پاورپوینت کامل میرزاعبدالله مجتهدی تبریزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل میرزاعبدالله مجتهدی تبریزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میرزاعبدالله مجتهدی تبریزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل میرزاعبدالله مجتهدی تبریزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل میرزاعبدالله مجتهدی تبریزی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
میرزا عبدالله مجتهدی تبریزی «عطارد» در شب ۱۷ ربیع الاول (تولد پیامبر) یا هشتم ربیع الثانی سال ۱۳۲۰ ق ( تیرماه ۱۲۸۲ ش) در نجف اشرف، چشم به جهان گشود. خاندان مجتهدی تبریزی دارای علمای مشهوری در مشروطیت، قاجار و اوایل دوران پهلوی بود. آنان در دورههای مختلف، در مجامع علمی و فرهنگی مطرح شدند و ریاست دینی و علمی تبریز را در دست گرفتند.
فهرست مندرجات
۱ – تولد
۲ – خاندان
۳ – جایگاه پدر
۳.۱ – سخنان آیتالله شبیری زنجانی
۳.۲ – آثاری از پدر
۳.۳ – وفات پدر
۴ – تحصیلات و اساتید
۵ – آثار ماندگار
۶ – شاگردان
۷ – محفل علمی
۸ – از منظر بزرگان
۸.۱ – سخنان دکتر مهدی روشن ضمیر
۸.۲ – سخن آیتالله زنجانی
۸.۳ – سخنان حاج سید مهدی روحانی
۸.۴ – سخنان آیتالله جعفر سبحانی
۹ – علامه مغنیه در محضر استاد
۹.۱ – اشعار جاهلی
۱۰ – تسلط علمی در سرعت انتقال
۱۰.۱ – مقاله مجله جهان اخلاق
۱۰.۲ – برادران مجتهدی
۱۰.۳ – زبان فرانسه
۱۰.۴ – استاد معماری
۱۱ – ویژگیهای اخلاقی و فردی
۱۲ – اظهار عجز روشنفکران
۱۲.۱ – در نظر شاگردان
۱۲.۲ – خاطرهای از آیتالله سبحانی
۱۳ – حضور عالمانه در میان دانشگاهیان
۱۳.۱ – عاشق تدریس و جواد در علم و ادب
۱۳.۲ – سخنان عبد العلی کارنگ
۱۳.۲.۱ – لطافت طبع و سلامت ذوق و سخن سنجی
۱۳.۲.۲ – انتخاب و تصحیح و چاپ کتب اسلامی
۱۴ – ارتباط صمیمی با امام خمینی
۱۴.۱ – سخنان امام خمینی
۱۵ – مدافع ارزشهای دینی
۱۵.۱ – میزان مهریه
۱۶ – شخصیت جامع
۱۷ – ادب و تواضع
۱۸ – سفرهای علمی
۱۹ – رحلت
۱۹.۱ – تشییع جنازه
۱۹.۲ – تاریخ و محل تولد و وفات
۲۰ – پانویس
۲۱ – منبع
تولد
میرزا عبدالله مجتهدی تبریزی «عطارد» در شب ۱۷ ربیع الاول (تولد پیامبر) یا هشتم ربیع الثانی سال ۱۳۲۰ ق (تیرماه ۱۲۸۲ ش) در نجف اشرف، چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در کوچه پس کوچههای ایام گذراند و در حدود هفت سالگی، خواندن و نوشتن را نزد پدرش آیتالله میرزا مصطفی، آموخت. دیرزمانی نگذشت که دروس مقدماتی، صرف و نحو، منطق ، کلام و فقه و اصول را نزد پدرش، عمویش آیتالله خلیل آقا و آیتالله میرزا رضی زنوزی فرا گرفت.
[۱] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۱۱.
خاندان
خاندان مجتهدی تبریزی دارای علمای مشهوری در مشروطیت، قاجار و اوایل دوران پهلوی بود. آنان در دورههای مختلف، در مجامع علمی و فرهنگی مطرح شدند و ریاست دینی و علمی تبریز را در دست گرفتند.
