پاورپوینت کامل منشأ تزکیه (قرآن) ۵۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل منشأ تزکیه (قرآن) ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل منشأ تزکیه (قرآن) ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل منشأ تزکیه (قرآن) ۵۲ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل منشأ تزکیه (قرآن) ۵۲ اسلاید در PowerPoint
بدون شک فضل و رحمت الهی است که موجب نجات انسانها از آلودگیها و انحرافات و گناهان میشود، چرا که از یک سو موهبت عقل را داده، و از سوی دیگر موهبت وجود پیامبر و احکامی که از طریق وحی نازل میگردد، ولی از این مواهب گذشته توفیقات خاص او و امدادهای غیبیش که شامل حال انسانهای آماده و مستعد و مستحق میگردد مهمترین عامل پاکی و تزکیه است.
فهرست مندرجات
۱ – مشیت الهی
۲ – اقسام تزکیه نفس
۳ – مصداق خودستایان در آیه
۴ – مذمت یهود
۵ – اختصاص ستودن به خداوند
۶ – ریشه خودستایی
۷ – صاحب واقعی فضیلت
۸ – اختصاص تزکیه به خداوند
۹ – معنای فتیل
۱۰ – فضیلت قابل ستایش
۱۱ – اعتماد به نفس مردود
۱۲ – خطوات شیطان
۱۳ – وسیله نجات انسانها
۱۴ – پانویس
۱۵ – منبع
مشیت الهی
مشیت الهی، منشا تزکیه و پیراستگی انسان است: «الم تر الی الذین یزکون انفسهم بل الله یزکی من یشاء ولا یظلمون فتیلا» آیا ندیدی کسانی را که خودستایی میکنند؟! (این خودستاییها، بی ارزش است؛) ولی خدا هر کس را بخواهد ستایش میکند؛ و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.
[۱] نساء/سوره۴، آیه۴۹.
اقسام تزکیه نفس
تزکیه انسان ، نفس خود را دو قسم است، یکی به عمل است، که بسیار پسندیده و مورد تأکید است، و یکی دیگر تزکیه زبان است، نظیر این که دو شاهد عادل، شخصی را که عدالتش برای حاکم شرع ثابت نشده تعدیل کنند، و او را به عدالت بستایند، و این قسم از تزکیه درباره خویشتن و این که کسی خود را بستاید مذموم است، و خدای تعالی از آن نهی کرده میفرماید: «لا تزکوا انفسکم»، و نهی خدای تعالی از این قسم تزکیه، خود نوعی تأدیب بندگان است، چون مدح کردن انسان از خود، هم از نظر عقل و هم از نظر شرع قبیح است، و به همین جهت وقتی از حکیمی پرسیدند آن چه عملی است که با این که حق است زشت است؟ گفت : این که کسی خود را به کمالی که دارد ستایش کند، این گفتار راغب بود. (لیکن همین عمل در بعضی از موارد نظیر مورد دفاع و موردی که لازم است نعمت الهی اظهار شود زشت نیست)
مصداق خودستایان در آیه
و چون آیه شریفه در ضمن آیات مربوط به کفار واقع شده، که متعرض حال اهل کتاب است، این ظهور را دارد که گویا این خودستایان همان اهل کتاب و یا بعضی از آنان بودهاند، و اگر آنان را به صفت (اهل کتاب) توصیف نکرد، و نفرمود: (اهل کتاب خودستا هستند)، برای این بود که معنای کلمه اهل کتاب دانایان به خدا و آیات خدا است، و معلوم است کسی که به چنین مقامی رسیده باشد آلوده به امثال این رذایل نمیشود، اگر دیدیم که علمای یهود و نصارا چنین شدند در حقیقت به خدا و به کتاب خدا و به علم خود، پشت کردند. مؤید این مطلب آیه زیر است که از قول یهود نقل میکند که گفتهاند: «نحن ابناء الله و احباوه» (ما فرزندان خدا و دوستان(خاص) او هستیم)
[۲] مائده/سوره۶، آیه۱۸.
و یا گفتند: «لن تمسنا النار الا ایاما معدوده» (و گفتند هرگز آتش دوزخ جز چند روزی به ما نخواهد رسید)
[۳] بقره/سوره۲، آیه۸۰.
، و یا برای خود ولایت اثبات کردند، و قرآن به این مناسبت فرمود: «قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انکم اولیاء لله من دون الناس» (بگوای یهودیان! اگر گمان میکنید که شما دوستان خدا غیر از مردم هستید) .
[۴] جمعه/سوره۶۲، آیه۶.
مذمت یهود
پس به شهادت آن سیاق و این آیات میتوان گفت آیه شریفه به طور کنایه یهود را مذمت میکند، و در حقیقت این آیه استشهادی است برای مطالبی که در آیات سابق درباره یهود بود، و از استکبار یهود از خضوع در برابر حق و زیر بار حق نرفتنشان، و به آیات خدای سبحان ایمان نیاوردنشان، و استقرار لعنت الهی در آنان، سخن میگفت، پس آیه مورد بحث میخواهد بفرماید: همه آن بدیهایی که از یهودیان بر شمردیم، از لوازم خودپسندی و خودستایی ایشان است.
