پاورپوینت کامل نام‌های‌ الهی‌ ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نام‌های‌ الهی‌ ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نام‌های‌ الهی‌ ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نام‌های‌ الهی‌ ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

اسماء و صفات الهی

اَسْماءْ وَ صِفات‌، دو اصطلاح‌ در علم‌ کلام‌ می‌باشد. و مراد از آن‌، نام‌ها و صفت‌های خداوند متعال است‌.

فهرست مندرجات

۱ – معنای لغوی
۲ – اسم در اصطلاح عرفان
۳ – اسما و صفات از نگاه متکلمان
۳.۱ – کاربردهای اسم
۳.۲ – مناقشه در تعاریف
۳.۳ – برتری اسم یا صفت
۴ – اسم و صفت در ادبیات
۵ – اسم و صفت در قرآن
۵.۱ – اسامی دیگر در قرآن
۵.۲ – آیات دارای اسمای‌حسنی
۶ – نظر متکلمان درباره صفات خدا
۷ – عدم انحصار اسماء الهی
۸ – توقیفیت اسماء الهی
۹ – پانویس
۱۰ – منبع

معنای لغوی

اسماء جمع اسم از ریشه «س‌- م‌- و» و به معنای بلندی و ارتفاع است.

[۱] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج‌۱۴، ص‌۳۹۷، «سما».

اطلاق واژه «اسم» بر نام‌ها، یا به این جهت است که مفهوم آن پس از نامگذاری، از مرحله خفا و پنهانی به مرحله بروز و ظهور و ارتفاع می‌رسد، یا به این جهت که لفظ با نامگذاری معنا پیدا می‌کند و از بی‌معنا بودن در آمده، علو و ارتفاع می‌یابد؛

[۲] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۱، ص‌۲۰.

نیز به واسطه اسم، مسمّا یاد شده و شناخته می‌شود.

[۳] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات فی غریب القرآن، ص۲۴۴.

[۴] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۶، ص۳۸۱- ۳۸۲، «سما».

برخی آن را از «سِمه» بر وزن هبه از مادّه «و‌- س‌- م» به معنای علامت‌گذاری گرفته‌اند که در این صورت همزه آن عوض از واو

[۵] قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج‌۳، ص‌۳۲۸.

و عبارت از لفظی است که نشانه چیزی قرار داده شود، تا از دیگر چیزها متمایز گردد.

[۶] قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج‌۳، ص‌۳۲۸.

[۷] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج‌۶‌، ص‌۳۸۱، «سما».

برخی معتقدند نمی‌توان «اسم» را از ریشه وَسْم دانست، زیرا در این صورت باید مصغّر آن «وُسَیم» باشد، حال آنکه مصغّر آن «سُمَیّ» است.

[۸] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج‌۶‌، ص‌۳۸۱‌- ‌۳۸۲، «سما».

طبرسی نیز اصل اسم را «سُمُوّ» دانسته و افزون بر دلیل فوق چنین استدلال کرده است که در مثال واوی در برابر حذف واو، همزه وصل نمی‌آید، بلکه هاء به آخر آن افزوده می‌شود؛ مانند: «وَصْل» و «صِلَه»، «وَعْد» و «عِدَه»، درحالی‌که کلمه «اسم» با همزه وصل آغاز‌می‌شود.

[۹] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۹۰.

صفات جمع صفت و به معنای حالتی است که در شیء یافت می‌شود.

[۱۰] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات فی غریب القرآن، ص‌۵۲۵، «وصف».

چیزی را وصف کرد؛ یعنی آن را آراست.

[۱۱] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج‌۹، ص‌۳۵۶، «وصف».

کلمه صفت همان کلمه وصف است که «واو» آن حذف و تاء (هاء) در عوض به آخر آن افزوده شده است. برخی گفته‌اند: «وصف» مصدر است (وصف کردن) و «صفت» برگرفته از وصف، به معنای زیور و زیبایی (موجود در موصوف) است

[۱۲] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج‌۹، ص‌۳۵۶، «وصف».

، ازاین‌رو مقصود از «صفت» خود آن معنا و حالتی است که در موصوف وجود دارد و الفاظی مانند «قدرت»، «علم» و‌.. . از آن حکایت می‌کند.

[۱۳] مصطفوی، حسن‌، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‌۱۳‌- ‌۱۴، ص‌۱۲۳، «وصف».

کاربرد اسما و صفات در علوم گوناگون و از دیدگاه‌های متفاوت موجب شده تا از یک سو، تعریف‌های متعددی برای آنها ارائه شده، از سوی دیگر در کنار آن، مباحثی چون: تفاوت اسم با صفت، نسبت میان آن دو، رابطه میان اسما و ذات خداوند و برتری یکی از اسم یا صفت بر دیگری مطرح گردد.

اسم در اصطلاح عرفان

اسم در اصطلاح عرفان عبارت از ذات با بعضی شئون، اعتبارات و حیثیات است، زیرا برای خداوند متعال به مقتضای «کُلَّ یَوم هُوَ فی شَأن»

[۱۴] رحمن/سوره۵۵، آیه۲۹.

