پاورپوینت کامل نخستین مسلمان (احادیث علوی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نخستین مسلمان (احادیث علوی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نخستین مسلمان (احادیث علوی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نخستین مسلمان (احادیث علوی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پیشگامی امام علی در اسلام (احادیث علوی)
یکی از مسائل مورد قبول بیشتر علماء، محدثان، مورخان واندیشمندان فریقین، این است که حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) نخستین فرد از میان زنان و امیرمؤمنان (علیهالسّلام) نخستین فرد از میان مردان به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایمان آوردهاند و در این باره روایات صحیح در منابع اسلامی وجود دارد.
اما بنیانگذار وهابیت، ابنتیمیه حرانی با این که به این مطلب اعتراف دارد، در پی شبههافکنی خود تصریح میکند که امیرمؤمنان (علیهالسّلام) هنگام اسلام آوردن به سن بلوغ نرسیده بود و ایمان و اسلام یک فرد نابالغ فائدهای ندارد. از این جهت ابوبکر که در سن بزرگتر او اسلام آورده، ارزشی بیشتری دارد و در نتیجه اسلام او کاملتر است و در نهایت او پیشگام مسلمان محسوب میشود. در این مقاله در جواب این شبهه به بررسی سن امام علی و پیشگامی ایشان در اسلام در سخنان خود آن حضرت میپردازیم. در این بررسی مشخص میشود امیرمؤمنان (علیهالسّلام) خودش را با عبارات مختلف نخستین مسلمان معرفی کرده و سخن ایشان را علمای اهلسنت حداقل با چهار سند معتبر از طرق و اسناد متعدد نقل کردهاند.
فهرست مندرجات
۱ – سخن علامه حلی
۱.۱ – سخن ابنتیمیه
۱.۲ – بررسی شبهه
۲ – روایت حبه العرنی (مضمون اول)
۲.۱ – صحت روایت
۲.۲ – توثیقات حبه العرنی
۲.۲.۱ – خطیب بغدادی
۲.۲.۲ – ابنجوزی و مزی
۲.۲.۳ – ابنحجر و عینی
۲.۲.۴ – کنانی و مبارکفوری
۳ – روایت حبه العرنی (مضمون دوم)
۴ – روایت حبه العرنی (مضمون سوم)
۵ – روایت حبه العرنی (مضمون چهارم)
۵.۱ – بررسی صحت روایت
۵.۱.۱ – ابومحمد بن طاوس
۵.۱.۲ – ابوالغنائم بن ابیعثمان
۵.۱.۳ – عبدالله بن عبیدالله
۵.۱.۴ – ابوعبدالله محاملی
۵.۱.۵ – محمد بن عثمان
۵.۱.۶ – عبیدالله بن موسی
۵.۱.۷ – سفیان ثوری
۵.۱.۸ – سلمه بن کهیل
۵.۱.۹ – حبه العرنی
۵.۲ – سندی دیگر
۶ – روایت معاذه العدویه (سند اول)
۶.۱ – بررسی صحت حدیث
۶.۱.۱ – زیاد بن یحیی
۶.۱.۲ – نوح بن قیس
۶.۱.۳ – سلیمان ابوفاطمه
۶.۱.۴ – معاذه بنت عبدالله
۷ – روایت معاذه العدویه (سند دوم)
۸ – روایت معاذه العدویه (سند سوم)
۹ – روایت معاذه العدویه (سند چهارم)
۱۰ – روایت عبدالله بن ابیهذیل
۱۰.۱ – صحت حدیث
۱۰.۱.۱ – علی بن منذر
۱۰.۱.۲ – محمد بن فضیل
۱۰.۱.۳ – اجلح بن عبدالله
۱۰.۱.۴ – عبدالله بن ابیالهذیل
۱۱ – روایت عباد بن عبدالله اسدی
۱۱.۱ – بازبینی سند روایت
۱۱.۱.۱ – عبدالله بن نمیر
۱۱.۱.۲ – علاء بن صالح
۱۱.۱.۳ – منهال بن عمرو
۱۱.۱.۴ – عباد بن عبدالله
۱۱.۲ – صحیح دانستن روایت
۱۲ – روایت سعد بن معاذ
۱۳ – روایت حصین بن ثمارج
۱۴ – روایت انس بن مالک
۱۴.۱ – سخن عمر بن احمد
۱۵ – روایت ابنعمر بن مسلمه
۱۶ – روایت حکیم مولی زاذان
۱۷ – روایت منصور بن حسین
۱۸ – اشعار حضرت علی
۱۸.۱ – مسلم بودن این اشعار
۱۸.۱.۱ – سخن بیهقی
۱۸.۱.۲ – سخن ابنطلحه
۱۸.۱.۳ – سخن ابنصباغ
۱۸.۲ – استدلال علما به این شعر
۱۸.۲.۱ – ابنقدامه
۱۸.۲.۲ – سیدمرتضی
۱۸.۲.۳ – تستری
۱۸.۲.۴ – ابنکثیر دمشقی
۱۸.۲.۵ – منصور بن یونس
۱۸.۲.۶ – ابنقیم جوزیه
۱۸.۲.۷ – سرخسی
۱۸.۲.۸ – سبط ابنجوزی
۱۸.۲.۹ – غزنوی حنفی
۱۹ – نتیجه بحث
۲۰ – پانویس
۲۱ – منبع
سخن علامه حلی
علامه حلی (رحمهاللهعلیه) بر امامت امیرمؤمنان (علیهالسّلام) به آیه: «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ اُولَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ»
[۱] واقعه/سوره۵۶، آیه۱۰.
[۲] واقعه/سوره۵۶، آیه۱۱.
استدلال کرده و روایت ابنعباس را که پیشگامان امت را معرفی میکند، ذیل آن آورده و نتیجه گرفته است که:
وهذه الفضیله لم تثبت لغیره من الصحابه فیکون هو الامام؛ این فضیلت برای غیر علی از بقیه صحابه ثابت نشده است، پس او امام است.
