پاورپوینت کامل میرزا عبدالقادر بیدل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل میرزا عبدالقادر بیدل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میرزا عبدالقادر بیدل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل میرزا عبدالقادر بیدل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

ابوالمعانی عبدالقادر بیدل دهلوی

بیدِلْ، ابوالمعانی پاورپوینت کامل میرزا عبدالقادر بیدل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دهلوی (۱۰۵۴-۴ صفر ۱۱۳۳ ق/۱۶۴۴-۲۴ نوامبر ۱۷۲۰م)، شاعر پارسی گوی هند و صوفی و نماینده برجسته سبک هندی است. او در عظیم‌آباد هندوستان (پتن کنونی) متولد شد.

[۱] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۶۴، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۲] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۰۴، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۳] آزاد بلگرامی، میرغلامعلی، سرو آزاد، ج۱، ص۱۴۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۸ق.

[۴] آزاد بلگرامی، میرغلامعلی، خزان عامره، ج۱، ص۱۵۲، کانپور، ۱۸۷۱م.

[۵] خلیل، علی ابراهیم، صحف ابراهیم، ج۱، ص۲۴، به کوشش عابدرضا بیدار، پتنه، ۱۹۷۸م.

[۶] پدرام، لطیف، تأملی کوتاه در زندگی شعر و اندیش بیدل، ج۱، ص۳۸، یگانه، تهران، ۱۳۸۱ش، س۶ و ۷، شم‌۲۵و۲۶.

فهرست مندرجات

۱ – معرفی بیدل دهلوی
۲ – همراهی با دایی
۳ – حضور در جمع شاعران
۴ – اساتید بیدل
۵ – جلسه بیدل خوانی
۶ – وفات بیدل
۷ – آرامگاه بیدل
۸ – اوصاف بیدل
۹ – آراء و اندیشه‌ها
۹.۱ – اندیشه‌های عرفانی
۹.۲ – فقدان شک فلسفی در شعر
۱۰ – اشعار بیدل
۱۰.۱ – سبک شعر
۱۰.۲ – استفاده از اصطلاحات عامیانه
۱۰.۳ – استفاده از وزن‌های بلند
۱۰.۴ – تکرار قافیه در غزل
۱۰.۵ – دلبستگی به شاعران
۱۰.۶ – تأثیربیدل بر شاعران
۱۱ – جایگاه بیدل
۱۲ – آثار علمی
۱۲.۱ – آثار منظوم
۱۲.۲ – آثار منثور
۱۳ – فهرست منابع
۱۴ – پانویس
۱۵ – منبع

معرفی بیدل دهلوی

پدرش میرزا عبدالخالق، از قبیل برلاس (و به روایتی ارلاس یا ارلات) ترکان جغتایی بود. این قبیله از بخارا به بدخشان، و سپس به هندوستان مهاجرت کرده، و به سپاهی‌گری مشغول بودند.

[۷] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۱۶۶، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۸] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۰۴، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۹] پدرام، لطیف، تأملی کوتاه در زندگی شعر و اندیش بیدل، ج۱، ص۳۸، یگانه، تهران، ۱۳۸۱ش، س۶ و ۷، شم‌۲۵و۲۶.

[۱۰] خلیل، علی ابراهیم، صحف ابراهیم، ج۱، ص۲۴، به کوشش عابدرضا بیدار، پتنه، ۱۹۷۸م.

[۱۱] میرحسین شاه، بحثی در احوال و آثار بیدل، ج۱، ص۲۱، ادب کابل، ۱۳۵۰ش، س۱۹، شم‌ ۵و۶.

[۱۲] اختر، خواجه عبادالله، بیدل، ج۱، ص۶، لاهور، ۱۹۵۲م.

[۱۳] هادی، نبی، عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۱۰، ترجم توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۷۶ش.

[۱۴] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۴ـ ۵، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

پدر بیدل در عین حال که در زمر سپاهیان بود، اما در همان سنین جوانی این شغل را رها کردمَنشی صوفیانه داشت و به صوفیان «قادری» هندوستان ارادت می‌ورزید و به توصی مرشدان خود بود که پسر خویش را هم‌نام شیخ عبدالقادر گیلانی (صوفی مشهور سده‌های ۵ و۶ق) گردانید.

