پاورپوینت کامل نسبت روانشناسی و معنویت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نسبت روانشناسی و معنویت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نسبت روانشناسی و معنویت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نسبت روانشناسی و معنویت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
نسبت معنویت و روانشناسی
روانشناسی در ابتدا به موضوع معنویت و عالم ماورا طبیعت توجه داشت، اما در سالهای پایانی قرن نوزدهم موجی از روانشناسی علمی یا روانشناسی منهای معنویت بهوجود آمد. اما با پیشرفت این علم، بخش روحانی انسان و معنویت مجدد مورد توجه قرار گرفت و روانشناسی انسانگرا بهوجود آمد. این دوره بازگشت به معنویت است و اعتقاد دارند بخش عمدهای از روح و روان و زندگی بشر بخش معنوی آن است. توجه روانشناسان انسانگرا یا روانشناسان مکتب سوم به معنویت، زمینهساز بروز و ظهور روانشناسی فراشخصی را بهوجود آورد که بر حالات عرفانی و ارزشهای معنوی تأکیدی تمام دارد. موضوعات دین و روانشناسی مشترک است. موضوع هر دوی آنها انسان و هدف و غایت هر دو سلامت، سعادت و فلاح و رستگاری انسان است.
فهرست مندرجات
۱ – بیان اجمالی محل بحث
۲ – نقطه پیوند روانشناسی و معنویت
۳ – روانشناسی و فلسفه
۴ – تعریف معنویت
۴.۱ – تعریف به مؤلفهها
۵ – تعریف روانشناسی دین
۶ – رابطه معنویت و دین
۶.۱ – مشترکات
۶.۲ – ویژگیهای دین
۶.۳ – ویژگیهای معنویت
۶.۴ – تفاوتها
۶.۴.۱ – عناصر درونی و بیرونی
۶.۴.۲ – گستردگی
۷ – تطور روانشناسی
۷.۱ – روانشناسی پیش علمی
۷.۲ – روانشناسی علمی
۷.۳ – پیدایش مکاتب روانشناسی
۷.۳.۱ – روانشناسی موج دوم
۷.۳.۲ – روانشناسی موج سوم و چهارم
۷.۴ – روانشناسی انسانگرا
۷.۴.۱ – مهمترین عنصر این نگرش
۷.۵ – روانشناسی فراشخصی
۸ – نسبت معنویت و روانشناسی
۸.۱ – اشتراکات
۸.۱.۱ – اهداف مشترک
۸.۱.۱.۱ – کاهش درد و رنج
۸.۱.۱.۲ – رضایت باطن
۸.۱.۲ – موضوع مشرک
۸.۱.۳ – مسائل مشرک
۹ – نتیجهگیری
۱۰ – فهرست منابع
۱۱ – پانویس
۱۲ – منبع
بیان اجمالی محل بحث
روانشناسی دین به بررسی پدیدهی دینداری از منظر روانشناختی میپردازد. عنصر معنویت در دین و جنبشهای نوپدید دینی – معنوی مشترک است. در این پژوهش در پی یافتن سیر تحول علم روانشناسی از منظر توجه به موضوع معنویت و یافتن ارتباط و پاورپوینت کامل نسبت روانشناسی و معنویت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint هستیم. بررسی این ارتباط میتواند راهی برای استفاده از روانشناسی در ارتقا معنویت باز کند و همچنین توجه به موضوع معنویت که از جنبههای مهم انسان است کمک شایانی در علم روانشناسی و رواندرمانی خواهد کرد. در ابتدای این پژوهش به بررسی تعریف معنویت و رابطه معنویت و دین میپردازیم. سپس سیر تاریخی روانشناسی از منظر توجه به معنویت، معرفی روانشناسی انسانگرا و روانشناسی فراشخصی بهعنوان شاخهای از روانشناسی انسانگرا را موردبررسی قرا میدهیم. معنویت بهعنوان گوهر دین و روانشناسی، موضوعات و مسائل مشترک و واحدی دارند. موضوع هر دوی آنها انسان و هدف هر دو سلامت، سعادت و فلاح و رستگاری انسان است. هر دو برای رسیدن به این فلاح و رستگاری دستورالعمل توصیه میکنند. هدف مشترک معنویت و روانشناسی کاهش درد و رنج بشر و رضایت باطنی است.
