پاورپوینت کامل نامه خسروان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نامه خسروان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نامه خسروان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نامه خسروان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
شاهنامه فردوسی
شاهنامه مهمترین اثر فردوسی و یکی از بزرگترین آثار ادبیات کهن فارسی است. این کتاب به دلیل آن که به دستور و سرمایه «ابومنصور طوسی» فراهم آمد، به «شاهنامه ابومنصوری» شهرت دارد و تاریخ گذشته ایران به حساب میآید. اصل این کتاب از میان رفته و تنها مقدمه آن که حدود پانزده صفحه میشود در بعضی نسخههای خطی شاهنامه موجود است. فردوسی برای سرودن این کتاب در حدود پانزده سال کار کرد و آن را در سال ۳۷۲ شمسی پایان داد.
شاهنامه فردوسی
شاهنامه فردوسی
اطلاعات کتاب
عنوان
شاهنامه
نامهای دیگر
شاهنامه ابومنصوری، نامه، نامه باستان، پاورپوینت کامل نامه خسروان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، نامه شهریار
نویسنده
حکیم ابوالقاسم فردوسی
تاریخ نگارش
قرن چهارم قمری
موضوع
افسانهها و داستانهای ایران باستان
سبک
حماسی
زبان
فارسی
به تصحیح
جلال خالقی مطلق، ژول مُل، مجتبی مینوی، عباس اقبال آشتیانی، سلیمان حییم، سعید نفیسی، مصطفی جیحونی، مهدی غریب، فریدون جنیدی و غیره
اطلاعات نشر
چاپ
چاپ ماکان، چاپ ژول مُل، چاپ فولرس، چاپ مسکو و چاپهای متعدد سنگی و سربی
فهرست مندرجات
۱ – منبع داستانهای شاهنامه
۲ – بخشهای اصلی شاهنامه
۲.۱ – دوره اساطیری
۲.۲ – دوره پهلوانی
۲.۳ – دوره تاریخی
۳ – شاهنامه شاهکار فردوسی
۴ – مشوقان تنظیم شاهنامه
۵ – دلایل به نام کردن شاهنامه
۶ – هدف از تنظیم شاهنامه
۷ – مآخذ شاهنامه
۸ – پیشینه شعرسرایی فردوسی
۸.۱ – داستان بیژن و گرازان
۸.۲ – داستان منیژه و بیژن
۹ – نکاتی در خصوص شاهنامه
۹.۱ – رعایت امانتداری
۹.۲ – توصیف دقیق
۹.۳ – ویژگیهای حماسی
۹.۴ – رعایت صحت در نقل
۹.۵ – زبان و بیان استوار
۱۰ – زبان بکار رفته در شاهنامه
۱۰.۱ – تشبیهات و استعارات
۱۰.۲ – سادگی اشعار
۱۰.۳ – الفاظ عربی
۱۱ – زیبایی صورت و معنی شاهنامه
۱۱.۱ – قریحه و طبع شاعر
۱۱.۲ – بهرهگیری از علوم مختلف
۱۱.۳ – بهرهگیری از متون عربی
۱۱.۴ – بهرهگیری از آیات و روایات
۱۱.۴.۱ – وصف رخش
۱۱.۴.۲ – وصف زیبارویان مازندران
۱۱.۴.۳ – وصف خرد
۱۲ – شباهت شاهنامه به قرآن
۱۲.۱ – نظم جمل
۱۲.۲ – نمایاندن معانی
۱۳ – تشابه قصص قرآنی و شاهنامه
۱۳.۱ – داستان یوسف و زلیخا
۱۳.۲ – داستان حضرت مریم
۱۳.۲.۱ – بیان استعاری
۱۳.۳ – توصیف عفیفانه در شاهنامه
۱۳.۴ – توصیف همخوابگی فریدون
۱۳.۵ – داستان اردشیر و دختر اردوان
۱۴ – عفاف بانوان شاهنامه
۱۴.۱ – تعبیر پوشیده رویان
۱۴.۲ – شرم رفتار بانوان
۱۴.۳ – سخنان همسر خسروپرویز
۱۴.۴ – داستان انوشیروان و نوشزاد
۱۴.۵ – داستان سودابه و سیاوش
۱۵ – شاهنامهسرایی
۱۶ – اولین شاهنامهسرا
۱۷ – منابع شاهنامه
۱۸ – نگرانی فردوسی
۱۹ – پانویس
۲۰ – منبع
منبع داستانهای شاهنامه
علاوه بر شاهنامه ابومنصوری، یک شاهنامه منثور دیگر به نام شاهنامه ابوالموید بلخی وجود داشته که گویا قبل از شاهنامه ابومنصوری تالیف یافته است، اما چون به کلی از میان رفته درباره آن نمیتوان اظهارنظر کرد. پس از این دوره در قرن چهارم شاعری به نام دقیقی کار به نظم در آوردن داستانهای ملی ایران را شروع کرد. دقیقی زردشتی بود و در جوانی به شاعری پرداخت. او برخی از امیران چغانی و سامانی را مدح گفت و از آنها جوایز گرانبها دریافت کرد.
