پاورپوینت کامل ناصر اطروش ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ناصر اطروش ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ناصر اطروش ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ناصر اطروش ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل ناصر اطروش ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
حسن اُطْروش، شهرت ابومحمد حسن بن علی حسینی، ملقب به ناصر کبیر، پاورپوینت کامل ناصر اطروش ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint و الناصرللحق، از فرزندزادگان امام حسین علیهالسلام و سومین فرمانروای علویان طبرستان در سده سوم است.
فهرست مندرجات
۱ – نسب
۲ – تولد
۳ – زهد و مرتبه علمی
۴ – سفر به طبرستان
۵ – علت ناشنوا شدن
۶ – منصب قضاوت
۷ – سفر به ری
۸ – دعوت به اسلام
۹ – صلح با جستان
۱۰ – لشکر کشی به طبرستان
۱۱ – علت شکست
۱۲ – فتح طبرستان
۱۳ – بیعت مردم
۱۴ – فتح دوباره طبرستان
۱۵ – کناره گیری کردن از امور سپاه
۱۶ – پسران حسن در منابع زیدی
۱۷ – وفات
۱۸ – مذهب
۱۹ – فرزندان
۲۰ – فضایل
۲۱ – شاگردان
۲۲ – آثار
۲۳ – فهرست منابع
۲۴ – پانویس
۲۵ – منبع
نسب
نسب وی با سه واسطه به عمرالاشرف، فرزند امام زینالعابدین علیهالسلام، میرسد. وی جدّ مادری علمالهدی
[۱] کتاب المنیه و الامل فی شرح الملل و النحل، چاپ محمدجواد مشکور، (بیروت) ۱۹۸۸.
و شریفرضی، و مادرش کنیزی خراسانیتبار بود.
تولد
حسن در حدود سال ۲۳۰ در مدینه به دنیا آمد.
[۲] ابونصر سهل بن عبداللّه بخاری، سرّالسلسله العلویه، ج۱، ص۵۳، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، نجف ۱۳۸۱/۱۹۶۲.
[۳] یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافاده فی تاریخ الائمهالساده، ج۱، ص۵۰، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش.
از آغاز زندگی او اطلاع روشنی در دست نیست.
زهد و مرتبه علمی
به نوشته علمالهدی
[۴] علی بن حسین علمالهدی، مسائلالناصریات، ج۱، ص۶۳، تهران ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
مرتبه علمی و زهد و فقاهت او برای همه معلوم بوده است. ابوطالب هارونی، مشهور به ناطق بالحق (متوفی ۴۲۴)،
[۵] علی بن حسین علمالهدی، مسائلالناصریات، ج۱، ص۶۳، تهران ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
نیز از دانش گسترده و زهد و عبادت او خبر داده و افزوده است که وی نزد مشایخ کوفه و دیگر شهرها درس خواند و از آنان روایت کرد و آنان نیز از او روایت کردند، از جمله ابوجعفر محمد بن منصور مرادی، شاگرد قاسم بن ابراهیم رَسّی؛ بشربن عبدالوهاب اموى؛ برادر حسناطروش، حسین بن علی مشهور به حسین الشاعر، که ظاهرآ حسن اطروش از طریق او کتاب المسائل علی بن جعفر عُریضی را روایت کرده است؛ و عالم و محدّث مشهور امامی احمد بن محمد بن عیسی قمی.
[۶] حسن اطروش، البساط، ج۱، ص۵۶، چاپ عبدالکریم احمدجدبان، صعده، یمن ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
[۷] حسن اطروش، البساط، ج۱، ص۵۸، چاپ عبدالکریم احمدجدبان، صعده، یمن ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
[۸] حسن اطروش، البساط، ج۱، ص۶۵، چاپ عبدالکریم احمدجدبان، صعده، یمن ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
[۹] حسن اطروش، البساط، ج۱، ص۷۲، چاپ عبدالکریم احمدجدبان، صعده، یمن ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
[۱۰] حسن اطروش، البساط، ج۱، ص۷۵، چاپ عبدالکریم احمدجدبان، صعده، یمن ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
[۱۱] ابراهیم بن قاسم شهاری، طبقات الزیدیه الکبری، ج۲، ص۱۱۱۳، قسم۳: بلوغالمراد الی معرفه الاسناد، چاپ عبدالسلام وجیه، عمان ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱.
