پاورپوینت کامل موضوع شناسی غنا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل موضوع شناسی غنا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل موضوع شناسی غنا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل موضوع شناسی غنا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل موضوع شناسی غنا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
در این مقاله با نگاهی اجمالی به نظرات فقیهان درباره حکم غنا، موضوع غنا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است؛ زیرا پرداختن به حکم غنا نیازمند تبیین جامع موضوع آن است. از این رو نخست مفهوم غنا را از حیث لغت و اصطلاح، تبیین و سپس مهم ترین تعریفهای فقیهان در موضوع غنا را نقل میکنیم، و در نقد آن ثابت خواهیم کرد که آن تعریفها از جامعیت برخوردار نیستند. سپس تعریف منتخب از موضوع غنا را ارائه و نقش هریک از واژگان در موضوع را به اختصار تبیین خواهیم کرد.
فهرست مندرجات
۱ – واژگان کلیدی
۲ – نگاهی کلی به حکم غنا
۲.۱ – فقیهان شیعه
۲.۲ – فقیهان اهل سنت
۳ – ضرورت تبیین موضوع غنا
۴ – معنای لغوی غنا
۵ – معنای اصطلاحی غنا
۵.۱ – تعریف غنا به نیکو و نرم نمودن صدا
۵.۱.۱ – دلیل اول برای نقد تعریف
۵.۱.۲ – دلیل دوم برای نقد تعریف
۵.۱.۳ – دلیل سوم برای نقد تعریف
۵.۲ – غنا به معنای صدای مشتمل بر ترجیع
۵.۲.۱ – دلیل اول درست نبودن تعریف
۵.۲.۲ – دلیل دوم درست نبودن تعریف
۵.۲.۳ – دلیل سوم درست نبودن تعریف
۵.۲.۴ – دلیل چهارم درست نبودن تعریف
۵.۳ – غنای صدای طرب آور
۵.۳.۱ – معنای خِفّت در طرب
۵.۳.۲ – نسبت طرب و ترجیع
۵.۳.۳ – دلایل عدم صحت تعریف غنا به صدای طرب آور
۵.۴ – غنا به معنای صدای مشتمل بر ترجیع و طرب
۵.۴.۱ – اشکالات تعریف مشهور
۵.۵ – غنا چیزی است که عرف تشخیص دهد
۵.۶ – غنا صدای با ترجیع، طرب آور و متناسب با مجالس لهو
۵.۶.۱ – نقد اول تعریف
۵.۶.۲ – نقد دوم تعریف
۵.۷ – صدای متناسب و مقتضی طرب
۵.۷.۱ – اشکالات تعریف
۵.۸ – صدای با ترجیع متناسب با مجالس لهو
۶ – ناتمام بودن تعاریف غنا
۷ – تعریف منتخب عنا
۸ – تحلیل واژگان دخیل در تعریف
۸.۱ – صدای انسان
۸.۲ – صدای بامعنا
۸.۳ – آواز نیکوی دارای ترجیع
۸.۴ – صدای طرب آور
۹ – راههای معتبر تشخیص طرب
۹.۱ – طرب شأنی و اقتضایی فی الجمله
۹.۲ – طرب بالفعل
۹.۳ – طرب عرفی
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
واژگان کلیدی
غنا، صدا، صدای نیکو، صدای معنادار، طرب، ترجیع، خفّت، لهو، زور، لغو و تناسب.
نگاهی کلی به حکم غنا
فقیهان شیعه
درباره حرمت غنا، میان فقیهان شیعه فی الجمله اختلافی وجود ندارد، جز آنکه تعبیرات آنان در بیان حرمت متفاوت است. آنان بر حرمت غنا ادعای اجماع کردهاند:
شیخ طوسی (م ۴۶۰) و ابن ادریس (م ۵۹۸) ادعای اجماع را با تعبیر (عندنا) بیان کردهاند؛ برخی مانند نراقی بر حرمت غنا ادعای اجماع مسلمین کردهاند؛
[۱] مستند الشیعه، ج۲، ص۳۴۰.
صاحب جواهر ادعای اجماع محصل و منقول کرده است؛
[۲] جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۷.
میرزای قمی آن را ضروری دین شمرده است؛
[۳] میرزای قمی، رساله فی تحقیق الغنا، ص۷۰۸.
و شیخ بهایی آن را مورد اجماع امامیه دانسته است.
[۴] الاثنا عشریه، ص۱۳۲.
اکثریت قریب به اتفاق فقیهان شیعه معتقد به حرمت نفسی غنا هستند و تعداداندکی از آنان بر این باورند که حرمت غنا، به جهت اجتماع آن با سایر محرمات است. از این رو بسیاری از آنان به صورت صریح به حرمت غنا فتوا دادهاند:
ابوالصلاح حلبی (م ۴۴۷) مینویسد: (یحرم… والغناء کله)؛
[۵] الکافی فی الفقه، ص۲۸۱.
محقق حلی (م ۶۷۲) حرمت غنا را نفسی دانسته و میگوید: (ما هو محرّم فی نفسه… والغناء… )؛
[۶] شرایع الاسلام، ج۲، ص۲۶۴.