شئون ذاتیه و مراتب عینیه‌ای است که به حسب هر یک از آنها برای او اسم یا صفتی حاصل می‌شود

[۱۵] شیرازی، صدرالدین محمد، تفسیر صدرالمتالهین، ج۴، ص۴۲.

[۱۶] شرح‌ فصوص‌ الحکم، ص‌۴۴.

و صفت، مفهومی مجرد (از ذات) و عارض (بر آن) است، از این جهت اسم و صفت نظیر مرکب و بسیط است.

[۱۷] شیرازی، صدرالدین محمد، تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۴، ص‌۴۲.

در تعریف دیگری، ذات با صفت معین و به اعتبار تجلی خاص، اسم نامیده می‌شود

[۱۸] شرح دعای سحر، ص‌۸۱‌.

[۱۹] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج‌۱، ص‌۳۰۶.

و گاهی به خود صفت اسم اطلاق می‌گردد، زیرا ذات در میان همه اسما مشترک است و تکثر در اسما به سبب تکثر صفات به اعتبار مراتب غیبیه حق تعالی (مفاتیح‌الغیب) است.

[۲۰] شرح فصوص الحکم، ص‌۴۴.

گاهی در تعریف اسم و صفت، تعیّنات و حقایق خارجی از جهت ظهور ذات در آنها و ارتباط آنها با ذات مطلق «اسم» نامیده می‌شود و همین تعیّنات و حقایق چنانچه تنها ملاحظه شود «وصف» خوانده می‌شود.

[۲۱] جوادی آملی، عبدالله، تحریر تمهید القواعد، ص‌۱۵۰.

برخی محققان نیز معتقدند که فرقی میان اسم و صفت نیست، جز اینکه صفت بر معنایی که در ذات وجود دارد دلالت می‌کند؛ خواه عین ذات باشد یا غیر آن؛ ولی اسم بر ذات به همراه صفت و با لحاظ وصف دلالت می‌کند، پس «حیات» و «علم» دو صفت است؛ ولی «حیّ» و «عالم» دو اسم،

[۲۲] علامه طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج‌۸، ص‌۳۵۲.

[۲۳] جامی، عبدالرحمن بن احمد، نقد النصوص، ص‌۸۴‌.

بنابراین، تفاوت میان اسما و صفات تفاوتی اعتباری است و صفات نیز مانند اسما جلوه‌ای از وجود مطلق و تجلی‌ای از ذات غیر متناهی خداست.

[۲۴] جوادی آملی، عبدالله، تحریر تمهید القواعد، ص‌۴۰۴‌- ‌۴۰۵.

از مجموع آنچه عارفان با عبارت‌های گوناگون درباره اسما و صفات ابراز داشته‌اند به دست می‌آید که آنان اسما را تعیّنات و تنزلات ذات از مقام اطلاق ذاتی خویش می‌دانند

[۲۵] علامه طباطبایی، محمدحسین، الرسائل التوحیدیه، ص‌۵۴.

که از آن در برخی روایات به «خلق اسماء» و در جوامع روایی به «حدوث اسماء»، تعبیر شده است.

[۲۶] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۱، ص‌۱۱۲.

اسما و صفات از نگاه متکلمان

اسما و صفات از نگاه متکلمان نیز به صورت‌هایی گوناگون تبیین شده است؛ برخی گفته‌اند: هر آنچه ممکن است به تصور انسان در آید، چنانچه تصور آن بدون تصور غیر و به‌صورت مستقل ممکن باشد ذات، و در غیر این صورت وصف است.

[۲۷] نصیرالدین طوسی، محمدبن محمد، کشف الفوائد، ص‌۶۳.

در این تعریف وصف در برابر ذات قرار داده شده و سخنی از اسم به میان نیامده است.
در تعریف دیگری برای اسم و صفت آمده است: اسم اعتبار ماهیت است در صورتی که آن ماهیت (به‌تنهایی) لحاظ گردد؛ مانند آسمان و زمین؛ امّا اگر ماهیتی به صفتی معین موصوف گردد وصف نامیده می‌شود؛ مانند: خالق، رازق، طویل و قصیر.

[۲۸] فخر رازی، محمد بن عمر، شرح اسماء اللّه الحسنی، ص‌۳۱.

