پاورپوینت کامل نزول سوره انسان در شأن اهلبیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نزول سوره انسان در شأن اهلبیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نزول سوره انسان در شأن اهلبیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نزول سوره انسان در شأن اهلبیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
خلقت اهلبیت
با توجه به روایاتی که از یک سو پیرامون خلقت ائمه (علیهمالسّلام) از «نور» وارد شده و از سوی دیگر آیات اوّل سوره الانسان که اشاره به خلقت انسان از نطفه دارد، این سئوال پیش میآید که اگر سوره انسان در رابطه با اهلبیت (علیهمالسّلام) است و در این سوره نیز به خلقت انسانها از طریق نطفه اشاره میکند پس چگونه بعضی از روایات تصریح نمودهاند که اهلبیت (علیهمالسّلام) از نور آفریده شدهاند؟ این مقاله به بررسی این موضوع میپردازد.
فهرست مندرجات
۱ – شان نزول سوره الانسان
۱.۱ – منابع تفسیری اهلسنت
۱.۲ – نمونههائی از متون تفسیری
۱.۲.۱ – سخن حسکانی
۱.۲.۲ – سخن قرطبی
۱.۲.۳ – سخن شوکانی
۲ – از نور آفریده شدن امامان
۲.۱ – نور در قرآن
۲.۱.۱ – منشأ نور
۲.۲ – همانندی نور و امامت
۲.۳ – معنای نور
۲.۳.۱ – معانی دیگر
۳ – مدارک آفرینش اهلبیت از نور
۳.۱ – زیارت جامعه کبیره
۳.۲ – زیارت وارث
۳.۳ – روایت شیخ طوسی
۳.۴ – روایت کلینی
۳.۵ – روایت مجلسی
۳.۵.۱ – روایت دیگر
۳.۶ – روایت بحرانی
۳.۷ – روایت المختصر
۳.۸ – سایر مدارک
۴ – رفع ابهام غلوّ و مبالغه
۴.۱ – هشدار قرآن کریم
۴.۲ – هشدار روایات
۴.۲.۱ – روایتی از امام صادق
۴.۲.۲ – روایتی از امام باقر
۴.۳ – سرّ شگفتی اخبار اهلبیت
۵ – رفع تناقض
۵.۱ – نظر مرحوم کلینی
۵.۲ – سایر نظرات
۶ – نتیجهگیری
۷ – پانویس
۸ – منبع
شان نزول سوره الانسان
ابنعباس میگوید: «حسن و حسین (علیهماالسّلام) بیمار شدند، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با جمعی از یاران به عیادتشان آمدند، و به علی (علیهالسّلام) گفتند: ای ابوالحسن! خوب بود نذری برای شفای فرزندان خود میکردی.
علی (علیهالسّلام) و فاطمه (علیها السّلام) و فضه که خادمه آنها بود نذر کردند که اگر آنها شفا یابند سه روز روزه بگیرند.
چیزی نگذشت که هر دو شفا یافتند، در حالی که از نظر مواد غذائی دست خالی بودند علی (علیهالسّلام) سه من جو قرض نمود، و فاطمه (علیها السّلام) یک سوم آن را آرد کرد، و نان پخت، هنگام افطار سائلی بر در خانه آمد و گفت: «السّلام علیکم اهلبیت محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سلام بر شماای خاندان محمد! مستمندی از مستمندان مسلمین هستم، غذائی به من بدهید».
آنها همگی مسکین را بر خود مقدم داشتند، و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند.
روز دوم را همچنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتی که غذائی را آماده کرده بودند (همان نان جوین) یتیمی بر در خانه آمد آن روز نیز ایثار کردند و غذای خود را به او دادند (بار دیگر با آب افطار کردند و روز بعد را نیز روزه گرفتند).
در سومین روز، اسیری به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد. این بار نیز سهم غذای خود را به او دادند هنگامی که صبح شد علی (علیهالسّلام) دست حسن و حسین (علیهماالسّلام) را گرفته بود و خدمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمدند هنگامی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آنها را مشاهده کرد دید از شدت گرسنگی میلرزند! فرمود: این حالی را که در شما میبینم برای من بسیار گران است، سپس برخاست و با آنها حرکت کرد هنگامی که وارد خانه فاطمه (علیها السّلام) شد دید در محراب عبادت ایستاده، در حالی که از شدت گرسنگی شکم او به پشت چسبیده، و چشمهایش به گودی نشسته، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ناراحت شد در همین هنگام جبرئیل نازل گشت و گفتای محمّد! این سوره را بگیر، خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت میگوید، سپس سوره «هل اتی» را بر او خواند».