[۳] حلی، حسن بن یوسف، منهاج الکرامه فی معرفه الامامه، ص۱۲۹، تحقیق:عبدالرحیم مبارک، ناشر:مؤسسه عاشوراء للتحقیقات والبحوث الاسلامیه – مشهد:تاسوعا، ۱۳۷۹.
سخن ابنتیمیه
ابنتیمیه در مقام جواب از این سخن علامه حلی میگوید:
الرابع قوله «وهذه الفضیله لم تثبت لغیره من الصحابه» ممنوع، فان الناس متنازعون فی اول من اسلم فقیل ابوبکر اول من اسلم فهو اسبق اسلاما من علی وقیل ان علیا اسلم قبله لکن علی کان صغیرا واسلام الصبی فیه نزاع بین العلماء ولا نزاع فی ان اسلام ابیبکر اکمل وانفع فیکون هو اکمل سبقا بالاتفاق واسبق علی الاطلاق علی القول الآخر فکیف یقال علی اسبق منه بلا حجه تدل علی ذلک.
این سخن علامه حلی که میگوید: این فضلیت برای دیگر صحابه ثابت نشده اشد، ممنوع است؛ زیرا مردم در این مطلب که اولین مسلمان چه کسی است، اختلاف نظر دارند. گفته شده است که ابوبکر اولین کسی است که اسلام آورد؛ بنابراین او پیشگامترین مسلمان از علی است؛ و گفته شده است که علی قبل از او اسلام آورده است ولی علی کوچک بود؛ و در صحت اسلام کودک در بین علماء اختلاف است، و شکی نیست که اسلام ابوبکر کاملتر و سودمندتر بود؛ و اجماعا پیشگامی ابوبکر کاملتر و طبق نظر دیگر ابوبکر پیشگام علی الاطلاق بود؛ پس چگونه بدون هیچ دلیلی ادعا میشود که علی پیشگام علی الاطلاق بوده است.
[۴] ابنتیمیه، ابوالعباس، منهاج السنه النبویه، ج۷، ص۱۵۵، تحقیق:د. محمد رشاد سالم، ناشر:مؤسسه قرطبه، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۶ه.
بررسی شبهه
همانگونه که مشاهده میشود ابنتیمیه میگوید علی (علیهالسّلام) اولین مسلمان نیست؛ زیرا در اولین مسلمان اختلاف نظر است و طبق یک قول ابوبکر نخستین مسلمان بوده است. در این مقاله از خود امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) روایاتی نقل میشود که اولین مسلمان بودن حضرت را ثابت میکند. این روایات از ۱۱ طریق (که ۴ طریق آن معتبر است و یک طریق دیگر آن را علمای اهلسنت معتبر شمردهاند) نقل میکنیم:
روایت حبه العرنی (مضمون اول)
حبه العرنی از تابعانی است که توفیق همراهی با امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) را داشته و در جنگ نهروان نیز حاضر بوده است. این شخص، سخن امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را که فرموده: من هفت سال قبل از همه مردم با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نماز خواندهام، با عبارات مختلف نقل کرده و برخی طرقش معتبر است.
احمد بن حنبل در کتاب مسندش، روایت را با سند معتبر آورده است:
«۷۷۶ حدثنا عبدالله حدثنی ابیثنا ابوسَعِیدٍ مولی بَنِی هَاشِمٍ ثنا یحیی بن سَلَمَهَ یَعْنِی بن کُهَیْلٍ قال سمعت ابییحدث عن حَبَّهَ العرنی قال رایت عَلِیًّا رضی الله عنه ضَحِکَ علی الْمِنْبَرِ لم اَرَهُ ضَحِکَ ضَحِکاً اَکْثَرَ منه حتی بَدَتْ نَوَاجِذُهُ ثُمَّ قال ذَکَرْتُ قَوْلَ ابیطَالِبٍ ظَهَرَ عَلَیْنَا ابوطَالِبٍ وانا مع رسول اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَنَحْنُ نُصَلِّی بِبَطْنِ نَخْلَهَ فقال مَاذَا تَصْنَعَانِ یا بن اخی فَدَعَاهُ رسول اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الی الاِسْلاَمِ فقال ما بالذی تَصْنَعَانِ بَاْسٌ او بالذی تَقُولاَنِ بَاْسٌ وَلَکِنْ والله لاَ تعلونی استی اَبَداً وَضَحِکَ تَعَجُّباً لِقَوْلِ ابیه ثُمَّ قال اللهم لاَ اَعْتَرِفُ اَنَّ عَبْداً لک من هذه الاُمَّهِ عَبَدَکَ قبلی غیر نَبِیِّکَ ثَلاَثَ مرات لقد صَلَّیْتُ قبل اَنْ یصلی الناس سَبْعاً»
حبه العرنی میگوید: در یکی از روزها که حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بر فراز منبر تشریف داشت چنان خندید که دندانهای مبارکش ظاهر گردید و من تا آن روز حضرت را چنین خندان ندیده بودم. – سپس فرمود: – در این هنگام، بیاد «ابوطالب» (علیهالسّلام) افتادم هنگامی که در زیر درخت خرما همراه با پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نماز میگزاردم، «ابوطالب» ظاهر شد و گفت: ای برادرزاده چه میکنی؟ پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را به پذیرش اسلام دعوت کرد. «ابوطالب» گفت: در آنچه میکنید- یا در آنچه میگویید- ایرادی نیست. سپس حضرت علی (علیهالسّلام) سه بار فرمود: پروردگارا! سراغ ندارم کسی از این امت را به استثناء رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، که پیش از من سر اطاعت و عبادت در برابر تو به خاک گذاشته باشد. پس از این علی (علیهالسّلام) اضافه کرد: همانا هفت سال پیش از دیگران، به عبادت خدا پرداختم.
[۵] شیبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۱۶۵.