[۱۵] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۰۴، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۱۶] مخدوم، رهین، ابوالمعانی بیدل، ج۱، ص۲۴۳، وحید، تهران، ۱۳۴۶-۱۳۴۷ش، س۵، شم‌۳.

[۱۷] هادی، نبی، عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۱۱، ترجم توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۷۶ش.

[۱۸] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۶، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

بیدل پیش از رسیدن به ۵ سالگی پدر خویش را از دست داد

[۱۹] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۱۳، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

و نزد مادر به آموختن قرآن و الفبای فارسی پرداخت. پس از یک سال ونیم مادرش نیز از دنیا رفت و سرپرستی او را عمویش، میرزاقلندر که چون برادر فردی سپاهی با خوی درویشی بود، برعهده گرفت.

[۲۰] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۱۱، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۲۱] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۶۱، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۲۲] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۰۵، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۲۳] خلیل، علی ابراهیم، صحف ابراهیم، ج۱، ص۲۵، به کوشش عابدرضا بیدار، پتنه، ۱۹۷۸م.

[۲۴] مخدوم، رهین، ابوالمعانی بیدل، ج۱، ص۲۴۳، وحید، تهران، ۱۳۴۶-۱۳۴۷ش، س۵، شم‌۳.

بیدل به سفارش عموی خود به آموختن ادبیات عرب پرداخت، اما چون به ۱۰ سالگی رسید، میرزا قلندر او را از مدرسه بازداشت و برای رهنمونی وی به معرفت حق او را با خود به حلق درویشان برد

[۲۵] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۶۳، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۲۶] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۰۵، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۲۷] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۰۶، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۲۸] خلیل، علی ابراهیم، صحف ابراهیم، ج۱، ص۲۵، به کوشش عابدرضا بیدار، پتنه، ۱۹۷۸م.

[۲۹] خواجه، محمدعثمان، بیدل بزرگ‌ترین شاعر صوفی بعد از جامی، ص۶۵، هلال، کراچی، ۱۳۴۰ش، ج۹، شم‌ ۳۵.

عبدالقادر گذشته از زبان مادریش، بنگالی، با ریخته (که بعدها به زبان اردو شهرت یافت)، سانسکریت و ترکی آشنایی یافت و زبان‌های فارسی و عربی را نیز در مکتب آموخت. در شش سالگی با قرآن آشنا شد و در کمتر از یک سال آن را ختم کرد.

[۳۰] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۱۴، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

[۳۱] خلیلی، خلیل‌الله، فیض قدس، ج۱، ص۸۰، (کابل) ۱۳۳۴ ش.

همراهی با دایی

عبدالقادر نخستین سروده‌هایش را بر عمویش، که نخستین مربی و مشوق وی بود، عرضه کرد. میرزا قلندر شاعری درس ناخوانده بود که نکته‌ سنجی‌های او در شکل‌گیری شخصیت شاعری بیدل بی‌تأثیر نبوده است، چنان‌ که او همواره ذوق شاعران خود را از عموی خویش می‌دانست

[۳۲] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۱۹ـ۲۸، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

[۳۳] خلیلی، خلیل‌الله، فیض قدس، ج۱، ص۱۸ـ۴۹، (کابل) ۱۳۳۴ ش.

[۳۴] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۶۱، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۳۵] خواجه، محمدعثمان، بیدل بزرگ‌ترین شاعر صوفی بعد از جامی، ص۶۵، هلال، کراچی، ۱۳۴۰ش، ج۹، شم‌ ۳۵.

سپاهی‌گری میرزاقلندر باعث شد که بیدل در ۱۰۶۹ق در ۱۷سالگی به سپاهیان میرزاعبداللطیف، از امرای شاهزاده شجاع،

[۳۶] بحثی در احوال و آثار بیدل، ادب کابل، ۱۳۵۰ش، س۱۹، شم‌ ۵و۶.

بپیوندند، دوره نوجوانی شاعر مصادف بود با شایعه بیماری شاه جهان (حک: ۱۰۳۷ـ۱۰۶۸) و نزاع‌های درونی بر سر قدرت که عظیم آباد را به یکی از کانون‌های اصلی شورش تبدیل کرد.

