پاورپوینت کامل میرزا مسلم ملکوتی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل میرزا مسلم ملکوتی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میرزا مسلم ملکوتی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل میرزا مسلم ملکوتی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
مسلم ملکوتی تبریزی
مسلم ملکوتی (متولد ۱۳۰۳ ش) مرجع مبارز تبریزی است که در سراب تبریز به دنیا آمد. وی تحصلات خود را در قم و مشهد و نجف تا درجه اجتهاد ادامه داد. وی از طرف امام خمینی به عنوان امامت جمعه تبریز منصوب شد و ۱۴ سال در این منصب به مردم و انقلاب خدمت کرد.
فهرست مندرجات
۱ – ولادت و تبار
۲ – دوران تحصیل
۲.۱ – تحصیلات مقدماتی
۲.۲ – هجرت به قم و مشهد
۲.۳ – هجرت به نجف
۳ – دوران تدریس
۳.۱ – طلوع دوباره از قم
۳.۲ – شیوه تدریس و تحقیق
۴ – ویژگیهای علمی
۵ – همراهی با امام و انقلاب
۵.۱ – بیانیهها
۶ – امامت جمعه در تبریز
۷ – عملکردها
۸ – رمز موفقعیت
۹ – ویژگیهای اخلاقی و عرفانی
۹.۱ – عشق به ولایت و ولایتپذیری
۹.۲ – تلاش شبانه روزی
۹.۳ – انس به سختی و ساده زیستی
۹.۴ – تیز هوشی در عمل
۹.۵ – سعه صدر مدیریتی
۱۰ – خدمات عمرانی و فرهنگی
۱۰.۱ – ساخت مسجد
۱۰.۲ – مدرسه علمیه
۱۰.۳ – کتابخانه المهدی
۱۰.۴ – صندوق قرض الحسنه المهدی
۱۰.۵ – صندوق مستمندان
۱۰.۶ – مصلای بزرگ تبریز
۱۰.۷ – شورای عالی حوزههای علمیه
۱۱ – آثار علمی
۱۱.۱ – المحاکمات
۱۱.۲ – الربافی التشریع الاسلامی
۱۱.۳ – ماالفرق بین الدین و العلم و الفلسفه
۱۱.۴ – الامن العام فی الاسلام
۱۱.۵ – کتب دیگر
۱۲ – کتابخانه شخصی
۱۳ – پرنشاط در سنگر فقاهت
۱۴ – وفات
۱۵ – پانویس
۱۶ – منبع
ولادت و تبار
مسلم ملکوتی در سال ۱۳۰۳ ش. برابر با ۱۳۴۴ ق. در یکی از روستاهای نزدیک شهر سراب دیده به جهان گشود. مرحوم مشهدی یوسف، پدر آیتالله ملکوتی، مردی دیندار و با قرآن و دعا مانوس بود و با بعضی از علمای منطقه، ارتباط مستمر داشت. وی کشاورز بود و زمین وسیعی داشت و تعدادی از روستائیان نیز رعیت او به شمار میآمدند. مشهدی یوسف در عین حال به آموزش علم و خواندن و نوشتن علاقهمند بود و در کنار شغل کشاورزی، به مکتب خانه میرفت و فرزندش مسلم را نیز با خود بدان جا میبرد و بدین ترتیب، پدر و پسر در کنار هم رو خوانی قرآن و خواندن و نوشتن میآموختند. مادر آیتالله ملکوتی زنی متدین، پاکدامن، مدیر و مدبر و پر کار بود. مشهدی یوسف امور زندگی را به او سپرده بود و او نیز به نحو احسن کارها را انجام میداد.
دوران تحصیل
تحصیلات مقدماتی
آیت الله ملکوتی در شش سالگی مقداری از سورههای قرآن (از اول تا سوره قاف) را در زادگاهش حفظ کرد و پس از آن، مقدمات علوم اسلامی را نزد روحانیون محلی آموخت بعد برای ادامه و تکمیل آن، به شهر سراب رفت و بقیه مقدمات و سیوطی، مغنی ، شرح جامی و مطول را نزد آقایان، میرزا رضا قلی، میرزا یعقوب، میرزا غلامعلی اصغری و میرزا حسین محدثی فرا گرفت. و آنگاه به حوزه علمیه تبریز رفت و در مدرسه «طالبیه» به تحصیل پرداخت. هم زمان با ورود او به این حوزه، مرحوم آیتالله میرزا فتاح شهیدی به عنوان نماینده آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی به تبریز آمده، در این شهر ماندگار شده بود.