صحت روایت
هیثمی در کتاب «مجمع الزوائد» بعد از نقل روایت، سند آن را حسن دانسته است:
وعن حبه العرنی قال رایت علیا (علیهالسّلام) یضحک علی المنبر لم اره ضحک ضحکا اکثر منه حتی بدت نواجذه ثم قال ذکرت قول ابیطالب ظهر علینا ابوطالب وانا مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ونحن نصلی ببطن نخله فقال ماذا تصنعان یا ابناخی فدعاه رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الی الاسلام فقال ما بالذی تصنعان باس ولکن لا تعلونی استی ابدا فضحک تعجبا لقول ابیه ثم قال اللهم لا اعترف عبدا من هذه الامه عبدک قبلی غیر نبیک ثلاث مرات لقد صلیت قبل ان یصلی الناس سبعا. رواه احمد و ابویعلی باختصار والبزار والطبرانی فی الاوسط واسناده حسن.
[۶] هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۲، ناشر:دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی – القاهره، بیروت – ۱۴۰۷ه.
سخاوی نیز بعد از نقل روایت، سندش را حسن دانسته است: وقیل بل اولهم اسلاما علی بن ابیطالب رضی الله عنه لقوله علی المنبر اللهم لا اعرف عبدک قبلی غیر نبیک ثلاث مرات لقد صلیت قبل ان یصلی الناس سبعا وسنده حسن.
[۷] سخاوی، شمسالدین، فتح المغیث شرح الفیه الحدیث، ج۳، ص۱۳۵، ناشر:دار الکتب العلمیه – لبنان، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۳ه.
زینالدین عراقی در کتاب «التقیید و الایضاح شرح مقدمه ابنالصلاح»، بعد از نقل روایت تنها اشکال روایت را در ضعف «حبه العرنی» دانسته و مینویسد: وحبه بن جوین العرنی ضعفه الجمهور وهو من غلاه الشیعه ووثقه العجلی.
[۸] عراقی، زینالدین، التقیید والایضاح شرح مقدمه ابنالصلاح، ج۱، ص۳۱۱، تحقیق:عبدالرحمن محمد عثمان، ناشر:دار الفکر للنشر والتوزیع – بیروت، الطبعه:الاولی، ۱۳۸۹ه – ۱۹۷۰م.
از این جهت شایسته است که توثیقات این راوی و تصحیح سند روایت را متذکریم میشویم:
توثیقات حبه العرنی
احمد بن عبدالله عجلی، ابنحبان، ابنمعین، ابنعدی، مبارکفوی و برخی دیگر وی را توثیق و تایید کردهاند.
خطیب بغدادی
خطیب بغدادی بعد از این که این راوی را معرفی کرده توثیق احمد بن عبدالله عجلی را درباره او آورده است: انبانا محمد بن عبدالواحد الاکبر انبانا الولید بن بکر حدثنا علی بن احمد بن زکریا حدثنا ابومسلم صالح بن احمد حدثنی ابیقال حبه العرنی کوفی تابعی ثقه.
[۹] بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۷۶، ناشر:دار الکتب العلمیه – بیروت.
در کتاب «خلاصه تذهیب تهذیب الکمال فی اسماء الرجال» نیز بعد از معرفی توثیق عجلی را آورده است: (عس) حبه بن جوین العرنی بضم المهمله الاولی ابوقدامه الکوفی عن علی وعنه سلمه بن کهیل والحکم بن عتیبه قال العجلی ثقه …
[۱۰] صفیالدین، خزرجی، خلاصه تذهیب تهذیب الکمال، ج۱، ص۷۰.
ابنجوزی و مزی
ابنجوزی در کتاب «المنتظم» نیز تصریح کرده که وی در نزد گروهی موثق است: ۴۶۷ – حبه بن جوین بن علی ابوقدامه العرنی الکوفی… وکان ثقه عند قوم…
[۱۱] ابنجوزی، جمالالدین، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۶، ص۱۸۴، ناشر:دار صادر – بیروت، الطبعه:الاولی، ۱۳۵۸.
مزی نیز در کتاب «تهذیب الکمال»، توثیقات علماء را اینگونه آورده است: وَقَال صالح بن محمد البغدادی: حبه العرنی من اصحاب علی، شیخ، وکان یتشیع، لیس هو بمتروک، ولا ثبت، وسط. وَقَال احمد بن عبدالله العجلی: کوفی، تابعی، ثقه. وَقَال یحیی بن سلمه بن کهیل، عَن ابیه: ما رایت حبه العرنی قط الا یقول: سبحان الله، والحمد لله، ولا اله الا الله، والله اکبر، الا ان یکون یصلی او یحَدَّثَنَا.
صالح بغدادی گفته است: حبه العرنی، از اصحاب علی و انسان بزرگ و شیعه بود. ایشان نه متروک الحدیث بود و نه مورد اعتماد بلکه در حد وسط بود. اما احمد بن عبدالله عجلی وی را توثیق کرده است. یحیی بن سلمه از پدرش نقل میکند که حبه العرنی دائما مشغول ذکر و تسبیح و تهلیل خداوند، یا نقل روایت و یا در حال نماز بود.
[۱۲] مزی، یوسف بن زکی، تهذیب الکمال، ج۵، ص۳۵۳.
ابنحجر و عینی
ابنحجر بعد از این که اقوال علماء را درباره او ذکر کرده مینویسد: قلت قد تقدم فی ترجمه حارثه بن مضرب ان احمد وثق حبه … وقال بن عدی ما رایت له منکرا جاوز الحد.
در ترجمه حارثه گذشت که احمد بن عبدالله عجلی وی را توثیق کرده و ابنعدی گفته: ما امر منکری را از او مشاهده نکردهایم.
[۱۳] عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۷۷.
بدرالدین عینی در کتاب «مغانی الاخیار»، توثیق ابنحبان را نیز اضافه کرده است: وقال احمد بن عبدالله العجلی: تابعی ثقه. وقال ابنعدی: ما رایت له منکرًا قد جاوز الحد. قلت: ذکره ابنحبان فی الثقات.
