پاورپوینت کامل منشأ ترک گناه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل منشأ ترک گناه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل منشأ ترک گناه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل منشأ ترک گناه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
منشأ عصمت
عصمت در لغت به معنای منع و امساک و در اصطلاح به معنی بازداشتن و نگاه داشتن از گناه است. اعتقاد به عصمت پیامبران و امامان از گناهان عمدی و سهوی، از آموزهها و اعتقادات شیعه است. میان مسلمانان در مورد انجام یا عدم انجام گناه کبیره، صغیره و خطا توسط پیامبر اسلام و ماهیت آن (در صورت پذیرش خطاپذیری)، در دوران قبل و بعد از بعثت، اختلاف نظر وجود داشته است. درباب منشا و انواع عصمت نظریات مختلفی ارائه شده که در این نوشتار به آن میپردازیم.
فهرست مندرجات
۱ – سوالات بحث
۲ – انواع عصمت
۲.۱ – عصمت موهوبی
۲.۱.۱ – زمینههای موهبت الهی
۲.۱.۱.۱ – وراثت
۲.۱.۱.۲ – تربیت
۳ – نظریات در باب منشا عصمت
۳.۱ – دیدگاه علمای سنی
۳.۱.۱ – نیافریدن گناه
۳.۱.۱.۱ – عضدالدین ایجی
۳.۱.۱.۲ – برخی اشاعره
۳.۱.۱.۳ – نقد و بررسی
۳.۱.۲ – آفرینش طاعت
۳.۱.۲.۱ – تفنازانی
۳.۱.۲.۲ – نقد و بررسی
۳.۲ – دیدگاه علمای شیعه
۳.۲.۱ – علم معصوم به عواقب گناه
۳.۲.۱.۱ – علامه طباطبایی
۳.۲.۱.۲ – فاضل مقداد
۳.۲.۱.۳ – نقد و بررسی
۳.۲.۲ – شناخت جمال و عظمت خدا
۳.۲.۲.۱ – ربانی گلپایگانی
۳.۲.۲.۲ – نقد و بررسی
۳.۲.۳ – تقویت قوه عاقله
۳.۲.۳.۱ – عبدالرزاق لاهیجی
۳.۲.۳.۲ – نقد و بررسی
۳.۲.۴ – اراده و انتخاب
۳.۲.۴.۱ – محمدی ریشهری
۳.۲.۴.۲ – نقد و بررسی
۳.۲.۵ – یاری روحالقدس
۳.۲.۵.۱ – روایت اول
۳.۲.۵.۲ – روایت دوم
۳.۲.۵.۳ – روایت سوم
۳.۲.۵.۴ – روایت چهارم
۳.۲.۵.۵ – روایت پنجم
۳.۲.۵.۶ – روایت ششم
۳.۳ – نظریه مختار
۴ – پانویس
۵ – منبع
سوالات بحث
چه عاملی باعث شده است تا این ملکه نفسانی برای معصومین حاصل شود و آنها از ارتکاب گناهان و حتی خطا و نسیان مصون بمانند؟
در پاسخ به این سؤال اقوال مختلفی وجود دارد. اما از میان آنها نظریهای کامل و مقبول است که به دو سؤال اساسی زیر پاسخ دهد:
عصمت با اختیار خود معصوم تحصیل شده یا اعطای آن موهبتی الهی است؟
چه عامل یا عواملی موجب میشود تا معصومان در مقام عمل به اختیار خود آلودگیها را ترک کنند و از خطا و نسیان نیز در امان باشند؟
انواع عصمت
عصمت دوگونه است: اکتسابی و موهوبی. سؤال اول (که آیا عامل عصمت با اختیار خود معصوم به دست آمده یا اعطای آن موهبت الهی است)، با پاسخهای مختلفی روبهرو شده است.
[۱] مکارم شیرازی، ناصر و سبحانی، جعفر ، پرسشها و پاسخهای مذهبی، ج۱، ص۱۶۵-۱۶۹.
