پاورپوینت کامل نجمالدین عبیدالله زاکانی قزوینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نجمالدین عبیدالله زاکانی قزوینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نجمالدین عبیدالله زاکانی قزوینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نجمالدین عبیدالله زاکانی قزوینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
نظامالدین عبید زاکانی
نجمالدین نظامالدین عبیدالله زاکانی قزوینی، شاعر، لطیفهپرداز، نویسنده و منتقد بزرگ قرن هشتم هجری است. وی دارای آثار ادبی شامل قصاید و غزلیات و رباعیات و عشاقنامه، که به شیوه و سبک سخن صریح و جدی و معمول همه شعر است، میباشد.
فهرست مندرجات
۱ – مقدمه
۲ – زندگینامه
۲.۱ – خاندان
۲.۲ – مذهب
۲.۳ – شکوائیه
۲.۴ – معاصر حافظ
۳ – شرایط سیاسی اجتماعی دوره زاکانی
۴ – آثار
۵ – شعرسرایی عبید
۵.۱ – دوگانگی در اشعار
۵.۲ – مفاهیم سیاسی در شعر
۶ – عبید زاکانی در عرصه ادب فارسی
۶.۱ – استفاده از ابزار شعری در هزلیات
۷ – مدح و نقد در اشعار عبید
۸ – جایگاه مدح شاهان
۸.۱ – مدح شاه شیخ ابواسحاق
۸.۱.۱ – قصاید سروده شده
۹ – توانترین شاعر در نقد مردم
۹.۱ – مدح سلطان محمود
۹.۲ – تعزیت
۹.۳ – مبارزه با ریاکاری
۱۰ – سیاست تغلب
۱۰.۱ – آمادگی در سیاست
۱۰.۲ – توصیف ریاکاران دینی
۱۱ – نظر اقبال درباره زاکانی
۱۲ – مذهب منسوخ و مختار زاکانی
۱۳ – نقد جامعه
۱۴ – عدالت در آثار زاکانی
۱۵ – جمعبندی
۱۶ – فهرست منابع
۱۷ – پانویس
۱۸ – منبع
مقدمه
«موش و گربه»، همیشه و همهجا «تام و جری» را تداعی نمیکند؛ این سر دنیا و گاهی هم «به رسم هجو شاعرانه»، «سیاست تغلب» را به ذهن متبادر میکند، و آن هنگامی است که نام عبید زاکانی همراهش باشد و از آن میانه، درست آنجا که موشِ سر به خُم فرو نهاده، مست میشود و رجز میخواند که: گربه در پیش من چو سگ باشد ••• گر شود رو به رو به میدانا
عموماً وقتی از عبید زاکانی یاد میشود، دلالتهایی بر ابعاد نقد اجتماعی او به ذهن متبادر میشود. اما این دلالتها تا جایی صائب هستند که کلیت اشعار و نوشتههای ابیات زاکانی به ابعاد سیاسی و اجتماعی تقلیل نیابد. گویی عبید زاکانی نسبت به برخی از شاعران معاصر و پیش و پس خود، یک بُعد اضافی داشته باشد. او نیز مانند سایر شاعران فارسی در وصف طبیعت و معشوق و شراب شعر سروده است. حتی به بهانه قرار گرفتن در قرون هشتم و نهم، که اوضاع غیرفرهنگی خاصی بر قلمرو ایران، حاکم بود، پا از گلیم ادب فراتر نهاده و در ادبیات، دامنها دریده است. با این حال میتوان، در اشعار و نوشتههای او در جستجوی وجوهی از اندیشه سیاسی نیز بود، اما نثر و شعر او حتی آنگاه که بوی سیاسی میدهد، عموماً اندیشهای اجتماعی است.