آیت الله ملکوتی کتاب معالم را نزد میرزا خلیل نطنزی فرا گرفت. میرزا خلیل نطنزی که استاد ماهری بود و با میرزا خلیل مجتهدی در نجف ارتباط نزدیک داشت هنگام بازگشت آقای مجتهدی به تبریز با ایشان به این شهر آمده و در تبریز ماندگار شده بود. او کتاب شرح لمعه را نزد آقایان، سید کاظم نوبری، سید مهدی انگجی و سید علی مولانا تحصیل نمود. بخشی از مکاسب و رسائل را نزد آقای سید کاظم شریعتمداری و بخشی دیگر آنها را نزد آقایان میرزا کاظم شبستری و میرزا محمود دوزدوزانی فرا گرفت همچنین علم کلام و فلسفه را نزد آیتالله سید محمد بادکوبهای تحصیل نمود (به نقل از مصاحبه با آیتالله ملکوتی در آبان ۱۳۸۳ ش).
هجرت به قم و مشهد
آیت الله ملکوتی پس از نزدیک به چهار سال اقامت در حوزه تبریز و اتمام دوره سطح متوسط و عالی در سال ۱۳۲۱ ش. به حوزه علمیه قم هجرت کرد و در یکی از حجرههای مدرسه فیضیه ساکن شد. درسهای خارج فقه و اصول را از استادانی چون، آیتالله سید محمدتقی خوانساری، آیتالله سید صدرالدین صدر، آیتالله سید محمد حجت کوه کمرهای، آیتالله بروجردی، امام خمینی و میرزا عباسعلی شاهرودی فرا گرفت و مباحث درس آیتالله حجت را به رشته تحریر در آورد (به نقل از مصاحبه با آیتالله ملکوتی در آبان ۱۳۸۳ ش)
[۱] خبرگان ملت، ج۱، ص۴۵۲.
در فلسفه از استادانی چون، سید حسین قاضی، عبدالنبی اراکی، میرزا مهدی مازندرانی، شیخ ابوالقاسم اصفهانی، میرزا مهدی آشتیانی، علامه طباطبایی و امام خمینی استفاده شایانی برد. هنگامی که علامه طباطبایی درس فلسفه را در قم آغاز کرد، او اولین شاگردش در این رشته بود. وی در درس فلسفه امام خمینی (قدس سره) نیز شرکت کرد و از شاگردان خصوصی ایشان بود.
آیت الله ملکوتی در ضمن اقامت و تحصیل در قم، مدتی نیز همراه دوستانش، همچون احمدی میانجی، موسوی اردبیلی، و حقی سرابی به مشهد مقدس عزیمت کرد و در مدرسه خیرات خان سکونت گزید. در این حوزه نیز از استادانی چون سید یونس اردبیلی و میرزا مهدی غروی اصفهانی، فقه و معارف دینی را تحصیل کرد و نزد آیتالله شیخ محمدرضا کرباسی، ریاضیات و هیئت را آموخت. بخشی از شرح اشارات را نیز نزد آیتالله شیخ سیفالله ایسی میانجی فرا گرفت و آنگاه دوباره به قم بازگشت
[۲] خبرگان ملت، ج۱، ص۴۵۳.