[۱۲] ابن ابیالرجال، مطلعالبدور و مجمعالبحور فی تراجم رجال الزیدیه، ج۲، ص۱۷۷، چاپ عبدالرقیب مطهر محمد حجر، صعده، یمن ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
سفر به طبرستان
حسن اطروش در دوران حسن بن زید بن محمد، از فرزندزادگان امام حسن علیهالسلام و معروف به داعی کبیر، به طبرستان مهاجرت کرد و پس از مرگ حسن بن زید در ۲۷۰، به برادر او محمد بن زید پیوست.
[۱۳] یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافاده فی تاریخ الائمهالساده، ج۱، ص۵۰، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش.
[۱۴] احمد بن عبداللّه جنداری، (تراجم الرجال المذکوره فی شرح الازهار)، ج۱، ص۴۶، در ابنمفتاح، المنتزع المختار منالغیثالمدرار، المعروف بشرح الازهار، صعده، یمن ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
آنگاه برای دعوت مردم به سوی محمد بن زید، پنهانی به خراسان سفر نمود.
علت ناشنوا شدن
رافع بن هَرْثمه (والی خراسان) پس از کشته شدن احمد بن عبداللّه خُجُستانی،
[۱۵] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۶۱۲.
[۱۶] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۶۲۱.
با اطلاعیافتن از این امر، او را زندانی کرد و بر آن شد که با شکنجه، اسامی یارانش را به دست آورد. در نتیجه ضربات تازیانه ، بر شنوایی حسن بن علی صدمه وارد شد و از اینرو به اطروش (ناشنوا) و اصمّ شهرت یافت.
[۱۷] ابونصر سهل بن عبداللّه بخاری، سرّالسلسله العلویه، ج۱، ص۵۳، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، نجف ۱۳۸۱/۱۹۶۲.
[۱۸] ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱، ص۳۲ـ۳۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ ـ ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
[۱۹] ابنعنبه، عمدهالطالب فی انساب آل ابیطالب، ج۱، ص۳۰۸، چاپ محمدحسن آل طالقانی، نجف ۱۳۸۰/ ۱۹۶۱.
اما به نوشته ناطقبالحق
[۲۰] یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافاده فی تاریخ الائمهالساده، ج۱، ص۵۱، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش.
به نقل از یکی از مؤلفان) و نیز محلی،
[۲۱] حُمید بن احمد محلّی، الحدائق الوردیه فی مناقب ائمه الزیدیه، ج۲، ص۵۶، چاپ مرتضی بن زید محطوری حسنی، صنعا ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
دستگیری و شکنجه حسن اطروش به دستور احمد بن عبداللّه خجستانی، حاکم نیشابور (مقتول در ۲۶۸)، و بنابراین در زمان حسن بن زید بوده است.
در هر صورت، وی با کمک محمد بن زید از زندان رهایی یافت و نزد او بازگشت.
[۲۲] یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافاده فی تاریخ الائمهالساده، ص۵۰، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش.
[۲۳] یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافاده فی تاریخ الائمهالساده، ص۵۱، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش.
حسن اطروش به سبب مقام علمی و فضل بسیار، نزد حسن بن زید و محمد بن زید محترم بود، اما کارگزار این دو نبود، فقط گاهی تقسیم پول بین علویان را به او میسپردند.
منصب قضاوت
وی مدت کوتاهی، به اکراه ، منصب قضا را برعهده گرفت.
[۲۴] احمد بن ابراهیم حسنی، المصابیح، تتمیم آملی، ص۶۰۴، چاپ عبداللّه حوثی، صنعا ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲.
[۲۵] یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافاده فی تاریخ الائمهالساده، ۵۰ـ۵۱، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش.
[۲۶] حُمید بن احمد محلّی، الحدائق الوردیه فی مناقب ائمه الزیدیه، ج۲، ص۶۴، چاپ مرتضی بن زید محطوری حسنی، صنعا ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
سفر به ری
پس از شکست و کشته شدن محمد بن زید در ۲۸۷ در جرجان، که حسن اطروش نیز با وی همراه بود، حسن از طریق دامغان به ری رفت و از آنجا به دعوت جَستان بن وهسودان، پادشاه دیلم (جستانیان)، که با اطروش سابقه دوستی داشت، راهی دیلمان شد.