جایگاه پدر
پدرش آیتالله میرزا مصطفی مجتهدی در سال ۱۲۹۵ یا ۱۲۹۷ ق در تبریز به دنیا آمد. پس از گذراندن مقدمات و فقه و اصول را نزد پدرش و دیگر بزرگان گذراند و در فنون ادبی و علوم عربی به جایگاه والایی دست یافت. سپس به همراه برادرش آیتالله میرزا خلیل آقا، برای ادامه تحصیل به نجف اشرف عزیمت نمود و از خرمن دانش بزرگانی چون ملا محمدکاظم خراسانی ، ملا فتح الله شیخ الشریعه اصفهانی ، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی ، میرزا ابوالقاسم اردوبادی و ملا علی نهاوندی خوشهها چید و بر اندوختههای علمی خویش افزود، سپس به وطن بازگشت. او دارای ذوق سرشار ادبی و تسلط کافی بر اوزان عروض و قافیه بود. نامهها و مکاتبات منظوم و منثور او و ادیب بارع شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی (مسجد شاهی) و دیگران دلیل این مدعاست.
[۲] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۱۲.
سخنان آیتالله شبیری زنجانی
آیت الله شبیری زنجانی درباره وی میگوید: «وی از اعجوبههای زمان بوده و تفوق علمی بر عمویش میرزا جواد داشته. در جلسات و مباحثات به کرات بر عمویش غلبه کرده… با این حال عمویش جایگاه اجتماعی بسیار والایی داشته که حتی زوجه میرزا جواد، ۳۰ سال پس از وی وفات میکند و تبریز همچون روز عاشورا تعطیل میشوداین نشانگر جایگاه بلند اوست که با گذشت سالیانی چند، هنوز بین مردم محترم است…»
آثاری از پدر
وی آثاری در فلکیات، ریاضیات و علوم گوناگون داشت که از آن میان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱ – حاشیه بر لسان الخواص رضی الدین محمد بن حسن قزوینی. ۲ – حاشیه بر کفایه الاصول. ۳ – شرح الارجوزه العروض و القافیه به زبان عربی . ۴ – رساله در لباس مشکوک. ۵ – رسائل فقهیه. ۶ – رساله در قاعده دو خطا یا قاعده الخطاء. ۷ – متفرقاتی در ادبیات عرب .
وفات پدر
وی در پایان عمر فلج شد و در سال ۱۳۳۲ ق برای معالجه به برلین و از آنجا به توصیه پزشکان به قفقاز رفت تا از آب گرمهای معدنی آنجا که خواص درمانی بالایی دارند، استفاده نمایداما سرانجام در اثر عوارض همین بیماری دچار سوء هاضمه شد و در سال ۱۳۳۷ و یا ۱۳۳۸ از دنیا رفت و پیکرش را در نجف اشرف به خاک سپردند.
[۳] اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۱۰، ص۱۲۶.
[۴] الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۱، ص۴۸۶.
[۵] شهداء الفضیله، علامه امینی، ص۳۸۸.
[۶] داستان دوستان، ص۷۴.
[۷] ریحانه الادب، مدرس تبریزی، ج۵، ص۱۷۸.
[۸] علمای معاصرین، ص۱۱۷.
[۹] معجم رجال الفکر و الادب فی النجف، ج۱، ص۲۹۰.
[۱۰] رجال آذربایجان در عصر مشروطیت، ص۱۴۱.
[۱۱] دائره المعارف تشیع، ج۵، ص۱۲۲.
پدر و جد آیتالله مصطفی مجتهدی از بزرگان علمای تبریز و از علمای مبارز دوران مشروطیت بودند.
تحصیلات و اساتید
میرزا عبدالله پس از فراگیری دروس مقدماتی و صرف و نحو و… در سال ۱۳۴۴ق به قم هجرت کرد. وی بدون فوت وقت در درس آیات عظام شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی ( مسجد شاهی )، میزا سید علی یثربی کاشانی، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و دیگر بزرگان شرکت جست و در سال ۱۳۵۰ ق موفق به کسب اجازه اجتهاد از استادانش گردید.
[۱۲] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۱۳.
[۱۳] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۳۵۸.
پس از آن به تبریز رفت و به مطالعه و تحقیق و پژوهش و تربیت طلاب متعدد پرداخت.
آثار ماندگار
آیت الله مجتهدی عالمی فاضل، ادیبی زبردست، فقیهی باریک بین، مفسری آگاه بود و مسلط به زبانهای ترکی، فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسوی بود. وی مقالات متعددی در نشریات داخلی و خارجی نوشت. وی سه کتاب ارزشمند هم دارد که عبارتند از:
۱ – تعلیقه بر درر الاصول آیتالله حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی.