هجرت به نجف
آیت الله ملکوتی، پس از سیزده سال اقامت و تحصیل مداوم و استفاده عمیق از استادان بزرگ فقه، اصول و فلسفه در قم و مشهد، در سال ۱۳۳۴ ش. برای تکمیل اندوختههای علمی و کسب معارف بیشتر، از استادان حوزه علمیه نجف اشرف، عازم این شهر شد و پس از ورود در درسهای خارج فقه و اصول آیتالله سید محسن حکیم، آیتالله سید عبدالهادی شیرازی، آیتالله سید محمود شاهرودی، آیتالله سید ابوالقاسم خویی و آیتالله شیخ حسین حلی حاضر شد و به مدت دوازده سال از این استادان بهره برد و در این مدت یک دوره کامل درس اصول آیتالله خویی را به رشته تحریر درآورد و از شاگردان بارز ایشان بود. او با بیش از سه دهه تلاش و فداکاری در وادی تحصیل و تحقیق در علوم مختلف حوزوی و علوم غریبه، سرانجام به قله اجتهاد رسید و از استادان بزرگی همچون آیتالله حجت، آیتالله سید عبدالهادی شیرازی، آیتالله حکیم و آیتالله خویی، اجازه اجتهاد دریافت کرد و با شخصیتهایی مانند: آقا بزرگ تهرانی، و علامه امینی ارتباط علمی و دوستی پیدا کرد و از محضر این دو بزرگوار نیز موفق به کسب اجازه روایت شد.
دوران تدریس
آیت الله ملکوتی از همان دوران ابتدایی تحصیل در سراب و تبریز، اهتمام کم نظیری به تدریس داشت. او در کنار تحصیل، آموختههای خویش را به طلاب و روحانیون دیگر تعلیم میداد و در طول تدریس در حوزههای علمیه سراب، تبریز، قم، مشهد و نجف، طلاب و روحانیون بسیاری را تعلیم و تربیت نمود و هم اکنون اغلب شخصیتهای برجسته حوزوی و بیشتر روحانیونی که در مسئولیتهای سیاسی و اجرایی کشور فعالیت میکنند، از این عالم تلاشگر بهره بردهاند و از شاگردان وی به شمار میآیند. او در اوایل دهه سی، در حوزه علمیه قم، از استادان برجسته سطوح عالی به شمار میآمد و از این جهت، مورد توجه مراجع بزرگوار و طلاب و روحانیون این حوزه بود. وی علاوه بر کتابهای رسائل، مکاسب و کفایه، کتاب شفای بوعلی را در قم برای طلاب تدریس میکرد به طوری که آوازه علمی وی به حوزه نجف رسیده بود. از این رو، چون وارد این حوزه کهن شیعی شد با این که تصمیم داشت تنها به استفاده علمی از محضر بزرگان این حوزه بسنده کند و تدریس را موقتا کنار بگذارد، اما به مجرد ورود به نجف، طلاب و روحانیون پروانه وار به دور شمع وجودش حلقه زدند و او را به تدریس و تعلیم علمی واداشتند از این رو، وی در حوزه نجف، در مقبره میرزای شیرازی به تدریس رسائل، مکاسب، کفایه شرح اشارات، شرح منظومه، اسفار ریاضیات و علم هیئت همت گماشت. آیتالله ملکوتی علاوه بر فقه و اصول، در فلسفه نیز صاحب نظر است و بر کتابهای اسفار، منظومه سبزواری و شفای بوعلی حاشیه نگاشته است. آفاق وجودی او با نام «میرزا مسلم سرابی»، حوزه نجف را تحت شعاع قرار داده بود. تدریس فلسفه او در حوزه نجف شهره آفاق شد و این در حالی بود که در اثر مخالفت برخی محافل، تدریس فلسفه در این حوزه ممنوع بود و کرسی درس فلسفه شخصیتهای بزرگی همچون، شیخ صدرای بادکوبهای و میرزا باقر زنجانی به تعطیلی و انزوا کشانده شده بود اما جسارت علمی، اهتمام ذاتی و اعتقاد قلبی او به راه و مبانی خویش از یک سو و حمایت و عنایت برخی مراجع تقلید از شخصیت علمی وی از سوی دیگر، آیتالله ملکوتی را در ادامه مسیر مقاوم و استوار ساخت و او توانست تا آخرین روز اقامت خود در آن حوزه، در کنار فقه، اصول و… همچنان به تدریس فلسفه ادامه دهد به گونهای که فلسفه او در نجف در این اواخر، منحصر به فرد شده بود.