یحیی بن سعید حلی (م ۶۸۹) نیز آورده است: (ویحرم اللعب بالنرد و… والغناء… )؛
[۷] الجامع للشرایع، ص۳۹۷.
علامه حلی (م ۷۲۶) حرمت غنا را نفسی دانسته و چنین تعبیر کرده است: (ما نص الشارع علی تحریمه کعمل الصوره المجسمه والغناء)؛
[۸] تذکره الفقهاء، ج۱۲، ص۱۴۰.
شمس الدین محمد بن قطان، مانند محقق حلی حرمت غنا را نفسی دانسته و میگوید: (ما هو محرم فی نفسه کعمل الصور المجسمه والغناء… )؛
[۹] معالم الدین فی فقه آل یس، نسخه خطی، شماره ۳۹۹، کتابخانه آیت اللّه مرعشی، ورقههای الف – ب.
شهید اول (م ۷۸۶) نیز مینویسد: (ویحرم عمل الصور المجسمه والغناء).
[۱۰] اللمعه الدمشقیه، ص۹۲.
برخی از فقیهان، مانند شیخ صدوق، (م ۴۱۳) با استفاده از تحذیر و انذار موجود در آیات و روایات، فتوای حرمت را چنین بیان کردهاند: (وإیاک والغناء، فإن اللّه توعّد علیه النار).
[۱۱] مقنع، ابواب الحدود ص۴۵۵ – ۴۵۶.
این بیان شیخ صدوق به مجامع روایی نیز منتقل شده است.
[۱۲] مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۳۱۴.
[۱۳] السید بروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۶.
فقیهان اهل سنت
فقیهان اهل سنت در جواز و عدم جواز غنا اختلاف نظر دارند. امام مالک
[۱۴] المدونه الکبری، ج۴، ص۴۲۱.
و عظیم آبادی
[۱۵] عون المعبود، ج۱۳، ص۱۸۶.
تعبیر به کراهت غنا کردهاند؛ هرچند قرطبی
[۱۶] تفسیر قرطبی، ص۵۵، ج۱۴.
و آلوسی
[۱۷] تفسیر آلوسی، ج۲۱، ص۶۹.
با ذکر شواهدی گفتهاند مراد از کراهت در تعبیرات فقیهان، همان حرمت است، ولی شافعی در هنگام بیان نظر خود مبنی بر کراهت غنا،
[۱۸] کتاب الام شافعی، ج۶، ص۲۲۶.
و نیز محیی الدین نووی در بحث از کراهت غنا،
[۱۹] المجموع، ج۲۰، ص۲۲۹.
تصریح میکنند که مراد آنان از کراهت، حرمت نیست.
برخی از فقیهان اهل سنت، غنا را مباح میدانند؛ آنان بر این باورند که حرمت غنا، به جهت جمع شدن آن با محرمات خارجی دیگر است، چنان که در کتب فقهی آنان آمده است: (فالتغنّی من حیث کونه تردید الصوت بالالحان مباح لا شیء فیه ولکن قد یعرض له ما یجعله حراماً أو مکروهاً).
[۲۰] فقه المذاهب، ج۲، ص۴۲.
همچنین گفته شده است که غزالی معتقد به جواز غناست؛ زیرا به اعتقاد وی حرمت غنا از جهت محرمات خارجی است. وی از قول شافعی نقل کرده است که هیچ یک از علمای حجاز، سماع و غنا را مکروه نمیدانند.
[۲۱] فقه المذاهب، ج۲، ص۴۲.
برخی از فقیهان اهل سنت، مانند آبی ازهری و قادری حنفی، مثل بیشتر فقیهان شیعه معتقد به حرمت نفسی غنا هستند.
[۲۲] الثمر الدانی، ص۶۷۶.
[۲۳] تکلمه البحر الرائق، ص۱۴۸.
ضرورت تبیین موضوع غنا
پیش از بیان دلایل حرمت غنا، لازم است موضوع و مفهوم آن مورد بررسی قرار گیرد؛ زیرا شناخت موضوع غنا در تعیین نوع حکم، نقش اساسی دارد؛ چراکه احکام دایرمدار موضوعات، و موضوعات علت وجودی احکام به شمار میآیند (الأحکام تدور مدار الأسماء).
هرچند غنا از موضوعات مورد ابتلای همگان است و فقیهان به طور معمول درباره پاورپوینت کامل موضوع شناسی غنا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint بحث کردهاند، این موضوع همچنان در ابهام و محل نزاع و کشمکش جدی متفکران حوزه فقه است.
لازم به یادآوری است که بیشتر فقیهان، غنا را از موضوعات استنباطی میدانند که مانند استنباط حکم شرعی، تعیین آن وظیفه مجتهد است و کسانی که فقیه نیستند در این گونه موضوعات یا باید به احتیاط عمل کنند و یا آنکه از فقیهی جامع شرایط، تقلید نمایند؛ هرچند برخی از فقیهان، مانند محقق نراقی
[۲۴] مستند الشیعه، ج۱۸، ص۱۸۳.