نقطه پیوند روانشناسی و معنویت
روانشناسی و معنویت از طریق روان به هم پیوند میخورند. بررسی این ارتباط میتواند راهی برای استفاده از روانشناسی در ارتقا معنویت باز نماید و همچنین توجه به موضوع معنویت که از جنبههای مهم انسان است، کمک شایانی در علم روانشناسی و رواندرمانی خواهد کرد. رابطه روانشناسی و معنویت از منظرهای مختلفی میتواند مورد بررسی قرار گیرد. در این مقاله از چند منظر این موضوع را مورد بررسی قرار دادهایم. در تمام تحقیقاتی که درباره معنویت صورت پذیرفته، تعریف واحدی برای معنویت بیان نشده است. در ابتدای این تحقیق به بررسی تعریفهای معنویت میپردازیم، سپس به رابطه دین، عرفان، معنویت و همچنین به بررسی تطور روانشناسی از منظر معنویت خواهیم پرداخت.
روانشناسی و فلسفه
روانشناسی در آغاز بهعنوان بخشی از علم فلسفه بود. بیشتر مطالعات روانشناختی آن دوران، توجه انسان به عالم بالا، روحانی یا ماوراءالطبیعه را در نظر داشته است. در سالهای پایانی قرن نوزدهم موجی از روانشناسی بهوجود آمد که انسان را، مانند ساعتی میپنداشتند که حرکات، روحیات، احساسات و خصایص آن را میتوان مشاهده، تجربه، سنجش و حتی پیشبینی کرد. این دوره را میتوان روانشناسی علمی یا روانشناسی منهای معنویت نامید. بعد از این موج روانشناسی که به موج اول روانشناسی معروف است، موج دوم روانشناسی به نام روانشناسی، روانکاوی (Psychoanolysis) یا روانشناسی، روانپویشی (Psychodynomic Psychology) به وجود آمد. فروید و یونگ از مهمترین دانشمندان این موج به شمار میروند. فروید دیدگاهی منفی نسبت به دین داشت. در مقابل یونگ دین و مذهب را برحسب تجربه و نه بر اساس ایمان و اعتقاد مورد توجه قرار میدهد و دین و معنویت را در تحلیلهای خود گنجانده است. موج سوم را روانشناسی انسانگرا میگویند، این دوره بازگشت به معنویت است و اعتقاد دارند بخش عمدهای از روح و روان و زندگی بشر در بخش معنوی آن خلاصه میشود. این رویکرد از آنجا که نیازها و ارزشهای معنوی را به رسمیت میشناسد، فضای مساعدی برای روانشناسی دین به وجود آورده است. همین توجه روانشناسان انسانگرا یا روانشناسان مکتب سوم روانشخصی از علل اصلی و زمینهساز بروز و ظهور روانشناسی فراشخصی است که بر حالات عرفانی و ارزشهای معنوی تاکیدی تمام دارد.
تعریف معنویت
هنوز اتفاقنظر کامل درباره تعریف معنویت و معنویتگرایی وجود ندارد. معنویت در لغت مصدری جَعلی و از واژه معنوی ساخته شده است. معنوی نیز با افزودن یای نسبت به آن، از واژه معنی که خود مصدر میمی بوده و مفاد آن مقصود و مراد است، مشتق گردیده است. بنابراین، معنوی یعنی منسوب به معنی و در مقابل لفظی است. این کلمه در معانی دیگری ازجمله: «حقیقی، راست، اصلی، ذاتی، مطلق، باطنی و روحانی» نیز بهکار میرود.