از این نظر، میتوان شعر سیاسی زاکانی را در دو سر طیف «مدح ارباب» و «ذم رعیت» دانست. زاکانی امیدی به «ساختار» جامعه ندارد؛ بلکه آن را فرو پاشیده در «اغیار» میبیند. به نحوی که نوعی «کهنگی اخلاقی» در آن ریشه دوانده است. لذا او این اخلاق کهنه را به طنز «اخلاق اشراف» میداند، چیزی که نه اخلاق است و نه شرفآور است، اما اتصاف به آن، فرد را به جایگاه اشراف «تنزل» میدهد: درست همانسان که در غیر فرهنگ تغلب و رهزنی، شخصیت «متقلب»، شاه میشود و جناب دزد، شریف؛ هجو این وضع، امکان نوعی حیات را برای اندیشمند فراهم میآورد. در مقابل، میتوان تجری کرد و گفت او کورسویی از امکان تحول را در «کارگزاران» قدرت و دولت میبیند. مدح شاهان و وزیران، کوپالی است بر تن این شیران بییال و دم و اشکم، شاید چون شیران عَلَم با «باد مدح» حملهای کنند و پرچم جامعه هم تکانی خورد. گویی او بر این باور بوده که «مردم بر دین پادشاهانشان هستند.» (الناس علی دین ملوکهم.) ولی دغدغه آن دارد که نکند این نسبت، عوض شده باشد.
زندگینامه
خواجه نظامالدین (یا نجمالدین) عبیدالله زاکانی قزوینی، شاعر، لطیفهپرداز، نویسنده و منتقد بزرگ قرن هشتم هجری است. متاسفانه اطلاع مبسوط و مفصلی از زندگانی او در دست نیست. اطلاعات ما در این باب منحصر است به معلوماتی که حمدالله مستوفی معاصر عبید و پس از او دولتشاه سمرقندی ذکر کردهاند. حدود تاریخ تولد او ۶۹۰ ق میباشد. البته برخی از پژوهشگران تولد او را حدود سال ۷۱۰ ق دانستهاند. و برخی تولد و وفات وی را (۷۰۰ – ۷۷۱/۷۷۲ ق) میدانند.
[۱] صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات ایران، تهران: دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۲۵۳۵، ج۳، ص۹۴۶.
خاندان
او که خود را عبیداللّه زاکانی نامیده است (گر کنی با دگران جور و جفا/ با عبیدالله زاکانی مکن) برخاسته از خاندان زاکانیان قزوینی است. گفته میشود این خاندان کهنه و قدیمی، تیرهای از عرب (بنی خفاجه) بودند که به قزوین آمده و در آن جا ساکن شده بودند. این خاندان سرشناس، دو شعبه برجسته داشتند. یک شعبه، اهل علم و حدیث و معقول و منقول و شعبه دیگر، از وزرا و صاحب منصبان بودند. عبید برخاسته از شعبه دوم خاندان زاکانی است. به گفته مستوفی شعبه دوم که: «ارباب صدور بودند، از ایشان صاحب سعید صفیالدین زاکانی خداوند املاک و اسباب و از ایشان صاحب معظم خواجه نظامالدین عبیدالله اشعار خوب دارد و رسائل بینظیر».
[۲] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، تهران: دنیای کتاب، چاپ دوم، ۱۳۶۱، ص۸۴۶.
حلبی بر اساس همین اشارت، این استنباط را ممکن میداند که عبید در آغاز جزو صدرنشینان و وزرا بوده است، چه «صاحب معظم» عنوانی است که در تاریخ اسلام و ایران به وزرا و صدور یا کسانی که در ردیف آنان بودهاند، داده میشده است.
[۳] حلبی، علیاصغر، عبید زاکانی، تهران: طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۸.
در زمان شیخ ابواسحاق اینجو به شیراز رفت و وزیرش رکنالدین عمیدالملک را مدح گفت. همچنین سلطان اویس جلایر و شاه شجاع را نیز ستایش کرد. مدتی هم در بغداد به همراه سلمان ساوجی به سر برد.
مذهب
در باب مذهب او نیز پژوهشی نشده است. اما در آغاز کلیات زاکانی ترکیببندی است که او طی آن (پس از حمد خدا و وصف پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله)) به نعت خلفای اربعه میپردازد، هر چند به «سلطان اولیا و شه اصفیا، علی» که میرسد، خود را «از سگان خاک در مرتضی علی» میداند که «مهر حسن و حب حسین» او را بس است.
[۴] عبید زاکانی، نظامالدین، کلیات، تصحیح و تحقیق: پرویز اتابکی، تهران: انتشارات زوار، سوم، ۱۳۸۳، ص۱۵۳- ۱۵۱.
عبید علاوه بر اینکه در سرودن شعر در قالبهای مختلف استاد بود از قویترین طنزپردازان ایران به شمار میرود که با تازیانه انتقاد و طنز، اوضاع اخلاقی و سیاسی عصر خود را به زبان هزل و طنز و نکوهش بیان کرده است. عباس اقبال آشتیانی نخستین کسی است که به اهمیت آثار عبید از لحاظ جامعهشناسی پی برد و آن را در مقدمهاش بر «کلیات عبید زاکانی» متذکر شد.