و شهید ثانی
[۲۵] مسالک الافهام، ج۱۴، ص۱۸.
غنا را از موضوعات صرف دانستهاند.
بیشتر فقیهان برای دستیابی به موضوع غنا، تلاش خود را بر ارائه تعریفی جامع از غنا متمرکز کردهاند، و برخی که نتوانستهاند به تعریف جامعی دست یابند، غنا را به رسم تبیین کردهاند. اکنون لازم است به بررسی معنای لغوی و اصطلاحی غنا بپردازیم.
معنای لغوی غنا
کلمه (غناء) به فتح غین (غَناء) به معنای ضد فقر، کفایت و نفع است،
[۲۶] معجم مقائیس اللغه، ج۴، ص۳۹۷.
بنابراین وقتی گفته میشود: (هذا شیء لا غناء فیه)، یعنی آن شیء نافع نیست و به قدر کفایت نمیباشد؛
[۲۷] لسان العرب، ج۱۵، ص۱۳۶.
[۲۸] القاموس الفقهی، ص۲۷۹.
و به کسر غین (غِناء) از سماع،
[۲۹] تاج العروس، ج۲۰، ص۳۰.
به معنای صدا میباشد.
[۳۰] معجم مقائیس اللغه، ج۴، ص۳۹۸.
برخی گفتهاند: (غناء به معنای بلند کردن و در پی هم آمدن صداست.)
[۳۱] لسان العرب، ج۱۵، ص۱۳۶.
[۳۲] تاج العروس، ج۲۰، ص۳۰.
غنا براساس قیاس باید به ضم غین (غُناء) خوانده شود: (وقیاسه الضم، لأنه صوت وقال فی الکلیات الغناء بالضم والمدّ التغنّی و… )،
[۳۳] سعدی الخودی، اقرب الموارد، ص۸۹۰.
ولی مشهور قرائت آن به کسر غین است.
معنای اصطلاحی غنا
مهم در مباحث مربوط به غنا، موضوع شناسی آن است. از این رو باید بررسی شود که فقیهان چه چیزی را موضوع غنا میدانند. آنان برای تبیین مفهوم و موضوع غنا، تعریفهای گوناگونی بیان کردهاند:
تعریف غنا به نیکو و نرم نمودن صدا
برخی غنا را به نیکوکردن صدا و لطیف و نرم نمودن آن تعریف کردهاند. این تعریف را به شافعی نسبت دادهاند: (تحسین الصوت وترقیقه).
[۳۴] التحفه السنیه، ص۲۴.
[۳۵] مفتاح الکرامه، ج۱۲، ص۱۶۸.
[۳۶] جواهر الکلام، ج۲۲، ص۴۵.
صدای نیکو از کمالهای خدادادی به برخی انسانهاست؛ برخی به صورت اجمال، و برخی در حد بالایی از آن برخوردارند. برخی نیز هرچند از نعمت خدادادی صدای نیکو محروماند، از طریق تناسب صدای خود با قواعد موسیقی، نیکویی را به صورت اجمال کسب مینمایند.
به نظر میآید صدای نیکو برای تحقق موضوع غنا شرطی لازم است؛ زیرا با صدای گریه هیچگاه موضوع غنا محقق نمیشود، اما شرط کافی برای تحقق موضوع غنا نیست؛ زیرا:
دلیل اول برای نقد تعریف
از روایات استفاده میشود که صدای نیکو و توان بر خوانندگی، به تنهایی موضوع غنا نیست، مگر آنکه به حد ترجیع طرب آور برسد. امام سجاد (علیهالسلام) در پاسخ کسی که از خرید کنیز دارای صدا سؤال میکند، میفرماید: (ما علیک لو اشترتها فذکرتک الجنه؛
[۳۷] من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۶۰.
خرید آن اشکال ندارد اگر تو را به یاد بهشت بیاندازد).
در این روایت خریدِ کنیزِ دارایِ صدای نیکو، مورد سؤال است. از پاسخ امام (علیهالسلام) استفاده میشود که خرید آن، در صورتی که با خواندن، شنونده را به یاد بهشت بیاندازد، اشکالی ندارد. اگر سؤال شود که در روایت یادشده سؤال از کنیز دارای صداست، نه کنیز دارای صدای نیکو؛ جواب این است که از پرسش و پاسخ در روایت استفاده میشود که مراد صرف صدا نیست، بلکه مراد صدای نیکویی است که انسان به آن متمایل میشود، و این یک برداشت عرفی است؛ زیرا اگر به کسی گفته شود، بخوان و وی بگوید صدا ندارم، متفاهم عرفی این بیان، آن است که صدای نیکو ندارد.
همچنین نغمات داودی و مناجات حضرت سجاد (علیهالسلام) ضرب المثل است. در روایت آمده است که مناجات امام سجاد (علیهالسلام) به گونهای نیکو و دلربا بود، که رهگذران از شنیدن آن از حال میرفتند؛ (ان ّ علی ابن الحسین علیه السلام کان یقرأ القرآن فربّما مر به المارّ فصعق من حسن صوته و… )
[۳۸] کافی، ج۲، ص۶۱۵.
[۳۹] وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۱۱.