طلوع دوباره از قم
این فقیه سترگ، در سال ۱۳۴۷ ش. برای صله ارحام، دیدار با بستگان و تقسیم ارث پدری و با هدف بازگشت به نجف و سکونت همیشگی در آن جا، به ایران آمد. هنوز چندی از اقامت او در زادگاهش نگذشته بود که روابط دولتهای ایران و عراق تیره شد و دولت عراق، اقدام به اخراج ایرانیان از این کشور کرده و این در حالی بود که وی به همراه خانواده و فرزندانش با لباس تابستانی آمده بودند تا قبل از اتمام این فصل، فوری به نجف بازگردند. همه وسایل منزل، کتابها و نوشتههای علمی او در نجف مانده بود و او بر خلاف میل باطنی ناگزیر به اقامت در قم شد. از ارث پدری که چهل هزار تومان به وی تعلق گرفته بود، منزلی در قم خرید و چون مستطیع شده بود، به حج مشرف شد سرانجام پس از یک سال با پی گیرهای بسیار توسط یکی از شاگردان پاکستانیاش توانست کتاب هایش را به قم انتقال دهد که در این نقل و انتقال، بعضی از کتابهای خطی و نفیس و یادداشتها و تقریرات وی خسارت اساسی دید و از بین رفت زیرا به هنگام بارگیری در گاراژ شهر کاظمین، طلبه پاکستانی توسط ماموران عراقی دستگیر و زندانی شد ولی آنها از موضوع کتابها آگاه نبودند و به همین سبب، کتابها به مدت طولانی در انبار گاراژ باقی ماند سپس چند نفر دیگر از طلاب پاکستانی، پس از حل مشکلات و موانع بسیار، سرانجام آنها را به قم انتقال داده، به استاد تحویل دادند. آیتالله ملکوتی چون در حوزه علمیه قم، استقرار یافت، بنا به درخواست استادان و عالمان بزرگ این حوزه، به تدریس خارج فقه و اصول اقدام کرد. درس خارج فقه و اصول وی تا پیروزی انقلاب به مدت یک دهه، همچنان به طور مستمر و پرنشاط ادامه پیدا کرد و ایشان در بین استادان برجسته درس خارج در این حوزه مطرح و مورد توجه و احترام همگان بود. آیتالله ملکوتی علاوه بر فقه، اصول، در فلسفه، حدیث، رجال، درایه که از علوم رایج در حوزههای علمیه به شمار میآیند و نیز در رشتههایی همچون ریاضیات، هیئت، تاریخ اسلام و تاریخ گذشته و معاصر ایران نیز بسیار کار کرده در هر کدام از این رشتهها صاحب نظر است. یکی از شاگردان وی در توصیف شخصیت علمی و جامعیت ایشان میگوید:
«آقا سید ابوالقاسم حصاری ارموی که از شاگردان ممتاز آیتالله ملکوتی و انسان وارستهای بود، خیلی به من لطف داشت. بیشتر درسها را من در نجف از محضر ایشان بهره بردم و از طریق ایشان با اسم میرزا مسلم سرابی آشنا شدم و یک علاقه غیر حضوری نسبت به ایشان پیدا کردم مخصوصا در درسهای هیئت، تشریح الافلاک وخلاصه الحساب که در خدمت آقای حصاری میخواندم. آن مرحوم همواره احساس شوق و افتخار میکرد که این درسها را در محضر آقای سرابی خوانده است. چون در حوزه نجف، چنین شخصیتهایی که در این رشتهها تسلط و تبحر داشته باشند بسیار انگشت شمار بودند. بعدا که در سال ۱۳۵۲ ش. به ایران و قم آمدم، در اولین فرصت به درس خارج آیتالله ملکوتی رفتم و همه این جامعیت و ویژگیها را از نزدیک در وجود ایشان مشاهده کردم. معظم له در بحثهای حدیثی، حدیث شناسی، به خصوص در تاریخ اسلام، بالاخص تاریخ بنی امیه و بنی عباس، تاریخ گذشته و معاصر ایران، سیر تاریخی مغولها در ایران و گستره فعالیت آنها، مسلط هستند و از حافظه بسیار قوی و خوبی برخوردارند. نسبت به اسامی اشخاص، اعلام، رجال حدیثی و نکات مربوط به دوران طلبگی خود، کاملا حضور ذهن دارند و نسبت به روایات و سیره، خوب مسلط هستند و در حافظه دارند.» (مصاحبه با حجهالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمود لطیفی، یکی از شاگردان آیتالله ملکوتی و از استادان حوزه و دانشگاه.).