دقیقی ظاهراً به دستور نوح بن منصور سامانی مأموریت یافت تا شاهنامهی ابومنصوری را که به نثر بود به نظم درآورد. دقیقی، هزار بیت بیشتر از این شاهنامه را نسروده بود و هنوز جوان بود که کشته شد (حدود ۳۶۷ یا ۳۶۹ هـ. ق) و بخش عظیمی از داستانهای شاهنامه ناسروده مانده بود. فردوسی استاد و همشهری دقیقی کار ناتمام او را دنبال کرد. ازاینرو میتوان شاهنامه دقیقی را منبع اصلی فردوسی در سرودن شاهنامه دانست.
بخشهای اصلی شاهنامه
موضوع این شاهکار جاودان، تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ساسانیان به دست اعراب است و کلاً به سه دوره اساطیری، پهلوی و تاریخی تقسیم میشود.
دوره اساطیری
این دوره از عهد کیومرث تا ظهور فریدون ادامه دارد. در این عهد از پادشاهانی مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید سخن به میان میآید. تمدن ایرانی در این زمان تکوین مییابد. کشف آتش، جدا کردن آهن از سنگ و رشتن و بافتن و کشاورزی کردن و امثال آن در این دوره صورت میگیرد.
در این عهد جنگها غالباً جنگهای داخلی است و جنگ با دیوان و سرکوب کردن آنها بزرگترین مشکل این عصر بوده است. (بعضی احتمال دادهاند که منظور از دیوان، بومیان فلات ایران بودهاند که با آریاییهای مهاجم همواره جنگ و ستیز داشتهاند)
در پایان این عهد، ضحاک دشمن پاکی و سمبل بدی به حکومت مینشیند، اما سرانجام پس از هزار سال فریدون به یاری کاوه آهنگر و حمایت مردم او را از میان میبرد و دوره جدید آغاز میشود.
دوره پهلوانی
دوره پهلوانی یا حماسی از پادشاهی فریدون شروع میشود. ایرج، منوچهر، نوذر، گرشاسب به ترتیب به پادشاهی مینشیند. جنگهای میان ایران و توران آغاز میشود.
پادشاهی کیانی مانند کیقباد، کیکاووس، کیخسرو و سپس لهراست و گشتاسب روی کار میآیند. در این عهد دلاورانی مانند زال، رستم، گودرز، طوس، بیژن، سهراب و امثال آنان ظهور میکنند. سیاوش پسر کیکاووس به دست افراسیاب کشته میشود و رستم به خونخواهی او به توران زمین میرود و انتقام خون سیاوش را از افراسیاب میگیرد. در زمان پادشاهی گشتاسب، زرتشت پیغمبر ایرانیان ظهور میکند و اسفندیار به دست رستم کشته میشود.
مدتی پس از کشته شدن اسفندیار، رستم نیز به دست برادر خود، شغاد از بین میرود و سیستان به دست بهمن پسر اسفندیار با خاک یکسان میگردد و با مرگ رستم دوره پهلوانی به پایان میرسد.