البتّه چون بازگشت این سخن به این است که همه جوامد اسم باشد و اسم فاعل، اسم مفعول و مانند آنها صفات، چنین بیانی با اصطلاح (جمهور) متکلمان قابل انطباق نیست، زیرا در نظر آنان رازق از اسمای الهی است؛ نه از صفات او، ازاین‌رو بعضی در فرق میان اسم و صفت بر این باورند که اسم آن لفظی است که چند نوع کاربرد‌ دارد:

کاربردهای اسم

۱. بر صِرف ذات دلالت می‌کند؛ مانند: «اللّه»، «رجل» و «انسان». ۲. از ذاتی که به وصفی متصف است حکایت می‌کند؛ مانند: «عالم» و «قادر». ۳. بر مبدأ فعل دلالت می‌کند؛ مانند: «رازق» و «خالق»؛ امّا صفت تنها یک کاربرد دارد؛ یعنی تنها بر مبدأ دلالت می‌کند، بدون اینکه علامتی بر ذات بوده باشد؛ مانند: علم، قدرت، رزق و خلقت، به همین جهت می‌توان اسم را محمول قرار داده و آن را بر ذات حمل کرد و گفت: خداوند «عالم» یا «خالق» یا «رحمان» یا «رحیم» است؛ ولی صفت را نمی‌توان محمول قرار داد و گفت: خداوند خلق‌است.

[۲۹] سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج‌۶، ص‌۳۳.

مناقشه در تعاریف

به نظر می‌رسد تعریف‌های کلامی یاد شده بی‌مناقشه نباشد، زیرا در تعریف اسما و صفات خداوند در اصطلاح کلام، گاه وارد تعریف صرفی و نحوی اسم و صفت شده و آن دو را نظیر جامد و مشتق دانسته‌اند و گاه وارد تعریف حِکمی منطقی آن گشته و تعریفی شبیه تعریف از جوهر و عرض برای آن بیان کرده‌اند. شاید این بدان جهت باشد که اساساً بحث اسم و صفت بدون متعلَّق (اللّه) از بحث‌های اصلی کلام محسوب نمی‌شود، بلکه از جمله مبادی و مقدمات آن به شمار می‌آید و علوم مربوط دیگر، عهده‌دار تبیین و تعریف آن است، به همین جهت، ذات و صفت در مقدمه علم کلام و در امور عامّه آن بررسی شده است.

[۳۰] نصیرالدین طوسی، محمدبن محمد، کشف الفوائد، ص‌۶۳.

برتری اسم یا صفت

از دیگر مباحثی که متکلمان درباره آن سخن‌گفته‌اند، برتری یکی از اسم و صفت بر دیگری است. برخی اسم را برتر و اشرف از صفت دانسته و بعضی عکس آن را پذیرفته‌اند و هر کدام برای نظر خویش ادله‌ای آورده‌اند؛

[۳۱] فخر رازی، محمد بن عمر، شرح اسماء الله الحسنی، ص‌۳۱.

امّا با توجه به‌اینکه از نظر برخی محققان فرقی میان اسم و صفت جز به اعتبار نیست،

[۳۲] علامه طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج‌۸، ص‌۳۵۲.

بحث یاد شده مفید نخواهد بود.
از مقایسه میان دو دیدگاه عرفان و کلام درباره اسما به دست می‌آید که اسم در عرفان، حقیقتی عینی و خارجی است؛ ولی در کلام وجودی لفظی یا کتبی است و ورای لفظ و کتابت، حقیقتی برای آن متصور نیست، بنابراین، اسم کلامی از منظر عرفان اسم اسم است؛ نه خود اسم.

[۳۳] شیرازی، صدرالدین محمد، تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۴، ص‌۴۲.

[۳۴] جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج‌۱، ص‌۳۰۶.

اسم و صفت در ادبیات

اسم در ادبیات در برابر فعل و حرف، و از اقسام کلمه به شمار می‌آید و با دو ویژگیِ «افاده معنا فی نفسه» و «عدم دلالت بر زمان»، از فعل و حرف متمایز می‌شود؛ امّا صفت در برابر موصوف و هر دو از اقسام اسم به شمار می‌آیند.

[۳۵] شرتونی، رشید، مبادی العربیه، ج‌۲، ص‌۱۰۴.

در مجموع اسم در اصطلاح ادبی اعم از اسم کلامی است و اسم در لغت اعم از اسم نحوی است.

[۳۶] فخر رازی، محمد بن عمر، شرح اسماءالله الحسنی، ص۳۰- ۳۱.

[۳۷] محجوب، فاطمه، الموسوعه‌ الذهبیه، ج‌۴، ص‌۵۵۸.

اسم و صفت در قرآن

در قرآن غیر از لفظ جلاله (اللّه) که بنا بر مشهور اسم خاص ذات متعالی خداست، ۱۴۳

[۳۸] سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج‌۶‌، ص‌۱۰۵.

اسم دیگر وارد شده که دارای معنای وصفی است و هر کدام به نوعی، از کمال خداوند حکایت می‌کند. از این اسامی ۱۰ مورد به‌صورت غیر صریح ذکر شده است: «حافظ» و «وارث» در آیات ۹ و ۲۳ حجر

[۳۹] حجر/سوره۱۵، آیه۹.

[۴۰] حجر/سوره۱۵، آیه۲۳.

«اِنّا لَهُ لَحافِظون»، «ونَحنُ الورِثون»، «فعّال ما یرید» در ۱۰۷ هود:

[۴۱] هود/سوره۱۱، آیه۱۰۷.

: «فَعّالٌ لِما ی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.