شیوه تدریس و تحقیق
روش علمی و شیوه تحقیقی آیتالله ملکوتی در تحقیق و تدریس، در مرحله نخست، بررسی آرا و نظرات استادان خود و نیز نقد و بررسی مبانی و اقوال استادان استادانش مانند میرزای نایینی، شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی، آقا ضیاءالدین عراقی و آخوند خراسانی است. پژوهش و تحقیق ایشان در مسائل اصولی، فقهی و فلسفی، بسیار ژرف و گسترده است. برای وی، اصلا مهم نیست که از نظر کمی چه مقدار پیشرفت تحقیقی یا تدریسی داشته باشد بلکه بیشتر اهتمام او این است که مسئلهای را که مطرح میکند، به گونهای درست، دقیق و اطمینان آور، درباره آن تحقیق و تفحص و ریشه یابی نماید. آیتالله ملکوتی به نظر علمای اهل سنت اهمیت ویژهای میدهد و به سیر تاریخی موضوعات و مسائل، توجه و عنایت خاصی دارد و نقطه آغاز و روند تکاملی آن را به خوبی مورد بررسی قرار میدهد و در این راستا، چه بسا به موارد حساسی میرسد مثلا گاهی معلوم میشود که یک مسئله از اصل منحرف و غلط عنوان شده و اصلا نمیبایست مطرح میشد ولی دیگران برای دست یابی به مقاصدی، به آن اقدام و مطرح کردهاند. وی در شان و جهت صدور روایات، موقعیت تاریخی و اجتماعی آن روز و مخاطب را مورد توجه و ریشه یابی قرار میدهد: به آرا و اقوال عالمان متقدم و متاخر اسلام و تشیع به دیده احترام مینگرد و در طرح و نقد نظر بزرگان و حتی مخالفان، کاملا امانت و احترام را رعایت مینماید و در عین حال، به طور جدی به نقد آرای آنان میپردازد. او استقلال رای عجیبی دارد و هرگز تحت تاثیر عوامل کاذب و فضا سازیهای برخی محافل و افراد واقع نمیشود و از اعتماد به نفس کم نظیری برخوردار است!(اقتباس از مصاحبه با حجهالاسلام والمسلمین حاج شیخ هادی ملکوتی، فرزند آیتالله ملکوتی و از استادان حوزه و دانشگاه.).
ویژگیهای علمی
آیت الله ملکوتی با این که هنگام تدریس فلسفه، یک فیلسوف به تمام معنا جلوه میکند و موقع تدریس فقه و اصول، به عنوان یک فقیه و اصولی در عرصه علمی ظاهر میشود، اما هرگز اسیر این علوم و فنون و اصطلاحات آن نمیشود و در گفت و گوهای عرفی و هنگام مواجهه با مردم کوچه و بازار، همچون یک فرد معمولی با آنان رو به رو میشود و بازبان ساده با مردم سخن میگوید. به همین سبب، وی این قدرت را دارد که عمیقترین مسائل فلسفی و علمی را به زبان ساده و مردمی و در سطح متعارف، برای توده مردم بیان کند. از این رو، بیشتر بحثهای فلسفی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، تفسیری و… ایشان از هم قابل تفکیک نیست. او وقتی از سیاست سخن میگوید، به مسائل عرفانی ـ اخلاقی هم نظر دارد و هنگامی که به اخلاق میپردازد، در همین حال، سخنانش آمیخته از مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حماسی و… است گویا همه این رشتهها در ابعاد وجودی استاد با هم عجین شده است و قابل تفکیک نیست در حالی که او این قدرت را دارد که همه را از هم جدا نماید. (به نقل از محمود لطیفی).