دوره تاریخی
این دوره با ظهور بهمن آغاز میشود و پس از بهمن، همای و سپس داراب و دارا پسر داراب به پادشاهی میرسند. در این زمان اسکندر مقدونی به ایران حمله میکند و دارا را که همان داریوش سوم است میکشد و به جای او بر تخت مینشیند.
پس از اسکندر دوره پادشاهی اشکانیان در ابیاتی چند بیان میگردد و سپس ساسانیان روی کار میآیند و آنگاه حمله عرب پیش میآید و با شکست ایرانیان شاهنامه به پایان میرسد.
شاهنامه شاهکار فردوسی
شاهکار فردوسی شاهنامه است که راجع به تاریخ قدیم ایران از آغاز تمدن ایرانی تا انقراض حکومت آن به دست عرب است. این دوره ممتد تاریخی به پنجاه پادشاهی تقسیم میشود که از حیث طول زمان و تفضیل با اختصار مطالب با یکدیگر متفاوتند. (در شاهنامه سه دوره متفاوت میتوان تشخیص داد. اول دوره اساطیری، دوم عهد پهلوانی، سوم دوره تاریخی)، دورهی اساطیری از عهد کیومرث تا ظهور فریدون، دورهی پهلوانی از قیام کاوه تا قتل رستم، دورهی تاریخی از اواخر عهد کیان به بعد.
ولیکن این قسمت نیز آمیختگی تمام با افسانه و داستانهای حماسی دارد و شاهنامه فردوسی بر اثر نفوذ شدیدی که در میان طبقات مختلف ایرانیان یافت، در تمام ادوار تاریخی بعد از قرن پنجم مورد توجه بود و توجه عموم طبقات و اهمیت مقام ادبی آن باعث شد که بسیاری از شاعران به استقبال و ساختن منظومهای نظیر آن همت گمارند و به همین سبب از اواخر قرن پنجم تا چند قرن گروه بزرگی از شاعران منظومههای حماسی به تقلید از آن پدید آوردند ولی هیچیک نتوانستهاند چون فردوسی از عهده این کار شگرف برآیند. شاهنامه به زبانهای زنده دنیا مانند انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، روسی، سوئدی، ایتالیائی، اسپانیائی و دانمارکی و… ترجمه شده است.
مشوقان تنظیم شاهنامه
شادروان مرتضی راوندی در اثر گرانسنگ خود تاریخ اجتماعی ایران در جلد ۸ کد مربوط به حیات ادبی مردم ایران است مینویسد: هنگامیکه فردوسی دست به این کار بزرگ زد حکومت سامانیان در کمال قدرت بود این شایعه که فردوسی شاهنامه را با اشارهی محمود غزنوی و به امید شصت هزار دینار او به نظم آورده به هیچ وجه صحیح نیست؛ زیرا که فردوسی در آغاز شاهنامه تصریح میکند که چون از کار دقیقی و پرداختن او به نظم داستانهای کهن و کشته شدنش آگاه میشود، خود در پی این کار میافتد، ولی به علت آشفتگی محیط اجتماعی تا مدتی موضوع را پنهان نگاه میداشته است:
زمانه سراسر پر از جنگ بود•••••به جویندگان بر، جهان تنگ بود
برین گونه، یک چند بگذاشتم•••••سخن را نهفته همیداشتم
ندیدم کسی کش سزار بود•••••به گفتار این، مر مرا یار بود
سپس میگوید که یکی از دوستان شفیق و مهربان نامهی پهلوی، یعنی اصل خداینامه را نزد من آورد و مرا به تنظیم شاهنامه تشویق کرد.