منابع تفسیری اهلسنت
در این رابطه میتوان به کتابهای تفسیر شیعه و سنّی مراجعه نمود.
[۱] مقاتل بن سلیمان (۱۵۰ ه.ق)، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۳، ص۴۲۸.
[۲] حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله (قرن ۵ ه.ق)، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۰۷.
[۳] ثعلبی، احمد بن محمد (۴۲۷ ه.ق)، تفسیر الثعلبی، ج۱۰، ص۹۸.
[۴] ابواللیث سمرقندی (۳۸۳ ه.ق)، تفسیر السمرقندی، ج۳، ص۵۰۴.
[۵] سمعانی، ابوالمظفر (۴۸۹ ه.ق)، تفسیر السمعانی، ج۶، ص۱۱۶.
[۶] زمخشری، محمود بن عمر (۵۳۸ ه.ق)، الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الاقاویل جار الله، ج۴، ص۱۹۷.
[۷] فخر رازی، محمد بن عمر (۶۰۶ ه.ق)، تفسیر الرازی، ج۳۰، ص۲۴۴.
[۸] قرطبی، محمد بن احمد (۶۷۱ ه.ق)، تفسیر القرطبی، ج۱۹، ص۱۳۱.
[۹] بیضاوی، ناصرالدین (۶۸۲ ه.ق)، تفسیر البیضاوی، ج۵، ص۴۲۸.
[۱۰] آلوسی، شهابالدین (۱۲۷۰ ه.ق)، تفسیر الآلوسی، ج۲۹، ص۱۵۷.
به این ترتیب این روایت از روایاتی است که در میان اهلسنت نیز مشهور بلکه متواتر است.
نمونههائی از متون تفسیری
به عنوان نمونه به متن بعضی از تفاسیر فوق از اهلسنت اشاره میکنیم:
سخن حسکانی
حاکم حسکانی از علمای بزرگ اهلسنت که در قرن پنجم میزیسته مینویسد:
عن ابن عباس فی قوله تعالی: (ویطعمون الطعام علی حبه) (مسکینا ویتیما واسیرا، انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء ولا شکورا، انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا) الآیات (قال: ) نزلت فی علی ابن ابیطالب اطعم عشاءه وافطر علی القراح
از ابنعبّاس در باره آیه شریفه: «و یطعمون اطعام… روایت شده که این آیه در حقّ (امیر المؤمنین) علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) نازل شده است که افطار خود را به دیگران انفاق نمود و با دلی غمگین (از غصه و ماتم تنگدستی دیگران) افطار نمود.
[۱۱] حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله (قرن ۵ ه.ق)، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۰۶.
سخن قرطبی
قرطبی در تفسیر خود مینویسد:
فنزلت: «ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا ویتیما واسیرا» ذکره الثعلبی. وقال اهل التفسیر: نزلت فی علی وفاطمه رضی الله عنهما وجاریه لهما اسمها فضه.
اهل تفسیر گفتهاند: آیه «و یطعمون الطعام… در شان (امیرالمؤمنین) علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) و (حضرت) فاطمه (سلاماللهعلیها) و خادمه آنها به نام فضّه نازل شده است.
[۱۲] قرطبی، محمد بن احمد (۶۷۱ ه.ق)، تفسیر القرطبی، ج۱۹، ص۱۳۰.
سخن شوکانی
شوکانی در فتح القدیر آورده است:
واخرج ابن مردویه عن ابن عباس فی قوله (ویطعمون الطعام) الآیه قال: نزلت هذه الآیه فی علی بن ابیطالب وفاطمه بنت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وسلم
ابنمردویه از ابن عبّاس در باره آیه شریفه «و یطعمون الطعام» روایت نموده است: این آیه درباره (امیرالمؤمنین) علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) و (حضرت) فاطمه (سلاماللهعلیها) دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل گردیده است.
[۱۳] شوکانی، محمد بن علی (۱۲۵۵ ه.ق)، فتح القدیر، ج۵، ص۴۲۱.
از نور آفریده شدن امامان
آیا امامان از نور آفریده شدهاند؟ در ادامه به بررسی این موضوع میپردازیم.