[۱۴] ریحانه الادب، مدرس تبریزی، ج۵، ص۱۷۹ـ۱۸۰.
[۱۵] رجال آذربایجان در عصر مشروطیت، ص۱۴۵ـ۱۴۷.
۲ – بحران آذربایجان : این کتاب خاطرات سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ ش است که به کوشش آقای رسول جعفریان در سال ۱۳۸۱ ش به چاپ رسید.
۳ – تاریخ نگاری در شرق و غرب : سلسله مقالات علمی است که در روزنامه توحید افکار با نام مستعار « عطارد » به چاپ رسیده بود.
[۱۶] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۳۵۷.
شاگردان
شاگردان زیادی نزد او زانوی ادب بر زمین زدند و از محضرش استفاده کردند. اسامی تعدادی از مشهورترین آنها چنین است:
۱ – شیخ عیسی اهری۲ – شیخ محمدحسین انزابی۳ – میرزا حمزه ابوترابی۴ – میرزا عبدالله کامران۵ – میرزا علی نوری۶ – میرزا عمران علی زاده۷ – میرزا محسن کوچه باغی۸ – میرزا محمود انصاری و…
محفل علمی
آیت الله مجتهدی، صبحها پس از ادای فریضه روح بخش نماز صبح، برای طلاب درس میگفت. بعد از درس آن گاه که انبوه شاگردانش به دور او حلقه میزدند، او با حوصله به پرسشهای آنان پاسخ میگفت. سالهای سال بود که صبحهای جمعه مجلس تفسیر دایر کرده و در پایان خطبهای از نهج البلاغه را انتخاب میکرد و به توضیح نکات مهم آن میپرداخت. او این جلسات مهم علمی را با وعظ درهم میآمیخت و نتیجه گیری اخلاقی مینمود.
عصرهای سه شنبه نیز مجلسی از نوع دیگر منعقد میکرد و عدهای از تحصیل کردههای فاضل را جمع میکرد و برای آنان موضوعات تاریخی و ادبی را تبیین میساخت. افرادی که در این جلسه حاضر میشدند، اکثرا از بزرگان علم و ادب بودنداز آن جمله میتوان به افراد زیر اشاره کرد،
۱ – میرزا علی اکبر اهری که عمر هفتاد ساله خود را در ادبیات عربی غور کرده بود. ۲ – حاج محمد نخجوانی و برادرش حاج حسین نخجوانی. ۳ – میرزا حسن خان فروغ. ۴ – مهدی روشن ضمیر، وی ادیبی فاضل و از معلمان با ذوق تبریز بود. ۵ – علی اصغر مدرس. ۶ – سید حسن قاضی طباطبایی. ۷ – آقای ابوالفتحی و دیگران..
[۱۷] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۳۶۰.
از منظر بزرگان
یکی از بزرگانی که از دوره جوانی با آیتالله مجتهدی در ارتباط بوده، آیتالله سید موسی شبیری زنجانی است. ایشان درباره برخی ویژگیهای آیتالله مجتهدی میفرماید: «… نامههای ایشان، نامههایی استوار و عالمانه بود. گاه در چندین صفحه مباحث علمی را مطرح میکرد. حافظه عجیبی داشت. میگفت: در جوانی نذر کردهام تا فلان مقدار را حفظ نکردهام، نخوابم…. بار اولی که به تبریز رفتم، ۲۱ سال داشتم ایشان درس رسائل میگفت. جلوی شاگردانش از من میخواست تا برخی از عبارات را روشن کنم. پس از توضیح من سکوت میکردگویی آن را قبول کرده و چیزی نمیگفت. و وقتی شاگردان میرفتند، به بحث و گفت و گو با من میپرداخت…»
[۱۸] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۱۴.
سخنان دکتر مهدی روشن ضمیر
مرحوم دکتر مهدی روشن ضمیر از دوستان نزدیک آیتالله مجتهدی و از اعضای جلسه علمی آنها، میگفت: «یکی از ویژگیهای اخلاقی آن روحانی بزرگ این بود که هر جا استعدادی و لو اندک و ناچیز مییافت، دارنده آن را تشویق میکرد و در این راه از هیچ کوششی و عنایتی فروگذار نمیکرد… از دیگر خصوصیات اخلاقی وی وفاداری و پایداری در دوستی بود. در مجلس ترحیم مرحوم عمویم که تشریف آورده بودند، گفتند: با اینکه نامه دعوت به دست من نرسیده بود، چون با آن مرحوم دوست بودم، آمدم.»