همراهی با امام و انقلاب
با این که آیتالله ملکوتی از دهه سی به نجف اشرف هجرت کرد و در سالهای آغازین و سرنوشت ساز انقلاب در حوزه علمیه قم حضور نداشت، ولی به اعتبار این که از شاگردان خاص امام به شمار میآمد، ناگزیر مسائل انقلاب را در نجف دنبال میکرد. هنگامی که حضرت امام در سال ۱۳۴۴ ش. به نجف تبعید شد، ایشان جزو اولین کسانی بود که در منطقه خان یونس، مکانی در میان کربلا و نجف، به استقبال استادش شتافت و وقتی اکثر علمای مقیم نجف جهت دیدار امام به صف ایستاده بودند، چون امام با وی مواجه شد، خیلی با محبت و چهرهای گشاده از شاگردش احوال پرسی کرد و بعد برای بازدید، به منزل ایشان آمد. از آن پس، دوباره ارتباط استادی و شاگردی همچنان در میان آن دو استمرار یافت تا این که آیتالله ملکوتی در سال ۱۳۴۷ ش. به ایران آمد. با این حال، ارتباط معنوی و انقلابی این شاگرد با استادش، همچنان ادامه پیدا کرد به گونهای که آیتالله ملکوتی در فعالیتهای تبلیغی و اجتماعی خود، از مبانی فکری و انقلابی حضرت امام الهام میگرفت و وقتی برای تبلیغ به شهر سراب و روستاهای اطراف آن میرفت، مسائل انقلاب و ظلم و ستم رژیم شاهنشاهی را با ظرافت با مردم در میان میگذاشت حتی در مواردی ماموران ژاندرمری، ایشان را تهدید کردند و از او خواستند در پایان سخنرانی، برای سلامتی شاه دعا کند اما او خیلی قاطع در میان مردم، جواب دندان شکنی به آنان داد و از دعا کردن خودداری کرد تا این که مورد تعقیب و اذیت و آزار ساواک قرار گرفت و ناگزیر شد منطقه را ترک کند. در آبان ماه سال ۱۳۵۶ ش. که حرکت انقلاب با شهادت حاج آقا مصطفی، روند تکاملی خود را آغاز کرد، آیتالله ملکوتی به عنوان عضو برجسته «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» در عرصههای مختلف و سرنوشت ساز انقلاب حضوری حماسی داشت و در اکثر اعلامیههای جامعه مدرسین که در آن شرایط بسیار دشوار و خطرناک دوران ستمشاهی صادر میشد آیتالله ملکوتی اولین یا دومین امضا کننده بود. این حقیقت، جایگاه رفیع ایشان را در میان اعضای محترم جامعه و عمق شخصیت انقلابی او را به خوبی آشکار میسازد
[۳] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳.
چنان که در بیانیه معروف و موصوف به «خلع شاه از سلطنت»
[۴] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۵۰۶.
امضای آیتالله ملکوتی اولین امضای زینت بخش در این بیانه است.
بیانیهها
موضوعات بعضی از این بیانیهها که در دوران خفقان ستمشاهی از سوی جامعه مدرسین صادر شد و امضای آیتالله ملکوتی هم در آنها به چشم میخورد، عبارتند از:
۱. قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز. ۲. فجایع شهر یزد. ۳. درباره اوضاع سیاسی ایران. ۴. اعتراض به حمله مزدوران شاه به منازل مراجع. ۵. درباره حادثه ۱۹ اردیبهشت قم. ۶. به مناسبت تحریم جشن نیمه شعبان به عنوان اعتراضی. ۷. محکومیت جنایت میدان ژاله (۱۷ شهریور) تهران. ۸. اعتراض به تشکیل دولت نظامی ازهاری. ۹. پیام به کارکنان شرکت نفت. ۱۰. پشتیبانی ازاعتصاب کارکنان شرکت نفت. ۱۱. درباره راهپیمایی تاسوعا و عاشورا. ۱۲. خلع شاه از سلطنت. ۱۳. به مناسبت سالگرد قیام خونین قم. ۱۴. حمایت از استادان دانشگاهها. ۱۵. تلگرام به رئیس جمهور فرانسه، برای ورود امام به پاریس. ۱۶. اعتراض به جنایات عمال شاه. ۱۷. اعتراض به روی کار آمدن شاهپور بختیار
[۵] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۵۰۶.