به شهرم یکی مهربان دوست بود•••••تو گفتی که با من به یک پوست بود
مرا گفت خوب آمد این رای تو•••••به نیکی خرامد مگر پای تو
نوشته من این نامهی پهلوی•••••به نزد تو آرم مگر بغنوی
گشاده زبان و جوانیت هست•••••سخن گفتن پهلوانیت هست
شو این نامهی خسروان بازگوی•••••بدین جوی نزد مهان آبروی
بزرگزاده دیگری چون از نیت عالی فردوسی با خبر میشود با جان و دل به یاری او برمیخیزد:
مرا گفت کز من چه آید همی•••••که جانت سخن بر گراید همی
به چیزی که باشد مرا دسترس•••••بکوشم نیازت نیارم به کس
علاوه بر این راد مردانی چون ((حیی قتیب)) و علی دیلم بودلف و ابوالعباس فضل بن احمد اسفراینی وزیر سلطان محمود به اهمیت کار عظیم فردوسی پی میبرند و در حد امکان به استاد طوس کمک کردند، چنانکه شاعر در ابیات زیر به معرفی و ستایش آنان پرداخته است:
حییی قتیب است از آزادگان•••••که از من نخواهد سخن رایگان
نیم آگه از اصل و فرع خراج•••••همی غلطم اندر میان رواج
از این نامه از نامداران شهر•••••علی دیلم بودلف راست بهر
از اویم خور و پوشش و سیم زر•••••از او یافتم جنبش و پای و پر
و از برکت تشویق مادی این بزرگان فردوسی توانست عمر گرانمایه را در راه انجام این آرزوی ملی صرف کند. افسانهای که تذکرهنویسان قرون بعد پرداختهاند، مبنی بر اینکه محمود غزنوی د ر جستجوی کسی بود که به نظم داستانهای باستانی بپردازد و سرانجام فردوسی را نامزد این کار کرد، چیزی است که قراین تاریخی آن را نقص میکند، زیرا فردوسی، به تصریح تمام، تاریخ آغاز شاهنامه را به سالیانی میرساند که محمود هنوز به سلطنت نرسیده بوده است، گذشته از اینکه طبیعت خاص و خصوصیات نژادی محمود و رفتاری که در تاریخ از او سراغ داریم، همه قراینی است که نشان میدهد وی نمیتوانسته است مشوق اصلی چنین کاری باشد.
دلایل به نام کردن شاهنامه
فردوسی در پایان کار هنگامیکه مشوقان اصلی او به طرق مختلف از میان رفتهاند و خود در آخر عمر احساس نیازمندی مالی داشته و نیز به سبب آوازه تبلیغات محمود که به طوس رسیده است و فردوسی آواز این دهل را از دور شنیده بدین فکر افتاده است که این اثر خود را به نام محمود کند تا هم از این راه آسایش در زندگی آخر عمر بیابد و هم از رهگذر نام محمود و نفوذ وی، نشر کتابش با توفیق بیشتر همراه باشد و از گزند حوادث در امان بماند. وقتیکه فردوسی شاهنامه را نزد محمود فرستاده، یا به احتمالی خود به غزنین برد، محمود رفتاری آنچنان که شایستهی رنج عظیم فردوسی باشد با او نکرد، بلکه با سردی و بیاعتنایی خویش خاطر او را آزرد.
گذشته از خصوصیت نژادی و اخلاقی محمود، عوامل خارجی نیز چنین میخواستند و فردوسی خود از حاسدانی که در نزد شاه کار او را تباه کردند به صراحت سخن گفته است و متأسفانه گروهی دیگر از رجال و آزادگان آن عصر بدون اینکه کمکی مادی یا معنوی به استاد بکنند، درصدد بهرهبرداری از کار دشوار و سنگین او برآمدند و از آثار و اشعار او به رایگان رونویسیهایی تهیه و با احسنتهای خشکوخالی، روح شاعر را آزرده میکردند:
بزرگان با دانش، آزادگان•••••نبشتند یکسر همه رایگان
جز احسنت از ایشان نبد بهرهام•••••بگفتاندر احسنتشان زهرهام
پس از آنکه قسمت مهمی از شاهنامه گفته میشود، محمود به پادشاهی میرسد، فردوسی شاهنامه را به نام او میکند و به نزد او میبرد. در سال ۳۷۱ نظم شاهنامه آغاز گردید و سی و پنج سال طول کشید، به این حساب شاهنامه در سال ۴۰۶ به پایان رسیده است.