[۲] حسینی تهرانی، محمد حسین، امام شناسی، ج۱، ص۱۱۴.
از تعاریف بیشتر فلاسفه ـ که عصمت را به «ملکه نفسانی» تعریف میکنند ـ و نیز تعریف بیشتر متکلمین ـ که عصمت را «لطف الهی» میدانند ـ عصمت، نه اکتسابی محض است و نه موهبت الهی، بلکه موهبتی الهی به معصومین است که زمینه آن به وسیلهی خود معصومین فراهم شده است.
۱ـ همه مخلوقات برای اینکه خود را به کمال برسانند، به طور ذاتی از علم و اراده برخوردارند.
۲ـ خداوند قبل از خلقت، علم ذاتی دارد که تعدادی از مخلوقاتش از علم و ارادهای که در حد دیگران به آنها میدهد، به اختیار خود در جهت نیل به کمال نهایی، در بالاترین حد ممکن از استعدادشان بهرهبرداری میکنند. به همین دلیل خدا ـ که علم به این توانایی و وظیفهشناسی معصومین دارد ـ برای تشویق، موهبت ویژهای به آنها اعطا کرده است که در نتیجه از گناه، خطا و نسیان مصون میشوند. این موهبت علاوه بر اینکه پاداشی برای معصومین است، وسیلهای برای هدایت سایر انسانها به شمار میرود.
[۳] شریفی، احمدحسین، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۶۸-۶۶.
[۴] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۷، ص۹۴.
[۵] شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، تصحیح الاعتقادات الامامیه، ج۱، ص۱۲۹-۱۲۸.
[۶] اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۳۰۱.
این بخش از دعای ندبه نیز به همین مطلب اشاره دارد:
«الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دِینِکَ … بَعْدَ انْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّهِ وَ زُخْرُفِهَا وَزِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ…»
[۷] قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ص۵۳۲.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید:
«… ان الله عزوجل اختار من ولد آدم اناساً طهر میلادهم، وطیب ابدانهم، وحفظهم فی اصلاب الرجال وارحام النساء، اخرج منهم الانبیاء والرسل، فهم ازکی فروع آدم، فعل ذلک لامر استحقوه من الله عزوجل. ولکن علم الله منهم حین ذراهم انهم یطیعونه ویعبدونه و لا یشرکون به شیئا، فهؤلاء بالطاعه نالوا من الله الکرامه و المنزله الرفیعه عنده، و هؤلاء الذین لهم الشرف و الفضل و الحسب، و سایر الناس سواء.»
[۸] طبرسی، ابی منصور احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۳۶۰.
عصمت موهوبی
بدون شک چنین موهبتی افتخار است؛ زیرا این لطف در هر وضعیتی به افراد داده نمیشود، بلکه باید زمینههایی در خود افراد به وجود آید تا لطف الهی شامل حال آنان گردد. گرچه بخشی از این زمینهها خارج از اختیار فرد معصوم است؛ اما بخشی دیگر به طور کامل در اختیار اوست.
زمینههای موهبت الهی
موهبت الهی برای اعطای عصمت زمینه هایی دارد که به بررسی این زمینه ها می پردازیم.
وراثت
بخشی از کمالات روحی که زمینهساز لطف الهی به نام عصمت است، از طریق وراثت به افراد میرسد که امروزه زیستشناسی نیز آن را ثابت کرده است. به همین دلیل خانوادههایی که پیامبران در آن متولد میشدند، پاک و اصیل بودند که با گذشت زمان، کمالات و فضائل روحی برجستهای در آنها متراکم شده، سپس به حکم قانون وراثت نسل به نسل در این خاندانها جریان داشته است.
تربیت
بخش دیگری از فضائل از راه تربیت به افراد منتقل میگردد. کمالات و فضائلی که در خاندان پیامبران وجود داشت، از راه تربیت به پیامبران منتقل میشد.
تنها این دو عامل خارج از اختیار، زمینه ساز افاضه عصمت از جانب خدا نیست، بلکه در این مورد یک رشته عوامل اختیاری نیز در افاضه عصمت مؤثر است.