شکوائیه
زاکانی که پول را «راحت جان و قوت دل و مایه عیش و کامرانی» میداند، در کلیاتش، گله بیامان و شکایت بیحساب از بیپولی و وامداری میکند. «مردم به عیش خوشدل و من مبتلای قرض/ هرکس بکار و باری و من در بلای قرض»
[۵] عبید زاکانی، نظامالدین، کلیات، تصحیح و تحقیق: پرویز اتابکی، تهران: انتشارات زوار، سوم، ۱۳۸۳، ص۲۱، ۲۱۹، ۲۲۰.
ادوارد براون اشعاری از این دست را نشانه آن گرفته که شاعر «غالباً» گرفتار فقر و قرض بوده است.
[۶] براون، ادوارد، یک سال در میان ایرانیان، ذبیحالله منصوری، تهران: صفار، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۶۵-۱۶۶.
هرچند همزمان، او در اشعارش نداری و درویشی را هم ستوده است: «غلام همت درویش قانعام کاو را/ سر بزرگی و سودای پادشاهی نیست» با این حال نکته مهم این است که شیراز زمان اقامت زاکانی دارای رونق اقتصادی بوده است.
[۷] لیمبرت، جان، شیراز در روزگار حافظ، همایون صنعتیزاده، شیراز: مؤسسه دانشنامه فارس، ۱۳۸۶.
معاصر حافظ
او در کسب علوم و فضائل گوناگون رنجها برد تا در علوم عرب و فنون ادب و نظم و نثر و حسن تالیف و لطیفه قریحی و روانی اشعار و شیوایی گفتار بر معاصران خود برتری جست. عبید که از شعرای معاصر سلاطین اینجو و آل جلایر است، بیشتر عمر خود را در شیراز گذراند. علت اقامت عبید در شیراز، سابقهای بود که خاندان زاکانی در آنجا داشت چرا که بعضی از افراد این خانواده، از طرف امرای فارسی به خوشی پذیرفته و تکریم شده بودند. عبید با حافظ شیرازی، سراجالدین قمری و سلمان ساوجی معاصر بود. با آنکه سالها در شیراز زندگی کرد، آثاری در دست نیست که نشان دهد او با حافظ ارتباط داشته است و یا یکدیگر را ملاقات کرده باشند. در پژوهشی هویت بنیاد، عبید زاکانی از جهاتی با ماکیاولی و از سوی دیگر با ولتر مقایسه شده است و تلاش شده رساله اخلاقالاشراف او از جنس شهریار ماکیاولی قلمداد شود.
[۸] عبید زاکانی، نظامالدین، کلیات، تصحیح و تحقیق: پرویز اتابکی، تهران: انتشارات زوار، سوم، ۱۳۸۳، ص۱۳۹-۱۳۸.
فوت عباد بین سالهای ۷۶۸ تا ۷۷۲ قمری، ظاهراً در اصفهان یا بغداد اتفاق افتاده؛ البته، به روایتی قبر او در ماهان کرمان است.
[۹] عبید زاکانی، نظامالدین، کلیات، تصحیح و تحقیق: پرویز اتابکی، تهران: انتشارات زوار، سوم، ۱۳۸۳، ص۱۶.
شرایط سیاسی اجتماعی دوره زاکانی
زاکانی که گرفتار عمری دراز میشود (بین هشتاد تا نود سال) عیالیِ و رعیتیِ اربابان مختلفی را تجربه میکند. او در روزگار آشفته و نابسامانی میزیست که آخرین ایلخان مغول (ابوسعید بهادرخان) وفات کرده بود و مدعیان حکومت هر کدام در گوشهای از ایران برای خود حکومتی تشکیل داده بودند: جلایریان (۸۲۷-۷۳۶) در عراق، چوپانیان (۷۱۸-۷۴۵) در آذربایجان، سلسله طغاتیمور (۸۱۲-۸۳۷) در گرگان، سربداران (۷۸۸-۷۳۸) در سبزوار، مکوک کرد در هرات، آلمظفر در فارس و یزد و اصفهان، اتابکان در شرق و جنوب لرستان و فرزندان اینجو (۷۵۸-۷۰۳) در فارس. حدود پنجاه سال نزاعهای خونین برای تثبیت قدرت وجود داشت تا اینکه تیمور گورکانی، بیرون از این منازعات وارد گود شد و آنها را پایان داد.