تعریف دین دشوار است و تعریف امر معنوی و معنویت از تعریف دین هم دشوارتر. در مقایسه با واژه دین، روانشناسان کمتر کوششی برای تعریف معنویت بهعمل آوردهاند و تردیدی نیست که معنویت مفهومی مبهم است. افزون بر این، معنویتِ خارج از چهارچوب دین معانی زیادی دارد. مترادف با واژه معنویت در زبان انگلیسی واژه (spirituality) استعمال میشود. این واژه خود از اسم (spiritus) کلمهای لاتین به معنای «نَفس و دَمْ» اخذ شده است. این واژه در قرن هیجده و نوزده رو به افول میگذارد، اما در قرن بیستم دوباره در معنای اصلی دینی و عبادی خود بهکار گرفته شد.
دیدوید فونتانا میگوید روح (spirit) به معنای انرژی اعم از جسمی و یا روانی است. واژه (spirit) از ریشه لاتینی (spiritus) به معنای نَفَس (breath) گرفته است و فرهنگ انگلیسی آکسفورد آن را روحبخش یا حیاتی انسان توصیف میکند، که با این عقیده در ارتباط است که خداوند روح زندگی را در آدم – نخستین بشر – دمید.
[۱] فونتانا، دیوید، روانشناسی دین و معنویت، الف ساوار، قم، نشر ادیان، ۱۳۸۵، ص ۳۵-۳۶.
تعریف به مؤلفهها
مصطفی ملکیان معنویت را با مؤلفههایش تعریف میکند و میگوید: معنویت دارای مؤلفههای هشتگانهای است که وقتی همهی آنها باهم جمع شوند، از آن به زندگی معنوی تعبیر میکنیم. این مؤلفهها اموری ذو مراتب هستند، اما درعینحال حضور همه آنها برای معنوی شدن زندگی ضرورت دارد و اگر هرکدام از آنها مفقود شود، نمیتوان زندگی را زندگی معنوی تلقی کرد. نخستین و مهمترین مؤلفهی زندگی معنوی این است که «چه باید بکنم؟» یا «چه کنم؟» و اهمیت هر مسئله دیگری بسته به این است که پاسخ آن مسئله تا چه اندازه در حل «چه بکنم؟» یار و یاور او باشد. مؤلفه دوم معنویت این است که انسان «زندگی اصیل» داشته باشد؛ یعنی ما – فقط و فقط – به میزانی که زندگی اصیل داریم، معنوی هستیم و به هر میزان که زندگی اصیل نداریم از معنویت دوریم. پس مؤلفه دوم معنویت، اصیل بودن زندگی شخص است که در غیر این صورت از آن به «زندگی عاریتی» تعبیر میشود.
طالبی دارابی به بررسی تعریف معنویتگرایی پرداخته است و میگوید: افراد مختلف معنویت را به گونههای مختلفی تعریف میکنند. اگر بخواهیم معنویتگرایی را از نگاه بیرونی (اتیک) بررسی کنیم، میبینیم که برخی در تعریف معنویتگرایی جدید روی یک خصیصه یا مؤلفه اصلی اصرار دارند. برای نمونه خصیصه شفابخشی (Healing) خصیصه معنویت خود (Self Spirituality) خصیصه نوین بودن یا برای عنصری نوین بودن. همچنین برخی معنویتگرایی را با خصیصه (Smorgasbord) «بوفه یا سلفسرویس» تعریف میکنند و مقصودشان این است که در این پدیده هرکسی آزاد است بر اساس سلیقه و طبع خویش ظرف معنوی خود را پر کند. اگر معنویتگرایی را از نگاه درونیان (امیک) بررسی کنیم، میبینیم در سخنان چهرههای معنویتگرا نیز باز ابهام در تعریف معنویت وجود دارد. بر اساس تعریف امیک و اتیک نام نهادن معنویتگرایی بهعنوان یک جنبش چندان قانعکننده نیست، اما معنویتگرایی را میتوان بهمثابه یک گفتمان دستهبندی کرد. گفتمانی که در کنار دو گفتمان علم و گفتمان دین قرار میگیرد و این گفتمان دارای ویژگیهایی است، نظیر: فردگرایانه بودن، تقدم تجربه ذهنی و درونی، کارکردگرایانه بودن، کلنگری، درک روانشناختی از معنویتگرایی، التقاط و امتزاج.
