پاورپوینت کامل نزول آیه ابلاغ و اکمال در غدیر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نزول آیه ابلاغ و اکمال در غدیر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نزول آیه ابلاغ و اکمال در غدیر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نزول آیه ابلاغ و اکمال در غدیر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
شأن نزول آیه ابلاغ و آیه اکمال دین
دلایل و شواهد محکم قرآنی، روایی و تاریخی حاکی از این است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از همان روزهای نخست دعوت (یوم الدار) تا روزهای پایانی عمر، در موقعیتهای گوناگون امام امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) را به عنوان جانشین خود در امر امامت و حاکمیت پس از خود معرفی کردند. برجستهترین موقعیتی که پیامبر در آن به نصب الهی امام علی (علیهالسّلام) به خلافت پس از خود تصریح کردند، خطبه صریح پیامبر مبنی بر ولایت امام علی (علیهالسّلام) در روز هجدهم ذیالحجه سال دهم هجرت در کنار غدیر خم بود و از مسلمانان بر آن بیعت گرفتند. این امر، واقعیتی است که همه مفسران و دانشمندان شیعه و اکثر قریب باتفاق علما و مفسران و محدثان معروف اهل سنت، بر آن اتفاق نظر دارند.
[۱] ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۴.
[۲] سیوطی، عبدالرحمان بن ابیبکر، الدر المنثور، ج۳، ص۱۹.
[۳] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الاتقان، ج۱، ص۶۰.
[۴] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۸۴.
[۵] ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۲۳۳.
[۶] ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۳۸۶.
[۷] حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۱۵.
[۸] حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۷۴.
[۹] حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۷۳.
[۱۰] حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۳.
[۱۱] حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۱.
[۱۲] حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۰.
[۱۳] حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۰.
[۱۴] سبط ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکره الخواص، ص۳۶.
[۱۵] ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۳۷.
[۱۶] ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۳۴.
در این میان ابنتیمیه با طرح شبههای در صدد است تا این مطلب را القاء کند که آیه اکمال و ابلاغ در غدیر خم نازل نشده است؛ بلکه آیه اکمال روز نهم ذیالحجه و در عرفات نازل شده و آیه ابلاغ نیز مدتها قبل از حجهالوداع نازل شده است و اگر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در صدد بودند تا امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را به خلافت بعد از خود معرفی کند میتوانستند در جایی که جمعیتی بیشتر حضور دارند مثل شهر مکه و یا صحرای عرفات، به این کار مبادرت ورزند. پس در نتیجه آن چه در غدیر اتفاق افتاد آن چیزی نیست که شیعه ادّعای آن را دارد.
فهرست مندرجات
۱ – شبهه ابنتیمیه
۲ – شبهه ابنکثیر
۳ – جمعبندی شبهات
۴ – روایت عمر راجع به آیه اکمال
۵ – اشکال اول ابنتیمیه
۶ – پاسخ اشکال اول
۶.۱ – تعدد شأن نزول آیات
۶.۲ – تعارض روایت عمر با احادیث
۶.۲.۱ – نزول آیه در دوشنبه
۶.۲.۲ – نزول آیه در شب مزدلفه
۶.۲.۳ – نزول آیه در شب جمعه
۶.۲.۴ – تشکیک سفیان ثوری
۶.۳ – اتهام ابوهریره به کذب و افتراء
۶.۴ – صحت روایت نزول آیه در غدیر
۶.۵ – دیدگاه برخی علمای اهل سنت
۶.۵.۱ – روایت ابنمردویه
۶.۵.۲ – روایت ابونعیم
۶.۵.۳ – روایت ابنمغازلی
۶.۵.۴ – روایت خوارزمی
۶.۵.۵ – روایت نطنزی
۶.۵.۶ – روایت صالحانی
۶.۵.۷ – روایت حموینی
۶.۶ – نزول آیه سال سائل در غدیر
۶.۶.۱ – روایت ابواسحاق ثعلبی
۶.۶.۲ – شخصیت ثعلبی
۷ – اشکال دوم ابنتیمیه
۸ – پاسخ اشکال دوم
۸.۱ – شان نزول آیه ابلاغ در منابع اهل سنت
۸.۱.۱ – روایت ابنابیحاتم رازی
۸.۱.۲ – روایت ابنمردویه
۸.۱.۳ – روایت ثعلبی
۸.۱.۴ – روایت واحدی
۸.۱.۵ – روایت سجستانی
۸.۱.۶ – روایت حاکم حسکانی
۸.۱.۷ – روایت ابنعساکر
۸.۱.۸ – روایت فخررازی
۸.۱.۹ – روایت محمد بن طلحه
۸.۱.۱۰ – روایت عبدالرزاق رسعنی
۸.۱.۱۱ – روایت نیشابوری
۸.۱.۱۲ – روایت بدرالدین عینی
۸.۱.۱۳ – روایت سیوطی
۸.۱.۱۴ – روایت عبدالوهاب بخاری
۸.۱.۱۵ – روایت جمالالدین شیرازی
۸.۱.۱۶ – روایت بدخشانی
۸.۱.۱۷ – روایت همدانی
۸.۱.۱۸ – روایت ابنصباغ
۸.۱.۱۹ – روایت محبوب العالم
۹ – اشکال سوم ابنتیمیه
۱۰ – پاسخ اشکال سوم
۱۰.۱ – تابع وحی بودن پیامبر
۱۰.۲ – مدینه مرکز فتنهها
۱۰.۳ – مکه محل نامناسب برای اعلام
۱۰.۴ – آموزش مناسک در حجهالوداع
۱۰.۵ – مهیا بودن شرایط در غدیر
۱۱ – پاسخ به شبهه ابنکثیر
۱۱.۱ – ثواب معادل با شصت ماه
۱۱.۲ – ثواب معادل با صد سال
۱۱.۳ – ثواب معادل با هزار سال
۱۱.۴ – ثواب معادل با هزاران سال
۱۲ – پانویس
۱۳ – منبع
شبهه ابنتیمیه
اصل شبهه ابنتیمیه به شرح زیر است: “قال الرافضی: الخبر المتواتر عن النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): انه لما نزل قوله تعالی: (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک).
[۱۷] مائده/سوره۵، آیه۶۷.
خطب الناس فی غدیر خُم… و الجواب: ان هذا الجواب کذب، وان قوله: (بلغ ما انزل الیک من ربک)،
[۱۸] مائده/سوره۵، آیه۶۷.
ربک نزل قبل حجه (الوداع) بمده طویله… و مما یبین ذلک ان آخر المائده نزولاً قوله تعالی: (الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی).
[۱۹] مائده/سوره۵، آیه۳.
وهذه الآیه نزلت بعرفه تاسع ذی الحجه فی حجه الوداع، والنبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) واقف بعرفه، … فمن قال: ان المائده نزل فیها شی ء بغدیر خم فهو کاذب مفترٍ باتفاق اهل العلم. وهذا مما یبیّن ان الذی جری یوم الغدیر لم یکن مما اُمر بتبلیغه، کالذی بلَّغه فی حجه الوداع؛ فان کثیراً من الذین حجُّوا معه – او اکثرهم – لم یرجعوا معه الی المدینه، بل رجع اهل مکه الی مکه، واهل الطائف الی الطائف، واهل الیمن الی الیمن، واهل البوادی القریبه من ذاک الی بوادیهم. وانما رجع معه اهل المدینه ومن کان قریباً منها… ؛ رافضی (علامه حلّی) میگوید: روایت متواتر از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد شده که هنگامی که این آیه (آیه ابلاغ) نازل شد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در غدیر خم برای مردم خطبه خواند…. جواب او این میشود که این مطلب دروغی بیش نیست و آیه ابلاغ مدتی قبل از حجهالوداع نازل شده است. و از قراینی که این مطلب را تبیین میکند آیه اکمال است که در نهم ذیحجه در حجهالوداع در حال وقوف پیامبر در عرفات نازل گردید. و هر کس بگوید آیهای از سوره مائده در غدیر خم نازل شده دروغگو است و افتراء وارد کرده است… و از مطالب دیگری که بیان میکند که آن چه در غدیر خم اتفاق افتاد چیزی نبود که پیامبر مامور به تبلیغ آن باشد این است که بسیاری از مردم که به همراه پیامبر به حج رفته بودند به مدینه باز نمیگشتند؛ بلکه بعضی که اهل شهر مکه بودند در همان شهر میماندند و بعضی که اهل طائف بودند مستقیما به طائف میرفتند و بعضی دیگر که اهل یمن بوده به یمن میرفتند و هیچ کدام مسیرشان از غدیر خم نمیگذشت تا شاهد ابلاغ از جانب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باشند.