نور در قرآن
در بعضی از آیات قرآن کریم وقتی سخن از «نور» آمده در روایات اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسّلام) به ائمه (علیهمالسّلام) تفسیر شده است مانند: روایاتی که در کتاب اصول کافی، جلد اوّل، صفحه ۱۹۱ به بعد در بابی مستقل تحت عنوان «باب انّ الائمه (علیهمالسّلام) نورالله عزّوجلّ» آمده:
به عنوان نمونه به چند روایت با اسناد صحیح از این باب اشاره میکنیم:
منشأ نور
روایتی صحیحه در اصول کافی از شیخ کلینی آمده:
«اَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَسْبَاطٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ ابیاَیُّوبَ عَنْ ابیخَالِدٍ الْکَابُلِیِّ قَالَ سَاَلْتُ اَبَا جَعْفَرٍ (علیهالسّلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی اَنْزَلْنا
[۱۴] تغابن/سوره۶۴، آیه۸.
فَقَالَ یَا اَبَا خَالِدٍ النُّورُ وَ اللَّهِ الْاَئِمَّهُ (علیهالسّلام) یَا اَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْاِمَامِ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ اَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِیئَهِ بِالنَّهَارِ وَ هُمُ الَّذِینَ یُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَحْجُبُ اللَّهُ نُورَهُمْ عَمَّنْ یَشَاءُ فَتُظْلَمُ قُلُوبُهُمْ وَ یَغْشَاهُمْ بِهَا»
ابوخالد کابلی گوید: از امام باقر (علیهالسّلام) در باره قول خدای تعالی
[۱۵] تغابن/سوره۶۴، آیه۸.
«به خدا و رسولش و نوری که فرستادیم ایمان آورید» پرسیدم فرمود: ای ابا خالد به خدا قسم مقصود از نور ائمه (علیهمالسّلام) است. ای ابا خالد! نور امام در دل مؤمنان، از نور خورشید تابان در روز روشنتر است و ایشانند که دلهای مؤمنین را منور کنند و خدا از هر که خواهد نور ایشان را پنهان دارد پس دل آنها تاریک گردد و در ظلمت رود.
[۱۶] کلینی، محمد بن یعقوب (۳۲۹ ه.ق)، اصول کافی، ج۱، ص۱۹۵، ح ۴ باب ان الائمه نور الله عزّوجلّ.
همانندی نور و امامت
روایت صحیحهای دیگر از اصول کافی:
«اَحْمَدُ بْنُ اِدْرِیسَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ ابیالْحَسَنِ (علیهالسّلام) قَالَ سَاَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِاَفْواهِهِمْ
[۱۷] صف/سوره۶۱، آیه۸.
قَالَ یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا وَلَایَهَ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیهالسّلام) بِاَفْوَاهِهِمْ قُلْتُ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ
[۱۸] صف/سوره۶۱، آیه۸.
قَالَ یَقُولُ وَ اللَّهُ مُتِمُّ الْاِمَامَهِ وَ الْاِمَامَهُ هِیَ النُّورُ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی اَنْزَلْنا
[۱۹] تغابن/سوره۶۴، آیه۸.
قَالَ النُّورُ هُوَ الْاِمَامُ»
محمد بن فضیل گوید از حضرت ابوالحسن (علیهالسّلام) راجع به قول خدای تعالی
[۲۰] صف/سوره۶۱، آیه۸.
«میخواهند نور خدا را با پف دهان خود خاموش کنند» پرسیدم، فرمود: یعنی میخواهند ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را با پف دهانشان خاموش کنند، گفتم سپس خدای تعالی فرماید: «و خدا کامل کننده نور خویش است» فرمود: یعنی و خدا کامل کننده امامت است و امامت همان نور است و همانست که خدای (عزّوجلّ) فرماید «به خدا و رسولش و نوری که فرو فرستادهایم ایمان آورید» مقصود از نور همان امام است.
[۲۱] کلینی، محمد بن یعقوب (۳۲۹ ه.ق)، اصول کافی، ج۱، ص۱۹۵، ح ۶، باب ان الائمه نور الله عزّوجلّ.
معنای نور
شیخ کلینی در روایت صحیحهای دیگر آورده است:
«عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْاَصَمِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ الْهَمْدَانِیِّ قَالَ قَالَ ابوعَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ
[۲۲] نور/سوره۲۴، آیه۳۵.
فَاطِمَهُ (سلاماللهعلیها) فِیها مِصْباحٌ
[۲۳] نور/سوره۲۴، آیه۳۵.