[۱۴] عینی، محمود بن احمد، مغانی الاخیار، ج۱، ص۱۷۲.
کنانی و مبارکفوری
ابوالحسن کنانی در کتاب «تنزیه الشریعه المرفوعه عن الاخبار الشنیعه الموضوعه»، علاوه بر این که توثیق عجلی، ابنمعین و ابنعدی را درباره وی آورده، او را جزء صحابه هم دانسته (یقال له رؤیه) و مینویسد: فقد قال العجلی فیه تابعی ثقه وقال الطبرانی یقال له رؤیه، وقال ابنعدی: ما رایت له منکرا قد جاوز الحد، والاجلح روی له الاربعه، ووثقه ابنمعین والعجلی، وقال ابنعدی شیعی صدوق.
[۱۵] کنانی، علی بن محمد، تنزیه الشریعه المرفوعه عن الاخبار الشنیعه الموضوعه، ج۱، ص۳۷۶، تحقیق:عبدالوهاب عبداللطیف، عبدالله محمد الصدیق الغماری، دار النشر:دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه:الاولی۱۳۹۹ ه.
مبارکفوری نیز وی را صدوق به حساب آورده و مینویسد: (عن حبه) بفتح حاء مهمله ثم موحده ثقیله بن جوین بجیم مصغرا العرنی بضم المهمله وفتح الراء بعدها نون الکوفی صدوق…
[۱۶] مبارکفوری، محمد عبدالرحمن بن عبدالرحیم، تحفه الاحوذی بشرح جامع الترمذی، ج۱۰، ص۱۶۱، دار الکتب العلمیه – بیروت.
در نتیجه این روای نیز موثق است و حداقل این که وی حسن است؛ پس روایتش معتبر میشود.
روایت حبه العرنی (مضمون دوم)
مضمون دومی که از حبه العرنی، در کتاب «اسد الغابه» آمده، این است:
اَنباَنا ابوالفضل بن ابیالحسن بن ابیعبدالله المخزومی باِسناده عن اَحمد بن علی: حدثنا ابوهشام الرفاعی، حدثنا محمد بن فضیل، حدثنا الاَجلح، عن سلمه بن کُهَیل، عن حَبَّه بن جُوَین، عن علی قال: لم اَعلم اَحداً من هذه الاُمه عبدالله قبلی، لقد عبدته قبل اَن یعبده اَحد منهم خمس سنین، اَو سبع سنین.
علی (علیهالسّلام) فرمود: سراغ ندارم کسی از این امت را به استثناء رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، که پیش از من سر اطاعت و عبادت در برابر تو به خاک گذاشته باشد. همانا پنج سال یا هفت سال پیش از دیگران، به عبادت خدا پرداختم.
[۱۷] ابناثیر، علی بن محمد، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۳، ص۵۹۰.
روایت حبه العرنی (مضمون سوم)
طبرانی مضمون سوم را اینگونه آورده است:
«۱۷۴۶ حدثنا احمد قال حدثنا عبدالرحمن بن صالح الازدی قال حدثنا عمرو بنهاشم الجنبی عن الاجلح عن سلمه بن کهیل عن حبه بن جوین العرنی عن علی انه قال اللهم انک تعلم ان لم یعبدک احد من هذه الامه بعد نبیها قبلی ولقد عبدتک قبل ان یعبدک احد من هذه الامه بست سنین.»
[۱۸] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۲، ص۲۰۷، تحقیق:طارق بن عوض الله بن محمد، عبدالمحسن بن ابراهیم الحسینی، ناشر:دار الحرمین – القاهره – ۱۴۱۵ه.
از این که مضمون اول این روایت از نظر سندی بررسی شد و توثیق راویانش اثبات گردید، از بررسی سندهای بعدی جهت پرهیز از اطاله کلام صرف نظر میکنیم.
روایت حبه العرنی (مضمون چهارم)
روایت ایشان در «تاریخ مدینه دمشق» ابنعساکر با سند صحیح اینگونه است:
«اخبرنا ابومحمد بن طاوس انا ابوالغنائم بن ابیعثمان انا عبدالله بن عبیدالله بن یحیی نا ابوعبدالله المحاملی نا محمد بن عثمان بن کرامه نا عبیدالله عن سفیان وشعبه عن سلمه بن کهیل عن حبه عن علی قال انا اول من اسلم؛
[۱۹] ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الاماثل، ج۴۲، ص۳۱، تحقیق:محبالدین عمر بن غرامه، ناشر:دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۵.
به نقل حبه العرنی علی (علیهالسّلام) فرمود: من نخستین مسلمانم.»
بررسی صحت روایت
در بررسی تفصیلی افراد موجود در سند روایت باید گفت:
ابومحمد بن طاوس
اسم این شخص، هبهالله بن احمد است و نسائی از ایشان به «فقیه امام» تعبیر دارد و ایشان را موثق میداند: … الشیخ الفقیه الامام الثقه ابومحمد هبهالله بن احمد بن عبدالله بن علی بن طاوس المقری قراءه علیه. شیخ فقیه، پیشوا و موثق، ابومحمد هبهالله بن احمد … است.
[۲۰] نسائی، احمد بن شعیب، جزء فیه مجلسان من املاء النسائی، ج۱، ص۳۲، تحقیق:ابواسحاق الحوینی الاثری، دار النشر:دار ابنالجوزی – الدمام، الطبعه:الاولی، ۱۴۱۵.
سمعانی در الانساب، نیز ایشان را «فاضل، موثق، صدوق و روای حدیث بسیار» میداند و مینویسد: منها شیخنا ابومحمد هبهالله بن احمد بن عبدالله بن علی بن طاوس المقرئ الجیرونی امام جامع دمشق کان یسکن باب جیرون کان مقرئا فاضلا ثقه صدوقا مکثرا من الحدیث
[۲۱] سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۳، ص۴۵۸.