[۲] طالبیدارابی، باقر، جزوه درسی منتشر نشده درس جنبشهای نوپدید دینی و معنوی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۹۳.
عدهای معنویت را کلیتر از دین میدانند و بخشی از کارکرد دین را که مربوط به اینجا و اکنون بودن است را معنویت مینامند. «زندگی معنوی لزوماً به معنای تعلق به یکی از ادیان نهادینه و تاریخی نیست، بلکه به معنای داشتن نگرشی به عالم و آدم است که به انسان آرامش، شادی و امید بدهد».
[۳] ملکیان، مصطفی، سیری در سپهر جان، تهران، نشر نگاه معاصر ، ۱۳۸۰، ص۳۷۶.
تعریف روانشناسی دین
روانشناسی دین به بررسی پدیدهی دینداری از منظر روانشناختی میپردازد و در صدد توصیف و تبیین زمینهها و عوامل دینداری، تجزیه و تحلیل دینداری، سنجش دینداری و بیان آثار و پیامدهای دینداری در حیات فردی و اجتماعی است. به بیان دیگر، روانشناسی دین گسترهای است که به مطالعه باورها و اعمال دینی از دیدگاه روانشناختی میپردازد. در اینجا هدف درک فرآیندهای روانشناختی است که رفتارها و تجارب دینی را تحتتاثیر قرار میدهند.
روانشناسی دین مطالعه علمی درباره مسائل مربوط به دین و دینداری از دیدگاه روانشناختی است. این مسائل هم رفتارهای دینی و هم باورها و ارزشهای دینی را در بر میگیرد. روانشناسی دین با روانشناسی دینی متفاوت است. در روانشناسی دین که رشتهای فرعی روانشناسی است، روانشناسی به منزلهی مبنایی برای ارائه تفسیر از پدیدارهای دینی در نظر گرفته میشود؛ اما در روانشناسی دینی که شاخهای از علم دینی است، باورهای مذهبی به منزلهی اصل و منبع قرار میگیرد و روانشناسی در چهارچوب آن سنت ایمانی جستوجو میشود.
[۴] آذربایجانی، مسعود و سیدمهدی، موسویاصل، درآمدی بر روانشناسی دین، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۵، ص ۹.
دو روند بنیادی در روانشناسی دین یعنی گرایش توصیفی، که رویکرد درون دینی دارد و گرایش تبیینی که از بیرون به دین نگاه میکند، در روانشناسی دین وجود دارد. به دلیل تنوع دیدگاهها در روانشناسی دین، روشهای گوناگونی در این رشته بهکار گرفته شده است. اگر این روشها را به صورت یک طیف در نظر بگیریم، در یک طرف آن روش آزمایشی و در طرف دیگر، روش تاریخی-مردمشناختی است و بقیه روشها در وسط آن قرار میگیرد.
رابطه معنویت و دین
درباره رابطه دین و معنویت چند دیدگاه وجود دارد: دین و معنویت یکی است؛ دین و معنویت رابطه چندانی با همدیگر ندارند؛ معنویت فراگیرتر از دین و قلمرو آن وسیعتر است؛ دین فراگیرتر از معنویت است.
مشترکات
بین دو واژه دین و معنویت رابطه تنگاتنگ و عمیقی وجود دارد، اما این دو تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند. از منظر تاریخی میتوان گفت، ریشه معنویت در دین است. در
بررسی ارتباط میان دین و معنویت یا تمایز دین و معنویت مقولههای زیر مورد توجه قرار گرفتهاند:
ـ هدف مشترک: هدف مشترک دین و معنویت که از منظر آنها تقدس است. یا هدف مشترک آنها رسیدن به آرامش و رضایت باطنی است؛
ـ نهادینهبودن: دین برخلاف معنویت نهادینه و دارای سازمان است، اما معنویتگرایی دارای نهاد خاصی نیست، اما میبینیم که معنویتگرایی نیز بهمرور دارای نهاد خاص خودش شده است؛
ـ محدودیت: دین دارای محدودیتها و چهارچوبهای خاص خود است، اما معنویتگرایی چنین نیست.