الْحَسَنُ الْمِصْباحُ فِی زُجاجَهٍ
[۲۴] نور/سوره۲۴، آیه۳۵.
الْحُسَیْنُ الزُّجاجَهُ کَاَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ
[۲۵] نور/سوره۲۴، آیه۳۵.
فَاطِمَهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ بَیْنَ نِسَاءِ اَهْلِ الدُّنْیَا یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبارَکَهٍ
[۲۶] نور/سوره۲۴، آیه۳۵.
اِبْرَاهِیمُ (علیهالسّلام) زَیْتُونَهٍ لا شَرْقِیَّهٍ وَ لا غَرْبِیَّهٍ
[۲۷] نور/سوره۲۴، آیه۳۵.
لَا یَهُودِیَّهٍ وَ لَا نَصْرَانِیَّهٍ یَکادُ زَیْتُها یُضِی ءُ
[۲۸] نور/سوره۲۴، آیه۳۵.
یَکَادُ الْعِلْمُ یَنْفَجِرُ بِهَا وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی نُورٍ
[۲۹] نور/سوره۲۴، آیه۳۵.
اِمَامٌ مِنْهَا بَعْدَ اِمَامٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ
[۳۰] نور/سوره۲۴، آیه۳۵.
یَهْدِی اللَّهُ لِلْاَئِمَّهِ مَنْ یَشَاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْاَمْثالَ لِلنَّاسِ
[۳۱] نور/سوره۲۴، آیه۳۵۵.
قُلْتُ اَوْ کَظُلُماتٍ
[۳۲] نور/سوره۲۴، آیه۴۰.
قَالَ الْاَوَّلُ وَ صَاحِبُهُ یَغْشاهُ مَوْجٌ
[۳۳] نور/سوره۲۴، آیه۴۰.
الثَّالِثُ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ
[۳۴] نور/سوره۲۴، آیه۴۰.
ظُلُمَاتٌ الثَّانِی بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ
[۳۵] نور/سوره۲۴، آیه۴۰.
مُعَاوِیَهُ وَ فِتَنُ بَنِی اُمَیَّهَ اِذا اَخْرَجَ یَدَهُ
[۳۶] نور/سوره۲۴، آیه۴۰.
الْمُؤْمِنُ فِی ظُلْمَهِ فِتْنَتِهِمْ لَمْ یَکَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً
[۳۷] نور/سوره۲۴، آیه۴۰.
اِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَهَ (سلاماللهعلیها) فَما لَهُ مِنْ نُورٍ
[۳۸] نور/سوره۲۴، آیه۴۰.
اِمَامٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ قَالَ فِی قَوْلِهِ یَسْعی نُورُهُمْ بَیْنَ اَیْدِیهِمْ وَ بِاَیْمانِهِمْ
[۳۹] حدید/سوره۵۷، آیه۱۲.
اَئِمَّهُ الْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ تَسْعَی بَیْنَ یَدَیِ الْمُؤْمِنِینَ وَ بِاَیْمَانِهِمْ حَتَّی یُنْزِلُوهُمْ مَنَازِلَ اَهْلِ الْجَنَّهِ»
صالح بن سهل همدانی گوید امام صادق (علیهالسّلام) راجع به قول خدای تعالی
[۴۰] نور/سوره۲۴، آیه۳۵.
در تاویل آن چنین فرمود: «خدا نور آسمانها و زمین است، حکایت نور او چون فانوسی است» آن فانوس فاطمه (علیهاالسّلام) است «که در آن فانوس چراغیست» آن چراغ حسن است «چراغ در آبگینه است» آبگینه حسین است «آبگینه مانند اختر درخشانی است» آن اختر درخشان فاطمه است در میان زنان جهان «از درخت پر برکتی برافروزد» آن درخت حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) است «درخت زیتونی است نه خاوری و نه باختری» نه یهودی و نه نصرانی «که نزدیکست روغنش برافروزد» نزدیکست علم از آن بجوشد «اگر چه آتشی به او نرسد، نوریست روی نوری» از فاطمه امامی پس از امامی آید «خدا هر که را خواهد به نور خود رهبری کند» هر که را خدا خواهد به امامان رهبری کند «و خدا برای مردم مثلها میزند» همدانی گوید: عرض کردم: (تاویل این کلمات را بفرمائید) «یا مانند تاریکیها» فرمود: اولی و رفیقش باشند «موجی او را فرا گرفت» سومی است روی آن موجی بود، «اینها ظلماتی است» آن موج دومی است «که برخی زیر برخی متراکمند» معاویه و فتنههای بنیامیه است «چون کسی دستش را بیرون کند نزدیک نیست که آن را ببیند» حال مؤمن است در تاریکی فتنه بنیامیه (فجایع بنیامیه بر مؤمنین احاطه کند و آنها را سرگردان نماید) «و کسی که خدا برای او نوری مقرر نفرموده یعنی امامی از اولاد فاطمه (علیهاالسّلام) ندارد «هیچ نوری برای او نباشد» روز قیامت امامی نداشته باشد، و در باره قول خدای تعالی
[۴۱] حدید/سوره۵۷، آیه۱۲.