[۳۷] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۲۸ـ ۳۳، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

اما در جریان جنگ قدرت میان فرزندان شاه شجاع، بیدل آنان را رها ساخت و همراه میرزا ظریف دایی خود به شهر «کَتَک» (در استان اریسه در شمال هند) رفت و ۴ سال نزد او به سربرد.

[۳۸] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۹۷، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۳۹] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۱۰۸، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۴۰] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۱۶۶، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۴۱] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۳۰۳، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۴۲] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۰۶، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۴۳] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۰۹، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۴۴] هادی، نبی، عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۱۵، ترجم توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۷۶ش.

[۴۵] هادی، نبی، عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۱۹-۲۰، ترجم توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۷۶ش.

[۴۶] میرحسین شاه، بحثی در احوال و آثار بیدل، ج۱، ص۲۲، ادب کابل، ۱۳۵۰ش، س۱۹، شم‌ ۵و۶.

[۴۷] پدرام، لطیف، تأملی کوتاه در زندگی شعر و اندیش بیدل، ج۱، ص۳۹، یگانه، تهران، ۱۳۸۱ش، س۶ و ۷، شم‌۲۵و۲۶.

حضور در جمع شاعران

میرزا ظریف که مردی روحانی و محقق بود، در تکوین شخصیت عرفانی و ادبی بیدل و آشنایی جدی او با فلسفه، تصوف علمی، کلام، فقه، حدیث و تفسیر تأثیر بسزا داشت.

[۴۸] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۳۶ـ۴۲، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

میرزا ظریف مردی فاضل بود و فقه، حدیث و عرفان تدریس می‌کرد و برخی از شاعران و صوفیان برزگ هند مانند شاه‌قاسم هواللهی که در تحولات روحی بیدل تأثیر داشتند، به مجلس او رفت‌ و آمد می‌کردند. بیدل که از مدتی پیش مطالع آثار منظوم را شروع کرده، و به سرودن شعر پرداخته بود، در این زمان با تخلص «رمزی»

[۴۹] خلیلی، خلیل‌الله، فیض قدس، ج۱، ص۲۳، (کابل) ۱۳۳۴ ش.

حضور خود را در جمع شاعران اعلام کرد. اما سپس با همت جستن از معنویت باطنی شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی و با استناد به مصراع: «بیدل از بی نشان چه گوید باز» به بیدل تغییر تخلص داد.

[۵۰] خلیلی، خلیل‌الله، فیض قدس، ج۱، ص۲۳، (کابل) ۱۳۳۴ ش.

[۵۱] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۶۶، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۵۲] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۶۸، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۵۳] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۷۰، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۵۴] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۱۱۶، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۵۵] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۱۳۷، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۵۶] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۰۷، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۵۷] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۵۸] خلیل، علی ابراهیم، صحف ابراهیم، ج۱، ص۲۵، به کوشش عابدرضا بیدار، پتنه، ۱۹۷۸م.

ظاهراً بیدل نخستین شعر خود را در ده سالگی سروده است.

[۵۹] بیدل دهلوی، عبدالقادربن عبدالخالق، چهار عنصر، ج۱، ص۱۱۶، کابل ۱۳۴۳ ش.

او علاوه بر مصاحبت با شاعران و عالمان، به مطالعه اشعار سرایندگان بزرگ زبان پارسی نیز پرداخت و آثارش گواه آشنایی عمیق وی با سروده‌های ایشان است. وی نخست به سبک‌های خراسانی و عراقی گرایش داشت، اما سفر به دهلی سبب شد تا به سبک هندی روی آورد.

[۶۰] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۴۸، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

در آثار بیدل تقریباً تأثیر تمامی شاعران برجسته پارسی سرای را می‌توان مشاهده کرد. همچنین شعر و نثر پارسی در شبه قاره، تاجیکستان و افغانستان تحت تأثیر بیدل بوده است. نظم و نثر بیدل از طریق شاگردان و مقلدانش، بویژه غالبِ دهلوی، بر زبان اردو تأثیر گذاشته است.

[۶۱] بوسانی، آلساندرو، سبک شعر بیدل و غالب دهلوی، ج۱، ص۲۴ـ ۲۶، ترجمه ضیاءالدین ترابی، کیهان فرهنگی، سال ۱۰، ش ۴ (تیر ۱۳۷۲).

