیگر عدالت
۱۴ – فهرست منابع
۱۵ – پانویس
۱۶ – منبع

بررسی نظریات درباره احتیاجات بشر

ما در این زمینه باید در دو جبهه بجنگیم و با دو دسته طرف هستیم. یک دسته کسانی هستند که به احتیاجات متغیر اعتقاد ندارند و همه احتیاجات بشر را در تمام زمان‌ها ثابت فرض می‌کنند که ما نام آنان را جامدها می‌گذاریم. دسته دیگر افرادی هستند که ما آنان را جاهل می‌گوئیم. اینها همه چیز را تغییر پذیر می‌دانند. بنا به فرض جامدها، در مقتضیات زمان، چیزی که باید وضع خودش را به تبع زمان تغییر بدهد وجود ندارد. و طبق نظر جاهل‌ها هیچ چیزی در عالم وجود ندارد که در همه زمان‌ها یکنواخت و ثابت باشد.

نظریه جاهل‌ها درباره احتیاجات بشر

طبقه جاهل‌ها دو فرضیه نیمه فلسفی دارند. (چون در میان دانشمندان این حرف‌ها وجود دارد ما پیشاپیش آن‌ها را عنوان می‌کنیم تا مسلمانان متوجه باشند و قبل از آن‌که افراد جاهل آن‌ها را عنوان بکنند جواب آماده داشته باشند.) دو فرضیه است که اگر کسی آن‌ها را بپذیرد، باید حرف جاهل‌ها را بپذیرد که هیچ اصل ثابتی وجود ندارد. این دو فرضیه یکی ” نسبیت اخلاق ” است و دیگری ” پاورپوینت کامل نسبیت عدالت ۶۳ اسلاید در PowerPoint “. اخلاق مربوط به حالت شخص و نظام دادن به غرائز شخصی است. عدالت مربوط به نظام اجتماعی است. فرضیه نسبیت اخلاق می‌گوید هیچ اخلاق ثابتی نمی‌تواند وجود داشته باشد، پس هیچ مکتب اخلاقی نمی‌تواند همیشه برای بشر برقرار باشد. فرضیه پاورپوینت کامل نسبیت عدالت ۶۳ اسلاید در PowerPoint می‌گوید عدالت یک امر نسبی است، بنابراین عدالت هیچ مکتبی نمی‌تواند برای همیشه برقرار باشد.

معنی نسبیت

بعضی از امور را نسبی می‌گویند و آن، اموری است، صفتی یا حالتی است که آن را با مقایسه با یک شی ء معین می‌شود به چیزی نسبت داد. مثلا بزرگی و کوچکی از امور نسبی است. اگر از شما بپرسند بزرگی چقدر است و کوچکی چقدر، آیا می‌توانید حدی برای آن معین بکنید؟ یک وقت شما می‌گوئید من امروز یک گوسفند بزرگی دیدم، خیلی هم مبالغه می‌کنید، می گوئید به اندازه یک گوساله بود. گوسفند که یک حد متوسطی دارد اگر به اندازه یک گوساله یکساله باشد خیلی بزرگ جلوه می‌کند. اما شما اگر شتری را ببینید به اندازه یک گاو، می گوئید چه شتر کوچکی است! گوسفند در حد گوساله اگر باشد می‌گوئید بزرگ است ولی شتر اگر در حد گاو باشد می‌گوئید کوچک است. چطور است که یک شی ء در حد گوساله بزرگ است و شی ء دیگر در حد گاو، کوچک با آن‌که گاو از گوساله بزرگتر است؟