پس اگر حضرت قصد این میداشتند که در روز غدیر امامت علی را اعلام کنند باید آن را در حجهالوداع ابلاغ میکردند. پس حال که حضرت این گونه نکردند و سخنی که مربوط به امامت علی بشود نفرمودند و هیچ کس نیز در این رابطه روایتی نه ضعیف و نه صحیح نقل نکرده است و حتی آن حضرت در خطبه خود نامی از علی هم به زبان نیاوردند در حالی که این مجمعی عمومی بود که همه حاجیان در آن حضور داشتند پس معلوم میشود که حضرت مامور به ابلاغ امامت علی نبودهاند.
[۲۰] ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه النبویه، ج۷، ص۳۱۵-۳۱۷.
شبهه ابنکثیر
ابنکثیر متوفای ۷۷۴ هـ که هم عصر ابنتیمیه متوفای ۷۲۸ هـ است نیز شبههای با تکیه بر روایت عمر بن خطاب در نزول آیه اکمال در عرفه شبههای شبیه با آن چه ابنتیمیه طرح کرده بیان نموده است. با توجه به وجه اشتراک این دو شبهه، کلام ابنکثیر را نیز طرح کرده و با پاسخ به اشکال ابنکثیر که بنیه قویتری نیز دارد در حقیقت هر دو اشکال پاسخ داده شده است. این شبهه برخواسته از روایتی است که بخاری در صحیح خود از عمر بن خطاب آورده که عین همان روایت را ابنکثیر در تفسیر خود نقل کرده است.
جمعبندی شبهات
با توجه به مطالب فوق، از این گفتار ابنتیمیه سه شبهه را میتوان جمعبندی کرد:
۱ ـ آیه ۳ سوره مائده (الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا)
[۲۱] مائده/سوره۵، آیه۳.
یعنی: آیه اکمال در غدیر خم نازل نشده؛ بلکه در روز عرفه نازل گردیده و ربطی هم به امامت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) ندارد.
۲ ـ آیه ۶۷ سوره مائده (بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس)
[۲۲] مائده/سوره۵، آیه۶۷.
یعنی: آیه ابلاغ هم در غدیر خم نازل نشده؛ بلکه این آیه مدّتها قبل از حجهالوداع در روزهای آغاز وحی و در مدینه پس از پایان جنگ اُحد نازل شده است. لذا به این آیه نیز به عنوان ادله نصب امامت نمیتوان استدلال کرد.
۳ ـ ابنتیمیه با توجه به دو اشکال فوق نتیجه میگیرد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن چه را که مامور به تبلیغ آن بوده ارتباطی به غدیر ندارد و اگر چنان چه مربوط به غدیر بود میبایست در مکه و یا عرفات که همه مردم مکه و یمن و ساکنان اطراف مکه حضور داشتند ولایت و امامت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را بیان میفرمود.
روایت عمر راجع به آیه اکمال
“اَنَّ رَجُلاً مِنَ الْیَهُودِ قَالَلَهُ یَا اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، آیَهٌ فِی کِتَابِکُمْ تَقْرَءُونَهَا لَوْ عَلَیْنَا مَعْشَرَ الْیَهُودِ نَزَلَتْ لاَتَّخَذْنَا ذَلِکَ الْیَوْمَ عِیدًا. قَالَ اَیُّ آیَهٍ قَالَ (الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الاِسْلاَمَ دِینًا). قَالَ عُمَرُ قَدْ عَرَفْنَا ذَلِکَ الْیَوْمَ وَالْمَکَانَ الَّذِی نَزَلَتْ فِیهِ عَلَی النَّبِیِّ – صلی الله علیه وسلم – وَهُوَ قَائِمٌ بِعَرَفَهَ یَوْمَ جُمُعَهٍ؛ شخصی یهودی به عمر گفت: ای امیرالمؤمنین! آیهای در قرآن شما مسلمانان است و آن را میخوانید که اگر ما یهود این آیه را میداشتیم آن روز را عید میگرفتیم. عمر گفت: کدام آیه؟ گفت: «لْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الاِسْلاَمَ دِیناً» عمر گفت: من زمان و مکان نزول این آیه را میدانم این آیه در حالی که پیامبر در عرفات وقوف کرده بود و روز جمعه بود نازل شد”.
[۲۳] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۱۸.
[۲۴] نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۳۱۳.
[۲۵] نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۳۱۳.
پس ابنتیمیه و ابنکثیر با استناد به این روایت بر این اعتقادند که آیه اکمال در غدیر خم نازل نگردیده، بلکه در روز جمعه و در عرفات نازل گردیده است. کلام ابنکثیر این چنین است: “وقال ابن جریر: وقد قیل لیس ذلک بیوم معلوم عند الناس، ثم روی من طریق العوفی عن ابن عباس فی قوله: «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» یقول: لیس بیوم معلوم عند الناس، قال: وقد قیل: انها نزلت علی رسول الله صلی الله علیه وسلم فی مسیره الی حجه الوداع، ثم رواه من طریق ابی جعفر الرازی عن الربیع بن انس. قلت: وقد روی ابن مردویه من طریق ابیهارون العبدی عن ابی سعید الخدری انها نزلت علی رسول الله صلی الله علیه وسلم یوم غدیر خم حین قال لعلی: من کنت مولاه فعلی مولاه، ثم رواه عن ابی هریره، وفیه انه الیوم الثامن عشر من ذی الحجه یعنی مرجعه (علیهالسّلام) من حجه الوداع. ولا یصح لا هذا ولا هذا، بل الصواب الذی لا شک فیه ولا مریه انها انزلت یوم عرفه وکان یوم جمعه؛ ابنجریر گفته است: نزول این آیه در روزی که بین مردم اشتهار یافته؛ نبوده است و از طریق ابنعباس روایتی را نقل میکند در رابطه با آیه «الیوم…» وی میگوید: این روز آن روزی که نزد مردم شناخته شده است نمیباشد… بلکه بدون هیچ شک و شبههای قول صحیح و ثواب این است که آیه اکمال در روز هشتم ذیالحجه که روز جمعهای بوده در سرزمین عرفات نازل گردیده است.
[۲۶] ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۸.
وی هم چنین در کتاب سیره و تاریخ خود این گونه آورده است: “فاما الحدیث الذی رواه ضمره، عن ابن شوذب، عن مطر الوراق، عن شهر بن حوشب، عن ابی هریره، قال: لما اخذ رسول الله صلی الله علیه وسلم بید علی قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، فانزل الله عز وجل: «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» قال ابو هریره: وهو یوم غدیر خم، من صام یوم ثمان عشره من ذی الحجه کتب له صیام ستین شهراً. فانه حدیث منکر جداً، بل کذب؛ لمخالفته لما ثبت فی الصحیحین عن امیرالمؤمنین عمر بن الخطاب ان هذه الآیه نزلت فی یوم الجمعه یوم عرفه، ورسول الله صلی الله علیه وسلم واقف بها؛ روایتی که ضمره، از ابنشوذب، از مطر الوراق، از شهر بن حوشب، از ابوهریره نقل کرده است که: رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست علی را گرفت و فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه، و بعد از آن هم این آیه نازل شد: «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی»، و ابوهریره گفته است این آیه در روز غدیر خم نازل شده است و هر کس روز هیجدهم ذیالحجه را روزه بگیرد برای او ثواب روزه شصت ماه خواهد بود. به درستی که این حدیث دروغ و منکر است؛ چون این روایت با روایتی که در صحیح مسلم و بخاری از عمر بن خطاب آمده است مخالف دارد؛ چون در آن روایت، دارد که این آیه در روز جمعه و در صحرای عرفات در حالی که ر سول خدا در آن جا وقوف نموده بود نازل شده است.