هدف از تنظیم شاهنامه
با توجه به اینکه سلطان محمود در سال ۳۸۹ به پادشاهی نشسته است به خوبی روشن میگردد که فردوسی تقریباً ۱۸ سال پیش از سلطنت محمود نظم شاهنامه را آغاز کرده و انگیزهای جز زر و سیم وی داشته است. پس نتیجه میگیریم که فردوسی نظم شاهنامه را به خاطر یک هدف مقدس یعنی زنده کردن زبان و داستانهای ملی ایران و حفظ و استقلال کشور آغاز کرده و به پایان رسانیده است.
بسی رنج بردم در این سال سی•••••عجم زنده کردم بدین پارسی
پی افکندم از نظم، کاخی بلند•••••که از باد و باران نیاید گزند
شاهنامه پرمایهترین دفتر شعر فارسی و مهمترین سند عظمت و فصاحت این زبان است و داستانهای ملی و مآثر تاریخی قوم ایرانی در آن به بهترین وجه نمود شده است. شیوه بیان آن ساده و روشن است؛ از استعمال لغات عربی ابایی ندارد، اما در این کار مصر و افراطکار نیست و در غالب موارد سخن را کوتاه میگوید و از پیرایهسازی و عبارتپردازی اجتناب میکند.
مآخذ شاهنامه
مآخذ عمده شاهنامه فردوسی ظاهراً شاهنامه منثور ابومنصوری بوده است که قسمتی از مقدمه آن هنوز باقی است و در اصل ظاهراً به سبب تداول و رواج فوقالعادهی منظومهی فردوسی از بین رفته است. داستانهایی را که در این کتاب بوده است فردوسی با نهایت دقت به نظم درآورده و سعی داشته است چیزی از اصل آنها نکاهد. این داستانها عبارت از شرح جنگهای ایرانیان با اقوام تورانی بوده است که رستم قهرمان آنهاست. گذشته از این داستانها، مطالبی در باب تاریخ ساسانیان در شاهنامه آمده است که چیزی بین تاریخ و افسانه است.
شاهنامه ابومنصوری که مآخذ اصلی شاهنامه فردوسی است، به امر ابومنصور طوسی، والی طوس و سپهسالار خراسان، به دستیاری چند تن از زردشتیهای خراسان و سیستان تحت نظارت وزیری، ابومنصور معمری تدوین شده است (۳۴۶ هق) و ظاهراً مبتنی بوده است بر مجموعهای از روایات خداینامه و کتب دیگر، مثل ایاتکار زریران (یادگار زریران)، کارنامه اردشیر بابکان و داستان بهرام چوبین؛ و به هر حال قسمت عمدهی مآخذ آن که در شاهنامهی فردوسی نیز منعکس شده است، متعلق به روایات مربوط به اواخر عهد ساسانی بوده است.
پیشینه شعرسرایی فردوسی
آنچه محقق است این است که فردوسی برای نظم کتاب نه از روی ترتیبی که اکنون در توالی داستانها است، کار کرده، نه اینکه بدون وقفه مشغول نظم و تصنیف آن بوده است؛ و به هر حال کاری قریب به اتمام بوده است که آن را به سلطان محمود غزنوی اهدا کرده است. شاهنامه بنا بر مشهور و به حکم بعضی شواهد و قرائن، در اصل شامل ۶۰ هزار بیت بوده است و ظاهراً چند بار تحریر شده، ولیکن اکنون در هیچ یک از نسخ معتبر آن تعداد ابیات به ۶۰ هزار بیت نمیرسد.
فردوسی ظاهراً در اوان قتل دقیقی (در حدود ۳۶۷-۳۶۹) به نظم داستانهایی مشغول بوده و آنها بعضی از داستانهای منفردند که داستان ((بیژن و گرازان)) را باید در رأس همه قرار داد. داستان بیژن و گرازان و یا داستان منیژه و بیژن از داستانهای مشهور قدیم بود.