[۱۰] رشیدی، رشیدی و علی اکبر احمدی دارانی، یادگار عبید زاکانی، تهران: مؤسسه فرهنگی اهل قلم، اول، ۱۳۸۲، ص۴.
عبید که مدتی تحت حمایت فائقه شاه شیخ ابواسحاقی بود، با کشته شدنش توسط امیر مبارزالدین محمد (در سال ۷۵۸) و سلطه وی بر شیراز از این شهر به بغداد رفت، تا سایه سلطان اویس جلایری بر سرش باشد. با کشته شدن امیر مبارز توسط فرزندش، جلالالدین شاه شجاع، او جلایران را رها کرد و به خدمت شاه شجاع آمد. این چکیده تاریخ از آنرو ذکر شد که به بررسی و فهم مثنوی موش و گربه، کمک خواهد کرد.
آثار
آثار عبید زاکانی را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: بخش اول شامل قصاید و غزلیات و رباعیات و عشاقنامه، که به شیوه و سبک سخن صریح و جدی و معمول همه شعر است. بخش دوم لطایف است که از یک سو شامل اخلاقیالاشراف و حکایات و ریشنامه و صد پند و رساله دلگشاست که ترکیبی از نظم و نثر و به شیوه هزل است و از سوی دیگر شامل رساله تعریفات و نیز قصه موش و گربه است که به نظم و طنز و مطایبه هستند.
مجموع اشعار جدی باقی مانده از وی، از سه هزار بیت تجاوز نمیکند. آثار او را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱. دیوان اشعار، شامل قصیده، غزل، ترجیعبند، ترکیببند، مثنوی، قطعات و رباعیات.
۲. مثنوی عشاقنامه؛ شامل ۷۰۰ بیت که زاکانی آن را در سال ۷۵۱ ق به نام شاه شیخ ابواسحاق، پادشاه فارس، منظوم کرد.
۳. نوادر الامثال؛ کتابی به زبان عربی، شامل اقوال انبیا و حکما و اشعار و امثال.
۴. ریشنامه؛ رساله کوچکی است که در آن از مذهب ریش و جور و جفایی که خوبرویان زمان از این عارضه دلخراش و آفت جانکاه میبینند، سخن رفته است.
۵. رساله صد پند؛ که شامل صد پند طنزآمیز است.
۶. رساله تعاریف مشهور به ده فصل؛ این رساله از آثار انتقادی عبید است و به سبک لغتنامهای تدوین یافته و مشتمل بر ده فصل است، و در هر فصل یکی از اصناف و طبقات جامعه معرفی شده است. از جمله در بابِ دنیا و مافیها، در قاضی و متعلقات آن و…؛ در این رساله نیز همچنان طعن و انتقاد بر اوضاع و احوال اجتماعی به لطف و زیبایی دیده میشود. نویسنده کلماتی را انتخاب کرده و تعریفی طنزآمیز از آن ارائه داده است. مثلاً؛ اسعدی: آنکه هرگز راست نگوید؛ النامحرم: اهل و عیال؛ الریش: دستاویز متفکران.
۷. رساله دلگشا؛ این رساله شامل تعداد زیادی حکایات شیرین که قسمتی به عربی و بیشتر به فارسی است. دارای نثری روان، فصیح و موجز در انتقاد از اخلاق و آداب ِ زمان. مثلاً: اعرابیی را روباهی بگزید، پیش مرهمنهی رفت، مرهمنِه پرسید: «چه آن گزید؟» گفت: «ماده سگی!» و شرم داشت بگوید روباهی. چون به مرهم نهادن پرداخت، مرد گفت: چیزی هم از مرهم روباه گزیدگی بر آن بیفزای!»
۸. مکتوبات قلندران؛ شامل دو مکتوب از نوع مکاتیبی است که قلندران زمان به هم مینوشتند.
۹. فالنامه بروج؛ رسالهای است در انتقاد کتب فالنامه و احکام و طوالع و مسخره کردن مؤلفان و معتقدان آن. عبید در آخر هر فال یک رباعی آورده است.