[۶۲] حسین، رضوان، مرزاغالب و مکتب بیدل، ج۱، ص۳۲۷ـ۳۴۰، در سی مقاله، کابل ۱۳۴۵ ش.

میرزا ظریف در ۱۰۷۵ق/۱۶۶۴م درگذشت و بیدل روان دهلی شد و در آن‌جا به حلق ارادتمندان صوفی دیگری به نام «شاه‌ کابلی» پیوست.

[۶۳] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۱۵۷، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۶۴] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۲۹۶، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۶۵] هادی، نبی، عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۲۰، ترجم توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۷۶ش.

بیدل در دوره میانی حیات خویش در ۲۷ جمادی الثانیه ۱۰۹۶ به همراه خانواده‌اش به دهلی وارد شد و در آن‌جا اقامت گزید.

[۶۶] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۹۲، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

وی که با فقر مالی شدید روبرو بود، از امیران محلی استمداد طلبید. حاکم نواب شکرالله خان، خانه‌ای در اختیار او گذاشت و برای او مقرری تعیین کرد که تا پایان عمر شاعر، به وی پرداخت می‌شد.

[۶۷] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۹۳، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

اساتید بیدل

در ۱۰۷۱ بیدل به همراه میرزا ظریف به مرکز اُریسه رفت و در آن‌جا با شاه قاسم هواللهی که در ادب و حکمت و عرفان تبحر داشت، آشنا شد.

[۶۸] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۳۸ـ ۳۹، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

[۶۹] خلیلی، خلیل‌الله، فیض قدس، ج۱، ص۲۱ـ۲۷، (کابل) ۱۳۳۴ ش.

در ۱۰۷۵ به دهلی رفت و در این شهر به خدمت عارف بزرگ، شاه کابلی، رسید.

[۷۰] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۴۶، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

[۷۱] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۵۳، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

دیگر عارف بزرگ این دوره مولانا کمال بهاری قادری بود که بیدل به او ارادت می‌ورزید.

[۷۲] خلیلی، خلیل‌الله، فیض قدس، ج۱، ص۱۸ـ۲۰، (کابل) ۱۳۳۴ ش.

شاه فاضل، از صوفیان برجسته آن روزگار که در نظم و نثر چیره دست بود، از دیگر استادان بیدل به شمار می‌رود.

[۷۳] خلیلی، خلیل‌الله، فیض قدس، ج۱، ص۳۳ـ۳۴، (کابل) ۱۳۳۴ ش.

بیدل خود در چهار عنصر، شاه قاسم هواللهی، شاه کابلی، شاه ملوک، شاه یکه آزاد، شیخ کمال بهاری و شاه فاضل را پیران معنوی و استادان روحانی خود می‌نامد.

[۷۴] خلیلی، خلیل‌الله، فیض قدس، ج۱، ص۱۸ـ۴۷، (کابل) ۱۳۳۴ ش.

بیدل در دهلی برای گذران زندگی به خدمت سپاه درآمد،

[۷۵] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۶۵، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

اما هنگامی که محمداعظم شاه، پسر اورنگ زیب، از وی خواست تا مدحیه‌ای در شأن و منزلتش بسراید از خدمت دولت استعفا، و ترک پایتخت کرد.

[۷۶] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۶۶، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

[۷۷] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۶۹ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

[۷۸] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۷۳، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

او مدت‌ها در اکبرآباد، لاهور و حسن آباد، شاه جهان آباد و مَتُهرا به سیاحت پرداخت.

[۷۹] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۸۰ ـ ۸۵، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

جلسه بیدل خوانی

کم‌کم بیدل توجه حکمرانان هندوستان را به خود جلب کرد. در آغاز امیرکامگارخان (فرزند جعفرخان، دایی و وزیر اورنگ‌زیب) از بیدل حمایت کرد و چون وی به دکن رفت، بیدل به دربار عاقل‌خان رازی پیوست.

[۸۰] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۲۳۷، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۸۱] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۰۹، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۸۲] آزاد بلگرامی، میرغلامعلی، سرو آزاد، ج۱، ص۱۴۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۸ق.