«نور آنها از پیش رو و طرف راست میشتابد» فرمود: روز قیامت ائمه مؤمنین از پیش رو و طرف راست مؤمنین میشتابند تا ایشان را به منازل اهل بهشت وارد سازند.
[۴۲] کلینی، محمد بن یعقوب (۳۲۹ ه.ق)، اصول کافی، ج۱، ص۱۹۵، ح ۵، باب ان الائمه نور الله عزّوجلّ.
معانی دیگر
البته در آیاتی دیگر از قرآن کریم «نور» به معانی دیگری غیر از اهلبیت (علیهمالسّلام) نیز تفسیر شده است مثل این موارد:
۱ – «القرآن المجید»:
[۴۳] مائده/سوره۵، آیه۱۵.
۲ – «الایمان»:
[۴۴] بقره/سوره۲، آیه۲۵۷.
۳ – «الهدایه الالهیه»:
[۴۵] انعام/سوره۶، آیه۱۲۲.
۴ – «الدین الاسلامی»:
[۴۶] توبه/سوره۹، آیه۳۲.
۵ – «النبی الاکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)»:
[۴۷] احزاب/سوره۳۳، آیه۴۶.
[۴۸] مکارم شیرازی، ناصر، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، ج۱۱، ص۱۰۲.
جهت اطلاع بیشتر در این زمینه میتوانید به تفاسیر قرآن کریم مراجعه کنید.
مدارک آفرینش اهلبیت از نور
در بسیاری از روایات معتبر از جمله زیارت جامعه کبیره که در سند و اعتبار آن هیچ شک و تردیدی نیست تعبیراتی آمده که به قطع و یقین ثابت میکند که خلقت اوّلیّه اهلبیت (علیهمالسّلام) از نور بوده است.
زیارت جامعه کبیره
«… خلَقَکُمُ اللهُ اَنواراً فجَعلَکُمْ بعرشِهِ مُحدِقینَ حتَّی مَنَّ عَلَینا بِکُم، فَجَعَلَکُم فی بُیُوتٍ اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرفَعَ ویُذکَرَ فیهَا اسْمُهُ…»
«… خداوند شما را به مثابه نور خلق نمود و شما در جوار عرش او گرد آمده بودید تا آن زمان که خداوند بر ما منّت گذارد و شما را در خانههایی که اراده بلندی و رفعت آنها را نموده بود قرار داد تا درآن خانهها ذکر و نام او برده شود…»
[۴۹] صدوق، محمد بن علی (۳۸۱ ه.ق)، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۳.
زیارت وارث
«اَشْهدُ اَنّکُمْ نُورَاً فِی الْاَصْلابِ الشَّامِخَه وَ الْاَرْحامِ المُطَهَّره»
«شهادت میدهم که شماها نوری در صلبهای شامخ و رَحِمهای پاک و طاهر بودهاید»
[۵۰] شیخ طوسی، محمد بن حسن (۴۶۰ ه.ق)، مصباح المتهجد، زیارت وارث، ص۷۲۱.