[۲۷] یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافاده فی تاریخ الائمهالساده، ج۱، ص۵۲، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش.
[۲۸] حُمید بن احمد محلّی، الحدائق الوردیه فی مناقب ائمه الزیدیه، ج۲، ص۶۷، چاپ مرتضی بن زید محطوری حسنی، صنعا ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
جَستان که با وی بر پایبندی به دیانت و دوری گزیدن از گناه عهد بسته بود، او و خانوادهاش را پناه داد و با او بیعت کرد.
آن دو یک بار در ۲۸۹ و بار دیگر در ۲۹۰، به طبرستان لشکر کشیدند، اما کاری از پیش نبردند
[۲۹] یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافاده فی تاریخ الائمهالساده، ج۱، ص۵۳، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش.
[۳۰] ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۶۲، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۰ش.
.
دعوت به اسلام
حسن اطروش در دیلم مستقر شد و مردم ناحیه دیلمان را به اسلام فراخواند،
[۳۱] مسعودی، مروج (بیروت)، ج۵، ص۲۶۰.
سپس وارد گیلان شد و اسلام را به آنان عرضه کرد و گروه بسیاری در مشرق سپیدرود (گیلانِ بیهپیش) مسلمان شدند
[۳۲] ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتابالمعروف بالتاجی فی اخبارالدوله الدیلمیه، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، در اخبار ائمه الزیدیه فی طبرستان و دیلمان و جیلان، چاپ ویلفرد مادلونگ، بیروت: المعهد الالمانی للابحاث الشرقیه، ۱۹۸۷.
[۳۳] علی بن حسین علمالهدی، مسائلالناصریات، ج۱، ص۶۳، تهران ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
[۳۴] عبداللّه بن حمزه منصورباللّه، کتابالشافی، ج۱، ص۳۰۹، صنعا ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۳۵] مجدالدین حسنی مؤیدی، التُّحَفُ شرحالزُّلَف، ج۱، ص۱۸۴، صنعا ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
نارضایی بومیان از ملوکشان، در رویآوردن مردم به حسن اطروش نقش مهمی داشت. وی پس از آن، برای نخستین بار مدعی امامت شد و به رسم علویان، قَلَنْسوه (کلاه دراز) برسرگذاشت و لقب الناصر للحق را اختیار کرد.
[۳۶] ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتابالمعروف بالتاجی فی اخبارالدوله الدیلمیه، ج۱، ص۲۳، در اخبار ائمه الزیدیه فی طبرستان و دیلمان و جیلان، چاپ ویلفرد مادلونگ، بیروت: المعهد الالمانی للابحاث الشرقیه، ۱۹۸۷.
[۳۷] محمد بن عمر فخررازی، الشجرهالمبارکه فی انساب الطالبیه، ج۱، ص۱۲۳، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۹.
وی در این هنگام جستان بن وهسودان را، به دلیل شرابخواری و پایبند نبودن به شرع، ترک کرد و بعدها، با گرفتن عهد اکید از جستان در تقید به شرع ، بار دیگر با او همکاری نمود.
[۳۸] یحیی بن حسین ناطقبالحق، ج۱، ص۵۳، الافاده فی تاریخ الائمهالساده، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش.
[۳۹] ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتابالمعروف بالتاجی فی اخبارالدوله الدیلمیه، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، در اخبار ائمه الزیدیه فی طبرستان و دیلمان و جیلان، چاپ ویلفرد مادلونگ، بیروت: المعهد الالمانی للابحاث الشرقیه، ۱۹۸۷.
صلح با جستان
به نوشته ابنواصل، مؤلف تاریخ صالحی،
[۴۰] ابنواصل، «من کتاب تاریخالصالحی»، ج۱، ص۴۷۴، در الانتخابات البهیه: من الکتب العربیه و الفارسیه و الترکیه فیما یتعلق بتواریخ طبرستان و کیلان و جغرافیا تلک النواحی المرعیه، چاپ برنهارد دورن، پترزبورگ ۱۲۷۴.