[۸۳] هادی، نبی، عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۳۲، ترجم توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۷۶ش.

بیدل در ۱۰۸۰ق ازدواج کرد، اما صاحب فرزندی نشد و ناگزیر «خاطر از وسوس انتظار توالد و تناسل پرداخت».

[۸۴] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۱۶۵-۱۶۶، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

خان بیدل در دهلی محل تجمع یاران شاعر او بود و از «سر شام» تا «نیم شب» ابتدا بیدل و سپس دیگران اشعار خود را می‌خواندند. گفته‌اند که بزرگان شهر نیز در این مجلس حضور می‌یافتند و بیدل اشعار خود را با صلابت و مهابت می‌خوانده است؛ همچنین در شعر خوانی‌های این مجلس نسبت به اقتفا و انتقاد دیگران از اشعار خود تعصب می‌ورزید. ظاهراً این مجلس نخستین هست مجالس «بیدل خوانی» (دنبال مقاله) را تشکیل می‌دهد.

[۸۵] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۱۲-۱۱۳، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۸۶] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۱۷، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۸۷] سرخوش، محمدافضل، کلمات‌الشعراء، ج۱، ص۱۵، به کوشش صادق علی دلاوری، لاهور، ۱۹۴۲م.

[۸۸] هادی، نبی، عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۴۹، ترجم توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۷۶ش.

[۸۹] هادی، نبی، عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۵۸، ترجم توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۷۶ش.

بیدل تا پایان عمر در آن خانه به رفاه می‌زیست و سرگرم فراهم آوردن آثار منظوم و منثور خود بود.

[۹۰] خلیل، علی ابراهیم، صحف ابراهیم، ج۱، ص۲۶، به کوشش عابدرضا بیدار، پتنه، ۱۹۷۸م.

او در همین ایام درخواست بهادرشاه را برای سرودن «شاهنام گورکانی» نپذیرفت، چه، این امر را با روحی درویشی خود ناسازگار می‌دید.

[۹۱] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۱۵، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۹۲] خلیل، علی ابراهیم، صحف ابراهیم، ج۱، ص۲۵، به کوشش عابدرضا بیدار، پتنه، ۱۹۷۸م.

[۹۳] هادی، نبی، عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۴۱، ترجم توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۷۶ش.

پس از درگذشت بیدل، به نشان استمرار جلسات شعرخوانی که در خان او تشکیل می‌شد، به رسم صوفیان در سال مرگ او در کنار مزارش مجلس «عُرس بیدل» برگذار گردید. در این مراسم که ظاهراً تا ۳۰ سال پس از مرگ او در دهلی و سپس در کابل اجرا می‌شد، دوستداران بیدل به شعرخوانی می‌پرداختند. پس از آن جلسات «بیدل‌خوانی» در ماوراءالنهر و افغانستان ادامه یافت.

[۹۴] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۲۱، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۹۵] آرزو، علی‌خان، مجمع‌النفایس، ج۱، ص۲۶، به کوشش عابدرضا بیدار، پتنه، ۱۹۹۲م.

[۹۶] میرحسین دوست، سنبهلی، تذکر حسینی، ج۱، ص۷۴، لکهنو، ۱۲۹۳ق.

[۹۷] حاکم لاهوری، عبدالحکیم، تذکر مردم‌دیده، ج۱، ص۱۷۴، به کوشش سیدعبدالله، لاهور، ۱۳۳۹ش.

[۹۸] بچکا، یرژی، بیدل و بیدل‌گرایان، ج۱، ص۸۲، شاعر آینه‌ها، ترجم، محمدرضا شفیقی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش.

[۹۹] پدرام، لطیف، تأملی کوتاه در زندگی شعر و اندیش بیدل، ج۱، ص۴۱، یگانه، تهران، ۱۳۸۱ش، س۶ و ۷، شم‌۲۵و۲۶.

فراوانی نسخه‌های آثار بیدل در این کشورها گواهی استقبال عموم مردم از سروده‌های وی است.

[۱۰۰] شفیعی‌کدکنی، محمدرضا، شاعر آینه ها: بررسی سبک هندی و شعر بیدل، ج۱، ص۸۱ ـ۱۱۱، تهران ۱۳۷۱ ش.