[۱۹] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۳۷۲.
سخن آیتالله زنجانی
آیت الله زنجانی در مورد تقوا ، تواضع و حافظه ایشان میگوید: «معمولا من برای چند روز به تبریز میرفتم، ولی گاه تا دو ماه من را نگاه میداشت. در روزگاری که در منزل ایشان بودم، برای نماز مغرب با ایشان از منزلشان خارج میشدم و تا نزدیکی مسجد ایشان میرفتم، و از آنجا از ایشان جدا شده و برای نماز به مسجد آقای انگجی میرفتم. با این که سالها این رسم من بود، اما سر سوزنی به خاطر این کار من، کراهتی در ایشان ندیدم. یک بار که خواستم در منزلی پشت سر ایشان نماز بخوانم اجازه نداد و همیشه در قم یا در منازل خصوصی، پشت سر من نماز میخواند. آقای شبیری میفرمود: با اینکه آقای مجتهدی هم دوره پدرم بود، مکرر دست ایشان را میبوسید. حتی اخوی من میگفت که مقبره پدرم را هم میبوسید. ایشان در این اواخر به من گفت که امام و حاج میرزا خلیل کمرهای مدتی نزد ایشان نقد فلسفه داروین ـ یعنی کتاب مرحوم حاج شیخ محمدرضا نجفی ـ را میخواندند. ایضا میفرمود: نامههای ایشان نامههای استوار و عالمانه بود و گاه در چندین صفحه برخی از مباحث علمی را مطرح میکرد.
سخنان حاج سید مهدی روحانی
حاج سید مهدی روحانی هم از حافظه ایشان در شگفت بود و میگفت: من گاه مطلبی را چند روز قبل دیدهام ولی خصوصیاتش از یادم رفته است. اما ایشان گاه مطلبی را چهل پنجاه سال پیش دیده، کاملا به خاطر دارد. ایشان میفرمود: آقای مجتهدی در حل برخی از معضلات شعر عربی به مصححین کمک میکرد و در این باره از حافظه نیرومندش بهره میبرد.»
[۲۰] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۱۴.
سخنان آیتالله جعفر سبحانی
آیت الله جعفر سبحانی در مورد تواضع و جامعیت وی میگوید: «آقای آقا میرزا عبدالله خیلی متواضع بود. در مباحث علمی هم واقعا ممکن نبود چیزی از ایشان پرسیده شود و مطلبی در آن باره نگوید، در نحو، لغت، شعر، تفسیر، تاریخ، به خصوص راجع به غرب. یک خاطره دیگر هم بگویم، این را آقای علی اصغر مدرس که الان نود سالشان است، فرزند مدرس تبریزی صاحب ریحانه الادب که چندی قبل برای پدرش بزرگداشت گرفته بودند، میگفت: من تبریز بودم مجتبی مینوی و عدهای دیگر از غرب زدهها آمدند آنجا و گفتند که عصری پیش شما میآییم. من با خود گفتم که آقا میرزا عبدالله را هم دعوت کنم. اینها نشسته بودند که آقا میرزا عبدالله در زد و آمد داخل. اینان به محض این که او را دیدند، گفتند این آخوند را کی دعوت کرده است؟ آقای مجتهدی آمد و نشست، همه اینها هم قماش بودند و مشغول صحبت شدند، بدون آن که به آقای مجتهدی محل بگذارند.
یک بحثی شد که اولین روزنامه کی در ایران چاپ شده است. اینها یکی دو کلمه گفتند. ایشان شروع کرد تاریخچه پیدایش روزنامه را در ایران، اولین روزنامه، دومین روزنامه، چند شماره، در تبریز، در تهران و… اینها بهتشان برد از این که میدیدند که ایشان بدون مطالعه، تاریخ روزنامه نگاری را در ایران میگوید. موضوع دوم… کم کم دست و پایشان را جمع کردند، پرسیدند: ایشان کیست؟ بعد از آن هر موقع که مجتبی مینوی به تبریز میآمد به دیدن ایشان میرفت. من هر موقع منزل ایشان بودم مجتبی آنجا بود. آقای مجتهدی واقعا انسان با کمالی بود.»
[۲۱] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۳۹۷.