از این روایت معلوم میشود که مناجات آن حضرت با صوت نیکو و جذّاب بوده است.
افزون بر آنکه زیبایی صدا نعمتی خدادادی است. حسن صدا در روایات، با تعبیراتی مانند: (اجمل الجمال)، (حلیه القرآن) و به عنوان صفات پیامبران و امامان (علیهمالسلام) آمده است.
[۴۰] کافی، ج۲، باب ترتیل القرآن بالصوت الحسن، ص۶۱۴ – ۶۱۶.
بدیهی است چیزی که به عنوان صفت پیامبر و یا امام باشد فی نفسه اشکالی ندارد.
همچنین موارد قابل توجهی از قرائت اشعار به صورت جمعی در حضور پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلم) گزارش شده است.
[۴۱] مستدرک سفینه البحار، ج۵، ص۴۴۶.
[۴۲] السیره النبویه، ج۳، ص۲۶۹ – ۲۷۰.
[۴۳] شیخ طوسی، مبسوط، ج۸، ص۲۲۶.
بنابراین صدای نیکو به تنهایی نمیتواند در تحقق موضوع غنا کافی باشد؛
دلیل دوم برای نقد تعریف
بر فرض اینکه انسان شک کند که صدای نیکو بدون ترجیع طرب آور، غناست یا نه، اصل اباحه مقتضی جواز خوانندگی با صدای نیکو و جواز استماع آن است.
بر این اساس آنچه در حاشیه کتاب مجمع الفائده و البرهان آمده است، مبنی بر اینکه کشیدن صدا به تنهایی موضوع غناست، دارای اشکال است:
والظاهر أنه (الغناء) یطلق علی مد الصوت من غیر طرب فیکون حراماً إذ یصح تقسیمه الی المطرب وعدمه، بل ولا یبعد إطلاقه علی غیر المرجّع والمکرّر فی الحلق فینبغی الاجتناب.
[۴۴] مجمع الفائده، ج۸، ص۵۷.
هرچند محشین (حضرات آیات علی پناه اشتهاردی، مجتبی عراقی و حسین یزدی اصفهانی، کتاب مجمع الفائده و البرهان مقدس اردبیلی را تصحیح نموده و بر آن تعلیقه زدهاند.)
[۴۵] مجمع الفائده و البرهان، ج۱، ص۱.
از این نظر برمی گردند و داخل بودن صدای نیکو یا داخل نبودن آن در موضوع غنا را به عرف احاله میدهند، ولی باید توجه داشت که ارجاع به عرف نیز خالی از اشکال نیست؛ زیرا در مورد صدای نیکو شارع اظهارنظر کرده و آن را از موضوع غنا خارج دانسته است. بدیهی است در هر موضوعی که شارع ابراز نظر کرده باشد، نظر عرف اعتباری ندارد.
اگر گفته شود، چون شارع در موضوع غنا حدود معیّنی را بیان نکرده است، ملاک تشخیص موضوع، فهم عرف است؛ پاسخ این است که اگرچه حدود موضوع غنا از نصوص به دست نمیآید، اما خروج صدای نیکو از موضوع غنا، قدر متیقن و امر مسلمی است که روایات زیادی بر آن دلالت دارد.
براساس آنچه گذشت (که هر صدای نیکویی غنا نیست)، نمیتوان معادل فارسی غنا را آواز خوش، سرود، دوبیتی
[۴۶] مستند الشیعه، ج۱۸، ص۱۸۳.
یا خوانندگی دانست؛
[۴۷] مستند الشیعه، ج۱۴، ص۱۲۶.
زیرا معنای دوبیتی و سرود در عصر حاضر بر اموری که غنا نیستند نیز صدق میکند، و اگر در برخی موارد سرود و یا دوبیتی مصداق معنای غنا قرار میگیرد، دلیل نمیشود که غنا مرادف دوبیتی، سرود یا خوانندگی دانسته شود؛
دلیل سوم برای نقد تعریف
از تعبیرات برخی فقیهان و محدثان استفاده میشود که آنان بین صدای نیکو و صدای نیکویی که به حد ترجیع طرب آور برسد، تفکیک قائل شدهاند.
برای نمونه محقق کرکی در جامع المقاصد، پس از تعریف غنا میگوید هر نوع کشیدن صدایی حرام نیست، هرچند قلبها را به خود جذب کند: (ولیس مطلق مد الصوت محرماً وإن مالت القلوب إلیه ما لم ینته إلی حیث یکون مطرباً بسبب اشتماله علی الترجیع المقتضی لذلک).
[۴۸] جامع المقاصد، ج۴، ص۲۳.
تعبیر یادشده به روشنی بر این مطلب دلالت میکند که کشیدن صدا به گونهای که نیکویی آن سبب جذب قلبها گردد، مشکلی ندارد، مگر آنکه آن صدا به سبب اشتمال بر ترجیع، به حد اطراب برسد. بنابراین در این عبارت بین صدای نیکو و صدای با ترجیع از یک سو، و صدای با ترجیع و صدای با ترجیع مقتضی طرب از سوی دیگر، تفکیک شده است.