[۱۰۱] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۱۷۱ـ۱۷۴، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

[۱۰۲] حبیب، اسدالله، بیدل شناسی در شوروی، ج۱، ص۲۹۵ـ۳۰۷، در سی مقاله، کابل ۱۳۴۵ ش.

وفات بیدل

بیدل در اواخر عمر به هنگام قتل محمدفرخ سیر (۱۱۳۱ق) که از حکمرانان حامی او بود، شعری سرود و سپس از بیم آزار دشمنان حاکم مقتول به لاهور گریخت و نزدیک به دو سال در آن شهر زیست و پس از پایان حکومت شورشیان به دهلی بازگشت.

[۱۰۳] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۱۴، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۱۰۴] آزاد بلگرامی، میرغلامعلی، سرو آزاد، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۸ق.

[۱۰۵] هادی، نبی، عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۵۲-۵۵، ترجم توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۷۶ش.

سرانجام، بیدل در دهلی درگذشت و در خانه‌اش به خاک سپرده شد، اما اکنون آثاری از آرامگاه وی در آن‌جا نیست و این موضوع باعث شد تا تصور شود که بعداً جناز بیدل را به محل جغتاییهای قری «خواجه رواش» (در شمال کابل) انتقال داده‌اند.

[۱۰۶] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۲۱، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۱۰۷] خلیل، علی ابراهیم، صحف ابراهیم، ج۱، ص۲۶، به کوشش عابدرضا بیدار، پتنه، ۱۹۷۸م.

[۱۰۸] سلجوقی، صلاح‌الدین، نقدبیدل، ج۱، ص۸۷، کابل، ۱۳۴۳ش.

[۱۰۹] عالمشاهی، دراطراف آرامگاه مولانا بیدل، ج۱، ص۲۳، آریانا، کابل، ۱۳۵۵ش، س۱۴، شم‌۱۶۸.

[۱۱۰] شفیعی کدکنی، محمدرضا، شاعر آینه‌ها، ج۱، ص۲۱، تهران، ۱۳۶۶ش.

آرامگاه بیدل

بیدل تا پایان عمر در خانه‌ای که در دهلی داشت زندگی می‌کرد و چون در ۴ صفر ۱۱۳۳ دیده از جهان فرو بست، بنابر وصیتش در همین خانه به خاک سپرده شد.

[۱۱۱] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۱۶۹، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

آرامگاه بیدل مدت‌ها زیارتگاه دوستدارانش بود، اما در آشوبهای بعدی و بویژه در لشکرکشی‌های نادر شاه و افغان‌ها به شهر دهلی، مقبره او نیز از بین رفت و اکنون محل آن معلوم نیست. آرامگاهی که در افغانستان بدو منسوب است، بی شک جعلی و ساختگی است.

[۱۱۲] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۱۷۵، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

از بیدل فرزندی برجای نماند. وی در چهار عنصر می‌نویسد که در آغاز جوانی در طی مکاشفه‌ای عارفانه از این موضوع آگاه شده بوده است. در اواخر عمر صاحب فرزندی شد که بیش از چهار بهار زندگی نکرد و در سوگ او سروده ای جانگداز دارد.

[۱۱۳] بیدل دهلوی، عبدالقادربن عبدالخالق، کلیات بیدل، ج۱، ص۲۲۰ـ۲۲۱، چاپ اکبر بهداروند و پرویز عباسی داکانی، تهران ۱۳۷۶ ش.

[۱۱۴] خلیلی، خلیل‌الله، فیض قدس، ج۱، ص۹۵ـ ۹۶، (کابل) ۱۳۳۴ ش.

[۱۱۵] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۱۵۱، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

اوصاف بیدل

خوشگو

[۱۱۶] بندربن داس خوشگو، سفینه خوشگو، ج۱، ص۱۱۱، دفتر ۳: تذکره شعرای فارسی، چاپ سیدشاه محمد عطاءالرحمان عطا کاکوی، پتنه ۱۳۷۸/ ۱۹۵۹.

بیدل را فردی خوشرو، بلندبالا، و به لحاظ جسمی بسیار قدرتمند معرفی کرده است. نمونه خط او نیز در دست است و حکایت از پختگی و ورزیدگی بیدل در خطاطی دارد. شاهان و بزرگان برای او احترام بسیار قائل بوده اند.