روایت شیخ طوسی
«اخبرنا محمد بن محمد، قال: اخبرنی ابوالحسن علی بن الحسن البصری، قال: حدثنا ابوبشر احمد بن ابراهیم العمی، قال: حدثنا ابوالطیب محمد ابن علی الاحمر الناقد، قال: حدثنی نصر بن علی، قال: حدثنا عبد الوهاب بن عبد الحمید، قال: حدثنا حمید، عن نصر بن مالک، قال: سمعت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یقول: کنت انا وعلی عن یمین العرش نسبح الله قبل ان یخلق آدم بالفی عام، فلما خلق آدم جعلنا فی صلبه، ثم نقلنا من صلب الی صلب فی اصلاب الطاهرین وارحام المطهرات حتی انتهینا الی صلب عبد المطلب، فقسمنا قسمین: فجعل فی عبدالله نصفا، وفی ابیطالب نصفا، وجعل النبوه والرساله فی، وجعل الوصیه والقضیه فی علی، ثم اختار لنا اسمین اشتقهما من اسمائه، فالله المحمود وانا محمد، والله العلی وهذا علی، فانا للنبوه والرساله، وعلی للوصیه والقضیه»
نصر بن مالک میگوید: از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم که فرمود: من و علی (علیهالسّلام) دو هزار سال قبل از آفرینش آدم در جانب راست عرش الهی به تسبیح خداوند مشغول بودیم، و چون خداوند، آدم (علیهالسّلام) را خلق نمود ما در صلب او قرار گرفتیم و همواره از صلب او به صلب دیگری و از رَحِمی به رَحِم دیگر که همه از اصلاب و رَحِمهای طاهر و پاکیزه بودند منتقل میشدیم تا این که به صلب عبدالمطلب رسیدیم که از آن جا به دو قسمت تقسیم شدیم نیمی در صلب عبدالله و نیم دیگر در صلب ابوطالب قرار گرفت. نبوت و رسالت در من و وصایت و خلافت در علی (علیهالسّلام) قرار گرفت و برای ما دو اسم از نام خود مشتق نمود؛ خداوند محمود است و من محمد و خداوند علی است و این هم علی است. من برای نبوت و علی برای وصایت.
[۵۱] شیخ طوسی، محمد بن حسن (۴۶۰ ه.ق)، الامالی، ص۱۸۳.
روایت کلینی
و یا به این روایات معتبر دقّت کنید:
اَحْمَدُ بْنُ اِدْرِیسَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُبَیْدٍ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ عَنْ مُرَازِمٍ عَنْ ابیعَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) قَالَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَا مُحَمَّدُ اِنِّی خَلَقْتُکَ وَ عَلِیّاً نُوراً یَعْنِی رُوحاً بِلَا بَدَنٍ قَبْلَ اَنْ اَخْلُقَ سَمَاوَاتِی وَ اَرْضِی وَ عَرْشِی وَ بَحْرِی فَلَمْ تَزَلْ تُهَلِّلُنِی وَ تُمَجِّدُنِی ثُمَّ جَمَعْتُ رُوحَیْکُمَا فَجَعَلْتُهُمَا وَاحِدَهً فَکَانَتْ تُمَجِّدُنِی وَ تُقَدِّسُنِی وَ تُهَلِّلُنِی ثُمَّ قَسَمْتُهَا ثِنْتَیْنِ وَ قَسَمْتُ الثِّنْتَیْنِ ثِنْتَیْنِ فَصَارَتْ اَرْبَعَهً مُحَمَّدٌ وَاحِدٌ وَ عَلِیٌّ وَاحِدٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ثِنْتَانِ ثُمَّ خَلَقَ اللَّهُ فَاطِمَهَ مِنْ نُورٍ ابْتَدَاَهَا رُوحاً بِلَا بَدَنٍ ثُمَّ مَسَحَنَا بِیَمِینِهِ فَاَفْضَی نُورَهُ فِینَا
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: خدای تبارک و تعالی فرماید: ای محمد! من تو را و علی را به صورت نوری یعنی روحی بدون پیکر آفریدم، پیش از آن که آسمان و زمین و عرش و دریایم را بیافرینم، پس تو همواره یکتائی و تمجید مرا میگفتی، سپس دو روح شما را گرد آوردم و یکی ساختم، و آن یک روح مرا تمجید و تقدیس و تهلیل میگفت. آنگاه آن را به دو قسمت تقسیم کردم و باز هر یک از آن دو قسمت را به دو قسمت نمودم تا چهار روح شد، محمد یکی، علی یکی، حسن و حسین دو تا.
سپس خدا فاطمه را از نوری که در ابتدا روحی بدون پیکر بود آفرید، آنگاه با دست خود ما را مسح کرد و نورش را به ما رسانید.
[۵۲] کلینی، محمد بن یعقوب (۳۲۹ ه.ق)، اصول کافی، ج۱، ص۴۴۰، باب مولد النبی و وفاته.