دوری و نزدیکی یکی از موارد امور نسبی

دوری و نزدیکی نیز از امور نسبی است. یک وقت می‌گوئید خانه ما مثلا نیروی هوائی است. می گویند خانه شما چقدر دور است! یک وقت هم می‌گویند قم نزدیک تهران است. اگر با مقیاس فاصله شهرها اندازه بگیرند قم نزدیک تهران است. اگر با مقیاس فاصله شهرها اندازه بگیرند قم را نزدیک فرض می‌کنند، اما اگر به مقیاس فاصله خانه‌ها حساب بکنند، از اینجا تا نیروی هوائی دور است. اینست که می‌گوئیم دوری و نزدیکی یک امر نسبی است یعنی نمی‌شود‌ به‌طور کلی گفت دوری فلان مقدار است و نزدیکی فلان مقدار، بلکه باید گفت دوری و نزدیکی نسبت به چیست و در چه مقیاسی است. این امور را که به نسبت‌ها فرق می‌کنند، امور نسبی می‌گویند و‌ به‌طور کلی نمی‌شود روی آن‌ها حکم کرد یعنی تا دو شی ء را مقایسه نکنند و با مقیاس معینی اندازه نگیرند، نمی‌شود روی این مفاهیم حکم کرد. ولی بعضی از امور، مطلق است. البته برخی این مطلب را انکار می‌کنند و می‌گویند امر مطلق وجود ندارد که این هم حرف غلطی است. در هر حال بعضی از امور، امور مطلق است مثل اعداد و همچنین مقادیر. آیا عدد بیست نسبت به اشیاء فرق می‌کند؟ یعنی اگر بگوئید بیست گردو یا بگوئید بیست ستاره، اینها در عدد با هم فرق می‌کند؟

نه، عدد آن‌ها یکی است، از لحاظ کمیت با هم فرقی ندارند. مقادیر نیز همینطور است. حتی درباره زمان هم اینطور است. مقادیر مطلق است. مثلا پارچه را با متر می‌سنجند. اگر مقدار پارچه را معین بکنند مثلا بگویند ۱/۸۰ متر و یا بگویند آدم طولش ۱/ ۸۰ متر است، در اینجا ۱/ ۸۰ نسبت به همه جا و همه کس فرق نمی‌کند، در صورتی که در بزرگی و کوچکی، اینها خیلی فرق می‌کرد. معلوم شد که بعضی امور نسبی هستند و بعضی دیگر مطلق. راجع به خیلی از امور این بحث پیش آمده است که آیا نسبی هستند یا مطلق؟ از جمله در باب خود علم، خود حقیقت. آیا حقیقت نسبی است یا مطلق؟ آیا علم نسبی است یا مطلق؟ حال می‌خواهیم ببینیم آیا عدالت نسبی است یا مطلق؟

به کرسی نشستن حرف جاهلین با نسبین عدالت

اگر عدالت نسبی باشد آن وقت حرف آن جاهلها به کرسی می‌نشیند که عدالت نسبی است، در نتیجه در هر جامعه ای یک جور است، در هر زمان هم یک جور است، پس عدالت نمی‌تواند یک دستور مطلق داشته باشد و بنابراین هیچ مکتبی نمی‌تواند یک دستور مطلق بدهد و بگوید این عدالت است و باید همیشه و همه جا اجرا شود، حداکثر می‌تواند برای زمان و مکان خودش دستور عدالت بدهد. امکان ندارد که عدالت برای همه زمان‌ها و مکان‌ها یکجور بشود، همین طور که امکان ندارد بزرگی و کوچکی برای همه اشیاء یکجور باشد. اگر این حرف درست باشد که عدالت نسبی است، آن وقت حرف آن‌ها درست است. ولی اگر حرف آن‌ها درست نباشد و عدالت مطلق باشد، آن وقت حرف ما درست است.

تعریف عدالت

ما باید عدالت را تعریف بکنیم که عدالت چیست؟ از روی تعریف آن می‌توانیم بفهمیم که عدالت جزء امور مطلق است یا نسبی؟ عدالت را سه جور می‌شود تعریف کرد. یکی این‌که عدالت یعنی مساوات، چون از ماده عدل است و عدل یعنی برابری. یک معنای عدالت برابری است بلکه اصلا معنا و ریشه اصلی عدالت همان برابری است. در قرآن هم این ماده بعضی جاها معنای برابری می‌دهد، نظیر آن‌جا که می‌فرماید: «ثم الذین کفروا بربهم یعدلون؛ با این همه کافران برای پروردگارشان همتا قرار می‌دهند»

[۱] انعام/سوره۶، آیه۱.