ذهبی نیز بعد از معرفی ایشان را موثق و پرهیزگار میداند: ابن طاووس امام جامع دمشق ومقرئه ابومحمد هبهالله بن احمد بن عبدالله ابنعلی بن طاووس البغدادی ثم الدمشقی… وکان ثقه متصونا.
[۲۲] ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۰، ص۹۸.
و در تاریخ الاسلام نیز ایشان را صدوق میداند و توثیق ابنعساکر را نیز گزارش کرده است: هبهالله بن احمد بن عبدالله بن علی بن طاوس. ابومحمد البغدادی، ثم الدمشقی، امام جامع دمشق … وکان صدوقاً، صحیح السماع. و ثقه ابنعساکر.
[۲۳] ذهبی، شمسالدین، تاریخ الاسلام، ج۳۶، ص۴۳۲، تحقیق:د. عمر عبدالسلام تدمری، ناشر:دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۷ه – ۱۹۸۷م.
ابوالغنائم بن ابیعثمان
بغدادی در کتاب «تکمله الاکمال»، پس از معرفی دقیق و این که از عبدالله بن عبیدالله روایت نقل کرده، بر ثقه بودنش تصریح کرده است:
ابوالغنائم محمد بن علی بن ابیعثمان السبیعی حدث عن عبدالله بن عبیدالله البیع… توفی یوم الاربعاء النصف من جمادی الآخره سنه ثلاث وثمانین واربعمائه وهو ثقه صالح؛ ابوالغنائم محمد بن علی … از عبدالله بن عبید اله روایت نقل کرده … در نیمه جمادی الثانی سال ۴۸۳ وفات یافت و ایشان موثق و انسان صالح بود.
[۲۴] بغدادی، محمد بن عبدالغنی، تکمله الاکمال، ج۳، ص۲۸۸، تحقیق:د. عبدالقیوم عبد ریب النبی، دار النشر:جامعهام القری – مکه المکرمه، الطبعه:الاولی۱۴۱۰.
ذهبی در کتاب «العبر» نیز بر صدوق بودن ایشان تصریح کرده است: و ابوالغنائم بن ابیعثمان محمد بن علی بن حسن الدقاق بغدادی متمیز صدوق.
[۲۵] ذهبی، شمسالدین، العبر فی خبر من غبر، ج۳، ص۳۴۷.
عبدالله بن عبیدالله
عبدالله بن عبیدالله بن یحیی از نظر علمای اهلسنت از جمله از نظر خطیب بغدادی موثق است ذهبی پس از معرفی، در پایان توثیق خطیب را آورده است:
الشیخ المعمر مسند بغداد ابومحمد عبدالله بن عبیدالله بن یحیی البغدادی الؤدب عرف بابن البیع حدث عن القاضی ابیعبدالله المحاملی … حدث عنه ابوالغنائم محمد بن ابیعثمان … قال الخطیب کان یسکن بدرب الیهود وکان ثقه لم ارزق السماع منه.
شیخ کهن سال، مسند بغداد ابومحمد عبدالله… معروف به ابنالبیع بود. از ابیعبدالله محامل روایت نقل کرده و از او ابوالغنائم … حدیث کرده. خطیب بغدادی گفته: وی در درب یهودی مینشست و انسان موثق بود.
[۲۶] ذهبی، شمسالدین، سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۲۲۱.
و در کتاب دیگرش نیز مینویسد: وابن البیع ابومحمد عبدالله بن عبیدالله بن یحیی البغدادی المؤدب صاحب المحاملی وثقه الخطیب.
[۲۷] ذهبی، شمسالدین، العبر فی خبر من غبر، ج۲، ص۲۱۵.
سمعانی نیز توثیق خطیب بغدادی را آورده است: ذکره ابوبکر احمد بن علی بن ثابت الخطیب … منه وکان ثقه.
[۲۸] سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۱۳، ص۱۴۱.
یاقوت حموی نیز ایشان را موثق میداند: ابومحمد عبدالله بن عبیدالله بن یحیی المؤدب… وکان ثقه…
[۲۹] حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۵، ص۴۵۴.
شیبانی نیز ایشان را توثیق کرده است: ابومحمد عبدالله بن عبیدالله بن یحیی… وکان ثقه …
[۳۰] شیبانی، علی بن ابیالکرم، اللباب فی تهذیب الانساب، ج۳، ص۴۲۲، دار النشر:دار صادر – بیروت – ۱۴۰۰ه – ۱۹۸۰م.
از نظر صفدی نیز وی موثق است: عبدالله بن عبیدالله بن یحیی ابومحمد البغدادی المؤدب المعروف بابن البیع کان ثقه.
[۳۱] صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۱۶۲، تحقیق احمد الارناؤوط وترکی مصطفی، ناشر:دار احیاء التراث – بیروت – ۱۴۲۰ه- ۲۰۰۰م.
ابوعبدالله محاملی
اسم این راوی، حسین بن اسماعیل بن محمد محاملی است. وی نیز از نظر علمای رجال اهلسنت موثق است. ابوبکر صولی مینویسد:
مات ابوعبدالله الحسین بن اسماعیل المحاملی القاضی… وما کان بقی علی الارض محدث اسند منه، مع صدقه وثقته وستره رحمه الله؛ ابوعبدالله حسین بن اسماعیل محاملی فوت کرد… و در روی زمین هیچ محدثی که در نقل روایت مستند نقل کند، باقی نماند علاوه بر این که وی صادق و موثق بود…
[۳۲] صولی، محمد بن یحیی، اخبار الراضی بالله والمتقی لله، ج۱، ص۲۳۰.
ابنندیم نیز او را از جمله افراد موثق معرفی کرده و همان سخن صولی را تکرار کرده است: المحاملی القاضی ابوعبدالله الحسین بن اسماعیل بن محمد الضبی من الثقات … ولم یکن بقی علی الارض محدث اسند منه مع صدقه وثقته وستره
[۳۳] ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۲۸۴.
