پاورپوینت کامل نامه امام به اهالی بصره ۵۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نامه امام به اهالی بصره ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نامه امام به اهالی بصره ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نامه امام به اهالی بصره ۵۲ اسلاید در PowerPoint :

نامه امام حسین به اهالی بصره

انتخاب شهر مکه توسط امام حسین (علیه‌السّلام) انتخاب سنجیده‌ای بود؛ زیرا مکه حرم امن بود و احتمال تعرض از ناحیه دشمنان بسیار ضعیف بود. از طرف دیگر ورود امام به مکه، در آستانه موسم حج بود و از این رو مکه، محل اجتماع مسلمانان از سراسر قلمرو اسلامی و مناسب‌ترین نقطه برای رساندن پیام به افکار عمومی بود. با ورود امام حسین (علیه‌السّلام) به مکه، مردم گروه گروه خدمت ایشان شرفیاب می‌شدند و دیگر ابن زبیر را رها کردند. ابن زبیر نیز که بیشتر اوقات روز در کنار کعبه، به نماز یا طواف مشغول بود، دو روز پیاپی یا هر دو روز یک بار، نزد امام می‌آمد و پیوسته به او مشورت می‌داد. اما وجود امام حسین در مکه بیشتر از همه برای او سنگین بود؛ زیرا می‌دانست تا امام در مکه حضور دارد، مردم مکه با او بیعت نمی‌کنند؛ بلکه امام در نزد آنها عظیم‌تر است و همه از او اطاعت می‌کنند.

[۱] دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۳۳۸.

[۲] طبری، ابوجعفر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۱.

[۳] شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۶.

فهرست مندرجات

۱ – مضمون نامه امام حسین
۲ – اقدام یزید بن مسعود
۲.۱ – پاسخ قبایل به یزید بن مسعود
۲.۲ – نامه یزید به امام
۳ – پیوستن یزید بن نبیط به امام
۴ – پانویس
۵ – منبع

مضمون نامه امام حسین

امام حسین از مکه نامه‌ای به هریک از بزرگان بصره، از جمله مالک بن مسمع بکری،

[۴] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۱۰.

احنف بن قیس، منذر بن جارود، (منذر بن جارود عبدی، کسی است که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در زمان خلافتش او را حاکم یکی از شهرها (اصطخر) کرد، ولی او خیانت کرد و امام وی را در نامه‌ای نکوهش کرد)

[۵] امام علی علیه‌السّلام ، نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، نامه ۷۱.

[۶] یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰۳.

[۷] ثقفی کوفی اصفهانی، ابراهیم، العغارات، ص۳۵۸.

مسعود بن عمرو (مسعود بن عمرو بن عدی آزدی در جنگ جمل یکی از فرماندهان ازد، در سپاه عایشه بود)،

[۸] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۵۰۵.

قیس بن هیثم (قیس بن هیثم سلمی کارگزار معاویه در خراسان بود)،

[۹] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۷۲.

[۱۰] یوسفی غروی، محمدهادی، وقعه الطف، ص۱۰۶-۱۰۷.

عمرو بن عبیدالله بن معمر (گرچه ابوحنیفه دینوری اینها را از شیعیان معرفی میکند، با توجه به سوابق آنها، به نظر می‌رسد آنان شیعه و پیرو اهل بیت نبودند؛ بلکه دعوت امام از آنها، گویا از باب اتمام حجت و به این ملاحظه بوده است که از بزرگان شهر و تاثیرگذار بودند.) به این مضمون نوشت: اما بعد، خداوند محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را از میان مخلوقات خویش برگزید و او را با نبوت خویش کرامت داد و به پیامبری خویش انتخاب کرد و آنگاه وی را به سوی خویش برد، در حالی که بندگان را اندرز داده و رسالت خویش را رسانده بود و ما، خاندان و دوستان و جانشینان و وارثان وی بودیم و از همه مردم به مقام و جایگاه او در میان مردم شایسته‌تر بودیم؛ اما قوم ما این جایگاه را به خود اختصاص داده، ما را کنار زدند و ما (اجبار) رضایت دادیم و تفرقه را خوش نداشتیم و (صلح و) سلامت را دوست داشتیم؛ در صورتی که می‌دانستیم. ما به این کار از کسانی که عهده دار آن شدند، شایسته‌تریم… اینک فرستاده خویش را به همراه این نامه به سوی شما روانه کردم و شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر او دعوت می‌کنم؛ زیرا سنت مرده و بدعت زنده شده است. اگر سخنان مرا گوش دهید و دستور مرا اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت می‌کنم. سلام بر شما و رحمت و برکات خدا (اما بعد فان الله اصطفی محمدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علی خلقه واکرمه بنبوته واختاره لرسالته ثم قبضه الله وقد نصح لعباده وبلغ ما ارسل به وکنا اهله و اولیائه و اوصیائه و ورثته و احق الناس به مقامه فی الناس فاستاثر علینا قومنا بذلک فرضینا و کرهنا الفرقه و احببنا العافیه و نحن نعلم انا احق بذلک الحق المستحق علینا ممن تولاه…. وقد بعثت رسولی الیکم بهذا الکتاب وانا ادعوکم الی کتاب الله وسنه نبیه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فان السنه قد امیتت و ان البدعه قد احییت و ان تسمعوا قولی و تطیع امری اهدکم سبیل الرشاد و السلام علیکم و رحمه الله) (در بعضی منابع مضمون نامه به گونه‌ای دیگر و مختصرتر آماده است: بسم الله الرحمن الرحیم. من الحسین بن علی الی مالک بن مسمع والاحنف بن قیس و المنذر بن الجارود و مسعود بن عمرو و قیس بن الهیثم. سلام علیکم، اما بعد، فانی ادعوکم الی احیا معالم الحق و اماته البدع، فان تجیب تهتدوا سبل الرشاد، والسلام)