[۲۷] ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، السیره النبویه، ج۴، ص۴۲۵.
[۲۸] ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۲۳۲.
پس در حقیقت این شبهه ابنکثیر، توضیح همان شبهه ابنتیمیه است. لذا، به این شکل شبهه ابنتیمیه نیز قوت میگیرد و این احتمال تقویت میگردد که اصلا آیه اکمال در غدیر خم نازل نگردیده است تا بخواهد روایت من کنت مولاه فهذا علی مولاه و خطبه غدیر صحت داشته باشد.
اشکال اول ابنتیمیه
آیا آیه اکمال در روز عرفه نازل شده است؟ در حقیقت اشکال اول ابنتیمیه ناشی از روایتی از عمر بن خطاب میشود که در صحیح بخاری شان نزول آیه اکمال را که آخرین آیه نازل شده بر پیامبر است در حجهالوداع و در عرفات در حال وقوف پیامبر در آن مکان و نزول آیه ابلاغ را نیز مدتها قبل از آن دانسته است.
پاسخ اشکال اول
در پاسخ به این قسمت از اشکال ابنتیمیه و ابنکثیر که میگویند آیه اکمال در عرفات نازل شده است چند پاسخ داده شده است:
اولا: بر فرض صحت نزول آیه شریفه اکمال در عرفه، این منافاتی با نزول آن در غدیر خم ندارد، زیرا بسیاری از آیات به مناسبتهای مختلف چندین بار نازل گردیده است.
ثانیا: این روایت عمر بن خطاب که نزول آیه اکمال را در عرفات و در روز جمعه میداند متعارض با تعدادی از روایات دیگر است که نزول آن را در شب مزدلفه، روز دوشنبه و یا شب جمعه دانستهاند.
ثالثا: حدیثی از ابوهریره متضمن این معناست که آیه اکمال در روز دوشنبه و در غدیر خم نازل شده است. بر اساس مبانی رجالی اهل سنت تمام روات در سلسله این حدیث معتبر و ثقه هستند. پس این حدیث صحیح السند با روایت عمر که میگوید: این آیه روز جمعه و در عرفه نازل شده است؛ معارض است.
تعدد شأن نزول آیات
بر فرض صحت نزول آیه شریفه در عرفه، این منافاتی با نزول آن در غدیر خم ندارد، زیرا بسیاری از آیات به مناسبتهای مختلف چندین بار نازل گردیده است. مفسران و علمای اهل سنت تصریح کردهاند برخی از سور و یا آیات به مناسبت و به دلائل متعددی مثل عظمت شان واقعه و یا تعدد اسباب نزول، تکرار گردیده است؛ به عنوان مثال: زرکشی در کتاب «برهان» خود میگوید: “وقد ینزل الشیء مرتین تعظیماً لشانه، وتذکیراً به عند حدوث سببه، خوف نسیانه؛ وهذا کما قیل فی الفاتحه نزلت مرتین، مره بمکه واخری بالمدینه؛ گاهی آیهای به علت عظمت شان آن، و یا یادآوری آن به هنگام تکرار سبب و یا خوف از فراموشی آن تکرار میشود؛ و این مانند سوره فاتحه است که دو مرتبه نازل گردید یک مرتبه در مکه و بار دیگر در مدینه”.
[۲۹] زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۹.
سپس زرکشی برای تایید ادعای خویش به ذکر چند مثال اقدام ورزیده است: “ومثله ما فی الصحیحین، عن ابن مسعود فی قوله تعالی: «وَیَسْاَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ»
[۳۰] اسرا/سوره۱۷، آیه۸۵.
انها نزلت لمّا ساله الیهود عن الروح، وهو فی المدینه، ومعلوم ان هذه فی سوره «سبحان» (الاسراء) وهی مکّیه بالاتفاق، فان المشرکین لما سالوه عن ذی القرنین وعن اهل الکهف، قیل ذلک بمکّه، وان الیهود امروهم ان یسالوه عن ذلک، فانزل الله الجواب، کما قد بسط فی موضعه. وکذلک ما ورد فی «قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ»
[۳۱] اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۱.
انها جواب للمشرکین بمکه، وانها جواب لاهل الکتاب بالمدینه والحکمه فی هذا کلّه: انه قد یحدث سبب من سؤال او حادثه تقتضی نزول آیه، وقد نزل قبل ذلک ما یتضمّنها، فتؤدّی تلک الآیه بعینها الی النبی (صلی الله علیه وسلم) تذکیراً لهم بها، وبانها تتضمّن هذه… وما یذکره المفسّرون من اسباب متعدّده لنزول الآیه قد یکون من هذا الباب، لا سیما وقد عرف من عاده الصحابه والتابعین ان احدهم اذا قال نزلت هذه الآیه فی کذا، فانه یرید بذلک ان هذه الآیه تتضمن هذا الحکم، لا ان هذا کان السبب فی نزولها؛ مانند آنچه که در صحیح مسلم و بخاری از قول ابنمسعود در باره این آیه شریفه آمده «وَیَسْاَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ»
[۳۲] اسرا/سوره۱۷، آیه۸۵.
که این آیه در باره سؤال یهود راجع به حقیقت روح در مدینه نازل شد، و حال آن که به اتفاق مفسرین این سوره (اسراء) مکّی است… و یا آن چه که در باره سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ» که در جواب مشرکان مکه نازل شده است، در جواب اهل کتاب مدینه نیز نازل شده است. حکمت این تعدد نزول آن است که: گاهی سبب نزول آیه و یا سورهای سؤال یا حادثهای است که اقتضاء نزول آیهای را دارد، که قبل از آن آیه به مناسبت دیگر نازل شده است. و این باعث میشود تا آیه به همین مضمون بار دیگر نازل شود…”.
[۳۳] زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۰-۳۲.
بخاری و مسلم برای یک آیه چندین شان نزول ذکر میکنند. آنها در صحاح خود اسباب نزول و زمان و مکانهای متعدّد و مختلفی را برای نزول یک آیه ذکر میکند، به عنوان مثال: در تفسیر قول خداوند تعالی: «اِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَاَیْمَانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً»
[۳۴] آل عمران/سوره۳، آیه۷۷.
دو سبب مختلف از حیث زمان و مکان و مورد برای نزول این آیه کریمه ذکر میکند:
سبب اول: آن چه که اشعث بن قیس درباره سبب نزول آیهای ذکر میکند و این گونه میگوید: “فیّ انزلت، کانت لی بئر فی ارض ابن عمّ لی…؛ این آیه درباره من به خاطر چاهی که در زمین پسر عمویم داشتم نازل شد…”.
[۳۵] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۳ ص۱۱۰.
سبب دوم: آن چه از عبدالرحمن بن ابیاوفی وارد شده: “ان رجلاً اقام سلعه فی السوق، فحلف فیها لقد اعطی بها ما لم یعطه، لیوقع فیها رجلاً من المسلمین، فنزلت: «اِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَاَیْمَانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً»؛
[۳۶] آل عمران/سوره۳، آیه۷۷.
شخصی کالایی را در بازار به فروش گذارد و قسم یاد نمود که در ازای آن قیمتی پرداخته شود که هیچ کس تا کنون نپرداخته است و قصدش از این کار این بود که شخصی از مسلمانان به این کالا رغبت پیدا نماید. در این حال بود که آیه نازل شد: «همانا کسانی که عهد خدا و قسمهایشان را به بهاییاندک میفروشند…”.