۱۰. فالنامه وحوش و طیور؛ در بیان اینکه اگر هر یک از وحوش یا طیور را به فال گیرند، علامت چیست؟ این رساله شامل ۶۰ رباعی است. هر رباعی نماینده تعبیر فال هر یک از طیور و وحوش است.
۱۱. مثنوی سنگتراش؛ این منظومه در ۸۶ بیت سروده شده که سنگتراش سادهدلی، خداوند را از روی صداقت مهمان خود میکند و با این بیت شروع میشود: سنگتراشی بود اندر کوه طور، سنگتراشی کرد و گفتی ای غفور.
۱۲. قصیده موش و گربه؛ با ۹۴ بیت شعر که یکی از معروفترین آثار سیاسی و انتقادی عبید است که در شرح تزویر و ریاکاری گربهای از گربههای کرمان و زاهد و عابد شدن او پس از سالها دریدن موشها، و فریب خوردن موشها از توبه او و بروز جنگ میان موشها و گربهها و در آخر نابودی سپاه موشهاست.
۱۳. رساله اخلاقالاشراف؛ این رساله با نثری شیرین در انتقاد اخلاق دوران خود نوشته شده است و یکی از آثار گرانبهای عبید زاکانی محسوب میشود.
در این اثر، همانطور که از اسمش پیداست به انتقاد از اخلاق بزرگان و اشراف کشور پرداخته شده است. او صفات اخلاقی پسندیده را به دلیل اینکه از رواج افتادهاند و کسی به آنها عمل نمیکند، «مذهب منسوخ» نامیده و در مقابل روشی که در پیش گرفتهاند را «مذهب مختار» نامیده است. مثلاً در تعریف «صدق» در صدق معمولِ زمان میفرماید: «اما صدق: بزرگان میفرمایند به این خلق اراذل حضایل است. چه مادّه خصومت و زیانزدگی صدق است.
هر کس که نهج صدق ورزد، پیش هیچ کس عزّتی نیابد. فرد باید که تا تواند پیش مخدومان و دوستان خوشامد گوید و دروغ و سخن به ریا گوید «صدقالامیر» را کار فرماید. هر چه بر مزاج مردم راست آید، آن در لفظ آرد…».
۱۴. زاکانی اشعاری نیز دارد که به نام اشعار هزلیه و تضمینات معروف است.
۱۵. علاوه بر اینها، کتابی به نام مقامات نیز به او منسوب است که اکنون موجود نمیباشد.
[۱۱] رشیدی، مرتضی و علی اکبر احمدی دارانی، یادگار عبید زاکانی، تهران: مؤسسه فرهنگی اهل قلم، اول، ۱۳۸۲، ص۱۴-۵.
رساله اخلاقالاشراف، ریشنامه، صد پند، ده فصل، اشعار هزلیه، رساله دلگشا و مکتوبات قلندران را اولین بار فرته خاورشناس فرانسوی در مجموعهای به نام منتخب لطایف عبید زاکانی به سال ۱۳۰۳ ق در استانبول به چاپ رساند و پس از آن مکرراً در ایران و خارج آثار عبید منتشر شده است. عمده آثار عبید زاکانی، اکنون در قالب کلیات عبید زاکانی منتشر شده است. (به لحاظ کمی، مجموع این آثار اکنون در حدود سیصد و پنجاه صفحه است.)
[۱۲] عبید زاکانی، نظامالدین، کلیات، تصحیح و تحقیق: پرویز اتابکی، تهران: انتشارات زوار، سوم، ۱۳۸۳، ص۱۶.
[۱۳] عبید زاکانی، نظامالدین، کلیات، تصحیح و تحقیق: پرویز اتابکی، تهران: انتشارات زوار، سوم، ۱۳۸۳، ص۲۶.
از دیگر آثار عبید: صدپند، ریشنامه، قصیده معروف موش و گربه.
مجموعاً عبید زاکانی، طنز پردازی موفق است که در ادبیات پارسی و در زمینه فرهنگ و اجتماع، آثارش در خور توجه است.
شعرسرایی عبید
کسی چون نزاکانی که در یکجا «عشق را کار بیکاران» میداند و در جایی دیگر میسراید «با عشق همنشین شو و از عقل برشکن/ کاو را به پیش اهل نظر اعتبار نیست»،
[۱۴] عبید زاکانی، نظامالدین، کلیات، تصحیح و تحقیق: پرویز اتابکی، تهران: انتشارات زوار، سوم، ۱۳۸۳، ص۲۴۸.