[۱۱] طبری، تاریخ الامم والملو ک، ج۵، ص۳۵۷.

[۱۲] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ص۳۴۲_۳۴۳.

[۱۳] ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۵، ص۳۷.

[۱۴] خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۹۹.

امام حسین (علیه‌السّلام) این نامه را به همراه شخصی به نام سلیمان که کنیه‌اش ابارزین بود،

[۱۵] سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۱۰.

[۱۶] این نما، مثیرالاحزان، ص۱۷.

برای آنها فرستاد. همه آنها این نامه را پنهان کردند، مگر منذر بن جارود که دخترش حومه (در بعضی منابع نام وی، بحره یا بحریه نقل شده است)

[۱۷] خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۹۹.

[۱۸] سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۱۳.

[۱۹] قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۸۹.

همسر عبیدالله بن زیاد حاکم بصره بود. او ترسید که این نامه یکی از دسیسه‌های عبیدالله باشد؛ لذا در همان شبی که فردایش عبیدالله قصد عزیمت به کوفه را داشت، نامه را نزد او برد و به او نشان داد. عبیدالله گفت: سفیر حسین به بصره چه کسی است؟ منذر گفت: شخصی به نام سلیمان، عبیدالله گفت: او را نزد من بیاورید. در آن وقت سلیمان خود را بین شیعیان بصره مخفی کرده بود. او را نزد ابن زیاد بردند. عبیدالله بدون آنکه با او صحبتی کند، دستور داد گردنش را زدند و او را مصلوب کردند.

[۲۰] ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۵، ص۳۷.

[۲۱] سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۱۳.

[۲۲] خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۹۹.

[۲۳] طبری، ابوجعفر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۷.

[۲۴] دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۳۴۳.

اقدام یزید بن مسعود

ابن نما و سید بن طاووس با اشاره به نامه امام حسین به بزرگان بصره، یکی از آنها را یزید بن مسعود نهشلی معرفی می‌کنند و می‌نویسند: وقتی نامه امام به دست یزید بن مسعود رسید، او افراد قبیله‌های تمیم و حنظله و سعد را جمع کرد. وقتی همه حاضر شدند گفت: ‌ای بنی‌تمیم؛ جایگاه و شخصیت مرا در میان خود چگونه می‌بینید؟ گفتند: به به! قسم به خدا تو به منزله ستون فقرات و سرآمد افتخارات ما هستی؛ در مرکز دایره شرافت و بزرگواری فرود آمده و از همه ما پیشی گرفته‌ای. گفت: من شما را به این دلیل در اینجا جمع کرده‌ام تا درباره امری با شما مشورت کرده، از شما در پیشرفت کار کمک بگیرم. گفتند: به خدا قسم ما خیرخواه تو هستیم و سعی خواهیم کرد آنچه به نظر ما صواب می‌رسد در اختیار تو بگذاریم. پیشنهاد خود را بیان کن تا گوش کنیم. او گفت: معاویه مرده است و به خدا سوگند که مردن و از دست رفتنش بسیار بی اهمیت است. آگاه باشید که در خانه ظلم و گناه با مرگ او شکسته شد و پایه‌های ستم متزلزل گردید. از جنایات او بیعتی بود که (برای ولیعهدی پسرش) از مردم گرفت و به گمان خود عقد آن را استوار کرد؛ ولی هرگز به مقصود خود نرسید. به خدا قسم، کوشش او بی نتیجه ماند و از مشورت، رسوایی دید. فرزند خود، یزید شرابخوار و سرآمد تبهکاران را به جای خود نشاند که اینک مدعی خلافت بر مسلمین است و بدون اینکه راضی باشند بر آنان حکومت می‌کند. این پسر با بردباری اندک و دانشی کمی که دارد، حتی به اندازه جای قدم‌هایش حق را نمی‌شناسد. پس به خداوند سوگند یاد می‌کنم، سوگندی راست، که مبارزه با این مرد برای پیشرفت د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.