[۳۷] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۶، ص۳۴.
همچنین در باره اختلاف صحابه در اسباب نزول بعضی آیات، موارد فراوانی را بخاری در صحیح خود ذکر میکند: “مررت بالربذه، فاذا انا بابی ذر (رضی الله عنه) فقلت له: ما انزلک منزلک هذا؟ قال: کنت بالشام، فاختلفت انا ومعاویه فی الذین یکنزون الذهب والفضه ولا ینفقونها فی سبیل الله، قال معاویه: نزلت فی اهل الکتاب، فقلت: نزلت فینا وفیهم، فکان بینی وبینه فی ذاک…؛ در ربذه با ابوذر برخورد نمودم به او گفتم: چه چیزی باعث اقامت تو در این مکان شده است؟ ابوذر گفت: در شام بودم که با معاویه در باره آیه «الذین یکنزون الذهب والفضه ولا ینفقونها فی سبیل الله»
[۳۸] توبه/سوره۹، آیه۳۴.
اختلاف پیدا نمودم، معاویه گفت: این آیه درباره اهل کتاب نازل شده است، اما من گفتم: هم درباره ما و هم درباره آنها نازل شده است…”.
[۳۹] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۲، ص۱۰۷.
و نیز در کتاب حجّ در صحیح بخاری اختلاف بین عائشه و ابوبکر بن عبدالرحمن درباره سبب نزول آیه مبارکه: «اِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَهَ مِن شَعَآئِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ او اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِ اَن یَطَّوَّفَ بِهِمَا»
[۴۰] بقره/سوره۲، آیه۱۵۸.
به تفصیل آمده است.
[۴۱] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۲، ص۱۵۹.
[۴۲] صحیح مسلم، ج۲، ص۸۷۰.
بنابراین چه بسا آیه اکمال نیز دو مرتبه نازل شده باشد، یک مرتبه در روز عرفه و بار دیگر در غدیر خم، لذا ممکن است آن یهودی که در مجلس عمر بن خطاب آن سخن را گفته است منظورش نزول آیه در روز غدیر بوده باشد، ولی عمر جواب او را به نزول آیه در روز عرفه داده باشد و این جواب از عمر بن خطاب جای تعجب ندارد؛ چون اگر او بخواهد نزول این آیه را هیجده ذیالحجه و غدیر خم بداند، در حقیقت به خلافت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و امامت او اعتراف نموده است.
حاصل این که: مخالفت بعضی از روایات صحیح بخاری و مسلم در تعیین سبب نزول آیات، اقتضای تکذیب روایات دیگر را ندارد، بلکه کاشف از تعدّد و تغایر اسباب و زمان و مکان نزول یک آیه است. شاهد آن هم مطالبی بود که در صحیح مسلم و بخاری بیان شد.
تعارض روایت عمر با احادیث
تعارض روایت عمر با احادیث صحیحه دیگر؛ روایت عمر بن خطاب که اخیرا ذکر شد و نزول آیه اکمال را در عرفات و در روز جمعه میداند متعارض با تعدادی از روایات دیگر است که در همین رابطه آمده است که ما به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
نزول آیه در دوشنبه
در روایت عمر بن خطاب آمده بود که آیه اکمال در جمعه نازل شد، و این با آن چه که از ابنعباس با سند معتبر آمده است که آیه اکمال روز دوشنبه نازل شده است در تعارض است، طبرانی با سنده خود از ابنلهیعه، از خالد بن ابیعمران، از حنش بن عبدالله صنعانی، از ابنعباس، این گونه روایت کرده است: “ولد نبیّکم (صلیاللهعلیهوسلم) یوم الاثنین، ویوم الاثنین خرج من مکه، و دخل المدینه یوم الاثنین، و فتح بدراً یوم الاثنین، و نزلت سوره المائده یوم الاثنین «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» ورفع الرکن یوم الاثنین؛ پیامبرتان در روز دوشنبه متولد شد و در روز دوشنبه از مکه هجرت نمود و روز دوشنبه به مدینه وارد شد و روز دوشنبه در جنگ بدر به پیروزی رسید و روز دوشنبه این آیه از سوره مائده بر او نازل شد «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» و روز دوشنبه رکن را از جای خود بلند نمود.
[۴۳] طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۲۳۷.
پس این حدیث که میگوید آیه اکمال روز دوشنبه نازل شده منافات دارد با حدیث عمر بن خطاب در صحیح بخاری که صراحت دارد که این آیه روز جمعه نازل شده است.
[۴۴] صنعانی، عبدالرزاق بن همام، مصنف، ج۱، ص۵۵۴.
[۴۵] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۲، ص۱۷۳.
[۴۶] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۲، ص۱۳۱.
[۴۷] امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۱۰.
نزول آیه در شب مزدلفه
آن چه که بخاری و مسلم در صحیح خود از عمر بن خطاب نقل کردهاند که آیه اکمال در روز جمعه و در حال وقوف به عرفات نازل شده است
[۴۸] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۱۸.
[۴۹] نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۳۱۳.
منافات با روایت دیگری از مسلم در صحیحش از عمر بن خطاب دارد که، آیه اکمال در «لیله جمع» یعنی: شب وقوف در مزدلفه نازل شده است، یعنی همان شب عیدی که مسلمانان بعد از اتمام وقوف به عرفات به سوی منی، حرکت میکنند. “عن قیس ابن مسلم، عن طارق بن شهاب، قال: قالت الیهود لعمر: لو علینا معشر یهود نزلت هذه الآیه «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الاِسْلاَمَ دِیناً»
[۵۰] مائده/سوره۵، آیه۳.
نعلم الیوم الذی انزلت فیه، لاتخذنا ذلک الیوم عیداً، قال: فقال عمر: فقد علمت الیوم الذی انزلت فیه، والساعه، و این رسول الله صلی الله علیه وسلم حین نزلت، نزلت لیله جمع ونحن مع رسول الله صلی الله علیه وسلم بعرفات؛ شخصی یهودی به عمر گفت: اگر این آیه بر ما (یهود) نازل شده بود: «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الاِسْلاَمَ دِیناً» روزی را که این آیه در آن نازل شده بود را عید اعلام میکردیم عمر گفت: من روز و ساعت و مکان نزول این آیه را میدانم، این آیه در لیله جمع (شب حضور در مزدلفه) در حالی که ما با رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در عرفات حضور داشتیم نازل شد.
[۵۱] نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۳۱۳.
نزول آیه در شب جمعه
هم چنین روایت بخاری و مسلم در صحیحشان از عمر بن خطاب با روایتی که روایتی که نسائی در سنن خود با سند صحیح نقل میکند که آیه اکمال شب جمعه نازل شده است منافات دارد. “عن قیس ابن مسلم، عن طارق بن شهاب قال: قال یهودی لعمر: لو علینا نزلت هذه الآیه لاتخذناه عیداً «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ»
[۵۲] مائده/سوره۵، آیه۳.
قال عمر: قد علمت الیوم الذی انزلت فیه، واللیله التی انزلت، لیله الجمعه، ونحن مع رسول الله صلی الله علیه وسلم بعرفات؛ شخصی یهودی به عمر گفت: اگر این آیه بر ما نازل شد ه بود آن روز را عید میگرفتیم: «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ»
[۵۳] مائده/سوره۵، آیه۳.
عمر گفت: من روز و شبی را که این آیه در آن نازل شد را میدانم این آیه شب جمعه، در حالی که همراه رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در عرفات بودیم نازل شد”.
[۵۴] ابوعبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، سنن نسائی، ج۱۰، ص۷۹.
[۵۵] ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، ج۱، ص۴۱۳.
البانی این حدیث را در زمره احادیث صحیح سنن نسائی درج کرده و از آن این گونه یاد کرده است: «صحیح».