مجاهدتهای فردی و اجتماعی پیامبران پیش از بعثت: جهاد با نفس، کژیها و بدیهای جامعه و چشمپوشی آنان از حرام، زمینه را برای افاضه عصمت تشدید نموده و شایستگی آنان را برای افاضه لطف آماده کرده است که هر گاه لطفی به نام عصمت در اختیار آنان قرار گیرد، از آن برای تهذیب خود و جامعه بهره خواهند گرفت.
آگاهی خدا از فعالیتهای ثمر بخش آنان در دوران رسالت: این گروه پس از ارتقا به مقام نبوت با استقامت و پشتکار عجیبی دست به اصلاح زده و در راه جهاد فردی و اجتماعی سخت کوشش خواهند نمود.
از بخشهای زیارت دخت گرامی پیامبر (صلیاللهوعلیهوآله)، فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) میتوان به اهمیت عامل چهارم ـ آگاهی خدا از فعالیتهای ثمر بخش آنان در طول زندگی ـ بیش از عوامل دیگر پی برد آنجا که میفرماید:
«یا مُمْتَحَنَهُ امتحنکِ الله الذی خلقکِ قبلَ ان یخلقکِ فوَجَدَکِ لما امتحنکِ بِهِ صابِرَهً».
[۹] طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، ص۷۱۱.
[۱۰] طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۰.
در دعای ندبه نیز آمده است:
«اوْلِیَائِکَ الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ … بَعْدَ انْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّهِ… فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ» .
[۱۱] قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ص۵۳۲.
این عوامل که برخی اختیاری و برخی دیگر خارج از اختیارند، سبب میشود که فیض الهی به بندگان خاص خدا افاضه گردد و در نتیجه عصمت یکی از افتخارات پیامبران محسوب میشود که بخشی از زمینههای آن را خود آنان فراهم ساختهاند.
نکته: نخستین مرحله عصمت که از دوران کودکی به اولیای الهی افاضه میشود، در گرو مجاهدتهای آنان پیش از نبوت، نیست. بلکه این مجاهدتها زمینه و بستر مناسبی برای افاضه مرحله بالاتر از عصمت است.
[۱۲] سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۴، ص۳۰.
نظریات در باب منشا عصمت
برای یافتن پاسخ مناسب برای سؤال دوم، به بررسی چند نظریه درباره منشا عصمت میپردازیم.
دیدگاه علمای سنی
علمای اهلسنت در این باره نظریات مختلفی ارائه دادهاند که در اینجا بیان میکنیم.
نیافریدن گناه
اشاعره که تمام افعال را بدون واسطه به خداوند نسبت میدهند، معتقدند که خداوند در اعمال معصوم، فعل گناه را خلق نمیکند.
عضدالدین ایجی
قاضی عضدالدین ایجی مینویسد:
«وهی عندنا ان لا یخلق الله فیهم ذنباً».
[۱۳] ایجی، قاضی عضد الدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۱-۲۸۰.
برخی اشاعره
تفتازانی (متوفای۷۲۹ه. ق) مینویسد:
«ومن اصحابنا مَن قال: العصمه ان لا یخلق الله تعالی فی العبد الذنب».
[۱۴] تفتازانی، سعد الدین، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۴، ص۳۱۳.
نقد و بررسی
طبق این تعریف، عصمت یک امر عدمی است که منجر به جبر میشود. به همین دلیل تفتازانی برای رهایی از این مشکل در شرح «عقاید نسفیه» چنین مینویسد:
«العصمه ان لا یخلق الله تعالی الذنب فی العبد مع بقاء قدرته و اختیاره».
[۱۵] نسفی، نجم الدین عمر بن محمد، شرح عقاید نسفیه، ص۱۸۵.
«عصمت این است که خدا در زندگی بنده خود گناهی نیافریند، در حالیکه قدرت و اختیار او نسبت به گناه باقی باشد».