ذهبی از وی به «امام، علامه، حافظ و شیخ و محدث بغداد» تعبیر دارد و صدوق دانستن خطیب بغدادی را ذکر کرده است: المحاملی القاضی الامام العلامه الحافظ شیخ بغداد ومحدثها ابوعبدالله الحسین بن اسماعیل بن محمد الضبی البغدادی … قال الخطیب کان فاضلا دینا صادقا.
[۳۴] ذهبی، شمسالدین، تذکره الحفاظ، ج۳، ص۳۱.
ابنکثیر دمشقی نیز او را «صدوق، متدین، فقیه، محدث» میداند: الحسین بن اسماعیل بن محمد بن اسماعیل بن سعید بن ابان ابوعبدالله الضبی القاضی المحاملی الفقیه الشافعی المحدث سمع الکثیر… وکان صدوقا دینا فقیها محدثا ولی قضاء الکوفه ستین سنه.
[۳۵] ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه والنهایه، ج۱۱، ص۲۳۰.
محمد بن عثمان
محمد بن عثمان بن کرامه از راویان بخاری، ابوداود و ترمذی و ابنماجه است. و از نظر ذهبی صدوق است: ۵۰۴۴ محمد بن عثمان بن کرامه العجلی مولاهم عن ابیاسامه وطبقته وعنه البخاری و ابوداود والترمذی وابن ماجه … صدوق.
[۳۶] ذهبی، شمسالدین، الکاشف، ج۲، ص۲۰۰، تحقیق:محمد عوامه، ناشر:دار القبله للثقافه الاسلامیه، مؤسسه علو – جده، الطبعه:الاولی، ۱۴۱۳ه – ۱۹۹۲م.
به تصریح مزی در تهذیب، وی از نظر ابوحاتم رازی، محمد بن عبدالله بن سلیمان و داود بن یحیی صدوق بوده و ابنحبان نیز ایشان را موثق میداند: خ د ت ق: محمد بن عثمان بن کرامه العجلی، روی عنه: البخاری … و ابوحاتم الرازی، وَقَال: صدوق. وَقَال ابوالعباس بن عقده: سمعت محمد بن عبدالله بن سُلَیْمان، وداود بن یحیی یقولان: کان صدوقا… وذکره ابنحِبَّان فی کتاب (الثقات).
[۳۷] مزی، یوسف بن زکی، تهذیب الکمال، ج۲۶، ص۹۱، تحقیق:د. بشار عواد معروف، ناشر:مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۰ه – ۱۹۸۰م.
عبیدالله بن موسی
وی از راویان بخاری است و ذهبی او را با تمام اسم معرفی کرده و او را «حافظ، و یکی از اعلام» میداند و در پایان به «ثقه» بودنش تصریح کرده است: عبیدالله بن موسی ابومحمد العبسی الحافظ احد الاعلام … ثقه
[۳۸] ذهبی، شمسالدین، الکاشف، ج۱، ص۶۸۷، تحقیق:محمد عوامه، ناشر:دار القبله للثقافه الاسلامیه، مؤسسه علو – جده، الطبعه:الاولی، ۱۴۱۳ه – ۱۹۹۲م.
ابنحجر توثیقات علمای رجال اهلسنت همانند: ابنمعین، ابوحاتم رازی، عجلی، ابنحبان، ابنشاهین و ابنابیشیبه را درباره وی آوره است: عبیدالله بن موسی بن ابیالمختار واسمه باذام العبسی مولاهم الکوفی ابومحمد الحافظ… وقال بن ابیخیثمه عن بن معین ثقه وقال ابوحاتم صدوق ثقه حسن الحدیث … وقال العجلی ثقه … وذکره بن حبان فی الثقات… وقال بن شاهین فی الثقات قال عثمان بن ابیشیبه صدوق ثقه.
[۳۹] عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۵۰.
سفیان ثوری
مشخصات کامل سفیان ثوری را علمای رجال ذکر کرده است. ابنحجر مینویسد: سفیان بن سعید بن مسروق الثوری ابوعبدالله الکوفی ثقه حافظ فقیه عابد امام حجه…
سفیان بن مسروق ثوری کنبه اش ابوعبدالله است. وی موثق، حافظ فقیه، عابد، امام و حجت است.
[۴۰] عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، تقریب التهذیب، ج۱، ص۲۴۴، تحقیق:محمد عوامه، ناشر:دار الرشید – سوریا، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۶ – ۱۹۸۶.
عجلی کوفی مینویسد: سفیان بن سعید بن مسروق بن ربیع یکنی ابا عبدالله ثقه کوفی رجل صالح زاهد عابد ثبت فی الحدیث فقیه صاحب سنه واتباع؛ سفیان بن سعید … موثق، از اهل کوفه، مرد صالح، زاهد و اهل عبادت، و مورد اعتماد در روایت، فقیه و صاحب سنت و دارای پیرو بود.
[۴۱] عجلی، احمد بن عبدالله، معرفه الثقات من رجال اهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم واخبارهم، ج۱، ص۴۰۷، تحقیق:عبدالعلیم عبدالعظیم البستوی، ناشر:مکتبه الدار – المدینه المنوره – السعودیه، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵م.
با این توصیفی که عجلی دارد نیازی بیشتر به آوردن توثیقات وی نیست.