روایت مجلسی
مرحوم علامه مجلسی (رحمهاللهعلیه) در توضیح این حدیث اقوالی از خود و دانشمندان دیگر نقل میکند، ولی آنچه توجه ما را جلب میکند این است که میگوید:
وَ اللَّهُ یَعْلِمُ حَقایقَ تِلکَ الاَسْرارِ وَ حُجَجُهُ الْاَخْیارُ عَلَیْهِمُ السَّلامُ
«خدا و حجّتهای برگزیده او (اهلبیت (علیهمالسّلام)) حقایق این اسرار را میدانند».
«خُطْبَهٌ اُخْرَی فِی مَدْحِ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله وَ الْاَئِمَّهِ (علیهالسّلام) رَوَاهَا اَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْهَاشِمِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیهمالسّلام) قَالَ الْحُسَیْنُ (علیهالسّلام) خَطَبَ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ خُطْبَهً بَلِیغَهً فِی مَدْحِ رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فَقَالَ بَعْدَ حَمْدِ اللَّهِ وَ الصَّلَاهِ عَلَی نَبِیِّهِ لَمَّا اَرَادَ اللَّهُ اَنْ یُنْشِئَ الْمَخْلُوقَاتِ وَ یُبْدِعَ الْمَوْجُودَاتِ اَقَامَ الْخَلَائِقَ فِی صُورَهٍ وَاحِدَهٍ قَبْلَ دَحْوِ الْاَرْضِ وَ رَفْعِ السَّمَاوَاتِ ثُمَّ اَفَاضَ نُوراً مِنْ نُورِ عِزِّهِ فَلَمَعَ قَبَساً مِنْ ضِیَائِهِ وَ سَطَعَ ثُمَّ اجْتَمَعَ فِی تِلْکَ الصُّورَهِ وَ فِیهَا صُورَهُ رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فَقَالَ لَهُ تَعَالَی اَنْتَ الْمُرْتَضَی الْمُخْتَارُ وَ فِیکَ مُسْتَوْدَعُ الْاَنْوَارِ مِنْ اَجْلِکَ اَضَعُ الْبَطْحَاءَ وَ اَرْفَعُ السَّمَاءَ وَ اُجْرِی الْمَاءَ وَ اَجْعَلُ الثَّوَابَ وَ الْعِقَابَ وَ الْجَنَّهَ وَ النَّارَ وَ اَنْصِبُ اهلبیتکَ عَلَماً لِلْهِدَایَهِ وَ اُودِعُ فِیهِمْ اَسْرَارِی بِحَیْثُ لَا یَغِیبُ عَنْهُمْ دَقِیقٌ وَ لَا جَلِیلٌ وَ لَا یَخْفَی عَنْهُمْ خَفِیٌّ اَجْعَلُهُمْ حُجَّتِی عَلَی خَلِیقَتِی وَ اُسْکِنُ قُلُوبَهُمْ اَنْوَارَ عِزَّتِی وَ اُطْلِعُهُمْ عَلَی مَعَادِنِ جَوَاهِرِ خَزَائِنِی ثُمَّ اَخَذَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَیْهِمُ الشَّهَادَهَ بِالرُّبُوبِیَّهِ وَ الْاِقْرَارَ بِالْوَحْدَانِیَّهِ وَ اِنَّ الْاِمَامَهَ فِیهِمْ وَ النُّورَ مَعَهُمْ ثُمَّ اِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اَخْفَی الْخَلِیقَهَ فِی غَیْبِهِ وَ غَیَّبَهَا فِی مَکْنُونِ عِلْمِهِ وَ نَصَبَ الْعَوَالِمَ وَ مَوَّجَ الْمَاءَ وَ اَثَارَ الزَّبَدَ وَ اَهَاجَ الدُّخَانَ فَطَفَا عَرْشُهُ عَلَی الْمَاءِ ثُمَّ اَنْشَاَ الْمَلَائِکَهَ مِنْ اَنْوَارٍ اَبْدَعَهَا وَ اَنْوَاعٍ اخْتَرَعَهَا ثُمَّ خَلَقَ الْمَخْلُوقَاتِ فَاَکْمَلَهَا ثُمَّ قَرَنَ بِتَوْحِیدِهِ نُبُوَّهَ نَبِیِّهِ فَشَهِدَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْاَرْضُ وَ الْمَلَائِکَهُ وَ الْعَرْشُ وَ الْکُرْسِیُّ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ مَا فِی الْاَرْضِ بِالنُّبُوَّهِ وَ الْفَضِیلَهِ ثُمَّ خَلَقَ آدَمَ وَ اَبَانَ لِلْمَلَائِکَهِ فَضْلَهُ وَ اَرَاهُمْ مَا خَصَّهُ بِهِ مِنْ سَابِقِ الْعِلْمِ فَجَعَلَهُ مِحْرَاباً وَ قِبْلَهً لَهُمْ فَسَجَدُوا لَهُ وَ عَرَفُوا حَقَّهُ.