بین جستان و حسن اطروش چند جنگ روی داد، ولی سرانجام جستان با حسن صلح و بیعت کرد.
اشعار اطروش درباره پیمان جستان موجود است.
[۴۱] یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافاده فی تاریخ الائمهالساده، ج۱، ص۶۰، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش.
حسن پس از این موفقیت، مرزهای غربی قلمرو خود را امنیت بخشید.
[۴۲] ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتابالمعروف بالتاجی فی اخبارالدوله الدیلمیه، ج۱، ص۲۴ـ۲۵، در اخبار ائمه الزیدیه فی طبرستان و دیلمان و جیلان، چاپ ویلفرد مادلونگ، بیروت: المعهد الالمانی للابحاث الشرقیه، ۱۹۸۷.
[۴۳] محمد بن حسن اولیاءاللّه، تاریخ رویان، ج۱، ص۱۰۶، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۸ش.
ناکامی او در سلطه بر طبرستان سبب گردید که بار دیگر به دیلمان و گیلان بازگردد. از آن پس، وی برای حفظ گیلانِ بیهپیش، مدتی از سال را در هوسَم (رودسر کنونی) و بقیه آن را در گیلاکُجانِ دیلمان اقامت کرد.
[۴۴] احمد بن ابراهیم حسنی، المصابیح، چاپ عبداللّه حوثی، تتمیم آملی، ص۶۰۴، صنعا ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲.
[۴۵] یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافاده فی تاریخ الائمهالساده، ج۱، ص۵۳، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش.
آملی
[۴۶] احمد بن ابراهیم حسنی، المصابیح، تتمیم آملی، ص۶۰۴، چاپ عبداللّه حوثی، صنعا ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲.
و مسعودی
[۴۷] مسعودی، مروج (بیروت)، ج۵، ص۲۶۰.
به [مسجد [|مساجدی]] اشاره کردهاند که اطروش در این مدت بنا کرد.
[۴۸] ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۸۱.
[۴۹] احمد بن عبدالوهاب نویری، نهایه الارب فی فنونالادب، ج۲۶، ص۹، قاهره (۱۹۲۳) ـ ۱۹۹۰.
لشکر کشی به طبرستان
حسن اطروش بار دیگر برای فتح طبرستان کوشید. وی در ۲۹۳ لشکری به فرماندهی پدر ماکانِ کاکی و پدر فیروزان به طبرستان فرستاد.
ابوالعباس عبداللّه بن محمد، حاکم طبرستان، این سپاه را شکست داد و شمار زیادی از ایشان، از جمله ماکانِ کاکی و فیروزان، به قتل رسیدند و بقیه سپاهیان به دیلمان گریختند.
[۵۰] ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتابالمعروف بالتاجی فی اخبارالدوله الدیلمیه، ج۱، ص۲۶، در اخبار ائمه الزیدیه فی طبرستان و دیلمان و جیلان، چاپ ویلفرد مادلونگ، بیروت: المعهد الالمانی للابحاث الشرقیه، ۱۹۸۷.
[۵۱] ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۶۰، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۰ش.
[۵۲] محمد بن حسن اولیاءاللّه، تاریخ رویان، ج۱، ص۱۰۴، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۸ش.
علی بن بلال آملی،
[۵۳] احمد بن ابراهیم حسنی، المصابیح، تتمیم آملی، ص۶۰۶ـ۶۰۷، چاپ عبداللّه حوثی، صنعا ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲.
گذشته از ذکر کوششهای حسن اطروش برای فتح طبرستان، به دیگر لشکرکشیهای او اشارهای کوتاه نمودهاست. بنابراین گزارش، حسن افزون بر سه تهاجمی که برای فتح آمل نمود، دوبار به مناطق دیگر یورش برد. آملی درباره هدف حسن از سفرهای جنگی و مناطقی که به آنها حمله کرده بود، توضیح نداده است.
علت شکست
علت ناکامی حسن در فتح طبرستان را باید در سیاست ابوالعباس عبداللّه در قبال دیلمیان و اهالی طبرستان جستجو نمود.