[۲۲] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۳۹۸.
علامه مغنیه در محضر استاد
«زمانی من در قم بودم و مرحوم آقا محمدجواد مغنیه هم در ایران بود. آقای مغنیه مهمان بود و مرحوم آقای شریعتمداری آقای مغنیه را به تبریزفرستاد و برای آقای میرزا عبدالله مجتهدی هم نوشت که ایشان برای یک ماه به تبریز میآید، از او پذیرایی کنید. آقای مغنیه که نظرات مخصوصی هم به افراد داشت، رفت به تبریز. یک روز و دو روز نزد ایشان نشست. در این مدت کم کم از بیروت و لبنان صحبت به میان آمد و آقای مجتهدی آنقدر از بیروت و لبنان شخصیتهای مسیحی و مارونی و عرب برای آقای مغنیه تعریف کرده بود که ایشان بهتش زده بود. بعد برگشته و گفته بود: میرزا عبدالله اسطوره تاریخیهمن خودم این را از آقای مغنیه شنیدم که گفت اسطوره تاریخیه و یحکی عن الاشیاء اجهلهم عن لبنان و عن بیروت.»
[۲۳] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۳۹۵.
اشعار جاهلی
«یک سال دیگر وقتی آقای مغنیه هم بود، آقای مجتهدی هم بود. با ایشان رفتیم به دیدن آقای مجتهدی. آقای مغنیه شعر خوبی از جدب از شعرای لبنان خودشان که شرح اوضاع آن روزی لبنان که در جنگ بود، خواند. در آن شعر آمده بود و مضمونش این بود: انسانها ددمنش تر از درندگان جنگلها هستند، چون درندگان جنگل به هم رحم میکنند، شیر شیر را نمیخورد، پلنگ پلنگ را نمیخورد، ولی انسانها همدیگر را میخورند.
آقای مجتهدی عین همین مضمون و قریب به همین مضمون را در شعر جاهلی برایش خواند، سه بیت بود که هر کدام خواندند. من از آقای مغنیه خواهش کردم که به خط خودش آن شعر را بنویسد و آقای مجتهدی هم آن چند سطر شعر جاهلی را که در همان باره خواند با خط خودش برایم نوشت که عینش را همین جا دارم».
[۲۴] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۳۹۶.
تسلط علمی در سرعت انتقال
آقا میرزا احمد غروی میگوید: یک روز عصری رفتم و دیدم آقا میرزا عبدالله و بعضی از علما هم نشسته بودند. یک مرتبه یک دستهای از این تازه به دوران رسیدهها آمدند و گفتند: یک مهندسی است تازه از فرنگ برگشته و خیلی به علما بی اعتنا است. آمده بودند که میرزا عبدالله درباره پروندهای شفاعتی بکندچون که این مهندس برادرش مرتکب قتلی شده بود و پرونده هم پیش یکی از قضات بود که از بستگان آقا میرزا عبدالله بود. خوب ایشان نماز خوان و آدم خوش برخوردی بود.
از آقای مهندس پرسید: جنابعالی کجا درس خواندهاید رومانی؟ گفت: بله. گفت: بخارست بودی؟ گفت: نه آقای مجتهدی یکی دو شهر دیگر اسم برد. آن مهندس گفت: نه. بعد نام شهری را که اسم آن خیلی کم در زبانها است، گفت. مهندس گفت: آری. آقای مجتهدی شروع کرد به بیان خصوصیات آن شهر، خیابانها، شخصیتها، فرهنگها، این جوان دست و پایش را جمع کرد و گفت: آقا چند سال آنجا بودم ولی اصلا از این مسائل اطلاع نداشتم، شما اینها را از کجا میدانید؟ به هر حال آقای مجتهدی یک فهم و یک ذوق خاصی در مطالعه داشت، کم قلم بودولی خیلی مطالعه میکرد. یک کتاب ۴۰۰ صفحهای را که به دستش میدادی، تا آخر شب مطالعه میکرد و مطالبش هم به خاطر میماند.»
[۲۵] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۳۹۶.