داستان بیژن و گرازان
فردوسی ظاهراً و بنابر آنچه از تحقیق در سبک کلام وی در داستان بیژن و گرازان برمیآید این داستان را در ایام جوانی ساخته بود. یکی از دلایل این مدعای ما استعمال الفهای اطلاقی فراوانیست که علی التوالی و زیاده از حد لزوم در این داستان مشاهده میگردد و دلیل آن است که فردوسی چنانکه در دیگر موارد شاهنامه دیده میشود، هنوز به نهایت پختگی و مهارت خود نرسیده بود، مثلاً در میان نود بیت از یک قسمت این داستان ابیات ذیل دارای الفهای اطلاقیست:
بپیچید بر خویشتن بیژنا•••••که چون رزم سازم برهنه تنا
ز تورانیان من بدین خنجرا•••••ببرم فراوان سرا نرا سرا
به پیمان جدا کرد ازو خنجرا•••••به چربی کشیدش ببنداندرا
چو آمد به نزدیک شاه اندرا•••••گو دست بسته برهنه سرا
یکی دست بسته برهنه تنا•••••یکی را ز پولاد پیراهنا
نبینی که این بند کنش ریمنا•••••فرونی سگاله همی برمنا
گر ایزد بمن بر نبخشا یدا•••••تن رزمجویم نفرسایدا
ز نامردی خویش ترسیدیا•••••ز جان و روانم تو ببریدیا
بزد اسب و آمد بر بیژنا جگر•••••خسته دیدش برهنه تنا
یعنی ده درصد ابیات با قافیههایی که الفبای زائده دارد استعمال شده و این وضع در اشعار دیگر فردوسی کمتر مشهود است.
داستان منیژه و بیژن
علاوه بر این داستان منیژه و بیژن و شرحی که فردوسی در ذکر مقدمات نظم آن بیان میکند به صراحت تمام منفرد بودن داستان و ابتدای کار شاعر را در سرودن منظومهای که تا کنون به نظیر آن دست نزده بود، میرساند و از اینجا ثابت میگردد که فردوسی در جوانی و اوایل عهد خود به سرودن منظومهی بیژن و منیژه دست زد و حتی چنین به نظر میرسد که این داستان از شاهنامه ابومنصوری گرفته نشده (خاصه که در غرر اخبار ملوک القرس هم اثری از آن نیست) و دست یافتن شاعر بر نسخهی شاهنامهی ابومنصوری و نظم آن چند سال بعد و پس از مرگ دقیقی صورت گرفت و حتی در عین استفاده از شاهنامهی ابومنصوری نیز باید چنین پنداشت که فردوسی داستانهای مهم و منفرد دیگری مانند داستان سهراب، اکوان دیو، رزمهای رستم را که هر یک در عهد او شهرت و رواجی فراوان داشتند، در اختیار داشت و آنها را جدا جدا نظم میکرد.
اما تاریخ این داستانها مشخص نیست و تنها بعضی از آنها دارای تاریخ نسبتاً روشن و آشکاریست مانند داستان سیاوش که گویا در حدود سال ۳۸۷ سروده شده باشد و مانند داستان کیخسرو که بلافاصله بعد از آن شروع شد؛ و داستان نخجیر رستم با پهلوانان به شکارگاه افراسیاب که چند هزار بیت پیش از داستان سیاوش در شاهنامه جای گرفته دو سال بعد از آن ساخته شده است.
نکاتی در خصوص شاهنامه
از مهمترین مسائلی که ذکر آن درباره گویندهی شاهنامه لازم است آنکه:
رعایت امانتداری
این شاعر در نظم این منظومهی بزرگ از رعایت جانب امانت و حفظ روایات کهن خودداری نکرده و آنچه از منابع و مآخذ مختلف به دست آورده بی کم و کاست و گاه به نحو انتخاب به شعر نقل کرده است.
توصیف دقیق
در وصف مناظر طبیعی، میدانهای جنگ، پهلوانان، جنگهای تن به تن، لشکرکشیها و نظایر اینها کمال مهارت و قدرت را بکار برده و همهی شرایط وصف را در موارد مختلف رعایت نموده و مخصوصاً در توصیف پهلوانان و نشان دادن قدرت و چالاکی آنان به مراتب عالی قدرت رسیده است.