او گذشته از رفتار خوب با مردم طبرستان، با اکرام و احسان به علویان مهاجر به این ولایت، ایشان را با خود همراه ساخت و از سران دیالمه با دادن هدایایی دلجویی کرد.
[۵۴] ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۸۱.
این اقدامات ابوالعباس، وضع داخلی رویان و طبرستان را برای پذیرش حسن اطروش نامساعد کرد و دیلمیان نیز از همکاری با او در حمله به طبرستان سر باز زدند.
اما احمد بن اسماعیل سامانی پس از چندی ابوالعباس را عزل کرد و سلّام نامی را در ۲۹۷ به جای او به حکومت طبرستان فرستاد.
[۵۵] ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۶۵ـ۲۶۶، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۰ش.
سلّام در دوران کوتاه حکومتش، روشی برخلاف ابوالعباس در پیش گرفت.
وی هدایای سران دیالمه را قطع کرد و این کار موجب از سرگیری یورشهای دیلمیان به طبرستان شد؛ البته او موفق شد دیلمیان را هزیمت دهد،
[۵۶] ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۸۱ ۸۲.
[۵۷] میرخواند، ج۴، ص۳۸.
اما در برابر شورش اهالی آمل کاری از پیش نبرد و از شهر اخراج گردید.
بدین ترتیب، احمد بن اسماعیل سامانی مجبور شد بار دیگر ابوالعباس عبداللّه را به حکومت طبرستان اعزام نماید.
[۵۸] مسعودی، مروج (بیروت)، ج۵، ص۲۶۱.
[۵۹] ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۶۶، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۰ش.
فتح طبرستان
پس از مرگ ابوالعباس در صفر ۲۹۸، محمد بن ابراهیم صَعْلوک، حاکم ری ، به دستور امیر سامانی به طبرستان رفت و حکومت آنجا را برعهده گرفت.
او نیز رسوم ابوالعباس را تغییر داد و هدیه دادن به رؤسای دیلم را قطع کرد این امر موجب نارضایی سران دیلمیان شد.
حسن اطروش از این فرصت بهره جست و آنان را بر ضد محمد بن ابراهیم صعلوک برانگیخت.
[۶۰] ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۸۲.
[۶۱] ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۶۸ـ۲۶۹، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۰ش.
با گردآمدن گیلها و دیلمیان، وی در جمادیالآخره ۳۰۱،
[۶۲] احمد بن ابراهیم حسنی، المصابیح، تتمیم آملی، ص۶۰۳، چاپ عبداللّه حوثی، صنعا ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲.
برای سومین بار، عازم فتح طبرستان شد.
[۶۳] ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتابالمعروف بالتاجی فی اخبارالدوله الدیلمیه، ج۱، ص۲۶ـ۲۷، در اخبار ائمه الزیدیه فی طبرستان و دیلمان و جیلان، چاپ ویلفرد مادلونگ، بیروت: المعهد الالمانی للابحاث الشرقیه، ۱۹۸۷.
[۶۴] ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۷۴، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۰ش.
گزارشی از این حوادث را ابناسفندیار
[۶۵] ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۶۸ـ۲۶۹، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۰ش.
و منابع زیدی آوردهاند.
[۶۶] یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافاده فی تاریخ الائمهالساده، ج۱، ص۵۴، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش.
[۶۷] حُمید بن احمد محلّی، الحدائق الوردیه فی مناقب ائمه الزیدیه، ج۲، ص۷۰ـ۷۱، چاپ مرتضی بن زید محطوری حسنی، صنعا ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
از گزارش گردیزی
[۶۸] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۱۹۰ـ۱۹۱، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ش.
میتوان دریافت که حسن اطروش پس از محاصره چالوس (شالوس) و پیش از فتح آن شهر، به سوی آمل شتافته است. محمد بن ابراهیم صعلوک پس از شکست، به آمل گریخت و از راه جرجان به ری رفت.
حسن در آمل، مشایخ و فقها را مجاب کرد که از سامانیان حمایت نکنند.