[۵۶] البانی، ناصرالدین، صحیح وضعیف سنن النسائی، ج۷، ص۷۴.
پس اضافه بر آن که میتوان پاسخ عمر را بر اساس تعدد شان نزولها دانست هم چنین: نزول آیه در شب جمعه عرفه منافات دارد با روایات صحیح دیگر در صحیح مسلم و سنن نسایی و المعجم طبرانی که نزول آیه اکمال را در اوقات دیگر غیر از آن چه که عمر در روز جمعه دانست ذکر کردهاند.
تشکیک سفیان ثوری
بخاری در صحیح خود گفته است: سفیان ثوری در نزول این آیه روز جمعه تشکیک کرده است و این خود با روایت عمر منافات دارد: “حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ حَدَّثَنَا سُفْیَانُ عَنْ قَیْسٍ عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ قَالَتِ الْیَهُودُ لِعُمَرَ اِنَّکُمْ تَقْرَءُونَ آیَهً لَوْ نَزَلَتْ فِینَا لاَتَّخَذْنَاهَا عِیدًا. فَقَالَ عُمَرُ اِنِّی لاَعْلَمُ حَیْثُ اُنْزِلَتْ، وَاَیْنَ اُنْزِلَتْ، وَاَیْنَ رَسُولُ اللَّهِ – صلی الله علیه وسلم – حِینَ اُنْزِلَتْ یَوْمَ عَرَفَهَ، وَاِنَّا وَاللَّهِ بِعَرَفَهَ – قَالَ سُفْیَانُ وَاَشُکُّ کَانَ یَوْمَ الْجُمُعَهِاَمْ لاَ (الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ)؛ … سفیان گفته است: من شک دارم که این آیه در روز جمعه نازل شده باشد”.
[۵۷] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۶، ص۵۰.
پس این روایت سفیان ثوری نیز که در صحیح بخاری آمده با روایت عمر که آیه اکمال در روز جمعه و در عرفات نازل شده منافات دارد.
اتهام ابوهریره به کذب و افتراء
امّا آن چه که در کلام ابنتیمیه و ابنکثیر در کاذب و اهل افتراء بودن هر کسی که نزول آیه اکمال را در غدیر خم بداند از عجایب و غرائب است!!! ابوهریره این گونه روایت میکند: “ضمره ابن ربیعه القرشی عن ابن شوذب عن مطر الوراق عن شهر بن حوشب عن ابی هریره. قال: من صام یوم ثمان عشره من ذی الحجه کتب له صیام ستین شهرا، وهو یوم غدیر خم، لما اخذ النبی صلی الله علیه وسلم بید علی بن ابی طالب فقال: الست ولی المؤمنین؟ قالوا: بلی یا رسول الله! قال: «من کنت مولاه فعلی مولاه» فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لک یا بن ابی طالب اصبحت مولای ومولی کل مسلم، فانزل الله: «الیوم اکملت لکم دینکم»”.
[۵۸] مائده/سوره۵، آیه۳.
[۵۹] فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین، ص۳۵۰.
[۶۰] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۹، ص۲۲۱.
[۶۱] ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۱۱، ص۷۴.
[۶۲] ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۳۳.
[۶۳] ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب علی، ص۴۶.
[۶۴] ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۳۸۶.
[۶۵] ذهبی، محمدحسین، التفسیر والمفسرون، ج۲، ص۶۳.
[۶۶] عصامی، عبدالملک بن حسین، سمط النجوم، ج۳، ص۳۶.
[۶۷] هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقه، ج۱، ص۱۱۰.
حال ابنتیمیه درباره این روایت میگوید: “من قال: ان المائده نزل فیها شی ء بغدیر خم فهو کاذب مفترٍ؛ هر کس بگوید آیهای از سوره مائده در غدیر خم نازل شده است کافر و مفتر است”.
[۶۸] ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه النبویه، ج۷، ص۳۱۵-۳۱۷.
و ابنکثیر نیز این روایت را دروغی بیش نمیداند و این گونه میگوید: “فاما الحدیث الذی رواه… عن ابی هریره فانه حدیث منکر جداً، بل کذب؛ روایت ابو هریره دروغ است”.
[۶۹] ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، السیره النبویه، ج۴، ص۴۲۵.
[۷۰] ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۲۳۳.
پس به این شکل هم ابنتیمیه و هم ابنکثیر ابوهریره را کاذب و اهل افتراء میدانند!!
صحت روایت نزول آیه در غدیر
برای اثبات صحت روایت نزول آیه اکمال در غدیر خم به عنوان مثال یکی از روایات را ذکر کرده و آن را بررسی سندی کرده و مابقی را از باب شاهد ذکر میکنیم:
خطیب بغدادی با سند خود نزول آیه اکمال در غدیر خم را این گونه آورده است: “انبانا عبدالله بن علی بن محمد بن بشران، انبانا علی بن عمر الحافظ، حدثنا ابو نصر حبشون بن موسی بن ایوب الخلال، حدثنا علی بن سعید الرملی، حدثنا ضمره بن ربیعه القرشی، عن ابن شوذب، عن مطر الوراق، عن شهر بن حوشب، عن ابی هریره، قال: من صام یوم ثمان عشره من ذی الحجه کتب له صیام ستین شهراً، وهو یوم غدیر خم، لما اخذ النبی (صلی الله علیه وسلم) بید علی بن ابی طالب، فقال: الست ولی المؤمنین، قالوا: بلی یا رسول الله، قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لک یا بن ابی طالب، اصبحت مولای ومولی کل مسلم، فانزل الله: {الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ} و من صام یوم سبعه وعشرین من رجب کتب له صیام ستین شهراً، وهو اول یوم نزل جبرئیل علی محمد (صلی الله علیه وسلم) بالرساله»”.
[۷۱] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۸۴.
خطیب بغدادی بعد از ذکر این روایت میگوید: “اشتهر هذا الحدیث من روایه حبشون، وکان یقال: انه تفرد به، وقد تابعه علیه احمد بن عبدالله بن النیری، فرواه عن علی بن سعید، اخبرنیه الازهری، حدثنا محمد بن عبدالله بن اخی میمی، حدثنا احمد بن عبدالله بن احمد بن العباس بن سالم بن مهران المعروف بابن النیری املاءً، حدثنا علی بن سعید الشامی، حدثنا ضمره بن ربیعه، عن بن شوذب، عن مطر، عن شهر بن حوشب، عن ابی هریره، قال: من صام یوم ثمانیه عشره من ذی الحجه، وذکر مثل ما تقدم او نحوه؛ این حدیث از روایت حبشون شهرت یافته است، وگفته میشود او در نقل این روایت منفرد است: و احمد بن عبدالله بن نیری از او متابعت نموده، و او از علی بن سعید روایت کرده است که مرا ازهری با خبر ساخت که: محمد بن عبدالله بن اخی میمی، از احمد بن عبدالله بن احمد بن العباس بن سالم بن مهران معروف به ابن نیری از علی بن سعید شامی، از ضمره بن ربیعه، از ابنشوذب، از مطر، از شهر بن حوشب، از ابوهریره روایت نمود که: هر کس روز هیجده ذیالحجه را روزه بگیرد…”.
[۷۲] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۸۴-۲۸۵.
سپس همو میگوید: “وهذه الروایه طریقها صحیح فان ابن بشران من شیوخ الخطیب البغدادی، وقال عنه: «کتبت عنه وکان سماعه صحیحاً»؛ این روایت با طریق صحیح نقل شده است چون ابنبشران از شیوخ خطیب بغدادی است، و از او این گونه نقل کرده است: «از او روایت را نقل کردم و روایت شنیدن از او صحیح است»”. ذهبی در باره او مینویسد: “عبدالله بن علیّ بن محمد بن عبدالله بن بشران البغدادی الشاهد… قال الخطیب: کان سماعه صحیحاً. وتوفی فی شوال؛ عبدالله بن علی… خطیب درباره او گفته: شنیدههای او صحیح بود. در ماه شوال از دنیا رفت.