ویژگیهای حماسی
در شاهنامه مانند همهی منظومههای حماسی خواننده به خوارق عادات، مبالغات مطبوع، ذکر انتقام و کینهکشی و غرور ملی و عشق و نظایر اینها بازمیخورد و مخصوصاً داستانهای عشقی شاهنامه که با عناصر حماسی آمیخته است لطف و زیبایی خاصی دارد.
رعایت صحت در نقل
فردوسی در مقدمهی شاهنامه و آغاز داستانها مطالبی در حکمت و موعظه و عبرت از خود افزوده و ضمن سرودن داستانها در همان حال که رعایت امانت و صحت نقل میکرده تصرفاتی برای زیبا کردن بیان و فصاحت کلام و بلاغت آن در بیان وقایع مینموده و از این راه بر زیبایی منظومهی خود بسیار افزوده است. تصرف شاعر در بیان اوصاف و وصف حال خود و مدایح شاهان هم آشکار است و اگر ازاینگونه موارد بگذریم آثار عدم تصرف او در ذکر وقایع و امانت در نقل از همه جای شاهنامه آشکار است.
زبان و بیان استوار
زبان و اسلوب بیان فردوسی نیز قابل توجه است. این شاعر استاد عدیم النظیر در بیان افکار و نقل معانی از نثر به نظم و رعایت سادگی زبان و فکر و صراحت و روشنی سخن و انسجام و متانت کلام، به درجهای از قدرت و مهارت است که سخن او همواره در میان استادان بهمنزلهی سخن سهل ممتنع تلقی میشده و عنوان نمونهی اعلای فصاحت و بلاغت داشته است.
آنکس که از رموز زبان و ادب فارسی آگاهی داشته باشد و صحیح و سالم آن را از مغشوش و معلول تفاوت نهد و ذوق خداداده با اندیشهی سلیم در نهاد او همراه باشد و به قیاس کلام استاد و مضامین و افکار او و طریق بیان آنها با آنچه دیگر استادان سخن فارسی گفتهاند همت گمارد، درمییابد که فردوسی «الحق هیچ باقی نگذاشت و سخن را به آسمان علیین برد و در عذوبت بماء معین رسانید» و به لطف و جمال از نسیم سحرگاهی و بساط فرودینی درگذرانید. نظامی عروضی درباره سخن او گفته است: «من در عجم سخنی به این فصاحت نمیبینم و در بسیاری از سخن عرب هم»
زبان بکار رفته در شاهنامه
زبان فردوسی در بیان افکار مختلف ساده و روان و در همان حال به نهایت جزل و متین است و بیان مقصود در شاهنامه عادهً به سادگی و بدون توجه به صنایع لفظی صورت میگیرد زیرا علو طبع و کمال مهارت گوینده به درجه ایست که تصنع را مغلوب روانی و انسجام میکند و اگر هم شاعر گاه به صنایع لفظی توجه کرده باشد (و این توجه در شاهنامه نادر نیست)، قدرت بیان و شیوایی و روانی آن خواننده را متوجه آن صنایع نمینماید. بااینحال برخی از صنایع لفظی شاهنامه مانند لفونشر و طباق یا تضاد و جناس و اشتقاق و نظایر آنها قابل دقت است و با توجه به آنها به نیکی معلوم میشود که سخن فردوسی حتی در حال آوردن صنایع هم به حلیهی سادگی و روانی آراسته است.
تشبیهات و استعارات
تشبیهات و استعارات فردوسی از سنخ تشبیهات و استعارات شعرای دورهی سامانیست و در عین آنکه قوت خیال از آنها آشکار میباشد مقرون به کمال سادگی و سازش با طبیعت و ذوق اهل زبان است.
سادگی اشعار
در کلام این شاعر استاد اصطلاحات علمی و فلسفی کمتر به کار رفته است زیرا سبک سخن او که به سادگی و تناسب با خارج مقترن است، با استمداد از اصطلاحات علمی که کار متصنعان است سازش ندارد. به همین سبب فردوسی در شاهنامه کمتر به اصطلاحات فلسفی و علمی توسل جسته است و این امر بیشتر در نعمت یزدان و خطب داستانها و یا در بحثهایی است که اغلب در پایان داستانها پیشگرفته است و در موارد دیگر استفادهی حکیم طوس از حکمت و فلسفه و علوم زبان نادر و منحصر در چند اصطلاح است.