ولی باز هم مشکل جبر حل نمیشود؛ زیرا ابتدا و انتهای عبارت نقیض یکدیگرند؛ چنین تفسیری ناشی از سوء تفسیر توحید در خالقیت است. در حالیکه اگر در آیات قرآن و احادیث خاندان رسالت دقت میکردند، راهی جز این را بر نمیگزیدند؛ زیرا معنی توحید در خالقیت، حصر خالقیت؛ بالاصاله و بالاستقلال در اختیار خداوند است نه همه نوع خالقیت؛ بلکه انسانها نیز در پرتو قدرت و توان او از خالقیتهای تبعی و غیر استقلالی برخوردارند.
ابوالحسن اشعری در کتاب «مقالات الاسلامیین» عقاید اصحاب حدیث و اهلسنت را به گونهای بیان کرده که با توجه به آن از تفسیر عصمت، به صورتی که تفتازانی انجام داده جای شگفتی نخواهد ماند.
(وقالوا انه لا یکون فی الارض من خیر ولا شر الا ما شاء الله وان الاشیاء تکون بمشیئه الله… وقالوا ان احدا لا یستطیع ان یفعل شیئا قبل ان یفعله او یکون احد یقدر ان یخرج عن علم الله او ان یفعل شیئا علم الله انه لا یفعله واقروا انه لا خالق الا الله وان سیئات العباد یخلقها الله وان اعمال العباد یخلقها الله (عزّوجلّ) وان العباد لا یقدرون ان یخلقوا شیئا وان الله سبحانه وفق المؤمنین لطاعته وخذل الکافرین ولطف بالمؤمنین ونظر لهم واصلحهم وهداهم ولم یلطف بالکافرین ولا اصلحهم ولا هداهم ولو اصلحهم لکانوا صالحین ولو هداهم لکانوا مهتدین وان الله سبحانه یقدر ان یصلح الکافرین ویلطف بهم حتی یکونوا مؤمنین ولکنه اراد ان لا یصلح الکافرین ویلطف بهم حتی یکونوا مؤمنین ولکنه اراد ان یکونوا کافرین… وان الخیر والشر بقضاء الله وقدره ویؤمنون بقضاء الله وقدره خیره وشره حلوه ومره ویؤمنون انهم لا یملکون لانفسهم نفعا ولا ضرا الا ما شاء الله
[۱۶] اشعری، ابو الحسن، مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۱
)
آفرینش طاعت
برخی دیگر از اشاعره مانند تفتازانی و امام الحرمین جوینی معتقدند که خداوند در افعال معصوم، فقط طاعتها را میآفریند.
تفنازانی
«اللطف و التوفیق قدره الطاعه و الخذلان خلق قدره المعصیه و العصمه هی التوفیق بعینه …کذا ذکره امام الحرمین و قال ثم الموفق لا یعصی اذ لا قدره له علی المعصیه و بالعکس و مبناه علی ان القدره مع الفعل ولیست نسبته الی الطرفین علی السواء»
[۱۷] تفتازانی، سعد الدین، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۴، ص۳۱۲.
نقد و بررسی
این نظر با نظریه قبل، در واقع دو روی یک سکه است با این تفاوت که آن سلبی بود و این ایجابی است پس باز هم عصمت به فعل خداوند بر میگردد و موجب جبر میشود.
دیدگاه علمای شیعه
علمای شیعه نیز در این باره نظریات مختلفی ارائه دادهاند که در اینجا به آن میپردازیم.
علم معصوم به عواقب گناه
برخی منشا عصمت را علم شخص معصوم؛ علمی که واقع نمائی آن به قدری قوی و شدید باشد که آثار گناه را در نظر معصوم مجسم کند و آن را با دیده دل، موجود و محقَق ببیند؛ به عواقب شوم گناه و معصیت میدانند که در این حالت صدور گناه و معصیت از وی به صورت یک محال عادی درمیآید.
[۱۸] طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۵، ص ۷۸.