[۷۳] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۲۹، ص۲۶۴.
[۷۴] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۱۴.
و اما علی بن عمر حافظ، او همان دارقطنی صاحب سنن است که ذهبی در سیر اعلام النبلاء در باره او گفته است: “قال ابو بکر الخطیب کان الدارقطنی فرید عصره وقریع دهره ونسیج وحده وامام وقته انتهی الیه علو الاثر والمعرفه بعلل الحدیث واسماء الرجال مع الصدق والثقه وصحه الاعتقاد والاضطلاع من علوم سوی الحدیث منها القراءات؛ دارقطنی یگانه روزگار و پهلوان میدان بود و مانندی نداشت او پیشوای زمانش بود، دانش و معرفت اسباب شناسائی حدیث و شناخت نامهای راویان به او ختم میشد، راستگو و مورد اعتماد و دارای اعتقادی صحیح بود و در دیگر علوم غیر از حدیث مانند دانش قراآت نیز قوی بود”.
[۷۵] ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۷، ص۱۰۲.
و اما حبشون الخلال، خطیب بغدادی در باره او میگوید: “و کان ثقه یسکن باب البصره؛ حبشون مورد اعتماد بود و در باب البصره سکونت داشت”.
[۷۶] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۸۴.
و بعد از نقل روایت اکمال نیز روایت دیگری را نقل کرده و میگوید: “الازهری انبانا علی بن عمر الحافظ قال حبشون بن موسی بن ایوب الخلال صدوق…؛ علی بن عمر الحافظ گفته است: حبشون بن موسی راستگو است”.
[۷۷] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۸۵.
و اما علی بن سعید الرملی، او همان ابنابیحمله است که، ذهبی در المیزان در باره او گفته است: “علی بن ابی حمله شیخ ضمره بن ربیعه ما علمت به باسا ولا رایت احدا الآن تکلم فیه وهو صالح الامر ولم یخرج له احد من اصحاب الکتب السته مع ثقته؛ علی بن ابیحمله بزرگ قبیله ضمره است، من در او ایرادی نمیبینم و کسی را هم ندیدهام که در باره او سخنی گفته باشد، او کارهایش خوب بود ولی با این که ثقه است صاحبان کتب سته از وی روایت نقل نکردهاند”.
[۷۸] ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۱۲۵.
و ابنحجر در لسان المیزان نیز در این اعتقاد با ذهبی همراهی کرده و گفته است: “واذا کان ثقه ولم یتکلم فیه احد فکیف نذکره فی الضعفاء؟!؛ وقتی که همه او را از ثقات دانستهاند و هیچ کس درمورد او قدحی وارد ننموده است چگونه او را از ضعفاء بدانیم؟!”.
[۷۹] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۴، ص۲۲۷.
و نیز ذهبی در جایی دیگر در باره او این گونه گفته است: “یتثبت فی امره، کانه صدوق”.
[۸۰] ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۱۳۱.
و اما ضمره بن ربیعه، احمد بن حنبل در باره او دارد: “من الثقات المامونین، رجل صالح، صالح الحدیث، لم یکن بالشام رجل یشبهه؛ او از ثقات و مورد اعتماد و رجلی صالح و صالح الحدیث، است که در تمام شام رجلی همچون او یافت نمیشود”.
[۸۱] ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۸، ص۷۹.
[۸۲] احمد بن حنبل، العلل و معرفه الرجال، ج۲، ص۳۶۶.
و اما عبدالله بن شوذب، شمسالدین ذهبی درباره او مینویسد: “عبدالله بن شوذب. البلخی ثم البصری الامام العالم ابو عبد الرحمن نزیل بیت المقدس… وثقه احمد بن حنبل وغیره. قال ابو عمیر بن النحاس حدثنا کثیر بن الولید قال کنت اذا رایت ابن شوذب ذکرت الملائکه. قال ابو عامر العقدی سمعت الثوری یقول کان ابن شوذب عندنا ونحن نعده من ثقات مشایخنا وقال یحیی بن معین کان ثقه؛ عبدالله بن شوذب، پیشوا و دانشمند بود، احمد بن حنبل و دیگران او را توثیق کردهاند. ابوعمیر نحاس گفته: کثیر بن ولید میگفت: من هر وقت ابن شوذب را میبینم به یاد ملائکه میافتم. ابوعامر عقدی گفته: از ثوری شنیدم که میگفت: ابن شوذب پیش ما بود و ما او را جزء اساتید مورد اعتماد میشمردیم، یحیی بن معین گفته: او مورد اعتماد بود.
[۸۳] ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۵۳۱.
ابن حجر عسقلانی میگوید: “عبدالله بن شوذب الخراسانی ابو عبد الرحمن سکن البصره ثم الشام صدوق عابد من السابعه؛ عبدالله بن شوذب خراسانی ساکن بصره بود سپس به شام رفت، انسانی راستگو و اهل عبادت و از طبقه هفتم از محدثین است”.
[۸۴] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تقریب التهذیب، ج۱، ص۳۰۸.
واما مطر الوراق، ذهبی در باره او میگوید: “مطر الوراق. الامام الزاهد الصادق ابو رجاء بن طهمان الخراسانی نزیل البصره مولی علباء بن احمر الیشکری کان من العلماء العاملین وکان یکتب المصاحف و یتقن ذلک؛ مطر الوراق پیشوای زاهد راستگو، اصل او خراسانی است و ساکن بصره شد، وی از دانشمندان شایسته و از نویسندگان قرآن بود که به درستی آن را انجام میداد”.
[۸۵] ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۴۵۲.
او در کتاب دیگرش میگوید: “فمطر من رجال مسلم حسن الحدیث؛ مسلم در کتاب صحیحش از او نقل روایت دارد و از رجال این کتاب است، و روایاتش نیکو است”.
[۸۶] ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۴، ص۱۲۷.
و اما شهر بن حوشب، از روات صحیح مسلم است و در وثاقت وی تردید نیست؛ چنانچه ذهبی در تاریخ الاسلام در باره او میگوید: “قال حرب الکرمانی: قلت لاحمد بن حنبل: شهر بن حوشب، فوثقه وقال: ما احسن حدیثه. وقال حنبل: سمعت ابا عبدالله یقول: شهر لیس به باس. قال الترمذی: قال محمد یعنی البخاری: شهر حسن الحدیث، وقوی امره؛ شهر بن حوشب مشکلی ندارد، حدیثش نیکو و کارش استوار بود”.
[۸۷] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۶، ص۳۸۷.
ترمذی در سنن خود بعد از نقل روایتی که در سند آن شهر بن حوشب وجود دارد، مینویسد: “وَسَاَلْتُ مُحَمَّدَ بن اسماعیل عن شَهْرِ بن حَوْشَبٍ فَوَثَّقَهُ وقال انما یَتَکَلَّمُ فیه بن عَوْنٍ ثُمَّ رَوَی بن عَوْنٍ عن هِلَالِ بن ابی زَیْنَبَ عن شَهْرِ بن حَوْشَبٍ قال ابو عِیسَی هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ؛ بخاری شهر بن حوشب را توثیق کرد و روایت وی را حسن وصحیح دانستهاند”.
[۸۸] ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۳، ص۵۰۵.
عجلی در معرفه الثقات مینویسد: “شهر بن حوشب شامی تابعی ثقه؛ شهر بن حوشب اهل شام و از تابعان و ثقه بود”.
[۸۹] عجلی، احمد بن عبدالله، معرفه الثقات، ج۱، ص۴۶۱.