اختصاص ستودن به خداوند
کلمه (بل) اعراض از مطلب قبل را میفهماند، و در این جمله اعراض از تزکیه نفس و خودستایی یهود را میرساند، و میخواهد خودستائیشان را رد کند، و بفرماید ستودن از شؤون ربوبیت و یا بگو تربیت مربی عالم است، و مختص به خدای تعالی است، و اما آدمی زاده هر چند که ممکن است واقعا متصف به کمالی باشد، و فضایلی را دارا بشود، و انواعی از شرافت و پیشرفتهای معنوی را کسب بکند، اما به محضی که روی آن فضایل و شرافتها تکیه کند، نوعی استقلال و بی نیازی از خدا را برای خود اثبات کرده، و این خود در معنای ادعای الوهیت و شرکت با رب العالمین است، و انسان سراپا حاجت که نه نفع و ضرری برای خود مالک است و نه مرگ و حیاتی، کجا؟ و استقلال و بی نیازی از خدا، کجا؟ با این که انسان خودش و آنچه به او مربوط است چه آنها که در جان او و روح او است، و چه آن چیرهایی که از خارج به او رسیده، و او خود را مالک آنها پنداشته، و چه آن اسبابی که آن خیرها را به وی رسانده، همه و همه مملوک خدای سبحانند، آن هم مملوک خالص، به این معنا که هیچ کس دیگری با خدا در مالکیت آنها شرکت ندارد، و بنابراین دیگر چه چیزی برای انسان باقی میماند؟.
ریشه خودستایی
خودستایی ناشی از عجب است که از اصول رذائل میباشد و ستایش و تزکیه مختص به خدا است، و این غرور و خودپسندی که وادار میکند آدمی را به این که خود را بستاید، نامش عجب است، که از اصول رذایل اخلاقی است، و چون هیچ انسانی بریده از انسانهای دیگر نیست، به تدریج این رذیله او را وادار میکند به این که در تماسش با انسانهای دیگر به رذیله دیگری مبتلا شود، که نامش تکبر است، او به حکم همان خود پسندیش میخواهد خود را بالاتر از سایرین جلوه دهد، و بندگان خدای را بنده خود بپندارد، اینجا است که به هر ظلم و ستم و حق کشی و هتک هر حرمتی از محارم الهی دست میزند، و به خود اجازه میدهد بر جان و ناموس و اموال مردم دست درازی کند.
همه اینها در جایی است که فردی از افراد مبتلا به این بیماریهای روانی یعنی عجب و تکبر شده باشد اما اگر از فرد تجاوز کند و خلقی اجتماعی و سیرهای قومی شود، آن وقت است که هلاک نوع بشر و فساد زمین حتمی است، و همان است که خدای تعالی از مجتمع یهود حکایت میکند، که گفتند. «لیس علینا فی الامیین سبیل».
[۵] آل عمران/سوره ۳، آیه ۷۵.
صاحب واقعی فضیلت
پس هیچ انسانی جا ندارد به منظور ستایش خود فضیلتی را برای خود ذکر کند، حال چه این که در این خودستایی راستگو باشد، و چه دروغ بگوید، برای اینکه او مالک آن فضیلت برای خود نیست، این خدای سبحان است که آن فضیلت، را به وی داده و او است که فضل خود را به هر کس بخواهد و به هر نحو که بخواهد عطا میکند، و او است که با دادن فضل و افاضه نعمتش هر که را بخواهد عملا تزکیه میکند و یا با ستایش قولی هر که را بخواهد میستاید، و تزکیه میکند، و به صفات کمال، شرافتش میدهد.
اختصاص تزکیه به خداوند
و سخن کوتاه این که، تزکیه و ستایش، کار خدای سبحان است، و حقی است مخصوص او، که غیر با او در آن شریک نیست، زیرا ستایشهایی که از غیر او سر میزند سر تا پایش ظلم است، (زیرا اگر چیزی را ستایش میکند که خدا آن را نستوده برای خود در برابر خدا استقلالی قائل شده، از سوی دیگر در ستایش آن چیز یا راه افراط رفته یا تفریط، چون او واقف به اندازه و مقدار آن چیز نیست، تا به اندازهای که باید ستایشش کند) به خلاف خدای تعالی که هر چه را و هر که را میستاید به حق و عدالت و به اندازهای که خود گرفته میستاید نه افراط کند و نه تفریط و به همین جهت در آخر آیه، جمله : «بل الله یزکی من یشاء» را با جمله «و لا یظلمون فتیلا» تعلیل میفرماید.
پس از آنچه گذشت این معنا نیز روشن گردید که تزکیه خدای تعالی در آیه شریفه هر چند مطلق آمده و شامل تزکیه عملی و قولی هر دو میشود، و لیکن به حسب مورد با تزکیه قولی منطبق است.
معنای فتیل
«و لا یظلمون فتیلا»، کلمه فتیل صفت مشبهه از ماده ( فتل ) است، و صفت مشبهه گاهی به معنای اسم فاعل میآید، و گاهی به معنای اسم مفعول، و در اینجا به معنای اسم مفعول است، و معنای (ف ت ل) پیچیدن و در نتیجه معنای فت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 