همانطور که انسانهای عادی هرگز خود را با ارتکاب زشتیهای روشن، آلوده نمیکنند، روش انسانهای والا و حکیم کـه از دانایی و حکمت سرشاری برخوردارند، نیز چنین است مگر آنکه عقل و خرد خود را از دست داده باشند.
در کلام امیرمؤمنان (علیهالسّلام) آمده است: «قرنت الحکمه بالعصمه».
[۱۹] لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ص۳۷۱.
به همین دلیل قبح قبیح کافی است که انسان حکیم را از دست یازیدن به آن بازدارد.
علامه طباطبایی
علامه طباطبایی (رحمهاللهعلیه) مینویسد:
«الامر الذی تتحقق به العصمه نوع من العلم… علم مانع من الضلال؛
این موهبت الهی که ما آن را قوّه عصمت مینامیم، نوعی «علم و شعور» است که برخلاف سایر علوم هیچگاه مغلوب یکی از قوای دیگر نمیشود، بلکه همواره غالب بر آنهاست و آنها را در استخدام خود دارد. از این رو، پیوسته صاحبش را از گمراهی و خطا باز میدارد».
[۲۰] طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۵، ص۷۴-۷۳
شخص معصوم جهنم را میبیند و در اثر شهود شعلههای دوزخ از تماس با آن جداً خودداری میکند؛ زیرا او به مقام یقین رسیده است؛ «کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ • لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ».
[۲۱] تکاثر/سوره۱۰۲، آیه۶-۵.
آنسان که پزشک حاذق، فرایند یک بیماری واگیر و خطرناک و میکروبهای کشنده را در بدن بیمار میبیند و هرگز از نیم خورده این بیمار نمیخورد و با او تماس مستقیم بر قرار نمیکند یا اینکه انسان عاقل هرگز دست خود را به دهان مار سمّی نزدیک نمیکند.
[۲۲] جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوت در قرآن، ص۲۳۹.
فاضل مقداد
مرحوم فاضل مقداد مینویسد:
«و لبعضهم کلامٌ حسن جامع هنا قالوا: العصمه ملکه نفسانیه یمنع المتصف بها من الفجور مع قدرته علیه وتتوقف هذه الملکه علی العلم بمثالیب المعاصی و مناقب الطاعات، لان العفه متی حصلت فی جوهر النفس واضاف الیها العلم التام بها فی المعصیه من الشقاوه والطاعه من السعاده، صار ذلک العلم موجباً لرسوخها فی النفس، فتصیر ملکه».
[۲۳] فاضل مقداد، مقداد عبدالله، اللوامع الالهیهًْ فی مباحث الکلامیهًْ، ص۲۴۴.
«بعضی کلام جامع و خوبی در این باره دارند. به گفته آنها عصمت، ملکهای نفسانی است که صاحب آن را با وجود قدرت بر گناه از گناه باز میدارد و این ملکه متوقف است بر علم به زشتیهای گناهان و خوبیهای عبادات و طاعتها؛ زیرا عفت هرگاه در نفس حاصل شود و علم تام به آنچه در معصیت از شقاوت است و علم به سعادتی که در طاعت است، این علم باعث رسوخ این صفات در نفس میشود و ملکه میگردد.»
بنابراین به نظر میرسد که مبدا و منشا عصمت، چنانچه بزرگانی مانند فاضل مقداد، علامه طباطبایی و آیتالله جوادی آملی گفتهاند، علم شهودی به عواقب گناه و معصیت و زشتی آنهاست.
نقد و بررسی
عصمت هم در بُعد علمی مطرح میشود و هم در بعد عملی؛
[۲۴] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ص۵.
گرچه عصمت عملی ناشی از عصمت علمی است اما انجام دادن یا ترک آگاهانه در اعمال نیاز به دو چیز دارد؛ علم و گرایش.
علم تنها بدون گرایش علت تامه انجام دادن عمل نمیشود، مگر آنکه خود علم، گرایش را ایجاد کند؛ ولی این کلیت ندارد. اینگونه نیست که اگر علم به وجود آمد، گرایش به طور حتم به دنبال آن ایجاد گردد؛ زیرا قرآن افرادی را مثال میزند که علم داشتند اما گرایش در آنها به وجود نیامد.