ـ سوژه یا آبژهبودن: دین بر محوریت آبژه و معنویت بر محور سوژه است.
ـ مسئولیتپذیری: مسئولیتپذیری در دین بر اساس مسؤلیت دینی است، اما در معنویتگرایی بر اساس اعتقاد شخصی است.
در بررسیهایی که درباره معنویت و دین شده، یک خلط مبحث صورت گرفته است و آن اینکه در اکثر مباحث دین با اعتقادات، اعمال و رفتار دینداران معادل گرفته شده است. اگر دین بر اساس ایمان واقعی و شناخت و معرفتی عمیق صورت گرفته باشد، معنویت جز جدانشدنی چنین دینی است و به تعبیری گوهر و حقیقت دین است.
اگر تقسیمبندی سهگانه دین به شریعت، طریقت و حقیقت را بپذیریم معنویت بیشتر با بخش حقیقت آن ارتباط دارد و این نوع معنویت، معنویت اصیل است. البته معنویتگرایی که امروزه در محافل مطرح است، بسیار وسیعتر از حوزه دینی آن است که در ادامه به آن اشاره خواهد شد. در این قسمت به بررسی شواهد مطالب ارائه شده میپردازیم:
اشنایدر در کتاب معنویت و روانشناسی هدف دین و معنویت را یکی میداند و آن را تقدس مینامد. از دیدگاه او معنویت شامل گرایشهای سنتی، مؤسسهای و گرایشهای غیر الهی بهحساب میآیند که خارج از اعمال و عقاید مؤسسههای سنتی روی میدهد. او میگوید: برخی پیشنهاد کردهاند که دین مؤسسهای، (Institutional) جزمی (Dogmatic) و محدود کننده (Restrictive) است. این در حالی است که معنویت شخصی، (Personal) ذهنی (Subjective) و ارتقا دهنده زندگی (Life enhancing) است. این نوع قطبی کردن درست به نظر نمیرسد. مطالعات تجربی نشان دادهاند که بیشتر مردم تمایل دارند خود را مذهبی و معنوی معرفی کنند. به علاوه دین و معنویت هر دو میتوانند بهشکل اجتماعی یا فردی ابراز شوند و هر دو توان تسریع یا ارتقای سلامت را دارند.
[۵] اشنایدر، سیآر، معنویت و روانشناسی مثبت، ترجمه مهرداد کلانتری، تهران، انتشارات کنکاش، ۱۳۹۰، ص۱۶.
معنویت فرآیندی است که شامل تلاش برای کشف تقدس و تلاش برای حفظ آن بعد از کشفشدن است. افراد میتوانند از راههای بسیاری برای کشف و حفظ تقدس استفاده کنند. راههای معنوی شامل فعالیتهای اجتماعی است که دامنه آن از مؤسسههای سنتی دینی تا گروههای معنوی غیر سنتی شامل برنامهها و انجمنهای گوناگون است؛ بهعنوان نمونه برنامهی دوازده گام و مراکز مراقبه (Meditation) راهها شامل مواردی میشوند، نظیر: نظامهای اعتقادی سازمانیافته رسمی، همانند پروتستانها، کاتولیکها، یهودیان، هندوها، بوداییها و مسلمانان، جنبشهای جدید معنوی همانند ذنگرایان، (Feminist) ستارهپرستان، (Goddess) معنویتهای بومی و جهانبینیهای خردگرایانه. وجه مشترک و هدف نهایی آنها تقدس است. میتوان افراد را بر اساس میزانی معنوی دانست که تلاش میکنند تا آنچه مقدس میدانند، را بیایند، تجربه کنند و با آن ارتباط پیدا کنند.
[۶] اشنایدر، سیآر، معنویت و روانشناسی مثبت، ترجمه مهرداد کلانتری، تهران، انتشارات کنکاش، ۱۳۹۰، ص ۱۶-۱۷.