ابوهریره نیز از صحابه میباشد که از دیدگاه اهل سنت صحابه، فوق وثاقت میباشند. پس به این نتیجه میرسیم که این حدیث با الفاظ مذکوره از ابوهریره بدون هیچگونه اشکالی در سند ذکر شده است. و حدیث ابوهریره بر اساس مبانی رجالی اهل سنت معتبر است، و ثابت میکند که آیه اکمال در روز دوشنبه و در غدیر خم، یعنی: معارض با روایت عمر که میگوید: این آیه روز جمعه و در عرفه نازل شده است.
دیدگاه برخی علمای اهل سنت
گروهی از علماء اهل سنت نزول آیه «الیوم اکملت لکم دینکم…»
[۹۰] مائده/سوره۵، آیه۳.
را در باره واقعه غدیر دانستهاند، که اسامی بعضی از آنها به شرح زیر است:
۱. احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی؛
[۹۱] ابن مردویه، احمد بن موسی، مناقب علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)، ج۱، ص۲۳۱.
۲. ابونعیم احمد بن عبدالله اصفهانی؛
[۹۲] حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۱.
[۹۳] کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، ج۱، ص۱۱۸.
[۹۴] اسدی ربعی، یحیی بن حسن، خصائص الوحی المبین، ص۹۳.
۳. ابوالحسن علی بن محمد جلابی معروف به ابنمغازلی؛
[۹۵] ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب امام علی بن ابیطالب (علیهمالسّلام)، ص۴۶.
۴. موفق بن احمد خوارزمی معروف به اخطب خطباء خوارزم؛
[۹۶] خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۱۳۵.
۵. محمد بن علی بن ابراهیم نطنزی؛
[۹۷] حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۰.
۶. ابوحامد محمود بن محمد صالحانی؛
[۹۸] شواهد حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۱.
۷. ابراهیم بن محمد بن المؤید الحموینی.
[۹۹] حمویی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۷۴.
روایت ابنمردویه
“اخرج عبد الرزاق الرسعنی عن ابن عباس رضی الله عنه قال: لما نزلت هذه الآیه: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
[۱۰۰] مائده/سوره۵، آیه۶۷.
اخذ النبی صلی الله علیه وسلم بید علی فقال: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. واخرج ابن مردویه عن ابی سعید الخدری رضی الله عنه مثله، وفی آخره، فنزلت: «الیوم اکملت لکم دینکم».
[۱۰۱] مائده/سوره۵، آیه۳.
فقال النبی صلی الله علیه وسلم: الله اکبر علی اکمال الدین واتمام النعمه ورضی الرب برسالتی والولایه لعلی بن ابی طالب؛ از ابنعباس روایت شده: هنگامی که این آیه نازل شد: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
[۱۰۲] مائده/سوره۵، آیه۶۷.
نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست علی را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه». ابنمردویه از ابوسعید خدری مثل این روایت را نقل کرده است و در آخر آن این گونه آورده است: «الیوم اکملت لکم دینکم»
[۱۰۳] مائده/سوره۵، آیه۳.
نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: الله اکبر برای اکمال دین و تمام گردیدن نعمت و رضایت الهی با رسالت من و ولایت علی بن ابیطالب.
[۱۰۴] ابن مردویه، احمد بن موسی، مناقب علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)، ج۱، ص۲۳۱.
روایت ابونعیم
“عن قیس بن الربیع عن ابیهارون العبدی عن ابی سعید الخدری: ان رسول الله صلی الله علیه و سلم دعا الناس الی علی فی غدیر خم، وامر بما تحت الشجره من شوک فقم، وذلک فی یوم الخمیس، فدعا علیا واخذ بضبعیه فرفعهما حتی نظر الناس بیاض ابطی رسول الله صلی الله علیه وسلم، ثم لم یفترقوا حتی نزلت هذه الآیه: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»
[۱۰۵] مائده/سوره۵، آیه۳.
فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم: الله اکبر علی اتمام الدین واتمام النعمه ورضی الرب برسالتی وبالولایه لعلی من بعدی الخ؛ از ابوسعید خدری روایت شده: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز غدیر در حالی که زیر سایه درختچهای ایستاده بود مردم را به سوی علی فراخواند، و این اتفاق در روز پنجشنبهای بود. در این روز علی را فرا خواند و زیر بازوی او را گرفت و بلند نمود تا جایکه مردم به راحتی زیر بغلهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را میدیدند. تا این که در همان مجلس مردم متفرق نگردیده بودند که آیه نازل شد: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»
[۱۰۶] مائده/سوره۵، آیه۳.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: الله اکبر به جهت اتمام دین و اتمام نعمت و رضایت پرودگار به رسالت من و به ولایت علی بعد از من تا آخر آیه”.
[۱۰۷] حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۱.
[۱۰۸] کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، ج۱، ص۱۱۸.
[۱۰۹] اسدی ربعی، یحیی بن حسن، خصائص الوحی المبین، ص۹۳.
روایت ابنمغازلی
“عن ابی هریره قال: من صام ثمانیه عشر من ذی الحجه کتب له صیام ستین شهرا وهو یوم غدیر خم، لما اخذ النبی صلی الله علیه وسلم بید علی بن ابی طالب فقال: الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا: بلی یا رسول الله. قال: من کنت مولاه فعلی مولاه. فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لک یا ابن ابی طالب، اصبحت مولای ومولی کل مؤمن ومؤمنه. فانزل الله تعالی: «الیوم اکملت لکم دینکم»؛
[۱۱۰] مائده/سوره۵، آیه۳.
از ابوهریره روایت شده: هر کس روز هیجدهم ذیالحجه را روزه بگیرد خداوند ثواب روزه شصت ماه را برای او مینویسد و آن روز غدیر خم است. و هنگامی که نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست علی بن ابیطالب را گرفت و فرمود: آیا من از شما بر خود شما سزاوارتر نیستم؟ گفتند: بلی یا رسول الله. حضرت فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه. عمر بن خطاب گفت: تبریک تبریک ای فرزند ابوطالب. تو امروز مولای من و مولای هر مؤمن و مؤمنهای هستی. و در این جا بود که آیه نازل شد: «الیوم اکملت لکم دینکم».
[۱۱۱] مائده/سوره۵، آیه۳.
[۱۱۲] ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب امام علی بن ابیطالب (علیهمالسّلام)، ص۴۶.
روایت خوارزمی
“عن ابی سعید الخدری ان النبی صلی الله علیه وسلم یوم دعا الناس الی غدیر خم، امر بما کان تحت الشجره من الشوک فقم وذلک یوم الخمیس، ثم دعا الی علی، فاخذ بضبعیه ثم رفعها حتی نظر الناس الی بیاض ابطه صلی الله علیه وسلم، ثم لم یفترقا حتی نزلت هذه الآیه: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»
[۱۱۳] مائده/سوره۵، آیه۳.
فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم: الله اکبر علی اکمال الدین واتمام النعمه ورضا الرب برسالتی والولایه لعلی بن ابی طالب؛ از ابوسعید خدری روایت شده: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز غدیر در حالی که زیر سایه درختچهای ایستاده بود مردم را به سوی علی فراخواند، و این اتفاق در روز پنجشنبهای بود. در این روز علی را فرا خواند و زیر بازوی او را گرفت و بلند نمود تا جایی که مردم به راحتی زیر بغلهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را میدیدند. تا این که در همان مجلس مردم متفرق نگردیده بودند که آیه نازل شد: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»
[۱۱۴] مائده/سوره۵، آیه۳.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: الله اکبر به جهت اتمام دین و اتمام نعمت و رضایت پرودگار به رسالت من و به ولایت علی بعد از من تا آخر آیه”.
[۱۱۵] خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۱۳۵.
روایت نطنزی
“عن ابی هریره قال: من صام ثمانیه عشر من ذی الحجه، وهو یوم غدیر خم، لما اخذ رسول الله صلی الله علیه وسلم بید علی فقال: الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا: نعم یا رسول الله. قال: من کنت مولاه فعلی مولاه. فقال عمر بن الخطاب بخ بخ یا ابن ابی طالب اصبحت مولای ومولی کل مسلم. فانزل الله: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»
[۱۱۶] مائده/سوره۵، آیه۳.