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، وی با حکم کتبی حضرت امام خمینی (قدس سره) برای حل اختلافات شهرستان زنجان ماموریت یافت و اختلافات عمیق و حساس را که بین عالمان و برخی گروههای دیگر آن جا وجود داشت، به نحو شایستهای حل و فصل کرد. یک بار نیز به همین منظور به استان آذربایجان شرقی و تبریز اعزام شد و این ماموریت خطیر را با موفقیت به انجام رساند (متن این احکام با این که صادر شده، ولی هنوز به دست نگارنده نرسیده و مانند بسیاری از احکام دیگر، در صحیفه امام نیز به چاپ نرسیده است.).
امامت جمعه در تبریز
این مجتهد نستوه در طول زندگی پیوسته به دنبال وظیفه الهی، انسانی و اجتماعی خود بود و هرگز به نتیجه و منافع شخصی خود نمیاندیشید. در اوایل پیروزی انقلاب با ۱۰ سال سابقه تدریس خارج فقه و اصول و نزدیک به سی سال تدریس سطوح عالی در نجف و قم، زمینه مرجعیت کاملا برایش فراهم شده بود اما هنگامی که پای وظیفه انقلابی به میان آمد و حضرت امام او را به عنوان نماینده ولی فقیه در آذربایجان و امام جمعه شهر تبریز برگزیدند، وی تمام سوابق تدریس در حوزه، شاگردان و سایر تعلقات ظاهری دیگر را کنار گذاشت و مانند یک سرباز از جان گذشته، در خدمت امام، انقلاب و مردم قرار گرفت و زانوی ایثار و فداکاری در محضر امام بر زمین زد. او در شرایطی این مسئولیت خطیر را بر دوش گرفت که قبلا دو شخصیت بزرگ از سلسله جلیله روحانیت در این سمت در تبریز به شهادت رسیده بودند و اوضاع آذربایجان و تبریز، به خاطر فعالیتهای وابستگان به حزب جمهوری خلق مسلمان، آبستن انفجار بود و کنترل آن بس دشوار و حتی غیر ممکن به نظر میآمد و قبول این مسئولیت، به نوعی استقبال از شهادت بود. متن حکم حضرت امام خمینی خطاب به آیتالله ملکوتی برای امامت جمعه تبریز به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«چون جناب مستطاب حجه الاسلام والمسلمین آقای مشکینی ـ دامت افاضاته ـ به طور موقت اقامه جمعه شهر تبریز را مینمودند و پس از تعطیل دروس قم، لازم است به محل خود، حوزه علمیه قم مراجعت نمایند، پس از تشکر از معظم له که قبول زحمت نمودند، جناب مستطاب عماد الاعلام و حجهالاسلام آقای حاج شیخ مسلم ملکوتی ـ دامت افاضاته ـ را که سوابق ایشان و مراتب علم و تقوای معظم له معلوم است، به سمت نمایندگی از جانب خویش و منصب امامت جمعه منصوب نمودم. امید است که جناب ایشان در تمشیت امور و رسیدگی به احتیاجات محل و خدمت به اسلام و مسلمین، موفق باشند و از اهالی محترم آذربایجان، خصوصا علمای اعلام و حجج اسلام ـ دامت برکاتهم ـ تقاضا مینمایم که در پشتیبانی ایشان توجه داشته باشند. ان شاءالله تعالی، معظم له با مشورت حجج اسلام در خدمت به جمهوری اسلامی توفیق حاصل نمایند. سلامت و سعادت همگان و عظمت اسلام و مسلمین را از خداوند متعال خواستارم. والسلام علی عبادالله الصالحین. ۲۱ آبان ۱۳۶۰/ ۱۵ محرم ۱۴۰۲ روح الله الموسوی الخمینی
[۶] صحیفه نور ج۱۵، ص۳۵۲.
این فقیه بزرگ در طول ۱۴ سال اقامت در تبریز، شبانه روز تلاش کرد و در راه تحقق آرمانهای امام و انقلاب از آبرو و حیثیت خود مایه گذاشت. و با برخوردهای پدرانه و بزرگوارانه، در منطقهای چون آذربایجان و در شهری مانند تبریز تحولی بس عظیم به وجود آورد که هر کدام به نوبه خود، قابل تقدیر و ستایش است.