همچنین شیخ حر عاملی میگوید بر هیچ منصفی پوشیده نیست که نیکویی صدا، مستلزم غنا نیست، از این رو باید صدای نیکو را جایز دانست مگر آنکه به حد غنا برسد: (ما یخفی علی منصف أن تحسین الصوت لا یستلزم کونه غناءً فلابدّ من تقییده بما لا یصل إلی حد الغناء).
[۴۹] وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۱۲.
غنا به معنای صدای مشتمل بر ترجیع
صاحب جواهر از برخی فقیهان نقل میکند که آنان به آوردن واژه ترجیع در تعریف غنا اکتفا کرده و گفتهاند غنا، ترجیع صدا و کشیدن آن است.
[۵۰] ترجیع الصوت ومده جواهر الکلام، ج۲۲، ص۴۶.
وحید بهبهانی نیز نقل کرده است که برخی گفتهاند غنا صدای مشتمل بر ترجیع است؛ (الصوت المشتمل علی الترجیع)
[۵۱] حاشیه مجمع الفائده، ص۲۷.
برای تأیید تعریف یادشده، به برخی از روایات فریقین که به طور مشترک ترجیع را تحریم کردهاند، میتوان تمسک کرد؛ چنانچه حذیفه بن یمانی از قول رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلم)،
[۵۲] الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۹۹.
[۵۳] کنز العمال، ج۱، ص۶۰۶.
[۵۴] مجمع الزوائد، ج۷، ص۱۶۹.
و عبداللّه به سنان از قول امام صادق (علیهالسلام) و آن حضرت از رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلم)
[۵۵] وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۱۰.
[۵۶] کافی، ج۲، ص۶۱۴.
نقل کردهاند که آن حضرت ضمن نهی از آوازهای اهل فسق و گناهان کبیره، از قرائت قرآن با ترجیع غنا نهی کرده است: (سَیجییء من بعدی أقوام یرجّعون القرآن ترجیع الغناء).
راوندی حدیث یادشده را از قول امام مجتبی (علیهالسلام) نقل کرده است
[۵۷] قطب الدین راوندی، الدعوات، ص۲۳ – ۲۴.
و شیخ بهایی در کشکول خود آن را به صورت مرسل آورده است.
[۵۸] شیخ بهایی، کشکول، ج۲، ص۵.
ترجیع چیست؟
ترجیع در لغت به معنای رفت وآمد (زیر و بم دادنِ) صدا در گلو آمده است، اعم از آنکه در قرائت، غنا یا نواختن نی باشد؛ (تردید الصوت فی الحلق فی قرائه أو غناء أو زمر و… ).
[۵۹] لسان العرب، ج۸، ص۱۱۵.
[۶۰] تاج العروس، ج۱۱، ص۱۵۵.
برخی ترجیع را به نیکونمودن صدا در قرائت نیز معنا کردهاند؛ (الترجیع بمعنی تحسین الصوت فی القرائه… ).
[۶۱] مجمع البحرین، ج۳، ص۱۵۰.
و برخی دیگر گفتهاند ترجیع به معنای نزدیک بودن ضربهای حرکات صدا در حلقوم و یا بیخ بینی است.
[۶۲] تاج العروس، ج۱۱، ص۱۵۶.
باب تفعیل و باب تفعّل آن (ترجیع و ترجّع) به معنای تردید و زیر و بم دادن صدا در گلو یا بُنِ بینی است.
[۶۳] لسان العرب، ج۸، ص۱۱۴.
در حقیقت ترجیع با ضربها و برگرداندنهای مکرر صدا ایجاد میشود.
ترجیع در اصطلاح خوانندگان به معنای (تحریر) است؛ تحریر افزون بر معنای آزاد کردن و خوب نوشتن، به معنای کشش دادن صدا هنگام آوازخوانی آمده است.
تصویر ترجیع به معنای یادشده، بدین گونه است که خواننده به هنگام خوانندگی مانند کبوتر قمری، کبک و بلبل صدای خود را فقره فقره و پی درپی ابراز میکند و چنین میگوید: (آآآآآ… ).
[۶۴] مجمع البحرین، ج۳، ص۱۵۰.
[۶۵] الموسوعه الذهبیه، ج۱، ص۲۶۱.
خوانندگی به گونه مذکور، همان زیر و بم دادن صدا به وسیله گلو یا بُنِ بینی است. از این رو میتوان گفت که معنای لغوی ترجیع با معنای اصطلاحی آن تفاوتی ندارد.
حق این است که تعریف غنا به صدای دارای ترجیع درست نیست؛ زیرا:
دلیل اول درست نبودن تعریف
از نظر عرف صدای دارای ترجیع، به تنهایی غنا شمرده نمیشود و به تعبیر صاحب جواهر
[۶۶] جواهر الکلام، ج۲۲، ص۴۶.
بیشتر صداها در قرائت قرآن، دعا، خطبه، شعر، در تمام شهرها و عصرها، از عالمان و غیر آنها، خالی از تحسین، مدّ و ترجیع نیست، و عرف آنها را غنا به شمار نمیآورد؛
دلیل دوم درست نبودن تعریف
بیشتر فقیهان، افزون بر ترجیع، واژه اطراب را در تحقق معنای غنا سهیم میدانند
[۶۷] شیخ علی عاملی، تنبیه الغافلین و تذکیر العاقلین، ص۳.