در یکجا به قاعده عقل گریز میزند و در جایی دیگر برای فال قواعد تعریف میکند، (عبید همان اندازه که در باب عقل سخن گفته در باب فالگیری نیز شعر سروده است. او در آداب فالگیری بیان میکند که «حرف اول از سطر هفتم کتاب فال» جواب فال میباشد.)
[۱۵] عبید زاکانی، نظامالدین، کلیات، تصحیح و تحقیق: پرویز اتابکی، تهران: انتشارات زوار، سوم، ۱۳۸۳، ص۲۱۸.
(به نظر نمیرسد که عبید در این موارد قصد هجو فال را داشته باشد.) در یکجا طلب «نوا» میکند و در جای دیگر «بینوایی و گدایی» را، چگونه میتواند چنان ثبات فکری داشته باشد که از آن بتوان آرایی را استخراج کرد که حداقل دارای تضمناتی سیاسی باشد؟
[۱۶] عبید زاکانی، نظامالدین، کلیات، تصحیح و تحقیق: پرویز اتابکی، تهران: انتشارات زوار، سوم، ۱۳۸۳، ص۲۷۵.
این پرسش ما را بدان سو میکشاند که در بررسی آرای سیاسی عبید زاکانی دو مقوله «جد» و «هزل» را باهم مد نظر داشته باشیم:
به مزاحمت نگفتم این گفتار ••• هزل بگذار و جد از او بردار
غرض از موش و گربه بر خواندن ••• مدعا فهم کن پسر جانا
دوگانگی در اشعار
شاید همین وضع دوگانه او در امر جدی و امر شوخی است که نوعی دو یا چندگانگی رای را نیز برایش به ارمغان آورد است: برای زاکانی راحت است که در مقدمه اخلاقالاشراف خدا را به واسطه اعطای عقل به انسان، ثنا کند و در ریشنامه به واسطه آن که «جمال نازکان را آرامشبخش ذریه آدم قرار داد» و در آنجا توصیه میشود که عقل را باسپان باید بود در اینجا سرمست که «عقل در مشاهده چشم آن نازنین، مست» بود.
[۱۷] عبید زاکانی، نظامالدین، کلیات، تصحیح و تحقیق: پرویز اتابکی، تهران: انتشارات زوار، سوم، ۱۳۸۳، ص۳۲۴.
او در مثنوی عشاقنامه، سر به سر به گفتوگوهای عاشق و معشوق میپردازد و آشکارا «نصیحت» میکند که این خرابآباد ارزشی و اعتباری ندارد [که آدمی اندیشهسوزی کند و در باب رفع خرابی آن تاملی بر خود روا داد. کشور دنیا، جای گدایان و بینوایان است:
غم هر بود و نابود تا چند؟ ••• حکایت گفتن بیهوده تا چند؟ … رها کن عقل رو دیوانه میگرد ••• چو مستان بر در میخانه میگرد.
و برای دنیایی که نزد او: به بادی بشکند بازار دنیا ••• به کاری مینیاد کار دنیا خراب آباد دنیا غم نیرزد ••• همه سورش به یک ماتم نیرزد
در آنجا بینوایان را بود کار ••• در آن کشور گدایان را بود کار.
در نهایت او انزوا از دنیا را پیشنهاد میکند؛ آنهم با این داوری ارزشی که انزوا کار بزرگان و سیمرغان است، و الا چون مگس، بر سفره دنیا چنبره زدن، کاری بس آسان، و البته بیارزش، است:
چو عنقا گوشه عزلت نگه دار ••• مرو بر سفره مردم مگسوار
[۱۸] عبید زاکانی، نظامالدین، کلیات، تصحیح و تحقیق: پرویز اتابکی، تهران: انتشارات زوار، سوم، ۱۳۸۳، ص۳۰۸-: ۳۰۴.
مفاهیم سیاسی در شعر
اگر نبود راه یافتن هزل و هجو و کنایه و از این دست نیات غیر شاعرانه، هرگز نمیشد برای نظم و نثر زاکانی، بهایی سیاسی قائل شد. انبوه کاربردهای مفاهیم سیاسی در روایتها و کنایتهای عاشقانه، پژوهشگر را بدانجا میتواند سوق دهد که حتی مثل زاکانی نیز، مفاهیم سیاسی را جز بازیچه ادبیات عاشقانه نمیدانسته است. دوش سلطان خیالش باز غوغا کرده بود ••• ملک جان تاراج و رخت صبر یغما کرده بود.