سلمه بن کهیل
ابنحجر توثیقات علمای رجال اهلسنت را درباره وی اینگونه آورده است:
سلمه بن کهیل بن حصین الحضرمی التنعی ابویحیی الکوفی… قال ابوطالب عن احمد سلمه بن کهیل متقن للحدیث وقیس بن مسلم متقن للحدیث ما نبالی اذا اخذت عنهما حدیثهما وقال اسحاق بن منصور عن بن معین ثقه وقال العجلی کوفی تابعی ثقه ثبت فی الحدیث وکان فیه تشیع قلیل وهو من ثقات الکوفیین وقال بن سعد کان ثقه کثیر الحدیث وقال ابوزرعه ثقه مامون ذکی وقال ابوحاتم ثقه متقن وقال یعقوب بن شیبه ثقه ثبت علی تشیعه وقال النسائی ثقه ثبت وقال بن المبارک عن سفیان ثنا سلمه بن کهیل وکان رکنا من الارکان وشد قبضته وقال بن مهدی لم یکن بالکوفه اثبت من اربعه منصور وسلمه وعمرو بن مره وابی حصین وقال ایضا اربعه فی الکوفه لا یختلف فی حدیثهم فمن اختلف علیهم فهو خاطیء…
احمد و قیس بن مسلم او را متقن الحدیث میدانند. از نظر عجلی کوفی، ثقه و مورد اعتماد در روایت است. ابوزرعه، ابوحاتم، یعقوب بن شیبه و نسائی از وی به «ثقه متین، ثقه ثبت» تعبیر دارند. ابنمهدی گفته: در کوفه چهار نفر اثبت بوده از جمله آنها سلمه است. و نیز گفته است: در کوفه چهار تن است هر که با روایت آنها مخالفت کند، خطا کرده است.
[۴۲] عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۵۵.
حبه العرنی
توثیقات «حبه العرنی» را در روایات قبل بیان کردیم و در نتیجه این روایت از نظر علمای اهلسنت معتبر است.
سندی دیگر
سند دیگر این روایت از طریق حبه العرنی با مضمومون «انا اول من اسلم» این است:
اخبرنا ابوالفتح یوسف بن عبدالواحد انا شجاع بن علی انا ابوعبدالله بن منده انا خیثمه بن سلیمان نا اسحاق بن سیار نا عبیدالله بن موسی نا سفیان الثوری وشعبه بن الحجاج عن سلمه بن کهیل عن حبه بن جوین عن علی بن ابیطالب قال انا اول من اسلم.
[۴۳] ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الاماثل، ج۴۲، ص۳۱، تحقیق:محبالدین عمر بن غرامه، ناشر:دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۵.
روایت معاذه العدویه (سند اول)
معاذه العدویه از امیرمؤمنان (علیهالسّلام) نقل کرده که حضرت خودش را اولین مؤمن و مسلمان معرفی میکند. این روایت با چند سند از طریق وی نقل شده است در این قسمت سند اول که معتبر است (واسلمت قبل ان یسلم ابوبکر) ذکر میشود.
ابنقتیبه در کتاب «المعارف» روایت را اینگونه آورده است:
وحدثنی ابوالخطاب قال حدثنا نوح بن قیس قال حدثنا سلیمان ابوفاطمه عن معاذه بنت عبدالله العدویه قالت سمعت علی بن ابیطالب علی منبر البصره وهو یقول انا الصدیق الاکبر آمنت قبل ان یؤمن ابوبکر واسلمت قبل ان یسلم ابوبکر.
معاذه دختر عبدالله عدویه میگوید: از علی بن ابیطالب که بر منبر بصره بود، شنیدم که میفرمود: من صدیق اکبرم، پیش از این که ابوبکر ایمان و اسلام بیاورد من به رسول خدا ایمان و اسلام آوردم.
[۴۴] ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۱۶۹، تحقیق:ثروت عکاشه دار النشر:دار المعارف – القاهره، طبق برنامه الجامع الکبیر.
بررسی صحت حدیث
در بررسی تفصیلی افراد موجود در سند روایت باید گفت:
زیاد بن یحیی
مزی در کتاب «تهذیب الکمال»، درباره زیاد بن یحیی بن زیاد بن حسان مینویسد: ابوحاتم و نسائی وی را توثیق کرده و ابنحبان هم او را در کتاب «الثقات» آورده است:
زیاد بن یحیی بن زیاد بن حسان بن عبدالله الحسانی، ابوالخطاب النکری، العدنی، البَصْرِیّ … قال ابوحاتم، والنَّسَائی: ثقه. وذکره ابنحِبَّان فی کتاب الثقات وَقَال: مات سنه اربع وخمسین ومئتین … ابوحاتم و نسائی گفتهاند: وی ثقه است. ابنحبان وی را در کتاب «الثقات» آورده است.
[۴۵] مزی، یوسف بن زکی، تهذیب الکمال، ج۹، ص۵۲۳، تحقیق:د. بشار عواد معروف، ناشر:مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۰ه – ۱۹۸۰م.
ابنحجر عسقلانی نیز مینویسد: قال ابوحاتم والنسائی ثقه وذکره وابنحبان فی الثقات وقال مات سنه اربع وخمسین ومائتین قلت
[۴۶] عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۳۸۹.
نوح بن قیس
یحیی بن معین و ابوداود وی را توثیق کردهاند: نوح بن قیس بن رباح الازدی الحدانی، قال عبدالله بن احمد بن حنبل عَن ابیه، وعثمان بن سَعِید الدارمی عن یحیی بن مَعِین: ثقه. وَقَال ابوداود: کان یتشیع. وَقَال مره اخری: ثقه، وبلغنی عن یحیی انه ضعفه. وَقَال النَّسَائی: لیس به باس.
عبدالله بن احمد بن حنبل از پدرش و عثمان بن سعید نقل کردهاند که یحیی بن معین وی را توثیق کرده است. ابوداود گفته او شیعه بوده و مرتبه دیگر گفته است: او ثقه است …
[۴۷] مزی، یوسف بن زکی، تهذیب الکمال، ج۳۰، ص۵۳، تحقیق:د. بشار عواد معروف، ناشر:مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۰ه – ۱۹۸۰م.
ذهبی نیز توثیق احمد و ابنمعین را درباره او آورده است: ۱۴۷ (۵۰۷۵ ت) نوح بن قیس (م عو) الحدانی بصری صالح الحال عن ایوب و عمرو بن مالک النکری وطائفه وعنه ابوالاشعث ونصر بن علی وخلق وثقه احمد وابن معین.
[۴۸] ذهبی، شمسالدین، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۴، ص۲۷۹.