و این بیانگر آن است که اگر ترجیع طرب آور باشد، حرام است و در غیر این صورت حرام نخواهد بود؛
دلیل سوم درست نبودن تعریف
روایتی که بر حرمت ترجیع آورده شد، اثبات نمیکند که ترجیع به صورت مطلق حرام است، بلکه آن روایت، ترجیعی را حرام کرده است که به حد غنا برسد (یرجعون القرآن ترجیع الغناء… ). این روایت بیانگر صحت برداشت یادشده از مفهوم ترجیع و ذومراتب بودن آن است؛ زیرا در روایت آمده است که قرآن را به گونه ترجیع غنایی قرائت میکنند. این تعبیر بیانگر آن است که ترجیع غیرغنایی نیز وجود دارد که مورد نهی نیست؛
دلیل چهارم درست نبودن تعریف
روایاتی داریم که در آنها قرائت قرآن با صدای دارای ترجیع تجویز، بلکه امر شده است. حال اگر صدای دارای ترجیع به طور مطلق غنا باشد، قرائت قرآن با صدای دارای ترجیع نیز حکم غنا را پیدا کرده و حرام خواهد بود. در روایتی صحیح، ابابصیر میگوید امام باقر (علیهالسلام) فرمود: (ورجّع بالقرآن صوتک فإن ّ اللّه یحب ّ الصوت الحسن یرجّع به ترجیعاً).
[۶۸] کافی، ج۲، ص۶۱۶.
همچنین در برخی از روایات، امر شده است که قرآن با قرائت حزین یا با صدای حزین خوانده شود و در بعضی از روایات امر به نیکوکردن صدا در قرائت قرآن آمده است. بدون شک ترجیع در قرائت، یکی از افراد قرائت حزین و نیکویی صداست. براساس این گونه روایات، تعریف غنا به ترجیع و کشیدن صدا تمام نخواهد بود.
از این رو (که صرف صدای با ترجیع، مساوی با غنا نیست) شیخ انصاری نظر کسانی را که در غنا صرف ترجیع را کافی دانستهاند، توجیه کرده و چنین میگوید: (ومن اکتفی بذکر الترجیع کالقواعد، اراد به المقتضی للاطراب)؛ (کسانی که ترجیع را به تنهایی در تعریف غنا ذکر کردهاند، مرادشان این نیست که طرب را به هیچ وجه در تعریف غنا لازم نمیدانند، بلکه مراد آنان این است که غنا آن ترجیعی است که مقتضی طرب باشد)؛
[۶۹] شیخ انصاری، المکاسب، ج۱، ص۲۹۲.
شیخ انصاری بر این اساس که ترجیع دارای مراتب است و ترجیع صدا، غیر از غنای محرّم است، معتقد است که بین روایاتی که ترجیع را در قرائت قرآن نهی کردهاند،(یرجعون القرآن ترجیع الغناء)
[۷۰] کافی، ج۲، ص۶۱۴.
[۷۱] وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۱۰.
و روایاتی که ترجیع را در قرائت قرآن تجویز کردهاند،(ورجع بالقرآن صوتک فان اللّه یحب الصوت الحسن)
[۷۲] کافی، ج۲، ص۶۱۶.
[۷۳] وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۱۱ – ۲۱۲.
منافاتی وجود ندارد؛ زیرا ترجیع انواعی دارد و مقصود روایاتی که از ترجیع نهی کردهاند، ترجیعی است که به حد غنا برسد.
[۷۴] مکاسب، ج۱، ص۳۱۰.
پس اگر ترجیع به حدی نرسد که سبب غنا شود، یعنی سبب تحقق خفت در انسان نگردد، آن ترجیع حرمتی ندارد. بدیهی است مقصود شیخ از (انواع)، همان مراتب است.
اگر بر فرض، روایاتِ منع ترجیع تمام باشد، در این صورت ادله حرمت ترجیع، و ادله جواز ترجیع با یکدیگر تعارض میکنند و پس از تساقط ادله، باید به اصل رجوع کرد، و اصل مقتضی جواز و حلیت صدای دارای ترجیع است. محقق نراقی میگوید:
عدم ثبوت کون الغناء هو الترجیع، بل یقال: هو الصوت المشتمل علی الترجیع کما فی کلام جماعه من أهل اللغه مع أن ّ الوارد فی بعض الأخبار المذکوره الأمر بالقرائه بالحزن أو بصوت حزین وفی بعضها تحسین الصوت ولا شک أن ّ الترجیع أحد أفراد القرائه بالحزن والتحسین أیضاً فیحصل التعارض علی التقدیرین ویرجع إلی الأصل المقتضی للجواز.
[۷۵] مستند الشیعه، ج۱۴، ص۱۴۸.
غنای صدای طرب آور
برخی غنا را به صدای طرب آور تعریف کردهاند: (أنه الصوت المطرب).