عملکردها
همزمان با ورود آیتالله ملکوتی به تبریز، اگر چه حزب جمهوری خلق مسلمان منحل و وابستگان ناپاک آن از صحنه خارج شده، به کشورهای همسایه گریخته بودند و این مشکل در ظاهر بر طرف شده بود، ولی پیامدهای ناگوار و شکننده آن در سطح آذربایجان و به ویژه در تبریز، همچنان باقی بود. عده زیادی از روحانیون که معمولا مقلد و طرفدار آقای شریعتمداری بودند، به همین سبب، به دام حزب جمهوری خلق مسلمان گرفتار و در این غائله به انزوا کشیده شده بودند و بعضی از آنها به اتهاماتی دستگیر و محاکمه شده، در زندان به سر میبردند. علاوه بر این، در همین ایام، موضع گیریهایی که از سوی برخی بر ضد آیتالله خویی انجام گرفته بود، تعداد دیگری از روحانیون را نسبت به انقلاب دلسرد کرد و آنان را به انزوا کشاند. بدین ترتیب، اکثر مساجد در تبریز و حومه به علت نبودن امام جماعت، به تعطیلی گرایید و این موضوع، در میان توده مردم نیز تاثیر بدی گذاشته بود. (اقتباس از مصاحبه آیتالله ملکوتی).
در این میان، آیتالله ملکوتی با برخوردهای معقول و بزرگوارانهای که در پیش گرفت، مانند پدری مهربان، با آنها عمل کرد و تعداد زیادی از این افراد، اعم از روحانی و غیر روحانی را که در این ماجرا به ضد انقلاب تبدیل شده بودند، به عناصر انقلابی، کار آمد و در خدمت نظام و انقلاب تبدیل کرد و همه را به آغوش امام و مردم بازگرداند. اگر چه در این راستا، برخی محافل و افراد تندرو از ایشان آزرده خاطر شدند اما بعدا فهمیدند که راه درست همین بوده است به طور کلی، آیتالله ملکوتی در برخورد با جریانهای انحرافی سعی میکرد طرز تفکر و اندیشههای ناشایست آنها را به نقد بکشد و هرگز در این وادی تسلیم هیچ کس و گروهی نمیشد ولی به افراد و اشخاص فریب خورده به دیده احترام مینگریست و با برخوردهای پدرانه، طرز تفکر و رفتارهای غلط آنها را اصلاح و خلع سلاح و هدایت میکرد و این هنری بود که اختصاص به خود ایشان داشت. (اقتباس از مصاحبه آیتالله ملکوتی).
آیت الله ملکوتی برای شخصیتها و سرمایههای علمی فرهنگی و مذهبی استان، اعم از روحانی و غیر روحانی، احترام و عظمت ویژهای قائل بود و در همین راستا توانست شاعر کم نظیر معاصر ایران، سید محمدحسین شهریار را که تا آن هنگام در گوشهای از محلههای تبریز انزوا گزیده بود، به صحنه اجتماع، انقلاب، جبهه جنگ و جهاد و شهادت بکشاند. این شاعر بزرگ قبل از ورود ایشان به تبریز، به دست فراموشی سپرده شده بود و جز عده معدودی از شبه روشنفکران کسی به سراغش نمیرفت و حتی در محلهاش، بسیاری از وی شناختی نداشتند ولی ایشان با این اقدام، شهریار را به مردم تبریز و آذربایجان شناساند. شهریار هم به آیتالله ملکوتی ارادت و اعتماد خاصی داشت چنانکه روزی ضمن تقدیم یک رباعی ترکی،(اقتباس از مصاحبه آیتالله ملکوتی) از ایشان درخواست لباس روحانیت برای معمم شدن خویش کرد زیرا قبلا در حوزه به تحصیل علوم اسلامی و طلبگی اشتغال داشت آیتالله ملکوتی نیز به درخواست او پاسخ مثبت داد و یک دست لباس روحانیت به او هدیه کرد ولی برخی افراد و محافل تندرو، از این که وی لباس روحانیت بپوشد، جلوگیری کردند. (با اقتباس و استفاده از مصاحبه آیتالله ملکوتی).
رمز موفقعیت
آیت الله ملکوتی با این که عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود و از بنیان گزاران و سیاست گذاران این نهاد به ش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 