جمل و عبارات شاهنامه در نهایت سادگی و بی هیچگونه تقیه و ابهام بههمپیوسته است. مفردات شاهنامه هر یک به حد اعلای فصاحت و در جای خود در درجه نهایی لزوم و زیباییست. شاهنامهی فردوسی مایهی حفظ عدهی کثیری از مفردات کهن زبان فارسی شده است که در قرون بعد میان شاعران فارسیزبان متروک مانده مانند سفت (دوش) – کشن (انبوه) – پاداشن- بادافراه – پتیاره (زشت، اهریمنی، بد) و صدها لغت از امثال آنها.
الفاظ عربی
هنگام مطالعه در شاهنامه با آنکه نزدیک به تمام الفاظ آن کلمات عذب دریست، باز هم به یک دسته از مفردات عربی بازمیخوریم این مفردات عاده ساده و مستعمل و متداولیست و در آثار شعرای پیش از فردوسی و دورهی او نیز به وفور دیده میشود. الفاظ مهجور عربی در شاهنامه یا اصلاً راه نیافته و یا به حدی نادرست که حکم معدوم دارد؛ اما الفاظ سادهی عربی همچنان که گفتهایم کم نیست مانند سنان، رکیب، عنان، غم، قطره، هزیمت، جوشن سلاح، منادی، قلب، نعره، مریخ، نظاره و امثال آنها.
در داستان اسکندر از شاهنامهی فردوسی نفوذ مفردات و حتی ترکیب عربی (مانند محب الصلیب، قرطاس، حریر، جزع، اللهاکبر، عمود، نعم، بوس و جز آنها) بیشتر از موارد دیگر مشهود است و علت این امر آن است که مآخذ کار استاد طوس در این مبحث اصل یا ترجمهی اسکندرنامهی عربی بود که اصلاً به یونانی نگارش یافته و سپس به پهلوی و سریانی و عربی گردانده شده و از راه زبان عربی به زبان پارسی درآمده بود.
مطالعه در شاهنامه و علاقهی فردوسی به آوردن مفردات پارسی و عدم افراط در ایراد مفردات عربی، بر خواننده ثابت میکند که شاعر زبان عادی و عمومی اهل زمان را که در خراسان رایج بوده است مورداستفادهی خود در شاعری قرار داده بود و ابداً تعمدی در آوردن کلمات پارسی یا خودداری از ایراد مفردات عربی نداشته و ضمناً تحت تأثیر مآخذ کار خود نیز قرار داشته است و به همین سبب در داستان اسکندر تحت تأثیر یک مأخذ عربی یا ترجمهی آن که طبعاً حاوی مفردات بیشتری از عربی بوده، لغات تازی بیشتر بکار برده است.
زیبایی صورت و معنی شاهنامه
هر اثر هنری، قائم به دو رکن است: «صورت » و «معنی » («قالب» و «مضمون» «فرم» و «محتوا»)؛ و عالیترین اثر هنری آن است که در آن، جمال صورت با کمال مضمون همبر نشیند و اوج لفظ با موج معنی همعنان رود.
شاهنامه، اثر هنری استاد طوس است و امتیاز بارز آن اینکه سراینده حکیم و دانشورش «ظرافت و استحکام لفظ» را با «صلابت و اتقان معنی» چونان شیر و شکر درهم آمیخته و بر قامت مضمونی فخیم، قبایی فاخر از کلام پوشانده است؛ و توفیق او در این راه، خاصه در بهرهگیری از قالب تنگ مثنوی (آن هم مثنوی رزمی) برای به تصویر کشیدن ظریفترین نکات و لطیفترین معانی حکمی و عرفانی و حماسی و عشقی و… تا بدانجا بوده است که برخی از بزرگترین شاعران کشورمان، همچون انوری و ادیب پیشاوری، وی را خداوندگار شاعران و برترین شاعر تاریخ ایران خواندهاند.
قریحه و طبع شاعر
به ویژه، بحثهای «زیبایی ش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 