عدالت به معنای مساوات

کفار غیر خدا را با خدا برابر می‌کنند، مساوی قرار می‌دهند. یک وقت هست که ما عدالت را به معنای مساوات و برابری تعریف می‌کنیم. آیا درست است یا نه؟ جواب اینست که تا مقصودمان از مساوات چه باشد؟ مساوات در چه؟ بعضی‌ها عدالت را مساوات تعریف می‌کنند و مساوات را هم این می‌دانند که تمام افراد بشر از لحاظ تمام نعمت‌هائی که داده شده است در یک سطح زندگی بکنند. یعنی معنای مساوات اینست که همه افراد یکجور غذا گیرشان بیاید و همه یکجور ثروت داشته باشند، همه مردم یکجور خانه و مسکن داشته باشند، همه یکجور مرکب داشته باشند، همه مردم از چیزی که آن‌ها موجب سعادت می‌نامند‌ به‌طور مساوی بهره مند شوند، مثلا مال و ثروت یکی از موجبات سعادت است، خانه و زندگی از موجبات سعادت است، و غیره، عدالت یعنی همه مردم از چیزهائی که موجبات سعادت است، برابر داشته باشند. اگر ما عدالت را اینجور معنی بکنیم، درست نیست. این عدالت درست نیست و ظلم است. چرا؟

اشکال در هم‌معنا بودن عدالت و مساوات

اولا اینگونه عدالت امکان پذیر نیست از این نظر که بعضی از موجبات سعادت چیزهائی است که در اختیار ما است و بعضی دیگر در اختیار ما نیست و نمی‌توانیم آن‌ها را برابر بکنیم. برای این‌که موجبات سعادت، همه‌اش ثروت و مرکب و غذا و این نوع چیزها نیست. این‌ها قسمتی از موجبات سعادت است. ارسطو می‌گوید موجبات عادت نه چیز است (یا این‌که از نه چیز بیش‌تر است). سه چیز از موجبات سعادت در بدن است، سه چیز هم در روح انسان است و سه چیز است که در خارج از بدن و روح یعنی خارج از وجود انسان است. آن سه چیز که در بدن انسان است، یکی سلامت است، دیگری قدرت و نیرومندی و سوم جمال و زیبائی بالاخص برای زن . آن سه چیز از موجبات سعادت که در روح انسان است یکی عدالت است، دیگری حکمت و دانش است که آدم دانا و نادان در یک سطح از سعادت نیستند، و سوم شجاعت است. شجاعتی که آن‌ها می‌گویند به معنای زور بازو نیست بلکه به معنی قوت قلب است. اما سه چیزی که در خارج از وجود انسان است که نه در بدن است و نه در روح، یکی مال و ثروت است، دیگر پست و مقام است که انسان یک مقامی در اجتماع داشته باشد و سوم از نظر قبیله و فامیل است، که ارزش این موجبات سعادت همه به یک صورت نیست. پس اگر بخواهیم عدالت را یعنی موجبات سعادت را بالسویه بین مردم تقسیم کنیم در بعضی موارد امکان پذیر نیست. مثلا مال و ثروت و آن چیزهایی را که از مال و ثروت به دست می‌آید می‌توان‌ به‌طور مساوی تقسیم کرد اما همه که اینها نیست. به عنوان مثال آیا پست‌ها را می‌توان بالسویه تقسیم کرد؟ در یک کشور ولو سوسیالیستی مثل اتحاد جماهیر شوروی یا چین مقامهای مختلفی است. بالاخره یک نفر ” مائوتسه تونگ ” یا ” چوئن لای ” خواهد بود، یک نفر است که از نعمت شهرت جهانی بهره مند است، تمام مردم که نمی‌توانند علی السویه دارای مقام‌هائی مساوی باشند. یا این‌که احترام را نمی‌شود علی السویه تقسیم کرد، محبوبیت را نمی‌شود بالسویه قسمت نمود. فرزند داشتن را آیا می‌شود تقسیم کرد؟ نه.

رد کردن اشکال ذکر شده درباره معنای عدالت

این ایراد را می‌توان به گونه ای رد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.