[۱۱۷] خلیلی، خلیل‌الله، فیض قدس، ج۱، ص۷۸ـ۷۹، (کابل) ۱۳۳۴ ش.

او از سوی شرح حال نویسان همروزگارش ستایش شده است. از جمله، خوشگو

[۱۱۸] بندربن داس خوشگو، سفینه خوشگو، ج۱، ص۱۱۵، دفتر ۳: تذکره شعرای فارسی، چاپ سیدشاه محمد عطاءالرحمان عطا کاکوی، پتنه ۱۳۷۸/ ۱۹۵۹.

از علم و عرفان او تمجید کرده است. بیدل با بسیاری از شاعران و عالمان و عارفان عصر خویش مراوده مستمر داشت.

[۱۱۹] عبدالغنی، زندگی و آثار عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۶۲، ترجمه محمدمهدی آصف، کابل ۱۳۴۱ ش.

بیدل در الهیات، ریاضیات، طبیعیات، طب، نجوم، رمل، جفر، تاریخ و موسیقی دست داشت و از علوم ظاهر نیز بی‌بهره نبود

[۱۲۰] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۷۰، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۱۲۱] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۱۱۶، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۱۲۲] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

و بجز بنگالی که زبان مادری او بود، به زبان‌های فارسی، اردو و سنسکریت نیز تسلط داشته است.

[۱۲۳] بچکا، یرژی، بیدل و بیدل‌گرایان، ج۱، ص۸۱، شاعر آینه‌ها، ترجم، محمدرضا شفیقی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش.

اقبال لاهوری از شیفتگان و ستایندگان بیدل دهلوی است و گاه مصرع یا بیتی از بیدل را تضمین می‌کند. او، در مقایسه بیدل با غالب دهلوی، تأکید می‌کند که غالب تنها به صورت شعر بیدل توجه کرده و از فهم معانی شعری او عاجز است. به نظر اقبال، بیدل پس از شنکره چاریا، شارح شهیر اوپانیشادها، دومین متفکر بزرگ شبه قاره است.
اقبال به شاعران همروزگارش توصیه می‌کرد که برای تصحیح کلام به سروده‌های بیدل توجه کنند و وی را با هانری برگسون، فیلسوف معاصر فرانسوی، مقایسه کرده است. در ایران، پس از انقلاب اسلامی، نسلی از شاعران به بیدل روی کرده و از او اثر پذیرفته‌اند.

آراء و اندیشه‌ها

با این‌که پدر و عموی بیدل اهل سنت بوده‌اند، اما در آثار وی دلبستگی خاصی به مذهب پدران دیده نمی‌شود، و در منظومه‌های او از جانشینان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) سخنی به میان نمی‌آید. در یک اثر منثور او از «جانب ولایت مآب علی مرتضی» یاد می‌شود

[۱۲۴] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۳۳۹، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

و قصیده‌ای نیز «در منقبت اسدالله الغالب… کرم‌الله وجهه» دارد.

[۱۲۵] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۸۱، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۱۲۶] سلجوقی، صلاح‌الدین، نقدبیدل، ج۱، ص۵۲۱، کابل، ۱۳۴۳ش.

بیدل دارای اندیشه‌هایی بلند و ژرف و متعالی است. او از معدود شاعرانی است که اوج و اعتلایی شگرف را در بیان شاعرانه افکار فلسفی و تجربه‌های عرفانی به نمایش گذاشته است. او را شاعر فیلسوف نامیده‌اند

[۱۲۷] شفیعی‌کدکنی، محمدرضا، شاعر آینه ها: بررسی سبک هندی و شعر بیدل، ج۱، ص۸۴، تهران ۱۳۷۱ ش.

و این امر بیش و پیش از هر چیز معلول نگاه ویژه شاعر به هستی و حیات است. بیدل عارفی معتقد به وحدت وجود است و در بسیاری از سروده هایش آشکارا به محیی الدین ابن عربی، عارف بزرگ مسلمان، نزدیک می‌شود.
به نظر می‌رسد که بیدل شریعت را از دیدگاه عرفان خاص خویش می‌نگریست و با این‌که گفته‌اند او «تصوف و تعصب را جمع داشت»،

[۱۲۸] خلیل، علی ابراهیم، صحف ابراهیم، ج۱، ص۲۶، به کوشش عابدرضا بیدار، پتنه، ۱۹۷۸م.