[۷۶] مفتاح الکرامه، ج۱۲، ص۱۶۹.
[۷۷] جواهر الکلام، ج۲۲، ص۴۶.
در این جا لازم است تأمّل بیشتری در معنای طرب صورت پذیرد؛ زیرا واژه یادشده نقش کلیدی در تحقق موضوع غنا دارد.
مراد از واژه طرب چیست؟
اهل لغت در تعریف طرب، عبارتهای گوناگون و گاه متغایر به کار بردهاند:
۱. أن ّ الطّرب خفه تصیب الرجل من شدّه سرور أو غیره؛
[۷۸] معجم مقائیس اللغه، ج۳، ص۴۵۴.
(طرب، سبکی و خفتی است که از شدت شادی و غیر آن به انسان دست میدهد).
۲. الطرب… حلول الفرح وذهاب الحزن؛
[۷۹] لسان العرب، ج۱، ص۵۵۷.
(طرب، واردشدن شادمانی و رفتناندوه از انسان است).
۳. هو خفه تلحقک سواء تسرّک أو تحزنک فهی تعتری عند شده الفرح أو الحزن أو الغم؛
[۸۰] تاج العروس، ج۲، ص۱۸۱.
(طرب سبکی و خفتی است که بر انسان وارد میشود، اعم از آنکه او را شادمان یا محزون نماید، بنابراین سبکی به هنگام شدت شادمانی و یا شدت حزن واندوه، عارض میشود).
۴. طَرَبَ (طَرباً) طَرِب من باب تَعِبَ وهی خفّه تصیبه شدّه حزن أو سرور والعامه تخصّه بالسرور؛
[۸۱] القاموس الفقهی، ص۲۷۹.
(طرب از باب تَعِبَ به معنای سبکی و خفتی است که به انسان از شدتاندوه یا سرور، اصابت میکند، هرچند عموم مردم بر این باورند که طرب تنها از طریق شادمانی حاصل میشود).
۵. والطرب هو الخفه التی تعتری الإنسان فتکاد أن تذهب بالعقل وتفعل فعل المسکر لمتعارف الناس؛
[۸۲] امام خمینی، المکاسب المحرمه، ج۱، ص۱۹۸، محمدرضا آل الشیخ.
(مراد از طرب خفتی است که بر نفس عارض میشود و به وسیله آن عقل زایل شده و انسان از نظر عرف مردم، کارهای شخص مست را انجام میدهد).
از مجموع آنچه در معنای طرب آمده است میتوان چنین نتیجه گرفت که هرچند برخی از اهل لغت طرب را به معنای حلول شادی و رفتن غم واندوه گرفتهاند، بیشتر آنان طرب را به معنای عارض شدن خفّت و سبک سری بر نفس انسان دانستهاند، اعم از آنکه منشأ آن شدت شادی و یا شدتاندوه باشد.
معنای خِفّت در طرب
این مطلب نیز باید روشن شود که مراد از خفت در تعریف طرب چیست؟
خفّت یا مادی و یا معنوی است؛ خفت مادی آن است که با وزناندازه گیری میشود، و خفت معنوی در مواردی مانند جهل، (برای جهل دو معنا آمده است یکی جهل در برابر علم و دیگری جهل به معنای خفّت و خلاف طمأنینه)
[۸۳] معجم مقائیس اللغه، ج۱، ص۴۸۹.
سفاهت و حمق (سفاهت به معنای خفت است و طیش نیز در مورد کسی به کار میرود که در رأی مضطرب است و استقامتی ندارد.)
[۸۴] النهایه فی غریب الحدیث، ج۲، ص۳۷۶.
و… به کار میرود.
در معنای خفّت چنین آمده است: (الخفه… الخفیف فی الجسم والخفاف فی التوقد والذکاء).
[۸۵] لسان العرب، ج۹، ص۷۹ – ۸۰.
خفت در جسم همان سبکی در وزن است، و خفّت در نفس به معنای توقّد و زود برافروخته شدن، (در توقّد معنای مطاوعه نهفته است که ریشه آن (وقد / یقد) است. اهل لغت گفتهاند: (وَقْد) اسم و به معنای زبانه آتشی است که دیده میشود.)
[۸۶] العین، ج۵، ص۱۹۸.
قلّت فهم و زوال بردباری است. از این رو اگر گفته میشود طرب او را سبک کرد، یعنی طرب او را به کمی فهم و زوال بردباری کشانید؛ (استخفه الطرب واخفّه إذا حمله علی الخفه وأزال حلمه).
[۸۷] لسان العرب، ج۹، ص۷۹ – ۸۰.
گویا در هنگام سبکی و خفّتی که از طرب به انسان میرسد، اختیار و بردباری از وی سلب و میزان فهم و درک وی سست میشود و پایین میآید. از این رو زود ناراحت و برافروخته میشود.