چرا که: گر عبید از عشق دم زد بیش از این معذور دار ••• کاین گناهی نیست کان بیچاره تنها کرده بود
یا آنجا که میسراید که: ما سریر سلطنت در بینوایی یافتیم ••• لذت رندی ز ترک پارسایی یافتیم.
[۱۹] عبید زاکانی، نظامالدین، کلیات، تصحیح و تحقیق: پرویز اتابکی، تهران: انتشارات زوار، سوم، ۱۳۸۳، ص۲۶۲ و ۲۶۶.
زاکانی شاعری است که با نگاه اولیه به اشعارش، میتوان تجری کرد و گفت، حتی اگر قصاید و قطعاتش رنگ سیاسی داشته باشد، از غزلیاتش بویی از سیاست به مشام نمیرسد. او در غزل، نهایتاً میتواند بگوید که: غلام دولت آنم که هر چه بستاند ••• به شمع و شاهد و چنگ و دف و چغانه دهد
او تعابیری از این دست را در قصایدش نیز به کار میبرد: غلام دولت آنم که بر کنار چمن ••• نشست و با بت خود دست در میان آورد.
[۲۰] عبید زاکانی، نظامالدین، کلیات، تصحیح و تحقیق: پرویز اتابکی، تهران: انتشارات زوار، سوم، ۱۳۸۳، ص۲۷۵.
از اینرو «هزل» مقولهای میشود که شعر عبید زاکانی را سیاسیتر میکند. خود عبید نیز چون مولوی (هزل تعلیم است آن را جد شنو ••• تو مشو بر ظاهر هزلش گرو هر جدی هزل است پیش هازلان ••• هزلها جد است پیش عاقلان) تاکید و تصریح میکند که هزل را باید جدی گرفت. در منتخب الحکایات که آن را رساله دلگشا مینامد، مینویسد: «چنین گوید مؤلف این رساله که فضیلت نطق که شرف انسان بدو منوط است به دو جنبه است: یکی جد، و دیگری هزل؛ و رجحان جد بر هزل از بیان و برهان مستغنی است… و چنانکه جد دایم موجب ملال خاطر میباشد… هزل دائم نیز باعث استخفاف و کسر عرض میشود.»
[۲۱] عبید زاکانی، نظامالدین، کلیات، تصحیح و تحقیق: پرویز اتابکی، تهران: انتشارات زوار، سوم، ۱۳۸۳، پیشین، ص۳۸۹.
عبید زاکانی در عرصه ادب فارسی
دورهای که عبید در آن زندگی میکرد -قرن هشتم- جامعه ایران از نظر سیاسی، مذهبی فرهنگی و اجتماعی در زوال و ابتذال به سر میبرد. در نتیج حمله و سپس استیلای مغولان بر مسند حاکمیت کشور، انواع فسق و فجور رواج یافته و فساد چه در میان اعوان و اشراف و چه در میان مردم رواج داشت. قسمتی از نابسامانیهای زمانه در شعر شاعرِ معاصر عبید -خواجه حافظ شیرازی- انعکاس یافته است. عبید هم به سهم خود در قالب هزل و هجو و طنز این فساد و تباهی کشور را انعکاس داده و رندانه از آن انتقاد کرده است.
قسمت زیادی از طنزها و هجوهای عبید با هدفی انتقادی نوشته شدهاند؛ اما قسمتی دیگر، هزل محض هستند و حاصل این طرز فکر عبید، که زندگی را نمیشود فقط به جدّ گذارند و لاجرم اندکی هم خنده و مزاح لازم است.
استفاده از ابزار شعری در هزلیات
توجه به اشعار هزلی، مطایبات، لطایف و طنزنویسی این شاعر که با طبع شوخ و زبان گزنده و هزلآمیز سروده شده است، شعر او را سیاسیتر میکند؛ چرا که او از این مقولات به مثابه یک «ابزار» استفاده میبرد. در واقع عبید زاکانی نثر و شعر خود را وسیلهای برای حمله به عرفا، عادات، معایب و مفاسد طبقههای مشخصی از اجتماع قرار داد به همین دلیل طنز او اغلب آمیخته به هزلی تند و زننده است. هزل یا به زبان امروزی نقد طنزآمیز خستگی را از تن «جامعه عبوس و غمزده، که ناگزیر بدین افسردگی رانده شده است، با شوخی و خوشمزگی، یا دست انداختن خود و دیگران» به در میکند و این همان کاری است که عبید زاکانی انجام داده است.