اما در آثار او از این امر نشانی نیست.
در آثار منظوم و منثور بیدل نشانه‌هایی از عرفان ابن عربی و مولوی دیده می‌شود و این نکته‌ای است که معاصران او نیز بدان اشاره کرده‌اند.

[۱۲۹] خوشگو، بندر بن داس، سفینه، ج۱، ص۱۱۵، به کوشش محمدعطاء الرحمان، پتنه، ۱۹۵۹م.

[۱۳۰] آرزو، علی‌خان، مجمع‌النفایس، ج۱، ص۲۵، به کوشش عابدرضا بیدار، پتنه، ۱۹۹۲م.

در مثنوی محیط اعظم تأثیر کتاب فصوص الحکم ابن‌ عربی کاملاً آشکار است. ظاهراً عقاید ابن‌ عربی در میان صوفیان طریقت قادری هندوستان که پدر و عموی بیدل به آن منتسب بودند، رواج داشته،

[۱۳۱] جهانگیری، محسن، محیی‌الدین بن‌ عربی، ج۱، ص۴۴۶، تهران، ۱۳۶۷ش.

و بیدل از طریق مرشدان روحانی خویش از این عقاید متأثر بوده است. این مرشدان روحانی را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: گروهی از آن‌ها مانند شیخ‌کمال قادری، شاه قاسم هواللهی و شاه فاضل اندیشه‌های وحدت وجودی ابن‌ عربی را رواج می‌دادند و گروه دیگر مانند شاه‌کابلی، شاه ملوک و شاه یکه‌آزاد که بیش‌تر از عرفان هندی متأثر بودند، بیدل را به ریاضت، عزایم‌خوانی برای بهبود بیماران و حتی تسخیر جن دعوت می‌کردند.

[۱۳۲] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۱۶، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۱۳۳] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۳۷، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۱۳۴] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۱۶۹، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۱۳۵] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۲۹۱، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

[۱۳۶] هادی، نبی، عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۲۴، ترجم توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۷۶ش.

[۱۳۷] میرحسین شاه، بحثی در احوال و آثار بیدل، ج۱، ص۲۵، ادب کابل، ۱۳۵۰ش، س۱۹، شم‌ ۵و۶.

اندیشه‌های عرفانی

بیدل در اندیشه‌های عرفانی خود جهان را آینه‌ای می‌داند که جلوه‌های خداوند را در خود منعکس می‌کند (بیشترین بسامد استفاده از نماد آینه در اشعار او شاید از این رهگذر باشد) و تمام موجودات عالم مظهری از اوست، «کثرت تنزل مراتب وحدت است و وحدت معراج حقیقت کثرت».

[۱۳۸] بیدل، عبدالقادر، چهار عنصر رقعات قصاید نکات کلیات، ج۱، ص۷۵، به کوشش خلیل‌الله خلیلی، کابل، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.

در اینجاست که وحدت وجودِ برخاسته از اندیشه‌های ابن‌ عربی با اندیشه‌های وابسته به آیین‌های فلسفی هند در ذهن بیدل درهم می‌آمیزد. در نظرگاه او نه تنها جانوران و گیاهان، بلکه جمادات نیز از جوهر علوی بهره‌مندند، اما در این میان انسان عظمت و برجستگی خاصی دارد؛ زیرا او نه تنها خلیف خداوند در روی زمین است، بلکه عالم صغیر و بهترین مظهر خداوند به شمار می‌رود. چون با شناخت خود و فنای نفسانیات خویش می‌تواند به مرتب انسان کامل عروج کند. اندیشه‌های بیدل همانند افکار ابن‌ عربی آن‌گاه که به مرحل بیان می‌رسند، چنان با مجاز و استعاره می‌آمیزند که فهم آن‌ها دشوار می‌شود، هرچند بیان بیدل در مثنوی‌هایش روشن‌تر از غزلیت اوست

[۱۳۹] هادی، نبی، عبدالقادر بیدل، ج۱، ص۹۸، ترجم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.