خداوند درباره یهودیان میفرماید: آنها پیامبر خاتم را مانند فرزندان خود میشناختند اما به او ایمان نمیآوردند:
«الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ اَبْنَاءهُمْ وَاِنَّ فَرِیقاً مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ؛
[۲۵] بقره/سوره۲، آیه۱۵۶.
کسانی که به آنان کتاب آسمانی دادهایم پیامبر را همچون فرزندان خود میشناسند ولی جمعی از آنان حق را آگاهانه کتمان میکنند».
درباره فرعون و پیروان او میفرماید:
«فَلَمَّا جَاءتْهُمْ آیَاتُنَا مُبْصِرَهً (مبصرهًْ: یعنی روشن و آشکار،
[۲۶] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۴، ص۶۵.
) قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ وَجَحَدُوا (جحد: به معنای نفی (انکار) چیزی است که در قلب اثبات شده و یا اثبات چیزی است که در قلب نفی شده است،
[۲۷] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص۸۸.
) بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا اَنفُسُهُمْ ظُلْماً وَعُلُوّاً فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُفْسِدِینَ؛
[۲۸] نمل/سوره۲۷، آیه۱۴-۱۳.
[۲۹] طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۱۵، ص۳۴۶
هنگامی که آیات روشنیبخش ما به سراغ آنها آمد، گفتند: «این سحری است آشکار!»؛ و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند، در حالیکه در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود».
آنها به پیامبری موسی یقین داشتند اما به سبب ستم و تکبر او را انکار میکردند.
درباره بلعم باعورا میفرماید:
«وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَاَ الَّذِیَ آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَاَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ؛
[۳۰] اعراف/سوره۷، آیه۱۷۵.
و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم ولی (سرانجام) خود را از آن تهی ساخت و شیطان در پی او افتاد، و از گمراهان شد.»
از سیاق کلام بر میآید که معنای آوردن آیات، تلبس به پارهای از آیات انفسی و کرامات خاصه باطنی است، به آن مقداری که راه معرفت خدا برای انسان روشن گردد و با داشتن آن آیات و آن کرامات، دیگر درباره حق شک و ریبی برایش باقی نماند و معنای «انسلاخ» بیرون شدن یا کندن هر چیزی است از پوست و جلدش، و این تعبیر کنایه استعاری از این است که آیات چنان در بلعم باعورا رسوخ داشت و وی آنچنان ملازم آیات بود که با پوست بدن او آمیخته شده بود و به سبب خبث درونی که داشت از جلد خود بیرون آمد و بعد از انسلاخ از آیات خدا، شیطان کنترل او را در دست گرفت و راه رشد را گم کرد و متحیر شد و نتوانست خود را از ورطه هلاکت رهایی بخشد و بدینگونه از طریق منتهی به مقصد، خارج شد.
[۳۱] طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۸، ص۳۳۲.
بنابراین علم به تنهایی، علت تامه فعل نیست، هر چند به مرز یقین و شهود رسیده باشد.
[۳۲] یوسفیان، حسن، صحیفه عصمت، ص۴۹.
(با توجه به آیات مطرح شده میتوان به مهمترین عامل در عصمت پی برد و آن پاک بودن از صفات رذیله و هوای نفسانی است.
امام باقر (علیهالسّلام) در ادامه بیان قضیه بلعم باعورا میفرماید: «الاصل فی ذلک بلعم، ثم ضربه الله مثلاً لکلّ مؤثر هواه علی هدی الله من اهل القبله» مهمترین مؤلفهای که در آیه تطهیر به آن اشاره شده، همین حقیقت است و به همین دلیل خدای متعال در قرآن کریم اهمیت تزکیه نفس از صفات رذیله را در سوره شمس بعد از ۱۱ قسم بیان کرده است. زیرا پایه و اساس هر گناه و خطایی صفات رذیله است.
شن
راهنمای خرید:
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 