مقاله مجله جهان اخلاق
سرعت انتقال، انسجام فکر و احاطه عجیبی به مطالب علمی و تاریخی داشت. بنده هنگام همکاری در نشر مجله جهان اخلاق سه بار به خدمتش رسیدم و در هر بار خواهش کردم که تواضعی بفرماید و مقالهای را برای درج در یکی از شمارههای آن نشریه مرحمت نماید. در هر نوبت روزی را معین فرمود. من سر ساعت به منزلش رفتم، قلم و کاغذ خواست بدون هیچ گونه تکلف و تمهید مقدمه شروع به نوشتن مطلب نمود و در اندک مدتی، مقالهای عالمانه منظمی را به رشته تحریر درآورد. این مقالات زیر عناوین دین و اخلاق و تدریس ادبیات و سوءظن به ترتیب در شمارههای اول تا سوم جهان اخلاق به چاپ رسیدند. منتهی به جای نام مؤلف و نویسنده مقاله به درج عبارت «به قلم یکی از دانشمندان» قناعت شده است.»
[۲۶] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۳۸۹.
برادران مجتهدی
«خاندان مجتهدیها اغلب اهل فضل و دانش بودند. مهدی برادر ایشان هم یکی از دانشمندان آذربایجان بود. برادر دیگرش آقا میرزا علی اصغرهم خیلی باهوش بود. ابوالقاسم رئیس دادگستری ارومیه بود… .
زبان فرانسه
یک روز در محفلی که میرزا عبدالله هم بوده از معنای آلبی در زبان فرانسه صحبت میشود. از ایشان معنایش را میپرسند. ایشان میگوید: آلبی این است که دادگاه کسی را محکوم میکند به این صورت که میگوید فلان ساعت شما مرتکب جرم شدهاید. آن شخص میگوید: اتفاقا من همان موقع مسافرت بودم. در فلان جا این هم بلیط من و این هم برنامه من. این را در زبان فرانسه آلبی میگویند.»
[۲۷] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۳۹۷.
استاد معماری
«بنده مشمول مرحمتش بودم، حتی در کارهای تحقیقی خود از راهنماییهای ارزنده آن مرحوم برخوردار میشدم. هیچ امساک و بخل و ضنت نداشت بلکه برعکس همیشه انسان را بیش از استحقاقش تشویق و راهنمایی میفرمود. شبی در منزل واعظ محترم آقای حاج میرزا محمد صابری به اتفاق چند تن از اهل محراب و منبر در خدمتش بودیم. میزبان نسخه جدیدی از کامل مبرد را ارائه نمود که در حاشیه یکی از نخستین صفحات کتاب به روایتی از ابن القوطی (کذا) اشاره شده بود. یکی از حضار از مرحوم مجتهدی پرسید: آقا این ابن الفوطی است یا ابن القوطی؟ آن مرحوم فرمود: این ابن القوطی است، آن گاه به تبار و نژاد ابن القوطی و مهاجرت گوتها به گل و اندلس و پیدایش شیوه گوتیک در هنر غرب، مخصوصا معماری کلیساها به طور مستوفی اشاره نمود. آنقدر عالمانه و در عین حال بی آلایش و ساده، گویی یک استاد معماری در کلاس دانشگاه درس تطور هنر میدهد.
[۲۸] بحران آذربایجان، رسول جعفریان، ص۳۹۰.
ویژگیهای اخلاقی و فردی
ابوالقاسم مجتهدی پس از فوت پدرش، تحت سرپرستی برادر گرامی اش آیتالله میرزا عبدالله مجتهدی قرار گرفت. شاید او بیش از هر کس دیگری از روحیات و اخلاقیات آن بزرگوار با خبر بود. ایشان میفرمود: «در کلاس ششم دبستان در سر کنجکاوی به کلیسای پروتستان میرفتیم و پدر روحانی و راهبان با آغوش باز از ما استقبال میکردند و با این سئوال که: پس چرا نمیتوانیم به مساجد شما قدم گذاریم؟ میخواستند دین ما را زیر سئوال ببرند. به یاری خدا و ائمه معصوم روی سن سخنرانی کلیسا قرار گرفتم و دفاع جانانهای از اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین الهی نمودم که اخراج مرا از کلیسا به دنبال داشت. وقتی ماجرا را به آقا میرزا عبدالله گفتم، برخاست و پیش من آمد. با خود گفتم: حتما از این که به کلیسا رفتهام، کتک خواهم خورد. اما او که از شنیدن دفاعیات من از اسلام و اهل بیت به وجد آمده بود، لبهای مرا بوسید و تحسین کرد.»
[۲۹] بحران آذربایجان، رسول جعفریان ص۳۳۷.
آیت ال
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 