ویژگیهای دین
بهنظر میرسد دین و معنویت همپوشانی دارند و هر دو شامل اعتقاد به وجودی مقدس میشوند، اما هر یک ویژگیهای خود را دارند. ویژگیهای دین عبارتند از: الهیات، مناسک و آیینها، نهادها و آموزههای اخلاقی و رفتاری.
ویژگیهای معنویت
ویژگیهای معنویت نیز عبارتند از: فردگرایی و تاکید آن بر تجربههای متعالی؛ یعنی اینکه شخص ممکن است عقاید و اعمال خود را با توجه به تجربیات معنوی خویش پرورش دهد. بیشتر مردم معتقدند که معنویت و دین در جنبههای گوناگون با هم در ارتباطند، اما نسبتهای این دو نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
[۷] رستگار، عباسعلی، معنویت در سازمان با رویکرد روانشناختی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۹، ص ۷۷-۷۸.
تفاوتها
هیلاس و همکارانش تمایز دین و معنویت را بر اساس سوژه و آبژه میدانند: تعالیم و آموزههای مسیحیت بیشتر بر سوژه (عناصر بیرونی یک فرد) استوار است، در حالیکه معنویت بیشتر با ابژه (ابعاد درونی انسان) سر و کار دارد. گردش از سوژهها به ابژهها نوعی دروننگری به تکالیف و وظایف و نقشهای انسانی است. در انقلاب معنوی جدید، درونی شدن از زندگی پر از تکالیف و فشارهای بیرونی، به حالتی از تکالیف درونی بدل شده و سمتوسوی به حیات درونی انسان میدهد.
[۸] رستگار، عباسعلی، معنویت در سازمان با رویکرد روانشناختی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۹، ص ۴۸
عناصر درونی و بیرونی
این دیدگاه که دین را بر محوریت آبژه و معنویت را بر محور سوژه میدانند، به نظر اشتباه است. دین هم بر محوریت آبژه و هم بر محوریت سوژه است. اگر دین را دارای سه وجه شریعت، طریقت و حقیقت بدانیم. تمرکز و ویژگی بخش حقیقت آن بر سوژه و محوریت بخش شریعت آن آبژه است. تمایز دین و معنویت بر اساس سوژه و آبژه ناشی از خلط مبحث و معادل دانستن دین با ویژگیهای دیندارانی است که به حقیقت دین نرسیدهاند.
گستردگی
آبراهام مزلو، بین دین نهادینه و معنویت شخصی تمایز قائل میشود. او در کتاب «ادیان، ارزشها و تجارب اوج» میگوید: میخواهم نشان دهم که ارزشهای معنوی معنا و مدلولی طبیعتگرایانه دارند، بدین معنا که در مالکیت انحصاریِ ادیان نهادینه نیستند و برای کسب اعتبار هم نیازی به مفاهیم ماوراء طبیعی ندارند و به خوبی در علم تجربی میگنجند. از اینرو، معنویت مسئولیتی عمومی است که بر دوش همه افراد است. عده نیز معنویت را به معنویت دینی، غیردینی و راز ورزانه تقسیم کردهاند: معنویت دینی، معنویتی است که بر یک سنت خاص دینی استوار است. مقصد و نهایت معنویت و راههای رسیدن به آن، بر مبنایی سنت خاص دینی است و بر یک چهارچوب و سیستم اعتقادی خاص استوار است. معنویت غیردینی دربرگیرنده معنویتهای انسانگرا و طبیعتمحور است. عقاید آنان ممکن است بر مبنای انکار وجود خدا یا وحدت وجود خدا باشد. آموزههای آنان دربرگیرندهی عملگرایی محیطی و اجتماعی است. معنویت راز ورزانه تجربه شخصی افرادی است که ممکن است در غالب شیوهها یا فرقههای فرعی از یک دین، مثل یهودیت، مسیحیت و اسلام باشد، یا مشمول بیشتر معنویتهای شرقی شود.
[۹] رستگار، عباسعلی، معنویت در سازمان با رویکرد روانشناختی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۹، ص ۸۱.