[۶۹] یحیی بن حسین ناطقبالحق، تیسیرالمطالب فی امالی الامام ابیطالب، ج۱، ص۱۳۳ـ۱۳۴، لمخرجه و راویه جعفر بن احمد بن عبدالسلام، چاپ یحیی عبدالکریم فضیل، بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
[۷۰] یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافاده فی تاریخ الائمهالساده، ج۱، ص۵۵، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش.
از اینرو، در غیاب عامل سامانیان، او در جمادیالآخره ۳۰۱ برای ورود به آمل با مشکلی مواجه نگشت.
[۷۱] حمزه بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوه و السلام، ج۱، ص۱۷۴ـ۱۷۵، برلین ۱۳۴۰.
[۷۲] احمد بن ابراهیم حسنی، المصابیح، تتمیم آملی، ص۶۰۳، چاپ عبداللّه حوثی، صنعا ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲.
[۷۳] ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۶۹، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۰ش.
بیعت مردم
بعد از استقرار حسن اطروش در آمل، عبداللّه بن حسن عقیقی، از علویان ساری، مردم را به بیعت با وی دعوت نمود و با گروهی بیشمار به او پیوست.
آنگاه، حسن دستهای از گیلها و دیلمیان را با عقیقیِ مذکور، به نبرد با شهریار بن بادوسبان فرستاد. در این نبرد، عقیقی شکست خورد و به قتل رسید.
محمد بن عبداللّه عُزَیر، برای مقابله با حسن اطروش، از بخارا به طبرستان اعزام شد.
وی چهل روز در طبرستان اقامت کرد.
[۷۴] ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۷۰، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۰ش.
هرچند ابناسفندیار از اقدامات محمد بن عبداللّه سخنی به میان نیاورده، اما با توجه به سکهای که از امیر نصر بن احمد سامانی در سال ۳۰۲ در آمل ضرب شده است میتوان دریافت که محمد بن عبداللّه موفق به تسخیر آمل گردیده است.
فتح دوباره طبرستان
حسن از آمل به چالوس رفت و مجدداً به آمل بازگشت و بر آن شهر و طبرستان استیلا یافت.
[۷۵] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱۰، ص۱۴۹.
بهنظر میرسد که او در سفرش به چالوس موفق شد گروهی از گیل و دیلم را به خدمت خود درآورد و با کمک ایشان قوای سامانیان را از آمل اخراج کند.
وی پس از چیرگی دوباره بر آمل، پسرش ابوالقاسم جعفر را حاکم ساری (ساریه) کرد، که موجب رنجش فرمانده لشکرش، حسن بن قاسم بن حسن، از علویان حسنی، گردید.
[۷۶] یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافاده فی تاریخ الائمهالساده، ج۱، ص۵۷، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش.
[۷۷] حُمید بن احمد محلّی، الحدائق الوردیه فی مناقب ائمه الزیدیه، ج۲، ص۷۲، چاپ مرتضی بن زید محطوری حسنی، صنعا ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
از گفته ابناسفندیار
[۷۸] ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۷۰، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۰ش.
چنین برمیآید که حسن اطروش برای بهبود مناسباتش با صاحبان اراضی نیز اقداماتی کرد، از جمله در هنگام گرفتن خراج خواست بهجای نظام مالیاتی قدیم، دهیک ( زکات ) اخذ کند، اما در پی مخالفت با این روش، همان شیوه کهن را اجرا کرد. با این حال، خصومت اشراف زمیندار بومی با او ادامه یافت.
درخواستهای هرمزدکامه (صاحب تمیشه) و شروین بن رستم از حکومت بخارا موجب گردید که امیرنصر سامانی، الیاس بن محمد بن یسَع را برای فتح طبرستان اعزام کند.
اما الیاس در فتح ساری ناکام ماند و با ابوالقاسم جعفر صلح کرد و این امر به مصالحه شروین بن رستم با حسن اطروش انجامید.
[۷۹] ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۷۰ـ۲۷۲، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۰ش.
[۸۰] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۳۰۴، چاپ محمدحسین تسبیحی، تهران ۱۳۴۵ش.
بدین ترتیب، استیلای حسن اطروش بر طبرستان تثبیت شد.
کناره گیری کردن از امور سپاه
حسن اطروش از آن پس بیشتر به نماز و عبادت پرداخت و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 