سلیمان ابوفاطمه
این شخص را تنها ابنحبان توثیق کرده است. ابنحجر بعد از نقل روایت آورده است که ابنحبان اسم این راوی را در کتاب «الثقات» خود آورده است:
عس النسائی فی مسند علی سلیمان بن عبدالله ابوفاطمه روی عن معاذ العدویه عن علی قال علی منبر البصره انا الصدیق الاکبر وعنه نوح بن قیس الحدانی قال البخاری لا یتابع علیه ولا یعرف الا به ولا یعرف له سماع من معاذه قلت وقال بن عدی لا اعرف له غیره ولا یتابع علیه کما قال البخاری وذکره بن حبان فی الثقات.
[۴۹] عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۲۰۴.
معاذه بنت عبدالله
مزی در تهذیب الکمال بعد از این که معاذه بنت عبدالله العدویه را معرفی کرده، تصریح نموده است که وی را ابنحبان در کتابش آورده و گفته است: او از جمله زنان اهل عبادت بوده است:
معاذه بنت عبدالله العدویه، ام الصهباء البَصْرِیّه، امراه صله بن اشیم، وکانت من العابدات … قال احمد بن سعد بن ابیمریم، عن یحیی بن مَعِین: ثقه، حجه. وذکرها ابنحبان فی کتابالثقات، وَقَال: کانت من العابدات.
[۵۰] مزی، یوسف بن زکی، تهذیب الکمال، ج۳۵، ص۳۰۸، تحقیق:د. بشار عواد معروف، ناشر:مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۰ه – ۱۹۸۰م.
ابنحجر نیز در کتاب «تقریب التهذیب»، ایشان را توثیق کرده است: ۸۶۸۴ معاذه بنت عبدالله العدویهام الصهباء البصریه ثقه من الثالثه ع
[۵۱] عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، تقریب التهذیب، ج۱، ص۷۵۳، تحقیق:محمد عوامه، ناشر:دار الرشید – سوریا، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۶ – ۱۹۸۶.
ملا علی قاری نیز به وثاقت وی تصریح کرده است: (وعن معاذه) بنت عبدالله العدویه الصهباء البصریه ثقه من الثالثه کذا فی التقریب.
[۵۲] ملا علی قاری، علی بن سلطان، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج۳، ص۹۷۸.
در نتیجه این روایت معتبر است.
روایت معاذه العدویه (سند دوم)
دولابی روایت معاذه را با دو سند دیگر به صورت واضحتر در کتابش آورده است:
۱۵۸۷ – حدثنا زیاد بن یحیی ابوالخطاب، قال: حدثنا نوح بن قیس. وحدثنی ابوبکر مصعب بن عبدالله بن مصعب الواسطی، قال: حدثنا یزید بنهارون، قال: انبا نوح بن قیس الحدانی، قال: حدثنا سلیمان ابنعبدالله ابوفاطمه، قال: سمعت معاذه العدویه، تقول: سمعت علی بن ابیطالب (رضی الله عنه) یخطب علی منبر البصره، وهو یقول: انا الصدیق الاکبر، آمنت قبل ان یؤمن ابوبکر، واسلمت قبل ان یسلم.
معاذه دختر عبدالله عدویه میگوید: از علی بن ابیطالب که بر منبر بصره بود، شنیدم که میفرمود: من صدیق اکبرم، پیش از این که ابوبکر ایمان و اسلام بیاورد من به رسول خدا ایمان و اسلام آوردم.
[۵۳] دولابی، محمد بن احمد، الکنی والاسماء، ج۱، ص۶۳.
روایت معاذه العدویه (سند سوم)
سند سوم این روایت این است: ۱۸۶ حدثنا ابوموسی نا نوح بن قیس عن رجل قد سماه ذهب عن ابیموسی اسمه عن معاذ العدویه قالت سمعت علیا رضی الله عنه یخطب علی المنبر وهو یقول انا الصدیق الاکبر آمنت قبل ان یؤمن ابوبکر رضی الله عنه واسلمت قبل ان یسلم.
[۵۴] شیبانی، احمد بن عمرو، الآحاد والمثانی، ج۱، ص۱۵۱، تحقیق:د. باسم فیصل احمد الجوابره، ناشر:دار الرایه – الریاض، الطبعه:الاولی، ۱۴۱۱ – ۱۹۹۱م.
ترجمه روایت گذشت.
روایت معاذه العدویه (سند چهارم)
۱۸۷ حدثنا ابوموسی نا مسلم بن ابراهیم نا نوح بن قیس نا سلیمان بن عبدالله الحارثی حدثنی معاذه العدویه قالت سمعت علیا رضی الله عنه علی المنبر یقول مثله
[۵۵] شیبانی، احمد بن عمرو، الآحاد والمثانی، ج۱، ص۱۵۱، تحقیق:د. باسم فیصل احمد الجوابره، ناشر:دار الرایه – الریاض، الطبعه:الاولی، ۱۴۱۱ – ۱۹۹۱م.
روایت عبدالله بن ابیهذیل
نسائی در کتاب «خصائص و سنن الکبری» مینویسد: ۸ اخبرنا علی بن المنذر الکوفی قال حدثنا ابنالفضیل قال حدثنا الاجلح عن عبدالله بن ابیالهذیل عن علی قال مَا اَعْرِفُ اَحَدًا مِنْ هَذِهِ الاُمَّهِ عبدالله بَعْدَ نَبِیِّهَا غَیْرِی، عَبَدْتُ اللَّهَ قَبْلَ اَنْ یَعْبُدَهُ اَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الاُمَّهِ بِسَبْعِ سِنِینَ.
عبدالله بن ابیهذیل از علی (علیهالسّلام) نقل کرده است که فرمود: در میان امت کسی را نمیشناسم که بعد از رسول خدا، جز من خداوند را عبادت کرده باشد؛ من خداوند را هفت سال قبل از این که فردی از این امت عبادت کند، او را پرستش کردم.
[۵۶]
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 