[۲۲] مجابی، جواد، نیشخند ایرانی، تهران: روزنه، چاپ اول، ۱۳۸۳، ص۱۷.
«عبید به ساختارهای رسمی و نهادهای عادت شده هجوم میبرد، به ژرفای روابط فردی و جمعی چنگ میاندازد و با شهامتی بینظیر به طرد و رد هر آنچه قید و بندی بر ذهن پویای آدمی است، میپردازد؛ نقاب از چهرههای دروغین و موقعیتهای جعلی بر میکشد.»
[۲۳] مجابی، جواد، نیشخند ایرانی، تهران: روزنه، چاپ اول، ۱۳۸۳، ص۱۷.
دولتشاه، در علت هزلگویی عبید مینویسد که وی در مقام پاسخ به کسی که او را به این خاطر سرزنش کرده بود، چنین سرود:
ای خواجه مکن تا بتوانی طلب علم ••• کاندر طلب راتب هر روزه بمانی رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز ••• تا داد خود از مهتر و کهتر بستانی.
(دولتشاه سمرقندی در جایی درباره گرایش عبید به هزل مینویسد: گویند عبید نسخهای در علم (معانی و بیان) به نام شاه اسحاق تصنیف کرد و میخواست آن نسخه را به عرض شاه رساند. گفتند: مسخرهای آمده است و شاه بدان مشغول است. عبید تعجب نمود که هرگاه تقربی سلطان به مسخرگی میسر گردد و هزالان مقبول و محبوب، و علما و فضلا محجوب باشند، چرا باید کسی به رنج تکرار بپردازد و بیهوده دماغ لطیف را به دوده چراغ مدرسه کثیف سازد. لذا به مجلس سلطان نرفته بازگشت.)
[۲۴] سمرقندی، دولتشاه، تذکرهالشعراء، چاپ محمد رمضانی، تهران: پدیده، چاپ دوم، ۱۳۶۶، ص۲۱۸.
مدح و نقد در اشعار عبید
در مقدمه گفته شد زاکانی در کنار نقادی جامعه، هم به مدح شاه و عوامل قدرت میپردازد و هم در نقد خود از الفاظ نامتعارف استفاده میبرد. این موضوع که علاوه بر واقع شدن در شرایط خاصی نافرهنگی قرون هشتم و نهم، چه عاملی او را بدینسو سوق میدهد، چندان بررسی نشده است. (صفا اعتقاد دارد که استفاده عبید از الفاظ رکیک، اقتباسی از خبیثیات سعدی و همچنین اشعار سوزنی بوده است.)
[۲۵] صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات ایران، تهران: دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۲۵۳۵، ج۳، ص۹۷۱.
با این حال، همچنان که گفته شد، جمع هزل و مدح از سوی عبید، از او شاعری را به نمایش میگذارد که گویی در مقایسه با سایر شاعران «یک بعد» اضافی دارد. شاید از همینرو است که سامان ساوجی، شاعر معاصر او در این باب میسراید: جهنمی و هجاگو عبید زاکانی ••• مقرر است به بیدولتی و بیدینی. این بعد اضافی تا جایی است که در نظر ساوجی، فرد را هم بیدین و در نتیجه، جهنمی میکند و در این دنیا نیز امکان دولتمندی را از او میگیرد. همین بعد است که عباس اقبال در مقدمه خود در معرفی عبید، او را تا اندازهای شبیه والتر دانسته که: «بدبختانه پیش یک مشت مردم هزلپرست یا بیخبر به هرزهدرانی و هزالی شهرت کرده و او را هجاگو و جهنمی شمردهاند در صورتی که در واقع چنین نیست. نه عبید به هجو احدی پرداخته و نه غرض او در مطایبات و رسائل شیرین خود بردن عرض و آبروی کسی… بوده است بلکه او مقصودهایی عالیتر از اینها داشته است.»
[۲۶] عبید زاکانی، نظامالدین، کلیات، تصحیح
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 