کتب له صیام ستین شهرا؛ ابوهریره میگوید: هر کس هیجدهم ذیالحجه که روز غدیر خم میباشد را روزه بگیرد خداوند ثواب روزه شصت ماه را به او عطا میکند، و آن روزی بود که رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست علی را گرفت و گفت: «آیا من به شما از خودتان سزاوار تر نیستم؟» گفتند: بله یا رسول الله. فرمود: «هر کس من مولای اویم علی مولای اوست.» عمر بن خطاب گفت: تبریک تبریک ای فرزند ابوطالب. تو امروز مولای من و مولای هر مؤمن و مؤمنهای هستی. و در این جا بود که آیه نازل شد: «الیوم اکملت لکم دینکم»
[۱۱۷] مائده/سوره۵، آیه۳.
[۱۱۸] سماهیجی، عبدالله بن صالح، الخصائص العلویه، مخطوط.
این روایت در شواهد التنزیل حاکم حسکانی و بسیاری دیگر از کتب اهل سنت آمده است.
[۱۱۹] حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۰.
روایت صالحانی
“قوله تعالی: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»
[۱۲۰] مائده/سوره۵، آیه۳.
وبالاسناد المذکور عن مجاهد رضی الله تعالی عنه قال: نزلت هذه الآیه بغدیر خم فقال رسول الله صلی الله علیه وعلی آله وبارک وسلم: الله اکبر علی اکمال الدین واتمام النعمه ورضی الرب برسالتی والولایه لعلی. رواه الامام الصالحانی؛ آیه شریفه: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»
[۱۲۱] مائده/سوره۵، آیه۳.
به اسناد مذکور از مجاهد روایت نموده است: زمانی که این آیه نازل در روز غدیر خم نازل شد رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: الله اکبر بر اکمال دین و اتمام نعمت و رضایت پروردگار به رسالت من و ولایت علی (علیهالسّلام) این روایت را امام صالحانی روایت نموده است.
[۱۲۲] ایجی، احمد بن جلالالدین، توضیح الدلائل علی ترجیح الفضائل، ص۱۷۰.
اصل این روایت در شواهد التنزیل حاکم حسکانی و بسیاری دیگر از کتب اهل سنت آمده است.
[۱۲۳] شواهد حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۱.
روایت حموینی
“عن ابی سعید الخدری: ان رسول الله صلی الله علیه وسلم دعا الناس الی علی فی غدیر خم، وامر بما تحت الشجره من الشوک فقم – وذلک یوم الخمیس – فدعا علیا فاخذ بضبعیه فرفعهما، حتی نظر الناس الی بیاض ابطی رسول الله صلی الله علیه وسلم، ثم لم یفترقوا حتی نزلت هذه الآیه: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا».
[۱۲۴] مائده/سوره۵، آیه۳.
فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم: الله اکبر علی اکمال الدین واتمام النعمه ورضا الرب برسالتی والولایه لعلی من بعدی…؛ از ابوسعید خدری روایت شده: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز غدیر در حالی که زیر سایه درختچهای ایستاده بود مردم را به سوی علی فراخواند، و این اتفاق در روز پنجشنبهای بود. در این روز علی را فرا خواند و زیر بازوی او را گرفت و بلند نمود تا جایی که مردم به راحتی زیر بغلهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را میدیدند. تا این که در همان مجلس مردم متفرق نگردیده بودند که آیه نازل شد: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»
[۱۲۵] مائده/سوره۵، آیه۳.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: الله اکبر به جهت اتمام دین و اتمام نعمت و رضایت پرودگار به رسالت من و به ولایت علی بعد از من تا آخر آیه”.
[۱۲۶] حمویی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۷۴.
نزول آیه سال سائل در غدیر
از دیگر دلائل قطعی بر حدیث غدیر و امامت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نزول اوّلین آیه سوره معارج در واقعه غدیر خم است. جمع کثیری از اکابر و اعلام اهل سنت این موضوع را در منابع خود ذکر نمودهاند. اسامی افرادی که در متون خود به این مورد اشاره نمودهاند به شرح زیر است:
۱. احمد بن محمد بن ابراهیم ثعلبی نیشابوری در تفسیر خود؛
[۱۲۷] ثعلبی، ابواسحاق، تفسیر الکشف و البیان، ج۱۰، ص۳۵.
۲. شمسالدین سبط ابنجوزی در «تذکره خواص الامه»؛
[۱۲۸] سبط ابن جوزى، یوسف بن قزاوغلى، تذکره خواص الامه، ص۳۰.
۳. ابراهیم بن عبدالله یمنی وصابی در «تفسیر شاهی» ذیل تفسیر همین آیه؛
۴. محمد بن یوسف زرندی مدنی در «معارج الوصول» ذیل همین آیه شریفه؛
[۱۲۹] زرندی مدنی، محمد بن یوسف، معارج الوصول، ص۲۹.
۵. شهابالدین بن شمسالدین دولتآبادی در «هدایه السعداء» در قسمت الجلوه الثانیه من الهدایه الثامنه؛
۶. نورالدین علی بن عبدالله سمهودی در «جواهر العقدین» (مخطوط)؛
۷. نورالدین علی بن محمد بن صباغ در «الفصول المهمه»؛
[۱۳۰] ابن صباغ مالکی، علی بن محمد، الفصول المهمه، ص۲۴۳.
۸. عطاءالله بن فضلالله محدث شیرازی در «الاربعین» (مخطوط)؛
۹. شمسالدین عبدالرؤف مناوی در «فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر»؛
[۱۳۱] مناوی، عبدالرؤف، فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر، ج۶، ص۲۸۱.
۱۰. شیخ بن عبدالله عیدروس در «العقد النبوی والسر المصطفوی» (مخطوط)؛
۱۱. محمود بن محمد شیخانی قادری مدنی در «الصراط السوی فی مناقب آل النبی» (مخطوط)؛
۱۲. نورالدین علی بن ابراهیم حلبی در «السیره الحلبیه»؛
[۱۳۲] حلبی، نورالدین، سیره حلبی، ج۳، ص۳۸۵.
۱۳. احمد بن فضل باکثیر مکی در «وسیله المآل فی عد مناقب الآل» (مخطوط)؛
۱۴. محمد محبوب عالم به نقل از «العقد النبوی» از تفسیر ثعلبی؛
۱۵. محمد صدر عالم در «معارج العلی فی مناقب المرتضی» (مخطوط)؛
۱۶. محمد بن اسماعیل بن صلاح الامیر در «الروضه الندیه، شرح التحفه العلویه»؛
[۱۳۳] صلاحالامیر، محمد بن اسماعیل، شرح التحفه العلویه، ص۸۴.
۱۷. احمد بن عبدالقادر عجیلی در «ذخیره المآل فی شرح عقد جواهر اللئال»؛
۱۸. سیدمؤمن بن حسن شبلنجی در «المناقب الحیدریه»؛
[۱۳۴] شبلنجی، سیدمؤمن بن حسن، المناقب الحیدریه، ص۷۵.
۱۹. محمد رشید رضا در «تفسیر القرآن الحکیم» (تفسیر المنار)؛
[۱۳۵] رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۶، ص۳۸۴.
۲۰. شمسالدین ذهبی در «المنتقی من منهاج الاعتدال»؛
[۱۳۶] شمسالدین ذهبی، محمد بن احمد، المنتقی من منهاج الاعتدال، ص۴۲۲.
۲۱. ابراهیم بن محمد حمویی جوینی در «فرائد السمطین»؛
[۱۳۷] حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۸۲.
۲۲. عبیدالله بن عبدالله حاکم حسکانی در «شواهد التنزیل»؛
[۱۳۸] حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۸۲.
۲۳. عبدالملک بن حسین عصامی در «سمط النج
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 