زمانی معنویت جنبهای از دین تلقی میشد، اما اینک به دین به مثابه یکی از راههای معنوی ممکن نگریسته میشود. همچنین زمانی معنویت راهی بهسوی پیوند عمیق با خدا بود، اما متأسفانه اکنون برای بسیاری خداوند دیگر تنها هدف جستوجوی معنوی نیست، بلکه یکی از راههای جستوجوی معنوی و راهی برای پیوند با بسیاری از مفاهیم متعالی است. عدهای معنویت را بر دین ترجیح میدهند؛ زیرا نهادینگی کمتر و گستردگی بیشتری دارد، عدهای نیز امر معنوی یا معنویت را قلب و گوهر دین میدانند یا بالاترین آرمان آن میدانند و عدهای گوهر دین را معنویت فرادینی مینامند: معنویت فرادینی عنوانی است که برخی برای پایان دادن به بسیاری از چالشهای عصر جدید درباره معنویت خلق کردهاند. معنویت فرادینی، نخست دلبسته به سنت دینی خاصی نیست، دوم بر تعامل و تعاطی با معنویتهای دیگر مکاتب و دیگر معنویت ادیان تأکید دارد. معنویت فرادینی، ورای هر نام دینی خاص به دنبال یافتن و تجربه اصول و حقایقی است که در هر دین ارائه میشود.
[۱۰] رستگار، عباسعلی، معنویت در سازمان با رویکرد روانشناختی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۹، ص ۸۲-۸۳.
دیدگاهی نیز وجود دارد که معنویت منهای خدا را معنویت نمینامند: معنویت منهای خدا و جهان غیب وجود ندارد و معنویتگرایی انسان، چه انسان سنتی یا مدرن در جغرافیای معرفت جای ندارد
[۱۱] رودگر، محمد جواد، معنویتگرایی در قرآن، در مجموعه مقالات نقش معنویت در نبرد همتراز، قم، انتشارات زمزم هدایت، ۱۳۸۹، ص ۱۱.
معنویت منهای خدا و گریز از مرکز وجود انسان را نه معنادار میکند و نه قابل وصول و وقوع است؛ زیرا با فطرت انسان ناسازگار و جمعنشدنی است و تناقضی آشکار با حقیقت وجود آدمی دارد.
[۱۲] رودگر، محمد جواد، معنویتگرایی در قرآن، در مجموعه مقالات نقش معنویت در نبرد همتراز، قم، انتشارات زمزم هدایت، ۱۳۸۹، ص ۱۲.
تطور روانشناسی
تطور روانشناسی (از روانشناسی معنویتزدا تا روانشناسی معنویتگرا)
روانشناسی پیش علمی
روانشناسی، همانند سایر علوم در آغاز بهعنوان یک علم شناخته نمیشد و قسمتی از فلسفه بود. در ابتدا یکی از رشتههایی که زیرمجموعه فلسفه قرار داشت، معرفتالنفس یا همان روانشناسی بود. این دوره، به دورهی فلسفی-روانشناسی نام گرفته است. این دوره را روانشناسی پیش علمی نیز میگویند. موضوع مطالعه روانشناسی در دوره پیش از علم نفس یا بهعبارت دیگر علمالنفس بوده است.
[۱۳] رستگار، عباسعلی، معنویت در سازمان با رویکرد روانشناختی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۹، ص ۱۳۷.
بیشتر مطالعات روانشناختی نفس انسان، به عالم بالا، روحانی یا ماورا طبیعت با انسان چند ساحتی را در نظر داشته است.
[۱۴] رستگار، عباسعلی، معنویت در سازمان با رویکرد روانشناختی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۹، ص ۱۴۱.
سالهای پایانی قرن نوزدهم را سالهای پایانی روانشناسی پیش علمی نامیدهاند.
روانشناسی علمی
روانشناسان، مانند اکثر دانشمندان، جهان هستی را بهمثابه ماشین عظیم پیچیدهای میدانستند و انسان را، همانند ساعتی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 