نتیجه آنکه خفت مورد نظر در طرب، همان خفت معنوی است که بر نفس انسان عارض میشود و به معنای سبکی در رأی و رفتار احمقانه و سفیهانه است. هنگامی که انسان تحت تأثیر غنا قرار میگیرد، حالتی در نفس وی پدید میآید که اعمال و رفتاری سفیهانه و خلاف شأن نوع انسانها انجام میدهد، به صورتی که در حالت عادی از آن رفتار و حرکات پرهیز میکند. چنان که انسان در هنگام مرگ پدر، مادر و برادرش، حرکاتی انجام میدهد که در شرایط عادی آن را خلاف شأن خود دانسته و از آن دوری میکند.
همچنین کسی که تحت تأثیر غنا و صدای طرب آور قرار میگیرد، از عالم واقعی و درک واقعیات باز میماند و به عالم خیال و وهم کشیده میشود. به تعبیر دیگر حالات نفسانی طرب، انسان را از حقایق زندگی دور میکند و به بیهودگی و پوچی سوق میدهد.
نسبت طرب و ترجیع
با توجه به آنچه گذشت آشکار میشود که طرب، معنای مطابقی و یا تضمنی صوت حسن و دارای ترجیع نیست، بلکه ممکن است صوت حسن و دارای ترجیع، سبب اطراب شود و ممکن است سبب تحقق طرب نگردد.
به عبارت دیگر تحسین و ترجیع، صفتی است که قائم به صداست، ولی طرب و اطراب قائم به صدا نیست، و همان گونه که بیان شد، طرب، سبک سری و خفتی است که بر نفس انسان عارض میشود، و علت تحقق آن، برخی از مراتب بالای صدای نیکو و دارای ترجیع است.
از این رو برخی گفتهاند قدر متیقن از غنا که مورد اتفاق همه فقیهان و اهل لغت است، صدایی است که مشتمل بر ترجیع مطرب باشد؛ (الصوت المشتمل علی الترجیع المطرب)
[۸۸] مستند الشیعه، ج۱۴، ص۱۲۴.
بدیهی است که طرب آوری ویژگی همه مراتب صدای دارای ترجیع نیست.
بر این اساس بین واژه ترجیع و اطراب، عموم و خصوص من وجه است؛ گاهی ترجیع است و اطراب نیست، مانند آن جا که انسان با صدای نیکو و دارای ترجیع قرائت قرآن داشته باشد، و گاهی اطراب هست و ترجیع نیست، مانند آن جا که از طریق صدای غیرانسان، مانند بلبل یا قناری، حالت طرب برای شخصی ایجاد شود، و گاهی هردو با یکدیگر اجتماع میکنند و صدای با ترجیع، سبب حالت نفسانی طرب میگردد و موضوع حکم غنا را محقق میسازند. بنابراین موضوع غنا در جایی است که صدای انسان دارای ترجیع باشد و در نفس وی خفت و سبک سری را ایجاد کند.
دلایل عدم صحت تعریف غنا به صدای طرب آور
تعریف غنا به صدای طرب آور نیز صحیح نیست؛ زیرا:
۱. صدای دارای اطراب چنانکه با صدای انسان محقق میشود، با صدای غیرانسان نیز ایجاد میشود، حال آنکه غنای اصطلاحی تنها با صدای انسان تحقق مییابد نه هر صدایی و در بیشتر تعاریف فقیهان به آن اشاره شده است؛)
[۸۹] جواهر الکلام، ج۲۲، ص۴۵.
[۹۰] امام خمینی، مکاسب محرمه، ج۱، ص۱۹۸.
۲. چنانچه گذشت در تحقق مفهوم غنا، افزون بر مفهوم عارضی طرب و خفت، ویژگی ترجیع در خوانندگی نیز نقش دارد؛ زیرا ممکن است صدای انسان بدون ترجیع سبب تحقق طرب و خفت شود، مانند صرف صحبت کردن برخی از زنان که ممکن است طرب انگیز باشد. در این صورت طرب تحقق پیدا کرده است و سبب تحقق آن، صدای انسان بوده است، ولی هیچگاه مفهوم غنا در خارج محقق نشده است؛ زیرا آواز خوش و دارای ترجیع، طرب را محقق نساخته است. بلکه صدای بدون ترجیع سبب ایجاد طرب شده است.
شاید آیه (یَا نِسَاءَ…فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطمَعَ الَّذی فی قَلبِهِ مَرَضُ وَقُلنَ قَولاً مَعروفاً… )،
[۹۱] احزاب/سوره۳۳، آیه۳۲.
اشاره به همین معنا باشد. خداوند در این آیه خطاب به همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلم) میفرماید: (به هنگام سخن گفتن با اجنبی) با ناز و نرمی سخن مگویید؛ چراکه در انسان بیماردل طمع ایجاد میکند). این آیه بیانگر آن است که سخن گفتن زنان با ناز و نرمی، مردان را به شبهه فراخوانده و شهوت آنان را تحریک میکند و انسان مریض القلب را به فحشا متمایل میسازد.
[۹۲] التبیان، ج۸، ص۳۳۸.
[۹۳] جصاص، احکام القرآن، ج۳، ص۵۶۸.
بنابراین طرب و خفت از طریق صدای بدون ترجیع و غیرغنایی نیز حاصل میشود. از این رو تعریف غنا به صدای طرب آور صحیح نیست.
راهنمای خرید:
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 