ثُمَّ اِنَّ اللَّهَ تَعَالَی بَیَّنَ لِآدَمَ (علیهالسّلام) حَقِیقَهَ ذَلِکَ النُّورِ وَ مَکْنُونَ ذَلِکَ السِّرِّ فَاَوْدَعَهُ شَیْئاً وَ اَوْصَاهُ وَ اَعْلَمَهُ اَنَّهُ السِّرُّ فِی الْمَخْلُوقَاتِ ثُمَّ لَمْ یَزَلْ یَنْتَقِلُ مِنَ الْاَصْلَابِ الطَّاهِرَهِ اِلَی الْاَرْحَامِ الزَّکِیَّهِ اِلَی اَنْ وَصَلَ اِلَی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَاَلْقَاهُ اِلَی عَبْدِ اللَّه ثُمَّ صَانَهُ اللَّهُ عَنِ الْخَثْعَمِیَّهِ حَتَّی وَصَلَ اِلَی آمِنَهَ فَلَمَّا اَظْهَرَهُ اللَّهُ بِوَاسِطَهِ نَبِیِّنَا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سلّم.»
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در ستایش رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سلم سخنرانی رسائی کرد و پس از ثنای خدا و درود بر پیامبرش فرمود: هنگامی که خدا اراده کرد آفریدگانش را بیافریند، به پاداشت مردمان را بر یک چهره پیش از گستردن زمین و بلند کردن آسمانها، سپس واگذار کرد نوری را از نور عزتش، شعلهای درخشید که از روشنی آن همه جا فروزان شد. سپس به این صورت گرد آورد و در آن چهره رسول خدا بود.
سپس خدای تعالی به او فرمود: تو پسندیده شده و انتخاب شدهای و در تو نورها به امانت نهفته شده. به خاطر تو بطحا را آفریدم و آسمان را برافراشتم و آب را جاری کردم و ثواب و عقاب و بهشت و جهنم قرار دادم. خاندان ترا به عنوان نشانه هدایت بلند میکنم و در آنان رازهایم را بامانت میگذارم به طوری که رازی بزرگ و کوچک از آنان پنهان نماند و پوشیده نماند بر آنان پوشیدهای. آنان را حجت خود بر مردم قرار میدهم و نور عزتم را در دلهایشان جای گزین کنم. آنان را بر کانهای جواهر گنجهایم آگاه نمایم.
سپس خدای تعالی از آنان گواهی و اقرار به پروردگاری و یکتائی گرفت و این که امامت در میان ایشانست و نور با آنانست.
سپس خدای سبحان آفریدگانش را در نهانش پوشاند و آنان را در دانش پوشیدهاش پنهان کرد و بلند کرد جهانها را و به حرکت در آورد آبها را و کف آشکار شد و دود حرکت کرد پس عرش به آب بالا آمد. بعد فرشتگان را از نوری آفرید و نوعهائی اختراع نمود. بعد موجودات را آفرید و آنها را کامل کرد. بعد به توحیدش را به نبوت همنشین کرد. پس گواهی دادند برایش آسمانها و زمینها، فرشتگان، عرش، کرسی، خورشید، ماه، ستارگان (و هر چه که در زمین بود) به نبوت و برتری.
سپس آدم را آفرید و برتری آدم را بر فرشتگان آشکارا ساخت و به آنان آنچه را که ویژه آدم از علم پیشین بود نشان داد. پس او را محراب و قبله برای فرشتگان قرار داد. سپس بر آدم سجده کردند و حقش را شناختند.
بعد خدای تعالی حقیقت آن نور را برای آدم روشن کرد و سرّ نهانی را آشکار نمود. پس در او چیزی به امانت سپرد و به او سفارش کرد و او را آگاه نمود که آن نور از آفرینش است.
سپس از صلبی به صلب پاک دیگر و به کانون رَحِمهای پاکیزه انتقال داد تا رسید به عبدالمطلب.
سپس آن نور را به
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 